[↑] خوشنویسی چیست؟
خوشنویسی بهمعنی زیبانویسی یا نوشتن همراه با خلق زیبایی است. گاهی درک خوشنویسی بهعنوان یک هنر مشکل است. بهنظر میرسد، برای درک و لذت بردن از تجربه بصری خوشنویسی باید دانست که خوشنویس افزون بر نگارش یک متن، سعی داشته اثری هنری با ارزشهای زیباییشناختی خلق کند.[۱] از این رو خوشنویسی با نگارش سادهٔ مطالب و حتی طراحی حروف و صفحهآرایی متفاوت است. همچنان از آنجایی که این هنر جنبههایی از سنت را در دل خود دارد، باید آن را تا حدی از تایپوگرافی که مبتنی بر ارزشهای گرافیکی مدرن و کارهای چاپی است متمایز کرد.
خوشنویسی تقریباً در تمام فرهنگها بهچشم میخورد؛ اما در مشرق زمین و بهویژه در سرزمینهای اسلامی در قله هنرهای بصری واقع است. خوشنویسی اسلامی و بیش از آن خوشنویسی فارسی (چه در ايران و چه در افغانستان) تعادلی است حیرتانگیز میان تمامی اجزا و عناصر تشکیل دهندهٔ آن. تعادل میان مفید و مورد مصرف بودن از یك سو و پویایی و تغییر شكل یابندگی آن از سوی دیگر؛ تعادل میان قالب و محتوا كه با آراستگی و ملایمت تام و تمام میتواند شكل مناسب را برای معانی مختلف فراهم آورد.
اگر در نظر داشته گرفته شود كه خوشنویسی اسلامی و فارسی براساس قالبها و قواعد و نظامهای بسیار مشخصی شكل میگیرد و هر یك از حروف قلمهای مختلف از نظام شكلی خاص، و تا حدود زیادی غیرقابل تغییر، برخوردارند. آنگاه در یافته خواهد شد كه ایجاد قلمهای تازه و یا شیوههای شخصی خوشنویسان بر مبنای چه ابداع و رعایت حیرتانگیزی پدیدار میشود. در خوشنویسی اندازه هر حرف و نسبت آن با سایر حروف با دقت بسیار بالایی معین شدهاست و هر حرف به صورت یك "مدول" ثابت درمیآید كه تخطی از آن بهمنزله نادیده گرفتن توافقی چند صد ساله است كه همیشه میان خوشنویس و مخاطب برقرار بوده و با رضایت طرفین حاصل میآمده است. حتی ترتیب شكل كلمات نیز براساس مبانی مشخصی تعیین میشده كه در "رسمالخط"ها و "آدابالمشق"ها از جانب اساتید بزرگ تنظیم و ارائه شده است. قرارگیری كلمات نیز - یعنی "كرسی" - هر سطر هرچند نه بهصورت كاملاً پیشبینی و تكلیف شده - كه ناممكن بوده است - اما بهشكل "سلیقه مطلوب" زمینه زیباییشناختی پیشنهادی خاص خود را دارا بوده است.[٢]
[↑] خوشنویسی اسلامی
خوشنویسی را میتوان شاخصترین هنر در پهنهی سرزمینهای اسلامی دانست و به مثابهی زبان هنری مشترک برای مسلمانان تلقی کرد. هنر خوشنویسی همواره برای مسلمانان اهمیتی خاص داشتهاست. زیرا در اصل آن را هنر تجسم کلام وحی میدانستهاند. آنان خط زیبا را نه فقط در استنساخ قرآن بلکه در اغلب هنرها بهکار میبردند.[٣]
تکامل و تبدیل خط به هنر خوشنویسی از ابداعات مسلمانان است و در قرآن در آیات "ن، والقلم و ما یسطرون"[۴] و "الذّی علّم بالقلم"[۵] به خط اشاره شدهاست.
پس از گسترش اسلام در سراسر شبه جزیرهی عربستان، ایران، افغانستان، ماوراءالنهر، بخشهایی از هند، شمال آفریقا و اندلس، یا زبان عربی جایگزین زبان اقوام ساکن دراین مناطق شد (مانند مصر) و یا دست کم خط عربی جای خطوط قدیمی را گرفت (مانند ایران و افغانستان) و بدینسان خطی واحد در تمام قلمرو اسلام پدیدار شد. خط عربی که پیش از ظهور اسلام نگارشی ساده و کاربردی محدود داشت، به سرعت با خطوط دیگر درآمیخت و به کمال رسید.
