[...] [...]
[↑] تاریخ خط در ایران و جهان
گمان میكردیم كه با نوشتن چهار مقاله راجع به كلیات تاریخ خط حرفی در جهان و ایران بحث در این موضوع كافی باشد. ولی پس از نشر آن مقالات معلوم شد كه موضوع، مورد توجه واقع شده و انتظار مقالات دیگری در این باب میرود.
این انتظار باعث تعجب نیست. زیرا ملاحظه میشود، در كشوری مانند انگلستان، با داشتن خط لاتین، و علاقه بسیار به حفظ سنتهای باستانی، از نیم قرن پیش، برای ضبط تلفنها، خطی وضع كردهاند و از چند سال پیش به این طرف، به این فكر افتادهاند كه با ایجاد یك الفبای كامل تری راه مقدمات تعلیم را سهلتر و كم خرج تر بسازند.
باری، برای اینكه بتوانیم راجع به خطهای میخی نقشی و حرفی، كه آثار بسیاری از آن در فلات ایران و دنباله آن پیدا شده و در مقالات گذشته، ذكری از آنها نكردهایم، بحثی كنیم، ناچاریم كه این مقاله را درباره كلیات خط نقش چینی اختصاص بدهیم، زیرا كه اطلاع از كلیات خط چینی میتواند مقدمه جامعی برای بررسی خطهای میخی در ایران باشد. پیش از اینكه داخل موضوع شویم، خلاصهای از مطالبی كه در چهار مقاله گذشته ذكر شده است در ذیل میآوریم. در شماره ۲٨ مجله هنر و مردم، راجع به خط كوفی در جهان و ایران و اختلافاتی كه در مدت یك قرن درباره پیدایش آن پیش آمده بحث كردیم.
در این شماره روی همرفته تا اندازه گنجایش، سندهای ایرانی و عربی را نقل نمودیم و ارتباط خط را با علم تجوید و مقاطع جهاز سخنگویی تذكر دادیم، درحالی كه نشان داده شد كه در اروپا، سند علمی كهن در این باب یافت نمیشود كه ذكری از مخترع خط كرده باشد.
در شماره ۲۹ نیز دنباله مطلب را به قرن شانزدهم و هفدهم میلادی در اروپا كشانیدیم و بیان كردیم كه چون شهرتی پیدا شده بود كه خطهای حرفی از روی دهان پیدا شده، چند نفر كوشیدند كه از روی دهان، الفبا منطقی بسازند و یا اینكه ثابت كنند كه الفبای عبری از روی جهاز سخنگویی ساخته شده است.
نیز در آن مقاله تذكر دادیم كه از اواسط قرن نوزدهم نظریه تازهای پیدا شد كه خطوط حرفی جهان را بازرگانان فینیقی از روی خط مصری ساختهاند و این حدسی است كه شهرتش به واسطه تبلیغات بسیار، از آنچه قبلاً راجع به خط نوشته شده بود بیشتراست.
در شماره ۳۵، اشارهای باز در درباره تبلیغات نظریه سامی بودن اصل خط نموده و علت شهرت آن را بیان كردیم و نظر دو نفر از دانشمندانی كه طرفدار این نظریهاند داده شد، و نمونههایی از چگونگی تحول خط مصری به خط فینیقی و مقایسه آن با خطوط یونانی و اتروسكی و لاتین، و همچنین نقوشی كه خط فینیقی به خط سنسكریت از یك طرف، و به خط لاتین از طرف دیگر تحول پیدا كرده است، داده شد.
در این مقاله نیز بحثی درباره افسانه كادموس كه میگویند الفبا را به یونان برده، ـ كردیم، و همچنین راجع به فینیقی و نام آن تذكر مختصری دادیم. آخرین مقالهای كه راجع به تاریخ خط در جهان و ایران در شماره ۳۱ درج شده بود درباره خطهای قدیم ناخوانده و نیمهخوانده در اروپا و ایران بود.
در ضمن این مقاله، اختلاف نظر بسیار، میانه محققین[۱۲] را كه كوشیدهاند به همدیگر نسبت اغراض سیاسی و مذهبی و نژادی را بدهند یادآور شدیم. به علاوه، راجع به شكلهای حروف الفبای اتروسكی و خط رونی و همچنین خط سنگ نبشته سرخ كتل در افغانستان، چند مطلب به اختصار تذكر دادیم و در آخر آن مقاله، نظریه دانشمند زردشتی بولسارا را درباره پیدایش خط اوستایی بیان كردیم.
