فهرست مندرجاتکُشتی نرم کرزی و آمریکا
پنج نگاه
- مقدمه: پیشینه
- دیدگاه آمریکا
- دیدگاه کرزی
- دیدگاه منتقدان
- دیدگاه سیاسی
- دیدگاه جامعهشناسی
- پیامدها
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
[قبل] [بعد]
با شروطی که حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان برای امضای قرارداد امنیتی با آمریکا تعیین کرد، تنش در روابط بین دو کشور به اوج خود رسید. این تنش بخشی از جدال لفظی حکومت آقای کرزی و آمریکا، بزرگترین متحد بینالمللیاش است که هفت سال پیش شروع شد و او آن را «کشتی نرم» نامید.
این روزها تنشها بین دو طرف به اوج خود رسیده است. هر دو طرف از رفتار یک دیگر در مورد چگونگی مبارزه با تروریسم و آیندۀ وضعیت افغانستان انتقاد میکنند.
تیرگی روابط بین دو طرف نه تنها نگرانی مردم افغانستان را برانگیخته، بلکه مبارزه با تروریسم و آیندۀ همکاری بین این دو همکار استراتژیک را هم به چالش کشیده است. عامل اصلی این تنشها در چیست؟ در این مطلب پاسخ این پرسش از دیدگاه دو طرف و منتقدان آقای کرزی و همچنین دلایل سیاسی و جامعهشناختی موضوع بررسی شده است. سوالهای دیگر این است که آیا این تنشها با امضای پیمان امنیتی فروکش میکند؟ اگر این قرارداد امضا نشود، چه اتفاق میافتد؟
[↑] مقدمه: پیشینه
پیشینۀ روابط حامد کرزی با آمریکا به دو دوره تقسیم میشود: دوره نخست از اجلاس بن در سال ۲۰۰۱ تا سال ۲۰۰۶ و دورۀ دوم پس از آن تا امروز. اجلاس بن با شرکت رهبران جناحهای سیاسی افغانستان با حضور نمایندگان کشورهای دخیل در قضیۀ افغانستان تحت نظر سازمان ملل برگزار شد که نتیجۀ آن توافق بر سر تشکیل دولت موقت به ریاست حامد کرزی بود. در این نشست ریاست هیات نمایندگی آمریکا را جیمز دابینز بهعهده داشت و زلمی خلیلزاد هم عضو آن بود.
آنگونه که آقای دابینز در خاطرات خود نوشته، او از طرح واگذاری ریاست دولت موقت به آقای کرزی حمایت کرد. پس از آن آقای خلیلزاد بهعنوان سفیر و نمایندۀ ویژۀ آمریکا در افغانستان تعیین شد و به حمایت خود از آقای کرزی ادامه داد. در چند سالی که آقای خلیلزاد در افغانستان بود، در محافل خصوصی از قدرت فوقالعادۀ او سخن گفته میشد.
مرحلۀ اول روابط آقای کرزی با آمریکا همزمان بود با حاکمیت حزب جمهوریخواه و ریاست جمهوری جورج بوش پسر در آمریکا. برخی ارتباط نزدیک آقای کرزی با دولت آمریکا در این دوره را به نفوذ دوستان او، مانند زلمی خلیلزاد در حزب جمهوریخواه میدانند. آقای خلیلزاد در تثبیت حکومت آقای کرزی و تضعیف رقبای داخلی او نقش مهمی داشت.
با آغاز دورۀ ریاست جمهوری باراک اوباما و حاکمیت حزب دموکرات در آمریکا روابط دو کشور تنشآلود شد. گفتوگو با طالبان و مبارزه با تروریسم با تیرگی روابط بین این دو متحد بهنحوی ارتباط داشت. در آخر سال ۲۰۰۷ حکومت افغانستان دو دیپلمات ارشد غربی را بهدلیل داشتن ارتباط با طالبان اخراج کرد: ماروین پیترسون معاون نمایندۀ ویژه سازمان ملل و مایکل سمپل رئیس نمایندگی اتحادیۀ اروپا. آقای کرزی در سخنرانیهای خود «جدیت» غرب در مبارزه با تروریسم را زیر سوال برد.
