|
حزب قبل از موقع بهقدرت رسید
فهرست مندرجات
.
دیدگاه خلیل زمر دربارهی کودتای ۷ ثور
در ۶ جدی ۱۳۵۸، نیروهای نظامی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی از طریق زمین و هوا وارد افغانستان شدند، و این بهزعم کارشناسان سیاسی، سرآغاز فروپاشی نظام سوسیالیستی در شوروی بود. خلیلالله زمر، مهمان برنامهی بهعبارت دیگر، که خود از رهبران حزب دمکراتیک خلق افغانستان و سوسیالیست و از طرفداران شوروی بود، در آنهنگام از طرف رفقایش به زندان افتاد بود، چون با زمینهسازی برای کودتایی که منجر به ورود نیروهای شوروی به افغانستان شد و بهدست حزب او صورت گرفت مخالفت کرده بود. او که به «بلبل پرچم» و «لنین کوچک» مشهور بود، بهسبب افشای راز کودتا کمونیستها به محمدداوودخان به زندان افتاده بود.
خليلالله زمر فرزند محمدنعيم که پدرش در سال ۱۹۹۴ درگذشت، در سال ۱۹۴۷ در شوربازار کابل در يک خانوادهی متوسطالحال زاده شد. آموزش ابتدایی را تا صنف (کلاس) سوم در مکتب (مدرسه) باختر مزارشريف و سپس در مکتب ابتدایی مسعودسعد در کابل ادامه داد و دورهی ثانوی را در دبیرستان حبيبيه به پايان رسانید. در سال ۱۹۷۱ از دانشکدهای اقتصاد دانشگاه کابل فارغالتحصیل شد و پس از آن، در سال ۱۹۷۲، دوره سربازی را در کورس احتياط به اتمام رسانيد. در سال ۱۹۷۳، در وزارت ماليه بهعنوان کارمند استخدام شد و در سال ۱۹۷۸، پس از کودتای ثور زندانی گرديد. در سال ۱۹۸۸، پس از گذراندن دهسال در زندان، آزاد شد و در افغانستان بانک بهکار مشغول گردید و در سال ۱۹۹۴، به کشور دنمارک مهاجر شد و در سال ۱۹۹۷ پس از کلاسهای زبان و کامپيوتر بهعنوان اسيستانت در دانشکدهی ژورناليسم دنمارک در ديپارتمان رسانههای چاپی وارد کار شد. او متأهل است و سه فرزند دارد. پسرش دکتر دندان است و در يکی از شهرهای دنمارک مشغول بهکار میباشد و دو دخترش در دبیرستان مشغول به تحصیل هستند.
از او کتاب «اسلام و سیاست در افغانستان»، اثر انسانشناس معروف دنمارکی استااولسن را از انگلیسی به دری ترجمه کرده است، که در سال ۲۰۰۰ میلادی منتشر شد.
سیسال پيش در چنين روزهايی نيروهای نظامی اتحاد جماهير شوروی سوسياليستی از طريق زمين و هوا وارد افغانستان شدند و اين، بهزعم کارشناسان سياسی، سرآغاز فروپاشی نظام سوسياليستی در شوروی بود.
خليلالله زمر، مهمان برنامهی بهعبارت ديگر، که خود از رهبران حزب دمکراتيک خلق افغانستان، سوسياليست و از طرفداران شوروی بود، در آنهنگام از طرف رفقايش به زندان افتاده بود چون با زمينهسازی برای کودتايی که منجر به ورود نيروهای شوروی به افغانستان شد و به دست حزب او صورت گرفت، مخالفت کرده بود.
◼ آقای زمر، زمانی که حزب شما از طريق کودتا بهقدرت رسيد، شما به زندان افتاديد برای اينکه با بهقدرت رسيدن حزب خود مخالفت کرده بوديد. چرا مخالف بوديد؟□ خلیل زمر: برای اينکه حزب دمکراتيک خلق افغانستان هنوز به پختگی لازم نرسيده بود که بتواند بر کشوری با اين مساحت حکومت کند. وقتیکه حزب دمکراتيک خلق افغانستان قبل از موقع بهقدرت رسيد و شرايط هم در جامعه برايش فراهم نبود، نتوانست قدرت را در چنگ خود نگهدارد و افغانستان بهطرف بیثباتی رفت.
◼ يعنی در واقع شما با بهقدرت رسيدن حزب موافق بوديد، اما نه در آن هنگام؟□ خلیل زمر: بله، نه در آن هنگام.