خوشنویسی یا خطاطی در کلیهی کشورهای اسلامی به دلیل محدودیت نسبی سایر هنرها و حتی گاهی، حرام شمردن آنها[٦] همچون نقاشی، مجسمهسازی و موسیقی، همواره بهعنوان والاترین هنر مورد توجه بودهاست.
ثروت عکاشه محقق برجسته مصری مینویسد: "نقاشى دينى در دورههاى نخستين اسلامى، از آن استقبال و تشويقى که نزد بودايیان و مسيحیان معمول بود، بهرهاى نداشت. مساجد از تصاوير دينى خالى بود و از نقاشى براى آموزشهاى دينى و پرورش اعتقادات مذهبى، تا پيش از سدهی ۸ ه.ق / ۱۴ م استفاده نمىشد."[٧]
هرچند حرمتداشتن تصویرگری جانداران و انسان عقیدهی بخشی از مسلمانان بود، عمدهی مسلمین تصویرگری چهره پیامبر اسلام را مردود میشمردند.[٨] افزون بر منع تصویرسازی چهرهی پیامبر، مفهوم و تصویر ذهنی خداوند به صورتی که در آیین هندو و مسیحیت رایج است در اسلام مرسوم نبود. پیام بسیار مهمتر از پیامبر بود. بنابراین در مواردی که در تمدن بیزانس از تصاویر پیگرهای بهره گرفتهاند، در جهان اسلام از فرمهای غیر پیکرهای استفاده شده است. در غالب موارد کلمه و نوشتار نوعی حس فخر و شکوه به اماکن میدهد. بهعنوان مثال میتوان به تأثیر شکوهمند خوشنویسی در کتیبههای یک محراب، یا خطوط نگاشتهشده بر روی سکهها توجه کرد. از ویژگیهای مهم هنر اسلامی برترییافتن خوشنویسی و جایگزینی نسبی آن با نقاشی و پیکرهسازی است.[۹] این همه بهعلاوهی دلایل اقلیمی، اجتماعی و فرهنگی و رقابت با تمدنهای دیگر[۱٠] موجب شد تا هنرمندان و هنرپروران در سراسر سرزمینهای اسلامی به هنر خوشنویسی توجه ویژه داشته باشند. از این رو ذوق زیباییشناختی مردمان این سرزمینها بهویژه پارس و خراسان بزرگ در اوج قدرت و نهایت ظرافت در این هنر تجلی یافت و خوشنویسی همواره به مانند محوری در میان سایر هنرهای بصری ایفای نقش کردهاست.
اعراب پیش از ظهور اسلام از شیوهی معینی در نگارش پیروی نمیکردند. ذوق هنری هنرمندان در سرزمینهای اسلامی و طی ادوار مختلف، شیوهها یا قلمهای مختلفی را بهوجود آورد که با کمی شدت و حدت همواره در کنار یکدیگر کاربرد داشتهاند و عمدهترین آنها تا به امروز همچنان متداولند. در صدر اسلام نیز زیبایینویسی برای آنان امری ناشناخته بود. در قرون اولیهی هجری، خطی به نام کوفی در تحریر قرآن معمول شد که متشکل از عناصر مدور، عمودیهای کوتاه و افقیهای کشیده بود. خط کوفی در جریان تحولش تا سدهی پنجم هجری صورت هندسی و تزئینی یافت[۱۱] و تا حدی ناخوانا شد و به روشی برای تزئینات و خوشنویسی بدل گشت.
