- از یادداشتهای خامدستانه تا انجیل فاشیستها
- "نبرد من" بهعنوان هدیهی ازدواج
- از بساط کنار خیابان تا نمایشگاه کتاب تهران
- جانبداری از آلمان برای مخالفت با انگلیس
- هدیهی رضا شاه به هیتلر
- "رفتار عجیب ایرانیان" با آلمانیها
- مناقشهی بیپایان
- عدم مخالفت با انتشار کتابی "شرمآور"
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
[نبرد من]
از حدود دو سال پیش بحثهای موافق و مخالف درباره انتشار مجدد کتاب "نبرد من" آدولف هیتلر در آلمان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی بالا گرفته. در همین حال این کتاب جنجالبرانگیز برای هجدهمین بار در ایران منتشر شده است.
بیش از شش دهه از انتشار قانونی آخرین چاپ کتاب "نبرد من" در آلمان میگذرد. آدولف هیتلر، رهبر نازیهای آلمان، در این کتاب به تشریح دیدگاهها و برنامههای سیاسی خود پرداخته است؛ دیدگاهی که رویای تسخیر جهان، محو برخی از اقوام و به زیر سلطه کشیدن برخی دیگر را در سر داشت.
عرضهی "نبرد من" در نمایشگاه کتاب تهران
حاصل اجرای برنامههایی که هیتلر در این کتاب تشریح کرد، راهافتادن خشونتآمیزترین جنگ تاریخ بشر در سالهای پایانی نیمهی دوم قرن بیستم بود؛ جنگ دوم جهانی که نازیهای آلمان در آن شکنجه، آزار و کشتار مردم بیگناه را به طور سیستماتیک در دستور کار قرار دادند و به نابودی حدود ۵۵ میلیون نفر و تخریب صدها شهر و روستا انجامید؛ جنگی که فجایعی مانند "هولوکاست" (کشتار جمعی یهودیان) را به بار آورد و چون کابوسی هولناک همچنان بر رویای دوران مدرن و دنیای آزاد سایه افکنده است.
[↑] از یادداشتهای خامدستانه تا انجیل فاشیستها
آدولف هیتلر نوشتن بخش نخست "نبرد من" را سال ۱۹۲۴، هنگامی که در زندان بود، آغاز کرد. بخش دوم، پایان همان سال پس از آزادی زودهنگام او از زندان نوشته شد. تابستان سال بعد جلد نخست و دسامبر ۱۹۲۶ قسمت دوم این کتاب انتشار یافت.
در سالهای بعد "نبرد من" چند بار با تغییرات بسیار در قطع بزرگ منتشر شد، تا سال ۱۹۳۰ که در قطع و اندازهای شبیه به انجیل و در یک جلد به بازار آمد. ناسیونال سوسیالیستهای آلمان با این کار قصد داشتند، کتاب هیتلر را به عنوان مهمترین کتاب پس از انحیل معرفی کنند. اما یادداشتهای رهبر نازیها تا به این شکل به "کتاب مقدس" فاشیستها تبدیل شود، راه پر دستاندازی را پیمود.
اوتو اشتراوس، که برادرش همبند هیتلر بود، در کتاب "هیتلر و من" مینویسد، نسخهی اصلی "نبرد من" متنی خامدستانه و دشوارخوان بوده که در آن ایدههای افراد مختلف در مورد ناسیونالیسم، سیاست خارجی و اندیشههای یهودی ستیزانه در هم ادغام شده بود.
به اعتقاد او، آنچه بعدا منتشر شد، حاصل کار ویراستارانی است که به افکار و ایدههای مطرح شده در کتاب نظم و ترتیب دادند و آنها در جملاتی روشنتر و گویاتر بازنوشتند. محققان از مقایسه دستنوشتههای اولیه هیتلر، که بخشی از آنها سال ۲۰۰۶ در مونیخ پیدا شد، با متن رسمی کتاب سهم تلاشهایی را که دیگران در سر و سامان دادن و منظم کردن متن و محتوای "نبرد من" داشتهاند، آشکار کردهاند.
[↑] "نبرد من" بهعنوان هدیهی ازدواج
با قدرت گرفتن ناسیونال سوسیالیستها در آلمان، فروش و توزیع "نیرد من" نیز رواج گرفت. از اواسط دههی سی میلادی، کتاب هیتلر به خرج دولت به زوجهایی تازه ازدواج کرده هدیه میشد. همچنین فروش نسخههای دست دوم کتاب ممنوع بود تا مردمی که میل خواندن آن را ندارند، قادر به فروشاش نباشند.
تدریس این کتاب در مدرسهها نیز به عنوان جزیی از برنامهی تبلیغاتی حزب از همین دوران آغاز شد. از این کتاب تا پایان جنگ دوم جهانی نزدیک به یازده میلیون نسخه انتشار یافت که بخش اعظم آن یا رایگان توزیع، یا اجبارا خریداری شده بود.