خلاصه آنچه تاكنون در این باب نوشته شده و بزرگترین دانشمندان غربی كه در این راه اظهار نظر كردهاند این است كه موضوع و تاریخ خط حرفی هنوز در جهان حل نشده است.
پس در این صورت اگر چند مقاله دیگر راجع به خطوط حرفی و غیر حرفی قدیم جهان مخصوصاً ایران گفته شود بیمناسبت نخواهد بود و ما امیدواریم كه روزی بیاید كه مردم جهان یك خط منطقی كه از نظر تعلیم و چاپ و تحریر كامل باشد بشوند .
چنانكه از مقالات گذشته واضح میشود، روش ما در ذكر و بیان آرا مختلف و نظریات گوناگونی كه راجع به خط دادهاند كاملاً بیطرفانه بوده و مقصود این بوده است كه هر چه در این باب از قدیم و جدید گفته و نوشته شده است تذكر بدهیم، و همین روش را در چند مقاله آینده كه در درباره خطوط میخی و خطوط حرفی كه در ایران بكار رفته، پیش خواهیم گفت و داوری در موضوع را به خوانندگان گرامی واگذار میكنیم.
بحث در تاریخ خط، در ممالك و اقوام دیگر كه وسعت سرزمین و جمعیت آنها هم قابل ملاحظه نبوده خیلی آسانست. ولی در سرزمین ایران بزرگ، خط و زبان، تحولی پیدا كرده كه به آسانی نمیشود راجع به هر یك، چنانكه شاید و باید مقاله و كتابی نوشت.
از زمان قدیم گفتهاند كه خداوند، انسان را سخنگوی و نگارنده و شمارنده و سازنده آفریده است و امتیاز او بر جانداران دیگر در همین چهار استعدادست. هر كجا اجتماعاتی از بشر پیدا شده، نوعی سخنگویی و نگارش در میان آنها از روی استعداد خداداد بروز كرده است.
اگر چه زبانهای اجتماعات بشر و نوع نگارش بدوی كه آنرا بوجود آوردهاند با هم در ظاهر شباهت ندارد ولی در حقیقت بروز استعدادهای شبیه به همی بوده كه در بشر وجود داشته است.
از فلات ایران تا دورترین نقطه اروپا، زبان و خط (هر ماخذی كه برای آن تصور شود) تحولات بسیار كرده است، ولی در كشور پهناور چین كه یك پنجم جمعیت جهان در آن زندگی میكنند ملاحظه میشود كه در اصول خط آنها تغییری رخ نداده است.
خوشبختانه حفظ این سنت كهن در چین میتواند راهنمایی برای تاریخ تحول خطوط نقشی میخی در فلات ایران گردد.
قابل توجه است كه در امریكای مركزی هم كه فرسنگها از چین و مصر دور بوده، همان روش خط نقشی را از روی استعداد طبیعی خداداد، به طرز دیگری مناسب با زبان خود پیش گرفتهاند.
عدهای از دانشمندان كوشیدهاند كه میانه خط مردمان قدیمی امریكای مركزی (مایاها و آرتگها) با چین و مصر ربطی برقرار سازند، ولی به نظر ما این مسئله جز همان استعداد سخنگویی و نگارش خداداد بیش نیست كه در هر یك از این كشورهای از هم دورافتاده به صورتی مخصوص به خود، خواهی نخواهی بروز كرده است، ولی ارتباط اساسی با هم ندارند، هر چند كه نقشهای شبیه به هم در میانه خطوط این مردمان ملاحظه شود (شكل ۱).
شكل ۱: الفبای مایاها، بنابر آنچه اسقف دریاگر دولاندا داده است از كتاب درینگر.
همانطوری كه در ظاهر، ساختمان جسمی انسان در هر منطقهای و به هر رنگ كه باشد به هم شباهت دارد، بروز استعدادها و افكار خداداد هم با شدت و ضعف و لطافت و خشونت در افراد و اجتماعات انسانی بروز میكند.
اگر زبان سخنگویی چنان باشد كه مانند بیسوادان[۱۳] نتواند صداهای مفرد را از چند تركیب شده تشخیص دهند، تحول از خط نقشی به خط حرفی امكان نخواهد داشت.
