افغانستان
فهرست مندرجات
۱ دید کلی
۲ نام افغانستان
۳ جغرافيا
۴ تاريخ
۵ مردم افغانستان
۶ دين و مذهب
۷ هنر و فرهنگ
۸ زبان و ادبيات
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[نمايه کلی] [نامهای تاريخی]
افغانستان (به انگلیسی: Afghanistan؛ با تلفظ آمریکایی: Afghanistan) کشوری در جنوب غربی آسيا است كه به دريا راه ندارد و تقريباً در قلب آسيا واقع است. نام رسمی آن جمهوری اسلامی افغانستان و پايتخت آن کابل است. مساحت اين کشور ۶۵۲،۰۹۰ کيلومتر مربع است و بر پايه آمار سال ۱۳۸۵ (هجری خورشيدی) حدود ۳٢ ميليون نفر جمعيت دارد[۱].
افغانستان، کشوری محاط به خشکی است و در شمال با تاجيکستان (= ۱۲۰۶ کيلومتر)، ازبکستان (= ۱۳۷ کيلومتر) و ترکمنستان (= ۷۴۴ کیلومتر)، از شمال شرق با چين (= ۷۶ کیلومتر)، از شرق و جنوب با پاکستان (= ۲٬۴۳۰ کیلومتر)، و در غرب با ايران (= ۹۳۶ کیلومتر) مرز زمینی دارد.
با مختصات جغرافیایی[۲]: بین ۶۰ تا ۷۵ درجه شرقی و بین ۲۹ تا ۳۸ درجه شمالی
نظام سياسی افغانستان براساس قانون اساسی مصوب لويهجرگه ٢۰۰۳ میلادی/۱۳٨٢ خورشيدی پايهريزی شده است. اسلام دین رسمی، حنفی مذهب رسمی و پشتو و دری زبانهای رسمی افغانستان است.
نام افغانستان | ▲ |
---|
نام افغانستان در لغت بهمعنای «سرزمین افغانها» است.[۲] واژهی افغانستان، بهعنوان نام رسمی کشور در سال ۱۹۲۳ و در قانون اساسی امانالله شاه به تصویب رسید.[٣] و کشوری که امروز افغانستان ناميده میشود، مدتها پیش از اسلام نام آريانا (ايران) و پس از اسلام نام خراسان را در عنوان خود داشت.
واژهی افغان که بهمعنی قوم پشتون بودهاست در سال ۱۹۶۴ و در قانون اساسی تصویبی محمدظاهر شاه با تعریفی جدید و بهمعنی همهی افراد شهروند کشور افغانستان بهکار رفت.[۴] و براساس مادهی چهارم قانون اساسی جديد افغانستان، نيز بر هر فرد از افراد ملت افغانستان کلمه افغان اطلاق میشود.
جغرافيا | ▲ |
---|
[↑] جغرافيای طبيعی
افغانستان در ٢٩ و ۳۰ تا ۳٨ و ۳۰ عرض شمالى و ۶۱ و ۳۱ تا ٧۰ طول شرقى واقع است. شكل اين سرزمين بيضى نامنظمى است كه قطر بزرگ آن با جهتى شمال شرقى - جنوب غربى ۱۱٢۵ كيلومتر و قطر كوچك آن با زاويهی راست نسبت به قطر بزرگ، ۵۶۰ كيلومتر طول دارد. وسعت اين كشور را در منابع مختلف از ۶٢۰ تا ٧۰۰ هزار كيلومتر مربع دانستهاند. افغانستان از غرب با كشور ايران، از شمال با تركمنستان، تاجيكستان و ازبكستان، از شرق و جنوب با جمهوری پاكستان هم مرز است. در گوشهی شمال شرقى، از طريق باريكهای به طول ٧٤ كيلومتر با تركستان شرقى (سين كيانگ) چين مرز مشترك دارد. تراكم جمعيت در اين كشور با احتساب ۱٤۱٨٤۰۰۰ نفر (در ۱۳۶۶ش/۱٩٨٧م) و ۶۵٢٢٢۵ کيلومتر مربع وسعت، ٧،٢۱ نفر در کيلومتر مربع است و از لحاظ جمعيـت پنجاه و ســومين كشــور جهـان به شــمار مىآيـد.[۵]
در حال حاضر، ۳۴ استان (ولایت) افغانستان دربرگیرندهی ۳۶ شهر بزرگ و کوچک بهعنوان مرکز یا شهر عمده است.
[↑] آب و هوا
افغانستان در منطقهی معتدلهی شمالی واقع شده و دارای آب و هوای خشک بری با تابستانهای گرم و زمستانهای سرد است.[شاملویی، حبیبالله، جغرافیای کامل جهان، انتشارات بنیاد، چاپ ششم - ۱۳٦۳ خ، ص ٧٨]
ميانگين دمای هوا در فصل تابستان به بيش از ۴٠ درجه سانتیگراد بالای صفر، و در فصل زمستان بهخصوص در كوهستانهای شمالی، تا ٢٦ درچه سانتیگراد زير صفر میرسد[*].
[↑] کوهها
افغانستان، کشور کوهستانی است. کوهها تقریباً ستون فقرات اين سرزمين هستند که بیشتر آنها در مرکز افغانستان موقعیت داشته و در دو طرف آنها وادیهای گسترده بهوجود آمده است. این وادیها از روزگار بسیار کهن محل بودوباش (سکونت) انسان بوده است. کوههای معروف افغانستان عبارتاند از:
۱- هندوکش: این سلسله کوه، در امتداد سلسلهجبال همالیا بوده، از شمال شرق (پامير کوچک) رو به جنوب غرب (تا درهی وسطی هريرود) به فاصلهی شش صد کيلومتر ادامه دارد. این سلسله کوه از جنوب بدخشان میگذرد و به درهای بامیان که آغاز کوه بابا است، پایان میپذیرد. ارتفاع قلهی این کوه ٦٦۵٠ متر است که تیراجمیر نامیده میشود و از سطح دریا ۸۳٠٠ متر بلندا دارد.