◼ اما شما حتی قبل از آن، زمانیکه صحبت از آن بود که دو جناح مخالف در درون حزب دمکراتيک خلق افغانستان، يعنی جناح پرچم و جناح خلق با هم متحد شوند، با اين اتحاد مخالف بوديد. چرا؟□ خلیل زمر: به این دلیل که اساساً کسی تمايل چندانی برای وحدت بين دو جناح يا دو شاخه و فراکسيون حزب نداشت و آمادگی لازم برای اين کار هم فراهم نبود و بحث اتحاد، تنها با ديکته و فشار اتحاد شوروی صورت میگرفت که خودش مقدمهای بود برای فراهم کردن زمينه برای تصرف قدرت.
آمادگی ابتدايی بود. دستهای اتحاد شوروی بهخصوص از طريق ماموران سفارت اتحاد شوروی در کابل که عملاً بر رهبران حزب فشار میآوردند که بايد وحدت را بپذيريد، کاملاً مشهود بود. حتی يکی از اهداف سفر داوود خان (رئیسجمهوری افغانستان در آن موقع) به اتحاد شوروی، همين بود که با برژنف حرف بزند که مأموران اتحاد شوروی در کابل از طريق تامين اتحاد دو شاخهی حزب دمکراتيک خلق افغانستان، عملاً در امور داخلی افغانستان مداخله میکنند و شما بايد تعداد کارمندان خود را در سفارت کاهش دهيد و همين مساله به بد شدن مناسبات برژنف و داوود منجر شد.
◼ به اين مساله میپردازيم. ولی شما وابسته به جناح پرچم حزب دمکراتيک خلق افغانستان بود. اصولاً در آنزمان، صحبت از اين بود که يک نوع اتحاد با خود داوود برقرار شود. شما موافق اتحاد با داوود بوديد و بههمين دليل نمیخواستيد که حزب مستقلاً عمل کند، يا همينطور که گفتيد صرفاً به اين دليل که آنها تدارک کودتا را میديدند با اتحاد مخالف بوديد؟□ خلیل زمر: اتحاد با داوود مطرح نبود، بلکه حمايت از داوود مطرح بود. همانطور که مير اکبر خيبر، يکی از رهبران حزب که بعداً (قبل از کودتای هفتم ثور / اردیبهشت ۱۳۵۷) کشته شد، میگفت، شخص داوود عامل ثبات است و ثبات افغانستان را قبل از وقت نبايد بههم زد. بنابراین اتحاد مطرح نبود، ثبات افغانستان از طريق تائيد رژيم داوود خان در افغانستان مطرح بود. ولي قبل از کودتا اقداماتی صورت گرفت (که روند کودتا را سرعت بخشید) اول اينکه در کنفرانس ۱۹۷۵، که بخش پرچم برگزار کرد، آنها گفتند که حزب دمکراتيک خلق افغانستان بايد آلترناتيو رژيم داوود خان در آينده باشد. اين پيشدرآمد يا زمينهی فکری کودتا بود. دوم هم اين بود که وحدت را بهعنوان يک مسالهی اساسی مطرح کردند و طرح وحدت هم زير فشار اتحاد شوروی بود که اينهم گامی عملی بود که در جهت تدارک کودتا برداشته میشد.
◼ شما وقتی میگوئيد که طرح وحدت دو شاخهی حزب دمکراتيک خلق افغانستان زير فشار اتحاد شوروی اجرا میشد، سند و مدرکی داريد يا حدس میزنيد؟ آيا مقامات اتحاد شوروی از طريق سفارت خود در کابل میآمدند و فشار میآوردند به حزب دمکراتيک خلق افغانستان که بياييد و متحد شويد؟ برای اولينبار، در روزنامهی وابسته به حزب کمونيست عراق بود که اين موضوع مطرح شد که دو جناح بايد متحد شوند؟ شما فکر میکنيد اين مساله از طريق اتحاد جماهير شوروی در حزب کمونيست عراق مطرح شده بود؟□ خلیل زمر: يقيناْ اين (طرح اتحاد دو شاخهی حزب) از جانب حزب کمونيست اتحاد شوروی بود و اين فقط حزب کمونيست عراق نبود که اين مساله را مطرح میکرد. حزب کمونيست هند و حزب توده ايران هم در اين مساله دخيل بودند و فشار میآوردند. اينها احزاب منطقهای بودند که با درخواست اتحاد شوروی فشار وارد میکردند و خود اتحاد شوروی جداگانه فشار میآورد.
