[↑] تشکیلات خودگردانی
مقامات دولت قیم انگلیس به جوامع یهودی و عرب در این سرزمین اجازه دادند اداره امور داخلی خویش را خود به دست گیرند. با اعلام این امکان، یهودیان کوشیدند تشکیلات داخلی را برای اداره کردن جامعه خویش انسجام بخشند و آن را "ییشو" (Yishuv) نام نهادند و در چارچوب آن در سال ١٩٢٠ یک نهاد خودگردانی با شرکت نمایندگان احزاب و گروههای مختلف برپا کردند که سالی یک بار تشکیل جلسه میداد تا به بررسی عملکرد خویش بپردازد و همچنین اعضای "شورای ملی" (Vaad Leumi) را برگزیند که وظیفه آن اجرای برنامهها و سیاستهای تعیین شده بود.
در چارچوب این نهاد خودگردان، و با کمک مالی منابع محلی و یاری رسانی جوامع یهودی در سراسر جهان، شبکهای از موسسات آموزشی و مذهبی و بیمارستانها و دیگر خدمات اجتماعی برپا گردید و در سال ١٩٢٢ همان گونه که در فرمان قیمومت قید شده بود، سازمانی به نام "آژانس یهود" (The Jewish Agency)برپا گردید که بهعنوان نماینده جامعه یهودی سرزمین اسرائیل در تماس با مقامات انگلیسی و دولتهای خارجی و تشکیلات جهانی عمل میکرد.
[↑] توسعه اقتصادی
در طول سی سال قیمومت بریتانیا بر سرزمین اسرائیل، در نتیجه تلاش و کوشش جامعه یهودیانی که به خانه پدری خود بازگشته بودند، کشاورزی توسعه یافت، کارخانجاتی تأسیس شد و جادههای جدید در سراسر کشور احداث گردید و آبهای رودخانه اردن برای تولید نیروی برق به کار گرفته شد. یهودیان به استخراج املاح طبیعی از دریاچه نمک (بحرالمیت) پرداختند و برای دفاع از حقوق کارگران تشکیلات صنفی برپا کردند و سازمان هیستدروت (Histaruth اتحادیه کل کارگران و کارمندان اسرائیل) را در سال ١٩٢٠ پایه گذاری کردند تا رفاه کارگران و امنیت کاری آنان را تامین کنند و با برپائی موسسات تعاونی در بخش تولید و بازاریابی در امور کشاورزی و صنعتی موجب ایجاد کار شوند.
[↑] فرهنگ و هنر
پیشگامان یهودی در سرزمین اسرائیل، در تلاش برای برپائی دوباره کشور و بازسازی وطن خویش، برای امور فرهنگی و هنری اهمیت ویژهای قائل بودند و از این رو به تدریج زندگی فرهنگی در جامعه یهودی در سرزمین اسرائیل پدیدار گشت و هنر و موسیقی و رقص با تأسیس مدارس حرفهای و هنرکدهها توسعه یافت و مردم در نمایشگاهها حضور مییافتند و به دیدن برنامههای تئاتر میرفتند و یک نمایشنامههای جدید و یا انتشار یک کتاب تازه و یا گشایش یک نمایشگاه نقاشی، بلافاصله در روزنامهها مورد نقد و بررسی قرار میگرفت و در کافهها و گردهمآئیهای اجتماعی زبانزد افراد بود.
در همین دوران بود که زبان باستانی عبری، که در ظرف دو هزار سال فقط زبان نیایش و اجرای آئینهای دینی بود، احیا گردید و در کنار انگلیسی و عربی به عنوان زبان رسمی این سرزمین تعیین شد و در نگارش اسناد رسمی بکار میرفت و روی سکههای رایج حک میشد و زینت بخش تمبرهای رسمی بود. همچنین پخش برنامههای رادیوئی به زبان عبری (در کنار برنامههائی به زبانهای عربی و انگلیسی) آغاز گردید و روزنامهها، ماهنامهها و گاهنامهها و همچنین کتابهای متعددی به زبان عبری انتشار یافت و این سرزمین به کانون فرهنگی زبان عبری و ادبیات یهود مبدل شد. انواع نمایشنامهها به روی صحنه آمد و چندین تئاتر درهای خود را به روی علاقمندان این هنر گشودند و نوشتن نمایشنامههای اصیل به زبان عبری (که در گذشته تنها زبان دعا بود) آغاز گردید.