[↑] رودها
با آنکه افغانستان یکی از بزرگترین منابع آبی منطقه را در اختیار دارد، (در مجموع ۵۷ میلیارد متر مکعب آبهای رو زمینی و ۱۸ میلیارد متر مکعب آبهای زیرزمینی در کشور وجود دارد. اما، متأسفانه تنها از ۲۸ تا ۳۰ در صد این منابع مورد استفاده قرار مىگيرد و بقیه آب هدر مىرود.) اما نبود مدیریت قوی در این زمینه سبب شده تا هر سال نزدیک به هفتاد درصد آب موجود در این کشور ضایع شود. بنابراين، خشکسالىهای پىهم آسیبهای جدی به کشاورزی این کشور وارد مىکند.
در کنار این دسترسی به آب آشامیدنی سالم چالش دیگری است که مردم با آن مواجهاند. براساس آمارهای موجود در حال حاضر تنها سی درصد مردم افغانستان به آب آشامیدنی سالم دسترسی دارند.
براساس آمار ارائه شده از سوی وزارت صحت عامه افغانستان، هر ساله نزدیک به پنجاه هزار کودک در این کشور به دلیل استفاده از آب آشامیدنی غیر بهداشتی جان مىدهند.[*]
[↑] جنگلها
تمامی کوههای افغانستان جنگلدار است به استثنای گوههای غربی این کشور که فاقد جنگل میباشد. بهطور کلی، جنگلهای افغانستان به دو دستهای میوهدار و غیرمیوهای بخش میشوند. در نواحی بدخشان، قطغن کنارههای آمودریا، جنگلهای انبوه وجود دارد. مثلاً در کوههای قرهباتر، نهرین، دوشی و کیلهگی، غوری، تاله و برفک، نیکپی، عنبرکوه خانآباد، درهی اشکمش، کوه ممثی، تالقان، کشم، درایم، چاهآب، نواحی جرم علاوه بر سایر درختان، درخت پسته و بزغنج نیز دارد. افزون بر این، در نواحی بادغیس پستهزار وجود دارد که کمتر از پستهزار خانآباد نیست.
کوههای پنجشیر، نجراب، تکاب، نورستان، کنرها، سپینغر، جاجی چمکنی، منگل، مچغو، طوطاخیل، جدران، ارگون، تنی، درگی، زمر، لندر، کریز، و ... نیز دارای هر نوع درخت میوهدار از قبیل جلغوزه، املوک، بادام، جوز، انگور، سیب وغیره میباشند و جنگلهای که در کوههای کنر و نورستان قرار دارند، عمر آنها به ۴٠٠ سال میرسد.
[↑] معادن
افغانستان کشوری است با ذخایر غنی زیرزمینی. این کشور به نسبت کوهستانیبودنش دارای ذخایر معدنی متنوع و فراوان میباشد که برخی از آنها کشف شده و مطالعات مقدماتی را پشتسر گذاشته و آمادهای استخراج هستند و بعضی از آنها استخراج میشوند؛ اما بیشتر آنها تاکنون دستنخورده باقی ماندهاند. ذخایر زیرزمینی و معدنی مهم افغانستان عبارت است از: طلا، نقره، آهن، مس، سرب، جست (روی)، آلومینیم، ذغالسنگ، گرافیت، سنگهای قیمتی، نفتوگاز، عناصر کمیاب (مانند: لیتیم، نیوبیوم، سزیم، روبیدیم، بریلیم، تنتالیم و کدمیوم)، گوگرد (سلفر)، نمک، سنگ مرمر، سنگ گچ، سنگ آهک و ...
[↑] جغرافيای تاريخی
افغانستان در محل ژئواستراتژیکی مهمی قرار گرفته است که شرق، جنوب، غرب و آسیای مرکزی را بههم وصل میکند. برخلاف ادعای بیاساس برخی از تاریخنگاران ایرانی، مبنی بر اینکه افغانستان، در طول تاریخ همواره بخشی از کشور ایران محسوب میشده است، قراین تاریخی، بهخوبی نشان میدهد که نهتنها در آن دوران، افغانستان و پارهی از سرزمینهای آسیای مرکزی، پاکستان و شرق ایران کنونی، «ایران» نامیده میشده، بلکه اغلب این کشور، سلسلههای حکمران سیاسی مستقل از ایران کنونی داشته است. از جمله، میتوان از دولت یونانی بلخ، شاهنشاهی کوشان، شاهنشاهی هیاطله، کابلشاهان، سامانیان، صفاریان، غزنویان، سلسلهی غوریان، تیموریان و دیگران نام برد که هر یک امپراتوری خود را در این کشور تأسیس کردند.
سرزمین افغانستان در طول تاریخ گلوگاه تهاجم به هند بوده است؛ جنگجویان بسیاری چون «اسکندر مقدونی»، «محمود غزنوی»، «تیمور گورکانی»، «نادر شاه افشار»، از پیچ و خم کوهها و درههای این کشور خود را به هندوستان رساندهاند. افزون بر این، تا قبل از کشف راههای آبی در قرون جدید و سپس توسعه راههای هوایی، خط مسیر بازرگانی شرق و غرب، از دشت شمال این کشور عبور میکرد که محل عبور کاروانهای جاده ابریشم از این سرزمین بوده که عموماً از طریق قندهار به هند و از طریق بلخ به چین میرفت. پس از کشف راههای آبی و سپس توسعه راههای هوایی، افغانستان مانند سایر سرزمینهای آسیای مرکزی، تبدیل به منطقهای محصور شد.
[↑] نامهای تاریخی
این سرزمین کهن، طی قرون متمادی، با حدود مختلف بهنامهای گوناگون یاد شده است. از جمله: ائیریانه (آریانا، آریان یا ایران)، باختر (باکتریا یا باکتریان)، کوشانشهر، کابلستان، خراسان و در نهایت افغانستان.
