- تاريخچه
- موسيقی سنتی
- موسيقی جديد
- سازها و ابزار موسيقی
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[موسيقی] [بزرگان موسيقی افغانستان]
موسیقی افغانستان، شامل دستگاهها، نغمهها، و آوازها، از هزاران سال پیش از میلاد تا به امروز سینه به سینه در بين مردم افغانستان جریان داشته، و آنچه دلنشینتر، سادهتر و قابلفهمتر بوده، امروز در دسترس است. اين موسيقی تأثیراتی در شکلگیری موسيقی کشورهای همسايه داشته و از هر کدام به سهم خود، متأثر نيز بوده است.
[↑] تاريخچه
افغانستان از لحاظ تاريخی قدمت درخور توجهی دارد. اما شرايط ناپايدار اين کشور به دليل هجومهای مداوم قبايل و کشورهای بيگانه و نيز نابسامانیهای داخلی موجب شد تاريخ موسيقی افغانستان کمتر بهنوشته درآيد. البته بهجز اين علت، دلايلی ديگری نيز برای اين امر وجود دارد که به آن اشاره خواهد شد.
دانشوران افغان یادآور شدهاند، که موسیقی در عصر "ویدی"، در سرزمين آنروز افغانستان، که آريانا ناميده میشد، وجود داشت.[*] سرودهای ویدی از رواج موسیقی در عصر یما (جمشيد) نخستین پادشاه پیشدادی بلخ[*] و همچنان در دورۀ اقامت آریاییها در کابلستان گواهی میدهد. پروفسور "کيت"، يکی از خاورشناسان اروپايی، بر اين باور است که "موسيقی در عصر ويدی مراحل ابتدايی خود را پشتسر گذاشت."[کهزاد، احمدعلی، افغانستان در پرتو تاريخ، "سه آله موسيقی در افغانستان باستان" (مقالۀ سی و هشتم)، ص ۹۵] بنابراين، موسیقی آریایی، به شکل ابتدایی، موسیقی نیایشی - مذهبی بود که با مهاجرت آریاییها، به هند و ایران کنونی نيز راه يافت.[*: کهزاد، احمدعلی، افغانستان در پرتو تاريخ، "موسيقی در افغانستان" (مقالۀ سيزدهم)، ص ۳۱] اما یحیی ذکاء، پژوهشگر ايرانی، مینويسد:
- "چون در آن هنگام (پس از سرازیر شدن آریاییها به ایران کنونی) در برپا داشتن آیینهای کیشی آریاییان رقص و موسیقی به کار بسته نمیشد و چندان ارجی نداشت، این دو هنر چنان که بایست در میان آنها پیشرفت نکرده و در آثار و نوشتههای آن روزگاران جای پایی از خود باز نگذاشته است."[یحیی ذکاء، تاریخ رقص در ایران، مجلهٔ هنر و مردم، شمارهٔ ۱۹۱-۱۹۲، ص ۳۸ و بعد]
با وجود اين، برخلاف نظر او، از هرودوت نقل شده است که در دوران امپراطوری هخامنشی، که به "امپراطوری پارسی" نیز معروف است، موسیقی نقش مهمی بهويژه در محاکم دادگاهی داشته است. او میافزاید که وجود موسیقی برای مراسم مذهبی پرستش خدا، بسیار ضروری بوده است.