قدیمیترین نسخه قرآن به خط کوفی است که به علی بن ابیطالب منسوب است. پس از قرن پنجم هجری، خط کوفی رفته رفته جای خود را به خطّ نسخ داد که حروف آن بر خلاف حروف زاویهدار خطّ کوفی منحنی و قوسدار است. افزون بر اين، در اسپانیای مسلمان، خط عربسک بهوجود آمد که حاصل تماس اندلس با مسیحیان غربی بود.[۱٢]
خط عربی در آغاز در کلک (قلم) نسخ برگرفته از شیوه نگارش خط نبطی نوشته میشد. کلک کوفی نیز بر آن اضافه شد که در کوفه رایج شد و این همان کلکی است که دیوانسالاران اصلاحات خود را بر آن اعمال کردند که بزودی در کلک (قلم) نسخ نیز انجام شد. سریانیهای مقیم شام خط عربی را با چند قلم مینوشتند که از آن میان، کلک سطرنجیلی ویژه کتابت تورات و انجیل بوده است. کلک کوفی از کلک سطرنجیلی پدید آمد و هر دو قلم از هر جهت بهم میمانند.
بعدها در دوران عباسیان، کلکهای دیگری نیز برای این خط رواج یافت که شامل قلم جلیل، قلم سجلات، قلم دیباج، قلم اسطور مار بزرگ، ثلاثین، قلم زنبد، قلم مفتح، قلم حرم، قلم مد مرات، قلم عمود، قلم قصص و قلم حرفاج.
در زمان مأمون نویسندگی اهمیت پیدا کرد و نویسندگان در نیکو ساختن خط به پیکار پرداختند و چندین قلم دیگر بهنام قلم مرصع، قلم نساخ، قلم رقاع، قلم غبارالحلیه، قلم ریاسی. و درنتیجه، خط کوفی به بیست شکل درآمد. ولی قلم نسخ، بههمان شکل پیشین در میان مردم و برای تحریرات غیررسمی معمول بود تا آنکه ابن مقله، خوشنویس نامی متوفی بهسال ۳۲۸ هجری قمری، با نبوغ خود قلم نسخ را بهگونه نیکویی درآورد. سپس به بازبینی زمان، خط نسخ فروعی پیدا کرد و بهگونه کلی دو خط نسخ و کوفی در نوشتار عربی معمول گشت و هر کدام از آن شاخههایی داشت.
در اوایل قرن چهارم سال ۳۱۰ هجری قمری ابن مقله بیضاوی بغدادی خطوطی را بوجود آورد که به خطوط ششگانه یا اقلام سته معروف شدند. این اقلام توسط یاقوت مستعصمی از بین اقلام مختلف انتخاب شد. وی در زیبا کردن این خطوط ابتکاراتی بخرج داد و در واقع این خطوط توسط وی ظهور کرد. این اقلام که به «خطوط اصول» نیز مشهورند عبارتند از: محقق، ریحان، ثلث، نسخ، رقاع، و توقیع.
وجه تمایز آنها اختلاف در شکل حروف و کلمات و نسبت سطح و دور در هر کدام میباشد. همچنین او برای این خطوط قواعدی وضع کرد که یه اصول دوازدهگانه خوشنویسی معروفند و عبارتند از: ترکیب، کرسی، نسبت، ضعف، قوت، سطح، دور، صعود مجازی، نزول مجازی، اصول، صفا، و شأن.[۱٣]
یک قرن بعد از ابن مقله، ابن بواب برای خط نسخ قواعدی تازه ایجاد کرد و این خط را کامل نمود در قرن هفتم جمالالدین یاقوت مستعصمی به این خط جان تازهای بخشید و قرآن کریم را برای چندین بار کتابت نمود.[۱۴]
خوشنویسی اسلامی انواع مختلفی از شیوههای گوناگون دارد که به آنها کلک، خط و یا قلم میگویند این قلمها که در زمانها و سرزمینهای مختلف اسلامی رایج بوده است، اغلب کم و بیش در کنار هم به حیات خود ادامه دادهاند، فقط در برهههای از زمان یا مکانهایی خاص از اهمیتشان کاسته شده یا ارج و قربی ویژه یافتهاند. مهمترین این خطوط عبارتند از:
- کوفی
- بنایی
- نسخ
- ثلث
- محقق
- ریحان
- تعلیق
- توقیع
- اجازه
- جلی
- دیوانی
- دیوانی جلی
- دیوانی خفی
- رقاع
- رقعه
- مسلسل
- سنبلی
- آندلسی یا مغربی
- سیاق
- شجری
- شکسته
- نستعلیق
- شکستهنستعلیق
- معلی
قبل از اسلام خطوط مختلفی از جمله میخی و پهلوی و اوستایی در سرزمينهای آريايی (افغانستان، ايران و آسيای مرکزی) متداول بوده است. اما با ظهور دین اسلام، آريايیها الفبا و خطوط اسلامی را پذیرا شدند. تاریخ شکلگیری خط عربی و نحوهٔ نگارش آن چندان به پیش از اسلام بر نمیگردد و تقریباً همزمان با گسترش اسلام و در سالهای اولیه فتوحات اسلامی شکل گرفت.