در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸ آمریکا، باراک اوباما انتقادهای خود را از حکومت حامد کرزی شروع کرد. او با نگرانی از محدود ماندن حکومت کرزی در کابل، از افزایش نیرو در افغانستان حمایت کرد. وقتی آقای اوباما در ۲۰ جولای ۲۰۰۸ به افغانستان سفر کرد، مقامهای افغان گفتند که انتظار ندارند سیاست آمریکا پس از انتخابات تغییر کند، انتظاری که برآورده نشد. اوباما پس از رسیدن به ریاست جمهوری، شمار سربازان آمریکایی را در افغانستان از ۳۶ هزار به ۱۰۱ هزار نفر رساند. حکومت کرزی مخالف افزایش نیرو بود و تاکید داشت که مبارزه با تروریسم باید در خارج مرزهای افغانستان صورت گیرد و گروه طالبان تروریست نه بلکه افراد ناراضی از وضعیت اقتصادی و نفوذ زورمندان در حکومت هستند.
در پی جنجالهای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۹ افغانستان این تنشها افزایش یافت. آقای کرزی برخی مقامهای آمریکایی را متهم کرد که در تلاشند او را از قدرت کنار بزنند. وقتی که کمیسیون رسیدگی به شکایتهای انتخاباتی افغانستان صدها هزار رای انتخاباتی او را باطل اعلام و مجموع آرای او به زیر ۵۰ درصد سقوط کرد، بدگمانی آقای کرزی نسبت به «دخالت» خارجیها در انتخابات بیشتر شد.
از سوی دیگر، زمانی که اوباما در آخر سال ۲۰۱۰ به افغانستان سفر کرد، به یک تماس تلفنی از پایگاه نظامی بگرام با آقای کرزی اکتفا کرد و هیچ برنامۀ دیداری با او در نظر نگرفت. از تماسهای ویدئویی ماهیانۀ دو رئیس جمهوری هم دیگر خبری نبود. با این وضعیت، دیگر هیچ شکی باقی نماند که روابط کابل و واشنگتن کاملاً تیره شده است.
به این ترتیب، نظامی که بهعنوان بخشی از تحولات پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به حمایت همهجانبۀ آمریکا در افغانستان بهقدرت رسید، حالا بخشی از برنامههای آمریکا را در خط مقدم مبارزه با تروریسم به چالش میکشید. نیروهای آمریکایی در طولانیترین جنگ تاریخ کشور خود، با متحد اصلی خود در مورد پارهای از مسایل جنگ اختلاف نظر پیدا کردند. تلفات غیرنظامیان موضوعی است که فرصت طرح تندترین انتقادها علیه آمریکا را برای آقای کرزی فراهم کرد. اما آمریکاییها این انتقادها را غیرمنصفانه تلقی میکنند، چرا که در این جنگ ۲۳۰۰ نفر قربانی داده و براساس تحقیق دانشگاه هاروارد، با محاسبۀ هزینۀ جنگ عراق، شش تریلیون دلار پول خرج کردهاند.
با همۀ این تنشها، آمریکا و افغانستان در سال ۲۰۱۲ با هم پیمان همکاریهای استراتژیک بستند و حالا هم در پی امضای موافقتنامۀ همکاریهای درازمدت امنیتی هستند. ولی با شرایطی که آقای کرزی برای امضای این موافقتنامه مطرح کرده، روابط دو کشور بار دیگر تیره شده است. به این ترتیب، نیمی از ۱۲ سال ریاست جمهوری حامد کرزی در جدال لفظی با آمریکا گذشته که او آن را «کشتی نرم» و «جنگ روانی غرب» علیه حکومت خود نامیده است. عوامل زمینهساز این همه تنش چیست؟ دست کم از پنج دیدگاه میتوان به این سوال پاسخ داد: دیدگاه هر دو طرف قضیه، دیدگاه منتقدان آقای کرزی و همچنین دیدگاههای سیاسی و جامعهشناختی جامعۀ افغانستان.
[↑] دیدگاه آمریکا
حامد کرزی رئیس جمهوری کشوری است که از دیدگاه آمریکا در کنار پاکستان «کانون افراطگرایی و خشونت» بهشمار میرود. آمریکا نگران است که طالبان بار دیگر بهقدرت برسند و افغانستان پایگاه گروه القاعده شود. بههمین دلیل، در راهبرد امنیت ملی آمریکا بر حمایت از دولت و بهویژه نیروهای امنیتی افغانستان تاکید شده است. ضعف مدیریت دولتی و فساد در نهادهای دولتی افغانستان، از موثریت این کمکها کاسته است. رسانهای کردن این دو موضوع برای آقای کرزی خوشایند نیست.