كسی كه سواد ندارد، اگر كلمه «دست» را شنید، تمام چهار صدا به گوش او، مانند یك صدا وارد میشود و نمیتواند «دال» و «سین» و «ت» را از هم و از صوتی كه وسط دال و سین است تشخیص دهد. محال است تصور كرد كه در فلات ایران و دامنههای آن، در زمانهای بسیار قدیم خط نقشی نبوده است و خط نقشی زمینه پیدایش خط حرفی نشده باشد.
در همین زمان خودمان بسیاری از اشخاص بیسواد كه احتیاج به نوشتن داشتهاند، مثل ناظرها و آشپزها و بقالها، پس از نومیدی از یاد گرفتن خط كنونی، ناچار شدهاند كه برای خود خط نقشی اختراع كنند تا بتوانند نیازمندیهای ساده خود را رفع نمایند‹۱›.
از قراری كه شنیدهایم، یكی از تجار بازار كه چندین سال پیش مرده است دفتر تجارتی خود را با همین علامات نقشی نگاه میداشته و پس از مرگ او، كسی از اسرار معاملاتی او نتوانسته است سر در بیاورد. در هر صورت، استعداد سخنگویی و نگارش از نخستین روز آفرینش در نهاد بشر گذاشته و در هنگام نیاز، از او به صورتی بروز خواهد كرد.
حال اگر بخواهیم كه درباره خطوط نقشی كه به صور خط میخی در آمده و نوشتههای بسیاری از آن در ایران پیدا شده بحثی بكنیم، بایستی از چگونگی خط چینی كلیاتی را بدانیم. زیرا كه خط این نوشتهها باید از همان راهی پیدا شده باشد كه خط نقشی چینی و امریكایی مركزی و مصری پیدا شده است.
پیش از هر چیز باید گفته شود كه خط چینی مانند خطوط حرفی نیست. یعنی حروفی مثل «س» و «ر» را پهلوی هم بگذارند و آن را «سر» بخوانند، بلكه برای هر اسم و فعل و صفت و غیره، نقشی ایجاد كردهاند.
اطلاعاتی كه در این زمینه داده میشود، اقتباس از نوشتههای دانشمندانی است كه در تاریخ خط در جهان به طور تخصصی كار كردهاند و ما پس از بررسی و دقت، خلاصه تحقیقات آنها را ذكر میكنیم‹۲›.
خط چینی تنها خط نقشی قدیمی میباشد كه تاكنون بكار میرود و مردمی آن را بكار میبرند كه جمعیتشان یك پنجم جمعیت روی زمین، و در كشوری سكنی دارند كه مساحتش تقریباً به اندازه قاره اروپاست.
این كشور پهناور، كشوریست كه از زمانهای قدیم تاكنون، در آب و هوای معتدل آن، تغییرات زیادی مثل فلات ایران روی نداده و لهذا همیشه پر جمعیتتر و پر خیراتتر از بسیاری از سرزمینهای جهان بوده است‹۳›.
اگر به یك صفحه از خط چینی نگاه كینم، نقاشیهای شگرف و نامانوس در آن میبینیم كه لابد فكر خواهید كرد كه چگونه آن را میخوانند. تحقیقات تازه نشان می دهند كه این نقاشیهای شگفتآور، اصل و معنایی داشتهاند.از روی آثار نوشته بسیاری كه بدست افتاده می توان به میزان قدمت این نقشها تا حدی پی برد. چینیان اختراع خط نقشی خود را به آغاز سده هزاره سوم پیش از میلاد میگذارند و مخترع آن را یكی از شاهان میدانند.
باستانشناسان و استادان غربی كه به طور تخصصی، زبان و خط چینی را بررسی كردهاند، برای این خط، سه مرحله حدس زدهاند:
- ۱- كهنترین اسناد نوشته چینی، قرن دوازدهم و یازدهم پیش از میلاد(سلسله Yin)،
۲- دوران اتحاد سیاسی و فرهنگی پادشاهی چین، قرن سوم پیش از میلاد(سلسله Ts in)،
۳- آغاز قرن سوم میلادی (سلسله هانهای شرقی)،
در این مرحله سوم است كه شكل خط چینی جدید، پیدا میگردد. شكلهای مختلف خط نقشی چینی از نظر كونرلژی یا سالماری به پنج بخش میشود كه هر یك به زبان چینی نام مخصوصی برای خود دارد.