از سوی ديگر، گاتها (گاتاها و يا گاث)، که سرودههای خود زرتشت است، به معنای پردۀ موسيقی است. اين امر نيز گواهی ديگر بر وجود موسيقی بين آريايیها در عصر زرتشت در بلخ (باختر) است.[کهزاد، احمدعلی، همانجا، ص ۳۲]
گذشته از اين، هیأت مردمشناسی دنمارکی به اثبات رسانيدهاند که پيشينۀ موسيقی بين احفاد آریاییهای پيرامون هندوکش، به دو هزار سال پيش از ميلاد میرسد. به گفتۀ احمدعلی کهزاد، اين هيأت بهعنوان نمونه به يک نوع آلهی موسيقی، گيتار مانند، اشاره میکند که هنوز هم در ميان نورستانیها وجود دارد و دارای قدمت چهار هزار ساله است.[کهزاد، احمدعلی، افغانستان در پرتو تاريخ، "موسيقی در افغانستان" (مقالۀ سيزدهم)، ص ۳۲] همچنان، آنها در همین مناطق از یک نوع هارپ (Harp) که نوعی آلۀ موسیقی است، یادآور شـدهاند که شباهت زیادی به آله "چنگ" سـومریان دارد و در برگيرندۀ قدمت هزار ساله است.[*]
"جورج فارمر"، شرقشناس معروف، از قول یک داستاننویس چينی حکایت میکند که "بار اول، در يک هزار و پانصد سال پيش از ميلاد، توله را شخصی بهنام "لیک سونگ" از سرزمین باختر به چین برده است".[* و کهزاد، احمدعلی، همانجا، ص ۳۲]
و "هیوان تسنگ"، سیاح معروف چینی، در سال ۶۳۲ میلادی، ضمن سفرش به افغانستان در نوشتههای خود يادآور شده که موسیقی آریایی از همین سرزمین به ديار هند راه يافته است.[*]
بنابر اين نظريات، نه تنها جايگاه موسيقی در افغانستان قديم (آريانای باستان)، که در قلب آسيا واقع است، هويدا است، بلکه تأثيرگذاری اين موسيقی، بر هند، ايران، آسيای مرکزی و حتی چين نيز محرز مینمايد.[* و کهزاد، احمدعلی، همانجا، ص ۳۲]
به هر حال، در دورۀ دولت يونانی - باختر، هنر موسيقی افغانستان متأثر از موسیقی يونانی است. اين موسيقی بهسهم خود تأثیراتی در شکلگیری، رشد و گسترش موسیقی بعدی اين خطهای کهن داشته است و آثار آن، در يافتههای باستانی افغانستان به مشاهده میرسد. چنان که آثار باستانی بامیان، که قدمت بيشتر از دو هزار ساله دارد، تصویر دو زن چنگنواز را نشان میدهد و یک اثر باستانی ديگر در ننگرهار نوازندگانی را مینمايد، که در حال نواختن چنگ، توله، دهل، دایره (دف) و یکنوع رباب میباشند. این اثر به دوره کنشکا کوشانی نسبت داده شده است.[*]
موسيقی در افغانستان، ظاهراً تا دوران حاکميت اسلام به حيات پر بار خود ادامه داد. اما پس از آن، رفته رفته از رونق افتاد؛ زيرا دين جديد موسيقی را جز کردار لهو و لعب، و حرام میپنداشت. از اين رو، تا نيمۀ دوم قرن نوزدهم، شرايط برای رشد و پرورش هنر موسيقی فراهم نبوده است.
با وجود اين، بازهم موسيقی يکباره بهدست فراموشی سپرده نشد. [بنا به اعتقاد ابن خلدون مورخ بزرگ، دوران خلفای عباسی، دوران رشد و شکوفایی موسیقی در حکومتهای اسلامی میباشد. از مهمترین وقایع این دوران میتوان از تأسیس هنرستان موسیقی در اندلس نام برد که توسط زریاب بنیان شد و در واقع با تأسیس این مرکز، بهطور کلی موسیقی شرق در اسپانیا معرفی و ترویج شد. از موسیقیدانهای برجستۀ این دوران میتوان از ابن سینا، فارابی و خوارزمی یاد کرد که هر سه از دانشمندان بزرگ خراسان بوده و در رشتۀ موسیقی دانشنامه داشتهاند. فارابی اولین دانشمندی است که کتابی کاملآ علمی در زمینۀ موسیقی نوشت و او اولین کسی است که با تحقیق در آثار پیشینیان نسبتهای ریاضی صدا را معین کرد.]
سلسلۀ طاهريان حامی موسيقی بودند، چنان که عبدالله پسر طاهر ذواليمينين در موسيقی دست داشته و آوازهايی ساخته که بهنقل احمد بن عبدالله نوبری عدۀ آنها بسيار بوده، ليکن موسيقیدانی را خلاف شأن خود میدانست و اصوات را بهخود نسبت نمیداد. همچنين عبيدالله پسر عبدالله از رجال علم و ادب بود و هندسه و موسيقی میدانست و بهخصوص در موسيقی اصواتی ايجاد کرد که به جودت و اتقان موصوف شد. ولی آن آغانی (آواز) را به شاجی کنيز خود منسوب میدانست و خود را از اين که به موسيقی معروف گردد، بالاتر میشمرد.[فروزانفر، بديعالزمان، تاريخ ادبيات ايران، ص ٦٦] يعقوب ليث صفار، مؤسس سلسلۀ صفاريان نيز به موسيقی توجه فراوان داشت و به ترويج آن همت گماشت. در اين دوره، بسياری از سازهای عهد قديم مانند: چنگ و عود دوباره زنده شدند و بهکار رفتند.[*]
به گفتۀ دکتر اسدالله شعور، ابن سینا، امیر خسرو، عبدالرحمان جامی، کمالالدین علی بنایی هروی و چندین دانشمند دیگر آثار ماندگاری در تئوری موسیقی نوشتهاند.
