جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۴, شنبه

تاریخ خط در ایران و جهان

از: علیقلی اعتماد مقدم

تاریخ خط حرفی در جهان و ایران

(قسمت دوم)


فهرست مندرجات

[قسمت نخست][قسمت سوم]


در این مقاله آقای علی‌قلی اعتماد مقدم به بررسی مدارك تاريخی ‌در باره تاریخ خط حرفی از قرن شانزده ميلادی تاكنون در اروپا می‌پردازد.


[] تاریخ خط حرفی در اروپا

در مقاله پیشین مدارك فنی و روایات تاریخی راجع به خط را در ایران دادیم و در این گفتار می‌خواهیم تقریباً تمام مداركی را كه از اواخر قرن شانزدهم میلادی تا كنون در اروپا جمع‌آوری شده و یا حدس زده‌اند به نظر خوانندگان برسانیم و داروی آن را به عهده ایشان بگذاریم. زیرا كه مقصود ما در این مقالات نشان دادن مدارك و حدسیاتی است كه درباره خط و تاریخ آن گفته شده است و امیدواریم كه در مقایسه مطالبی كه در مقاله اول ذكر شده و این‌جا تذكر داده می‌شود، در آینده مطالب تازه‌تری به نظر خوانندگان برسانیم كه راه بررسی و داوری را آسانتر نماید.

موضوع جعل اسناد و مدارك برای اثبات دعوی‌های فرهنگی و احادیث و روایات مذهبی تازگی ندارد و شرحش از موضوع مقاله ما خارج است.

ولی لازم به تذكر است كه هیچ كس گمان نمی‌كرد كه این جعل‌ها در كلیات تاریخ قدیم، تا به مومیایی‌های مصری و جمجمه انسان قدیم كشانیده شود.

در هر صورت راجع به بحث در این قسمت از تاریخ فرهنگ بشر، بایستی در رد و قبول مدارك، احتیاط را از دست نداد.

نخستین بار پس از بیداری اروپا، یك ایتالیایی به نام فیلیپ ساستی[۱] در سال ۱۵٨۵، نامه‌ای از هند به پیروتوری[٢] بدین مضمون نوشت كه پنجاه حرف الفبای سنسكریت برروی حركت دهان و زبان ساخته شده است.

این نامه در افكار جویندگان اروپایی، در اواخر قرن شانزدهم هیجان ایجاد كرد كه ما از جزییات آن اطلاع درستی نداریم، ولی تأثیر آن را از آن تاریخ به بعد در افكار جویندگان غرب می‌بینیم.

در ســال ۱٦٦٨ یعنـی هشــتادوسه ســال بعـد از تاریـخ نامـه ســاســتی، جـان ویلكـنـز[٣] الفبایی از روی دهان ساخت كه نمونه‌اش این است:

چنان‌كه ملاحظه می‌شود دانشمندی كه این الفبا را ساخته از علم تجوید و صداشناسی بی‌بهره بوده است.

هر چند این الفبا از الفبای مجهول‌الاصل لاتین پست‌تر است، ولی در حقیقت دارای زمینه‌ایست كه الفباهای معمولی از آن بی‌بهره‌اند.

نمونه الفبای ساخته شده به وسیله ویلكنز

باری، در همین اوان كسی به نام فن هلمونت[۴] در هلند كتابی به‌نام لاتین به‌نام “الفبای طبیعی” نوشت و در آن دعوی كرد كه الفبای عبری در بهشت و از روی دهان ساخته شده است. نمونه‌ای از آن در ذیل داده می‌شود:

از نمونه حرف “ش” عبری، و حروف دیگری كه اشكال آن‌ها در این‌جا داده نشده، فن هلمونت در تحت تأثیر نامه ساستی خواسته است كه كلیه حروف را از روی دهان و زبان رسم كند، بی‌آنكه توجهی به دیگر اندام‌های دهان كرده باشد. این كار فن هلمونت نشان می‌دهد كه از كتب تجوید اسلامی و هندی بی‌اطلاع بوده. و می‌خواسته است ثابت كند كه الفباهای جهان از خط عبری مشتق شده است در صورتی‌كه در كتب تاریخ الفبا، تاریخ ایجاد خط عبری را از ده یازده قرن پیش جلوتر نتوانسته‌اند بدهند.

