جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۳, جمعه

تاریخ خط در ایران و جهان

از: علیقلی اعتماد مقدم

تاریخ خط حرفی در جهان و ایران

(قسمت نخست)


فهرست مندرجات

[تاریخ خط][قسمت دوم]


در این نوشتار، مدارك تاريخی درباره الفبا در ايران: رواياتی درباره ظهور خط برمبنای متن قديمی: از "التنبيه و الاشراف" و "مروج‌الذهب" اثر مسعودی، "التنبيه علی حدوث التصحف" اثر حمزه اصفهانی، از "الفهرست" اثر ابن نديم ـ مقايسه حروف كوفی و اوستايی دو كتيبه لاجيم و ابرقو ـ ترتيب حروف معجم، ترتيب طبيعی صداها بررسی شده است.


[] تاریخ خط حرفی در جهان اسلام و ایران

می‌گویند كه هندوان در آغاز هر كتابی، می‌نویسند: "درود بر كسی باد كه خط را اختراع كرد." ما نیز چنین ستایشی را به حق درخور ‌آن كس می‌دانیم، چون كلید هر دانشی خط است. بی‌جهت نیست كه آغاز دوران تاریخی رابا پیدایش خط میزان كرده‌اند دیرزمانی است كه مردم جهان پی به اهمیت آن برده و خواسته‌اند كه بدانند كی و كجا و چگونه آن اختراع شده است.

چنان‌كه از كتب فارسی و عربی و یونانی مستفاد می‌شود موضوع اصلی الفبا و مخترع آن چندین‌بار در تاریخ جهان زمینه بحث و جدل دینی و فرهنگی بوده است.

تا یك قرن پیش به‌طوری موضوع الفبا را با روایات مذهبی مربوط كرده بودند كه كسی از ترس تكفیر جرئت سخن گفتن در آن باره را نداشت. كم كم موضوع بدین سادگی را با اغراض بخصوصی به موضوع باستان‌شناسی در آمیختند و حدسیات كم و بیش مغرضانه در پشت حدسیات نمودار گشت تا به گمان خود بتوانند پرده‌ای بر روی تاریخ این اختراع شگفت‌آور بكشانند و مخترع خط الفبایی به پرده فراموشی بسپارند.

در اسناد كهن اروپایی مدركی دیده نمی‌شود كه ذكری از نام مخترع خط كرده باشد. و هنگامی‌كه در این باره سخن می‌گویند جز افسانه و اوهام چیز دیگری دستگیر كسی نمی‌شود. در ایران با اینكه قرن‌هاست كه به‌علت تعصبات جاهلانه و خرابكاری زندیقان از جعل و دست خوردگی در مدارك تاریخی فروگذار نگردیده با اینهمه خوشبختانه از لابلای سطور تاریخ می‌توان اسناد و مداركی تاریخی و فنی یافت كه به‌طور روشن تاریخ الفبا را نشان می‌دهند.

پیش از اینكه وارد بحث تاریخی شویم توجه خوانندگان را به این دو نكته جلب می‌كنیم:

    "كاملترین خط الفبای جهان تا به امروز، خط اوستاست و در میانه خطوط میخی، خط میخی فارسی تنها خطی است كه به‌صورت الفبای نسبتاً كاملی در آمده است."

می‌توانیم از خود بپرسیم كه چه علتی در كار بوده است كه نه ملل قدیم و نه از كشورهای نوخاسته كنونی، نتوانسته‌اند خطوط خود را درست و كامل كرده و نیز برای هر صوتی یك نشانه ویژه‌ای بكار برده باشد. تنها علت آشكار آنست كه هیچ یك به راز اصلی آشنایی نداشته بودند و این راز كه جزء رازهای فرهنگی ایران به‌شمار می‌رفته در دسترس هر كس نبوده است و با از میان رفتن آن طبقه ممتاز، رموز اصلی آن در تاریكی نهفته شده است.

اگر خواسته باشند بی‌غرضانه راجع به تاریخ و اصل خط‌های حرفی جهان پژوهش كنند و به نتیجه برسند ناگزیرند تحقیق كنند كه كدامیك از ملت‌های جهان خط‌های كامل مختلف داشته است و كدام خط است كه ترتیب حروف آن علمی و فنی است، زیرا هر خط كاملی كه ترتیب حروف آن علمی باشد مخترع آن از علم صداشناسی اطلاع داشته و باید در نزد آن ملت مدارك فنی و علمی و تاریخی خط حرفی یاد شود.