۱-۱- ضعف:
از دیدگاه سیاستگذاران آمریکایی دولت افغانستان نه تنها «ضعیف»، بلکه «ناکام» است. هیلاری کلینتون وزیر خارجۀ پیشین آمریکا از «مدیریت ضعیف دولتی و فقدان حکومت قانون» در افغانستان بهصراحت انتقاد میکرد. نشریۀ «سیاست خارجی» (Foreign Policy) از سال ۲۰۰۶، هر ساله دولت افغانستان را در میان ده «دولت ناکام» قرار داده است. دولتهای ناکام دولتهایی هستند که قادر به اعمال حاکمیت و ارائۀ خدمات عمومی نیستند. اما بهنظر دولت آمریکا، دولتهای ضعیف توانایی حکومت بر مردم خود و جلوگیری از نقض حقوق بشر و تبعیض علیه اقلیتهای قومی و مذهبی را ندارد.
چنین دولتها قدرت مهار نفوذ گروههای خشونتطلب و تروریستی به کشورهای خود را هم ندارند و بههمین دلیل این کشورها میتوانند به مرکز تهدید امنیت جهانی تبدیل شوند. ذاکر حسین ارشاد در کتاب «استراتژی آمریکا در افغانستان پس از طالبان» نوشته که آمریکا رژیم طالبان را نمونۀ کامل دولت «ورشکسته» میدانست، اما دولت حامد کرزی با وجود پیشرفتهای چشمگیر در ۱۲ سال گذشته، به کلیک گفتۀ باراک اوباما، هنوز ناتوان است.
از همینرو، آمریکا در پی «حداکثرسازی» روابط خود با افغانستان است تا بتواند مانع بازگشت گروه القاعده شود. در سند راهبرد امنیت ملی آمریکا تصریح شده: «همانگونه که پیش میرویم، تردیدی وجود نداشته باشد: ایالات متحدۀ آمریکا به تضمین امنیت جهانی ادامه خواهد داد – از طریق تعهدات خود به همپیمانان، شرکا و نهادها؛ تمرکز ما بر شکست القاعده و گروههای وابسته به آن در افغانستان، پاکستان و سراسر جهان.»
۲-۱- فساد:
آمریکاییها همواره از ناتوانی دولت آقای کرزی در مبارزه با فساد انتقاد کردهاند. کارل ایکنبیری سفیر پیشین آمریکا در افغانستان «ارادۀ سیاسی» دولت آقای کرزی را زیر سوال برده بود و باراک اوباما گفته که آقای کرزی جدیت در مبارزه با فساد را در عمل نشان دهد.
یاپ دی هوپ شیفر، دبیر کل پیشین سازمان پیمان اتلانتیک شمالی، ناتو، گفته بود که فساد به همان اندازۀ شورش در افغانستان باعث بیثباتی شده است. شفافیت بینالملل افغانستان را در بین ۱۷۷ کشور، در ردیف کلیک ۱۷۵ قرار داده است. رسانههای آمریکایی هر از چندگاهی از فساد در دولت گزارش میدهند.
آمریکا با طرح این دو موضوع در پی اثربخشی کمکها و حضور خود در خط مقدم طولانیترین جنگ تاریخش است. دولت آمریکا میخواهد با نیروی انسانی، پول و فنآوری که در جنگ افغانستان مایه گذاشته، نتیجۀ کاملی بهدست آورد. از دیدگاه آمریکاییها اما ضعف و فساد دولتی در افغانستان باعث میشود که بخشی از پولهای کمکی آمریکا هدر رود و حتی در مواردی سربازان آمریکایی به دست همتایان افغان خود کشته شوند.
آقای کرزی ضعف مدیریت دولتی را تا حدودی میپذیرد، ولی در مورد فساد نظر متفاوتی دارد. او ضمن آنکه انتقادها در این مورد را «مداخله» در امور داخلی کشورش دانسته، نهادهای بینالمللی را عامل بخش عمدهای از فساد خوانده است.
[↑] دیدگاه کرزی
رئیس جمهوری دومین کشور فقیر جهان بر «برابری و مساوات» در روابط کشورش با بزرگترین قدرت جهان تأکید دارد، بهگونهای که دو طرف این رابطه کشورهای مستقل و دارای حقوق برابر در نظر گرفته شود. حامد کرزی بهعنوان رئیس جمهوری منتخب کشورش انتظار دارد که آمریکا به اولویتها و برنامههایش در راستای منافع ملی افغانستان احترام بگذارد. از دیدگاه او، کشیدهشدن هر موضوعی به دایرۀ «منافع ملی» و «حاکمیت ملی» افغانستان، منجر به بروز تنش بین دو طرف میشود.