[↑] شهرهای تاریخی
شهرهای افغانستان در ادوار مختلف بنیان یافتهاند. برخی از شهرهای این کشور، مانند شهر بلخ، از کهنترین، شهرهای جهان باستان است. نام پارهای از آنها در شمار شانزده شهر هورایی، در فرکرد نخست وندیداد آمده است؛ مانند: بخدی (بلخ)، هریوه (هرات)، نیسایا (میمنه)، هراویتی (حوزهی ارغنداب)، هیتومنت (حوزهی هیرمند)، ویکرته (کابل)، کخره (غزنه)، اور وه (روه، حوزهی پکتیکا)، ره گه (راغ بدخشان) و وارونا (بامیان).
[↑] مرزهای تاریخی
...
[↑] پایتختهای تاریخی
...
[↑] جغرافيای سياسی
[↑] پایتخت
...
[↑] نظام سیاسی
...
[↑] استانها (ولايات)
بر اساس آخرین تقسیمات اداری افغانستان، این کشور دارای ۳۴ ولایت (استان) و حدود ۳۵۰ ولسوالی (شهرستان) است.
ارزگان | پروان | خوست | غور | کندوز | نورستان |
بادغیس | پکتیکا | دایکندی | فاریاب | کنر | نیمروز |
بامیان | پکتیا | زابل | فراه | لغمان | وردک |
بدخشان | پنجشیر | سر پل | قندهار | لوگر | هرات |
بغلان | تخار | سمنگان | کابل | ننگرهار | هلمند |
بلخ | جوزجان | غزنی | کاپیسا |
[↑] شهرهای مهم
...
[↑] جغرافيای اقتصادی
سرزمين کوهستانی افغانستان، دارای منابع اقتصادی فراوان و معادن طبيعی زياد و گران قيمت است، مانند: نفت و گاز، زغال سنگ، طلا، نقره، مس، آهن، زمرد، ياقوت، لعل، لاجورد، بيروج و... که بر اثر سهلانگاری و گام برنداشتن نظامهای سابق در جهت ترقی کشور، از آنها چندان بهرهبرداری درست نمیشود و اتکای جامعه بيشتر بر اقتصاد کشاورزی، دامداری و صنايع دستی است. بنابراين، امروزه، افغانستان از جمله فقيرترين كشورهای دنيا است.
افغانستان، کشوری است زراعتی که ۸۰ درصد مردم آن بهنحوی به آن وابستهاند. اما بسیاری از محصولات زراعتی افغانستان بهدلایل مختلف از جمله نبود بازار، ضایع میشود و یا هم عاید چندانی نصیب کشاورزان نمیکند.[*] مهمترین محصولات کشاورزی این کشور، گندم، برنج، سیب زمینی (کچالو)، توتون، خشخاش، میوه، روناس، پنبه و ... است.[جغرافیای کامل جهان، پیشین، ص ٧٩]
براساس ارزيابی و مطالعه سال ۱۳٤٢ خورشیدی (۱٩۶۳ میلادی)، زمينهای قابل زرع کشور، حدود ۱٤ ميليون هکتار است، که هفت ميليون و هشت صد هزار هکتارش تحت کشت بوده است. (پنچ ميليون و سه صدوده هزار هکتار آن آبی و دو ميليون و چهار صد و نود هزار هکتار آن ديمی) و بعضی از پژوهشگران و کارشناسان، نوشتهاند: براساس کارشناسی امور زراعتی ٢٢٪ از کل خاک افغانستان قابليت کشاورزی دارد که اکنون فقط ۱۰٪ زير کشت است. البته اين تحقيق و پژوهش و اعداد و ارقام، مربوط به سال ۱۳۵۶ میباشد.[*]
در حال حاضر، هرچند دولت افغانستان ادعا دارد که برای افزایش فراوردههای کشاورزی در این کشور برنامههای اساسی با هزینههای هنگفت را اجرا کرده و پروژههایی را نیز روی دست دارد، اما برخی از کارشناسان میگویند دستکم در ده سال گذشته از تواناییهای افغانستان برای افزایش محصولات کشاورزی استفاده شایانی صورت نگرفته و کشاورزان شاهد تغییرات چندانی در زندگی خود نبودهاند. این کارشناسان تأکید دارند که در صورت سرمایهگذاری روی منابع آب، توزیع بذرهای اصلاحشده، ساختن سردخانهها و دادن یارانه (سبسایدی) به کشاورزان، محصولات زراعتی افغانستان افزایش یافته و این کشور به خودکفایی غذایی خواهد رسید.[*]
افغانستان دارای منابع سرشار طبيعی میباشد كه تاكنون دست ناخورده باقی است. اين كشور در حالیكه معادن نفت و گاز را دارا میباشد اما اكنون تمام مايحتاج خود را به قيمت گزاف از خارج تامين مینمايد.
ابراهيم عادل، وزير معادن و صنايع، میگويد كه ده درصد معادن افغانستان تاكنون شناسايی شده است. اين شناسايی که صرف در معادن ولايات هرات و هلمند صورت گرفته، در پی تحقيقات سه ساله توسط موسسه آمريكايی (يو، اس، جی اس) انجام شده است كه قرار است از تمامی مناطق افغانستان تصويربرداری نمايد. پروژه سروی معادن افغانستان ۳٤ ميليون دالر هزينه بر میدارد كه بيشترين آن از كمكهای جامعه جهانی و امريكا میباشد.[*]
تاریخ | ▲ |
---|
افغانستان، اگرچه بهعنوان یک کشور و یک ملت دارای تاریخی جديد است؛ اما، اين سرزمين از لحاظ قدمت تاريخی، یکی از کهنترین کشورهای جهان بهشمار میرود.
دوران پارینهسنگی جدید در افغانستان از حدود دويست تا صد هزار سال پیش آغاز شد و تا حدود ١٨ هزار سال پیش ادامه یافت که مقارن با مهاجرت انسان هوشمند به افغانستان است.
آثار دورهی پارينه سنگی ميانی از مناطق مختلف افغانستان بهدست آمده كه قدمت آنها به حدود ۵٠٠٠٠ تا ۳٠٠٠٠ سال پيش از ميلاد میرسد.