اگر به برخی کتابها نگاه کنيد اين مساله را میبينيد. مثلاْ کتاب «جنگ در افغانستان» که گروهی از نويسندگان شوروی نوشتهاند، کتاب «طوفان در افغانستان» نوشتهی لياخوفسکی که کارمند (کا جی بی) در افغاستان بود، کتاب «خروج نیروهای شوروی» نوشتهی گاريوف و کتابهای ديگر، همه از اين مساله حرف زدهاند.
◼ اتهام مشخص شما چه بود؟ شما نزديک دهسال زندانی بوديد؟ به چه اتهامی؟□ خلیل زمر: من حدود ده ماه قبل از کودتا، بهدليل مخالفتی که با سياست حزب داشتم، از رهبری و حزب استعفا کردم. زمانیکه مرا تازه گرفته بودند، من در وزارت داخله (کشور) زندانی بودم. شب، ناوقت، آقای سروری که در آنوقت رئيس استخبارات افغانستان بود آمد. در آنزمان کسی از من تقریری (کتبی) نپرسيد. ولی من شفاهی از او پرسيدم که مرا چرا دستگير کردهايد؟
گفت بعداً میفهمی. گفتم نه من همين حالا بايد بفهمم که چرا دستگير شدهام. گفت تو عضو سیا هستی و رابطهی کارمل با سيا را تو تامين میکردی. من گفتم سند و مدرک داريد که ارائه کنيد؟ گفت آقای خليل، شرايط انقلابی است ما و شما به مدرک نخواهيم رسيد. اين حرف آقای سروری بود به من.
من تعجب کردم. چون فکر میکردم که ممکن است بهدليل مخالفتهای من با سياستهای شوروی و حزب دستگير شدهام. اما حالا میگفتند که تو عضو سيا بودهای و رابط کارمل با سيا.
بعدها که از زندان بيرون آمدم و به اروپا آمدم، فهميدم که عبدالوکيل يکی از اعضای حزب که بعد هم وزير امور خارجه شد، در کميتهی مرکزی و در غياب من شهادت داده بود که من عضو سيا هستم. دليلش هم اين بود که وقتی من از کميتهی مرکزی خارج میشدم، يکجا خالی میشد و او میخواست که اينجا را در کميتهی مرکزی بگيرد.
◼ ولی در زندان و هنگام بازجويی، اين مسايل و اينکه شما عضو سيا هستيد، مطرح نشد؟□ خلیل زمر: همانطور که قبلا گفتم، من ۲۲ روز در وزارت داخله بودم و فقط يکی دو بار آقای سروری آمد و شفاهی اين مطلب را گفت. بعداً ششم جدی شد، همه زندانیها را رها کردند، اما من در زندان ماندم. حتی آقای سياف را رها کردند. تقريباً يک ماه و نيم يا دو ماه از ششم جدی گذشته بود که دکتر نجيبالله به ديدن من در زندان آمد و گفت مسالهی تو در حال بررسی است و خود رفيق ببرک کارمل مساله تو را ارزيابی میکند.
يک هفته بعد، کسی که من اصلاً او را نمیشناختم به زندان آمد و به من گفت که تو بايد چيزی را بنويسی که گويا تو روابط (با سیا) داشتهای. بعد تو از زندان آزاد میشوی. اما من گفتم که من چنين چيزی را نمیتوانم بنويسم، بلکه نوشتم که من به مردم افغانستان و اصلاحات و ترقی افغانستان معتقد بودم و معتقد هستم.
بعدا در سال ۱۹۸۰، دکتر نجيبالله مرا به مقر خود خواست. شب بود. ۱۲ نيمهشب و ما با هم بحث داشتيم. دکتر نجيب گفت به من گفتهاند که تو گويا عضو سازمان استخبارات مرکزی آمریکا (سیا) هستی. من گفتم دکتر نجيب تو در حالا تو در دورهی دانشگاه نيستی که جوان بوديم و احساساتی و حرفهای بدون مدرک میزديم؟ حالا تو رئيس استخبارات يک کشور هستی، برای من سند و مدرک بيار؛ همانطور که به آقای سروری گفتم، به شما هم میگويم که سند شما چيست؟
گفت خب ما و شما رفيق هستيم، اگر خودت هم همکاری کنی. من گفتم زمانیکه من عضو کميتهی مرکزی بودم، تو اصلاً عضو کميتهی مرکزی نبودی در آن وقت. حالا تو وطنپرست شدی، من وطنفروش شدم؟ در سر شانهی عسکر (روی دوش سرباز) شوروی، تو آمدی، جاسوس سيا من هستم؟ اگر سر شانهی عسکر (روی دوش سرباز) آمريکا من میآمدم، (به کمک آمریکا بهقدرت میرسیدم) درست بود اين حرف را میگفتيد. تو چه مدرک داری؟ شما جاسوس کا جی بی هستيد يا من جاسوس سيا هستم؟ هر وقت شما آن را جواب داديد، من هم اين مساله را جواب میدهم. در غير اين اصلاً با شما بحث نمیکنم.