۱-۲- منافع ملی افغانستان:
از نظر آقای کرزی، در روابطش با آمریکا، منافع ملی افغانستان عمدتاً در سه چیز است: ۱- محدود شدن دامنۀ عملیات نیروهای خارجی. ۲- امنیت و زمینهسازی برای صلح ۳- تقویت نهادهای دولتی بهویژه نیروهای مسلح.
الف - محدودیت نیروهای خارجی. مورد اول از آغاز برنامۀ انتقال مسئولیت امنیتی از نیروهای خارجی به نیروهای داخلی در ۱۷ جولای ۲۰۱۱، بهتدریج عملی شد: در ۸ آوریل ۲۰۱۲ با امضای توافقنامهای بین فرمانده کل نیروهای بینالمللی و وزیر دفاع افغانستان عملیات شبانه متوقف شد.
در ۲۰ فبروری ۲۰۱۳ درخواست عملیات هوایی از نیروهای خارجی بهدستور آقای کرزی ممنوع شد. سایر عملیات رزمی این نیروها هم بهشدت کاهش یافت. آقای کرزی میگوید اگر نیروهای آمریکایی پس از ۲۰۱۴ در افغانستان میمانند، باید حضور محدودی تحت «شرایط و چهارچوبی» که حکومت افغانستان تعیین میکند، داشته باشند.
آقای کرزی نیروهای آمریکایی و ناتو را بارها متهم به کشتار غیرنظامیان کرده و در مصاحبهای با بیبیسی گفت که ناتو باعث «رنج» مردم کشورش شده، چون «جانهای بسیار» را گرفته و افغانستان امنیت ندارد. براساس آمار سازمان ملل، در سال ۲۰۱۲، ۲۷۵۴ نفر غیرنظامی کشته شدند که از آن جمله قتل ۵۸۷ نفر به نیروهای دولتی و بینالمللی نسبت داده شده بود. رئیس جمهوری افغانستان بارها گفته که کشتار غیرنظامیان «قابل تحمل نیست». او در کنفرانس مشترکی با جان کری، وزیر خارجۀ آمریکا گفت که هدفش از این انتقادها حفاظت از مردمش است و نه امتیازگیری شخصی یا آزردن آمریکا.
ب - پایان جنگ و مصالحه با طالبان. آقای کرزی با آمریکا در مورد مبارزه با تروریسم و «تعریف تروریست» «اختلاف نظر» دارد. او گفته: «ما از آمریکا میخواهیم دیدگاه خود را واضح سازد، تعریف تروریسم چیست؟، دشمن کیست؟ و ما با که در جنگ هستیم؟ و آیا طالبِ با عقیده و دهاتیِ کشور که فریب خورده، دشمن ماست؟». او گروه القاعده را تروریست میداند و تاکید دارد که جنگ با تروریسم باید در «مراکز اصلی» آن صورت گیرد که اشارهاش به پاکستان است. منظور از تأکید بر اینکه تروریسم در روستاهای افغانستان نیست، این است که طالبان افغان تروریست نیستند. با چنین تفکیکی جنگ با طالبان، موضوعی داخلی شمرده میشود که آمریکا باید آن را به دولت افغانستان واگذار کند.
به باور آقای کرزی، طالبان افراد «ناراضی» و «فریب خورده»ای هستند که آمریکاییها میتوانند آنها را به پای میز مذاکره با دولت بکشانند. او گفته که رهبران طالبان «هر روز» با آمریکاییها دیدار میکنند. حتی در یک مورد بمبگذاری توسط طالبان را «خدمت به آمریکا» توصیف کرد. او با قاطعیت گفته که کلید صلح افغانستان بهدست آمریکا و پاکستان است: «این ثابت است؛ پیش من [بهطور] مطلق ثابت است. یک عالم دلایل دارم».
ج- حمایت مالی و تسلیحاتی. حامد کرزی مورد سوم را هم بارها تکرار و انتقادهای شدیدی را به نشانی آمریکا مطرح کرده است. او تأکید دارد که کمکهای جهانی باید در اختیار دولت افغانستان قرار گیرد و مطابق اولویتهای دولت مصرف شود. در چند مورد هشدار داده که اگر آمریکا و ناتو نیروهای مسلح افغانستان را تجهیز نکنند، دولت او مجبور خواهد شد که به سراغ منابع دیگری و حتی رقیبان نظامی آمریکا، از جمله روسیه و چین، برود.