[↑] اعتراض و محدودیت
نیرو گرفتن یهودیان در سرزمین اجدادی و کوشش این جامعه برای برپائی دوباره وطن باستانی، با ابراز مخالفت شدید ملیون افرطی عرب روبرو شد و موجب گردید که آنها مراکز استقرار یهودیان را مورد تهاجم قرار دهند و بکوشند با قتل و غارت و عملیات تهاجمی، آنها را از این سرزمین بیرون رانند و یا از رشد این جامعه مدرن و پیشرفته جلوگیری کنند. اعراب افراطی بارها و بارها به محلههای یهودی نشین و آبادیهای آنها حمله بردند. این عملیات در سالهای ١٩٢٠ و ١٩٢١ و ١٩٢٩ و همچنین بین سالهای ١٩٣٦ و ١٩٣٩ در ابعاد مختلف روی داد. ستیزجویان عرب جادهها را میبستند و مانع حمل و نقل میشدند و یا مزارع یهودیان و جنگلها را به آتش میکشیدند و به مراکز یهودی حمله میبردند. رهبران جامعه یهودی که نسبت به همسایگان عرب خود هیچ خصومتی نداشتند، بارها کوشیدند با آنها به مذاکره بپردازند و به تفاهم برسند. ولی این تلاشها بی حاصل بود و به نتیجهای نرسید. پایمردی یهودیان در اجرای اندیشههای صیونیسم (نوسازی سرزمین پدری- صیون) در برخورد با آرمانهای ملی گرائی اعراب وضع انفجار آمیزی به وجود آورده بود. حکومت قیم بریتانیا، با در نظر گرفتن آرمانهای متضاد این دو گروه ملیت گرا در سال ١٩٣٧ با مراجعه به سازمان ملل، تقسیم این سرزمین را به دو کشوریهودی و عربی توصیه کرد. رهبران یهودی با واقع گرائی و پذیرفتن محدودیتهای موجود، طرح تقسیم را پذیرفتند. آنها به آزانس یهود اختیار دادند با دولت انگلیس وارد مذاکره شود تا کوشش بعمل آید که جنبههای مختلف این طرح فورمول بندی شود. ولی رهبران اعراب با هرگونه طرح تقسیم به شدت مخالفت میکردند و اعلام میداشتند که با حمله نظامی، اسرائیل را نابود خواهند کرد و نخواهند گذاشت چنین کشور "پوشالی" پای بگیرد.
[↑] جنبشهای زیرزمینی
در دوره قیمومت بریتانیا، سه جنبش زیرزمینی یهودی فعالیت میکردند که هدف آنها رویارويی با تعرضات عربی و حفظ امنیت جامعه یهودی بود. بزرگترین سازمان زیرزمینی "هگانا" (دفاع) نام داشت که در سال ١٩٢٠ به وسیله جامعه یهودی به عنوان قوای دفاعی پایه گذاری شد تا بتواند از آنان محافظت کند.
این سازمان از اواسط دهه ١٩٣٠ به تلافی جوئی در برابر حملات و تعرضات اعراب پرداخت تا شاید بتواند از طریق گوشمالی دادن، آنها را از تهاجم و خشونت باز دارد. هگانا همچنین در اعتراض به محدودیتهائی که حکومت قیم انگلیس علیه مهاجرت یهودیان به سرزمین پدری خود وضع کرده بود تا مالکان و افراطیون عرب را خرسند سازد و از کشورهای عربی امتیازاتی بگیرد، به برگزاری تظاهرات گسترده یهودیان پرداخت و علیه حکومت قیم به خرابکاری دست زد. سازمان زیرزمینی دیگری که برپا شد تا از یک سو با ادامه تعرضات اعراب مقابله کند و از سوی دیگر در برابر محدودیتهای فزاینده دولت قیم بریتانیا علیه جامعه یهودی واکنش نشان دهد، جنبش "اتسل" (سرواژه "سازمان نظامی ملی") بود که در سال ١٩٣١ برپا شد که سازمان "هگانا" را به داشتن سیاست نرمش و سازشکاری در برابر اعراب و انگلیسها متهم میساخت و خواستار نشان دادن شدت عمل بیشتری بود و از این رو، خود به انجام عملیات مستقل نظامی علیه آنان روی آورد. همچنین گروه کوچکی به نام "لحی" (سرواژه «رزمندگان اسرائیل» در زبان عبری) در سال ١٩۴٠ تشکیل شد. با اعلام استقلال اسرائیل در سال ١٩۴٨ و برپائی ارتش دفاعی اسرائیل، هر سه جنبش زیرزمینی منحل شدند.
