|
مغز انسان
فهرست مندرجات
- شکلگیری و رشد مغز
- ساختار
- بافتشناسی
- عملکرد
- آسیبشناسی
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
کالبدشناسی انسان مغز
مغز انسان (به انگلیسی: Human brain)، مهمترین بخش دستگاه عصبی بوده و همراه با نخاع (حراممغز) دستگاه عصبی مرکزی (Medulla spinalis) را تشکیل میدهند. این اندام، در درون حفاظی استخوانی بهنام جمجمه قرار گرفته و در داخل پوششی بهنام شامه یا مننژ (Meninge) جای دارد و مایع مغزی نخاعی (Cerebro Spinal Fluid) نیز فضای بین این اندام و مننژ را پُر کرده است.
مغز شامل نیمکرههای مخ، مخچه و ساقه مغز است. بیشتر حجم مغز را نیمکرههای مخ تشکیل میدهند. نیمکرههای مخ باعث میشوند تا انسان بتواند فکر کند و حرف بزند و مسایل را حل نماید. نیمکرهی چپ فعالیتهای نیمهی راست بدن و نیمکرهی راست فعالیتهای نیمهی چپ بدن را کنترل میکند. اما آنها، مثلاً در موقع نگاه کردن، باهم همکاری دارند. مخ بالاترین بخش مغز بوده و هر نیمکرهای آن از چهار لوب تشکیل شده است.
مخچه (Cerebellum) هم مرکز تعادل بدن است و با ورزشهای مانند ژیمناستیک و بندبازی تقویت میشود.
مغز از راه سوراخ ماگنوم به نخاع متصل میشود. قسمت پایینی مغز را که به طناب نخاعی متصل میشود، بهنام ساقه مغز (Brain Stem) میشناسند و قسمت جلویی مغز را پیشامغز یا پروزانسفالون (Prosencephalon) مینامند. ساقه مغز، در واقع، واصل مخ و مخچه به نخاع است و شامل سه بخش است: مغز میانی (Mesencephalon) و پُل مغزی (Pons) و بصلالنخاع یا پیاز مغز (Medulla oblongata). بصلالنخاع در بالای نخاع است و مرکز فعالیتهای غیر ارادی بدن است و برای همین مشهور به گره حیات است.
مغز انسان حاوی حدود شصت و هشت میلیارد نورون است، که هر کدام توانایی ارتباط و تأثیر روی تعداد زیادی نورون دیگر را دارد. این ارتباط با استفاده از سیناپس صورت میگیرد. تعداد سیناپسهای مغز انسان بسیار بیشتر از تعداد کهکشانهای قابل مشاهده و در حدود ۱۰۰ تریلیارد سیناپس است.
وزن مغز در انسانها بهطور متوسط بین ۱۲۵۰ تا ۱٦۰۰ گرم میباشد. وزن مغز با وزن بدن نیز ارتباط دارد و معمولاً افراد سنگینوزنتر دارای وزن مغز بیشتری هستند. متوسط وزن مغز در مردان ۱۳۵۰ گرم و در زنان ۱۲۵۰ گرم است. در سن ۲۰ سالگی وزن مغز به حداکثر میزان خود میرسد. در سنین پیری وزن مغز بهعلت آتروفی وابسته به سن کاهش مییابد. با این حال، میزان وزن مغز افراد با میزان هوش آنها ارتباطی ندارد.
حجم مغز انسان نیز حدود ۱۲٦۰ سانتیمتر مکعب در مردان و ۱۱۳۰ سانتیمتر مکعب در زنان است. بهرغم این، از نظر ضریب هوشی یا آیکیو و سایر اندازهگیریهای عملکردی و شناختی هیچگونه و بههیچ وجه تفاوت نورولوژیک بین دو جنس مذکر و مونث تاکنون نشان داده نشده است.