از دیدگاه آقای کرزی، آمریکا بهجای پذیرش اولویتهای او در این سه مورد، در پی اعمال فشار برای اجرای برنامههای خود است و این موضوع باعث تنش در روابط دو طرف میشود.
۲-۲- برخورد آمریکا:
از دیدگاه حامد کرزی، حاکمیت ملی و غرور افغانها بسیار اهمیت دارد. او کشورش را «خانۀ شیر» میداند و فکر میکند که آمریکاییها این موضوع را کمتر درک میکنند. آقای کرزی گفته که آمریکا با حکومت افغانستان مانند «قدرت استعماری» برخورد میکند. او به روزنامۀ فرانسوی لوموند گفته که «امریکا نمیتواند با تحمیل فشارها ما را در تنگنا قرار دهد.». آقای کرزی آمریکا را متهم به «مداخله» در امور داخلی کشورش کرده و گفته که اگر زورش برسد، در امور داخلی آمریکا «مداخله» میکند.
رئیس جمهوری افغانستان نسبت به کارکرد گروههای بازسازی ولایتی وابسته به نیروهای بینالمللی از جمله نیروهای آمریکایی، هم انتقادهای شدیدی داشت. به نظر او، این گروهها در مسایل امنیتی و بازسازی، بهعنوان «نهادهای موازی» در کنار نهادهای دولتی اعمال صلاحیت میکردند. او بههمین دلیل، این گروهها را لغو کرد.
آقای کرزی برخورد سربازان آمریکایی با روستاییان افغان را هم نادرست میداند. چرا که به گفتۀ او، نیروهای آمریکایی خانههای روستاییان را بازرسی میکنند، ولی به حساسیتها و فرهنگ آنها احترام نمیگذارند. آقای کرزی عملیات ویژه و شبانۀ آمریکاییها را «خودسرانه» میدانست و آنها را متوقف کرد؛ چون اسباب ناراحتی مردم و در مواردی منجر به بازداشت و کشته شدن غیرنظامیان میشد.
بنابراین، از دیدگاه آقای کرزی آمریکاییها حاکمیت ملی کشورش را در سه سطح دولت مرکزی، ادارات محلی و اهالی روستاها به چالش کشیدهاند: «آمریکا و ناتو به حاکمیت افغانستان احترام نگذاشتهاند. هر زمانی که آنها فرصت را مساعد دیدند علیه افغانستان اقدام کردند. این یک نقطۀ تنشزا در روابط ما و آنها بوده.» او تأکید کرده: «قانون و حاکمیت ملی ما را عزت کنید؛ رسم، عنعنه و رواج ما را عزت کنید؛ ما منفعت شما را درک میکنیم».
افشاگریهای رسانههای آمریکایی هم در مواردی عصبانیت آقای کرزی را بهدنبال داشته است. او آنها را متهم به «تبلیغات» علیه حکومت خود کرده و از مردم خواسته که به این «تبلیغات» گوش ندهند. برخی گزارشهای رسانههای آمریکایی در مورد فساد و قدرت خانوادگی آقای کرزی، با واکنش او مواجه شدهاند. حامد کرزی در مواردی مطالب رسانههای آمریکا را به حساب موضعگیریهای دولت این کشور گذاشته است.
[↑] دیدگاه منتقدان
منتقدان حامد کرزی عمدتاً شامل گروههای سیاسی مخالف حکومت، اپوزیسیون، شماری از اعضای مجلس افغانستان و برخی از تحلیلگران رسانهای میشوند. آنها از «کشتی نرم» او با آمریکا بهشدت انتقاد کردهاند. ائتلاف ملی بزرگترین گروه اپوزیسیون با این تعبیر که «تمام دنیا یکطرف و او یکطرف» تنشهای بین آقای کرزی و آمریکا را در کلیک وبسایت خود نکوهش و تاکید کرده که هیچ کشوری نمیتواند جایگزین آمریکا شود.