چون اغتشاشات ضد یهودی اعراب شدت یافت، دولت انگلیس برای خشنود ساختن آنان، در ماه مه ١٩٣٩ محدودیتهای شدیدی علیه ادامه مهاجرت یهودیان وضع کرد. اعلام محدودیتها در شرائطی بود که هیتلر یهودیان آلمان را مورد آزار قرار داده و به تعرض علیه آنان میپرداخت و خواهان اخراج آنها بود. بسیاری از یهودیان که احساس میکردند جنگ ویرانگر دیگری در اروپا در راه است، خواهان مهاجرت به سرزمین اسرائیل بودند، ولی دولت بریتانیا با توجه به مخالفتهای شدید اعراب، و بی اعتنا به سرنوشت یهودیانی که خطر مرگ آنان را تهدید میکرد، ورود آنان به این سرزمین را ممنوع ساخت که با خشم و اعتراض یهودیان روبرو شد و اقدامات خشونت بار سازمانهای زیرزمینی را به دنبال داشت.
مخالفت قاطعانه دولت بریتانیا در سالهای جنگ جهانی دوم با مهاجرت یهودیان مصیبت زده به سرزمین پدری، موجب شد که هیتلر آسانتر بتواند به کشتار یهودیان اروپا دست بزند، و میلیونها یهودی که پناهگاهی نداشتند و هیچ قدرتی حامی آنان نبود، به فجیعترین شیوه جان باختند.
[↑] داوطلبان یهودی جنگ جهانی دوم
بیش از ٢٦٠٠٠ نفر مرد و زن از جامعه یهودی سرزمین اسرائیل، داوطلبانه به قوای انگلیس در جنگ علیه آلمان نازی و متحدین آن پیوستند و در ارتش و نیروی هوائی و دریائی بریتانیا به خدمت پرداختند. در سپتامبر ١٩۴۴ به دنبال کوشش طولانی آژانس یهود در این سرزمین و جنبش صیونیسم در خارج، بهعنوان قدردانی از شرکت یهودیان فلسطین در عملیات جنگی علیه آلمان هیتلری، یک هنگ یهودی به صورت یک واحد نظامی مستقل در ارتش بریتانیا برپا شد که پرچم ونشانهای خود را داشت. این گردان مرکب از ۵٠٠٠ نفر رزمنده یهودی، به هدف جلوگیری از پیشروی ارتش آلمان در مصر و شمال ایتالیا و شمال غرب اروپا، در عملیات نظامی شرکت کرد. پس از آنکه متفقین در اروپا در سال ١٩۴٦ ارتش آلمان نازی را از پای درآوردند و به جنگ جهانی دوم پایان دادند، بسیاری از سربازان هنگ یهود به کوشش برای ترتیب دادن مهاجرت مخفی یهودیانی پیوستند که از فاجعه هولوکاست جان سالم بدر برده بودند. علیرغم مخالفتها و ممنوعیتهای شدید دولت قیم با ورود یهودیان نجات یافته به سرزمین پدری، سربازان هنگ با اجاره کردن کشتیهای کهنه، آنان را از بنادر اروپا به سواحل اسرائیل هدایت کردند و داوطلبانی که در ساحل در انتظار بودند، آنان را در تاریکی شب پیاده کرده و در آبادیها و مزارع کشاورزی اسرائیلی در نقاط مختلف کشور جای دادند.[۱]
[↑ ] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله زير عنوان "سرگذشت یهود" برگرفته از سايت رسمی وزارت امور خارجه اسرائيل است.
[↑] پینوشتها
[۱]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ سايت رسمی وزارت امور خارجه اسرائيل
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>