- واژهشناسی
- ویژگیهای زبانی
- ادوار تاریخی زبانهای ایرانی
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[زبانهای هندواروپایی] [زبانهای هندوایرانی]
زبانهای ایرانی (به انگلیسی: Iranian languages؛ به آلمانی: Iranische Sprachen) یکی از شاخههای زبانهای هندوایرانی (زبانهای آریایی) از خانواده بزرگ زبانهای هندواروپایی هستند.
مهمترین زبانهای ایرانی امروزی عبارتند از: فارسی (پارسی، دری، یا تاجیکی)، کردی، پشتو، بلوچی، لری، تالشی، دیلمی، مازنی، گیلکی، تاتی و آسی
امروزه زبانهای ایرانی بیشتر با خطهای عربی، لاتین، و سیریلیک نوشته میشوند. زبانهای ایرانی با زبان عربی و زبانهای ترکی تاثیر متقابل بسیاری داشتهاند.
زبانهای ایرانی بیشتر در کشورها و مناطق ایران، افغانستان، تاجیکستان، باختر پاکستان، کردستان ترکیه، کردستان عراق، و بخشهایی از آسیای میانه و قفقاز روایی دارد.
سه زبان از زبانهای ایرانی به عنوان زبان رسمی هم اکنون در چهار کشور استفاده میشود. این زبانها عبارت اند از فارسی در ایران و تاجیکستان، فارسی و پشتو در افغانستان و کردی در عراق.
براورد میشود که امروزه حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تن به زبانهای ایرانی سخن میگویند. بنیاد تابستانی زبانشناسی (SIL International) در سال ۱۳۸۴ برآورد کردهاست که امروزه به حدود ۸۷ گونه از زبانهای ایرانی سخن گفته میشود؛ که شمار سخنوران بزرگترین این زبانها بهطور تخمینی عبارتند از: فارسی (۶۰ میلیون تن)، کردی (۲۵ میلیون تن)، پشتو (۲۵ میلیون تن)، و بلوچی (۷ میلیون تن)[۱].
[↑] واژهشناسی
زبانهای ایرانی، یک اصطلاح زبانشناسی است که نخستینبار در سال ۱٨٣٦ میلادی توسط کریستیان لاسن (Christian Lassen)، هندشناس نروژی، ساخته و پرداخته شد[٢] سپس، فریدریش فون اشپیگل (Friedrich von Spiegel)، خاورشناس و ایرانشناس آلمانی آن را بهکار برد[٣].
در واقع این اصطلاح، توصیف گروهی از زبانهای آریایی (هندوایرانی) است که با زبانهای آریایی در شبه قاره هند ارتباط نزدیک دارد و از خانوادۀ زبانهای هندواروپایی است.
بـهنوشــتـه ویکـیپـدیـا، دانشــنامـهی آزاد (بـهزبـان انگلیسـی)، واژۀ «ایـرانــی» (Iranian) برگـرفته از معـادل فارسـی واژۀ «آریـان یا آریایـی» (Aryan) در زبان سـانسـکریت اسـت[۴]. از این روی، در سـال ۱٨٧٨ میلادی، رابـرت نیـدهام کوسـت (Robert Needham Cust)، برای وصـف این گـروه از زبـانها، از اصـطلاح «ایرانـو آریان» (Irano-Aryan) اسـتفاده برد[۵] و خاورشـناسـان غـربی، ماننـد: «جـورج ابراهیـم گریرسـون» (George Abraham Grierson) و «ماکس مولر» (Max Müller) در مطالعات خود برای تفکیک زبانهای آریایی، از اصطلاحات «هندو آریان» (Indo-Aryan) و «ایرانو آریان» (Irano-Aryan) سود جستند[٦].
بهرغم تلاش برخی از زبانشناسان آلمانی، که برای پیشگیری از سوءتفاهم بهسبب ابهام در دو مفهوم واژه «ایرانی»، که یکی برای نامیدن شاخۀ غربی زبانهای آریایی و دیگری برای توصیف «ملیت ایرانی» استفاده میشود، واژۀ «ایرانو آریان» را زنده کردند، اغلب در آثار انگلیسی خاورشناسان غربی مقولهی «زبانهای ایرانی» پذیرفته شد[٧].
