[حزب دمکراتیک خلق افغانستان] [اهل سیاست در افغانستان]
آناهیتا راتبزاد (زادهٔ اکتبر ۱۳۱٠ خ - ۱٣۹٣ خ)، یکی از نخستین پزشکان زن، سیاستمدار مارکسیست و از رهبران حزب دمکراتیک خلق افغانستان بود که در دوران اشغال افغانستان توسط نیروهای ارتش سرخ شوروی، از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۶ میلادی، در مقام معاون رئیسجمهور این کشور فعالیت میکرد.
[↑] زندگینامه
آناهيتا دختر احمد راتب خان در اکتبر سال ۱۹۳۱ میلادی[۱] در گلدره ولایت کابل به دنیا آمد[٢]. وی از لحاظ قومی پشتون است و با ملکه ثریا - همسر امیر امانالله خان - قرابت دور خانوادگی دارد[٣]. پدرش که نویسنده بود، سهم فعالی در جنبش جوانان افغان داشت و یکی از طرفداران بسیار سرسخت امیر امانالله خان بود در گروه تهیهکنندگان اولین قانون اساسی افغانستان، مصوب سال ۱۹۲۳، سهم بارز داشت. در سالهای ۲۰ هفتهنامه چهار صفحهیی «نسیم سحر» را بهدست نشر میسپرد[۴] که در آن اندیشههای ریفرمیستی (اصلاحطلبانه) و نظریات جنبش جوانان افغان را تبلیغ و ترويج میکرد[۵]. پس از سقوط رژیم امانالله خان، شبنامههای را برای افشاگری فساد و رشوهخواری در محافل حاکمه سلطنت پخش میکرد. بهخاطر نشر جزوه (رساله) «شغال بریتانیایی» که علیه نادرشاه بود، بازداشت و زندانی شد[٦]. در سال ۱۹۳۱ از افغانستان تبعید گرديد[٧] و در سال ۱۹۳۳ در تبعید درگذشت[٨]. اما بهروایت دیگر گفته میشود که احمد راتب در زندان درگذشته است[۹]. اما، این روایت چندان دقیق بهنظر نمیرسد[۱٠].
آناهيتا راتبزاد، آموزش متوسطه را تا ختم کلاس (صنف) هشتم، بهسال ۱۹۴۵ میلادی، در دبیرستان (لیسۀ) ملالی به پایان برد و در همانسال، به تحصیل در رشتۀ پرسـتاری در آموزشـگاه نرسـنگ (مدرسهٔ پرستاری) پرداخـت[۱۱] و همزمان با دکتر کـرامالدیـن کاکـړ[۱٢] ازدواج کـرد و در سـال ۱۹۴۹، بـا همســر خـود بـه ایـالات متحـده امریـکا رفـت[۱٣]. وی در آنجا، بهسال ١٩۵٠ میلادی، در مدرسۀ شـيکاگو در رشـتۀ پرستاری به تحصیل آغاز کرد[۱۴] و در سال ١٩۵۴ فارغالتحصیل شد[۱۵]. وقتی به افغانستان بازگشت، چند مدتی در دانشسرای قابلگی (مامایی) کابل، به تدریس پرداخت[۱٦] و پس از آن، در سال ١٩۵٧ میلادی وارد دانشکدۀ پزشکی (طب) در دانشگاه کابل شد و در سال ۱۹٦۳ میلادی، از این دانشگاه، دکترای پزشکی دریافت کرد.[۱٧]
[↑] آثار
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدی خراسانی با همکاری صدیق رهپو طرزی و دکتر حشمت حسینی زیر نظر مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: مهدی خراسانی، اناهیتا راتبزاد (نسخۀ قدیمی دانشنامه): ۷ اردیبهشت ۱۳۸۸
پيوست ٢: غفار عريف، گفتگو با دکتر اناهیتا راتبزاد
پيوست ۳: آناهیتا راتبزاد درگذشت، گزارش بی بی سی
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- ع. ق. فضلی، به مناسبت صدمین سالگرد ۸ مارچ، شماری از زنان برجستۀ تاریخ، اناهیتا (ناهید) راتبزاد، سایت اصالت: ۸ مارچ ۲۰۰۸؛
