در تاریخ ۱۴ مه ۱۹۴۸ میلادی، داوید بن گوریون، رئیس مجمع ملی که در آن زمان رئیس آژانس یهود بود، منشور استقلال اسرائیل را که بر پایه پیشنویس اول تئودور هرتسل نوشته شده بود، برای اولین بار قرائت کرد و تشکیل کشور اسرائیل براساس قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل را بازگو نمود.
[↑] هولوکاست (شوآ)
حکومت آلمان نازی در سالهای جنگ جهانی دوم (١٩٣٩ تا ١٩۴۵) با تنظیم برنامههای شیطانی، به هدف پاک کردن سرزمین آلمان از "نژادهای پست" و حاکم ساختن "نژاد برتر آریايی"، به کشتن یهودیان پرداخت. در طول این جنگ، نازیها با بهکارگیری ماشین جنگی جهمنی خود حدود شش میلیون نفر یهودیان اروپا را به شیوههای مختلف و شیطانی به قتل رساندند. افراد مسلح نازی و یا همدستان و پیروان آنها در کشورهای اشغال شده اروپا، یهودیان را به گلوله میبستند، آنها را تیرباران میکردند و یا به اردوگاههای مرگ میفرستادند که در آنجا از طریق حمامهای گاز خفهکننده آنها را میکشتند و سپس پیکرشان را به کورههای آدمسوزی میسپردند.
با پیشروی ارتش آلمان نازی در سراسر اروپا، یهودیان بهطور وحشیانهای شکنجه میشدند و مورد تحقیر و زجر قرار میگرفتند. آلمانها با اجرای برنامههای از پیش طراحی شده، یهودیان را در داخل گتوها (محلههای یهودینشین) متمرکز میساختند و هرگاه یهودیان در صدد اعتراض و یا مقاومت بر میآمدند، ماموران نازی با بیرحمی و قساوتی شیطانی آنان را به قتل میرساندند. یهودیان از این گتوها به کمپهايی برده میشدند که بهکارهای شاق بپردازند. ولی آلمانها اکثر این نگونبختان را بهطور گروهی تیرباران میکردند و یا در حمامهای گاز خفهکننده میکشتند. شمار بسیار کمی از یهودیانی که به اردوگاههای مرگ فرستاده شده بودند، موفق به فرار گردیدند. گروهی از آنان به کشورهای دیگر گریختند و عدهای نیز به پارتیزانهای ضد نازی پیوستند و برخی از آنان را نیکوکاران غیریهودی، علیرغم آن که خطر مرگ برای خود آنها نیز وجود داشت، پناه دادند و در نتیجه از میان ١١ میلیون نفر یهودیان نواحی اشغال شده اروپا در آن زمان، که بزرگترین و فعالترین جامعه یهودی دنیا محسوب میشدند فقط پنج میلیون نفر جان سالم بدر بردند.
[↑] تبعید در دوران بریتانیا
با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم، دولت انگلیس محدودیتهای بیشتری برای یهودیان نجات یافته و مصیبتزده که میخواستند به میهن اجدادی خود بازگردند و در آنجا ساکن شوند برقرار کرد. رهبران جامعه یهودی در سرزمین اسرائیل، علیه این دستور ظالمانه دولت قیم، با تشکیل شبکه وسیعی برای ورود مهاجران غیرقانونی واکنش نشان دادند و بسیاری از کسانی را که از هولوکاست جان سالم بدر برده بودند به این سرزمین رساندند. در سالهای بین ١٩۴۵ تا ١٩۴٨، با آنکه نیروی دریائی بریتانیا سواحل سرزمین اسرائیل را محاصره کرده و کشتیهای حامل مهاجران غیرقانونی یهودی را توقیف میکرد و سرنشیان آن را به تبعید گاه قبرس یا سرزمین کنیا در آفریقا میفرستاد تا در اولین فرصت به اروپا بازگردانیده شوند و همچنین نگهبانان مرزی به دستور حکومت قیم از ورود این پناهندگان جلوگیری میکردند، حدود ٨۵٠٠٠ یهودی مخفیانه به این سرزمین آورده شدند که بسیاری از آنان در مسیر رسیدن به وطن اجدادی خطرات بسیاری را پشتسر گذاشتند.