منتقدان همواره بر این نکته تاکید کردهاند که با حضور نیروهای خارجی و جامعۀ جهانی در افغانستان فرصت کمنظیری در اختیار مردم افغانستان قرار گرفته تا از یک سو به بحران مزمن سیاسی پایان داده شود و از سوی دیگر با کمکهای بینالمللی زیرساختهای اقتصادی ساخته شود. از دیدگاه منتقدان، تنش بین حامد کرزی و آمریکا ناشی از سه مسئله است:
۱-۳- ماندن در قدرت:
بیشتر منتقدان رئیس جمهوری افغانستان بهصراحت او را متهم به تلاش برای بقای خود، خانواده و تیمش در قدرت کردهاند. به گفتۀ آنها، وقتی چانهزنی آقای کرزی با مقامهای آمریکایی در این زمینه به نتیجه نرسید، این مسئله منجر به تنش بین او و دولت آمریکا میشود. این اتهام را آقای کرزی بهشدت رد کرده و مقامهای آمریکا هنوز در این خصوص اظهار نظری نکردهاند.
۲-۳- قومگرایی:
پرویز کاوه، مدیر مسئول روزنامه ۸صبح میگوید که آقای کرزی در پی پر کردن «جایگاه خالی» رهبری قوم پشتون است. او برای این که بتواند به یک رهبر «بلامنازع» این قوم تبدیل شود، تلاش دارد همۀ چالشها را از سر راهش بردارد. اما محییالدین مهدی عضو مجلس معتقد است که آقای کرزی در تلاش است که قدرت دولتی در اختیار قوم خودش بماند.
برخی حتی برنامۀ آشتی با طالبان و حزب اسلامی و تاکید او بر حمایت آمریکا از این برنامه را در همین راستا بررسی میکنند؛ چرا که هم آقای کرزی و هم بیشتر اعضای این گروهها پشتون هستند. براساس این تحلیل، چون علایق او در این زمینه با ارزشهای جهانی و آمریکایی مغایرت دارد، چالشی در روابط دو طرف شمرده میشود. آقای کرزی این نظریه را رد میکند.
۳-۳- اعمال نفوذ همسایگان:
از دیدگاه برخی از منتقدان، عامل سوم تنش بین آقای کرزی و آمریکا نفوذ ایران و پاکستان در میان محافل نزدیک به ارگ است. ایران و پاکستان مخالف حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان هستند. بهنظر منتقدان، بهدلیل این که آمریکا عرصۀ نفوذ ایران و پاکستان را در افغانستان محدود کرده، این دو کشور در تلاشند از صداهای مخالف علیه حضور آمریکا و متحدانش در افغانستان حمایت کنند. منتقدان میگویند که ایران و پاکستان در میان اطرافیان آقای کرزی نفوذ کردهاند تا بر تصمیمگیریهای او در خصوص چگونگی ارتباطش با بزرگترین متحدش اثر بگذارند، موضوعی که رئیس جمهوری افغانستان آن را رد میکند.
زمانی که موضوع دریافت پول نقد از جانب دستیاران آقای کرزی از ایران رسانهای شد، توجه بسیاری به نفوذ ایران و پاکستان در ارگ جلب شد. وقتی نیویورک تایمز کلیک گزارش داد که دستیار ارشد آقای کرزی از سفیر ایران پول گرفته و این پول «برای تامین منافع ایران در کاخ ریاست جمهوری افغانستان بهکار میرود»، منتقدان آقای کرزی نسبت به نفوذ همسایگان در میان اطرافیان او هشدار دادند.
[↑] دیدگاه سیاسی
براساس این دیدگاه سیاست پرخاشجویانۀ کرزی در برابر آمریکا، جایگاه او را بهعنوان یک رهبر مستقل و منتخب مردم در جامعه و منطقه تقویت میکند. چرا که بخشی از جامعه و بهویژه گروههای شورشی او را «دستنشاندۀ» آمریکا میدانند.
گروههای شورشی با دستگاههای تبلیغاتی موثری که در اختیار دارند و با مردم روستایی هم از نزدیک ارتباط دارند، حکومت آقای کرزی را «پوشالی» معرفی میکنند. طالبان در بیانیههای خود حکومت او را «ادارۀ کابل» میخوانند.
علاوه بر این، بهدلیل حضور نیروهای بینالمللی در افغانستان، برخی از کشورهای همسایه بهویژه ایران کشور او را «اشغالشده» میخوانند.
اینها فشار سیاسی و تبلیغاتی زیادی بر حکومت آقای کرزی وارد میکنند و حکومت او برای مقابله با آنها ابزارهای تبلیغاتی نیرومندی در اختیار ندارد. رسانههای حکومتی به باور ناظران ضعیف عمل میکنند و رسانههای خصوصی هم در این خصوص به یاری آقای کرزی نمیروند.