- ۱- قرن دوازدهم و یازدهم پیش از میلاد،
۲- قرن نهم و هشتم پیش از میلاد،
۳- سالهای میان چهارصد و سه تا دویست و چهل وهفت پیش از میلاد، در كشورهای غربی و كشورهای شمالی پادشاهی Ts´ in
۴- قرن سوم پیش از میلاد،
۵- قرن سوم میلادی(شكل۲)
شكل ۲: شیوههای مختلف خط چینی، نقل از صفحه ۱۵٧ كتاب درینگر
به علاوه نقوش خطهای فوق، چند خط تندنویسی دیگری[۱۴] در چین معمولست كه در میان آنها میتوان Ts´as-tchou را نام برد، و آن یك شیوه خط تندنویسی مخصوصی میباشد كه خواندنش بسیار دشوارست.
با این همه متذكر شدهاند كه به طور یقین، خط نقشی خیلی جلوتر از آخر هزاره دوم پیش از میلاد بكار میرفته و تحولات اصلی نقشهای چینی امری داخلی و از نظر خوشنویسی بوده است.
چنانكه نوشتهاند اختراع قلممو، در تحول خط چینی تاثیر بسزایی داشته و شكل نقشهای اصلی را از میان برده است.
اختراع قلممو را، سنتهای چینی به عصر Mengt´ien دادهاند و این شخص، سازنده دیوار بزرگ چین میباشد كه در حدود ۲۱٠ پیش از میلاد مرده است. ولی میبایست این اختراع پیش از این عصر باشد.
در حقیقت خیلی از صفحات پیشگوییهای دوره Yin كه مقصود، خبر دادن از حوادث آینده باشدـ دارای متنی هستند كه با قلممو نوشته شدهاند و به علاوه شكل قلممو را هم كشیدهاند.
یك تحول دیگر داخلی، پیش از اختراع كاغذ، در این نقشها پیدا شده و این اختراع را در ۱٠۵ میلادی میگذارند.خط نقشی چینی هیچگاه مراحل تحول را به طرف خط حرفی نپیموده و حتی به مرحله اینكه به صورت یك خط سیلابی هم در آید پیشرفت نكرده است.
حال لازمست كه نمونه سادهای از پیدایش این خط نقشی را بیان كنیم. در خط نقشی چینی، «خیون»‹۴› یعنی سگ، و نقشی كه این كلمه را نشان میدهد اینست (شكل ۳)
شكل ۳ | شكل ۴ | شكل ۵ | شكل ٦ |
«مو» در چینی، یعنی درخت، چوب؛ و نقشی كه این كلمه را در خط چینی نشان میدهد اینست (شكل ۴)
این دو نقش، شباهتشان، به یكدیگر خیلی نزدیكترست تا شباهت آنها به چیزی كه معنای نقش است.ولی هنگامی كه با دقت تمام به شكل قدیمیتر این دو نقش برگردیم میبینیم كه نقشها چندان هم بیشباهت به درخت یا سگ نیستند. مثلاً این دو نقش قدیمی (شكل ۵) برای درخت، بیشباهت به خود درخت نیستند. و همچنین این سه نقش (شكل ٦) كه نقوش قدیمی سگ[۱۵] میباشند در اصل بیشباهت به خود حیوان نبودهاند.
آنچه در بالا ذكر شد یك حالت بسیار سادهای از موضوع است. ولی در نقشهایی كه خیلی در هم و برهم هستند نیز میتوان دریافت كه با معانی اصلی خود بیارتباط نبودهاند.
به غیر از نقشهایی ساده كه ذكر كردیم، نقشهای مركب دیگر برای معانی دیگری هست.
مثلاً «مرتاض» را با دو علامت نشان میدهند.(شكل ٧) نقش اولی تازهتر و دومی نقشی قدیمیترست و مقصود از نقش دومی این است كه شخصی بر سر كوه است، زیرا كه مرتاضان غالباً به كوه میرفتند.
شكل ٧ |
عدهای از این نقشها برای معانی ثانوی بكار رفتهاند، مثلاً كلمه «سلامت و مطمئن» را با نقش یك دست دراز شدهای به سوی پایین كه زنی را كمك میكند، و كلمه «خطر» را با مردی كه روی پرتگاهی قرار دارد، نمودهاند.
