جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه

هويت

از: مهديزاده کابلی


فهرست مندرجات


هويت از جمله ويژگی‌های انسانی است، مبنای روان‌شناسانه دارد و در تعامل "خود" با "ديگری" شکل می‌گيرد. تکوين هويت جمعی نيز، در ارتباط يک "ما" با "ما"ی ديگر است. اين "ما"ی ديگر، می‌تواند گروه، جمع، قوم و يا ملت باشد.

در واقع، هويت تعريف و تفسيری از "خود" و "ما" است که کيستی فردی و اجتماعی انسان را می‌نمايد و جستجوی هويت، يافتن ارتباط صحيح فرد و جامعه به‌عنوان يک کل است. هويت مميز "ما" از "ديگران" به‌شمار می‌رود. اين مؤلفۀ تمايزبخش، واجد خصيصۀ "استمرار" زمانی نيز است.


[] واژه‌شناسی

هويت در لغت به معنای شخصيت، ذات، هستی و وجود و منسوب به هو می‌باشد.[محمدرضا شرفی، جوان و نيروی چهارم زندگی (اراده خودساز شخصيت)، سروش، صص ۱٦٣ و ۱٦۴] در فرهنگ عميد آمده: "هويت يعنی حقيقت شی يا شخص كه مشتمل بر صفات جوهری او باشد." فرهنگ دهخدا، هم معنای مشهور هويت را در ميان حكما و متكلمان، "تشخص" دانسته است[هويت عبارتست از تشخص و همين معنی ميان حکيمان و متکلمان مشهور است (کشاف اصطلاحات الفنون)] و فرهنگ معين نيز هويت را، آنچه كه موجب شناسايی شخص باشد، يعنی آنچه باعث تمايز يك فرد از فرد ديگری باشد، توصيف می‌کند.

صدرالمتالهین هویت هر موجودی را عبارت از نحوه خاص وجود او می‌داند: هویت هر موجودی عبارت از نحوه خاص وجود اوست، در انسان هویت واحده است که متشان به شئون مختلف می‌شود. افراد انسانی را مشخصاتی هست که به‌واسطه آن‌ها هر یک از دیگری متمایزند و تا آخر عمر وحدت شخصیت در آنها باقی است و به آن هویت گویند.

هويت را غالبا به‌معنای حقيقت شی يا شخص كه مشتمل بر صفات جوهری او باشد، می‌دانند يا به‌عبارت ديگر آنچه منسوب به "هو" باشد و در تعريف ديگری همانطور كه اريكسون می‌گويد: يك هويت شخصی مستحكم اين امكان را برای يك انسان مهيا می‌كند كه آشنايی خويش را با ساير مردم توسعه بخشد.[همان کتاب، ص ۱٦٣]

هویت به‌معنای تشخص، هستی و وجود و آنچه موجب شناسایی شخص باشد. همچون شخصیت یا کیفیت – بیان‌گر ویژگی‌های هر فرد یا پدیده‌ای می‌باشد. هویت، شخصیت و یا کیفیت هر چیز می‌تواند در سنجش با معیارهایی، خوب یا بد، ارزیابی شود. بی‌هویت، بی‌شخصیت و یا بی‌کیفیت خواندن افراد یا پدیده‌ها اشتباه رایجی است که به‌جای بد هویت، بد شخصیت و یا بد کیفیت به‌کار می‌رود. هویت وابسته لاجرم هر چیزی است که وجود دارد.[حجت، چ ۱٣۸۴]

بيشتر روان‌شناسان هويت را در مقابل بی‌هويتی يا گم‌كردن خويش و به‌طور روشن‌تر در برابر از خودبيگانگی قرار می‌دهند و تشكيل هويت را شامل تحقق سه پديده می‌دانند كه آن‌ها عبارتند از: احساس تداوم و ثبات، احساس اينكه ديگران او را فردی با ثبات بشناسند و اطمينان فرد به ثبات شخصيت خود.

پس هويت در خلا مطرح نمی‌شود حتماً يك خود وجود دارد و يك غيره وگرنه شناسايی معنا پيدا نمی‌كند.


[] هويت چيست؟

هويت "خودآگاهی" است و مقدمه‌ی خودشناسی انسان. هويت است که انديشه‌ی انسان را می‌سازد و به زندگی او شکل می‌دهد.

