|
اسطوره
فهرست مندرجات
- واژهشناسی
- تعریف
- پیشینهی تاریخی
- علل شباهت اساطیر
- کاربرد اساطیر
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
اسطورهشناسی سنتهای کلامی
اسطوره (به انگلیسی: myth) نماد زندگی دوران پیش از دانش و ویژگیهای مشخّص روزگاران باستان است. تحوّل اساطیر هر قوم، معرّف تحول شکل زندگی، دگرگونی ساختارهای اجتماعی و تحول اندیشه و دانش آن قوم است. در واقع، اسطوره، نشانگر یک دگرگونی بنیادی در پویش بالاروندهی ذهن بشری است. اسطورهها، روایاتی هستند که از طبیعت و ذهن انسان بدوی ریشه میگیرند و برآمده از رابطهی دوسویه این دو است.[۱]
▲ | واژهشناسی |
اسطوره واژهای است عربی که وارد زبان فارسی دری شده است و آن را بهدو صورت توجیه و ریشهیابی کردهاند: یکی اینکه «اساطیر» از فعل «سطر» (نوشتن) و اسم آن یعنی «سطر» است و صیغه جمع یا جمعالجمع اسطار یا اسطیر یا اسطیره یا اسطور یا اسطوره است. دوم اینکه «اساطیر» جمع «اسطوره» است و واژه اسطوره هم معرب واژه یونانی «ایستوریا» (Istoria) که در فرانسه (فرانسوی) «Histoire» و در زبان انگلیسی بهدو صورت «Story» بهمعنای حکایت، داستان و قصهی تاریخی، و «History» بهمعنای تاریخ، گزارش و روایت درآمده است که البته امروزه بیشتر لغتشناسان عرب مایل بهنظر دوم هستند.[٢]
بنابراین، از نطر دستهی دوم، اسطوره منشأ در زبانهای هندواروپایی دارد. در سنسکریت «Sutra» بهمعنی داستان است که بیشتر در نوشتههای بودایی بهکار رفته است و در یونانی «Historia» بهمعنای جستجو و آگاهی.[٣]
بهرغم این، برای بیان مفهوم اسطوره در زبانهای اروپایی از بازماندهی واژهی یونانی میتوس (mytos) بهمعنای «شرح، خبر و قصه» استفاده شده است. این واژه، در زبان انگلیسی «myth» و در زبان فرانسه «mythe» است. به شناخت این دانش در انگلیسی «mythology» و در فرانسه «mythologie» گفته میشود.[۴]
▲ | تعریف |
پاسخ به این پرسش که «اسطوره چیست؟» شاید چندان ساده نباشد. چنانکه دکتر ژاله آموزگار مینویسد: «ارائهی تعریف کاملی از اسطوره که در بر گیرندهی همهی مفاهیم آن باشد کار آسانی نیست.»[۵] از این روی، دستکم باید از دیدگاههای گوناگون به اسطوره نگریست و کوشید تا تعریفی کم و بیش پذیرفتنی از آن بهدست داد. دشواری رسیدن به تعریفی که مورد پذیرش همه اسطورهشناسان باشد، بدان سبب است که دیدگاهها در این باره همسان نیست.[٦] با این حال، در اینجا سعی میشود به تعریفی از کارکردگرایی، ساختارگرایی، روانکاوی و فلسفی اسطوره رسید.
میتوس (Mythos) در کلام یونانیان بهمعنی «افسانه»، «قصه»، «گفتوگو» و «سخن» بوده، اما نهایتاً بهچیزی اطلاق گردیده که «واقعاً نمیتواند وجود داشته باشد».[٧] هرچند اسطوره در دیدگاههای مختلف تعاریف و تعابیر متعدد دارد، چنانکه در فهم عامه و در برخی از فرهنگها، اسطوره معنی «آنچه خیالی و غیرواقعی است و جنبهی افسانهای محض دارد» یافته است؛ اما اسطوره را باید داستان و سرگذشتی «مینوی»[٨] دانست که معمولاً اصل آن معلوم نیست و شرح عمل، عقیده، نهاد یا پدیدهای طبیعی است بهصورت فراسویی که دستکم بخشی از آن از سنتها و روایتها گرفته شده و با آیینها و عقاید دینی پیوندی ناگسستنی دارد.[۹] بنابراین، در یک کلام میتوان آن را اینگونه تعریف نمود: اسطوره عبارت است از روایت یا جلوهای نمادین درباره ایزدان، فرشتگان، موجودات فوقطبیعی و بهطور کلی جهانشناختی که یک قوم بهمنظور تفسیر خود از هستی بهکار میبندد. اسطوره سرگذشتی راست و مقدس است که در زمانی ازلی رخ داده و بهگونهای نمادین، تخیلی و وهمانگیز میگوید که چگونه چیزی پدید آمده، هستی دارد، یا از میان خواهد رفت، و در نهایت، اسطوره به شیوهای تمثیلی کاوشگر هستی است.[۱٠]
در اسطوره وقایع از دوران اولیه نقل میشود. در واقع، سخن از این است که چگونه هر چیزی پدید میآید و بههستی خود ادامه میدهد. شخصیتهای اسطوره را موجودات فراطبیعی تشکیل میدهند و همواره هالهای از تقدس، قهرمانهای مثبت آن را فرا گرفته است.