آفتابی كه در زیر درختی رسم شده باشد معنایش تاریكی است، در صورتیكه نقش آفتابی كه بر روی یك درخت باشد، یا نقش آفتاب و ماه پهلوی هم، معنایش روشنی است.
«یاری كردن» چه با سخن و چه با عمل را با نقش دهان و نقش دست نشان میدهند. دو دستی كه بهم پیوسته باشند، نشانه دوستی و رفاقت، و نقش یك كارد، معنایش تفرقه و تقسیم است.
برای نشان دادن حالت كینه، دو بار نقش یك دختر با یك زن، و برای آنكه تقلب و شیطنت را نشان دهند، سه بار همین نقش را میكشند.
گاهی یك علامت را برای دو كلمه متفاوت بكار میبرند، چنانكه علامت «Wou» برای جادوگر و دروغگو بكار میرود و دلیلش نزدیكی میان دو معنای كلمه است.
با این روش میتوان تقریباً چهل هزار كلمهای را كه در لغت نامه چینی جمعآوری شده به بیشتر نقشهای اصلی برگرداند.
بطوری كه نوشتهاند این نقشهای معنیدار به شش دسته تقسیم میشود و دسته ششم دسته مهمی است كه نه دهم نقشهای معنیدار چینی بر پایه آن قرار دارد و ما برای نمونه، نقشهای دسته اول قدیم و جدیدش را میدهیم. (شكل ٨)
شكل ٨: نمونهای از مقایسه نقشهای جدید با نقشهای قدیمی اصلی – صفحه ۱۱۱ كتاب درینگر. ستون اول، نقشهای قدیمی و ستون دوم نقشهای جدید
هنگامی كه چنین روش نگارشی را بررسی میكنیم از دشواری آن در شگفتی بیپایانی فرو میرویم در حالی كه یك هنر فوق العادهای را كه در ایجاد این نقشها بكار رفته است میبینیم.‹۵›
علت تحول پیدا نكردن خط نقشی چینی مربوط به زبان چینی است كه از سه قسم سخنگویی انسان میباشد.[۱٦]
زبان چینی یك زبان ریشه است و افعال چینی ، مفرد و جمع را نشان نمیدهد و اسم صرف نمیشود و زمان و حالت و شخص در آن نیست. بلكه یك كلمه بیآنكه صورتش تغییر كند ممكنست اسم یا فعل یا صفت یا قید یا یك حرف باشد.‹٦›
مناسبات صرف و نحوی كلمهها فقط از جای آنها در جمله معلوم میشود و هیچ كلمهای در چینی از یك سیلاب بیشتر نیست.‹٧›
شماره یك سیلابیهای تركیب شده، در زبان چینی به چهار صد و پنجاه میرسد.در زبان چینی بواسطه چهار گونه تغییر مقام آهنگی، ممكنست در حدود ۱۲٠۳ یك سیلابی تركیب شده ادا گردد.
پیداست كه مردم چین كه آن اندازه در تمدن پیشرفت كرده بودند، احتیاجاتشان با این كلمات محدود رفع نمیشده است. لهذا لازم بوده كه برای هر كلمهای چند معنای مختلف در نظر بگیرند.‹٨›
بطور نمونه، كلمه «یو» ممكنست به این معانی باشد. «مرا، موفق، خوشحالی، اندازه، كودن، گاو سیاه».
كلمه «لو» این معانی را دارد. «تقلب، چرخ (وسایل نقلیه)، جواهر، شبنم، راه، برگشت».
در پنج گویش مختلف چینی هنگام محاوره، ابهام معنی ر ابا ادا یا ژست وآهنگ صدا، رفع میكنند. ولی در قطعات نوشته كه ژست و تغییر آهنگ امكان ندارد، این ابهام را با علاماتی تشخیص میدهند.‹۹›
در زبان چینی به ابهام و اشكال بسیاری برمیخوریم، مخصوصاً در جایی كه یك نقشی با یك تلفظ باید چندین معنی را بیان كند.برای رفع این دشواری، تدبیری اندیشیدهاند كه قابل تذكرست.[۱٧]
هر كلمه چینی دارای دو علامت است. علامت اول، تلفظ كلمه را به ما نشان میدهد، و علامت دیگر، مینمایاند كه كدام یك از تلفظهای این كلمه مقصودست.
