|
گیلگمش
فهرست مندرجات
- زندگینامه
- تاريخچهی بازيابی اين افسانه
- نگارخانه
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
اسطورهشناسی حماسهی گیلگمش
گیلگمش (به زبان انگليسی: Gilgamesh و به زبان ژاپونی: ギルガメッシュ = Girugamesshu، گيروگامسشو)، پهلوان پيروزمند افسانهای، بیست و شش قرن پیش از میلاد مسیح بر سرزمین اوروک که در بینالنهرین واقع شده است، فرمانروایی میکرد. افسانهی زندگی او، کهنترين حماسهی بشری است که در عهد باستان ميان ملل شرق و حتی اورپايی شهرت داشت.
▲ | زندگینامه |
بر پایه فهرســت شــاهان ســومر، گیلگمش - در متون کهن بيلگمس (Bilgameṣ) ناميده شــده - پســر لوگالباندا (Lugalbanda)، پنجمیـن شــاه اوروک (Uruk) بود که در حدود ۲۷۰۰ سال پیش از میلاد مسیح در یک دوره ۱۲۵ ساله بر سومریان حکمرانی میکرد. افسانهها مادر او را ایزدبانویی بهنام نینسون (Ninsun) دانستهاند.
گیلگمش آفرینشی نیمه انسانی دارد یعنی دوسوم خدا و یک سوم انسان است. او در ابتدای کار پادشاهی ستمکار و شهوتران است. پس از شکایت مردم به خدا، خدا انکیدو را که موجودی تماماً انسان است میآفریند. این دو پس از جنگی اولیه بهتدریج با یکدیگر دوست و به دو موجود جداییناپذیر تبدیل میشوند. گیلگمش در کنار انکیدو خویی آرام مییابد و با یکدیگر به جنگ موجودات هراس انگیز متفاوتی میروند. پس از مدتی انکیدو که در اثر نفرینی بیمار شده میمیرد و گیلگمش در اندوه او روزگار میسپرد. او که در اندوه از دست دادن همزاد خود غرق است، به جستجوی بیمرگی میرود و سفرهای بسیاری میکند.
لوح یازدهم دربارهی این داستان و شرح دیدار گیلگمش با اوتناپیشنیم است.
اوتناپیشنیم از سوی خدایان از پدیدار شدن سیلی خبردار میشود. او قایقی میسازد و هر آنچه میتواند را در قایق قرار میدهد و از سیل نجات مییابد در حالی که نوع انسان از میان میرود. پس از فروکش کردن سیل ابتدا کبوتر و چلچلهای را از قایق رها میکند تا به جستجوی خشکی بپردازند ولی آنها بدون یافتن نشانهای، باز میگردند. او سپس کلاغی را بهجستجو میفرستد و او باز نمیگردد که اين بهمعنای یافتن خشکی است.[*]
گيلگمش شخصت محوری «حماسهی گيلگمش» است که يکی از کهنهترين آثار ادبی ميانرودان (بينالنهرين) محسوب میشود. اين حماسه که بيشتر از چهار هزار سال پيش بهصورت نظم بهنگارش آمده است داستان طوفانی و سيلی را بيان میکند که زمين را فراگرفته بود. اين داستان بهمراتب کهنهتر از داستان طوفان نوح است که در عهد عتيق کتاب مقدس يهوديان و مسيحيان روايت شده است و به اقتباس از آن در قرآن نيز راه يافته است.
دانش جديد نيز کشف کرده است که در حدود ٦٠٠٠ هزار سال پيش، در مرحلهی پايانی آخرين دورهی يخبندان، بهعلت ذوب شدن يخها، سطح دريا بهميزان ده فوت (اندکی بيش از سه متر) برای مدت يک قرن بالا آمده بود.
▲ | تاريخچهی بازيابی اين افسانه |
در سال ۱٨۵۴ ميلادی، در «قصر بلور» هايد پارک لندن، موزهيی داير شد و در آن دو تالار و جلوخان عظيمی را از جلال و شکوه شرق قديم (آشور) در معرض نمايش گذاشتند: تالار تشريفات و دربار شاهانه، گاوهای بالدار با سر انسان با کاشیهای رنگی براق، گيلگمش، پهلوان پيروزمند، آن که از سختیها شادتر میشود، در حالی که شيری را میکشد، تصاوير شکار و جنگ، همه از بيست قرن پيش، از [دوران] سلطنت آشوربانيپال!
اين نمايشگاه را اوستن هنری لايار (Austen Henry Layard) ترتيب داده بود، که در سال ۱٨٣۹ ميلادی بیپول و تنها بههمراهی مستخدمی، خود را به موصل رسانيده بود. سه قبل از ترتيب نمايشگاه قصر بلور لندن، معاونت وزارت خارجهی انگليس را به او سپرده بودند. لايار در آن وقت سیوچهار سال داشت و در سن چهلوسه سالگی وزير ساختمانهای عمومی شد.
در مســـافـرت ســـال ۱٨٣۹ خـود، لايـار بـه محـلی مـیرســـد، کـه کســـنوفـون (Xenophon) آن را لاريسا (Larissa) مینامد:
- «جرم عظيم بدون شکلی، که با گياه و علف پوشيده شده و در هيچ جايی آثار دست انسانی را نشان نمیدهد. مگر آن جاها، که باران زمستانی درههايی بريده و شسته و بدين ترتيب محتويات آن را آشکار کرده.