در صورتی‌كه چنین تحقیقاتی انجام گیرد، تاریخ خط و علم صداشناسی و موسیقی و سبب پیدایش و پیشرفت این علوم در قدیم روشن خواهد شد و معلوم خواهد گردید چنان‌كه زمینه اختراع نت موسیقی خط لاتین نبوده، زمینه خط‌های حرفی جهان هم خط میخی و نقشی نبوده است.

اینك می‌پردازیم به مدارك تاریخی درباره الفبا در ایران[۱]: جهشیاری در كتاب الوزراء می‌گوید: "پیش از گشتاسب بن لهراسب كتب و رسائل كم بود ولی در هنگام پادشاهی گشتاسب زرتشت ظهور نمود و خط عجیب خودش را برای همه زبان‌ها آورد و مردم خط و نوشتن آموختند و در این كار ماهر شدند."

مسعودی در كتاب "التنبیه و الاشراف" كه در ۳۴۵ هجری تألیف شده است: "زرتشت كتاب اوستای معروف خود را آورد و عدد سوره‌های آن بیست و یك بود و هر سوره‌ای در دویست ورق، و عدد حروف و اصواتش شصت حرف و صوت، و هر حرف و صوتی شكل جداگانه داشت و از آن‌ها حروفی تكرار و حروفی اسقاط می‌شوند زیرا كه مخصوص زبان اوستا نیست. این خط را زردشت احداث كرده و و مجوس آن را دین دبیره می‌گویند.»

"و زردشت خط دیگری احداث كرد كه مجوس آن را كسب دبیره[٢] یعنی خط كلی می‌گویند، و با این خط لغات امم دیگر و صدای حیوانات و طیور و غیره را می‌نوشتند. عدد حروف و اصوات این خط یكصدوشصت حرف و صوت است و هر حرف و صوتی صورتی جداگانه دارد. در خطوط امم دیگر، خطی كه دارای حروفی بیشتر از این دو خط باشد نیست، زیرا كه حروف یونانی كه اكنون آن را رومی می‌گویند بیست و چهار حرف دارد و در آن "ح خ غ ه ذ ض" وجود ندارد."

    "فارسیان غیر از این دو خط كه زردشت آن را احداث كرد پنج خط دیگر دارند. برخی از این خط‌ها در آن كلمات نبطی[٣] داخل و در برخی داخل نمی‌شود."

مسعودی در كتاب "مروج‌الذهب" گوید: "زردشت پوراسپتمان - از اهل آذربایجان بود و او پیغامبر مجوس است و كتاب معروف را كه عوام آن را زمزمه می‌گویند و مجوسان آن را ابستا می‌نامند آورد. حروف معجم این كتاب كه او برای ایشان آورد شصت حرف معجم دارد. در حروف زبان‌های دیگر حروف معجم بیشتر از این نیست."

حمزه‌ی اصفهانی[۴] در كتاب التنبیه علی حدوث التصحیف گوید: "مهمترین کتاب‌های مردم جهان از سكان شرق و غرب و شمال و جنوب دوازده كتابت است و آن حمیری، عربی، فارسی، عبرانی، سریانی، یونانی، رومی، قبطی، بربری، اندلسی، هندی و چینی است. پنج از آن‌ها استعمالش مضمحل و باطل شده و كسانی كه آن‌ها را می‌دانسته‌انداز میان رفته‌اندو آن حمیری و یونانی و قبطی و بربری و اندلسی است. سه از آن‌ها در كشورهای خود استعمالش باقیست و كسی در بلاد اسلامی نیست كه آن‌ها را بداند و آن رومی و هندی و چینی است و چهار از آن‌ها در كشورهای اسلامی مستعمل می‌باشد و در دست است و آن عربی و فارسی و سریانی و عبرانی است."

"اما كتابت عربی یك نوع دارد و در آن تفنن نیست فقط خط قلمهای آن در حال تجوید و تعلیق تغییر می‌كند. ولی كتابت فارسی متنوع است و دارای هفت فن می‌باشد كه محمد موبد معروف به ابوجعفر متوكلی (۲۵٠ هجری) ذكر كرده است. به گمان او فارسیان در هنگام پادشاهی خود با هفت كتابت اراده گوناگون خود را تعبیر می‌كردند و نام‌های آ‌ن‌ها این است: آدم دفیره، كشته دبیره، نیم كشته دفیره، فرورده دفیره، راز دفیره، دین دفیره (وسف دفیره).

