|
نگاهی به شناخت اسطورههای ملل
شکلگیری اساطیر
فهرست مندرجات
.
شکلگیری اساطیر
سهراب هادی: اسطورههای پیدایش و انقراض نهایی جهان، با توجه به آب و هوای یک منطقه متفاوتاند.
از دیدگاه تاریخی، مهمترین رویکردهای مدرن در مطالعات اسطورهشناختی توسط افرادی همچون فروید، یونگ، لوی برول، لوی استروس، فرای، و گروههایی همچون مکتب شوروی و حلقه اسطوره و آیین پایهگذاری شده است.
نخستین نظریههای انتقادی در باب اسطوره طی سده نوزدهم میلادی ارایه گردید. در این سده پژوهشگران، اسطورهها را بهعنوان نمونههای منسوخ و ناکارآمد اندیشه انسانی معرفی مینمودند و باور داشتند که اسطوره چیزی بیش از همتای ابتدایی دانش مدرن نیست. اما در سدهی بیستم میلادی بسیاری از پژوهشگران اسطورهشناس این دیدگاه را ناقص دانسته و رد کردند. در اصل امروز دیگر به اسطوره بهعنوان سویه متضاد یا مخالف دانش نگاه نمیشود. از دید اسطورهشناسی مدرن، بررسی و تفسیر اسطورهها بهمعنای کنار نهادن دانش نیست. یونگ تلاش کرد بنیادهای روانشناختی پنهان در پس جهان اسطورهها را دریابد. او بر این باور بود که همه انسانها در وابستگی بهیک سری از نیروهای ذاتی ناخودآگاه با یکدیگر شریک هستند، که او نامشان را کهنالگو نهاد. لوی استروس عقیده داشت اسطورهها بازتاب الگوهای ذهنی انسان هستند و بیشتر در پی یافتن این ساختارهای ذهنی و بهویژه دوگانهای متضاد (همچون خوب و بد، یا مهربان و ستمگر) در دل اسطورهها بود.
الیاده بر این باور بود که یکی از محوریترین کارکردهای اسطوره، بنیان نهادن سرمشقهایی برای رفتار انسانی است. او نشان داد که نهتنها اسطورهسازی در تضاد با جهان امروز نیست، بلکه انسان مدرن نیز به ناچار همچون نیاکانش اسطورههای ویژه خود را میسازد. در نیمهی سدهی بیستم میلادی بارت مجموعه مقالاتی منتشر کرد که در آنها فرایند اسطورهسازی در جوامع مدرن را بررسی نمود. از دید وی، از آنجایی که تبیین مقررات اخلاقی وظیفه دانش مدرن نیست، انسان همواره نیاز دارد برای درک یک رسم اخلاقی، با تجربیات اسطورهای دینی درکشده در گذشته مرتبط شود.
شکلگیری اساطیر براساس انعکاس ساختهای اجتماعی، پدیدههای طبیعت و عکسالعملهای روانی انسان بوده است. تقریباً در اساطیر همهی اقوام، عناصر طبیعت بهچشم میخورد. نظیر آسمان، خورشید، زمین، کوه، درخت و آب که بهصورت خدایان ظاهر میشوند. روابط خدایان با یکدیگر و با انسان، انعکاسی از روابط اجتماعی عصر شکلگیری اساطیر است. اما اسطوره تابعی از مسایل روانی انسان، چه بهصورت فردی و چه اجتماعی نیز هست. (وقتی از مسایل روانی بحث میشود بیشتر ناظر به بحثهای یونگ و الگوهای کهن فرهنگی است که او مطرح میکند)
ارتباط خدایان باهم و با انسانها، تحت تأثیر ساختهای اجتماعی ادوار زندگی ابتدایی انسان است. بهعنوان مثال اغلبِ اساطیر اقوام هندواروپایی معرفِ تقسیمِ وظایفِ خدایان به سه بخش است. وجود این اعتقاد در اساطیر اغلبِ اقوام هندواروپایی نشان میدهد که جامعهی نخستین هندواروپایی در عصری کهن، پیش از تقسیمشدن به اقوام مختلف طبقاتی بوده است. طبقاتیبودن، به احتمال، در نحوهی حکومت و جامعه هم انعکاس داشته و بهنحوی، سه قوهی کمابیش مستقل از هم در کنار هم قرار داشته است. بازتاب این ساختار طبقاتی است که در ساختار جامعهی خدایان هندواروپایی دیده میشود. مثلاً در حالیکه خدایان روحانی حکومت میکردند، خدایی دیگر، مستقل از روحانیت، در رأس جنگاوران وجود داشت و خدایان دیگر بهنام خدایان تولیدکننده هم، طبقهی سوم خدایان بهشمار میآمدند.