◼ ولی بههر حال در زندان رفتار بدی با شما نکردند، شما را اذيت نکردند، کردند؟□ خلیل زمر: خب در دوران اول که من زندانی شدم، ۲۲ روز در وزارت داخله در اتاق بسيار کلانی بودم. زمستان سردی هم بود. بدون بستر. در آنجا بودم. مرا همراه در حالیکه لباس رسمی کار بر تن داشتم بازداشت کرده بودند. بعد از ششم جدی، زندانیها همه آزاد شدند و من در آنجا ماندم. تقريباً تا يکسال، يکونيم سال بعد خانواده خود را نديدم. بعدش خانم و پسر خود را ديدم.
◼ يعنی شما در زندان مطلع شديد که نيروهای شوروی وارد افغانستان شدهاند؟□ خلیل زمر: نه من آنها را در زندان ديدم. به زندان هم آمدند.
◼ برای چه به زندان آمده بودند؟□ خلیل زمر: تمام صاحبمنصبان و عسکرها (افسران و سربازان) را خلعسلاح کردند و ادارهی زندان را هم خودشان گرفتند.
◼ احساس شما چه بود؟□ خلیل زمر: بين زندانیهایی که هنوز رها نشده بودند، روحيهی بسيار بد بود. با وجودی که قرار بود رها شوند از زندان، ولی اصلاً خوشحال نبودند. بهجز اعضای حزب دمکراتيک خلق افغانستان، هيچکس را نديدم که لبخند بزند. همگی ناراحت بودند.
◼ چرا؟ شما که هنوز اعتقاد داشتيد به سوسياليسم و به اتحاد شوروی. حالا نیروهای شوروی برای کمک آمده بودند. چرا ناراحت بوديد؟□ خلیل زمر: من به سوسياليسم و اصلاحات اعتقاد داشتم، نه به تجاوز.
◼ بسيار خب، زمينه کودتا چه بود؟ دلايل مختلفی ارايه شده که چرا حزب دمکراتيک خلق افغانستان کودتا کرد. شما چه فکر میکنيد؟□ خلیل زمر: يکی از دلايل و زمينههای کودتا اين بود که پس از سال ۱۹۷۵ رئيسجمهوری داوود میخواست نوعی توازن را بين دو بلوک شرق و غرب در افغانستان احيا کند. و شورویهای از این مساله ناراحت بودند. حتی شوروی صريح میگفت گويا متخصصين آمريکايی در شمال افغانستان آمدهاند و اينها همگی اجنتها و ماموران ناتو و سيا هستند.
اتحاد شوروی با خشونت در مسالهی سياست داوود برخورد کرد. اين در صلاحيت هر کشور است که میتواند مسايل سياست خارجی خود را بهطور مستقل تعيين کند. ولی اتحاد شوروی يکی در دوران داوود و يکی هم بعداً در دوران امين که او هم عين همينکار را میخواست بکند، با خشونت برخورد کرد.
اساساً در سياست يک ابرقدرت که خود را معقتد به منشور ملل متحد میدانست و هميشه میگفت که به حاکميت و تماميت ارضی و استقلال افغانستان احترام دارد و اين مخالف تمام قراردادها و منشورهای قبلی بود که اتحاد شوروی با افغانستان امضا کرده بود.
