|
حماسهی گیلگَمِش
فهرست مندرجات
◉ پیشینهی تاریخی
◉ نسخهشناسی
◉ تأثیرگذاری در ادیان
◉ نگارخانه
◉ يادداشتها
◉ پيوستها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
◉ پيوند به بيرون
حماسه طوفان بزرگ
حماسهی گیلگَمِش یا افسانهی گیلگامش (به انگلیسی: Epic of Gilgamesh)، یکی از کهنترین و نامدارترین آثار حماسی بشر در ادبیات دوران باستان است که در منطقهی میانرودان شکل گرفته و به حماسهی جاودانگی است. قدیمیترین متون موجود مرتبط با این حماسه به میانهی هزارهی سوم پیش از میلاد مسیح میرسد که به زبان سومری میباشد. از این حماسه نسخههایی به زبانهای اکدی و بابِلی و آشوری موجود است. کاملترین متن آن که به امروز رسیده است، متنی است که بر الواحی از خشت نگاشته آنگاه در کوره پختهاند. این مجموعه شامل دوازده لوح است، هر لوح مشتمل بر شش ستون پلهوار بهصورت شعر که ضمن کاوش در بقایای کتابخانه آشوربانیپال پادشاه آشور بهدست آمد. هر یک از این دوازده لوح یا دوازده سرود شامل شش ستون است در سیصد سطر، مگر آخرین لوح آن که آشکارا الحاقی و بهوضوح از یازده لوح قبلی کوتاهتر است. این حماسه در سال ۱۸۷۰ توسط جورج اسمیت ترجمه و منتشر شد و برگردان فارسی آن در ایران، نخست بهدست داوود منشیزاده و سپس توسط احمد شاملو صورت گرفت که در کتاب هفته چاپ شد و بعد نشر چشمه آنرا به چاپ رساند.
▲ | پیشینهی تاریخی |
حماسهی گیلگمش نخستین منظومهی حماسی جهان است، که در اصل متعلق به فرهنگ سومری و ۲۴۰۰ سال پیش از میلاد میباشد. این حماسه بعدها به فرهنگ آشوری و بابلی و اکّدی راه یافته و هر بار اضافاتی به آن افزوده شده است. حماسهی گیلگمش، از همان زمان سرایشاش نزد مردم شهرت داشت. و یارش، انکیدو (Enkidu) دو قهرمان جاودانهی این حماسهاند.
حدود سههزار سال پیش از آنکه مردی بهنام عیسی بن مریم دورانی تازه در تاریخ حیات انسانی پدید آورد، در درههای دو رود بزرگ دجله و فرات تمدنی بزرگ، چون شاهرگهایی عظیم، مناطق بزرگ انساننشین قدیم را به یکدیگر ربط داده بود و عناصر زندهای که میراث بزرگ جامعهی کهن سومری بود، چون عواملی جاندار، در بنای حیات فرهنگی مللی که چندی بعد عرصهدار صحنهی تاریخ گردیدند، نقشی بس شگفت داشت.
شعر، فلسفه، دین، نجوم، هندسه و تاریخ در درههای بار آور این دو رود، با حکمت بالغهی مردمی که اکنون از آنان، در روزگار معاصر، جز الواحی چند بهنشانهی تلاش بزرگ آنان باقی نمانده است؛ شگفت و چون میراثی ارجمند از برای آیندگان به یادگار ماند. پیش از آنکه تاریخ حقوق انسانی با عنوان «قوانین حمورابی» دو هزاره قبل از میلاد، آشنا گردد، مردی دونکی نام، در سه هزاره پیش از میلاد مبانی اصلی حقوق و قوانین حمورابی را پایه نهاده بود؛ و پیش از آنکه قوم یهود در بیابانهای گستردهای فلسطین با سرنوشت پنجه در افکند و ایوب با سرودهای غمانگیزش تراژدی حیات انسانی را بسراید، ایوبی سومری، دردانگیز و جانفرسا، بهرغم سرنوشت خویش گریسته بود.
فرهنگ و خط و زبان سومری، با یاری اقوامی که در کمین بازیابی و پذیرش مدنیت بینالنهرین بودند، در تمام امکنهی گستردهای جهان قدیم انتشار یافت. خدایان بابل و نینوا و اساطیر دینی آنها، در اغلب حالات، همان خدایان و اساطیر سومری است که تغییر شکل یافته است. ارتباط فیمابین زبانهای بابلی و آشوری از یک سوی، و زبان سومری از جهت دیگر، نظیر ارتباطی است که بین دو زبان فرانسه و ایتالیایی از یکسو و زبان لاتین از سوی دیگر وجود دارد.
در آن هنگام که تمدن سومریان بهقدر کفایت قدمت پیدا کرده بود (یعنی در حدود ٢٣٠٠ پیش از میلاد)، شاعران و دانشمندان آنها در صدد تدوین تاریخ قدیم قوم خود برآمدند.