در مورد زادروز خانم اناهیتا راتبزاد اختلاف نظر وجود دارد. آقای ع. ق. فضلی چنان که در بالا بیان شده، اناهیتا راتبزاد را زادۀ اکتبر سال ۱۹۳۱ میلادی دانسته است، در گزارش اليوت، از سفارت آمريکا در کابل به وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. حدود سال ١٩٢٩ میلادی را ذکر میکند، و آقای دکتر خاکستر در نقد این گزارش مینویسد: «دکتر راتبزاد نه در سال ۱۹۲۹، بلکه در سال ۱۹۳۳ تولد گردیده [است].» اما او برای صحت ادعای خود، هیچگونه مدرکی ارائه نکرده است. (حتی جایی که گزارش اليوت، را از دانشنامه آریانا نقل کرده، نیز به منبع ارجاع اصلی نداده است.)از آنجا که هر سه تاریخ تولد با گاهشماری میلادی بیان شدهاند، عملاً ضعیف مینمایند. اما خانم اناهیتا راتبزاد، خود میگوید: «در کليه اسناد رسمی، تاريخ تولدم، ماه اکتوبر ۱۹۳۱ در محلهی گلدرهی کابل درج شده است، پس دقيقترين تاريخ میتواند همين باشد.» (رجوع شود به: مصاحبۀ غفار عریف با دکتر اناهیتا راتبزاد (بخش نخست)، سایت اینترنتی سپیدهدم). این ادعا مورد پذیرش لودویک آدمک نیز است؛ وی مینویسد: «اناهیتا راتبزاد در سال ۱۹۳۱ میلادی در گلدرۀ استان کابل بهدنیا آمد.» (آدمک، لودویک، فرهنگ زندگینامۀ افغانسنان معاصر، ج ٢، ص ١۵٦).[٢]- مصاحبۀ غفار عریف با دکتر اناهیتا راتبزاد (بخش نخست)، پیشین
[٣]- ع . ق . فضلی، پیشین
[۴]- خانم اناهیتا راتبزاد خود در این باره میگوید: «پدرم احمد راتب بر طبق اسناد و مدارک تاريخی و به استناد حرفهای که نزديکترين اقارب خانوادهیمان دربارهاش میگفتند؛ عضو فعال جنبش جوانان افغان بود و در کميسيون تهيۀ متن قانون اساسی دوران شاه امانالله (مصوب ۱۹۲۳) شرکت داشت و هفتهنامهی «نسيم سحر» را منتشر میکرد.» (رجوع شود به منبع پیشیبن).
[۵]-
[٦]- باز همو میگوید: «پس از سقوط سلطنت امانالله خان بهعلت عضويت [یا پیشینۀ وی] در جنبش جوانان افغان و پخش شبنامه در ضديت با محمدنادر شاه و توطئههای انگليس عليه افغانستان، همچنان نشر رسالهی «شغال بريتانيايی» به زندان انداخته شد.» (رجوع شود به منبع پیشیبن).
[٧]- خانم راتبزاد، در این خصوص میگوید: «در مورد اينکه در سال ۱۹۳۱ پدرم از افغانستان تبعيد گرديده، تاريخ دقيق نيست. زيرا بعد از من، مادرم يک پسر بهدنيا آورد. در هنگام تولد برادرم، پدرم در خارج [از کشور] در تبعيد بهسر میبرد و از بیرون (خارج) به مادرم احوال (خبر) فرستاد تا نام وی را «احمد جواد» بگذارد.»اگر تاریخ تولد خانم راتبزاد در اکتبر سال ۱۹۳۱ میلادی دقیق باشد، منطقی مینماید که پدرش، چند سال بعدتر به ایران رفته باشد. اما اینکه پدرش واقعاً به خارج از کشور تبعید شده است، محرز نیست؛ زیرا به گفتۀ دکتر حشمت حسینی، احمد راتب مسلماً به خارج تبعید نشده - چون در افغانستان معمولاً افراد را به ولایات تبعید میکردند و هیچ سابقه نداشت که در آن زمان دولت کسی را بهخارج از کشور تبعید کرده باشد مگر اینکه کسی خودش به خارج از کشور پناهنده شده باشد. همو میافزاید: «در یکی از روزهای جمعه - در دهه چهل خورشیدی - بود که شادروان محمودخان