[↑] ویژگیهای زبانی
زبانهایی که در سرزمینهای آریایی از قدیمترین روزگاران تاکنون متدوال بوده است، از نظر ویژگیهای زبانی، وجوه مشترکی دارند، هرچند که این زبانها در سرزمینهای گوناگونی معمول بودهاند یا هستند. این مجموعه زبانها را اصطلاحاً گروه زبانهای ایرانی مینامند که خود منشعب از زبانی کلی بهنام «آریایی» (هندوایرانی) است[٨] که اصل زبانهای اقوام هندی و ایرانی، پیش از جدا شدن از یکدیگر و سکونت در هند و ایران کنونی (یعنی زمانی که هنوز فقط در شمال افغانستان امروزی و آسیای میانه میزیستند)، بوده است. شاخۀ هندوایرانی نیز خود یکی از شاخههای زبان فرضی بهنام هندواروپایی است که مادر اغلب زبانهای اقوامی است که در سرزمینهای واقع در شبه قارۀ هند تا شمال اروپا به سر میبرند یا به سر میبردهاند.
[↑] ادوار تاریخی زبانهای ایرانی
از نظر تاریخی، زبانهای ایرانی را به سه دستۀ عمده تقسیم میکنند: زبانهای دورۀ باستان، زبانهای دورۀ میانه و زبانهای دورۀ نو.
از دورۀ باستان آثار مکتوب دو زبان بر جای مانده است: یکی زبان اوستایی که سرزمینی از نواحی شرق فلات ایران (بويژه در شمال افغانستان امروزی) بدان سخن میگفتهاند و قدیمترین آثار آن احتمالاً متعلق بهزمانی میان قرن هشتم تا دهم قبل از میلاد است و دیگری زبان فارسی باستان که زبان ناحیۀ فارس بوده و کتیبههای شاهان هخامنشی بدان نوشته شده و قدیمترین آنها از قرن پنجم قبل از میلاد است. از زبانهای دیگر این دوران، یعنی مادی و سکایی، تنها اطلاعات اندکی در دست است.
زبانهای دورۀ میانه در فاصلهای میان حدود ٣٠٠ ق.م تا حدود ٧٠٠ م. است. اگرچه برای سهولت تقسیمبندی آغاز اسلام را پایان دورۀ میانه و آغاز دورۀ نو میدانند، اما لازم به تذکر است که تا چند قرن پس از ظهور اسلام به بعضی از زبانهای این دوره آثاری تألیف میشده است و بعضی از آنها تا آن زمان زبانهای رایجی بودهاند. زبانهای این دوره را به دو گروه زبانهای ایرانی میانۀ غربی و ایرانی میانۀ شرقی تقسیم میکنند. از گروه زبانهای ایرانی غربی از دو زبان آثار عمدهای در دست است: زبان پارتی (یا پهلوانیگ یا پهلوی اشکانی) و فارسی میانه یا پهلوی.
زبان پارتی زبان رایج دورۀ اشکانیان (از حدود ٢۵٠ ق.م تا حدود ٢٢۴ م.) بوده که تا اوایل دورۀ ساسانی نیز بدان آثاری تألیف میشده است. این زبان در شمال و شمال شرقی ایران متداول بوده است.
زبان فارسی میانه یا پهلوی زبان جنوب و جنوب غربی ایران بوده و به گفتۀ دکتر احمد تفضلی زبان رسمی دوران ساسانی بهشمار میرفته است. از آنجا که این زبان اساساً به ایالت فارس تعلق داشته است و نیز به علت این که از نظر ساختمان زبانی در مرحلهای میان فارسی باستان و فارسی نو (= دری) قرار دارد، محققان جدید آن را «فارسی میانه» نامیدهاند. در آثار بازمانده از این زبان آن را پارسیگ (= پارسی، فارسی) نامیدهاند. اصطلاح پهلوی (فهلوی در متون عربی) را که در اصل به معنی «پارتی» است، نویسندگان دوران اسلامی برای تمایز این زبان از زبان فارسی نو (= دری) به کار بردهاند.
