[تاریخ مصر]
[↑] نظام بردهداری در مصر باستان
اگر نظری بهتاریخ اقتصادی و فرهنگی جهان باستان بیفکنیم، متوجه میشویم که بردهداری در تاریخ بشر پیشینهای بسیار کهن دارد. مصریان نیز از این قافله عقب نمانده و در سایۀ مهاجرتها، مسافرتها، جنگها و بهویژه تجارتهای دریایی بهاین گردونه جذب شده و سابقۀ بردهبرداری آنان بهاواخر هزارۀ پنجم پیش از میلاد مسیح و اوایل هزارۀ چهارم پیش از میلاد مسیح میرسد. مصریان بین سه هزار تا دو هزار و پانصد سال یعنی از هزارۀ چهارم تا پایان عهد جدید مصر یعنی سال ۵۲۵ پیش از میلاد مسیح که سال سقوط مصر بهدست پارسیان (هخامنشیان) است، بهبردهداری اشتغال داشتهاند. برده پدیدهای ثابت نبوده و همانند کالا دست بهدست میگشته است.
غلبۀ پارسیان بر مصریان تحولات تازهای را در جامعۀ مصر بهوجود آورده است که در مباحث دیگر بهآن اشاره خواهیم کرد. برخی از مورخان اظهار داشتهاند که تاریخ مصریان با نظام بردهداری آغاز شده و یا بهسخن دیگر رقم خورده است. این مطلب خیلی هم درست بهنظر نمیرسد. البته این یک واقعیتی است که تحولات در نظام اقتصادی و دادو ستد کالاها، خرید و فروش زمینهای کشاورزی، راهبری مراکز تولیدی و ادارۀ کارگاهها و امور حمل و نقل بدون عنصر برده امکان پذیر نبوده است. اگر بهدورههای تاریخ مصر توجه کنیم بهاین نتیجه میرسیم که بردهداری در مصر نیز دارای فراز و نشیبهایی بوده که آثار و دستاوردهای مصریان در عرصههای گوناگون هنری، صنعتی، سیاسی و فرهنگی آن را نشان میدهد. نظام ارزشگذاری برده در مصر باستان نیز همانند دیگر جوامع بردهدار، برسه اصل استوار بوده است. بهسخن دیگر ارزش برده بهسن، تخصص و تندرستی (سلامتی جسمانی و روانی) او وابسته بوده است. این واقعیت در نزد سومریان، بابلیان، آشوریان، یونانیان و رومیان نیز تثبیت شده و بر آن مبنا تجارت برده و استفاده از خدمات وی صورت میگرفته است.
برخی از مورخان تاریخ مصر را از آغاز تا سقوط سال ۵۲۵ پیش از میلاد مسیح بهپنج دوره و برخی نیز آن را بهچهار دوره تقسیم کردهاند. آنان که تاریخ مصر را بهچهار دوره تقسیم کردهاند، بر این باورند که نخستین مقطع تاریخ مصر یعنی زمانی که هنوز مصریان وارد گردونۀ تاریخ و یا آغاز دورۀ تاریخی خود نشدهاند، دورۀ پیش از عهد باستان مصر است. بر همین اساس دورۀ دوم بهعهد باستان و دورۀ سوم بهعهد میانه و دورۀ چهارم بهعهد جدید تاریخ آن سرزمین اطلاق شده است. آن دسته از مورخانی که تاریخ مصر را از آغاز تاکنون بهپنج دوره تقسیم کردهاند، دورۀ نخست را امپراطوری تی نیتها (تینیتها)[۱]، دوره یا عهد امپراطوری باستانی، مصر در عهد میانه یا امپراطوری مصر میانه، امپراطوری نوین و دوران اخیر گزارش کردهاند. بدیهی است که مصر نیز همانند عیلام، سرزمینهای بینالنهرین، اروپای قدیم و ... در میان دورانهای اصلی دارای دورههای انتقالی وضعیت مصر در حال تغییر و تحول جهت انتقال بهدورۀ بعدی بوده است. دورههای تاریخ مصر هرکدام بهسلسلههایی تعلق داشته و تقسیمات درون دورهای بهآنها تعلق میگرفته است. در این دورهها سرنوشت جامعۀ مصر را زمامداران سلسلهها رقم میزدهاند که آنها با یکدیگر دارای عملکرد و دستاوردهای متفاوتی بودهاند.