حوادثی که در اسطوره نقل میشود، همچون داستان واقعی تلقی میگردد، زیرا به واقعیتها برگشت داده میشود و همیشه منطقی را دنبال میکند. اسطوره گاهی بهظاهر حوادث تاریخی را روایت میکند، اما آنچه در این روایتها مهم است صحت تاریخی آنها نیست بلکه مفهومی است که شرح این داستانها برای متعقدان آنها در بر دارد، و همچنین از این جهت که دیدگاههای آدمی را نسبت به خویشتن و جهان و آفریدگار بیان میکند دارای اهمیت است.
اسطورههای نیمهتاریخی عبارت است از از تحول و تکامل حوادث و وقایع ابتدایی و همچنین شرح کارهای فوقالعادهای که بهدست آدمیان زورمند انجام گرفته، اندک اندک شاخ و برگ یافته و بهصورت داستانهایی پر از عجایب و غرایب درآمدهاند. بهتدریج هالهای از تقدس دینی بهدور آنها حلقه زده و جنبهی الوهیت پیدا کردهاند. باید افزود که اسطوره با افسانههایی که کارهای غیرعادی را در چهارچوب زندگیهای روزمره و معمولاً با نتیجهای اخلاقی نقل میکند و نیز با قصه و خیالبافیهای شاعرانه و ادبیات داستانی تفاوت دارد.[۱۱]
▲ | پیشینهی تاریخی |
با اینکه اسطورهها تاثیری انکارناپذیر بر دین و هنر داشتهاند، فیلسوفانی همانند افلاطون با دیدی انتقادی به اسطوره نگریستهاند، اما ارسطو تمایل داشته است که تفسیری نمادین از اسطورهها عرضه کند.
نزد برخی دیگر از شاگردان سقراط نیز نگاه تفسیری به اسطورهها قابل شناسایی است. مکاتب دیگر فلسفی نیز هر کدام نگاهی خاص به اسطورهها دارند. رواقیون به تفسیر اسطوره میپردازند، اما اپیکوریان به اسطورهها بیاعتمادند.
▲ | علل شباهت اساطیر |
هنگامیکه اسطورههای ملل (اقوام) مختلفی بررسی میشوند، عناصری در آنها میتوان یافت که فوقالعاده بههم شبیه هستند، مثلاً حادثه طوفان که بهواسطه آن تمام جهان را آب فرا میگیرد و به جز افراد بهخصوصی، بقیه همه هلاک میشوند، در بین ملتهای یونان، بینالنهرین، چه بابل و چه سومر، هند، عبریان و اقوام مایا و آزتک، رایج بوده است.
همینطور آفریدهشدن انسان از زمین و خاک و تصور اینکه آسمان پدر و زمین مادر است. اینگونه مثالها فراوان یافت میشود. اما اینهمه شباهت را چگونه میتوان توجیه کرد. در بین مکاتب اسطورهشناسی، پیروان نظریهی نشر و پراکندگی «خاستگاه همهی اساطیر را از یک سرچشمه و یک سرزمین میدانند که اساطیر از آنجا به نقاط دیگر نشر یافتهاند و معمولاً این نقطه آغازین تمدن بشری را بابل، هند و یا مصر میدانند.» اما قبول این نظریه مشکل است و برخی ديگر آن را رد کردهاند. یونگ روانشناس سویسی در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که در این عالم غیر از تصادف و اصل علیت، چیز دیگری هم وجود دارد. وقایعی در جهان روی میدهد که درست با اندیشهای که ما دربارهی آنها داریم، همزمان هستند در صورتیکه نه فکر ما علت آن وقایع بوده است و نه آن وقایع فکر ما را بهوجود آورده است. از اینگونه است تصور حضور کسی و حضور ناگهانی او، به خوابدیدن مرگ کسی و درگذشت او. شبیه بههمین کیفیت وقوع امری واحد در نقاط مختلف جهان است بیآنکه هیچگونه ارتباطی در کار بوده باشد؛ مانند پرستش خورشید، اعتقاد به رستاخیز و جز آن. یونگ این مقارنه (یعنی وقوع دو حادثه در لحظهای واحد، بیآنکه یکی علت دیگری باشد) را ناشی از «مفاهیم کهن» یا «کهن الگو» میداند.[۱٢]
▲ | کاربرد اساطیر |
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
مریم امامی، اسطورههای ايرانی
فرانسیس لی اوتلی، اسطوره در اعصار کتاب مقدس
[▲] پینوشتها
[۱]- اسطورهشناسی، از ویکیپدیا، دانشنامهی آزاد
[٢]- رضائی، مهدی، آفرینش و مرگ در اساطیر، چاپ اول، ص ۲۳
[٣]- آموزگار، ژاله، تاریخ اساطیری ایران، ص ٣
[۴]- همانجا
[۵]- همانجا
[٦]- اسطوره و آیین، کتاب نیوز
[٧]- وارنر، رکس، دانشنامه اساطیر جهان، برگردان: ابوالقاسم اسماعیلپور، ص ۱۵
[٨]- آسمانی، روحانی، مربوط به فراسوی جهان مادی، غیرملموس و آنجهانی.
[۹]- آموزگار، ژاله، تاریخ اساطیری ایران، ص ٣
[۱٠]- اسماعیلپور، ابوالقاسم، اسطوره، بیان نمادین، انتشارات سروش، چاپ اول، ص ۱۳
[۱۱]- آموزگار، ژاله، تاریخ اساطیری ایران، صص ٣-۴
[۱٢]- آفرینش و مرگ در اساطیر، صص ۴۵ و ۴۶
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□ 1
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠ ٢۱ ٢٢ ٢٣ ٢۴ ٢۵ ٢٦ ٢٧ ٢٨ ٢۹ ٣٠ ٣۱ ٣٢] ]
ردهها │ اسطورهشناسی │ سنتهای کلامی