شاعران، داستانی دربارهی آفرینش و بهشت و نخستین طوفان سهمناکی که در نتیجهی گناهکاری یکی از پادشاهان قدیم پدید آمد و آن بهشت را در خود غرق کرد، تألیف کردند.
این داستان را بابلیان و عبرانیان گرفتند، بعدها بهصورت پارهای از معتقدات مسیحی و اسلامی درآمد. انجام این امور که جزو دقایق فکری انسان بهشمار میرفت، در حیطهی قدرت و اختیار کاهنان بود؛ همانان که همهی مسایل خاصهی مملکتی را به سامان میرسانیدند، نخستین پایهگذاران تاریخ و فلسفه نیز بهشمار میآیند. کاهنان سومری که در فن کتابت تخصص داشتند، علوم سومر و آکاد را مخصوص بهخود میدانستند و چون تنها به نگهداری و ترجمهی متون قدیم راضی نبودند، با استفاده از آثار گذشتهی خود به تنظیم ادعیه و سرودهای مذهبی، داستانهای حماسی و افسانهها، معالجات سحرآمیز یا طبی، طالعبینی و اخترشناسی و همچنین مسایل ریاضی پرداختند؛ و از همین رهگذر، این معتقدات، در همهی ادیان ملل و امم مختلف نفوذ کرد.
به این ترتیب، نوک قلم کاهنان سومری به پرداختن داستان بزرگ آفرینش و متفرعات آن آغاز کرد و از آن میان، داستان شگفتانگیز گیلگمش را نیز بر الواح پخته نقر کرد و این همان است که اینک، چون ارمغان گرانقدر و مردهریگی عزیز، به نسل امروز بشر رسیده است.
تا اوایل قرن نوزدهم، باستانشناسان و محققان فقهاللغة، تحقیق در مدنیتهای گمشده را با اسامی و داستانهای تورات موردنظر قرار میدادند، و تنها مأخذ بزرگ ادبی که در کار مطالعهی گذشتهی کهن جهان مورد استفاده قرار میگرفت، کتاب مقدس، خاصه اسفار مهمهی آفرینش و خروج آن بود. ولی حفریات و کشفیاتی که باستانشناسان طی این سده از خرابههای سیبار و نینوا و تلالعبید بهعمل آوردند و این حفریات منجر به کشف کتابخانهی بزرگ آشور بانیپال گردید، ناگهان همهی آن تصورات کهن را بیبنیاد ساخت.
جرج اسمیت، یکی از دانشمندان انگلیسی که هزاران لوح خرابههای نینوا را در موزهی بریتانیا مطالعه کرده است، روز سوم دسامبر ۱٨٦٢ میلادی، نطقی در انجمن آثار تورات که در آنزمان تازه تأسیس شده بود، ایراد کرد. این خطابه، بعدها در کار مطالعه و تحقیق متون تورات - خصوصاً جنبههای مقایسه و تطبیق آنها و سایر آثار باستانی - راهنمای دانشمندان گردید. اسمیت در سخنرانی خود اعلام کرد که بر روی یکی از الواح کتابخانهی کهن آشور بانیپال - پادشاه آشور در قرن هفتم پیش از میلاد - داستان طوفانی را خوانده است که شباهت بسیاری با داستان طوفان «سفر تکوین» تورات دارد.
اعلام این موضوع، شور و هیجانی در محافل علمی برانگیخت و روزنامهی تلیتلگراف که در لندن انتشار مییافت، بیدرنگ مبلغی جهت اعزام یک هیأت باستانشناس به نینوا اختصاص داد.
اسمیت پس از مطالعهی الواح دیگری از کتابخانهی آشور بانیپال، دریافت که داستان طوفان، در واقع جزئی از یک منظومهی مفصل و طولانی است که بابلیان باستانی، آنرا «مجموعهی گیلگمش» مینامیدهاند. کاتبان روزگار کهن، این منظومه را به دوازده سرود یا فصل تقسیم کرده بودند و هر سرود سیصد سطر داشته و هر یک از سرودها در کتابخانهی آشور بانیپال بهروی لوحهی جداگانهای نقر شده بود؛ اما آنچه در این میان حایز اهمیت است آنکه، نسخی که از مجموعهای گیلگمش در آن کتابخانه بهدست آمده گذشتهی کهن داشته است. تاریخ و ادبیات و نفوذی که معنویت دنیای قدیم در ممالک تحتسلطهی آشوریها داشته، در زمان حمورابی دوران طلایی خود را آغاز کرده است. داستاننویسی و علم اساطیر که معمولاً با مذهب سر سازش دارد، در زمان وی مورد توجه قرار گرفت. منظومهای معروف خلقت، در همین دوره تنظیم یافته است. منظومهای گیلگمش نیز که اینک به زبان بابلی زمان حمورابی و زبان اقوام هیتی و سومری و هوری نسخی از آن بهدست آمده است، و بهخصوص اکتشافات بغار کوی مؤید این ادعاست، در زمان حمورابی تنظیم شده و مدون گردیده است.