▲ | شکلگیری و رشد مغز |
تشکیل و تمایز یافتن دستگاه عصبی در جنین، زودتر از سایر اندامها و دستگاهها آغاز میشود و اولین دوره اندامزایی جنین را تشکیل میدهد. در انسان و سایر مهرهداران، دستگاه عصبی از تمایز پوسته خارجی جنین، که یا اکتودرم () نامیده میشود، بهوجود میآید. ابتدا (در هفته سوم پس از لقاح)، اکتودرم در طول پشت جنین بهصورت یک نوار مسطح و قطور مشخص میشود که دارای دو پایانه سری و دمی میباشد. به این نوار، صفحه عصبی (Neural plate) میگویند. از آنجایی که رشد اطراف صفحه عصبی بیش از نواحی مرکزی آن میباشد، پس از مدتی، این صفحه، ضمن تکثیر سلولهای خود، داخل رفته و یک فرورفتگی طولی را بهنام ناودان یا شیار عصبی (Neural groove) ایجاد میکند. همزمان با تکثیر سلولها و ادامهی روند رشد، بهتدریج دو سر شیار عصبی به یکدیگر نزدیک و سپس متصل شده و سرانجام بهصورت لوله در آمده که به آن لولهی عصبی (Neural tube) گفته میشود.
اتصال دو لبهی لوله عصبی، ابتدا در ناحیه وسط جنین روی میدهد و سپس به دو سر لوله امتداد مییابد و در نهایت، دو منفذ قدامی و خلفی آن کاملاً بسته میشود. همزمان با تغییراتی که گفته شد تعدادی از سلولهای دو طرف لولهی عصبی بهصورت گروهی، از این لوله جدا میشوند. این توده سلولها را تیغهی عصبی یا ستیغ عصبی (Neural crest) مینامند. تیغههای عصبی با رشد و نمو و تمایز خود سرانجام عقدههای نخاعی، ریشههای خلفی اعصاب نخاعی، عقدههای حسی اعصاب مغزی و گرههای عصبی پراکنده در بدن و نواحی مرکزی غدد فوقکلیوی را میسازند. سرانجام، لولهی عصبی مغز و نخاع را بهوجود میآورد.
نمای عقب (Dorsal view): تعیین تاریخ و مدت زمان دقیق بارداری اغلب دشوار است و گفته میشود حدود ٣٨ هفته طول زمان لازم است تا تخم بارور شده به یک کودک کامل تبدیل شود. با این حال، در دورهی جنینی، در ٢ تا ٨ هفتگی انسان، مغز و نخاع شوکی نمایان میشود. در نیمه دوم ماه اول همزمان با پیدایش ٣ لایهی سلولی، دستگاه عصبی از لایه اکتودرم تشکیل میشود و در ۹ تا ١۲ هفتگی هم افزایش سریع در اندازه بدن بهوجود میآید و همچنین رفتارهای جدید مانند لگد زدن، انگشت مکیدن و تمرین تنفس شکل میگیرد و در ١٣ تا ۲۴ هفتگی تعداد سلولهای عصبی مغز کامل شده و تاریخ ۲۵ تا ٣٨ هفتگی هنگامی است که رشد سریع مغز باعث میشود که تواناییهای حسی و رفتاری گسترش یابند.
لولهی عصبی اولیه در ناحیه سر جنین، برجستهتر از نواحی دیگر است. این برجستگی حبابمانند به مغز تبدیل میشود و در دنبالهی آن نخاع بهوجود میآید. ناحیهی برجسته ابتدای لولهی عصبی با تکثیر سلولها و ایجاد فرورفتگی در آن ابتدا به سه برجستگی تقسیم میشود که از بالا به پایین بهنامهای مغز پیشین یا پروزانسفال، مغز میانی یا مزانسفال و مغز پسین یا رومبانسفال خوانده میشوند. در جنین ۲۵ روزه انسان، این سه بخش بهوجود میآیند، و تا حدود یک هفته بعد مغز پیشین به دو بخش و مغز پسین نیز به دو بخش تقسیم میشود. بهطوری که مغز جنین در ابتدای ماه دوم دارای پنج برجستگی در ناحیه سر میشود. البته همزمان با این تغییرات، خمیدگیهایی بین این برجستگیها بهوجود آمده و آنها را بر روی یکدیگر قرار میدهد تا مغز در درون حفره جمجمه که در حال شکلگیری است، جای گیرد.