سلسله جبال هندوکش از حوالی ۵۰ تا ٣۰ هزار سال پيش، محل رهایش یک عده شکارچیانی بوده که در قدیمترین دورههای فرهنگی، بهشکار حیوانات مشغول بودند و با زندگانی مغارهنشینی و ابزارهای بسیار ابتدایی که از سنگ چقماق میساختند، فرهنگ اولیه دورهی پارينه سنگی را بهمیان آورده بودند.
دوره ميانسنگی، در این کشور، از حدود هیجده تا سيزده هزار سال پيش آغاز شده و تا دورهی نوسنگی ادامه يافته است.
باستانشناسان شوروی به اين باور اند كه كشت گندم در ۱۶ تا ۴ هزار سال پیش از میلاد، در كنارههای آمو در شمال افغانستان انجام شد و از آنجا به منديگگ توسعه یافت.
تمدن شهری ممکن است در قلمرو این کشور، در بین ۳،۰۰۰ تا ۲،۰۰۰ سال پیش از میلاد آغاز شده باشد.[*]
با این حال، افغانستان، دورهی پیش از تاریخ را تا پایان عصر بُرُنز و عصر آهن پشتسر گذاشت و در اوایل سدهی هفتم پیش از میلاد (با پیدایش خط) و بهویژه همزمان با پيدايی دولت هخامنشی در پارس، وارد صحنهی تاریخ شد. چنانکه در جاجایی کتیبههای هخامنشیان، نام شهرهای این کشور یاد شده است.
زمانی که کورش دوم، بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی، با روحیهی جهانگیری قومی دامنهی قدرت سیاسی خود را بسط داد. نخست، بر کشور ماد و آسیای صغیر چیره گردید و سپس، در حدود ۵۴۵ پیش از میلاد، متوجه تسخیر افغانستان امروزی شد، مردم این کشور، نزدیک شش سال در برابر سپاه کورش دوم جنگیدند. اینکه کورش در پی این جنگها تا چه حد موفق به اشغال افغانستان شد، درست روشن نیست.
پس از کورش، داریوش اول، به افغانستان یورش آورد و در طی جنگهای خونین چندین ماهه، مقاومت مردم این کشور را درهم شکست و احتمالاً تا حوزهی سند پیش رفت. وضع «آریانا» (افغانستان امروز)، بعد از دورهی داریوش اول، بهعلت فقدان اسناد روشن تاریخی، بهخوبی آشکار نیست؛ اما بهطور مسلم، به گفتهی ر. گیرشمن، نمیتوان گفت که سرزمینهای شرقی آریایی از جمله افغانستان همیشه جزو شاهنشاهی پارس بودهاند.
با ظهور اسکندر مقدونی و سقوط شاهنشاهی هخامنشی، سرزمینهای آریایی (ایران کنونی و افغانستان) به تصرف یونانیان درآمد. آنچه از شواهد تاریخی بر میآید، این فاتح بزرگ فرهنگ و روحیهی یونانی را دوست میداشت، و میخواست که آنرا در سراسر جهان بگستراند و از یونانیان و سایر اقوام و ملل تابعه، ملتی واحد جهانی پدید آورَد. آنگاه با این رویا آهنگ تسخیر سراسر جهان شناختهشدهی آنروز را کرد و راهی سوی مشرق را در پیش گرفت. در این راه، ایران کنونی را تصرف کرد و در سفر جنگی از افغانستان تا هند گذشت؛ و در راه بازگشت از همین سفر جنگی بهسوی مقدونیه بود که در شهر بابل به تبی سخت گرفتار شد و درگذشت.
پس از اسکندر، جانشینانش نتوانستند یکپارچگی امپراتوری او را حفظ کنند. از اینرو، امپراتوری عظیم اسکندر تجزیه شد و از میان جانشینان وی، سلوکوس اول، حکمران بابل گردید و سرانجام از دریای اژه تا رود سند را بهدسنت آورد. اما اندکی بعد، او قسمتی از افغانستان و پاکستان کنونی، یعنی تمام ایالات واقع در جنوب هندوکش تا رود سند را در قبال پانصد فیل به چندرا گوپتا، بانی سلسلهی هندی «موریا» واگذار کرد.
با وجود این، هنگامی که قدرت سلوکیان رو به ضعف نهاد، دیودوتوس، یونانی که از جانب پادشاه سلوکی بر باختر حکومت میکرد، موقع را مغتنم شمرده، در سال ۲۵٠ پیش از میلاد، دولت مستقل یونانی باختری را در شمال افغانستان ایجاد کرد. این دولت بهتدریج در مدت پنجاه سال حوزهی قلمرو خود را بهسوی سرزمینهای شمالغربی هند گسترش داد.
هنوز دو سه سال از استقلال دولت یونانی باختر نگذشته بود که سلسلهی پارت خود را در استان خراسان کنونی مستقل ساخت و بهسوی ایران کنونی پیشروی کرد. حدود یک قرن بعد، پارتیان از ضعف دولت یونانی باختری در برابر هجوم قبایل سکایی استفاده کرده و قسمتهای از افغانستان امروزی را اشغال نمودند. اما چندی بعد، طوایف «یوئه چی»، امپراتوری کوشانی را بنیاد نهادند و در سال ۴٠ میلادی، پارتیان را از افغانستان بیرون راندند و قلمرو خود را تا رود سند گسترش دادند.
نامدارترین شاهنشاه کوشانی، کنیشکای بزرگ است که از ۱٢٠ تا ۱٦٠ میلادی فرمانروایی کرد و قلمروش، افزون بر افغانستان، شامل حوزهی رود تاریم و ترکستان چین و نواحی شمالغربی هند و سواحل گنگ بود، و به نوشتهی دکتر جواد مشکور «پاتالی پوترا پایتخت قدیم سلسلهی موریای هند را نیز تصرف کرد.»
پس از کنیشکای بزرگ، واشیکا، کنیشکای دوم، هوویشکا و واسودوا، به ترتیب پادشاهانی سلسلهی کوشانی بزرگ بودند.
