خدایان مصر باستان
(خدایان و الهههای متعدد)
فهرست مندرجات
[اسطورههای مصری] [خدایان مصر]
دین و مذهب برای مصریان باستان حیاتی بود. مصریها علاوه بر این که فرعونشان را خدا میدانستند، حدود دو هزار خدای دیگر را نیز میپرستیدند، حتی دو هزار سال بعد از آن هرودوت، مورخ یونانی، در سفر بهسـرزمین فراعنـه گفتـه بـود: "به نظـر میرسـد تعـداد خدایـان در این سـرزمین از تعـداد انسـانها بیشتر باشـد."[۱]
وزیر بهعنوان دارندۀ بالاترین منصب حکومتی، مسئولیتهای زیادی داشت. هرگاه وزیر جدیدی منصوب میشد، فرعون در مورد وظایف وزیر سخنرانی میکرد که در کتاب "هنگامی که مصر بر مشرق زمین حکمروایی میکرد" نوشتۀ جورج اشتاین دورف (George Steindorff) و کیت سی زِله (Keith C. Seele) این سخنرانی این گونه نقل شده است.
"منصب وزارت... خوشایند نیست، نه، بهتلخی زهر است... وزیر کسی است که نباید توجه خاصی به شاهزادگان یا رایزنان بکند و نباید برای خودش پیروانی گرد آورد... حال اگر کسی (شخصی که درخواستی داشته باشد) از مصر علیا یا مصر سفلی به شکایت بیاید، شما باید بررسی کنید که آیا براساس قانون همه چیز اجرا شده است... از آن جا که هر کس حقوقی دارد باید ببینید آیا کارها بهصورت مناسب انجام شدهاند... بهافراد آشنا و نا آشنا، خویشاوند یا غریبه بهیک چشم نگاه کنید... هیچ شاکیای را بدون شنیدن شکایتش رد نکنید... در برابر هیچ کس بهناروا خشمگین نشوید و تنها در مواردی که ابراز خشم لازم است، خشمگین شوید. بهخودتان ترس از خویشتن را القا کنید (بگذارید مردم شما را بترسانند)... زیرا یک کارگزار واقعی کارگزاری است که ترسیده باشد... اما اگر کسی ترس را بیش از حد بهخود القا کند... در آن صورت آنها دیگر نخواهند گفت: "او مردی منصف است..." آن چه از وزیر انتظار میرود، عمل براساس عدالت است، زیرا وزیر کسی است که از طرف خدا نگهبان عدالت است."
مصریها معتقد بودند که خدایان بر طبیعت و تمام جوانب زندگی، از تولد تا مرگ حاکمند. بعضی خدایان به شکل انسان بودند، بعضی به شکل حیوانات و عدهای نیز حاصل ترکیب این دو با بدنهایی شبیه به انسان و سر حیوانات بودند. منشأ این خدایان بهطور نسبی شناخته شده است. برخی از این خدایان در دوران پیش از سلسلهها ظهور کردهاند؛ در زمانی که هر دهکده، شهر و منطقه خدای خاص خودش را داشت. با گذشت زمان، تعدادی از این خدایان مشهورتر شدند و بهعنوان خدایان و الهههای بزرگ ملت مصر شناخته شدند.
مهمترین خدا در دورۀ سلطنت قدیم خداوند خورشید با سرِ باز بهنام "رع" بود. مصریها معتقد بودند که او هر روز در شرق متولد میشود، در طی روز در آسمان سیر میکند و مثل پیرمردان هر شب در مغرب میمیرد. طی شب او در زیرزمین، منطقهای که مردهها در آن جای گرفتهاند، سفر میکرد تا دوباره بهشرق برسد. یکی از منابع مصر باستان، رع را چنین توصیف کرده است: "بر فراز گنبد آسمان بر میآید، تا هر روز بهخورشید زندگی بدهد."[٢]
بجز رع در میان خدایان بزرگ میتوان به اُزیریس (Osiris)، خداوند مرگ اشاره کرد، خدایی که حاکم زیر زمین بود. مصریها معتقد بودند که روزگاری اُزیریس حاکم مصر بوده است. در واقع او بهشکل فراعنه توصیف شده است؛ فرعونی که تاج بر سر دارد و در حال حمل سایر نمادهای مربوط بهمنصبش، مومیایی شده است. اُزیریس را برادرش سِت (Set)، خداوند طوفان و خشـونت، بر تخت پادشـاهی بهقتل رسـانده بود. سـت خدایی است که غالباً بهصورت تنۀ انسان با سر یک حیوان درندۀ ناشـناخته بهتصویر کشـیده شـده اسـت. طبق افسـانههای مصری، انتقام مرگ اُزیریس را پسـرش حوروس (Hoorus) گرفته اسـت که معمولاً بهشـکل باز نمایـش داده میشـد. خدایان مهـم دیگر شـامل آنوبیس (Anubis)، تحـوت (Thot) و حتحـور (Hathor) بودهاند.
آنوبیس، خداوند حنوط (کفن و دفن) بود که سرش بهشکل سر شغال بود، حیوانی که معمولاً در اطراف گورستانها پرسه میزد. تحوت که با سر لک لک آفریقایی - نوعی پرندۀ مصری - توصیف شده است، خداوند کتابت و خرد بود. و حتحور، الههای با سر گاو، پشتیبان زنان بود.