برجستگیهای حاصل از تقسیم مغز پیشین را تلانسفال و دیانسفال میخوانند. این دو برجستگی، نیمکرههای مخ را میسازند. تقسیمات مغز پسین، متانسفال و میلانسفال نام دارند که مخچه، پل مغز و بصلالنخاع را بهوجود میآورند. بصلالنخاع یا پیاز مغز که پایینترین بخش مغز است از رشد و نمو میلانسفال که پایینترین برجستگیهای پنجگانه اولیه مغز است، ساخته میشود. در سقف حفره وسط بصلالنخاع، رگهای خونی زیادی تشکیل میشود که سرانجام به برجستگیهای ریز مرجانمانندی بهنام شبکه کوروئید تحتانی تبدیل میگردد. نقش شبکه کوروئید، تراوش و ترشح بخشی از مایع مغزی – نخاعی است. در بالای بصلالنخاع بر اثر رشد و نمو متانسفال در سمت پشت، مخچه و در سمت جلو، پل مغز ساخته میشود. کمی بالاتر، مزانسفال یا مغز میانی برجستگیهای چهارگانه و دو جوانه پایکهای مغزی را میسازد. بزرگترین بخش مغز، نیمکرههای مخ است که در بالای مزانسفال قرار دارند. تلانسفال که اولین برجستگی از حبابهای پنجگانه مغز جنین است از وسط بهطور ناقص به دو نمیکره تقسیم میشود. بخشهایی از هر نیمکره مخ بهوسیله تلانسفال و بخشهای دیگر، از دیانسفال بهوجود میآیند. قشر مخ و پیازهای بویایی و هستههای عدسی، دمدار و بادامه در تلانسفال ساخته میشوند. دیانسفال سازنده تالاموسها، هیپوتالاموس، غده کاجی، بخش پشتی غده هیپوفیز و جوانه سازنده شبکیه چشم است. نیمکرههای مخ، بهوسیله رشتههای بسیار زیاد عصبی بهنام رابط یا جسم پینهای با یکدیگر ارتباط دارند.
الف - نمای جانبی از سمت راست: جنین سه - چهار هفته که وزیکولهای (حفرههای کوچک) اولیهی مغز را نمایش میدهد. پیشامغز (Prosencephalon)، مغز میانی (Mesencephalon) و پسمغز (Rhombencephalon) سه بخش اصلی مغز در اوایل تکوین دستگاه عصبی مرکزی هستند.
بنابراین، رشد مغز انسان از زمانی که در رحم مادر است، شروع شده و در زمان تولد به بیشینهی رشد خود میرسد. این روند تا ۱٨ سالگی همچنان ادامه مییابد؛ و در ۱٨ سالگی، رشد مغز متوقف میشود. بیشترین تکثیر و رشد و نمو سلولهای عصبی در دورهی جنینی صورت میگیرد (سلولهای عصبی با نرخ ٢۵٠٠٠׳٠ سلول عصبی در دقیقه در طول دورهی اولیهی جنینی رشد میکنند) و به این ترتیب، مغز نوزاد انسان بخش اعظم سلولهای خود را بهدست میآورد. از اینرو، مغز آدمی در زمان تولد به اندازهی مغز یک انسان بالغ است و حاوی اغلب سلولهای عصبی است و نرخ رشد در کودک تازه تولد یافته سه برابر آن در یک سالگی او است. البته وزن مغز نوزاد فقط در حدود یک چهارم وزن مغز فرد بالغ است.
▲ | ساختار |
بر اساس جنینشناسی، سه بخش اصلی مغز در اوایل تکوین دستگاه عصبی مرکزی (در هفتهی سوم و چهارم رویانی)، از ســه حـفــرهی اولـیــهی لـولــهی عصـبـی رویـانـی (3 Primary [brain] vesicles)، که “Primary brain vesicles” خوانده میشوند، پدید میآیند. این سه بخش عبارتند از: مغز قدامی (Prosencephalon)، مغز میانی (Mesencephalon)، مغز خلفی (Rhombencephalon). حدود یک هفته بعد (در هفتهی پنجم رویانی)، هر یک از این بخشھا خود به بخشھای کوچکتری تقسیم میشوند که «حفرههای ثانوی مغز» (Secondary brain vesicles) نامیده میشوند.
رشد مغز انسان
- مغز قدامی یا پروزانسفالون (Prosencephalon): که به آن پیشامغز، جلومغز، یا مغز جلویی هم گفته میشود، جلوییترین بخش مغز انسان است، که از بخش پیشین سه حفرهی اولیهی لولهی عصبی رویانی تکوین یافته است. پیشامغز کنترلکننده حرارت بدن، عملکردهای تولید مثل، خوردن، خوابیدن، و هرگونه بروز احساسات است، که خود از دو بخش تشکیل شده است:
- نیمکرههای مغزی (Telencephalon) که بطنهای طرفی را احاطه کرده و هر نیمکرهی مغز شامل: «قشر مغز»، «ھستههای قاعدهای» و «رینانسفال» یا قسمت بویایی است.