اساطیری هم وجود دارد که در آن تمرکز قدرت خدا وجود دارد و تمایلی به یکتاپرستی در آنها دیده میشود مانند اساطیر بابلی و آشوری. اینها جوامعی بودند که در آن قدرت طبقات مختلف در شخص فرمانروا منعکس و متجلی میشد. در اساطیر بابلی مردوخ و در اساطیر آشوری آشور خدای متعال بودند، همانگونه که خودکامگان فرمانروا بر جامعه تسلط داشتند.
انواع دیگری از اساطیر، بازتاب خواست تودههای مردمند. این اساطیر مُبلّغ برابری و برادریاند، مثل اساطیر مهرپرستان که بهنظر میرسد از جوامع روستایی و پایین شهری الهام گرفته و طالب جامعهی برابری و برادریاند. اسطورهها انعکاس ساختارهای متحول اجتماعی بودهاند. حتی خدایانی که با عناصر طبیعت مربوطند، در پی تحولات اجتماعی جای یک دیگر را میگیرند. مثلاً در بسیاری از جوامع ابتدایی در حال ورود به مرحلهی اقتصاد زراعی و دامپروری، خدای آسمان بهعنوان خدای بزرگ، جا را به خدا، یا خدایان فضایی میسپارد که از قدرت عمل بیشتری در کشاورزی و دامپروری برخوردارند و خود بهعنوان خدای پدر، کمکم نفوذ خودش را در جامعه از دست میدهد. اما این امکان هم هست که مجموعهای اساطیری در مرحلهای از تحولات اجتماعی متبلور شود و قدرت تغییر تحول خود را از دست بدهد یعنی در واقع آن سازگاری خود را از دست بدهد.
اسطورههای پیدایش و انقراض نهایی جهان، با توجه به آب و هوای یک منطقه متفاوتاند. در منطقهی سردسیر شمال، چنین گمان میرفت که در پی لیسیدن سنگهای منجمد، توسط گاو ایزدی بهنام اودوملا: Audumla نخستین انسانها به وجود آمدهاند. بنا به باور اقوام شمال، جهانِ دیگر دشتی بیبر، مهآلود و بیشکل بود که ارواح، گرسنه و لرزان در پهنای آن سرگردان بودند. درآب و هوای ملایم یونان، اسطورهی پدید آمدنِ انسان چنین شکل گرفت که یکی از تیتانها[۱]: Titans بهنام پرومته: Promeheus در گلزاری کنار رودخانه، گِل و لای ورز داد و تندیسهای انسانی ساخت. سپس آتنا[٢] که زماین نیت: Neith ایزد بانوی لیبایی ماه بهشمار میرفت - بدان تندیسها حیات بخشید، و ارواح یونانی به غاری زیرزمینی رهسپار شدند که خورشید بدانجا نمیتابید و گلی نمیرویید. این جهانهای زیرزمینی، برای رعیتها و مردمان عادی مقدر شده بود و بهرهی اشرف عالی مقام، تالارهای سرسبزِآسمانی شمال و کشتزاران الیزی: Elysion یونان بود.[۱: ص ۷]
انسانهای بدوی به اسطورههای کهن خویش طرحی نو میافکندند تا آنها را با تغییراتی که به واسطهی انقلابها یا تاخت و تازها حاصل میشد، هماهنگ کنند و در نتیجه، خشونت خویش را محترمانه پنهان میساختند.