فن هلمونت به تصور اینكه صدای “شن” مربوط به زبان و كام است كوشیده كه شكل “شن” عبری را با حركات زبان نشان دهددر صورتیكه در اصطلاحات صداشناسی قدیم و حتی جدید این حرف از حروف دندانی است

در هر صورت واضح است كه این دانشمند در اثبات نظریه بستگی شكل حروف با صدا و به ویژه تطبیق آن با حروف عبری درمانده، و به همین جهت در مدت چهار قرن گذشته كتاب او مورد توجه و قبول پژوهندگان واقع نگردیده و حتی در كتابهای مفصل و مهم تاریخ خط از آن ذكری نشده است، و محققین اروپایی برای پی بردن به سر ساختمان خط و تاریخ آن راه دیگری را پیش گرفته‌اند. همچنین ملاحظه می‌شود كه موضع الفبا و تاریخ آن و نسبت دادن آن به ملتها، مورد توجه یكی از بزرگترین متفكران قرن هجدهم میلادی، ولتر (۱٧٧٨-۱٦۹۴) بوده است.

وی گوید: چگونه است كه اصطلاحی برای كلید دانش‌ها كه آن را الفبا می‌گویند ندارد، در حالی‌كه برای “شماره” می‌گوییم “علم شمارش” و نمی‌گوییم “دانش یك و دو وسه” وی در حالی كه به‌طور طعنه اشاره كرده است كه چرا برای چنین اختراع بزرگی نتوانسته‌اند نامی بگذارند، ارتباط حروف را با صدا در نظر گرفته است.

نمونه‌ای از خط فن هلمونت

در چاپ هفتم و هشتم دایره‌المعارف بریتانیكا (قرن نوزدهم) نوشته شده است “ظاهراَ زمان اختراع خط را تاریكی نفوذناپذیری فرو گرفته است. اگر اختراعی با این همه اهمیت برای بشر، بعد از طوفان نوح صورت گرفته بود تصور می‌كنیم نام مخترع آن، در تواریخ كشوری كه چنین مخترعی در آن می‌زیسته نوشته شده بود... چون نمی‌توانیم كه از روی تاریخ و حتی با تخیلات خود اصل الفبا را تعیین كینم، باید به موجب مدارك صحیح علمای یهود، نسبت آن را به آدم بدهیم، یا اینكه بگوییم این اختراع از اختراعات بشر نیست و الفبا از آسمان نازل شده است.”

علت چنین اظهارنظر موهومی، آن هم در دو چاپ مختلف دایره‌المعارف بریتانیكا این است كه در نوشته‌های یونانی و لاتین قبل از میلاد و كتب بعد از میلاد با آن زبان‌ها نوشته شده، راجع به الفبا هیچ‌گونه مدرك تاریخی و فنی نظیر مقاله الفهرست ابن ندیم و كتب صداشناسی و تجوید ایران و همچنین هند وجود ندارد.

چون در قرن گذشته، دیگر استناد به این‌گونه اوهام امكان نداشت و تكرار این قبیل سخنان به‌شوخی تلقی می‌گردید، در پی چاره‌گری بر آمدند كه روش نوینی پیش گیرند تا بتوانند همان روایات را با حدسیات به‌صورتی درآورند كه تا اندازه‌ای پذیرفتنی باشد.

امانوئل دوروژه در ۱٨۵۳ در “آكادمی دزنسكریپسیون”[۵] فرانسه حدسیات و احتمالات خود را درباره اصل و پیدایش الفبا در یك سخنرانی شرح داد و بعد نسخه اصلی این سخنرانی به‌علل اسرارآمیزی از میان رفت و بعدها هم ابداً پیدا نشد و مجدداً هم موفق به نوشتن آن سخنرانی نگردید.

