مسألهی خاستگاه و مهاجرت آرياييان با آن همه بحث که دربارۀ آن شده، هنوز به نتيجهی قطعی نرسيده است. در اين مسأله اختلاف نظر زياد است. همين فراوانی توضيخات متناقص خاورشناسان ثابت میکند که راجع به اين موضوع اطلاعی درستی در دست نيست.
یکی از این دیدگاهها میگوید که هندواروپاييان در حدود هشتهزار سال پیش در جنوب سیبری و در اطراف دریاچه آرال میزیستند که بعدها، این قبایل ناچار به مهاجرت شدند و به نواحی شرق و غرب و جنوب سرزمین اصلی خود کوچ کردند. دلیل اصلی مهاجرت آنها مشخص نیست، اما بهنظر میرسد دشوار شدن شرایط آب و هوایی، افزایش جمعيت و کمبود چراگاهها، از دلایل آن باشد.
مهاجرت هندواروپايیان به چهار سوی جهان یک مهاجرت تدریجی بوده و در دورههای مختلفی صورت گرفته که قديمیترين آن در پایان دوران نوسنگی (٧٠٠٠ سال پ.م) آغاز شد و تا ۴٠٠٠ پ.م ادامه داشته است. هندواروپايیان، امروزه ساکن سرزمینهایی هستند که از دورترین مرزهای شرقی هندوستان تا اروپا امتداد دارد و بههمین جهت به آنان هندواروپایی گفته میشود.
شاخهای شرقی هندواروپايی با مهاجرتی که بهطرف جنوب داشتند بخشی به افغانستان و هند و بخشی نیز بهسوی ايران کنونی رفتند. کسانی چون دکتر جهانشاه درخشانی در کتاب "آریاییان، مردم كاشی و دیگر ایرانیان" و ... این نظریه را باطل دانسته و معتقد است خاستگاه آریاییان فلات ایران بودهاست و آنها از جای دیگری به ایران مهاجرت نکردهاند.[*]
در عهد باستان، شاخهای شرقی هندواروپايی (اقوام هندی و ایرانی) که به زبانهای هندوایرانی سخن میگفتند، خود را آریایی مینامیدند. نمونهٔ این اشارهها را میتوان در متنهای کهن هندو (مانند ریگودا)، اوستا و سنگنبشتههای هخامنشی دید.
اين که آيا افغانستان خاستگاه قوم آريايی بوده، يا آريايیها از سرزمينهای ديگر بدانجا رفتهاند، هنوز جای بحث است. اما آنچه از مطالعات تاريخی بر میآيد، آریايیان حدود دو تا سه هزار سال پيش از ميلاد، بهشکل قبیلههای کوچک در دورترین نقطۀ شرقی فلات ایران و در مغرب فلات پامیر اقامت گزیدند و برخی معتقدند آنها در شمال کوههای هندوکش میزیستند.[*]
نخستین دسته از هندواروپاييان که به ایران آمدند شامل کاسیها (کانتوها ـ کاشیها)، لولوبیان و گوتیان بودند. کاسیها تمدنی را پایهگذاری کردند که امروزه ما آن را بهنام تمدن تپه سیلک میشناسیم. لولوبیان و گوتیان نیز در زاگرس مرکزی ساکن شدند که بعدها با آمدن مادها بخشی از آنها شدند.
تورانیها و سکاها نیز از شاخهای شرقی اقوام هندواروپایی (قوم آریایی) بودند که از سوی شمال به سرزمینهای افغانستان و ایران کنونی وارد شدند. این اقوام تمدنی پایینتر از دیگر اقوام آریایی داشتند. دستهای از سکاها که از راه قفقاز به داخل ایران راه یافتند، ابتدا در دامنه کوههای زاگرس جای گرفتند. اما بعدها به سکستان رفتند و آن سرزمین را به کانون تمدنی بزرگ، (شهر سوخته زابل) بدل ساختند. بیشتر افسانههای شاهنامه، در میان قوم سکا و سرزمین آنان که سکستان و بعدها سیستان خوانده شد اتفاق افتاده است. بهگفتۀ دکتر مجاوراحمد زيار، زبانشناس افغان، پشتونها بازماندهی سکاها هستند.