نازیها برای تبلیغات در جهتدهی افکار عمومی اهمیت فراوانی قائل بودند و انتشار چنین متنهایی از برنامههای اصلی حزب بود. ترجمهی "نبرد من" به زبانهای دیگر و استقبال از آن خارج از مرزهای آلمان دلایل متفاوتی دارد. برخی از منتقدان علت این امر در کشورهای اسلامی را بیارتباط با اشغال این کشورها توسط نیروهای خارجی یا احساسات ضد یهودی برخی از گروههای افراطی نمیدانند.
در جمهوری اسلامی که انکار هولوکاست به یکی از محورهای اصلی نظریههای حکومت تبدیل شده، چاپهای متعدد کتاب هیتلر میتواند با چنین استدالالی قابل توجیه باشد. اما این کتاب پیش از شکلگیری حکومت اسلامی نیز به دلایل دیگر در ایران مورد استقبال قرار میگرفت.
[↑] از بساط کنار خیابان تا نمایشگاه کتاب تهران
اخیرا ترجمهی فارسی "نبرد من" در ایران به چاپ هجدهم رسید. این کتاب با برگردان عنايتالله شكيباپور از سوی انتشارات دنيای كتاب به بازار عرضه شده است. نسخههای قدیمی کتاب را میتوان در بساط بسیاری از کتابفروشان کنار خیابان یافت.
در نمایشگاه کتاب تهران نیز نسخههای چیده شدهی "نبرد من" حکایت از پر خریدار بودن آن میکند. برخی از جوانان میگویند، کتاب را بر اثر کنجکاوی خریدهاند، اما رغبتی به خواندن آن ندارند.
ایران در دوران نازیها، و پیش از آن، روابط دوستانهای با آلمان داشت. دخالتهای شوروی سابق و انگلیس در ایران، کشور رسما بیطرف در جنگ دوم جهانی، را بیشتر به آلمانیها متمایل میکرد. احساسات ناسیونالیستی و ضدیت با "دشمن مشترک" حتا برخی از روشنفکران را نیز به حمایت از آلمان هیتلری میکشاند.
[↑] جانبداری از آلمان برای مخالفت با انگلیس
عبدالعلی دستغیب، منتقد ادبی، در گفتوگویی با روزنامهی شرق که ۲۱ اردیبهشت ۸۴ منتشر شد، میگوید: "پس از شهريور ۱۳۲۰ كه مباحث سياسى داغ بود، در مجالسى كه پدرم و ديگران بودند، بر سر مسائل جنگ جهانى دوم بحثهايى مىشد؛ در مورد نبرد استالينگراد، فتوحات آلمان و ساير مسائل. ايرانيان هم به هيتلر و آلمان علاقه خاصى داشتند."
احمد شاملو در همین دوران به جرم عضویت در یکی از گروههای طرفدار نازیها مدتی در زندان متفقین بود. او بعدا از این کار به عنوان حماقتهای نوجوانی یاد کرده و انگیزهی آن را احساسات وطنپرستانهای بیان میکند که کورکورانه راه مخالفت با دخالت انگلیس و شوروی را در نزدیکی با آلمان میدیدند. شاملو در سالهای بعد بارها نفرت خود را از فاشیسم و تفکرات نژادپرستانه اعلام و آثاری را در مورد اردوگاههای مرگ و کشتار یهودیان به فارسی ترجمه کرد.
[↑] هدیهی رضا شاه به هیتلر
حکومت رضا شاه با آلمان روابط گستردهای داشت. او هم نظامیگری نازیها و هم صنعت پیشرفتهی آلمان را میستود. حضور صدها کارشناس آلمانی در ایران که در پروژههای مختلف مشغول کار بودند، یکی از بهانههای اشغال کشور توسط متفقین بود.
هیتلر نیز به دلیل موقعیت جغرافیایی ایران و نفت از تعمیق روابط دوجانبه استقبال میکرد. او فرارسیدن نوروز را با ارسال نامهای به رضا شاه تبریک گفته است. تاجالملوک، همسر رضاشاه، در خاطرات خود از دیداری با هیتلر حکایت میکند که در آن دو فرش، یکی با تصویر هیتلر و دیگر با نقش صلیب شکسته را از جانب همسرش به او هدیه کرده است.
برخی از ناسیونالیستهای ایران به دلیل استفاده از چنین سمبلهایی، که در ایران باستان به عنوان نماد گردونهی خورشید به کار میرفته، و ادعاهای نازیها در مورد برتری نژاد آریایی، خود را به ناسیونال سوسیالیستهای آلمانی نزدیک احساس میکنند. بسیاری از ناظران چنین تمایلاتی را بیشتر به حساب ناآگاهی از واقعیتهای تاریخی میگذراند تا اعتقاد به نژادپرستی و تفکرات فاشیستی هیتلر.
تاجالملوک در خاطراتش میگوید: "رضا كه از دخالتهای انگلستان در امور ايران به تنگ آمده بود به طرف آلمانیها گرايش و علاقه پيدا كرد و طی چند سال روابط ايران و آلمان خيلی صميمانه شد."