در ميان عربها اين افسانه شايع بود، که در اين ويرانهها اشکال عجيب و غريبی از سنگ سياه وجود دارد.»
تپهی نمرود از حيث عظمت و نام، نظر او را بيش از هر جای ديگری جلب کرد. چه نام نمرود در تورات وجود داشت:
- «و پسران حام کوش و مصرايم و قوط و کنعان «و پسران کوش ...» و کوش نمرود را آورد. او به جبار شدن در جهان شروع کرد. وی در حضور خداوند صيادی جبار بود. از اين جهت میگويند مثل نمرود صياد جبار در حضور خداوند، و ابتدای مملکت وی بابل بود و ارک و اکد و کلده در زمين شنعار از آن زمين آشور بيرون رفت و نينوی و رحبوب عير و کالح را بنا نهاد و ريسن در ميان نينوی و کالح و آن شهری بزرگ بود.» (سفر پيدايش، باب دهم، ٦-۱۴)
چندين سال بعد لايار توانست دوباره به اين محل بيايد و به کاوش بپردازد.
پاييز سال ۱٨۴۹ ميلادی لايار در ساحل مقابل موصل در کويونجيک بزرگترين قصر نينوا را پيدا کرد. نينوا دورهی جلال و عظمت خود را در سلطنت آشور بانيپال ديد. تا آن زمان شهر کوچکی بود، که بهنام الههی «نين» ســاخته شــده بود و پس از آشــور بانيپال در زمان ســلطنت پســر او ســين - شــار - ايشــکون بود که هوخشــتره (Kyaxares) پادشاه ماد اين متروپل دنيای قديم را به تل خاکی تبديل کرد. نام نينوا در خاطره ی بشريت با خونريزیها، ظلمها، وحشتها و غارتها توأم مانده است: بیرحمی سربازان غارتگر آشوری حد و حصر نداشت.
در دو تالاری که بعدها لايار کشف کرد، به کتابخانهيی برخورد. کتابخانهيی مرکب از سیهزار کتاب بر الواح گلی! اين کتابخانه را برای آشور بانيپال ترتيب داده بودند (برای قرائت شخصی او).
در اين کتابخانه الواحی کشف شدند، که از نظر ادبی ارزش فوقالعادهيی داشتند. نخستين حماسهی بزرگ تاريخ، افسانهی گيلگمش (پهلوان جليل وحشتناک)، - که دو سوم او خدا است و يک سوم او آدمی - در اين جا بهدست آمد.
الواح جديد را مرد ديگری بهنام هرمز درسام بهدست آورد، که از کلدانيان موصل بود و بعد از آن که لايار کار سياسی خود را آغاز کرد، جانشين او در حفريات نينوا گرديد.
قرائت اين الواح بهوسيلهی جرج اسميت (George Smith) صورت گرفت، داستان گيلگمش و رفيق بيابانی او، انکيدو را دنبال کرد. ناخوشی و مرگ انکيدو را خواند، ترس گيلگمش از مرگ را ديد و اين که گيلگمش چگونه به دنبال زندگی میشتابد، تا به آن جا میرسد، که گيلگمش نزد اوتناپيشتيم میرود. در اين جا داستان قطع میشود. بايست با کاوشهای جديدی بقيهی الواح گلی را يافت. روزنامهی ديلیتلگراف برای کسی که بقيهی الواح گيلگمش را پيدا کند، هزار «گينه» جايزه تعيين کرد.
اسميت به کويونجيک مسافرت کرد و حقيقتاً در تصادف اعجازآميزی بقيهی الواح را بهدست آورد. ٣٨۴ قطعهی ديگر با خود به انگلستان برد، که شامل داستان اوتناپيشتيم دور (نوح پيغمبر) و شرح طوفان برزگ بود.[دکتر داوود منشیزاده، «تاريخچهی اين افسانه»، مقدمهی کتاب افسانهی گيلگمش (کهنترين حماسهی بشری)، صص ٧-۹]
▲ | نگارخانه |
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
حسين نوشآذر، حماسهی گیلگمش، گهوارهی ادبیات جهانی
حماسهی گیلگمش: لوح اول، لوح دوم، لوح سوم، لوح چهارم، لوح پنجم، لوح ششم، لوح هفتم، لوح هشتم، لوح نهم، لوح دهم، لوح يازدهم و لوح دوازدهم
[▲] پینوشتها
«Gilgamesh»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهی آزاد
حسين نوشآذر، حماسهی گیلگمش، گهوارهی ادبیات جهانی، سايت اينترنتی مداد
اوروک یکی از شهرهای باستانی میانرودان (بينالنهرين Mesopotamian) در جنوب عراق کنونی بوده است.
«Gilgamesh»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهی آزاد؛ رجوع شود به:
The Tummal Inscription, an expanded king-list, one of the standard Old Babylonian copy-texts.همانجا
همانجا
«Gilgamesh»، سايت اينترنتی Mesopotamia
مهديزاده کابلی، دروغ بزرگ (چهرهی عريان اسلام)
«Gilgamesh»، سايت اينترنتی Mesopotamia
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ۹ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها │ اسطورهشناسی │ اسطورهشناسی سومری