[↑] خاستگاه آرياييان
واژه آریا که معنای آزاده، شریف و بزرگوار میدهد به قومی از اقوامی هندواروپایی گفته میشد که نیاکان مردمان سرزمینهای افغانستان، هند، ایران و بخشی از آسیای میانه هستند.
درباره خاستگاه آریايیان که در نوشتههای کهن اوستا از آن بهنام "ايريانا ويجه" (ایرانویج) نام برده شده است، چند دیدگاه طرح شده است.
یکی از این دیدگاهها میگوید که آریايیان در حدود هشتهزار سال پیش در شمال افغانستان به يکجانشينی روی آوردند. از جمله، ماکس مولر، پژوهشگر آلمانی اواخر قرن نزدهم، موطن آريايیها را شمال افغانستان میداند. او به اين باور است که "سرزمين اصلی آريايیها - که همان "آريا ورته" ريگ ودا که بهزبان اوستايی "ايريانا ويجه" میشود - در دامنههای شمالی هندوکش و حوزۀ رود اکسوس يا جيحون بوده است"[مشکور، محمدجواد، ايران در عهد باستان، ص ۵۹]. پروفسور ميلز، اوستاشناس مشهور انگليسی، منشأ آريايیها را شمال افغانستان حدس میزند[آشتيانی، جلالالدين، زرتشت؛ مزديسنا و حکومت، ص ٢٧]. پروفسور شدر، يکی از برجستهترين شرقشناسان آلمانی، آلتهيم، متفکر و فيلسوف آلمانی، نيبرگ، دانشمند سوئدی نيز شمال افغانستان را سرزمين اوليه اقوام آريايی میخوانند[همانجا، ص ٢٨] و طبق دائرةالمعارف کمبريج انگليسی، "بسياری از محققان وطن اصلی آريايیها را "بلخ" میدانند."[افشار يزدی، محمود، افغاننامه، ج ۱، ص ۵٨] برای روشن شدن اين مطلب، نياز به توضيح بيشتر است:
مطالعات پيش از تاريخ و کاوشهای باستانشناسی در افغانستان، بهويژه در حدود نيم قرن پيش، رازهايی را نمايان ساخت که برای فرهنگ، تمدن و تاريخ افغانستان بسيار ارزنده است. بر اساس اين مطالعات، سرزمينی که امروزه افغانستان ناميده میشود، از صد تا دويست هزار سال پيش، جای مردمانی بوده که يادگار آنها از دورۀ سنگ نتراشيده و تراشيده در کنار رودها و درون غارهای کوههای آن بهدست آمده است.
در سال ۱۳۴۵ خورشيدی (۱۹٦٦ ميلادی)، هيأت باستانشناسی موزۀ تاريخ طبيعی متحده آمريکا به سرپرستی لويی دوپری، در درۀ کور ولايت بدخشان، هشتصد ابزار سنگی و استخوان گيجگاه يک انسان نئاندرتال را پيدا کرد که قدمت آن به حدود ۵٠٠٠٠ تا ۳٠٠٠٠ سال پيش از ميلاد میرسيد.
بدين ترتيب، کشفيات درۀ کور نشان میدهند که هزاران سال پيش، اجداد انسان معاصر که در مردمشناسی، بهنام انسان نئاندرتال شناخته شدهاند، در بدخشان زندگی میکردند.