ظاهراً این نارضایتی و جانبداری در بین مردم هم رسوخ کرده، بدون آنکه ایدههای نژادپرستانه و فاشیستی نقشی در این رفتار داشته باشد. به گفتهی همسر رضا شاه، برخی از جوانان موهایشان را به سبک هیتلر آرایش میکردند، در خیابان سلام هیتلری به هم میدادند و با شنیدن خبر پیروزهای آلمان از رادیو هورا میکشیدند.
[↑] "رفتار عجیب ایرانیان" با آلمانیها
روزنامه اعتماد ملی در یادداشتی که نهم اردیبهشت ۸۸ زیر عنوان «ما و پیشوا» منتشر کرد، از رفتار عجیب ایرانیانی یاد میکند که در مواجهه با توریستهای آلمانی «بدون اطلاع از نفرت و بدنامی پيشوا در ميان آلمانیها، از قدرت و هيبت نازیها و هيتلر با آنان سخن میگويند.»
دادن سلام هیتلری به توریستهای آلمانی، که در ایران به کرات تکرار میشود، در نظر بسیاری از تحلیلگران، نه نشانهای از طرفداری از نازیهاست و نه به قصد تحقیر و توهین انجام میشود. این عمل را اغلب به حساب کماطلاعی از واقعیتهای جنگ دوم جهانی و وضعیت امروز جامعه آلمان میگذراند.
شاید کسانی چون محمود احمدینژاد، که در هر فرصتی به انکار هولوکاست میپردازند، در رواج این بیگانگی با جنایات صورت گرفته در دوران جنگ دوم بیتاثیر نباشند. در سالهای اخیر بر روی میز کتابهایی که گاهی در مراکز توریستی برپا میشود، کتاب "نبرد من" در کنار نوشتههایی که کشتار یهودیان را انکار میکند، فراوان به چشم میخورد.
[↑] مناقشهی بیپایان
در آلمان پس از جنگ، "نبرد من" همیشه مناقشهبرانگیز بوده است؛ عدهای معتقدند عدم انتشار این کتاب کنجکاوی نسل جوان را بیشتر میکند، و عدهای اعتقاد دارند، به دلیل فجایعی که هیتلر باعث آن شد، منتشر کردن نوشتهای که زمینهساز فکری و ایدئولوژیک این جنایتها بود اخلاقا قابل دفاع نیست.
برخلاف تصور رایج، داشتن و حتا فروش نسخهی کهنهی این کتاب در آلمان ممنوع نیست. عدم انتشار آن در ۶۳ سال گذشته نیز عمدتا به دلیل مخالفت وزارت دارایی ایالت بایرن بوده که امتیاز نشر آن را در اختیار دارد. مطابق قوانین آلمان باید از مرگ مولف ۷۰ سال گذشته باشد تا انحصار حق چاپ آثارش لغو شود. به این ترتیب از سال ۲۰۱۵ میلادی هر ناشری اجازه دارد "نبرد من" را منتشر کند و قوانین موجود مانعی در راه انجام این کار نگذاشته است.
[↑] عدم مخالفت با انتشار کتابی "شرمآور"
از دو سال پیش خبرهایی در مورد انتشار چاپ تازهای از این کتاب توسط انستیتوی تاریخ مونیخ منتشر شده است. قرار است با یاری گروهی از تاریخدانان و پژوهشگران، این اثر همراه با توضیحات و حواشی لازم برای روشن شدن برخی واقعیتها منتشر شود. بعضی از منابع، علت اصلی عدم انتشار "نبرد من" در شش دههی گذشته را مخالفت یهودیان عنوان کردهاند.
اشتفان کرامر، دبیرکل «شورای مرکزی یهودیان آلمان»، پنجم سپتامبر گفت، نه تنها با اقدام انستیتوی تاریخ مونیخ مخالفتی ندارد، که آن را کاری «مفید و مهم» هم میداند و از آن حمایت میکند. بسیاری از پژوهشگران معتقدند، انتشار این کتاب به منتقدان امکان میدهد با نقد ایدههای مطرح شده در آن، نسل جوان را با پیامدهای تفکرات فاشیستی و نژادپرستانه آشنا کنند.
رئيس موسسه بينالمللی پژوهشهای هولوکاست نیز با این استدلال که متن کتاب از طریق اینترنت در دسترس همه است خواستار انتشار چاپ تازهای از آن در قالب یک کار دانشگاهی و پژوهشی شده است.
ولفگانگ هویبیش، وزیر علوم ایالت بایرن، بیستم ژوئن ۸۸، در مراسم شستمین سالگرد تاسیس انستیتو تاریخ مونیخ، انتشار چاپی انتقادی و علمی از اثر هیتلر را لازم خواند. او "نبرد من" را اثری "شرمآور" توصیف کرد و با اشاره به لغو انحصار نشر آن در سال ۲۰۱۵ گفت، این خطر وجود دارد که "شارلاتانها و نئونازیها" به چاپ وسیع این کتاب به شکل سابق بپردازند[۱].
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- بهزاد کشمیریپور، چاپ هجدهم کتاب "شرمآور" هیتلر در ایران، تحریریه: شهرام احدی، سایت دویچه وله
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ سایت دویچه وله
[برگشت به بالا]