هنگامی که دولت کوشانی در افغانستان رو بهضعف میرفت، دولت ساسانی در ایران کنونی در اوج اقتدار بود. بنابراین، شاهنشاهی کوشانی در افغانستان بهدست ساسانیان در سال ٢٢٠ میلادی، برافتاد و دولت ساسانی تا کابلستان تسلط یافت.
با این حال، بازهم پس از انقراض شاهنشاهی کوشانی در قرن سوم میلادی، بقایای آن بهنام سلسلهی «کیداری» (یا کوشنانیان کوچک) تا اوایل قرن پنجم میلادی که مغلوب دولت تازهبنیاد یفتلی شد، قسمتهای از افغانستان تا هند را در تصرف خود داشت.
یفتالیان که در تاریخ به هیاطله نیز مشهورند، و در حوالی کوههای تبت سکونت داشتند، در حدود ۴٢۵ میلادی از سواحل چپ جیحون گذشتند و از تخارستان تا مرو را که شامل قطغن و بدخشان و بلخ و سغد میشد، کم کم به تصرف خود آوردند. بزرگترین پادشاه یفتالی، آخشنوار بود که در سال ۴٦۵ میلادی به سلطنت رسید. وی تابستان در بدخشان و زمستان را در بلخ اقامت داشت. این شاه یفتالی معاصر با فیروز ساسانی بود و در دو جنگ فیروز را شکست سخت داد، چنانکه در جنگ دوم، فیروز در خندقی که آخشنوار برای او کنده بود با بسیاری از سپاهیان فرو افتاد و درگذشت.
بعد از این پیروزی ولایات مرورود و هرات را از چنگ ساسانیان باز پس گرفت و باج و خراج سالیانه را نیز بر این دولت تحمیل کرد. اقتدار آخشنوار چندان بود که به گفتهی دکتر جواد مشکور «قباد بهیاری آخشنوار و یفتالیها توانست به سلطنت برسد و حتا پس از خلع خود از سلطنت دوباره بهیاری آن قوم به پادشاهی رسید.»
در عهد شاهنشاهی یفتلی، دامنهی سلطنت این سلسله تا داخل هندوستان توسعه یافت. اما بعد از شکست «مهراکولا» در هند - حدود ۵٢٨ میلادی - انحطاط این دولت آغاز شد. از آن پس، افغانستان به امارتهای متعدد محلی تقسیم گشت تا سرانجام در سال ۵٦٦ میلادی، دولت ترکان غربی با دولت ساسانی متحد شده، مقاومت حکومتهای محلی یفتلیها را در غرب و شمال افغانستان درهم شکستند و در نتیجه، سرزمینهای ماوراءالنهر را ترکان و ایالات شمال و غرب افغانستان را ساسانیان اشغال کردند. ولی بهزودی اتحاد ترکان و ساسانیان برهم خورد و ترکان در اواخر قرن ششم میلادی دولت ساسانی را مجبور به عقبنشینی بهسوی غرب افغانستان کردند و خود در شمال این کشور جایگزین شدند.
بدین ترتیب، صرفنظر از وجود یک تعداد حکومتهای محلی کوچک در افغانستان، این کشور عملاً به سه بخش تجریه شد: دولت بازماندگان یفتلیها بهنام «هندوشاهان» (یا کابلشاهان) منحصر به شرق افغانستان بود، در شمال این کشور دولت «تگینشاهی» ترکان مستقر شد و غرب آن تحت سلطهی دولت ساسانی قرار داشت[مهدیزاده کابلی، درآمدی بر تاریخ افغانستان، صص ۵٨-۵۹]. ولی چند صباحی از این استیلای ترکان و ساسانیان نگذشته بود که اعراب به دروازههای افغانستان رسیدند.[اسعدی، مرتضی، جهان اسلام، ج ۱، ص ٧۴] در نهایت، اعراب هرات و بلخ را به تصرف خود درآوردند؛ اما سه قرن به طول انجامید تا اسلام بر سرزمینهای جنوب هندوکش استیلا یابد.[همانجا،]
بههر حال، با وجود آنکه سپاهیان عرب، پس از تسخیر هرات در سال ۴۴ هجری قمری (٦٦۳ میلادی) بهطرف کابل پیش رانند و به شهر مولتان نیز رسیدند، ولی این سفر جنگی هیچوقت صورت دایمی پیدا نکرد[استانلی لینپول، طبقات سلاطین اسلام، ترجمهی عباس اقبال، ص ۲۵۴] و هیچ قسمت مهمی از شرق و جنوب افغانستان کنونی بهتصرف خلفای اسلامی در نیامد. استانلی لینپول، مینویسد:
- تسخیر اراضی کوهستانی جنوب هندوکش از طرف مسلمین موقتی و اسمی بود تا آنکه یعقوب بن لیث صفاری، کابل را تسخیر کرد و او اولین امیر مسلمان است که به کابل حاکمی مسلمان فرستاده، بعد از سلسلهی صفاری سامانیان به این قسمت حکام میفرستادند و یکی از این حکام محلی سامانی، البتگین نام در شهر غزنه، سلسلهی غزنویان را که اولین سلسلهی مستقل افغانستان [در دورهی اسلامی] است، تأسیس نمود.[همانجا، ص ۲۵۴]
طاهریان، نخستین سلسلهی حکومتی بودند که پس از سلطهی اعراب در خراسان آنروز یا افغانستان امروز رویکار آمدند. بنیانگذار این سلسله، طاهر معروف به ذوالیمینین، از اهالی شهر پوشنگ (زندهجان کنونی)، از توابع هرات و منسوب به طبقهی اشراف خراسان بود. مأمون، خلیفهی عباسی، در سال ٢٠۵ هجری قمری، طاهر را به حکومت خراسان فرستاد.
همزمان با سلسلهی طاهریان که در خراسان امارت داشتند (٢٠۵-٢٦۱ هجری قمری)، در سیستان، صفاریان (٢۴٧-٣۹٣ هجری قمری) و در شمال افغانستان و ماوراءالنهر، سامانیان (٢٧۹-٢۹۵ هجری قمری) تشکیل حکومت دادند.