تاریخ قطعی و اختلافناپذیر مصر از دورۀ باستان و سدۀ بیست و نهم یعنی از ۲۹۰۰ پیش از میلاد یا بهروایت درستتر از ۲۸۰۰ سال پیش از میلاد مسیح آغاز و تا طلیعۀ سال ۲۴۰۰ پیش از میلاد ادامه یافته است. این دورۀ چهارصد ساله در برگیرندۀ سلسلههای سوم تا هشتم مصریان است. پیشتر موردی پیشآمد که اشاره بهنکتهای کردیم که از سلسلههای هفتم و هشتم مصر باستان تقریباً بیاطلاعیم، این بدان معنا نیست که قالب جداول تاریخی از رویدادهای بهوقوع پیوستۀ این دو سلسله خالی است، بلکه رویدادهای دهشتناک، تخریب، ویرانیها و صدمات ناشی از تهاجمات تجاوزات و جنگهای داخلی و برون مرزی، آثار متعلق بهاین دو سلسله را نابود کرده و اسناد مدارک مربوطه بهآن را از میان بردهاند.
مورخان و مصرشناسان در مورد ارزیابی امپراطوری تی نیتها (تینیتها) اختلاف نظرهای عمیق و شدید دارند. برخی از کرونیستهای اروپایی و مصرشناسان جهان دورۀ زمامداری تی نیتها را عصر بحران آفرینی و فروپاشی شیرازههای اجتماعی و اقتصادی مصر بهشمار آورده آن را یکی از دورههایی تلقی کردهاند که مصریان دچار تفرقه و تشتت گردیدند و پیآمد این تفرقه و چند دستگی شرایط نامناسبی را در عرصۀ اقتصاد و تولید فراهم کرده است. برخی نیز دقیقاً عقایدی مخالف این باور را در تاریخ آوردهاند و زمامداری تی نیتها را زمینهسازی جهت ایجاد وحدت و افزایش تولید و تقویت بنیادها و ارکان اقتصادی در مصر باستان دانستهاند. پیشتر بهتفصیل اشاره کردیم که اقتصاد مصریان نیز همانند ساکنان بینالنهرین مبتنی بر کشاورزی و دامپروری بود.
آنچه برای مصریان در همۀ مقاطع تاریخی شان بهدرستی در تاریخ ثبت شده است، پیچیدگی امر آبیاری برای زمینهای کشاورزی بوده است. مصریان با ابزار ساده بهتکنیکهای ابتدایی دست زدند تا در حد توان و امکان مشکل آبیاری را تسهیل نمود و بهکشت و زرع پرداخته وروز بهروز از وابستگی و میزان واردات محصولات و فرآوردههای کشاورزی و دامی از سرزمینهای دور و نزدیک بکاهند.
اشاره کردیم که مصریان با بهرهگیری از دستاوردهای غیر مصریان و از جمله ساکنان کرانههای مدیترانه و دریای سیاه، تاکستانهای بزرگی را فراهم کردند. آنها انگور را با پا میفشردند و خوشههای بزرگ و درشت گندم را در فضای خرمن میگستردند و جهت کوبیدن آن از چهارپایان کوچک استفاده کرده و آنقدر بر آنها میراندند تا دانههای گندم از خوشهها جدا شده و سپس آن را غربال میکردند و سرانجام بهاین وسیله خوراک خود و چهارپایانشان را تهیه مینمودند.این یک قلم از خوراک مصریان و مهمترین آن بود. این مرحلۀ بحرانی و دشوار با پیدایش چرخ پشت سر گذاشته شد و خرمن کوبی نیز آسان گردید ولی نقش چهارپایان هنوز هم بهاهمیت واعتبار خود باقی ماند. چاقو و تبر فلزی که عمداً از مس ساخته میشد، مصریان را در استفاده از چوب جهت ساختن لوازم و ابزار چوبی مورد نیاز و قایقهای کوچک یاری میکرد. حجاران و سنگتراشان بهکمک همین ابزار ابتدایی توانستند سنگهای آهکی را بهآسانی پرداخت کرده و در قالبهای دلخواه خود و بههر اندازهای که مورد نیازشان بود در ساختن بناها استفاده کرده و با مهارت بهکمک ملاطهای بادوام بهیکدیگر بچسبانند.