همانگونه احمدعلی کهزاد، براساس بررسیهای باستانشناسی در افغانستان توضيح میدهد: "انسان دوران پارينه سنگی بين ۵٠ تا ۳٠ هزار سال پيش، در سرپناههای طبيعی، مانند آق کپرک، قرهکمر، يا شمشيرغار میزيستند."[کهزاد، احمدعلی، فروغ فرهنگ، نخستين سالنامۀ انيس، صص ۵٦-۵٧]
طی دوران يخبندان که قلل مرتفع جبال افغانستان مستور از يخ بود، و همچنان هنگامی که اين کشور از دورۀ باران میگذشت، بهطوری که حتی درههای کهستانی نيز زير آب بود، قديمیترين ساکنان افغانستان، عصر پارينه سنگی و ميان سنگی را، ناگزير در غارها و شکاف کوهها در پناه آتش گذراندهاند و در پايان دورۀ ميان سنگی و آغاز عهد نوسنگی، تغييرات تدريجی در آب و هوای افغانستان پديد آمد و رفته رفته، عهد باران جای خود را بهعصر خشک داد که بهدنبال شکار از کوهها سرازير شده و در دشت سکومت اختيار کنند و اولين آزمايشهای خود را در زمين برای کشاورزی انجام دهد. بهتحقيق نخستين دهکدهها هم در اين روزگار پديد آمدند.
بنابراين، میتوان نتيجه گرفت که در همين دوره، نخستينبار استقرار آريايیها در دشت پامير و کرانههای آمودريا و يا به گفتۀ ماکس مولر دامنههای شمالی هندوکش پا گرفت.
دکتر رضا مرادی غياثآبادی، دانشمند باستانشناس ايرانی، به نكته مهمی اشاره میكند كه همزمان با دورهای كه در فلات ایران (افغانستان و ايران کنونی) شرایط محیط زیست بسیار مطلوب برای جوامع انسانی وجود داشت و از آن بهرهبرداری نیز میشد، در سراسر سرزمین سیبری و شمال آسیای میانه و شمال قفقاز كه آن ناحیهها را محل كوچ و مهاجرت آریاییان بهحساب میآورند، تنها چند نمونه معدود از گورپشته یا شواهدی از زندگی غیر یكجانشینی پیدا شده است كه از جمله آنها میتوان از پناهگاههایی در بخشهای شمالی حوضه آبریز دریاچه آرال نام برد. در آن زمان، در آن سرزمینها تنها سرما و یخهای باقیمانده از دوره یخبندان حكمفرما بوده و آنچه پیدا شده عموماً متعلق به عصرهای جدیدتر و كوچ آریاييان و اقوام دیگر به آن نقاط میباشد.
همو براساس شواهد اسطورهشناسی و متون کهن میافزايد:
- "عبارت "كوهستانهای شمالی" در داستانهای هندیانی كه در سرزمینهای پیرامون رود سند (هند) و پنجاب زندگی میكردند، اشاره آشكاری است به كوچ آنان از كوهستانهای پـامیـر و بـدخشـانِ افغانستان امـروزی كه از اصلیترین سرزمینهای ایرانی بوده است."
سه گروه بزرگ آریایی به ایران آمدند و هر یک در قسمتی از ایران سکنی گزیدند: مادها در شمال غربی ایران، پارسها در قسمت جنوبی و پارتها در حدود خراسان امروزی. نخستین دسته از آریاییان که در نواحی غرب ایران موفق به تشکیل حکومت شد، قوم ماد بود. پارس ها، قوم دیگر آریایی، ابتدا در نواحی شمال و غرب ایران ساکن شدند و سپس به تدریج به سوی جنوب کوچ کردند. پارس ها شاهنشاهی هخامنشیان را بر پا کردند. پارتها، دیگر قوم آریایی، ابتدا در نواحی شرقی حدود ماورالنهر می زیستند. آنان موفق به تشکیل شاهنشاهی اشکانی شدند.
[↑] …
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[۱]
[٢]
[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط … برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: جليل ضياءپور، آرياها و چگونگی مهاجرت آنها به فلات ايران
پيوست ٢: دکتر رضا مرادی غياثآبادی، مهاجرتهای آریاییان
پيوست ۳: گفتگوی فرزاد جوادی با دکتر رضا مرادی غياثآبادی، نژاد آریايی، تعریفش چیست؟
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]-
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[۳٠]-
[۳۱]-
[۳۲]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳۶]-
[۳٧]-
[۳۸]-
[۳۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴۲]-
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]