کسانی که طرفدار بررسی سیاسی تنش بین آقای کرزی و آمریکا هستند، معتقدند که در این میان در پیش گرفتن سیاست پرخاشگرانه در برابر آمریکا، از راههای ثبوت استقلال رئیس دولت در تصمیمگیریهایش است.
براساس این دیدگاه، تلاش برای محدود کردن دامنۀ عملیات نیروهای بینالمللی، انتقادهای تند و صریح از اشتباههای این نیروها و بهویژه در مورد تلفات غیرنظامیان و «استعماری» خواندن قدرت آمریکا، در همین راستا قابل بررسی است.
[↑] دیدگاه جامعهشناسی
تصمیمگیری حکومت حامد کرزی در تعامل با واحدهای جامعۀ بینالمللی برایند سیاستگذاری ساختارها و کارگزاران سیاست خارجی و متاثر از فرهنگ جامعۀ کشور است. سنتهای اجتماعی و برخی مفاهیم ریشهدار در فرهنگ مردم به صورت ناخودآگاهانه هم که شده، در تصمیمگیریهای حکومت اثر میگذارد.
۱-۵- سنتها:
سنتهای اجتماعی در افغانستان همچنان نیرومند و بیرقیب است. این سنتها همۀ عرصههای زندگی را تحت تاثیر قرار میدهد. هنوز لیبرالیسم و فردگرایی مبتنی بر عقلانیت غربی در فرهنگ سفت و سخت جامعۀ افغانستان خیلی جا باز نکرده است. این وضعیت سیاست عمومی و حتی سیاست خارجی کشور را هم تحت تاثیر قرار میدهد. لباس سنتی آقای کرزی ـ پیرهن و تنبان، کلاه پوست و چپن ـ نمادی از اهمیت این سنتها در پوشش فرد اول کشور است.
به نظر برخی، اثرگذاری این سنتها تنها در حد پوشش آقای کرزی باقی نمانده بلکه بر رفتار او هم اثرگذاشته است. شیوۀ سخنرانی و تصمیمگیریهای کلان آقای کرزی بیانگر این موضوع است. او در تصمیمگیریهای دشوار به جرگه، سنتیترین شیوۀ تصمیمگیری کشور مراجعه کرده است. این شیوۀ تصمیمگیری به آن ریزهکاریها دیپلماتیک مبتنی بر محاسبۀ عقلانی در سیاستگذاری محل چندانی نمیدهد.
۲-۵- بیگانهستیزی:
یکی از مفاهم اساسی در روابط افغانها با خارجیها، «بیگانهستیزی» است که در فرهنگ آنها ریشههای عمیقی دارد. به نظر فاروق انصاری استاد تاریخ، «تجربۀ بد ارتباط با بیگانهها» و عدم شناخت درست از آنها، ریشههای «بیگانههراسی» را در روان اجتماعی مردم افغانستان تقویت کرده است.
بیش از صد سال تسلط استعمار بریتانیا بر روابط خارجی افغانستان و سه جنگ افغان و انگلیس، مفهوم «بیگانهستیزی» را در افغانستان واقعیت بخشید. این مفهوم در این مدت از سوی زمامداران کشور تقویت میشد. در عین حال، هند بریتانیایی هم در مقطعی از تبلیغ در این راستا حمایت میکرد، چرا که «بیگانگی» افغانستان با همسایههای غربی و شمالیاش، این کشور را به سپری برای حفظ منافع بریتانیا در هند در برابر روسیه تبدیل میکرد. علاوه بر آن، این مفهوم برای دهها سال از طریق کتابهای درسی مکاتب در روحیۀ کودکان افغان تزریق میشد و آنها از آغاز آموزش با واژۀ «اجنبی» و بار منفی آن آشنا میشدند.
بیگانهستیزی و انزوای تاریخی در دورۀ کمتر از صد سال تسلط بریتانیا بر روابط خارجی افغانستان، بر تجربۀ روابط خارجی افغانها اثر منفی بهجا گذاشته است. تلاش امانالله خان پادشاه سابق افغانستان پس از استقلال در ۱۹۱۹ برای گسترش روابط خارجی کشورش ناکام شد. ناتوانی افغانستان در استفاده از وضعیت جنگ سرد، این کشور را به بحران کشاند.