یکی از نمونههای تاریخی که نشان میدهد چگونه اسطورهها با گسترشِ فرهنگ، تحول مییابند، چنین است: در قبیلهی آکان: Akan واقع در غنا، نظام اصلی اجتماعی بر اقتدار شماری از ملکهها استوار بود که هریک صاحب سه طایفه یا بیشتر بود. هر ملکه - مادر به اتفاقِ مهستان زنان فرمانروایی میکرد؛ اصل و نسب و توارث از آنِ زنان بود و هر طایفهای جانور - ایزد خود را داشت. آکانها معتقد بودند که جهان، زادهی ایزد بانوی قدرتمند ماه با نام ناکام: Nagame است و همو بود که به آدمیان در هنگام زادهشدن بهواسطهی پرتاب پرتو ماه روح بخشید. در اعصار گذشته، شاید در آغاز سدههای میانه، صحرانشینان پدرسالار سودان آکانها را واداشتند که آفرینندهای مذکر، آسمان ایزدی بهنام اُدُمانکوما: Odomankoma را بپذیرند؛ اما نتوانستند مشیت و اقتدار ناگام را از میان برند. پس میانشان سازشی پدید آمد و به اسطورهای قایل شدند که بنابراین، اُدُمانکوما جهان را با پتک و قلم از مادهی ساکن پدید آورد و ناگام بدان حیات بخشید. این مهاجمان سودانی همچنین نیروهای هفتگانهی سیارات را که فرمانروای هفته بودند، میپرستیدند. این باور خاستگاهی بابلی داشت (و از طریق یونان و روم تا شمال اروپا گسترش یافت؛ به همین سبب، نام ایزدان شرک توئیستو: Tuisto، وُدن: Woden، ثور: Thor و فریگ: Frigg هنوز در نام روزهای هفته: سهشنبه: Tuesday، چهارشنبه: Wednesday پنجشنبه: Thursday و جمعه: Friday بازمانده است) این آیین فوقالعاده برای آکانها هفت ایزد جدید بهوجود آورده و اسطورهی سازش یافتهای در پیداشت که هم ایزدان طایفه و هم هفت ایزد جدید را دو جنسی کرد. تا پایان سدهی چهارده مسیحی، در پی انقلاب اجتماعی، اُدُمانکوما فرمانروا بود، قلمرو ملکه هنوز در اقتدار ملکه بود. پادشاه نهتنها همسر وی و نمایندهی ذکور ملکه مادرِ مقتدر بهشمار میرفت و عنوانِ فرزندِ ماه را داشت. او هر سال میمُرد و بهگونهی خدای کهترِ باروری زنده میشد. اما با پیوستنِ تدریجی قلمروهای کوچک ملکهها به ایالت - شهرها و پیوستن ایالت - شهرها به یک ملّت پرجمعیت و ثروتمند، شهریارِ مقتدر یا پادشاه ایالت شهر تشویق میشد که وامگیری آداب و رسوم بیگانه را بپذیرد. او خود را هم فرزند خورشید و هم فرزند ماه میخواند و اقتداری نامحدود را در سر میپروراند. خورشید - که بنا به اسطورههای پیشین هر سپیدهدم از ناگام زاده میشد - اکنون همچون ایزدی جاودانی، مستقل از خویشکاری حیات بخشی ماه پرستیده میشد. هنگامیکه آکانها اصل پدرسالاری را پذیرفتند، اسطورههای نوین پدیدار شدند و خورشیدپرستی رواج یافت؛ کمکم جانشینی را از طریق پدر، و مادران دیگر رؤسای روحانی خاندان بهشمار نیامدند.
این نمونهی تاریخی بر کل اساطیر پیچیدهی مصر نیز صدق میکند. مصر ظاهراً از قلمروهای کوچک مادرسالار تحت فرمانروایی ملکههای ماه، بهگونهی سلطنت خورشیدی فراعنهی پدرسالار تحول یافت.
در همین رابطه میتوان به اسطورههای هندی نیز اشاره داشت: اسطورههای هندی بس پیچیدهاند و رهایی سترگِ مادی و ریاضتهای سخت و تصوراتِ خیالانگیزِ جهانِ ارواح را باز مینمایانند با وجودِ این، عناصر مشترکی را میان این اساطیرو اساطیر اروپایی میتوان یافت؛ زیرا مهاجمان آریایی در هزارهی دوم پیش از مسیح، نظام دینی هر دو قاره را دگرگون کردند.