در میان موجودات جهان، هیچ موجودی به اندازهٔ انسان، نیازمند شناخت و تفسیر نیست. انسان با آن همه هوش سرشار و با آن همه قابلیت‌ها، امکانات و استعدادهايی که طبيعت در وجودش به ودیعه نهاده است، آنچنان سیستم پیچیده‌ای است که درک و تجزیه و تحلیل آن، علم و دانایی بسیار می‌طلبد.

اینکه انسان کیست با چیست، چه ماهیت و چه شخصیتی دارد، چه افکار و باورها و چه ایده‌ها و اندیشه‌هايی در سر و چه رؤیاها و آروزهايی در دل می‌پرورد، چه می‌خواهد، چه می‌کند و ... همه و همه در بحثی به‌نام بحث ”هویت“. پاسخ داده می‌شود و این، باورهای شکل گرفته در انسان است که به همراه احساس و روحیهٔ او، ”هویت“ وی را تشکیل می‌دهد.

من کیستم؟ پاسخ به این پرسش، موضع انسان را در برابر زندگی و هر آنچه همه روزه با آن مواجه است، روشن می‌کند. هویت انسان است که تعیین می‌کند، او کيست، چه ارزش‌هایی دارد، جهان‌بینی‌اش چیست، چه اعتمادبه‌نفسی دارد، در کارش، در زندگی‌اش و در روابطش چه‌قدر پیشرفت می‌کند.

هویت انسان است که به او، جهان‌بینی و ایدئولوژی می‌دهد، ارزش‌ها و ضدارزش‌های او را تعیین می‌کند و راه را به او نشان می‌دهد. پس، همه چیز انسان در هویت وی که مجموعهٔ باورها و روحیه‌ای اوست، خلاصه می‌شود.


[] هويت اجتماعی

هويت بيشتر در زمينه‌های اجتماعی است كه جای بحث دارد. فرهنگ آكسفورد به‌عنوان كيستی و چيستی فرد از هويت ياد می‌كند. به‌تعبير ويليام هامونی يكی از شرق‌شناسان، ما تا ندانيم كه بوديم، نمی‌توانيم بدانيم كه هستيم. يعنی شناخت هستی ما در گرو شناخت تاريخی ماست و تا ندانيم كه چگونه در جايی كه هستيم رسيده‌ايم، نمی‌توانيم بدانيم كه كجا می‌رويم.[ر ك: عماد افروغ، فرهنگ عمومی، هويت‌شناسی مذهبی و باورهای دينی ايرانيان ، فصلنامه، ش ٢٢ و ٢٣.] اين سخن پرمعنا و پرمغزی است، ما هركجا كه می‌خواهيم برويم چه در قالب توسعه اقتصادی، توسعه سياسی يا توسعه فرهنگی، اول بايد ببينيم كه در تاريخ چه بوده‌ايم؟ چگونه به اينجايی كه الآن هستيم، رسيده‌ايم؟ اين گذشته را بايد خوب شناخت.[همان‌جا]

هویت شخصی بخشی از حوزه قلمروی حیات اجتماعی است که فرد خودش را با آن معرفی می‌کند.

فرد با حضور و رشد یافتن در جمع علاوه بر آن که دارای هویت شخصی یعنی نام، منزلت اجتماعی و روابط مشخص با دیگران می‌گردد، بلکه با گرفتن عناصر مشترکی که فرهنگ خوانده می‌شود هویت جمعی می‌یابد و با مجموعه این مسائل دارای تاریخ مشترک می‌شود.[پاکزاد، چ ۱٣۸۵، ص ۱٠٢]

اهمیت هویت جمعی تا بدان پایه است که اگر فرد در اجتماعی قرار گیرد که نتواند خود را جزئی از آن به‌حساب آورد، قادر به تثبیت هویت شخصی خود نیز نیست. یکی از دلایل احساس رهاشدگی و مطرود بودن مهاجران در جامعه‌ای که به آن وارد می‌شوند، انقطاع میان هویت شخصی آنها و هویت جمعی اجتماع است. زیرا هویت معین و منسجم هرگز نمی‌تواند بی‌در و پیکر باشد و لزوماً در چارچوب و محدودیت‌های مشخص قرار می‌گیرد.[قره باغی، چ ۱٣٧۹، ص ٣۴] که تا حد زیادی توسط اجتماع تعریف می‌شود. چرا که به اعتقاد یورگن‌هابرماس انسجام و یکپارچگی یک فرد از طریق رابطه او با افراد دیگر شکل می‌گیرد.[قره باغی، چ ۱٣٧۹، ص ٢٧]


[] بحران هويت

عبارت "بحران هويت" توسط اريک اريکسون به‌کار برده شد. او معتقد بود که اين يکی از مهم‌ترين تعارضاتی است که افراد در فرايند رشد با آن روبرو می‌شوند.