یاور - پسر خالۀ شاه امانالله – به دیدن پدرم (استاد سید محمدداؤد حسینی) به خانهی ما در باغنواب کابل آمده بود، هنگام صرف نهار، محمودخان یاور حکایت میکرد که در دورۀ سلطنت محمدنادرشاه وقتی به زندان برده میشد، جواهرات گرانبهای خود را که از سالها قبل در یک کمربند جاسازی کرده بود و همواره آن را با خود حمل میکرد، به احمد راتب که برادرخانم (خُسربُره) او بود، داد تا به خواهرش «بی بی گل» (خانم محمود یاور) برساند. ولی احمد راتب زن و دو فرزند خود (احمد جواد و اناهیتا) را در افغانستان جا گذاشت و خود با جواهرات آقای محمود یاور به ایران فرار کرد و از آن پس، ظاهراً لادرک شد.»با این وجود خانم راتبزاد، در رد این ادعا چنین میگوید: «در ارتباط به اين گفته که در زمان سلطنت محمدنادر شاه تبعيد افراد به خارج «رسم معمول نبود» میتوان يک مثال روشن آورد: «خانوادۀ عنايت سراج، برادر شاه امانالله، به ايران تبعيد شده بودند، که بعد از پايان گرفتن دورهی صدارت سردار محمدهاشم خان، دوباره به ميهن برگشتند.»اما، حکايت محمود ياور، شوهر عمهی اينجانب، راجع به پدرم از ريشه نادرست است. [زیرا، در مورد] محمود ياور، که به خانوادهی «شاه آغاسی» مرتبط بود. حرفهای وجود دارد، که با همسر و فرزندانش رفتار نامناسب و خيلی زشت داشت و دارای سلوک نيکو نبود. پدرم در نوشتههايش اين روش او را انتقاد مینمود و زشتیهايش را برملا میساخت.بهسبب ظلم و رفتار نامناسب در مقابل خانوادۀ خود، يک پسر محمود ياور، در واکنش به اعمال پدرش، دست به خودکُشی زد. بدين لحاظ بود که او را به زندان انداختند. زندان رفتن محمود ياور يک حادثۀ جنايی بود نه سياسی. از حقيقت اين موضوع، همهی خويشاوندان و دوستان نزديک خانوادۀ ما آگاهی دارند.» (رجوع شود به منبع پیشیبن).بههر حال، کردار ناپسند محمود یاور که اگر حتی منجر به خودکُشی فرزند او هم شده باشد، دلیل استوار مبنی بر رد داستان ربوده شدن جواهرات محمود یاور توسط پدر خانم راتبزاد نیست. هر چند که خانم اناهیتا برای تبرئۀ پدر خود، آن را داستان پيش پا افتاده تلقی کند![٨]- ع. ق. فضلی، پیشین
[۹]- دکتر خاکستر، غریب غربت غرب (در هفتادونه سالگی اناهیتا راتبزاد)، دوهفتهنامۀ کابل ناتهـ، شمارهً مسلسل ۱۳۱، سال ششم، عقرب ۱۳۸٩ خورشیدی (نومبر ٢٠۱٠)؛ و آقای جلیل پرشور مینویسد: «استبداد هاشم خانی، با دستان خونآلود، گلوی احمد راتب پدر دكتر اناهيتا را نيز فشرد و بعد ربوده شدنش بهوسيلهً پوليس حكومت شاهی، تا امروز كسی نمیداند كه در كجا و چطور نابود گرديد و دفن خاك شد.» (ر.ک: دکتور اناهیتا راتبزاد، مبارز وطنپرست و انقلابی، وبگاه روشنایی برگرفته از: فاروم فریاد)
[۱٠]- دكتر اناهيتا راتبزاد میگوید: «آنچه در کتاب «پيشگامان ژورناليزم افغانستان» دربارهی پدرم گفته شده است، در جا جايی درست میباشد، از جمله: پدرم «در زمان سلطنت حبيبالله کلکانی زندانی شد و پس از چندی از زندان فرار کرد و راهی هند گرديد. در آغاز سلطنت نادرشاه دوباره به افغانستان بازگشت، اما به زندان رفت.»