معنی آدم دفیره كتابت عامه است، معنی كشته دفیره كتابت تغییر یافته (گشته) است. معنی نیم كشته دفیره كتابت نیم تغییر یافته است. معنی فرورده دفیره كتابت رسائل است. كتابت دین است و با این كتابت می‌نوشتند قراأت و كتب دینی خود را. معنی وسف دبیره جامع الكتابات است و آن كتابتی بوده شامل لغات امم از روم و قبط و بربر و هند و چین و ترك و نبط و عرب. كتابت عامه از میان آن‌ها با بیست و هشت قلم رسم می‌شد و برای هر قلی از آن‌ها نام جداگانه‌ای بود چنانكه گفته می‌شود در خط عربی و خط تجاوید و خط تحریر و خط تعلیق."

"صناعت كتابت نام‌های مختلفی داشته ملازم فنون طبقات اعمال و بیشتر آن نام‌ها فراموش شده و آنچه از آن‌ها به یاد مانده این است: داد دفیره، شهر همار دفیره، كده همار دفیره، گنج همار دفیره، آهر همار دفیره، آتشان همار دفیره، روانگان همار دفیره.

    اما داد دفیره كتابت احكام و اقضیه است.
    شهر همار دفیره بیت الخراج است.
    كده همار دفیره كتابت حساب‌های دارالملك است.
    گنج همار دفیره كتابت خزائن است.
    آهر همار دفیره كتابت اصطبلات است.
    آتشان همار دفیره كتابت حسابهای آتش است.
    روانگان همار دفیره كتابت و قفهاست.

كتاب‌های دیگر هم بوده است كه نام‌های آن‌ها مندرس شده و روشن نیست در نوشتن، این هفت نوع كتابت را به كار می‌برند چنانكه در سخن گفتن نیز پنج زبان بكار می‌رفت …" (تا اینجا جكایت زردشت پور آذرخور معروف به محمد متوكلی می‌باشد.)

    "فارسیان نیز كتابت دیگری به‌نام كتابت عصا داشتند. این را شلمقانی حكایت می‌كند و متوكلی از این كتابت خبر نداشت."

ابن ندیم در الفهرست (كه در سال ۳٧٧ هجری تألیف شده) گوید: "عبدالله بن مقنع (وفات ۱۴۴ هجری) گفت فارسیان دارای هفت كتابت بودند. از آن‌هاست كتابت دین و نامیده می‌شود دین دفتریه و با آن اوستا را می‌نویسند. كتابتی دیگری ویش دبیریه گفته می‌شود و آن سیصد و شصت و پنج حرف بود، با آن فراست و زجر و شر شر آب و طنین گوش و اشاره‌های چشم و ایما و غمزه و مانند این‌ها را می‌نوشتند." صاحب الفهرست گوید كه: "كسی از ین قلم دستش نیفتاد و از فارسیان كسی امروز نمی‌تواند آنرا بنویسد. اما موبد را از آن پرسیدم گفت آری بكار می‌رود برای ترجمه چنان‌كه در كتابت عربی تراجمی موجودست."

«كتابت دیگر گستج[۵] گفته می‌شود و آن بیست و هشت حرف است. با آن نوشته می‌شود عهود و مؤامرات و قطائع. و همچنین فارسیان با این كتابت روی انگشتر و حاشیه لباس و روی فرشها و سكه‌های دینار و درهم نقش می‌كردند.

كتابت دیگر شاه دبیره گفته می‌شود. با این كتابت شاهان عجم تكلم می‌كردند و میان خودشان، ولی نه با عوام، و منع میكردند از آن سایر مردمان كشور را،از ترس اینكه مبادا آگاه شود از اسرار ایشان كسی كه شاه نیست. بدست ما نیفتاد.

كتابت رسائل چنان‌كه بر زبان جاری است و در آن نقطه نیست. برخی از آن‌ها به زبان سریانی اولی كه اهل بابل به آن گفتگو می‌كردند نوشته می‌شد و خوانده می‌شد به فارسی. عدد حروفش سی و سه حرف است.

نامه دبیره وهام دبیره گفته می‌شود و آن برای سایر اصناف كشور بجز شاهان است...

كتابت دیگر راز سهریه گفته می‌شود. پادشاهان با آن رازهای خود را می‌نوشتند با هر كس از سایر امم. عدد حروف و اصواتش چهل حرف است و هر حرفی از حروف و اصوات، صورت معروفی دارد و در آن لغت نبطی نیست.

و ایشان را كتابت دیگری است كه داس سهریه گفته می‌شود. با آن فلسفه و منطق نوشته می‌شود و آن را بیست و چهار حرف است. نقطه دارد. بدست ما نیفتاد."

پس از فتنه مغول و نابودی آثار تمدن مخصوصاً در مشرق ایران، دیگر مطلب تازه‌ای درباره‌ی تاریخ و مخترع و انواع خط به‌نظر نمی‌رسد ولی خوشبختانه تألیف کتاب‌های تجوید به فارسی و عربی و تحقیقات صدا‌شناسی از چند هزار سال پیش به این طرف همیشه در ایران ادامه داشته است.