در دوره دوم پادشاهی امير شيرعلی خان، در سال ۱۲۴۸ خورشيدی[*]، به تقاضای امير هيأتی از هنرمندان موسيقی هند بهرهبری "ميا سمندر خان" به كابل دعوت شدند. اين گروه ابتدا در بالاحصار و سپس در گذر خواجه خوردك مسكن گزيدند[*]. اين محل، بعـدها به گـذر خـرابات معـروف شــد.[*]
بهگفتۀ دکتر عبدالاحمد جاوید در زمان تیمورشاه درانی، در جشن شهزاده همایون، و در زمان شیرعلی خان در جشن ولیعهد سرایندهها و رقاصههای هندی شرکت داشتند. همینگونه آنها در عصر امیر عبدالرحمان خان در جشن ختنهسوری حبیبالله خان و همچنین در محفل عروسی نصرالله خان هم حاضر بودند. اما بعدها امیر حبیبالله خان محدودیتهای جدید برای زنان وضع کرد که حتی شامل حال آوازخوانان و رقاصههای زن نیز شد که بهدستور امیر آنها را به توبه واداشتند و از خرابات بیرون رانده و در جاهای مختلف پراکنده ساختند.[طنین، ظاهر، افغانستان در قرن بیستم، ص ۲۲]
ميا سمندر خان و همراهانش زمانی که از گذر خواجه خوردك به دربار ميرفتند، سوار بر فيل میشدند. در اين ايام يك خانم هندی بهنام مينا نيز به كابل آمد و به اين گروه هنری پيوست.[*]
[↑] موسیقی سنتی (موسیقی كلاسیك)
در مورد موسیقی سنتی افغانستان نامعلومها زیاد است. از جمله این که آیا این سنت دارای یک تاریخ دیرینه است و یا گذشتههای نزدیک را در بر میگیرد.
از نظر شهباز ایرج، رواج موسیقی کلاسیک در افغانستان به زمانهای دور، پیش از اسلام، میرسد اما آثار مکتوب قدیمی که درباره دانش موسیقی در دست است، به مولفان دورههای اسلامی تعلق دارند
به باور پژوهشگران، از موسیقی عملی دورههای قدیمی نشانههای کمرنگی هنوز باقیاند که میتوان بهوجود چند آوازخوان شش مقام و سازهای قدیمی در شمال افغانستان اشاره کرد.
اما چیزی که امروز به آن موسیقی كلاسیك میگویند، در واقع همان چیزی است که از زمان امیر شیرعلیخان جا افتاده است.
باور اغلب بر این است که امیر شیرعلیخان، در هنگام بازگشت از سفر هند، در ماه حوت (اسفند) سال ۱۲۴۸ خورشیدی (برابر با مارچ ۱۸۶۹ میلادی) تعدادی از هنرمندان موسیقی آن کشور را با خود به افغانستان آورد و اینها بودند که موسیقی کلاسیک را به شیوه هندی آن در میان هنرمندان افغانستان ترویج کردند.
با این حال، اهل نظر میگویند هیچ مدرک و سند معتبر تاریخی که بر چنین دریافتی مهر تائید بگذارد در دست نیست.
[↑] موسيقی جديد
ردیف ایستادهها: وحید جان، استاد ذاخیل، استاد محمدسرور آرمونیهنواز، خانم رخشانه، استاد موسی قاسمی، استاد محمدعمر ربابنواز و استاد نسیم آوازخوان
[↑] موسیقی محلی (موسیقی فولكولور)
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[۱]
[٢]
[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[↑ ] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهديزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است و آقای دکتر حشمت حسينی در قسمت ارسال يا معرفی منابع همکاری داشتهاند.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: عبدالوهّاب مددی، تحول موسيقی افغانستان در قرن اخير
پيوست ٢: طاهر قادری، دوره شکوفایی موسیقی افغان در ایران
پيوست ۳: نگارههای هنرمندان موسیقی افغانستان
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]-
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]