به‌گفته اريکسون، بحران هويت، زمانی روی می‌دهد که فرد کشف کند به‌شيوه‌های مختلف و متفاوتی به‌خود می‌نگرد. علاقه اريکسون به‌مقوله هويت از دوران کودکی او آغاز گشت. او در يک خانواده يهودی بزرگ شد و از لحاظ شکل ظاهری شبيه اهالی اسکانديناوی بود و خودش حس می‌کرد که به‌هيچيک از اين دو گروه تعلّق ندارد. مطالعات بعدی اريکسون درباره زندگی فرهنگی در ميان اقوام بومی شمال کاليفرنيا و نيز اقوام بومی داکوتای جنوبی به او کمک کرد تا ايده‌هايش درباره رشد هويت و بحران هويت را نظم و ترتيب بخشد.

اريکسون، هويت را بدي‌گونه توصيف می‌کند: "مفهوم درونی و ذهنی از خود به‌عنوان يک شخص. در اين کاربرد معمولاً کيفيت مشخص می‌شود، مثلاً هويت جنسی، قومی يا گروهی".


[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[۱]
[٢]
[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]

[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]

[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]

[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهديزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پيوست‌ها

پيوست ۱: محمدامین جلیلوند، هويت چيست؟
پيوست ٢: مجنون آموسی، هویت اجتماعی چیست؟
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- منظور از هویت، جوهره و ذات افراد است كه شكل‌گیری آن از دوران رشد فرد شروع می‌شود. ادراكات فرد، آموزش خانوادگی و میزان آشنایی با باورهای موجود در جامعه، در مراحل مختلف انتقال از سنین كودكی به نوجوانی و از نوجوانی به بزرگسالی، شكل‌دهنده‌ی چارچوبی به‌نام هویت است.
هویت افراد در جوامع از چند جنبه ریشه می‌گیرد كه بخشی از آن مربوط به نقش خانواده در شكل‌دهی به‌هویت است. بخش دیگر مربوط به تاثیر وقایع زندگی در شكل‌دهی به‌هویت افراد است. در یك نگاه الگوهای رفتاری كه فرد از محیط كسب می‌كند، آموزش‌هایی كه می‌بیند، تعارض‌ها و تضادهایی كه مطرح می‌شود و شباهت‌هایی كه پیدا می‌كند و در مجموع شخصیتی كه بر اساس فرهنگ و باورهای كسب می‌كند، عوامل شكل‌دهنده به‌هویت او هستند.
با توجه به اینكه هویت، مجموعه‌ی منسجمی از باورها، اعتقادات، آیین و زمینه‌های دیگری از این دست می‌باشد، هرگاه فرد نتواند با میراث‌های فرهنگی، اعتقادی و تاريخی جامعه‌ی که در آن زيست می‌کند، ارتباط برقرار كند، دچار بحران هویت می‌شود.
امروزه با توجه به‌فعالیت رسانه‌ها، معرفی دنیایی از پدیده‌های نوآورانه و كنار هم قرار گرفتن پدیده‌های متعارف، نوعی دودلی و بریدگی از اعتقادات و باورها ایجاد شده است. عدم انطباق با میراث‌ها، فرد را بر سر دوراهی‌های تصمیم‌گیری قرار می‌دهد و به‌دلیل این گسست دچار نوعی بحران می‌شود. در این گونه مواقع برای رفع تعارض، تضاد و دوگانگی باید این بحران پشت‌سر گذاشته و مدیریت شود.
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[۳٠]-
[۳۱]-
[۳۲]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳۶]-
[۳٧]-
[۳۸]-
[۳۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴۲]-
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

پاکزاد، جهانشاه "مبانی نظری و فرآیند طراحی شهری"، تهران: دبیرخانه شورای عالی شهرسازی و معماری ایران، چاپ ۱٣۸۵.
قره‌باغی، علی‌اصغر، "روایت هویت"، مجله گلستانه، شماره ۱٦، چاپ ۱٣٧۹
حجت، عیسی، "هویت انسان‌ساز، انسان هویت‌پرداز (تاملی در رابطه هویت و معماری)"، مجله هنرهای زیبا، شماره ٢۴، تهران چ ۱٣۸۴.




[] پيوند به بیرون

[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]




[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]