علمی كه در آن از مقاطع دهان و حروف هجا و مخرج و صفات هر حرف بحث می‌كند علم تجوید می‌نامند. از چند قرن پیش از میلاد در ایران و هند دعاها و سرودهای مذهبی را به زمزمه و آهنگ می‌خواندند این طرز خواندن را مردم این دو كشور از پیشوایان دینی خود با علاقمندی بسیار می‌آموختند زیرا عقیده داشتند كه اگر سخنان مقدس با تلفظ صحیح قدیمی و زیبای خود ادا نشود تأثیری ندارد و این عادت به همان روش دیرینه اكنون در كنار بتكده‌های هند و صحن مسجدها معمول است.

در ایران پیش از اسلام بجز علم تجوید، حروف مخصوصی برای ضبط زمزمه یا قرائت کتاب‌های دینی داشتند كه بدبختانه بجز حروف آن الفبای آهنگی و ترتیب علمی بی‌مانند آن و علامات تجوید و برخی اصطلاحات و مدارك تاریخی از كتب اصلی این علم چیزی بدست ما نیفتاده است.

در دوره‌ی اسلامی، نخستین علمی را كه به عربی نقل كردند علم تجوید بود، ولی چون این علم از دانش‌های سری دینی و در ایران منحصر به یك دسته مخصوصی بود مسلمانان جز معلومات سطحی از آن چیز دیگری نتوانستند به دست بیاورند زیرا اگر با اصول فنی این علم آشنایی می‌داشتند می‌توانستند خط تجویدی داشته باشند و مجبور نشوند برای قرائت هر كلمه‌ای شرح جداگانه‌ای در کتاب‌های مفصل خود بنویسند.

مقايسه حروف كوفی با اوستا (از روی كتيبه لاجيم)

از قراری كه نوشته‌اند در زمان حجاج بن یوسف در عراق اختلافات خونینی میانه‌ی مسلمانان در قرائت آیات قرانی پیدا شد. برای جلوگیری از این اختلافات حجاج از کتاب‌های ایرانی خود كمك خواست و در همین هنگام است كه حروف معجم كوفی از خطوط قدیم ایران اقتباس گردید. چون آثار قدیم‌تر خط كوفی اصلی را به‌علت شباهت بسیار با خط قدیم ایران حتی در قرن سوم و چهارم هجری از میان برده‌اند، در این‌جا ما حروف كوفی دو كتیبـه‌ی لاجیـم و ابرقـو را كه در كتـاب آثـار ایران چاپ شـده اسـت زمینـه‌ی مقایسـه قرار می‌دهیـم. دو كتیبـه مذكـور كه در اوایل قرن پنـجم هجـری نوشـته شـده از معتبرترین اسـناد قدیمی شـیوه كوفی به‌شمار می‌آینـد.

از نكات قابل توجه در تاریخ الفبا، ترتیب طبیعی صداهاست كه یكی از كلیدهای سر ساختمان حروف به‌شمار می‌آیند.

ترتیب حروف معجم كه ترتیبی باستانی است تا اواخر قرن چهارم هجری رواج داشته و پایه‌اش بر مقطع‌های حروف از حلق تا لب بوده است. این ترتیب یگانه ترتیب علمی و فنی صداها در جهان است و مانند آن در هیچ الفبایی دیده نمی‌شود. ترتیب حروف معجم كه در "الكتاب" سیبویه (اواسط قرن دوم هجری) آمده به شرح زیر است:

    "همزه الف ه ع ح غ ق ك ض ج ش ی ل ر ن ط د ت ص ز س ظ ذ ث ف ب م و"

در کتاب‌های تجوید، مقطع‌های بسیاری از دهان عمودی و افقی و همچنین مقطع جداگانه زبان یافت می‌شود. برای نمونه چند مقطع در ذیل می‌دهیم:

اين مقطع از كتاب مفتاح‌العلوم سكاكی كه در خوارزم صد سال پس از مؤلف نسخه‌برداری كرده‌اند گرفته شده است و مربوط به قرن هفتم هجری است. اين نسخه در كتابخانه مجلس شورای ملی تهران می‌باشد.

در قرن سوم و چهارم هجری یكی از جدال‌های مهم شعوبیه بر سر اسم حروف معجم به‌جای الفبا و ترتیب تجویدی ایران آن و شباهت كامل حروف كوفی با حروف اوستا و بویژه شكل همزه و علف و نقص خط كوفی بوده است كه عاقبت منتهی به برهم زدن ترتیب حروف و تغییر شیوه خط و محو بسیاری از آثار، و جعل آثار و احادیث و اخبار در این باره شده است.