ناگفته نماند که در این هنر مصریان در عرصۀ ساختمانسازی کاملاً متفاوت از معماری مردم میسن[٢] در یونان باستان بوده است. مردم میسن قطعات سنگی عظیم بهوزن بیست تن وابعاد نُه متر را بدون ملاط روی هم گذاشته و ساختمانهای بزرگ را با آن میساختهاند. دروازۀ شهر میسن که بهدروازۀ شیران[٣] معروف است، کعرف هنر مردم میسن و نمونۀ بارز هنر معماری آن سرزمین در عهد باستان یونان است. مصریان بهکمک کلنگهای مسی و سبدهای حصیری توانسته بودند خاک مورد نیاز را جهت سدسازی تهیه کرده و نظام آبرسانی بهزمینهای کشاورزی را آسان و منظم و مرتب کنند و بهاین ترتیب از بههدر رفتن آب نیز جلوگیری میکردند. در میان مصریان باستان آب بهواقع مایۀ زندگی و موجب شعلهور شدن آتش اختلاف در میان آنان بوده است. کاوشگران شمار چشمگیر و جالبی بهصورت نقوش برجسته و تصاویر ترسیم شده بر روی دیوارها و نیز ابزار و اشیأ متعددی از قبور اشراف و زمینداران مصری بهدست آوردهاند که عملیات کشاورزی و مراحل مختلف این کار را از زمان آمادهسازی زمین، بذرافشانی و مراقبت و سرانجام محصولبرداری را بهخوبی بهنمایش میگذارد. در نقوش دیگر و تصاویر برجسته و نیز بهصورت ابزار و ادوات، فرآوردهها و فعالیت کارگاههای صنعتی را نشان میدهد.
پژوهشهای کارشناسانهای که بر روی آثار و نقوش و تصاویر بهدست آمده و مطالعۀ ابزار و ادوات کشف شده از قبور وسردابهها و زیرزمینها نشان میدهد که برخی از این کارگاهها جنبۀ تخصصی داشته و ویژۀ صاحبان حرف و صنایع بوده و سفارشها را جهت تولید از سوی صاحبمنصبان و مدیران کشور مصر و اشراف میپذیرفته و بهانجام میرساندهاند، بهسخن دیگر محصولات و دستاوردهای این متخصصان برای صدور بهکشورهای دیگر در نظر گرفته نمیشده است. از آن جمله میتوان از کارگاههای نجاری، دباغی (صنایع پوست و چرم)، بافندگی و برخی از صنایع فلزی که بهطور تخصصی فعال بوده و کارهای خاص را انجام میدادهاند نام برد. در پارهای از این کارگاهها که به آنان کارگاههای چند منظوره نیز گفته میشود، هم اشیأ کوچک یعنی همان صفحات منقوش چوبی که کاربرد زمینی داشته و هم قایقهای چوبی بزرگ میساحتهاند. کارگاههای نیمه خصوصی که صاحبان آنها از صنعتگران و ثروتمندان برجستۀ مصری بوده و زیرنظر هنرشناسان و مأموران و کارشناسان دولتی کار میکردهاند و فرآوردههای آنها باید مطابق با نومنههای پذیرفته شده و اطمینان بخش و بادوام باشد، همانند کارگاههای فلزکاری چون مسگری، زرگری، سنگتراشی و دباغی، در مصر باستان فراوان بوده است. امروز بهاین گونه تأسیسات "صنایع خصوصی" گفته میشود و بهآن کارگاههای صنعتی خصوصی نیز اطلاق میشود. این کارگاهها بهتدریج توسعه یافته و بهصورت کارخانههای کوچک درآمدند و در هر مورد از چرخ وادوات پیشرفته و ابزار مناسب استفاده میشده است.
در کارگاههای صنعتی مذکور نیروی کار را عمدتاً مردان تشکیل داده و بهندرت زنان در این کارگاهها بهکار اشتغل داشتهاند، حال آنکه در کارگاههای ریسندگی، نختابی وبافندگی عمدتاً زنان بهکار اشتغال داشتهاند. مصنوعات فلزی یا چوبی و پارچههای زیبا بیشتر در میان ثروتمندان مورد استفاده داشت و افراد تهیدست از پارچههای خوب، زیور و زینت آلات و اشیأ زینتی و زیبا بهندرت بهرهمند میشدند. بهتدریج صادرات مصریان این عرصه را نیز دربر گرفت و در پایان عهد باستانی مصر، فرآوردههای کارگاههای مصر در بازارهای کشورهای دیگر از جمله بینالنهرین بهفروش گذاشته میشده است.
