فهرست مندرجات
دبیره و یا خَط هنر یا وسیلهای برای ثبت و نوشتن ذهنیات و تفکرات با استفاده از علائمی است که به چشم آشنا باشد و دیده شود. جاحظ میگوید: خط زبان دست است و حافظ افکار و آثار.[۱] در واقع، بشر از زمانی که خواست آنچه را میاندیشد نقش کند، در حقیقت قدم به دنیای خط و نگارش نهاد.[٢]
واژهٔ خط واژهای عربی است. واژهٔ "دبیره" نیز که در پارسی میانه برای همین معنی بهکار میرفته است، خود واژهای با ریشه در زبان بابلی است.[٣] این واژه در پارسی باستان و در سنگنوشتههای هخامنشی به شکل "دیپی" آمده است. داریوش بزرگ در سنگنبشته بیستون چنین مینویسد:
- "تو که زین پس این "دیپی" بخوانی، کردهٔ من تو را باور شود، آن را دروغ مپندار" باز میگوید: "باخواست اهورامزدا مرا کردههای دیگری است که در این "دیپی" نوشته نشد، از این رو نوشته نشد که آن که این "دیپی" پس از این بخواند، او را کردهٔ من گزاف ننماید."
بشر در آغاز، نوشتن نمیدانست و مقصود خود را تنها با گفتار، آن هم در حد نیازهای آن روزگار ادا میکرد. تاریخ پیدایش خط بهدرستی معلوم نیست، این اندازه روشن است که نخستین نوشتارهای انسان، بسیار ساده و ابتدایی بوده است؛ به این معنی که با طرزی به دور از ظرافت تصویر چیزها را میکشیدند و به این ترتیب مقصود خود را به دیگران میفهماندند . به این نوع خط، "خط تصویری" میگویند که هنوز در میان برخی از اقوام، نشانههایی از آن بر جای مانده است.[۴]
خط تصویری بهتدریج تکامل پیدا کرد و پس از گذشتن از مرحله علامتنویسی (معنینگاری) به مرحله الفبایی قدم گذاشت. الفبا برای اولینبار در میان فنیقیها، یعنی اقوامی که حدود سه هزار سال قبل از میلاد در سرزمین فنیقی (لبنان کنونی و حوالی آن) سکونت داشتند، رواج پیدا کرد و از آن جا به سایر جاها پراکنده شد.[*]
حدود بیست و دو هزار سال پیش، انسان در غارهای لاسکو (Lascaux) نخستین تصاویر گفتاری را برروی سنگ و دیوار رسم کرد.
از آن پس تقریباً هفده هزار سال طول کشید تا هنر خط و نوشتار، شگفتانگیزترین دستاورد انسان، بوجود آید. باستانشناسان معتقدند که احتمالاً انسانهای اولیه علامتهای مکتوب را بهمنظور حفظ حکایتهای خود و تاریخنویسی ابتدایی بهکار گرفتهاند.
دهها هزار سال است که طرحگونهها، علامتها و اشکال بهعنوان وسیلهای برای ارتباط پیامهای ساده بین انسانها بهکار میرود. تاریخچه خط و الفبا فرایندی طولانی دارد و این فرایند به کندی و با پیچیدهگی پیشرفته است. تا جایی که اسناد نشان میدهد، خط و نوشتار در "میان رودان" یا همان بینالنهرین (Mesopotamia)، سرزمین بین دو رودخانه دجله و فرات، آغاز شـد. این ســرزمین که از خلیج فارس تا بغـداد امتـداد دارد، در حـدود ســه هـزار ســال قبل از میلاد مســیح به دو ناحیه ســومر (Sumer) در جنوب و کلده (Akkad) در شمال تقسیم میشد.