تیلور[٦] مولف اولین تاریخ برای پیدایش الفبا، این حدسیات را كه كسی نمی‌داند چیست به‌عنوان “حدس درخشان” خوانده و بنیاد كارش را بر آن گذاشته است.

این “حدس درخشان” امانوئل دوروژه، تقریباً این بوده است كه طوایف فنیقی كه مردمانی بازرگان بوده‌اند و چنان‌كه هرودت گفته از كرانه خلیج فارس به مدیترانه مهاجرت كرده‌اند. الفبا را از روی نقوش مصری ساخته و برای سهولت در كارهای بازرگانی آن را به‌كار برده بودند و یونانیان از آن‌ها فن نوشتن را یاد گرفتند.

باری نخستین مدرکی كه در سال ۱٨٦٨ كشف شده و در تنظیم تاریخ خط و نسبت آن به فنیقی‌ها موثر بوده مدرك ذیل است:

در سال ۱٨٦٨ میلادی یك كشیش و مبلغ آلمانی در نزدیكی ویرانه‌های یكی از شهرهای قدیمی موآب چادر زده بود. یكی از مشایخ عرب پیش این كشیش می‌رود و می‌گوید در نزدیكی این‌جا سنگی است كه روی آن نوشته‌هایی كنده شده است. همین كه این كشیش بدانجا رفت سنگ سیاه خارایی را یافت كه در حدود یك متر طول و شصت سانتیمتر عرض و شانزده سانتی‌متر كلفتی داشت. روی آن سنگ سی‌وسه سطر با حروف غیر معمولی[٧] كنده شده بود. آن كشیش آلمانی بی‌درنگ داخل مذاكره شد كه آن را برای موزه برلین بخرد ولی بدبختانه قنسول فرانسه كوشش كرد تا آن را برای موزه پاریس بفرستد. این پیشامد قیمت سنگ را به‌اندازه‌ای بالا برد كه خریدن آن غیر ممكن گردید. پس از این، عرب‌ها برای تقسیم پول فروش آن به جان هم افتادند. كشمكش آنان به جایی نرسید و آتش زیر سنگ افروختند و از آن پس آب بر روی آن پاشیدند و سنگ تكه تكه از هم تركید، و تكه‌های سنگ را به انبار حبوبات برای تبرك فرستادند.

پیش از شكسته شدن این سنگ، قنسول فرانسه یك قالب فشاری از روی آن سنگ‌‌نبشته گرفته بود ولی چون زود سواره از آنجا گریخته بود، آن قالب به هفت تكه گردید زیرا كه هنوزتر بود. بدین جهت قابل استفاده دیگر نبود. دو قالب فشاری دیگر از دو تكه بزرگ این سنگ‌ شكسته بعد از آن گرفته شد و این كار را فرستاده “سر چارلزوارن” كرد و همچنین یك قالب فشاری دیگر هم از طرف قنسول فرانسه گرفته شد.

بـاری تكـه‌هایـی از ایـن سـنگ را به اورشـلیم بردنـد و برخـی تكـه‌های آن در پـاریس و بعضـی در لنـدن اســت. بـه كمـك ایـن قـالـب‌های فشــاری بعـداً تكـه‌هـا را بـه هـم چسـبانیدنـد. (نقل از فرهنـگ كتـاب مقـدس تألیف دیـویس، چـاپ چهـارم، صفحه ۵٠٨)[٨].