- دیانسفالون (Diencephalon): نیمکرههای مغزی را با مغز میانی مرتبط میکند و شامل بخشهای مهمی چون غدد «تالاموس» و «ھیپوتالاموس» است.
- نیمکرههای مغزی (Telencephalon) که بطنهای طرفی را احاطه کرده و هر نیمکرهی مغز شامل: «قشر مغز»، «ھستههای قاعدهای» و «رینانسفال» یا قسمت بویایی است.
- مغز میانی یا مزانسفال (Mesencephalon یا Midbrain): که به آن میانمغز هم گفته میشود، بخش فوقانی ساقهی مغزی است و مغز قدامی را به مغز خلفی متصل کرده و حاوی مجرایی بهنام مجرای مغزی میباشد که بطنهای سوم و چهارم مغز را بههم وصل میکند. میانمغز، که از بخش میانی سه حفرهی اولیهی لولهی عصبی رویانی تکوین مییابد، در پیرامون مجرای مغزی سیلویوس (قنات سیلویوس) قرار گرفته است و طول و عرض آن حدود ٢،۵ سانتیمتر (یک اینچ) میباشد.
قسمت جلویی مغز میانی شامل «پایکهای مغزی» است که یک جفت ساختار طنابمانند درشت ھستند و بخش خلفی در بر گیرندهی «تکمههای چهار قلو»ی فوقانی و تحتانی است.
- مغز خلفی یا رومبنسفالون (Rhombencephalon یا Hindbrain): ، پسمغز هم خوانده میشود، بخشی از مغز است که از بخش پسین سه حفرهی اولیهی لولهی عصبی رویانی تکوین یافته است. این بخش، از پایین به بالا بهترتیب، شامل پیاز مغز (بصلالنخاع)، پُل مغز، و مخچه میشود.
مغز در هفتهی پنجم رویانی، از پنج قسمت: مخ رویانی یا تلانسفال (Telencephalon)، مغز میانجی یا دیانسفال (Diencephalon)، مغز میانی یا مزانسفال (Mesencephalon)، متانسفال (Metencephalon) و میلانسفال (Myelencephalon) تشکیل شده است.
- مخ رویانی یا تلانسفال (Telencephalon)، ساختار رویانی مخ است که از رشد آن - قبل از تولد نوزاد - مخ (Cerebrum) بهوجود میآید.
تلانسفال مرکز عالیترین اعمال بدن بوده و بنابراین در انسان توسعه زیادی یافته و از دو قسمت: نیمکرههای مخ (Cerebral hemisphere) و عقدههای قاعدهای (Basal ganglia) تشکیل شده است.
- مغز میانجی یا دیانسفال (Diencephalon)، که به آن میانجیمغز نیز میگویند، دومین بخش از مغز پیشین و ناحیهی کوچکی بین نیمکرههای مخ است که بین مغز پیشین (تلانسفال) و مغز میانی (Mesencephalon) قرار دارد و بطن سوم (Third ventricle) را در بر میگیرد. مهمترین اجزای میانجیمغز، تالاموس (Thalamus) و هیپوتالاموس (Hypothalamus) میباشند.
- میانمغز یا مزانسفال (Mesencephalon)، در بالای پل مغزی (Pons) قرار دارد، که از طرف بالا با مغز جلویی (Forebrain) و نیمکرههای مغزی (Cerebral hemisphere) و از طرف پایین با پل مغزی مجاور میباشد.
به سخن دیگر، مغز میانی، پل مغزی و بصلالنخاع با هم تنهی مغزی را تشکیل میدهند. تنهی مغزی از قاعدهی مخ تا سوراخ بزرگ جمجمه گسترده است. مزانسفال کوچکترین قسمت مغز و بین دیانسفال و پل مغزی است.
- پیشاپسینمغز یا متانسفال (Metencephalon)، که به آن مغز چهارم نیز میگویند، بخش پیشین پسمغز (Rhombencephalon) است که به میانمغز (Mesencephalon) متصل میباشد.