◼ ولی در عين حال، خشونت تنها به برخورد اتحاد جماهير شوروی محدود نمیشد. در خود حزب دمکراتيک خلق افغانستان هم خشونت زيادی وجود داشت. کودتای داوود در مجموع کودتای خونينی نبود، ولی کودتای حزب شما، يک کودتای خونين بود. خانوادهی داوود را نابود کردند و بعد سه رهبر حزب عوض شدند و همديگر را کشتند. علت اين خشونت در حزب شما چه بود؟ اين خشونت را مشی انقلابی میدانستند يا دست به جنايت میزدند؟□ خلیل زمر: نه همانطور که قبلاً هم گفتم، هنوز زمينه و شرايط اصلاحات بسيار اساسی در افغانستان فراهم نبود. دوم اينکه، شرايط وحدت حزب، به ترتيبی که از پايين آماده باشد، نبود. سوم اينکه حزب دمکراتيک خلق افغانستان در مراحل کودکی زندگی سياسی بود نه در دوران بلوغ. بنابراين، توانايی ادارهی افغانستان را اساساً نداشت. اين سه عامل باعث اين شد که قدرت را اينها قبل از وقت تصاحب کنند. کودتای ثور (اردیبهشت)، يا آنطور که گفته میشود انقلاب ثور، قبل از موقع بود.
حزبی که در چنين شرايط ناگوار و ناپختهای بر سر قدرت میآيد، بهصورت طبيعی چون توانايی و تجربه ادارهی کشور را ندارد، نمیداند که از چه راهی اصلاحات و اداره را برای جامعه تامين کند. حزبی که جناحهای مختلف آن بین خود جور نمیآمد، چطور اينها میتوانستند در افغانستان وحدت و اتحاد را ايجاد بکند.
◼ شما فکر میکنيد که اين پختگی در حکومت داوود وجود داشت؟ اصولاً کودتايی که داوود عليه ظاهر شاه کرد درست بود يا اينکه اصولاً آنهم نبايد اتفاق میافتاد؟□ خلیل زمر: به نظر من، کودتای داوود يک تفاوت با کودتای حزب دمکراتيک خلق افغانستان داشت. شخص داوود، در آن جامعه سنتی افغانستان شاهزاده بود. او پسر کاکا (عمو)ی ظاهرشاه، پادشاه افغانستان بود. شخص داوود خان، بههمين دليل زمينه پذيرش در جامعه افغانستان داشت، ولی حزب دمکراتيک خلق افغانستان چنین زمینهای را نداشت.
جنبهی منفی کودتای داوود در اين بود که در افغانستان رژيم سلطنتی نهادينه شده بود، هم قدرت سياسی داشت و هم قدرت مذهبی. مردم عوام ظاهر شاه، پادشاه افعانستان را سايه خدا میگفتند. با تاسف، پرزيدنت داوود برای اولينبار راه کودتا را در افغانستان باز کرد و اگر موقعيت شخصی او نبود، اين کودتا هم ناممکن بود. و ليکن او با استفاده از موقعيت شخصی خود، راه کودتاهای بعدی را در افغانستان هموار ساخت. همه کودتاهای بعدی از همين اقدام داوود خان آب میخورد.
◼ ولی همانطوری که گفتيد، در آنزمان نيرويی در حزب دمکراتيک خلق افغانستان معتقد بود که بايد با داوود خان همکاری کرد؟ اين نيرو چرا در مسابقهای که بين اين دو يا در واقع چند جناح در حزب دمکراتيک خلق افغانستان وجود داشت، باخت؟ آيا صرفاً فشار خارجی باعث شد که حزب دست به اين کار بزند، يا اينکه اختلافنظرها در داخل خود حزب خيلی جدی بود؟□ خلیل زمر: تا آنجا که من به ياد دارم، در بخش پرچم حزب دمکراتيک خلق افغانستان، يکی از اعضای رهبری حزب که بيشتر آدم آکادميک بود، شخصيت پخته و بسيار محترمی بود بهنام ميراکبر خيبر که بعداً کشته شد، او اساساً معتقد بود که حزب دمکراتيک خلق افغانستان، حزب انقلاب اجتماعی است نه حزب کودتا. او از کارل مارکس نقل قول میکرد که کودتا اساساً يک توطئه است که از طرف يک تعدادی از افراد جوان پيش برده میشود، ما حزب کودتا نيستيم، ما حزب انقلاب اجتماعی هستيم و بايد در بين مردم کار کنيم. وقتی که قوت ما در بين مردم بيشتر شد، اين مسلم است که تعداد بيشتری از مردم از ما حمايت میکنند. لهذا چيزی که در برنامهی گفتهشده را بايد اجرا کنيم. برنامهی حزب دمکراتيک خلق افغانستان تعريف میکند که اين حزب، حزب انقلاب اجتماعی است. ما نبايد از اين برنامه عدول کنيم. کودتا کردن عدول از برنامههای حزب است و عواقب بسيار بدی دارد.