هرچند آريايیها خط کنونی خود را از عربها وام گرفتهاند، با این حال در تکامل این خط و در تبدیل آن به هنر خوشنویسی نقش عمدهای داشتهاند. ایجاد نقطه و اِعراب در خط عربی را بهفردی بهنام ابواسعد دؤلی الفارس که در سدۀ اول هجری میزيست، نسبت داده میشود. اين مهم، بیشتر برای جلوگیری از اشتباه خواندن قرآن توسط غیر عربزبانان از جمله آريايیها انجام شد.[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[↑ ] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط … برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: دکتر حشمت حسينی، نگاهی به هنر خطاطی
پيوست ٢: صادق وفا، نگاهی به تاريخچه خوشنويسی در افغانستان
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- 77 Dances
[۲]- برگرفته از: مقالۀ خوشنويسی (با تفاوتهای اندکی)، ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۳]- پاکباز، روئین، دایرةالمعارف هنر، صفحه ۲۰۷
[۴]- سورۀ القلم، آيۀ ۱
[۵]- سورۀ العلق، آيۀ ۴
[۶]- جواهر الکلام، ج ۲۲، ص ۴۱؛ و همچنان: من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۵، باب مناهی پیامبر(ص) ح ۴۹۶۸.
[٧]- عکاشه، ثروت، ۱۳۸۰ نگارگری اسلامی، ترجمه غلامرضا تهامی، ص ۱۰۷[8]- From the Literal to the Spiritual: The Development of the Prophet Muhammad's Portrayal from 13th Century Ilkhanid Miniatures to 17th Century Ottoman Art, Wijdan Ali, EJOS (Electronic Journal of Oriental Studies), volume IV, issue 7, 2001, p. 1[۱٠]- همانجا
[9]- Brend, Barbara, Islamic Art, British Museum Library, Third Edition, 1995, P. 8
[۱۱]- پاکباز، روئین، دایرةالمعارف هنر، صفحه۲۰۷ و ۲۰۸
[۱۲]- شریف، میرمحمد، هنرهای اسلامی
[۱۳]- پیدایش خط فارسی و هنر خوشنویسی، وبگاه تبیان
[۱۴]- وبگاه زرقلم، برگرفته از: دایرةالعمارف تشیع، ص ۱۷۷
[۱۵]- آذرتاش، آذرنوش، کتابخانه دیجیتال دایرهالمعاف بزرگ اسلامی
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□ خط
□ ناريخ خط در افغانستان
□ تاريخ خط در ايران
□ هنر
□ هنر اسلامی
□ خوشنویسی در افغانستان
□ خوشنویسی در ايران
[↑] سرچشمهها
□
□ پاکـباز، روئین، دایـرةالمعـارف هنـر، انتشــــارات فرهنـگ معاصــر، شــــابـک: ۹۶۴-۵۵۴۵-۴۱-۲
□ محمدحسن بن باقر صاحب جواهر، جواهر الکلام (ج ۲۲)، تهران: نشر موسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، اردیبهشت، ۱۳۸۶، شابک: ۹۶۴-۸۳۶٠-۸۹-۸
□ من لایحضره الفقیه، ج ۴، باب مناهی پیامبر(ص) ح ۴۹۶۸، انتشارات جامعه مدرسین.
□ عکاشه، ثروت، ۱۳۸۰ نگارگری اسلامی، ترجمه غلامرضا تهامی، انتشارات سوره مهر، چاپ اول
□ شریف، میرمحمد، هنرهای اسلامی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۲□ Addiss, Stephen, Dances 77, Japanese Calligraphy by Poets, Monks, and Scholars 1568-1868
□ Brend, Barbara, Islamic Art, British Museum Library, Third Edition, 1995
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□ [1 2]
□
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>