اسطورهها افسونگرانند و به آسانی باعث سوتعبیر میشوند. خوانندگان اسطوره ممکن است به تصویر ملکه مایا و رویای پیش از زایش بودا که با جامعهی مُبدّل خویش همچون فیل بچهای سپید و فریبنده فرود میآید، بخندند چون بودا بهگونهای بهنظر میرسد که گویی میخواهد ملکه مایا را خُرد و خمیر سازد در حالیکه «بیدرنگ کُلِ طبیعت شادی کند، درختان شکوفا گردند. و آلات موسیقی نغمه سردهند» در کشورهای انگلیسیزبان، «فیل سپید» نهتنها چیزی بیفایده است و طرفداری ندارد، بلکه بهدست آوردن آن نیز گران تمام میشود. پس، تصویر مذکور در این کشورها ممکن است باعث سؤتعبیر شود، بدینگونه که پریشانی شدید ملکه را در چشماندازِ زایش فرزند مینمایاند. با اینحال، در هند، فیل نمادِ شهریاری است - ایندره ایزد بزرگ، بر فیلی سوار است - و پیلان سپید (که در واقع سپید مو نیستند، بلکه پیلانی هستند که از نوعی بیماریپوستی رنج میبرند) ویژهی خورشیداند، چنانکه نزد یونانیان باستان، اسبان سپید و در نزد کاهنان بریتانیایی ورزاهای سپید اینگونه بودند. از این گذشته، فیل نمادِ هوش نیز بود و نویسندگانِ هندی بهطور سنتی گنشا: Genesha، ایزدفیل، را بهعنوانِ پشتیبان خود میستایند و چنین پندارند که همو راوی حماسهی مهاباراته بوده است.[٣]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- نام عمومی شش فرزند ذکور اورانوس و گایا، از دودمانِ نخستین خدایان و جوانتر از همهی کرونوس بود که خدایان المپی از او بهوجود آمدند.
[٢]- فرزند یکی از تیتانها او را آفریدگارِ انسانهای نخستین دانستهاند. او آتش را از کورهی هفائیستوس ربود و بههمین سبب توسط زئوس مجازات شد.
[٣]- سهراب هادی، نگاهی به شناخت اسطورههای ملل (بخش پایانی): شکلگیری اساطیر، سرویس تجسمی هنرآنلاین: ۲۵ بهمن ۱۳۹۶.
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت سرویس تجسمی هنرآنلاین؛ برگرفته از: قرآن کریم، انجیل، اوستا، تورات و منبع زیر:
۱- فرهنگ اساطیر آشور و بابل، ف. ژیران و...، ترجمهی ابوالقاسم اسماعیلپور (تهران، فکر روز، چاپ اول ۱۳۷۵)
۲- اسطورههای خاوردور، دونارو زبزگ، ترجمهی مجتبی عبدالله نژاد (مشهد: ترانه، چاپ اول، ۱۳۷۵)
۳- اسطوره امروز، رولان بارت، ترجمهی شیرین دخت دقیقان (تهران: نشر مرکز، چاپ اول، ۱۳۷۵)
۴- شناخت اساطیر ایران، جان هینلر، ترجمهی ژاله آموزگار - احمد تفضل (بابل - تهران: کتاب سرای بابل، نشر چشمه، چاپ اول ۱۳۶۸)
۵- زمینهی فرهنگ و تمدن ایران (نگاهی به عصر اساطیر)، علیقلی محمودی بختیاری (تهران: انتشارات مدرسه عالی بازرگانی، ۱۳۵۳)
۶- آناهیتا در اسطورههای ایرانی، سوزان گویری (تهران: انتشارات جمال الحق، چاپ اول ۱۳۷۲)