این علامتها را در زبان چینی «كلید» میگویند.
باری، در خط چینی این نقش (شكل۹) را كه گفتهاند صورت اصلی آن (شكل۱٠) بوده است، «Pa» تلفظ میكنند و ظاهراً نقش دم حیوانی است.
شكل ۹ | شكل ۱٠ |
نقشی كه در چینی «Pa» تلفظ میشود، هشت معنای ممتاز از هم را دارد،
هنگامی كه این شكل با كلید «گیاهان» مربوط بشود، «Pa» معنایش درخت موز است،
اگر كلید «آهن» با «Pa» تركیب بشود به معنای اراده است،
اگر كلید «بیماری» با «Pa» تركیب بشود معنای آن بیماری مخملك است،
اگر كلید «دهان» با «Pa» تركیب بشود به معنای فریادست،
و همچنین اگر با كلیدهای دیگر تركیب شود هشت معنای مختلف از آن فهمیده می شود.
این هر دو دسته علامتها و نشانهها، در خط چینی متعددست. دكتر مارشمن در خط چینی ۳٨٦٧ علامت و دو هزار نشانه نقشنگاری یافته است.
بسیاری از اینها نادر و از استعمال افتادهاند و ممكنست بگوییم كه فقط ۱۱۴۴ علامت صوتی و ۲۱۴ كلید نقشنگاری در عمل محل نیازست.
بوسیله این ۱۳۵٨ نقش قراردادیست كه روی هم رفته دو و دوتا با هم، هر یك از چهلهزار كلمه زبان چینی را میتوان بیابهام نوشت.
شكل ۱۱: كلیدهای خط چینی ـ نقل از صفحه ۱۱٧ كتاب درینگر
معنی نقشهای فوق در زبان چینی.
- شماره ۱. Yen، شخص، انسان، مرد
شماره ۲. Nu، دختر، زن، مادینه
شماره ۳. Tzu، بچه، پسر، خلف
شماره ۴. Hao، از نقش دوم و سوم تركیب شده كه دختر و پسر باشد. و معنای آن پسندیده، خوب، شایق، بسیار،[۱٨] میباشد.
شماره ۵. Kuo، كشور شاهی، كشور دارای مرزها
شماره ٦. Chung، مركز ، میانگاه، درون
شماره ٧.Ta یا Da، بزرگ، آزاده، بسیار
شماره ٨. Ying، برتر، نقش برای انگلستان
شماره ۹. I (ee)، یك
شماره ۱٠. Erh، دو
شماره ۱۱. Sau، سه
شماره ۱۲. Szu، چهار
شماره ۱۳. Wu، پنج
شماره ۱۴. Lu، شش
شماره ۱۵. Ch i، هفت
شماره ۱٦. Pa، هشت
شماره ۱٧. Chiu، نه
شماره ۱٨. Shih، ده
شكل ۱۲: خط چینی جدید - نقل از صفحه ۹۹ كتاب درینگر
A | Nu - yan (2+1) | مادينه به علاوه شخص، مساويست با زن |
B | Chung - Kuo (6+5) | ميانه به علاوه كشور، مساويست به چين |
C | ying C - kuo (8+5) | انگلستان به علاوه كشور مساويست با كشور انگلستان. |
D | ying D - kuo - yen (8+5+1) | انگليسی به علاوه كشور، به علاوه مرد مساويست به مرد انگليسی. |
راجع به قسمتی از كتیبههای خطی چینی اختلاف نظر بسیار است. برخی از محققین، قدمت اینها را تا چهارده قرن پیش از میلاد گذاشتهاند و اینها به صورت نوشتههای پیشگویی و فالگیری هستند. هر چند این نوشتهها خیلی مختصرند و بیشتر آنها از دوازده علامت نقشی بیشتر ندارد و مفصلترین آنها از شصت علامت نقشی تجاوز نمیكند ولی اهمیتشان از نظر تاریخ خط مهمست و ظاهراً در حدود سه هزار علامت نقشی در مجموع این نوشتهها بدست افتاده است كه تا حدود ششصد علامت آن را تاكنون خواندهاند. چینیان علاقه فراوانی به زیبایی خط دارند و لهذا خوشنویسی یكی از هنرهای بزرگ آنان به شمار میآید.
