- تعریف
- سرزمین
- ویژگیهای قومی
- قوم ایرانی و زبانهای ایرانی
- قوم ایرانی و ملت ایران
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[...] [...]
قومهای ایرانی یا اقوام ایرانی، گروه قومی هستند که از تبار شاخۀ ایرانی قوم آریایی یا اقوام ایرانیزبان باستاناند. این گروه قومی در سراسر فلات ایران٫ از هندوکش تا آناتولی مرکزی و از آسیای میانه تا دریای پارس) - منطقهای که برخی از خاورشناسان مانند ریچارد نلسون فرای آن را ایران بزرگ یا ایرانزمین نامیده[۱]، پراکنده شدهاند.
[↑] تعریف
قومهای ایرانی، دو مفهوم مختلف دارد: یکی آنکه شامل تمام اقوامی است - چه ایرانی و چه غیر ایرانی - که در حدود مرزهای کنونی ایران زندگی میکنند[٢]. دو دیگـر اقوامـی که ریشـه در قـوم آریایـی (هنـدوایرانـی) دارنـد (یعنـی آریایـیتبـار هسـتند)[٣]. در این صورت، اقوام ایرانی محدود به مرزهای کنونی کشور ایران نیستند. اقوام ایرانی باستان نیای مردمان بسیاری مانند: کردها، پشتونها، لرها، تاجیکها، بلوچها و... هستند.
از این نظر، این اصطلاح مردمشناسی دارای ابهام کاربردی است. چرا که در بسیاری موارد، منظور نویسنده یا نویسندگان بهدرستی - از کاربرد آن - مشخص نیست و حتی در پارهای موارد اصطلاح ایرانی مترادف با واژهی آریایی بهکار میرود.
در واقع، اصطلاح "ایرانی" صورت جدید واژهای "آریایی" در زبان فارسی دری است که در پیش از اسلام متداول نبوده است. اما امروزه کاربرد وسیع دارد. مانند: قومهای ایرانی، زبانهای ایرانی، فرهنگ ایرانی، تمدن ایرانی، اسطوره و حماسۀ ایرانی، سنتهای ایرانی، ادیان ایرانی، و ... و اصطلاح کاملاً جدید "ایرانی" به مفهوم "ملت ایران".
[↑] سرزمین
واژه ایرانی مشتق شده از ایران است که خود واژه ایران - که از ترکیب ایر (آریایی) + ان (مکان) ساخته شده - بهمعنی سرزمین آریاییها است. اما این سرزمین نیمه اسطورهای و نیمه تاریخی تا اوایل قرن بیستم، سرزمین پهناوری بود که در بسیاری از مقاطع تاریخ خود، موجودیت سیاسی مشخص و یکپارچه نداشت.
رومن گیرشمن، باستانشناس فرانسوی، در دیباچۀ خود بر متن فرانسوی کتاب "ایران از آغاز تا اسلام" مینویسد:
- "در عهد باستان، محوطهای که اقوام ایرانیالاصل - یعنی آنان که جزوی از قسمت شرقی خانوادۀ بزرگ هندواروپایی بودند - در آن سکونت داشتند، بسیار پهناور بود. ایرانیان از شط فرات تا مصب شط سند را اشغال کردند. مادها، پارسیان، مخصوصاً قوم اخیر، که نخستین شاهنشاهی جهانی را تشکیل دادند و معرف مهمترین قسمت این شعبه از ملل آریایی - ایرانیان - بودند، سگزیان و سرمتها، خوارزمیان، سغدیان و بلخیان، کوشانیان و سکاییان، هفتالیان و ساکنان واحههای ترکستان چین، اقوام ایرانیای بودن که در اعصار مختلف، ممالک خود را تشکیل دادند، تمدنهایی برای خود به وجود آوردند و هنر خویش را طرح ریخته پرورش دادند. این اقوام ایرانی، که بخشی از آنان خانهنشین و بخش دیگر بدوی و متحرک بودند، جهان قدیم را سه قسمت کردند: خود آنان مرکز را اشغال نمودند و بدین وسیله مغرب - یعنی تمدنهای سامی و یونانی و رومی - را از شرق اقصی یعنی چین و هند جدا ساختند. بنابراین به سهولت میتوان به اهمیت وظیفۀ میانجیگری که اقوام ایرانی در تماس و نزدیکی بین فرهنگهای غربی و شرقی و همچنین در توسعۀ تمدن جهانی داشتند، پی برد."[۴]
[↑] قوم ایرانی و زبانهای ایرانی
[↑] قوم ایرانی و ملت ایران
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]
[۴۵]
[۴٦]
[۴٧]
[۴٨]
[۴۹]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- Frye, Richard Nelson, Greater Iran, ISBN 1-56859-177-2 p.xi: «... Iran means all lands and peoples where Iranian languages were and are spoken, and where in the past, multi-faceted Iranian cultures existed....»[۲]- قومهای ایرانی (اقوام ساکن ایران) به اقوام ساکن در کشور ایران در دوران معاصر گفته میشود. این قومیتها غالباً دارای ریشههای تباری مختلف هستند. مانند: آریاییتباران، ترکان و اعراب. ولی استدلال ایرانیان امروزی این است که اقوام غیرآریایی نیز در فرهنگ ایرانی حل شدند!
[۳]- اقوام ایرانی گروههایی هستند كه در عین اشتراکات عمیق فرهنگی با ديگر ساکنان سرزمینهای آریایی، اسطورههای مشترک، آداب، رسوم، سنن، تاریخ مشترک، سرگذشت مشترک، منافع مشترک، در كنار آن گاه از ويژگیهای زبانی و البته گاه هم از ويژگیهای مذهبی خاص خودشان برخوردارند. ... پس لزوما - در این صورت - هويت قومی را تنها نبايد با زبان تعريف كرد.
[۴]- ایران از آغاز تا اسلام، صص ۱۵-۱٦
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[۳٠]-
[۳۱]-
[۳۲]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳۶]-
[۳٧]-
[۳۸]-
[۳۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴۲]-
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]