اگر سخنی دربارۀ مبادلۀ کالا در داخل کشور گفته شود، باید بهاین نکته توجه کرد که، مبادلۀ کالا مدتها بهصورت ابتدایی صورت میگرفته است. بدین معنی که معمولاًکالایی را با کالای دیگر مبادله، معاوضه و معامله میکردهاند، مثلاً ماهی با کفش و یا سبزی و میوه جات با بادبزن و نان با پارچه یا سبد و زنبیل و ظروف خانگی نیز بههمین طریق خرید و فروش میشده است. چون پول هنوز وجود نداشت، مس بهحسب وزن، واسطۀ معاملات و مبادلات کالا قرار میگرفت. در همین مقطع زمانی، مصر از آرامش سیاسی و ثبات اقتصادی و امنیت اجتماعی برخوردار بود. مصریان ثروتاندوز شده و کارگاهها و مراکز تولیدی پیوسته در حال افزایش و گسترش بوده و نیاز بهنیروی کار روزبهروز بیشتر میشد و بهتبع آن سیل مهاجرت بهمصر شدت میگرفت.
سرزمین مصر در دهههای آخر عهد باستانی و آغاز عهد میانهاش، آنچنان غنی و سرشناس شده بود که همۀ کشورهای دور و نزدیک در صدد ایجاد ارتباط اقتصادی در امر صادرات و واردات کالاها از آن سرزمین و بهآن سرزمین بودهاند. در میان سرزمینهای شرقی سوریه از شرکای برجستۀ تجاری مصر بهشمار آمده استو مصریان از سوریه چوب سدر وارد میکردند که در ساختن کاخهای فراعنه و تأسیسات مهم، ادارات دولتی و معابد، بهکار برده میشد، زیرا چوب سدر محکم و در مقابل حشرات از جمله موریانه آسیب ناپذیر است. هم اکنون بهاین نکته اشاره میکنم که داریوش یکم برای ساختن کاخ شوش از چوب سدر بهخاطر همین ویژگیهایش استفاده کرد. او چوب سدر را بهاستناد منابع از لبنان (فنیقیه) بهایارن میآورد و درهای چوبی کاخ شوش و بهویژه دفتر مخصوص داریوش از چوب سدر بوده است.[۴]
مصریان در همین زمان از سوریه و حبشه کالاهای لوکس و تجملی وارد میکردهاند که فقط در میان اشراف، ثروتمندان و هیئت حاکمه میتوانست کاربرد داشته باشد. طبقۀ محروم و تهیدست جامعۀ مصر علیرغم غنای اقتصادی و ایجاد تحول در امر صادرات و واردات کماکان از زندگی مرفه محروم بود. گرچه از مناسبات اجتماعی در دوران امپراتوری باستانی و موضعه کلی مردم در برابر فراعنۀ حاکم برمصر برای مورخان روشن نیست و از وضع قبطیان یا مصریان بومی هیچ گونه سند و مدرکی مربوط بهاین مقطع تاریخی مصرباستان بهدست پژوهشگران نرسیده است، ولی از شواهد میتوان دریافت که موقعیت فراعنۀ زمامدار و کاهنان متنفذ و قدرتطلب از آن استحکام پیشین برخوردار نبوده و تضعیف و تزلزل روز بهروز بر کاخ فراعنه بیشتر سایه میگسترانیده است. بدیهی است که با وجود این کاستیها مطالعه و بررسی تاریخ مصر باستان در این مقطع زمانی آنچنان نیز دشوار و ابهام برانگیز نیست و در خلال اسناد و مدارک دیگر سرزمینهای شرقی و روایات و گزارشهای بیگانگان میتوان بهاوضاع تقریبی مصر از نظر اجتماعی و سیاسی در این مقطع زمانی پی برد.