سومریها و کلدانیها در ناحیه جغرافیایی واحدی بهطور هماهنگ زندگی میکردند، اما زبانهایشان تا حد زیادی با هم تفاوت داشت (تفاوتی مانند زبانهای آلمانی و ژاپنی) این دو جامعه متمدن در مجتمعهای کوچک پیرامونهای شهرهای بزرگی مثل بابل (Babylon) زیر حکومت فرمانروایان زندگی میکردند. اکثراً جمعیت بینالنهرین را چوپانها و کشاورزان تشکیل میدادند. این سلسله مراتب در نخستین لوحههای دستی سومری که از مجتمع معبد بزرگ در اوروک (Uruk) - بهعنوان نخستین اسناد مکتوب معبد بزرگ - بهچشم میخورد.
بدین صورت میتوان نتیجه گرفت که نخستین علامتهای نوشتاری برای ضبط محاسبههای مربوط به کشاورزی بهکار میرفته. لوحههای دیگری نیز در معبد لاگاش کشف شده که نشان از آن دارد که ساختار اجتماعی معبدیان شامل ۱٨ نانوا، ٣۱ آبجوساز، ٧ برده و ۱ آهنگر بوده است.
مدارک دیگر نشان میدهد که بین سومریها نهتنها استاندارد نقره رایج بوده، بلکه پول نیز بهاجاره داده میشده و همچنین لوحهها نشانگر این موضوع اند که در مدارس سومری، که در یک سوی آنها درس معلم و در سوی دیگر مشق محصل حک شده، میتوان پی برد که خواندن و نوشتن بهخط میخی را چگونه یاد میگرفتند.
نخستین کتیبههای این نوع خط (خط میخی)، که بهعقیده کارشناسان نوعی یادداشت محسوب میشده، شامل طرحگونههایی ساده جهت نشان دادن شکل اشیا است. بهطوری که در این خط، شکل اشیا نقاشی میشده. مثلا: سرگاو نشانه "گاو" بوده، یا شکل شرمگاه زنانه، نشانه "زن" بوده است. این نوع خط را میتوان، اولین نوع خط بشری نام برد.
آنطوری که مشخص است، این انسانها به کنارهم گذاشتن این تصاویر قصد نوشتن مطلب و جملهای کامل را داشتند، که به آن اصطلاحاً "خط اندیشهنگار" میگویند. برای مثال اضافه کردن شکل کوه به شکل شرمگاه زنانه، به معنی "زن خارجی (بیگانه)" – زنی که از آن سوی کوها آمده – بود، که برخی معتقدند که چنین لقبی به کنیزها داده میشد. تا کنون بیش از ۱۵٠٠ نمونه از این نوع خط تصویری توسط باستانشناسان شناسایی شده است.
با گذشت زمان، خط تصویری دیگر برای نمایش اشیا به کار نمیرفت بلکه بر اساس مفهوم متن (context)، معانی گستردهتری پیدا کرد و تکامل جالبی در حدود ٢۹٠٠ سال قبل از میلاد حاصل شد. انحنای علامتهای تصویری اولیه از بین رفت. در مناطق باتلاقی و کرانه رودخانههای میانرودان، خاک رس و نی فراوان وجود داشت، در حالی که رسم خطوط منحنی در گل رس خشک شده از لحاظ فنی دشوار بود، پس کتابنویسان بهعلامتهای مستقیم روی آوردند.
کاتبان از لوحههای رسی استفاده میکردند و اشیا یا شکلهایی را که میخواستند به تصویر در آورند را با قلمهایی از نی (که یک سر آن را میتراشیدند) میکشیدند. سومریها این قلمها را (که نسلهای نخستین خودکار و خودنویسهای امروزی بهشمار میرفتند) به شکل مثلث میتراشیدند. پس آنچه روی لوح رسی شکل میگرفت، شکل میخ بود و با ترکیب این علامت میخ مانند نوعی خط نوشتاری معروف به "خط میخی" پدیدار شد.[*]
[↑] پيدايش و سير تحول خط
در قدیم یک سلسله اعمال و علایمی وجود داشت که تا حدی به حفظ خاطرهها و اموری که باید حفظ شوند، کمک میکرد، نظیر: چوبخطهای کوچک آلمانیهای قدیم و یا ریسمانهای گرهخوردهٔ مردمان پرو از زمان اینکاها و یا گردن بندهای صدفی قوم ایروکوا به نام وامپون و بالاخره چوبخطهای استرالیاییها.