آخرین امیر طاهری بهنام محمد بن طاهر، فردی ضعیف و بیاراده بود؛ در نتیجه، حکومت طاهریان رو به فروپاشی نهاد و سرانجام، در سال ٢٦۱ هجری قمری، بهدست یعقوب لیث صفار سرنگون شد.
یعقوب لیث صفار، یکی از دلاروان سیستان، رهبر گروه عیاران بود. هنگامی که دولت طاهریان ضعیف شد و خوارج در خراسان و سیستان با ایجاد شورش، سبب ناامنی میشدند، یعقوب به کمک برادرانش علی و عمرو توانست با شکست دادن آنان، قدرت و آوازهی فراوان بهدست آورد. در نهایت، او نیشابور را تصرف نمود و سلسلهی طاهریان را منقرض کرد. سرنگونی طاهریان با اعتراض خلیفهی بغداد روبهرو شد. بنابراین، یعقوب ناگزیر به قصد جنگ با خلیفه به عراق حملهور شد؛ اما شکست خورد و پس از آن، بیمار شد و درگذشت.
پس از یعقوب، عمرو لیث صفاری جانشین وی شد. در زمان حکومت او، قلمرو صفاریان بسیار گسترش یافت؛ ولی در جنگی که میان وی و امیر اسماعیل سامانی که در شمال افغانستان و ماوراءالنهر حکومت میکرد، درگرفت، صفاریان شکست خوردند و عمرو لیث اسیر شده، به بغداد فرستاده شد و در زندان خلیفه به قتل رسید. پس از او، حکومت صفاریان ضعیف شده و محدود به سیستان گردید.
در این حال، امیر اسماعیل سامانی، در اواخر قرن سوم هجری، توانست سلسلهی سامانیان را تأسیس کند. اجداد اسماعیل، از روستای «سامان» که از توابع بلخ بود، برخاسته بودند. چون اسماعیل بهقدرت رسید، قلمرو سامانیان را وسعت بسیار داد؛ چنانکه سراسر خراسان یا افغانستان امروز را تصرف کرد.
اگرچه دولت سامانیان، در ابتدا با داشتن وزیران بزرگی چون بلعمی و جیهانی با نظم اداره میشد، اما پس از چندی، که در آن جای وزیران بزرگ را سپهسالاران ترکتبار گرفتند، دچار کشمکشهای داخلی فراوان شد. زیرا که کم کم قدرت این سپهسالاران بهجای رسید که دولت سامانی را بسیار ضعیف کردند و امیران سامانی بازیچهی دست آنان شد. از معروفترین سپهسالاران سامانی، «الپتگین» بود، که در اواخر عمر خود، از دولت سامانی ناراضی شد و به شهر غزنین در افغانستان کنونی رفت. او و جانشینانش، برای خود حکومتی در این شهر تشکیل دادند. اما در واقع، مؤسس اصلی سلسلهی غزنوی سبکتگین غلام البتگین است که داماد او نیز بود.
بههر حال، غَزنَويان سرزمينهای صفّاريان و سامانيان را تصرّف کردند و سلطان محمودغَزنَوی، که در عمر ٢٧ سالگی، به سال ٣٨۹ هجری قمری، به قدرت رسید، سراسر افغانستان را تصرف کرد و سپس، آذربايجان، طبرستان، خوارزم و سيستان تا گُجَرات هند را نيز تحت سلطهی خود درآورد.
پس از سلطان محمود غزنوی، بر سر جانشینی او اختلاف افتاد و نهتنها شاهزادگان، بلکه بزرگان دربار نیز با یکدیگر به منازعه پرداختند. در جریان این منازعات، مسعود پسر سلطان محمود توانست مخالفان خود را شکست دهد و بر تخت سلطنت بنشیند.
سلطان مسعود، کاردانی پدر خود را نداشت، و به لشکرکشیهای متعدد به نواحی مختلف افغانستان، ایران و کسب فتوحات در هند مشغول شد و از مرزهای شمالی قلمرو غزنویان غفلت ورزید؛ در نتیجه، ترکان سلجوقی از ماوراءالنهر وارد خراسان شدند و پس از چندی با درهم شکستن سپاه سلطان مسعود در ناحیهی «دندانقان»، او را فراری دادند. شکست مسعود در دندانقان، موجودیت سیاسی سلجوقیان را تثبیت کرد. بعد از این شکست، دولت غزنویان تا مدتها بهصورت یک دولت کوچک در بخشهای از افغانستان و پاکستان کنونی به حیات خود ادامه داد؛ بدون آنکه اهمیت و اقتداری داشته باشد.
بنیانگذار سلسلهی سلجوقیان، «طغرل» نام داشت. سلاجقه، از دشتهای آسیای مرکزی، در جستجوی چراگاه برای دامهای خود، بهتدریج به ماوراءالنهر و خراسان وارد شدند و چنان که گفته شد، هنگامی که سلطان مسعود غزنوی درصدد بیرون راندن آنان برآمد، طغرل توانست او را در جنگ «دندانقان»، در سال ۴٣٠ هجری قمری، شکست دهد. طغرل پس از پیروزی بر غزنویان، به گرگان و طبرستان لشکر کشید و بقایای دولت آلزیار در ایران کنونی را برانداخت. سپس، به سایر نواحی ایران یورش برد و حکومتهای محلی شاهزادگان آلبویه را یکی پس از دیگری منقرض کرد و قلمرو خود را تا شام گسترش داد.
پس از طغرل، برادرزادهی او بهنام آلپ ارسلان به سلطنت رسید و فتوحات سلجوقیان را ادامه داد. از جمله به روم شرقی لشکر کشید و در جنگ «ملازگرد» شکست سختی بر سپاهیان مسیحی روم شرقی وارد آورد و امپراتور روم را اسیر کرد. فتح ملازگرد، قسمتهای بزرگی از آسیای صغیر را به تصرف ترکان مسلمان درآورد و اروپاییان را نگران ساخت.
....