هنوز دانسته نیست که مأخذ اصلی داستان شگفتانگیز آفرینش از کدامین دیار است؛ از سومر یا بابل، از بنیاسراییل یا یک قوم سامینژاد دیگر؛ تنها آنچه حقیقتی بزرگ است اینکه، منظومهی گیلگمش یکی از زیباترین و کهنترین فرآوردههای فکر بشر در تمام خطهی مشرقزمین بهشمار میآید، و هم آن است که مأخذ اصلی آن همه افسانههای مشابهی میتواند باشد که در تورات و ادیان دیگر آمده است. یهود، مزدینان، زروانیان، هندیها، فریژیها، و بسیاری دیگر از مللی که قدمتی در تاریخ داشتهاند، بهنحوی از داستان آفرینش و طوفان و متفرعات آن متأثر گردیدهاند.
در سال ۱۹۱۵ میلادی، لانگدون (S. Langdon)، قسمتی از مجموعه الواح تیپور که متعلق به موزهی دانشگاه پنسیلوانیا است، را انتشار داد. این متن به سومری نوشته شده و در حدود دو هزار سال پیش از میلاد نظم یافته بود. بهنظر لانگدون این قسمت منظومه دربارهی بهشت، هبوط آدم، و طوفان بود، و نقصی که در متون بینالنهرین راجع به جریان خلقت و هبوط آدم مشاهده میشد، به این ترتیب مرتفع گردید.
پژوهشهای زمینشناسی و باستانشناسی بهدنبال مطالعات دیگری که روی الواح مکتشفهی کتابخانهی آشور بانیپال بهعمل میآمد، ناگهان وجود طوفان تاریخی را در تأیید آنچه در الواح سومری و بابلی گفته شده بود، تشخیص داد. در آن هنگام که وولی، بهسال ۱۹٢٦ میلادی، در خرابههای اور (Our) کاوش میکرد، در عمق زیادی از سطح زمین به طبقهیی از گل رسوبی بهضخامت دو متر و نیم رسید که بنا به گفته او، پس از یک فیضان عظیم نهر فرات حاصل شده و در ذهن نسلهای متوالی خاطرهی آن بهنام طوفان بر جای مانده است. در زیر این طبقهی رسوبی، بازماندههای تمدن پیش از طوفان دیده میشود. حفریات کیش (Kish) نیز که تحتنظر لانگدون واتلین (Langdon Watllin) انجام میشد نتایجی مشابه آنچه در اور بهدست آمده بود داده، و دمرگان (Demorgan) این حادثه را با بارانهای سیلآسا و طغیانهایی که در اواخر عهد چهارم زمینشناسی ایجاد گردیده است، مصادف میداند.
بههر ترتیب، این حوادث، در نسلی که پس از گذشت چند قرن دوباره گرد هم آمده و زیستهاند، موجد آثار گرانبهایی گردیده است که نمونهی درایت و گسترش خیال و شگفتگی اندیشهی انسانی است، و در همین هنگام است که کاهنان مورخ با استناد به این روایات، بر آن شدند تا گذشتهیی چنان طولانی اختراع کنند که برای بسط و تکامل تمام شگفتیهای مدنیت سومری کافی باشد. از پیش خود فهرستی برای نام شاهان جعل کردند و تاریخ سلسلههایی را که پیش از طوفان در سومر حکومت کردهاند تا ۴٣٢ هزار سال پیش از میلاد عقب راندند، و برای دو تن از آنها - بهنام تموز (Tammus) و گیلگمش داستانهای شگفتانگیزی ساختند و این دو داستان، در آینده، آنچنان منتشر شد که تموز بهصورت یکی از خدایان صاحبجاه بابلی، و سپس بهصورت ادونیس (Adonic) یونانیان درآمد، و گیلگمش بعدها قهرمان بزرگترین افسانه و منظومهی بابلی شد.
از میان آثاری که از ادبیات سومری و بابلی بهجای مانده است، چنانکه گذشت، جامعترین و زیباترین آنها داستان گیلگمش پهلوان است. دوازده لوح شکسته که در کتابخانه آشور بانیپال بهدست آمده و اکنون در موزهی انگلستان نگهداری میشود، جالبترین اثر ادبی بینالنهرین، یعنی حماسه گیلگمش را در بر دارد. این حماسه نیز مانند ایلیاد هومر مجموعهیی از داستانهاست که پیوستگی متینی با یکدیگر دارند و تاریخ بعضی آنها به ٣٠٠٠ سال قبل از میلاد میرسد.