امروزه دانشمندان اصطلاح «پهلوی» را غالباً برای آثار فارسی میانۀ زردشتی به خط پهلوی و «فارسی میانه» را برای آثار مانوی به این زبان و به خط خاص مانویان به کار بردهاند.
از زبانهای ایرانی میانۀ شرقی چند زبان آن شناخته شدهاست: بلخی (= باختری)، سغدی، سکایی، تخاری و خوارزمی.
زبان بلخی یا زبان باختری، زبانی منقرض شده از زبانهای ایرانی میانۀ شرقی و از شـاخهٔ شـمال شـرقی است که مـردم باخـتر (بلخ) و تخارسـتان در دورههای کوشـانیان و یفتلیـان بـدان سـخن میگفتنـد. زبـان و خـط بلـخی بر اسـاس الفبـای یونـانی بـوده اسـت.[*]
قدیمترین اثر از زبان بلخی متعلق به قرن دوم میلادی است و آن کتیبهای است در ٢۵ سطر که در مدخل معبدی در سُرخ کُتل در جنوب شرقی بغلان به دست آمده است. کتیبههای کوچکتری نیز در این ناحیه کشف گردیده است. کتیبههای کوچکتری نیز از افغانستان و ازبکستان نیز در دست است. این آثار به خط یونانی نوشته شده است. علاوه بر این کتیبهها، ٨ قطعه دستنوشته نیز به خط یونانی - بلخی در ترکستان چین به دست آمده است و به نظر میرسد متعلق به بوداییان بوده است. قطعهای نیز به زبان بلخی و به خط مانوی در دست است.[احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ص ٣٦٧]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- زبانهای ایرانی، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[٢]- Lassen, Christian. 1936. Die Altpersischen Keilschrift von Persepolis. Entzifferung des Alphabets und Erklärung des Inhalts. Bonn: Weber. S. 182.[٨]- دکتر احمد تفضلی زبانهای هندوایرانی را زبان فرضی میداند [رجوع شود به: تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ص ۱۱] که درست نیست. اما واقعیت این است که خاورشناسان غربی، نظر به دلایل سیاسی پس از جنگ دوم جهانی برای کتمان یا خذف واژه «آریایی» تلاش کردهاند که نام ساختگی «هندوایرانی» را جاگزین آن کنند.
[٣]- Spiegel, Friedrich von. 1859. Avesta. Engelmann. P. vii.
[۴]- Iranian languages، From Wikipedia, the free encyclopedia
[۵]- Cust, Robert Needham. 1878. A sketch of the modern languages of the East Indies. London: Trübner
[٦]- Dani, Ahmad Hasan. 1989. History of northern areas of Pakistan. Historical studies (Pakistan) series. National Institute of Historical and Cultural Research.
«We distinguish between the Aryan languages of Iran, or Irano-Aryan, and the Aryan languages of India, or Indo-Aryan. For the sake of brevity, Iranian is commonly used instead of Irano-Aryan».
Lazard, Gilbert. 1977. Preface in: Oranskij, Iosif M. Les langues iraniennes. Traduit par Joyce Blau.Schmitt, Rüdiger. 1994. Sprachzeugnisse alt- und mitteliranischer Sprachen in Afghanistan in: Indogermanica et Caucasica. Festschrift für Karl Horst Schmidt zum 65. Geburtstag. Bielmeier, Robert und Reinhard Stempel (Hrg.). De Gruyter. S. 168–196.Lazard, Gilbert. 1998. Actancy. Empirical approaches to language typology. Mouton de Gruyter. ISBN 3-11-015670-9, ISBN 978-3-11-015670-6[٧]- Iranian languages، From Wikipedia, the free encyclopedia
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]