اصطلاح پیشاپسینمغز از توصیفات برای دستهبندیهای تکوینی بخشی از دستگاه عصبی مرکزی (Central nervous system) است، که از پل مغز (Pons)، و مخچه (Cerebellum) ترکیب شده و بخشی از بطن چهارم (Fourth ventricle)، عصب سهقلو (Trigeminal nerve)، عصب ابدوسنس (Abducens nerve)، عصب چهرهای (Facial nerve)، و بخشی از عصب دهلیزی حلزونی (Vestibulocochlear nerve) را شامل میشود.[متانسفال، قسمتی از سیستم اعصاب مرکزی که مرکب از پل دماغی و مخچه است. قسمت جلویی دو کیسه کوچکی که در حفره پسین مغز اولیه جنین وجود دارد و بعدها پل دماغی (پُل مغزی یا یا پونس) و مخچه را بهوجود میآورد. (فرهنگ پزشکی دورلند)]
- میلانسفال (Myelencephalon)، آخرین قسمت مغز بصلالنخاع یا پیاز مغز است که از طریق سوراخ بزرگ استخوان پسسری با نخاع شوکی مرتبط است. بصلالنخاع مانند پل مغزی و مغز میانی شامل راههای بالارو و پایینرو بوده و هستههای اعصاب هشتم تا دوازدهم است. مرکز تنفس و قلب نیز در بصلالنخاع است.
بصلالنخاع یا پیاز مغز که پایینترین بخش مغز است از رشد و نمو میلانسفال که پایینترین برجستگیهای پنجگانه اولیه مغز است، ساخته میشود.
مغز در انسان از بخشهای مختلفی مانند مخ، مخچه٬ تالاموس، هیپوتالاموس، پل مغزی، بطنهای مغز، ساقه مغز، بادامه مغز، عقدههای قاعدهای تشکیل شده و در داخل استخوان جمجمه جای گرفته است. سه پرده که در مجموع شامگان یا مننژ (Meninge) نامیده میشوند، مغز و نخاع را از اطراف محافظت میکنند. این سه پرده، که میان استخوان جمجمه و بافت مغز و در طناب نخاعی بین ستونمهرهها و بافت نخاع قرار دارند و از ضربههایی که به استخوان سر و ستونمهرهها وارد میشوند، میکاهند و همچنین بهعنوان یک سد شیمیایی در برابر بسیاری از مواد آسیبرسان ایفای نقش میکنند، از خارج به داخل عبارتاند از:
- سختشامه یا پردهی خارجی (Dura mater): پردهی لیفی است که به دیوارهی استخوانی جمجمه و ستونمهرهها میچسبد و خارجیترین لایهی پوشانندهی سیستم عصبی مرکزی میباشد. سطح داخلی سختشامه دارای استطالههای است که تشکیل داس مغز، داس مخچه، چادر مخچه و چادر هیپوفیز را میدهند. داس مغز در شیار بین دو نیمکرهی مغز و داس مخچه بین دو نیمکرهی مخچه واقع شدهاند. چادر مخچه ورقهی است بین قطعه پشتسری از نیمکرههای مغز و مخچه و چادر هیپوفیز روی هیپوفیز قرار دارد و دارای سوراخی است که از آنجا هیپوفیز به مغز متصل میشود.
- عنکبوتیه یا پردهی میانی (Arachnoid mater): لایهی پوشانندهی میانی پردههای سیستم عصبی مرکزی است، که از روی شیارهای انسفال و نخاع میگذرد و در داخل شیارهای آنها وارد نمیشود و بین سختشامه و نرمشامه قرار دارد؛ و نام آن به دلیل ظاهری است که شبیه تارهای عنکبوت دارد. این لایه برای سیستم عصبی مرکزی مانند یک ضربهگیر عمل میکند. در زیر عنکبوتیه فضایی است بهنام فضای زیر عنکبوتیه که مایع نخاعی در این فضا جریان دارد.
- نرمشامه یا پردهی داخلی (Pia mater): داخلیترین لایهی پوشانندهی سیستم عصبی مرکزی و پوشش خیلی نازکی است که عروق خونی فراوان دارد. این پوشش علاوه بر اینکه بر روی نخاع و آنسفال چسبیده است، داخل شیارهای آنها نیز نفوذ نموده و سطوح آنها را میپوشاند و رویهمرفته با تمام قسمتهای مختلفهی بافت نخاع و مغز در تماس است. مهمترین شاخهی مغذی پردههای مغز، شریان مننژ وسطی است.