از ٦ پارهی: گیلگمش در سرزمین زندگانی، گیلگمش و گاه آسمان، طوفان، مرگ گیلگمش و آگایکیش، گیلگمش و انکیدو و جهان زیرین، دو تکهی طوفان و افسانهی آفرینش آن، بهتفصیل در آثار ملل دیگر آمده است.
قصیدهی سومری گیلگمش و گاو آسمان و همچنین مرگ گیلگمش ناقص است. بهطور اجمال، بعضی حوادث متنوع و گوناگون حماسهی گیلگمش که بیشتر دربارهی شخصیت اوست، از اصل و منبع سومری است، حتی بعضی وقایعی که در حماسهی سومری گیلگمش مشابه ندارد، از سایر اساطیر و حماسههای سومری اقتباس شده است.
تفاوت عظیم گیلگمش و دیگر افسانههای بابلی شخصیت و غم بزرگ انسانی اوست. در این داستان گناه و طمع و فقر و احتیاج انسان، چون لغتنامهی بزرگ حیات در برابر سرنوشت است. این افسانه، از نظر توجه به انسان شدت تاثیر در ادبیات بابلی بیمانند است. تردید و نابسامانی انسان و عشق به حیات و تلاش بیفرجام انسانی که ناکامی در سایهروشن لبخندهای زهرآلود ِ توفیق در پی استهزای اوست، چون موجی گران داستان گیلگمش را فرا گرفته است.
▲ | نسخهشناسی |
قدیمیترین یافتهها در مورد گیلگمش، پنج داستان در قالب سرودهای سومری هستند، که قدمت آنها به ۲۰۰۰ تا ۲۱۵۰ پیش از میلاد بر میگردد. این سرودها، بخشی از یک حماسهی منسجم نیستند، بلکه احتمالاً ماجراهای مستقلی هستند که تفاوتهایی با داستان اصلی دارند (بهطور مثال، در سرودها انکیدو بردهی گیلگمش است). افزون بر این، اسمهای شخصیتها در این سرودها، با اسمهای نسخههای بعدی اکدی، دارای تفاوتهایی نیز هستند.
بههر حال، حماسهی گیلگمش در اصل متعلق به فرهنگ سومری است که بعدها به فرهنگ آشوری و بابلی و اکّدی نیز راه یافته و هر بار اضافاتی به آن افزوده شده است. از بین منابع مختلف، که بهجا مانده، دو نسخهی حماسه تا حدودی بازسازی شده است: نسخهی مرجع اکدی و نسخهی کهن بابلی.
◼ نسخهی مرجع اکدی
نسخهی مرجع اکدی، در سال ۱٨۵٣ میلادی، توسط هرمزد رسام از کتابخانه آشور بانیپال در نینوا کشف شد. این نسخه، توسط سین لیق اونینی (Sin-Liqe-Unninni)، بین ۱۰۰۰ تا ۱۳۰۰ پیش از میلاد، از منابعی قدیمیتر گردآوری شده بود. این مجموعه شامل دوازده لوح است و هر لوح مشتمل بر شش ستون پلهوار در سیصد سطر، بهصورت شعر. لوح دوازدهم که در دنبالهی یازده لوح اصلی آمده، احتمالاً بعداً الحاق شده است و ارتباط کمی با الواح پیشین دارد و بهوضوح از یازده لوح قبلی کوتاهتر است.
◼ نسخهی کهن بابلی
این نسخهای حماسه، که در برخی از قطعات «بهتر بودن از تمام پادشاهان دیگر» (Surpassing all other kings) نامیده میشود، ترکیبی از لوحها و قطعات تکهپارهی مختلف است. این نسخه بهخاطر لوحهای گمشده و قسمتهای خالی در بیشتر موارد ناقص است.
▲ | تأثیرگذاری در ادیان |
موضوعات مختلف، عناصر طرح داستان و شخصیتهای حماسهی گیلگمش در کتاب مقدس عبری (Hebrew Bible) بازتاب یافته است، بهویژه در داستان باغ عدن (Garden of Eden)، اندرزهای کتاب جامعه (Ecclesiastes) و داستان سیلاب یا طوفان نوح در سفر پیدایش (Genesis flood narrative). این داستانها براساس کتاب عهد عتیق در قرآن نیز نقل شده است.
▲ | نگارخانه |
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
سيد حسن حسينى (آصف)، توفان نوح در اساطير بينالنهرين و تورات
[▲] پینوشتها
گيلگمش، برگردان احمد شاملو، با نقاشیهای مرتضی مميز، تهران، چشمه، ۱٣٨٢، ص ؟
حمید، حمید، «وجیزهای بر افسانهی گیلگمش پهلوان»، کتاب هفته، شماره ۱٦، ۱۵ دیماه ۱٣۴٠ خ
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها: │ اسطورهشناسی