نقشهای خط چینی برای نوشتن یك صفحه، از دست راست و بطور عمودی از بالا به پایین نگاشته میشود و لهذا نخستین نقش یك صفحه نوشته، در بالای صفحه و در دست راست قرار دارد و آخرین نقش كلمه صفحه، در طرف چپ و آخرین نقش ستون است.
چون خط چینی، نقشی است و به واسطه تمرین زیاد، نقشها به یاد سپرده شده، یك صفحه بزرگ از خط چینی را، چینیان باسواد آزموده در زمان بسیار كوتاهی میخوانند.
این سرعت انتقال معنی، از راه نقش به ذهن، خیلی شبیه است به اینكه كسی چشمش به یك تابلوی زنگی از حادثهای بیفتد كه در آن، زمین و آسمان و دریا و انواع كشتیها و درخت و گلها و مردمی از زن و مرد و كودك و سوار و پیاده، با رنگهای مختلف بر روی آن نقش شده باشد. بیننده چنین نقشی، در یك لحظه، از آن تابلو مطالبی را دریافت میكند كه شرح آن با خواندن چندین صفحه ممكن نخواهد شد.
شكل ۱۳: نمونهای از خط تزیینی و خطوط طلسمات و جادو نقل از صفحه ۱٠۹ كتاب درینگر
در كشور پهناور چین با یك جمعیت پانصد میلیونی، گویشها و زبانهای مختلف وجود دارد و از امتیازات خط نقشی چینی است كه نوشتهای را كه به این خط نوشته باشند هر چینی باسواد میتواند معانی آن را به زبان و اصطلاحات خود درك كند و چنین امتیازی در خطوط دیگر جهان نیست. برای اینكه نمونههای از آنچه در خطهای غیر چینی و شبیه به خط چینی است نشان دهیم، ارقام هندسی را در نظر بگیریم.
این ارقام، حروف اول اعداد، از یك تا نه، به خط و زبان ایرانیست ‹۱٠› و میبینیم كه در هر كشوری از كشورهای جهان، این ارقام هندسی را به زبان خود تلفظ میكنند بیآنكه درست بدانند از كجا آمده و چگونه پیدا شده است.
توجه به این امتیازی كه در خط چینی تذكر داده شد برای مقایسه چگونگی خطهای نقشی میخی، لازمست. زیرا كه ممكن است آن خطها را به زبان دیگری غیر از آنچه كه حدس زدهاند خواند.
شنیدهایم كه پس از برخورد اروپا با تمدن چین، عدهای از اروپاییان به این اندیشه افتادند كه خطی نظیر چینی ایجاد كنند كه هر كتابی با آن خط نوشته شود و در همه اروپا، مردم آن را به زبان خود بخوانند. ولی چنین فكری پیشرفت نكرد. واضح است كه دست یافتن به چنین خط مشكلی كار بسیار سختی است.
شكل ۱۴
برای اینكه تا آن اندازه به این سبك نوشتن آشنا شویم كه بتوانیم یك نامه معمولی را بنویسیم یا اینكه یك كتاب معمولی را بخوانیم، لازمست كه دانشجویان، شش تا هفت هزار از این نقشها را به خاطر خود بسپارند.
چنین كاری، دشوار و تحمیل بر حافظه است، برای اینكه بیشتر نقشهای خط چینی شباهت بسیار به هم دارند و خیلی مشكل است كه آنها را بیاشتباه، از هم تشخیص بدهیم.
راجع به اشكالات خط چینی از نظر تعلیم و تعلم، تیلور در كتاب تاریخ الفبا مینویسد:
- نتیجه اشكالات خط چینی این است كه یك دانشجوی با استعداد چینی در سن بیست و پنج سالگی خیلی كمتر آشنایی[۱۹] به خواندن و نوشتن دارد تا یك انگلیسی ده ساله روستایی.