فرعون رئیس کاهنان تمام مصر بود. اصولاً او را خدایان بر میگزیدند تا از پیکرههای آنها که در داخلیترین محراب معبد، تحت عنوان "قدیس مقدسین" نگهداری میشد، مراقبت کند. در عوض، خدایان در پیکرههایشان میماندند و برکتشان را بر فرعون و مصر نازل میکردند. اما در واقع کاهنان بهعنوان نمایندگان فرعون آیین مذهبی را بهجا میآوردند.
فرعون معابد عظیمی را در سر تا سر سرزمین بهخدایان اهدا میکرد. معابد مصر بهکلیساها، مساجد یا کنیسههای امروزی که مردم برای پرستش خداوند در آن جمع میشوند، شبیه نبود. بلکه معبد در واقع خانۀ خدایان بود و تنها فرعون و کاهنان حق ورود بهآن را داشتند. مردم تنها در روزهای خاص جشن در مراسم پرستش خدای ایالتی شرکت میکردند. اما از آن جا که مصریها افرادی مذهبی بودند، در زیارتگاههای کوچکتر محلی خدایان محلی خود را پرستش و در محراب خانههایشان خدایان خانگیشان را عبادت میکردند. در واقع، طبق گزارش هرودوت: "مصریها بیش از هر ملتی در سراسر جهان مذهبی هستند."[۴]
[↑] مرده دوباره زندگی میکند
اعتقاد بهزندگی دوباره یکی از اجزای اساسی مذهب مصریها بود. در این باره چند نوع تفسیر و توضیح معمول بود. در یکی از این تفاسیر، مرده در زمینی در بهشت ساکن میشد که آن را "سرزمین یارو" (Yaru) مینامیدند. در این محل که به مزارع مصر بیشباهت نبود، مرده در صلح و وفور نعمت زندگی میکرد. بعضی افراد که قادر نبودند بهیارو برسند - زیرا یارو را آب احاطه کرده بود - برای یاری گرفتن از حیوانات مقدس نامنویسی میکردند. جیمز هنری بریستد، مصرشناس، این سفر را بدین نحو توصیف میکند:
- گاهی اوقات شخص متوفی از باز یا لک لک میخواهد تا او را از آب عبور میدهد... گاهی اوقات خداوند خورشید او را سوار بر قایقش حمل میکند. اما اغلب آنها بهخدمات مرد قایقرانی مشهور به "صورت وارو" (Turn Face) یا "پسنگر" (Look Behind) نیاز دارند، زیرا او همیشه صورتش را بهعقب برگردانده است تا قایقش را بهجلو براند. او همه کس را سوار قایقش نمیکند، بلکه تنها کسانی را قبول میکند که در مورد آنها گفته شده باشد: "او، بر خلاف ظاهرش، ابلیس نیست."[۵]
براساس نوشتههای بسیاری از مورخان این نخستینبار در تاریخ بوده است که مردم بهارتباط کیفیت زندگی پس از مرگ با اعمال و رفتار دوران زندگی اعتقاد داشتهاند.
بعدها، مصریها بهاین باور رسیدند که مردگان نیک در زیر مصر در جهان زیرین بهاُزیریس میپیوندند و تنها فرعون مقتدر و خانواده اش همراه با تعداد کمی از اشراف و صاحب منصبان بالا قادرند بهزندگی پس از مرگ برسند. حتی کسانی که در دایرۀ نزدیکان حاکم بودند نمیتوانستند بهجهان زیر زمین برسند، مگر این که حاکم آنها را هدایت میکرد. بهاین ترتیب، بهمنظور نزدیکی بهروح فرعون، اشراف آرامگاههایشان را تا حد امکان نزدیک بهآرامگاه فرعون میساختند و معمولاً فرعون زمین و ماد لازم را برای ساختن آرامگاه در اختیارشان قرار میداد.[٦]
مصریهای عادی که نمیتوانستند به زندگی دوباره برسند، مردگانشان را در حفرههای کمعمق در شن در کنار آرامگاه فراعنه و اشراف دفن میکردند[٧].
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- Quoted in Daniel Cohen, Ancient Egypt New York: Doubleday, 1990[۶]- مصر باستان، صص ۲٦-٣٠
[۲]- The Pyramid Texts, ea. 2300 B.C., quoted in Paul William Roberts, River in the Desert: Modern Tyavels in Ancient Egypt. New York. Random House, 1993.
[۳]- God Osiris surrounded by Isis and Horus
[۴]- Quoted in Hobson, Exploring the World of the Pharaohs.
[۵]- James Henry Breasted, A History of Eyypt: From the Earliest Times to the Persian Conquest. New York: Charles Scribner's Sons, 1945.
[٧]- همانجا، ص ٣۲
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ برندا اسمیت، مصر باستان، ترجمۀ ازیتا یاسانی، تهران: انتشارت ققنوس، چاپ ۱٣٨٠؛ شابک: ۹٦۴-٣۱۱-٢٠٠-٣
[برگشت به بالا]