۷- جستاری چند در فرهنگ ایران، مهرداد بهار (تهران: فکر روز، چاپ اول ۱۳۷۲)
۸- بتهای ذهنی و خاطرهی ازلی، داریوش شایگان (تهران: امیرکبیر، چاپ دوم ۱۳۷۱)
۹- آدمان آسیایی، بهار (تهران: نشر چشمه، چاپ اول ۱۳۷۵)
۱۰- اسطوره آفرینش در آیین مانی، ابوالقاسم اسماعیلیپور (تهران: فکر روز، چاپ اول ۱۳۷۵)
۱۱- اسطورههای آزتکی و مایایی، کارل توپ، ترجمهی عباس فجر (تهران: مرکز، چاپ اول، ۱۳۷۵)
۱۲- اسطورههای بینالنهرین، هنرینا ملک کال، ترجمهی عباس فجر (تهران، مرکز، چاپ اول ۱۳۷۳)
۱۳- اساطیر ژاپن، ژولیت پیگوت، ترجمهی باجلان فرخی (تهران: اساطیر،چاپ اول، ۱۳۷۳)
۱۴- اساطیر چین، آنتونی کریستی، ترجمهی باجلان فرخی (تهران: اساطیر، چاپ اول ۱۳۷۳)
۱۵- اساطیر هند، ورونیک ایونس، ترجمهی باجلان فرخی (تهران: اساطیر، چاپ اول ۱۳۷۳)
۱۶- دین و اسطوره در امریکای وسطا (پیش از کلمب)، مهران کندری (تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۲)
۱۷- افسانههای آسیایی، گوبیتو (تهران: ابن سینا، ۱۳۳۳)
۱۸- اساطیر خاورمیانه، ساموئل هنری هوک، ترجمهی علی اصغر بهرامی، فرنگیس مزداپور (تهران: روشنگران، بیتا)
۱۹- اسطوره زال، محمد مختاری (تهران: آگه، چاپ اول ۱۳۶۹)
۲۰- اساطیر اسکاندیناوی، بهمن کلانتری و علیرضا نظیف (بیجا، ناشر: مؤلفان: ۱۳۷۲)
۲۱- ضحاکیان، فریدونیان و محومیان، جواد جوادی، (ناشر: مؤلف، ۱۳۷۵)
۲۲- اسطورههای ایرانی، وستا سرخوش کرتیس، ترجمهی عباس فجر (تهران: مرکز چاپ اول ۱۳۷۳)
۲۳- بندهش، فربغ دادگی، مهرداد بهار (تهران، توس، چاپ اول، ۱۳۶۹)
۲۴- زمینه فرهنگ و تمدن ایران (عصر اساطیر)، علیقُلی محمودی بختیاری (تهران، مدرسه عالی بازرگانی، ۱۳۵۳)
۲۵- چشماندازهای اسطوره، میرچا الیاده، ترجمهی جلال ستاری (تهران، توس، ۱۳۶۲)
۲۶- آناهیتا در اسطورههای ایرانی، سوزان گویری (تهران: جمالالحق، چاپ اول ۱۳۷۲)
۲۷- آفرینش در ادیان، مهشید میرفخرایی (تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۶)
۲۸- افسانه دولت (ارنست کاسیرر، ترجمهی نجف دریابندری (تهران: خوارزمی، چاپ اول، ۱۳۶۲)
۲۹- بنیانهای اجتماعی دین، یوسف فضایی (تهران، چاپار، چاپ اول، ۱۳۵۶)
۳۰- آیینها و نمادهای آشناسازی، میرچا الیاده، ترجمهی نصرالله زنگویی (تهران: آگه، ۱۳۶۸)
۳۱- زبان رمزی افسانهها، م. لوفلر - دلاشو، ترجمهی جلال ستاری، (تهران: توس، چاپ اول ۱۳۶۴)
۳۲- زمینهی جامعهشناسی، امیرحسین آریانپور (تهران: کتابهای جیبی، نشر دهم، ۱۳۵۶)
۳۳- تاریخ اندیشه اجتماعی، بارنز و بکر، جواد یوسفیان (تهران: کتابهای جیبی، چاپ اول ۱۳۵۴)