ناگفته نماند که سومریان علیرغم آسیبهای گسترده و بیشماری که از رویدادهای ناگوار تاریخی تجربه کردهاند، آثار متعددی از اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی – دینی سومر را مربوط بههزارۀ سوم پیش از میلاد مسیح بهیادگار گذاشتهاند. کرمر[۵] شمار الواح سومری را که بیشتر آنها را خود او ترجمه کرده است، به ده هزار قطعه (لوح) رسانیده است که براساس آنها و تجزیه و تحلیل محتوایشان هرگونه خلأ و ابهامی در تاریخ سرزمین سومر را برطرف کرده است. در مصر تنها صحنههایی که بهمنظور تزیین و نمایش بر دیوار بناها، کاخها و مقابر نقش بستهاند در درجۀ اول فنون و رموز هنر و صنایع مصریان را نشان میدهد و این خود نشان از آن است که مصریان در این عرصهها ابتکار عمل را در دست داشته و هنرمندان و صنعتگران علاقه مندانه و با جدیت بهتولید و پیشبرد صنعت و هنر میپرداختهاند. از جمله خلأها و کاستیها در زمینۀ مطالعات و پژوهشهای تاریخی دربارۀ اوضاع اجتماعی مصر، فقدان اسناد و مدارک گویا و قانع کننده دربارۀ مالکیت زمینها و وضع زندگی کشاورزان و دامپروران مصری است، درود گران (نجاران) و حجاران (سنگتراشان) که در ردۀ صنعتگران گنجانده و طبقهبندی شدهاند، در ازأ انجام دادن کارهای سنگین، بسیار حساس و طاقتفرسا و دقتطلب، مزد اندکی در یافت میکرده و آنها نیز از رفاه اجتماعی بیبهره مصر تقریباً در همۀ ادوار تاریخیاش پایگاه بردهداری و بردهپروری بوده است. در یکی از مباحث پیشین بهرواج بردهبرداری در مصر باستان اشاره کردیم و هم اکنون ضرورت دارد که در عهد باستانی و طلیعۀ عهد میانۀ مصر تداوم آن را یکبار دیگر مورد بررسی قرار دهیم. رواج بردهداری در عین حال که از نظر اقتصادی نیروی کار بسیار ارزان قیمت در صنایع، کشاورزی، دامپروری معماری، حمل و نقل و ... مصر باستان بوده است، نقطۀ نازیبایی در تاریخ گذشتۀ مصر ترسیم کرده و از افتخارات مصریان بهشدت کاسته است. برخی از پژوهشگران میکوشند که مصر را در فهرست جوامع بردهدار جهان باستان قرار ندهند، ولی واقعیت امر این است که در مصر نیز همانند بابل، سومر، یونان و ... بردهداری کاملاً رواج داشته و اقتصاد بردگی در سرزمین فراعنه از هیچ کشوری عقب نمانده است. قومشناسان متفقاً نخستین بردگان را برخاسته از قارۀ آفریقا میدانند، کما اینکه نخستین کسانی که بهسرزمین عیلام[٦] در جنوب غربی ایران وارد شدهاند، بردگان حبشی بودهاند. شمار زیادی از بردگان مصری، اسیران جنگی حبشی و لیبیایی بودهاند که زمامداران مصر پس از اردوکشیهای مکرر و مستمر خود بهاین سرزمینهای و غلبه بر مردمان آن سرزمینها، آنها را با خود بهمصر آوردهاند. یکی از زمامداران مصری که در سلسلۀ چهارم مصر فرمانروا بوده است، در فتح نامهاش که بهصورت کتیبهای بهیادگار مانده است، افتخار کرده است که در طی نبردهایش با کشورهای همسایه که قطعاً مرادش لیبی و حبشه بوده است، یک بار ده هزار و در نوبت دیگرهفت هزار اسیر گرفته و آنها را با خود بهمصر آورده است. این واقعه میرساند که سرتاسر تاریخ مصر آکنده از این گونه رویدادها بوده و اسیران جنگی در کنار غنائم و باج و خراجی که از مغلوبان دریافت میشده، رهآورد لشکر کشیها بهشمار آمده و غنیمت کمان محسوب میشده است. همین زمام دار سلسلۀ چهارم مصر بهمقادیر معتنابهی غنائم و غرامت جنگی نیز اشاره کرده که بهدست وی افتاده است.