◼ شما فکر میکنيد که آقای خيبر را بههمين دليل کشتند؟□ خلیل زمر: بله. او نه تنها با دیگر رهبران حزب مخالف بود، بلکه با اتحاد شوروی هم که بسيار فشار وارد میکرد، مخالف بود.
◼ آقای خيبر مسئوليت شاخهی نظامی حزب را در ارتش افغانستان بر عهده داشت که بعداً اين مسئوليت را از او گرفتند و بهکس ديگری دادند.□ خلیل زمر: با تاسف، همانگونه که گفتم يکی ديگر از اقدامات کنفرانس ۱۸۷۵ که میخواست کودتا را تسريع کند، همين بود که خيبر را از مسئوليت نيروهای مسلح عزل کردند.
من يقين دارم که اگر خيبر زنده میبود، با نفوذی که هم در جناح پرچم و هم در جناح خلق داشت تا حدود زيادی میتوانست جلو حوادث را بگيرد و بههمين دليل او را از سر راه برداشتند.
◼ بسيار خب. برگرديم به ورود نيروهای شوروی به افغانستان. شورویها هميشه آنزمان اعلام میکردند که ما با دعوت دولت افغانستان به اين کشور رفتهايم و خودمان به افغانستان تجاوز نکردهاند. شواهد البته حکايت از آن میکنند که شورویها خود وارد افغانستان شدهاند. فرد هاليدی هم در اين زمينه میگويد که يقيناً حفيظالله امين از آنها دعوت نکرده بود که به دارالامان بيايند و او را بکشند. نظر شما چيست؟ شما فکر میکنيد چهکس يا کسانی در داخل افغانستان خواستند از شوروی که وارد افغانستان شود؟□ خلیل زمر: خب بر اساس اسناد و شواهدی که الان بیرون آمده، مخصوصاً بعد از سقوط شوروی که بايگانی حزب کمونيست و کا جی بی آزاد شد، قبل از سال ۱۹۷۹، از طرف رهبران افغانستان در آن دوران اين درخواست صورت گرفته و گفته میشود تقريباً ۱۴ بار اينها درخواست کردهاند.
قبل از اينکه نیروهای شوروی بيايند، بخشی از نيروهای شوروی (در افغانستان) جابهجا شده بودند و همينطور بخش ديگری از کارمندان کا جی بی، بهنام کارمندان سفارت، طوری که اسناد میگويد ۱۵۰ نفر به افغانستان آمده بودند تحت عنوان محافظ سفارت و همچنين يک گروه ۵۰۰ نفری، يک هنگ مسلمان که قبلاً نورمحمد ترهکی رئیسجمهوری آن وقت، گفته بود که ازبکها و تاجيکها را که مسلمان هستند برای کمک به افغانستان بفرستید. اين ۵۰۰ نفرهم قبل از سال ۱۹۷۹ به افغانستان رسيدند. يعنی قبلاً آمده بودند ولی در ۱۹۷۹، تقريباً ۱۲۰ هزار نيروی ديگر وارد شد. البته يک قسمت اينرا رهبران حزب خودشان خواسته بودند برای اينکه خود را حفظ کنند چون پايگاه اجتماعی نداشتند.
◼ اصولاً نظر شما در باره فروپاشی اتحاد جماهير شوروی چيست؟ آنرا مثبت میدانيد؟□ خلیل زمر: خب بههر صورت اتحاد شوروی سقوط میکرد. قبل از مسالهی افغانستان هم، اتحاد شوروی مسايل و مشکلات خود را داشت. جنگ افغانستان اين مشکلات را تشديد کرد.
سقوط اتحاد شوروی يک جنبهی مثبت هم داشت. جنبهی مثبتش هم همين است که ديگر دنيا با تهديد جنگ هستهای مواجه نيست و از اين نظر بسيار خوب شد که اتحاد شوروی سقوط کرد.
اتحاد شوروی ديگر آن اتحاد شوروی اول نبود. سياست ديگری داشت؛ مخصوصاً بعد از جنگ جهانی دوم آنها بيشتر سعی داشتند که سر تقسيم دنيا با آمريکا چانه بزنند تا سر منافع کشور خودشان يا منافع کشورهای ديگر و بههمين خاطر هم خودش خصلت تجاوزکارانه پيدا کرده بود.[۱]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- گفتوگوی اختصاصی عنایت فانی با خلیلالله زمر، خلیل زمر: حزب قبل از موقع به قدرت رسید، وبسایت بیبیسی: ۲۹ دسامبر ۲۰۰۹ - ۸ دی ۱۳۸۸.
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت بیبیسی