نمونه خط فنیقی

با وجود حدسی كه نسبت آن به امانویل دو روژه داده شد و هواداری روحانیون از آن حدس، معلوم می‌شود كه پژوهندگان دست از تحقیق بر نداشته و همچنین در این فكر بوده‌اند كه یك الفبای منطقی بسازند، زیرا در ۱٨٦٧ “بل”[۹] یك الفبا به‌نام “الفبای پدیدار” اختراع كرد كه نمونه آن در ذیل داده می‌شود:

بدیهی است كه چنین الفبایی هر چند پایه‌اش علمی و دقیق بود ولی به‌هیچ وجه نمی‌توانست جای الفبای ساده ناقص لاتین را كه مردم به آن انس داشتند و جنبه دینی هم به‌خود گرفته بود بگیرد.

اسحق تیلور كه یكی از روحانیون بود دو جلد كتاب جامع و مفصل درباره الفبا در تاریخ ۱٨٨۳ به‌نام كتاب “الفبا” نوشت.

نمونه الفبای ساخته شده به وسیله “بل”

این كتاب از حیث جمع‌آوری خطوط جهان و ترتیب جدول‌ها قابل توجه بوده و همیشه مورد استفاده خواهد بود. ولی چون مؤلف در تعریف كتاب خود غرض خاصی داشته به‌علت نداشتن هیچ‌گونه مدرك تاریخی، ناچار شده اكثر مباحث كتاب را كه مربوط به اصل مخترع الفباست با كلمات حدس و احتمال پر كند و اساس كلی آن حدسیات و احتمالات، حدس مفقودالاثر امانویل دوروژه است كه مؤلف، آن را “حدس درخشان” خوانده است.

باری، با همه اصراری كه تیلور درباره كشانیدن تاریخ خط به اقوام بیبلیك[۱٠] داشته این حقیقت را نتوانسته انكار كند و می‌گوید: “عجب است كه قدیم‌ترین آثار الفبایی ایران از ناحیه‌ای به‌دست آمده كه استان هندی شاهنشاهی داریوش بزرگ بوده است.”

و همچنین در كتاب “الفبا” تذكر داده است كه مسعودی در قرن دهم میلادی از زند و اوستا شرحی نوشته كه ظاهراً‌ از منبع موثقی است. او می‌گوید كه آن كتاب روی دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود با خطی كه زردشت آن را اختراع كرده بود”.

چاپ دوم كتاب الفبا در ۱٨٨۲ در زیر نظر خود اسحق تیلور انجام شد و چنان‌كه مؤلف تصریح كرده است در این مدت مطالب تازه‌ای به دست او نیفتاده كه در چاپ جدیدش آن را اضافه كند.

تقریباً یازده سال پس از چاپ دوم كتاب فوق، دایره‌المعارف بریتانیكا در چاپ سیزدهم می‌نویسد:

    “اگر با مداركی كه تا اوت ۱۹۱۵ در دست ماست بخواهیم درباره تاریخ الفبا تحقیق كنیم، فایده‌ای نمی‌بخشد. كشفیات عظیم كاپادو كیه و آسور و مصر هنوز در مرحله ابتدایی خود است و هر اظهار نظری را ممكن است كشف دلایل تازه‌تری باطل كند.”

در ۱۹۲٧، “وادل” استاد سابق دانشگاه لندن كتاب مشهور خود را به‌نام “اصل آریایی الفبا” منتشر كرد. این كتاب كاملاً‌ مخالف حدسیات اسحق تیلور و هم مسلكان اوست زیرا وادل در آن كوشیده است ثابت كند كه الفبا از روی علامات خط سومریها كه به‌دلایل او قومی آریایی بودند گرفته شده است.

وادل در مقدمه كتاب “اصل آریایی الفبا” می‌نویسد:

    “عموماً تصدیق كرده‌اندكه اختراع الفبا یكی از بزرگترین پیشرفت‌های علمی بشر است.
    تاكنون اصل الفبا و مأخذ شكل‌های حروف، با این‌كه موضوع حدسیات مختلف بسیاری بوده، همینطور مجهول مانده است. با وجود این،‌ نویسندگان اخیر، مخترع آن را سامی فرض نموده‌اند و همه این فرض را بدون تفكر و غور از یكدیگر نقل و تكرار می‌كنند.”