ولی هيچ گاهی پدرم «عهدهدار جنرال قنسولی افغانستان در مشهد» نبود؛ بلکه پدرکلانم، عبدالباقی در آنجا خدمت میکرد.در رابطه به اين مطلب که پدرم «در سال ۱۳۱۵ خورشيدی در تهران درگذشته و در جوار آرامگاه شاه عبدالعظيم مدفون است» قابل ذکر میدانم که در سال ۱۹۵٠ میلادی، وقتی که به منظور تحصيل راهی شيکاگوی امريکا بوديم، نخست برنامۀ سفر به تهران را تنظيم کرديم و چند روزی را در آنجا سپری نموديم. در تهران، در گورستان شهروندان افغانستان هر قدر پاليدم (جستجو کردم)، نتوانستم آرامگاه (قبر) پدرم را پيدا کنم. پدرم در زمان حيات خود وصيت کرده بود که پس از مرگش، در وطن بهخاک سپرده شود؛ چون اين خواست ایشان نمیتوانست براورده شود؛ يک خريطهی پُر از خاک وطن را که با خود به تهران برده بودم، از فرط درد و غم و مأيوسی، بهسر و روی خود پاشيدم.ولی [صحت] این [گفته] که پدرم در زمان سلطنت محمدنادر شاه «در زندان درگذشته باشد»، معلوم نيست.»[۱۱]- دکتر راتبزاد مینویسد: «در سال ۱۹۴۵، از ليسۀ ملالی سند فراغت صنف هشتم را بهدست آوردم و در همانسال در آموزشگاه نرسنگ، فراگيری آموزش را در رشتهی پرستاری آغاز نمودم.» (رجوع شود به: مصاحبۀ غفار عریف با دکتر اناهیتا راتبزاد (بخش نخست)، پیشین).
در حالی که لودویک آدمک، مینویسد: «آناهيتا راتبزاد آموزش متوسطه را تا ختم صنف هشتم در سال ۱۹۴۵ در دبیرستان ملالی به پایان برد و سپس در سال ۱۹۴٧، به تحصیل دورۀ یکسالۀ پرسـتاری در آموزشـگاه نرسـنگ پرداخـت» (لودویک آدمک، پیشین، ج ٢، ص ١۵٦)[۱٢]- به گفتۀ دکتر خاکستر، اسناد تازه بیرون شده از آرشیو ک گ ب نشان میدهد که همسر راتبزاد، دکتر کرامالدین کاکر، جز افرادی بوده است که در سالهای شصت میلادی در خدمت آن سازمان قرار داشته است. (پیشین، دوهفتهنامۀ کابل ناتهـ)
[۱٣]- لودویک آدمک، پایان تحصیل او را در آمریکا در سال ۱۹۵٠ میداند. (پیشین، ج ٢، ص ١۵٦)
[۱۴]- ع. ق. فضلی، نوشته است: «در سال ۱۹۴۹ با همسر خود به ایالات متحده امریکا رفت.» (رجوع شود به منبع پیشین) اما خانم راتبزاده میگوید: «بهسال ۱۹۵٠ میلادی به آمریکا رفته است.» (رجوع شود به: مصاحبۀ غفار عریف با دکتر اناهیتا راتبزاد (بخش نخست)، پیشین)
[۱۵]- دکتر راتبزاد میگوید: «من تا پایان سال ١٩۵۴ میلادی در امريکا بودم، پس از آن به وطن برگشتم و در مدرسهی نرسنگ (مکتب نرس قابلگی) که متعلق به بيمارستان مستورات بود، بهعنوان آموزگار بهتدريس پرداختم.» (رجوع شود به: مصاحبۀ غفار عریف با دکتر اناهیتا راتبزاد (بخش نخست)، پیشین).
با این حال، وی بهطور شفاف دربارۀ مدت و تاریخ پایان تحصیل خود در آمریکا سخن نمیگوید. بنابراین، به نظر نمیرسد که «در آنجا بیش از مدت دو سال در مدرسۀ شـيکاگو در رشـتۀ پرستاری درس خوانده باشد.» از این روی، اگر بهسال ١٩۵٠ میلادی، در مدرسۀ شـيکاگو به تحصیل پرداخته باشد، در سال ١٩۵٢ میلادی، تحصیلات خود را به پایان رسانیده است.[۱٦]- لودویک آدمک مینویسد: «تا سال ۱۹۵۳ میلادی، بهعنوان مدیر در مدرسۀ نرسنگ (پرستاری)، دانشسرای تربیت معلم و بیمارستان (شفاخانۀ) مستورات مشغول خدمت بود.» (پیشین، ج ٢، ص ١۵٦). اگر ادعای خانم راتبزاد درست باشد که در سال ١٩۵۴ میلادی، از آمریکا به افغانستان بازگشته است، مطلب لودویک آدمک در این مورد درست نیست.
[۱٧]- لودویک آدمک، پیشین، ج ٢، ص ١۵٦؛ همچنین، دکتر خاکستر، پیشین.
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[↑] جُستارهای وابسته
□ ویرایش نخست مقالۀ «اناهیتا راتبزاد»
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]