۳۴- افسانههای آفرینش آفریقا، پولی بابر، ژ. آ. صدیقی (تهران: عطایی، ۱۳۵۴)
۳۵- تاریخ جامع ادیان، جان ناس، ترجمهی علیاصغر حکمت (تهران: پیروز، ۱۳۴۴)
۳۶- تاریخ تمدن، ویل دورانت، ترجمهی گروه مترجمان (تهران: فرانکلین، ۱۳۴۴)
۳۷- توم و تابو، زیگموند فروید، ترجمهی محمدعلی خنجی (تهران: طهوری ۱۳۴۹)
۳۸- ساختار و تأویل متن، بابک احمدی (تهران: مرکز، چاپ اول ۱۳۷۰)
۳۹- زندگی در دنیای متن، پل ریکور، ترجمهی بابک احمدی (تهران: مرکز ۱۳۷۴)
۴۰ لوی استروس، ادمنولیج، ترجمهی حمید عنایت (تهران: خوارزمی، بیتا)
۴۱- در اساطیر ایران، مهرداد بهار (تهران: توس ۱۳۶۲)
۴۲- ادیان و مکتبهای فلسفی هند، داریوش شایگان (تهران: ۱۳۵۶)
۴۳- حماسهسرایی در ایران، ذبیحالله صفا (تهران: امیرکبیر، چاپ سوم ۱۳۶۲)
۴۴- فرهنگ اساطیر یونان و روم، پیر گریمال، ترجمهی احمد بهمنش (تهران: چاپ دوم ۱۳۵۶) (۲ جلد)
۴۵- نمونههای نخستین انسان و نخستین شهریار، آرتور کریستنسن، ترجمهی ژاله آموزگار و احمد تفضلی (۱۳۶۳-۱۳۶۱)
۴۶- تفسیر المیزان، علامه طباطبایی (تهران: کانون انتشارات محمدی، ۱۳۶۶) (ج ۳۰-۲۹)
۴۷- گامها و آرمانها، مصطفی رحیمی (تهران: نشر گفتار، ۱۳۶۸)
۴۸- دایرةالمعارف مصاحب، جلد اول (ذیل کلمه اساطیر)
۴۹- فرویدیسم، ا. ح. آریان پور (تهران: جیبی، ۱۳۵۷)
۵۰- رمز و مثل در روانکاوی، جلال ستاری (تهران: توس)
۵۱- روانشناسی کمال، الگوهای شخصیت سالم، دوان شولتی، ترجمهی گیتی خوشدل (تهران : نشر نو ۱۳۶۷)
۵۲- تراژدی قدرت در شاهنامه، مصطفی رحیمی
۵۳- تاریخ تمدن، علی شریعتی، تهران: مرکز نشر آثار، (۱۳۷۱)
۵۴- ادبیات چیست؟ ژان پل سارتر، ترجمهی ابوالحسن نجفی و مصطفی رحیمی (تهران: مروارید)
۵۵- عالمی و آدمی از نو (مقاله) فخرالدین عظیمی، مجلهی نگاه نو (شمارهی ۹، مرداد و شهریور (۱۳۷۱)
۵۶- فرم و اندیشه اسطورهای، یدالله موقن، مجلهای آینهی اندیشه (شمارهی ۳ و ۲ و ۱) تیر، مرداد، شهریور (۱۳۷۱)
۵۷- اساطیر یونان، راجر لنسلین گرین، ترجمهی عباس آقاجانی (تهران: سروش، چاپ سوم، ۱۳۷۰)
۵۸- آفریقا افسانههای آفرینش، بولی بایر، ترجمهی ژ. آ. صدیقی (تهران: عطایی، ۱۳۵۴)
۵۹- اسطوره، رؤیا، راز، میرچا الیاده، ترجمهی رؤیا مفخم (تهران: فکر روز، ۱۳۵۴)
۶۰- اسطورههای بینالنهرین، هزینا مگال، ترجمهی عباس فجر (تهران: مرکز ۱۳۷۳)
۶۱- زبان و اسطوره، ارنست کاسیرر، ترجمهی محسن ثلاثی (تهران: نشر نقره ۱۳۶۷)
۶۲- توتم و تابو، زیگموند فروید، ترجمهی محمدعلی خنجی (تهران: آسیا، بیتا)
۶۳- برگزیدهای از قصص الانبیاء، ابوالسحق ابراهیم بن منصور بن خلف نیشابوری، به کوشش کاوه گوهرین (تهران: امیرکبیر ۱۳۶۹)