حکومت مشروطهی سلطنتی در سال ۱۹۷۳ در اثر کودتا ساقط شد و حکومت جمهوری جایگزین آن گردید. این حکومت در اثر کودتایی دیگر در سال ۱۹۷۸ توسط حزب چپگرای دمکراتیک خلق، سقوط نمود. در سال ۱۹۷۹ دولت اتحاد جماهیر شوروی برای حمایت رژیم کمونیستی به این کشور هجوم برد و نتیجهی آن یک جنگ ده ساله بود که در آن يک میلیون و دويست هزار نفر کشته شدند و پنج میلیون نفر به پاکستان و ايران آواره گشتند.
پس از خروج ارتش سرخ از افغانستان، دولت بهجا مانده به رهبری نجیبالله تا اوایل دههی ۹۰ کنترل کابل و بعضی از ولایات را در دست داشت. در آوریل ۱۹۹۲ دولت اسلامی به رهبری مجاهدین زمام امور را بدست گرفت که همانا آغاز جنگهای داخلی بود. این جنگها منجر به کشته شدن صدها هزار نفر غیر نظامی گشت و فرار، آوارگی، خانهبهدوشی و مهاجرت هزارها تن دیگر به کشورهای همجوار همچون ایران، پاکستان را نيز به همراه داشت. در زمان حکومت این احزاب، ۹۰٪ کابل کاملاً با خاک یکسان شد. سرانجام، این جنگها سبب ظهور گروه اسلامگرای افراطی طالبان گرديد.
گروه طالبان در سال ۱۹۹٦ کنترل کابل را بهدست گرفت و تا سال ۲۰۰۱ بر بیش از ۹۰٪ کشور مسلط شد. بعد از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، تهاجم هوایی امریکا و بریتانیا سبب شد که امارت اسلامی طالبان سقوط کند و از دسامبر ۲۰۰۱ تا سال ۲۰۰٤ حکومت موقت (دولت انتقالی) افغانستان پایهگذاری گرديد. حامد کرزای تا سپتامبر سال ۲۰۰٤ به عنوان رئیس دولت انتقالی اين حکومت به خدمت خود ادامه داد و با انتخابات عمومی که در مهرماه ۱۳٨۳ صورت گرفت، آقای کرزی به صورت رسمی، بهعنوان اولین رئیس جمهور افغانستان پس از جنگ انتخاب گردید.
از ژانویهی ۲۰۰۲ نیروهای بینالمللی امنیت و همکاری (ISAF) مسئولیت حفاظت از صلح را برعهده داشته، امّا عملیات آنان در کابل و چند شهر دیگر محدود بوده است. در جنوب و جنوب شرقی کشور، جایی که حملات و زد و خوردهای شورشی فرماندهان محلی و همچنان افراد وابسته به طالبان در حال افزایش است، وضعیت امنیتی ضعیفی حکمفرماست.
مردم افغانستان | ▲ |
---|
افغانستان، برپایهی برآورد سال ۲۰۰٧ ميلادی، حدود ٣٢ میلیون و برپایه سرشماری مقدماتی کمیته ملی احصائیه کشور، در سال ۱۳۸۵، ۲۴ میلیون تن جمعیت دارد که گفته میشود از این تعداد ۱۲٬۳۰۰٬۰۰۰ تن مرد و ۱۱٬۸۰۰٬۰۰۰ تن زن هستند (البته آمار اخیر، شامل میلیونها مهاجر افغان مقیم ایران، پاکستان و کشورهای دیگر نمیباشد). با این حال، تقریباً ٨٠ درصد مردم این کشور در مناطق روستایی و تنها ٢٠ درصد آن در شهرها زندگی میکنند. در این میان، کابل با حدود ٢,۴ میلیون نفر جمعیت، بزرگترین شهر این کشور محسوب میشود. پس از آن، بهترتیب، قندهار ٣٦٢،٠٠٠ نفر، هرات ٣۵۵،٠٠٠ نفر، مزار شریف ٢۹٠.٠٠٠ نفر، و جلال آباد ١١٣.٠٠٠ نفر جمعیت دارد[*]. بر اساس آمار سال ٢٠٠۹، رشد سالانه جمعیت در این کشور ٢,۹٪ است.
از آنجایی که افغانستان یک کشور فقیر است که حدود ۳۰ درصد جمعیت آن زیر خط فقر زندگی میکنند، هنوز مفهوم شهروندی برای اکثریت مردم آن بهدرستی شناخته شده نیست. از این روی، باور به قوم و قبیله در این کشور بیداد میکند.
دین و مذهب | ▲ |
---|
كشور افغانستان، كه دارای فرهنگ و تمدن ديرينه، غنی و ريشهدار است، از قديمالايام مهد اساطير دينی و حماسههای ميهنی بوده و محل پيدايش يا رشد و گسترش بسياری از اديان كهن، نظير كيشهای ميترايی، زرتشتی، بودايی، مانوی، هندويی، شيوايی و اسلام است. سرودهای مذهبی ويدی و اوستايی در اين سرزمين کهنسال پرورده و بالنده شدهاند و دين مقدس اسلام از همين خطه به نيمقاره هند راه يافته است.[مهديزاده کابلی، افغانستان مهد آيين زرتشت، مشهد: نشر نوند، چاپ اول، ١٣٨١ خ، ص هفت]
پيش از ظهور اسلام، دین بودایی در افغانستان رشد و پیشروی داشت و پیروان زيادی را هم دارا بود.[نگاهی به موقعیت مسلمانان افغانستان، پايگاه اطلاعرسانی مطالعات شیعهشناسی بهنقل از خبرگزاری مهر]
در حال حاضر، ۹۹٪ مردم افغانستان پيرو دين اسلام هستند که بيشتر از سه چهارم آن اهل سنت و کمتر از يک چهارم ديگرش شيعه میباشند (گفته میشود که مسلمانان سنی ۸۴٪ و شیعیان ۱۵٪ جمعیت مسلمانان افغانستان را در بر میگیرد). ۱٪ پيروان ساير اديان، از جمله هندو و سيک نيز در افغانستان زيست دارند. هر چند، ارقام موثقی در مورد تعداد پیروان سایر مذاهب وجود ندارد، اما بر طبق آمار سال ۱۳۶۹ خورشیدی، تعداد هندوهای افغانستان نزدیک به ۳۰،۰۰۰ نفر تخمین زده شده است[*] و گمان میرود تعداد مسیحیان، بین ۱۰۰۰ تا ۳۰۰۰ نفر باشد.