خط تصویری
خط تصویری (به انگلیسی: Pictogram) مرحله دوم از مراحل اساسی خط است در این مرحله برای اظهار یک فکر، صورت آنرا میکشیدند، مثلاً برای نوشتن یک حیوان، شکل آنرا میکشیدند. [۵] شاید احتیاج به حفظ خاطرهها و ثبت اندیشهها، نخستین محرک پیدایش خط در بین اقوام ابتدایی بودهاست. چراکه انسان اولیه برای حفظ اموری که میخواست سالهای دراز باقی بماند، ابتدا به رسم شکل و صور آنها پرداخت و تصویرهای واقعی را برای ارتباط کتبی ترسیم کرد و از این تصویرنگاری، خط تصویری آغاز شد. تعداد فراوان تصویرها وعدم امکان نقش کردن مسائل عاطفی، کمبودهای این روش نگارش بود.
خط اندیشهنگار
روش تصویرنگاری در ابتدا به رسم صورت اشیاء میپرداخت، اما بعدها کمکم تصویرها شکل ساده تر و نمادین تری به خود گرفتند و برای مفاهیم عاطفی نیز، علائمی قراردادی وضع شد. بدین ترتیب، بشر توانست با تصویر اشیایی شبیه به اندیشهها، به نمایش اندیشه نیز اقدام کند، مثلا نقش دو پا نشانه راه رفتن وچشم اشک آلود نشانه اندوهگینی بود. این طریق نمایش اندیشه، در تاریخ خطوط، خط اندیشه نگار (به انگلیسی: Ideogram) نام دارد. روش اندیشهنگاری، گرچه تا حدی کاستیهای تصویرنگاری را بهبود بخشید ولی باز کافی نبود، چه در این روش، اندیشهها با علایمی نمایش داده میشدند که بکلی فارغ و مستقل از زبان بودند.
خط واژهنگار
نارسایی روش اندیشهنگاری موجب شد که در کار نگارش طریق دیگری پیش آید که بستگی بیشتر با زبان داشته باشد، یعنی بستگی با اصواتی که چون گوش آنها را شنید، معانی آنها را درک کند. در این روش، واژهها با علایمی نمایش داده میشوند که ربطی با اصوات مزبور نداشتند، ولی در عوض این ویژگی را داشتند که وقتی چشم آنها را میدید، زبان الفاظی را قرین این علامات کند.
خط صوتنگار
با بکار بستن علایمی که شکل واژههای آن جناس لفظی با واژههای بیانگر معانی آنها دارد، خط به مرحلهٔ هجایی کشانیده شد. در این مرحله، هر هجا با علامتی ویژه همراه است.
خط الفبایی
با پیشرفت نمایش هجایی خط کمکم روش الفبایی خط بوجود آمد. در روش سیلابی، با تجزیهٔ هجاها و نمایش مجزای هر یک از آنها، مطلب شکل تحریری به خود میگیرد.[*]
[↑] انواع خط
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[↑ ] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: دکتر ژاله آموزگار، تاریخچهای از نگارش و خط
پيوست ٢: دکتر ژاله آموزگار، خط در اسطورهها
پيوست ۳: دکتر حشمت حسينی، نگاهی به هنر خطاطی
پيوست ۴: صادق وفا، نگاهی به تاريخچه خوشنويسی در افغانستان
پيوست ۵: علیرضا مقاری، سیری در پیدایش و تحول خط
پيوست ۶: محمدتقی بهار، تاریخ خط فارسی
پيوست ٧: تاریخچه پیدایش خط و الفبا، ترجمۀ اکبر تبریزی
پيوست ۸: محمدرضا معتمدی، تاریخچه پیدایش خط
پيوست ۹: عليقلی اعتماد مقدم، تاریخ خط در ایران و جهان
پيوست ۱٠: یزدان صفایی، تاریخچهای از خط و دبیره
[↑] پینوشتها
[۱]-
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5]
□ [1 2 3 4 5]
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 17 18 19 20]
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]