در نظام بردهداری مصریان افزون بر اسیران جنگی، یاغیان و کسانی که در جامعۀ مصر مرتکب تخلفات مکرر و نقص قوانین مصریان میشدهاند، کسانی که از عهدۀ پرداخت قروض خود بر نمیآمدهاند نیز بهبردگی میرفتهاند. قبطیان یا بومیان مصری نیز در میان انبوه بردگان مصر بودهاند. هماکنون اشاره شد که افراد آزاد نیز که در جامعۀ مصر از امتیازات اجتماعی محروم میشدهاند، تنزل مقام یافته و بهبردگی میرفتهاند. صاحبان حرف، مشاغل، مالکان زمینها، دارندگان کارگاههای تولیدی و مراکز صنعتی نیز در صورت ورشکستگی از این قاعده مصون نبودهاند. بیشتر این رویدادها با استناد بهمدارک، شواهد و آثاری که بهدست آمده است، مربوط بهدورۀ زمامداری امپراتوران عهد باستان مصر است. خرید و فروش بردگان نیز در مصر امری عادی و متعارف بوده است. در میان مصریان تاجران برده نیز بودهاند که گروه گروه از بردگان که در واقع اصلیترین سرمایههای بردهداران بودهاند، به سرزمینهای دیگر انتقال داده شده و همانند کالاهای دیگر بهفروش رسانده میشدهاند. حدس و گمانهای زیادی دربارۀ نظام بردهداری در مصر باستان و مقایسۀ آن با همانند آن در سرزمینهای دیگر وجود دارد که صفحات تاریخ و جامعهشناسی را بهخود اختصاص داده است. در رابطه با جامعهشناسی[٧] بردهداری، نوشتههای متعددی در دهههای اخیر تألیف، چاپ و منتشر شده است که همۀ آنها دستاورد و ثمرۀ مطالعات، زحمات و پژوهشهای صاحبنظران در این زمینه است. وقتی محققان و علاقه مندان بهاین گونه آثار مراجعه میکنند، مصر را در ردیف نخستین کشورهای بردهداری و در فهرست کهنترین سرزمینهای بردهدار روی زمین مشاهده میکنند. اوج بردهداری در مصر باستان مربوط بهدورۀ پدرسالاری[٨] در مصر است. بردگان در نظام تولید مصریان مهمترین و مؤثرترین و در عین حال پر بازدهترین ابزار، اهرم و نیروی کار و تولید بهشمار آمدهاند که با کمترین مزد بیشرین و دشوارترین کارها را انجام میدادهاند. برخی نظام بردهداری در روم باستان را تقلیدی از همانند آن در یونان و مصر میدانند.
با بهاجرا درآمدن منشور حمورابی[۹] در بابل، بردهداری و قوانین مربوط و متعلق به آن بهسود بردگان تعدیل و اصلاح شد، ولی این تحول بیشتر بر ملل و حکومتهای بینالنهرین تأثیرگذار شد و گویا مصریان براساس ضوابط کهن خود در نظام بردهداری عمل میکردهاند. بردگان در محل کار خود و در محیط زندگیشان تنها وسیلۀ مناسب و مطمئنی برای تولید بودند و برای آنان هیچگونه امتیازی در نظر گرفته نمیشده است. بردگان بهمحض رسیدن بهسن کهولت یا بروز ناتوانی جسمانی و روانی بهکنار زده میشده و از سرنوشت آنان کسی اطلاع پیدا نمیکرده است. تاجران برده همانگونه که در مطلع سخن تاریخ مصر اشاره شد، به سه اصل مهم توجه داشتهاند که عبارتند از: تخصص، سن و برخورداری از سلامت جسمانی و روانی. وقتی محققان تاریخ و نظام بردهداری در روم یا پیشتر از آن یونان باستان و سومر را نیز مطالعه میکنند. بههمین اصول بر میخورند که بردهداران براین اساس بردگان را قیمتگذاری میکردهاند. نکتهای که در اینجا باید به آن اشاره شود، موقعیت جغرافیایی مصر است که بهخاطر قرار گرفتن در یک نقطۀ حساس و به اصطلاح کارشناسان "استراتژیکی"[۱٠] در قارۀ آفریقا، عبور و مرور بردگان بهوفور و بهگستردگی صورت میگرفته است و مصر بهخاطر نیاز فراوان بهپیشرفت و تحولات اقتصادی در این بحر بیکران غرق شده و خود به جمع کشورهای بزرگ درآمده و زمانی در شمار بزرگترین کشورهای بردهدار روی زمین بوده است.