به‌موجب حدیثی كه نسبت روایت آن را به ابی‌ذر غفاری داده‌اند، خط به‌منزله یك كتاب آسمانی از آسمان بر حضرت آدم نازل شده و بیست و نه حرف دارد و "لام الف" یك حرف است و دو حرف نیست.

مقصود از این روایت آن است كه اختراع خط، مربوط به قومی از اقوام نیست كه آنرا از افتخارات خود بدانند بلكه ساخته و پرداخته آسمانی‌ست و شماره‌ی حروف الفبای عربی هم همان بیست و نه است كه از قدیم علمای فن برای سخن‌گویی لازم دانسته‌اند. واضح است كه زبان عربی حروف و اصواتی بیشتر از بیست و نه برای ضبط تلفظ خود لازم دارد و "لام الف" هم نمی‌تواند یك حرف باشد.

در كتاب التیجان منسوب به وهب بن منبه كه در اواخر قرن دوم هجری می‌زیسته است آمده - فرشته‌ای كه در خواب به عابر نبی خواندن بسم‌الله یاد می‌داد به او می‌گفت:

    در كار این حروف دقت كن و نام آن‌ها را چنان‌كه زبان و لب تو به تو می‌دهد بگذار. "ب" را با لب می‌گویی پس آن را باء نام بگذار. پس اگر بگویی "س" آن دندان است.

با این روایت نویسنده خیال داشته است كه از این راه الف باء را باز به آسمان و فرشته نسبت دهد ولی نتوانسته است كه راجع به بقیه‌ی حروف چیزی بگوید.



هر چند خلفاء و شعوبیه به قوه‌ی احادیث و اخبار جعلی موفق به تغییر حروف و شیوه خط كوفی شدند ولی مسئله "همزه" و "الف لام" لاینحل ماند.

در خط كوفی مانند اوستا، الف یا همزه را اینطور لا می‌نوشتند كه بعد از تغییر خط "لام الف" خوانده می‌شد.

این حرف لا در كلمه "الله" كه در خط كوفی این طور "لا للله" نوشته می‌شد دو بار به‌كار رفته و محو و حك آن به آسانی ممكن نبوده است و به همین جهت در كلیه كتب تجوید و غیره در موضوع این حرف مطالب مهمی نوشته‌اند كه دلیل بر حیرت مؤلفین در حل اشكال است ولی در المقنع خواهی نخواهی اقرار شده كه این حرف در اصل شبیه به حروف اعاجم بوده است.

باری آنچه مورخین ایرانی و عرب راجع به خط به‌صورت آشكار و مرتبی نوشته‌اند، این‌ است:

در حدود چهل و یك سده پیش از میلاد، ایرانیان خطی داشتند كه یاد گرفتن و نوشتن آن آسان نبوده و مخترع این خط را بوذاسف نوشته‌اند.

سی و سه سده بعد از آن تاریخ یعنی هجده قرن پیش از میلاد زردشت خط شگفت‌آوری اختراع كرد كه باعث ترقی و نشر علوم و فنون گردید.[۱۹]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- نگاه كنید به: دبیره (ذبیح بهروز) جزوه شماره ۲ ایران كوده؛ گشته دبیره (دكتر صادق كیا) جزوه شماره ۵ ایران كوده؛ خط و فرهنگ (ذبیح بهروز) جزوه شماره ٨ ایران كوده؛ قصه سكندر و دارا (دكتر اصلان غفاری)؛ آینده زبان فارسی (دكتر محمد مقدم).
[۲]- صحیح كلمه ویسپ دبیر است یعنی خط كامل.
[۳]- نبطی معرب ناپد یعنی ناخدا و دریا نورد است.
[۴]- وفات او را از ۳۵٠ تا ۳٦۵ هجری نوشته‌اند.
[۵]- معرب كلمه "گشته" است یعنی خط گردانیده. اشكال حروف را از روی دهان می‌كشیدند و بعد آنرا برای زیبایی تا نود درجه می‌چرخانیدند. اصطلاح مهم گشته دبیره از اینرو پیدا شده است.



[] جُستارهای وابسته

[1 2 3]





[] سرچشمه‌ها

اعتمادمقدم، علیقلی، "تاریخ خط حرفی در جهان و ایران". هنر و مردم، دوره ۳-۴، ش ۲٨ (بهمن ۴۳): صص ۱۵-۱۹، طرح.


[برگشت به بالا]