با این حال، با وجود ۴۸۰۰۰ مسجد، حتی یک ساختمان کلیسا هم در افغانستان بهچشم نمیخورد. مساجد افغانستان معماری سادهای دارند. جامعه افغانی، بهخصوص جامعه روستایی و قومی و کوچی افغانستان تعهد و تقید شدیدی نسبت به دین و مذهب خود دارند. در شهرها و روستاهای افغانستان قبور فراوانی وجود دارد که منسوب به بزرگان دین اسلام و بهويژه منسوبان ائمه شیعه و فرزندان آنها است.[نگاهی به موقعیت مسلمانان افغانستان، پايگاه اطلاعرسانی مطالعات شیعهشناسی بهنقل از خبرگزاری مهر]
ترجمهی کل کتابمقدس (عهدعتیق و عهدجدید)، به زبان دَری در قرن ۱۹ انجام شد که زبان آن نامأنوس است. ترجمههای جدید عهدجدید به زبان دَری وجود دارد که مورد استقبال زیاد قرار گرفته است. اما تاکنون، این کتاب، به زبان پشتو چاپ نشده است.[افغانستان، وبسایت کلمه (مربوط به سازمان ایلام)]
فرهنگ و هنر | ▲ |
---|
زبان و ادبیات | ▲ |
---|
در دست تهيه است...
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهديزاده کابلی برشتهی تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: افغانستان به روايت دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
پيوست ٢: سيروس غقاریان، افغانستان (دانشنامهی جزيره)
پيوست ۳: اقلیم آب و هوایی افغانستان، شبکه اطلاعرسانی افغانستان
پيوست ۴: نمایه سیاسی افغانستان (بخش فارسی بی بی سی)
پيوست ۵: فریدریش انگلس، افغانستان
پيوست ۶: افغانستان در سالنامههای افغانستان | ۱۳۴۴-۱۳۴۵ | ۱۳۴٦-۱۳۴٧ |
[↑] پینوشتها
[۱]- گزارشهای منابع در مورد موقعيت، مساحت و جمعيت افغانستان متفاوت است. برخی منابع، افغانستان را از لحاط موقعيت جغرافيايی در آسيای مرکزی، پارهای در جنوب آسيا و بعضی ديگر در خاورميانه پنداشتهاند.مساحت افغانستان نيز با اختلاف از ۶٤۵٨۰٧ کيلومتر مربع (براساس دانشنامه بريتانيکا) تا ۶۵۲۲۲۵ کیلومتر مربع (چهلم در جهان و یازدهم در قاره آسیا) ذکر شدهاست. براساس دانشنامه آلمانی «بروک اوس»(Brockhaus) افغانستان، ۶۵٢۰٩۰ کیلومتر مربع مساحت دارد.جمعيت افغانستان نيز براساس سرشماری مقدماتی کمیته ملی احصائیه کشور حدود ۲۴ ميليون نفر است؛ اما، افغانستان، مطابق برآورد سال ۲۰۰۵ ميلادی، ۲۹ ميليون و ۸۶۳ هزار نفر، براساس دانشنامه آلمانی «بروک اوس»(Brockhaus)، در سال ٢۰۰۶ ميلادی، ۳۱ ميليون و ۱۰۰ هزار نفر و مطابق برآورد سال ۲۰۰٧ ميلادی، ۳۱ ميليون و ٨٨٩ هزار ٩٢۳ نفر جمعيت دارد. ر. ک. به: مقاله افغانستان در ويکیپديا (دانشنامه آزاد) و سیا (سازمان جاسوسی آمریکا) جمعیت افغانستان را در سال ۲۰۱۰ میلادی، ٢۸,۳۹۵,٧۱۶ نفر تخمین زده که از این لحاظ افغانستان چهل و دومین کشور جهان است.بر اساس آمار اداره مرکزی آمار افغانستان، جمعیت این کشور حدود ۳۰ میلیون نفر است و سالانه حدود یک میلیون نفر بهشمار آنها افزوده میشود. (رجوع شود به: ۳۰ درصد جمعیت افغانستان زیر خط فقر هستند، بخش فارسی بی بی سی: یکشنبه ۱۶ اکتبر ۲۰۱۱ - ۲۴ مهر ۱۳٩۰)لازم به يادآوری است که متاسفانه تاکنون سرشماری رسمی و درستی برای تعیین ترکیب جمعیتی افغانستان صورت نگرفته و آمارهای که موجود است اکثراً تقريبی است.[۲]- مختصات جغرافیایی چیست؟ هر نقطه روی کره زمین دارای مختصات جغرافیایی است که نشانگر فاصله آن نقطه از نصف النهار گرینویچ و خط استوا است لذا و با دانستن این دو نقطه براحتی میتوان آن نقطه را روی کره زمین یافت. از آنجايی که کشور افغانستان در سمت شرقی نصفالنهار گرینویچ و شمال خط استوا واقع شده است؛ لذا مختصات افغانستان با E و N نمایش داده میشود.
[۳]-
[۴]-
[۵]- افغانستان
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ ايراننامه، ويژه افغانستان، سال بيست و دوّم، شماره ۱-٢، بهار و تابستان ۱۳۸۴، سايت بنياد مطالعات ايران
□ دوشی چی، حوادث در افغانستان چگونه شکل گرفت؟، سايت اينترنتی اصالت
□ تارنمای کابل زمين
□ افغانستان، سايت اينترنتی کلمه
□ نجيب، مايل هروی، افغانستان
□ جنجال بر سر سرشماری جمعیت در افغانستان، سايت فارسی بی بی سی
□ تاریخ حوادث افغانسـتان
□ افغانستان به روايت بی بی سی: [۱]، [۲]، [۳]، [۴]
□ دانستنیهای کلی افغانستان□ Afghanistan, Encyclopedia of the Developingworld (Three Volume Set)
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]