[↑] راه به سوی استقلال
ناتوانی بریتانیا برای ایجاد سازش بین جوامع یهودی و عرب باعث شد که دولت لندن درخواست کند که مسأله فلسطین به سازمان ملل سپرده شود. این موضوع در دستور کار مجمع عمومی قرار گرفت و در ماه آوریل ١٩۴٧ به بحث و رایگیری گذاشته شد و در نتیجه یک کمیسیون ویژه برای بررسی این مشکل برپا گردید و طرحی مبنی بر تقسیم این سرزمین به دو کشور یهودی و عرب تهیه کرد که مجمع عمومی با اکثریت آرا آن را مورد تصویب قرار داد.
جامعه یهودی سرزمین اسرائیل برنامه تقسیم سرزمین پدری را پذیرفت و با آن کنار آمد، ولی اعراب آن را قاطعانه رد کردند و اعلام داشتند که یهودیان را به دریا خواهند ریخت و نخواهند گذاشت آنها حکومت مستقل خود را برپا کنند.
پس از تصویب طرح در مجمع عمومی سازمان ملل، اعراب اعلام داشتند که از طریق نظامی از اجرای آن و برپايی دوباره کشور مستقل یهود جلوگیری خواهند کرد و افراد مسلح محلی عرب با کمک داوطلبان کشورهای عربی و حتی با شرکت سربازان ارتشهای رسمی آن کشورها، حملات مسلحانه و بیرحمانهای را علیه جامعه یهودی آغاز کردند، به این هدف که اجرای تصمیم سازمان ملل را عقیم کنند و مانع از تشکیل کشور یهودی شوند. ولی نیروهای دفاعی یهودی که از پیش خود را برای مقابله با چنین حملاتی آماده ساخته بودند، نیروهای مهاجم را تارو مار کردند و بر تمام مناطقی که برای کشور یهود اختصاص داده شده بود تسلط یافتند و حتی بخشی از سرزمینی را که به تشکیل حکومت عربی اختصاص یافته بود به تصرف در آوردند. نوار غزه که قرار بود قسمتی از حکومت مستقل عربی باشد به اشغال مصر درآمد و ارتش اردن ناحیه واقع در کرانه باختری رود اردن که بخش دیگری از خاک حکومت آینده عربی بود به تصرف در آورد و به این ترتیب برپائی دولت مستقل عربی (فلسطینی) منتفی شد.
یهودیان از جان گذشته، تقریبا با دست خالی، و با شمار اندک جمعیت، توانستند ارتشهای عربی و واحدهای مسلح داوطلب و نیروهای محلی عربی را ناچار به عقبنشینی کنند.
در ١۴ ماه مه ١٩۴٨، هنگامیکه دوران قیمومت بریتانیا پایان یافت، جمعیت یهودی این سرزمین ٦۵٠ هزار نفر بود. ولی همین جامعه کوچک دارای تشکیلات بسیار منظم حکومتی بود و مردمان آن همه رشد کرده و دارای درک سیاسی و اعتقاد به دموکراسی بودند و از نظر سیاسی و اجتماعی و موسسات اقتصادی و تشکیلات اجتماعی یک ملت به تمام معنی محسوب میشدند - ولی ملتی که هنوز به استقلال کامل دست نیافته و نامی برای کشور خود برنگزیده بود.[۱]
[↑ ] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله زير عنوان "سرگذشت یهود" برگرفته از سايت رسمی وزارت امور خارجه اسرائيل است.
[↑] پینوشتها
[۱]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ سايت رسمی وزارت امور خارجه اسرائيل
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>