آقای کرزی در کلیک سخنرانی افتتاحیۀ لویه جرگۀ اخیر با طرح مفهوم «جنگ» و «سیاست» در برابر «بیگانگان» در تاریخ معاصر افغانستان، بهصورت ضمنی بههمین موضوع اشاره کرد. او از لویه جرگه خواست که اجازه دهد که در روابطش با آمریکا «سیاست» کند و در سخنرانی اختتامیۀ جرگه شروطی را برای بستن توافقنامه همکاری درازمدت امنیتی با آمریکا مطرح کرد. این امر گفتگوها دربارۀ این توافقنامه را به بنبست کشاند. ناظران به این باورند که این برخورد آقای کرزی با متحد استراتژیکش، ناشی از تعامل محتاطانۀ او با «بیگانهها» است.
البته نمیتوان برخورد آقای کرزی با آمریکا را «بیگانهستیزانه» دانست، ولی بهطور کلی پسزمینۀ ناخوشایند تجربۀ روابط خارجی به اضافه روحیۀ بیگانهستیزی در جامعه و حضور بیسابقۀ نیروهای خارجی در این کشور در نبود استراتژی مدون، مدیریت سیاست خارجی افغانستان را با چالشهایی مواجه کرده که تنش در روابط این کشور با آمریکا میتواند بخشی از آن باشد.
[↑] پیامدها
بهطور کلی تنشها در روابط رئیس جمهوری افغانستان و آمریکا بهعنوان دو متحد استراتژیک در مبارزه با تروریسم خوب ارزیابی نمیشود. منتقدان این تنشها را نکوهش کردهاند، اما خود دو طرفِ جدال، با انتقاد از طرف مقابل، خود را ناگزیر به پرداختن به این جدال دانستهاند.
هرچند پایان این جدال هنوز مشخص نیست، ولی به نظر میرسد که بخش عمدهای از چگونگی روابط دو طرف در گرو امضای قرارداد امنیتی است. اگر این قرارداد امضا نشود پیامدهای گستردهای بهدنبال خواهد داشت و به نظر برخی حتی اگر امضا هم شود، این امر پایان کامل تنش نخواهد بود، بلکه آثارش بر روابط بین دو کشور باقی خواهد ماند. در هر دو حالت، نتایج این تنش برای افغانستان و آمریکا هم بهصورت مشترک و هم بهصورت جداگانه قابل بررسی است.
۱- افغانستان
حامد کرزی حدود شش ماه دیگر بر سر قدرت خواهد ماند. منتقدان او اظهار خوشبینی میکنند که با کنار رفتن او آثار این تنشها هم محو خواهد شد. از نظر آنها، این تنشها به حساب شخص آقای کرزی گذاشته میشود. اما تحلیلگران سیاسی میگویند که اگر آقای کرزی قرارداد امنیتی را امضا کند، روابط افغانستان و آمریکا بهبود خواهد یافت، ولی پیامدهای آن پس از پایان ریاست جمهوری او هم بهجا خواهد ماند. چرا که آمریکا در روابط خود با افغانستان در هر حالتی این تنشها را در نظر خواهد گرفت و جانب احتیاط را رعایت خواهد کرد.
در حالت دوم پیش بینیها بسیار بدبینانه است. اگر قرارداد امنیتی را آقای کرزی امضا نکند، یک احتمال این است که رئیس جمهوری بعدی امضا خواهد کرد یا اصلاً امضا نخواهد شد. در آنصورت تبعات منفی تنش بین دو کشور بیشتر خواهد بود و حتی احتمال پیش آمدن بحران و پایان حضور آمریکا در افغانستان هم دور از امکان نیست. در هر حالتی، هر پیامدی بهعنوان «میراث» آقای کرزی محاسبه خواهد شد.
۲- آمریکا
پیمان امنیتی موضوع حضور یا خروج آمریکا از افغانستان را تعیین میکند. در حالتی که این قرارداد امضا نشود، آمریکا «گزینۀ صفر»، خروج کامل نیروهایش از افغانستان را بررسی خواهد کرد. در آنصورت برای آمریکا مبارزه با تروریسم و همکاری با دولت افغانستان در این مبارزه بسیار دشوار و پرهزینه خواهد شد. علاوه براین، آمریکا یک موقعیت استراتژیک را در این مبارزه و تعاملات منطقهای و بینالمللی از دست خواهد داد. با این محاسبه، تلاشها بر این خواهد بود که آمریکا این موقعیت را از دست ندهد[۱].
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- ایوب آروین، کُشتی نرم کرزی و آمریکا؛ پنج نگاه، وبسایت فارسی بیبیسی (بخش افغانستان): شنبه ٢٨ دسامبر ٢٠۱٣ - ٠٧ دی ۱٣۹٢
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ وبسایت فارسی بیبیسی (بخش افغانستان)