نـوزده سـال پس از اظهـار نظـر فـوق و پژوهـش آثـار بـزرگ كاپادوكیـه و آسـور و مصـر كه مطـالب را نسـبتاً روشـنتر كـرده اسـت، دایـره‌المعـارف بریتانیـكا در چـاپ چهـاردهم (۱۹۲۹) چنین می‌نویسد:

    “بحث در تاریخ الفبا از نخستین باری كه در سنگ نبشته‌های یونانی به‌كار رفته است اشكالی ندارد ولی تاریخ الفبا پیش از یونان هنوز در پرده شك نهفته است.”

در این چاپ، فقط یك جمله درباره تاریخ الفبا گفته شده و آن این است كه الفبا از روی خط برهمایی كه موطن آن مشرق ایران قدیم است گرفته شده.

آخرین حدسی كه درباره الفبا زده‌اند و مخالف كلیه حدسیات ثابت می‌باشد حدس پرفسور تولیو[۱۱] است.

نكته قابل ملاحظه در این حدس این است كه تولیو در پژوهش‌های بی‌سابقه خود بستگی شكل حرف را با صدا در نظر گرفته ولی به جای این‌كه این بستگی را در دهان انسان جستجو كند متوجه تأثیر صدا در گوش و رد فعل آن شده است.

نمونه‌ای از حروف پرفسور تولیو

تولیو گوید: چون نظریاتی را كه تا كنون راجع به الفبا اظهار كرده‌اند نمی‌توان بی‌شك و تردید پذیرفت لذا احتمال دارد كه حروف الفبا در نتیجه تأثیر صدا در گوش و حركت دست پیدا شده باشد. این دانشمند پس از آزمایش‌هایی دقیق كه بر روی گوش خرگوش كرده و با به‌كار بردن عكاسی با برق، موفق به پیدا كردن یازده حرف گردیده است. خلاصه تحقیقات فنی تولیو در سال ۱۹۳۱ انتشار یافته است.

این بود خلاصه‌ای از مداركی كه تاكنون جمع‌آوری كردیم و همچنین تذكر می‌دهیم كه این مدارك به این‌جا خاتمه نیافته و روزبروز بر آن افزوده می‌شود و اینكه ما برخی از مهم‌ترین آن‌ها را فعلاً ‌این‌جا نیاورده‌ایم به‌علت این است كه بررسی ما نسبت به آن‌ها كامل نیست.

بدیهی است هر وقت این تحقیقات به‌صورت قابل ذكری درآمد به‌هنگام خود یادآور خواهیم شد.

[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- Filipps Sasseti
[۲]- P ier Vettori
[۳]- wilkens
[۴]- Van Helmont
[۵]- Academie des inscirptions et belles – lettres
[۶]- Taylor
[٧]- پس تا این وقت معلوم می‌شود كه حرفی به‌نام فنیقی كه تصور شده است كه هردوت آن را تذكر داده نمی‌شناختند. به‌علاوه این‌كه این سنگ‌نبشته زمینه‌ای برای تاریخ خط شده، سندی هم برای حل اشكالات تاریخی دیگر گردیده است كه هر چند بحث در آن اهمیت دارد و حتماً باید در هنگام بررسی تاریخ ایران زبان و خط و دین در نظر گرفته شود، ولی فعلاً از موضوع ما خارج است. چیزی كه قابل توجه میباشد این است كه در این سنگ‌نبشته تذكری داده نشده كه این خطی فنیقی است.
[۸]- A D ictionary of the Bible, (John D.Davis)
[۹]- A M. Bel
[۱٠]- Biblique
[۱۱]- Tullio



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

اعتمادمقدم، علیقلی، "تاریخ خط حرفی در جهان و ایران"، هنر و مردم، دوره ۳-۴، ش ۲۹ (اسفند ۴۳): ص ۱۱-۱۵، تصویر، طرح.


[برگشت به بالا]