میتوان گفت كه روش چینی، به جای پنج سال برای خواندن و نوشتن، بیست سال مدت لازم دارد. ششهزار كلمه در نسخه بیبل ‹۱۱› انگلیسی داریم.در كتاب لغتهای انگلیسی در حدود چهل و سه هزار كلمه وجود دارد.لغتنامههایی كه مربوط به كلمات عربی و اصطلاحات فنی است، کلماتشان به صد هزار میرسد
پس از یاد گرفتن بیست و شش حرف الفبای بسیار ساده انگلیسی، یك كودك توانایی این را پیدا می كند كه كلمههای معمولی انگلیسی را بنویسد. ولی در چین لازمست كه نقشهای بیش از هزار كلمه نقش ممتاز را ازبر بكند و همچنین معانی تقریباً ششهزار دسته علامات را بخاطر بسپرد.
پیداست كه عده زیادی از مردم، استعداد لازم را در مغز و جسم، برای این كار ندارد. زیرا فراغت و صبری كه برای چین كاری لازمست در هر كس پیدا نمیشود.
لازم به شرح نیست كه وقتی خواندن و نوشتن، تحصیلش این همه دشوار باشد منحصر به یك دسته مخصوصی میشود، و لهذا در میان چینیان سواد و نویسندگی از بزرگترین هنرها بشمار میرود.
شك نیست كه با بیانات استاد روحانی تیلور، خط چینی خیلی مشكلتر از خطهای الفباییست. ولی میخواهیم خط و زبانهای كنونی را با هم در نظر بگیریم و ببینیم كه قوه انتقال معنی از خطها و زبانهای غیر چینی به ذهن بهتر و سریعتر ست یا در خط و زبان چینی.
معلومست كه اگر خط و زبان، هر دو منطقی باشد بحثی دیگر پیش میآید، ولی متاسفانه در حالت كنونی، وقتی كه زبان و خط را با هم در نظر بگیریم ملاحظه می شود كه خط چینی با تمام مشكلاتش برای معانی و انتقال آن به ذهن عملیترست.
ما در شرح یك تابلو نقاشی راجع به این موضوع تذكری دادیم. ولی بهتر این است كه چند مثال بسیار سادهای درباره این موضوع بزنیم:
در همه زبانهای اروپایی، اسبابی را كه به وسیله آن میتوانند چیزهای ناپیدا را از مسافت دور ببینند تلسكوپ میگویند. این كلمه، از دو كلمه یونانی كه معانی آنها «دور» و «دیدن» است تركیب شده است. در فارسی ما آن را «دوربین» میگوییم و در عربی كه این گونه تركیبها مطابق طبیعت زبان نیست آن را «نظاره» می خوانند.
برای كسی كه به زبان یونانی و لاتین آشنایی نداشته باشد، كلمه تلسكوپ در هنگام شنیدن یا خواندن، هیچگونه معنایی را به ذهن او منتقل نمیكند، هر چند كه نوشتن و خواندن آ ن اشكالی نداشته باشد. در عربی «نظاره» یعنی بسیار نظركننده، و این كلمه هم كاملاً با معنی اسباب ارتباطی ندارد.
پس روی همرفته در صورتی كه دشواری خط فارسی از میان برداشته شود، قوه انتقال معنی چه در هنگام شنیدن و چه در هنگام خواندن، از زبانهایی كه گفته شد بیشتر خواهد بود.
در اینجا ملاحظه میشود كه خط چینی با همه اشكالات طاقتفرسایش، مثل یك نقشی، ممكنست معانی را بهتر بیان كند و با سرعتی بیشتر به ذهن انتقال دهد، و اگر خط چینی چنین امتیازی را نداشت محال بود كه چینیان از زمان بسیار قدیم در رشتههای مختلف تمدن این همه پیشرفت كرده باشند.
مهمترین نقص این خط این است كه نامها و كلمات خارجی را نمیشود به خط نقشی چینی نقل كرد و در این صورت ملاحظه میشود كه مثلاً تحصیل جغرافی جهان، برای یك دانشجوی چینی چه اشكالی خواهد داشت.[۲٠]
[۱]
[٢]
[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]
[۴۵]
[۴٦]
[۴٧]
[۴٨]
[۴۹]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط … برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پینوشتها
[۱]-
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[۳٠]-
[۳۱]-
[۳۲]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳۶]-
[۳٧]-
[۳۸]-
[۳۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴۲]-
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ اعتمادمقدم، علیقلی، “تاریخ خط حرفی در ایران و جهان“، دوره ۴، ش ۳٨ (آذر ۴۴): ص ۱۲-۲٠.
[برگشت به بالا]