همانگونه که مذکور افتاد تداوم این امر و ورود آن به دورههای بعدی تاریخ مصر، شرایط را بهتر نکرد، بلکه افراد بیشتری به سلک بردگان مصری میپیوستهاند. مردان آزاد، حتی اشراف، اربابان و نیز روحانیان در کارگاهها، کارهای کشاورزی، امور حمل و نقل و مراکز تولیدی بهبردگی برده میشدند و به کار مشغول میشدهاند. بهروایتی هستههای مهم اقتصادی جامعۀ مصر باستان هنوز هم تأثیر پذیرفته از همان اندیشهها و عملکرد یکجانشینی یا همزیستی مشترک و همجوار بوده است که بهخاطر مشکل آب و چگونگی توزیع این عنصر حیاتی، مبحثی از تاریخ مصر باستان را در هر دوره ای بهخود اختصاص داده است. از سویی استمرار همین نظام بردهداری و ادامۀ کار بردگان و بهرهبرداری صاحبان صنایع و مشاغل از نیروی کار بردهها، پیآمدی چون کار دستهجمعی در مصر را داشته است. مثلاً مصریان در کارهای کشاورزی بهطور دستهجمعی بهوسیلۀ بردگان به شخمزدن زمین، بذرافشانی، آبیاری، دروکردن و محصولبرداری و سرانجام خرمنکوبی و کارهای دیگر، میپرداختهاند. این امر بهمرور تبعات ناخوشایندی برای زمینداران و سرانجام زمامداران و فرمانروایان مصر را بهدنبال داشت و آن قیام مکرر بردگان و کشاورزان در مصر بوده است که مسیر تاریخ مصر را بارها عوض کرده است. زمینهای کشاورزی تحت مراقبت و کنترل گروههای مخصوص بود که از زمینداران مزد میگرفتهاند. این مزد در واقع در ازای تضمینی بود که این گونه عمال به مالکان میدادهاند که زمین یا محصولات آنها دست نخورده و مصون از هر نوع دستبرد باشد. مصریان خرمن گاهها را معمولاً در کنار هم داشتهاند تا از شمار کمتری نیروهای مراقب استفاده شود.
دربارۀ سازمانهای داخلی و یا بهسخن دیگر اتحادیۀ تولیدکنندگان در مصر اطلاعی در دست نیست و اسنادی نیز دربارۀ اتحادیه یا مجمع کشاورزان و دامپروران و حقوق اجتماعی آنان بهدست نیامده است. آنچه مسلم است همه ساله یا بهموقع محصول برداری هر کشاورز زمیندار و دامدار باید بخشی از عایدات خود را بهعنوان مالیات بهدولت فرعون و سهمی از آنان نیز به معابد تقدیم میکرد. رسیدگی بهاین امور بهوسیلۀ سازمانهای ویژه کارشناسی صورت میگرفت که دولت مصر تعیین کرده و دستگاه حکومتی فرعون بر عملکرد آن نظارت مستقیم داشته است. بههنگام بروز جنگ و ناآرامیهای داخلی و بلایای دیگر و از جمله حوادث غیر مترقبه میزان مالیاتها و سهم محصولات کشاورزی، باغی و دامی که بهدولت و معبد تعلق میگرفت افزایش مییافت. دولت رأساً صلاحیت توزیع این سهام را بهصورت ارزاق و مایحتاج زندگی میان آسیبدیدگان، سربازان و نیازمندان داشت. بههنگام قحطی و خشکسالی دستگاه حکومتی فرعون که همه ساله بخشی از دریافتیهای خود را بهصورت غلات در انبارها ذخیره میکرد، دِر این انبارهای غلات را گشود و محتوای آن را میان قحطی زدگان تقسیم و توزیع میکرد. گفتنی است که در مصر باستان و آغاز عهد میانه مصر تضمینی برای جبران خسارت کشاورزان و دامپروران بههنگام بروز حوادثی چون قحطی، خشکسالی و بیماریهایی چون وبا و طاعون و نیز وقوع طوفان و سیل وجود نداشته است، ولی در همان زمان در بابل و سومر سیستم بیمۀ حوادث برای تولیدکنندگان برقرار بوده که بهجبران خسارتهای وارده میپرداخته است.
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله از سایت تاریخ ما (تاریخ و تمدن جهان باستان) برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۴]- نگاه کنید به، خدادادیان، اردشیر؛ تاریخ باستان، انتشارات سخن، سال ۱۳۸۳، جلد اول، مبحث اقدامات و اصلاحات داریوش یکم.
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ مصر باستان، نشریۀ الکترونیکی: تاریخ ما (۱۳۸۹ خ)، برگرفته از: خدادادیان، اردشیر، تاریخ مصر باستان، تهران: سخن، ۱۳۸۸
[برگشت به بالا]