در فاصلهی بین عنکبوتیه و پردهی داخلی مایعی شفاف حاصل از از ترشحات رگهای خونی بهنام مایع مغزی-نخاعی یا لیکور (Cerebro Spinal Fluid) قرار دارد و کار آن محافظت از بافت عصبی است.
▲ | بافتشناسی |
مغز آدمی چربترین عضو بدن است که بیش از ٦٠ درصد آنرا چربی فرا گرفته است. از آنجایی که بافت مغز، بافتی نرم و بیشتر از جنس چربی است، برای مطالعه آن، در ابتدا باید درون الکل و ماده فیکساتور یا ثبات قرار گیرد و پس از آماده شدن بافت، میتوان آنرا به برشهای عرضی برای مشاهده آماده نمود. در اولین نگاه میتوان دو لایه جدا از هم را مشاهده کرد. بافتی تیره که با نام ماده خاکستری شناخته میشود و نیز بافتی با رنگ روشن که به آن ماده سفید میگویند. اطلاعات بیشتر را میتوان توسط رنگآمیزی برشهایی از بافت مغز با انواع مختلف مواد شیمیایی بهدست آورد و با میکروسکوپ میتوان به مشاهده محلهای اتصال درونی در ریزساختارهای مغزی پرداخت.
مغز انسان مانند مغز تمامی جانداران از یاختههای عصبی یا (Neuron) و یاختهی گلیال یا (Neuroglia) و نیز رگهای خونی بسیاری تشکیل شده است. نورونها، معمولاً مهمترین یاختههای در مغز انگاشته میشوند. تعداد نورونها، با توجه به آرایههای توموگرافی، روشی به مراتب دقیقتر از روش میکروسکوپی پیشین، حدود صد میلیارد نورون در مغز انسان همراه یکصدوبیستوپنج تریلیون سیناپس (هر نورون بین یک تا ده هزار سیناپس دارد) در کورتکس یا قشر مغزی را نشان داده است.[] ویژگی یگانهی یاختههای عصبی در ایجاد و انتقال پیام به دورترین نقاط بدن است.[] نورونهای دستگاه عصبی مرکزی بهوسیله انواعی از سلولهای غیر قابل تحریک که نوروگلی نامیده میشوند حمایت میشوند[]. سلولهای گلیال که غیرعصبی هستند، انواع گوناگونی داشته[] و انجام تعدادی از عملکردهای مهم از جمله پشتیبانی ساختاری، پشتیبانی متابولیک یا سوختوساز یاخته، عایق و همچنین هدایت را بهعهده دارند.[]
یکی از مهمترین رویدادهای علمی و پزشکی سال ۲۰۱۳: دانشمندان با استفاده از یک ماده شیمیایی (هیدروژل) توانستند بافت مغز را که بیشتر از جنس چربی است، حل کنند اما شبکههای ارتباطی اعصاب آن را در ساختاری سه بعدی حفظ نمایند. به این ترتیب «شفافسازی» مغز فرصتی بینظیر برای مطالعه سیمکشیهای بسیار پیچیده عصبی آن فراهم کرده است. در این تصویر اسکن مغز موشی که شفاف شده دیده میشود. (برگرفته از بخش دانش بیبیسی: پنجشنبه ٢٦ دسامبر ۲۰۱۳ - ۵ دی ۱۳۹۲)
▲ | عملکرد |
سیستم عصبی مرکزی (Central Nervous System)، بهعنوان دریافتکنندهی، پردازشگر و تنظیمکنندهی تحریکات، کنشھا و واکنشھای ارادی و غیر ارادی انسان، در ارتباطی ھماھنگ با سایر سیستمھا و با بهکارگیری آنھا، ارتباط و تطبیق انسان با دنیای پیرامون و درون خود را برقرار میسازد. این سیستم جامع، شامل مغز و نخاع میباشد.
مغز پیچیدهترین اندام و رهبر بدن و مرکز تفکر آدمی است، که بهمنزلهی مرکز فرمان دستگاه عصبی انسان عمل میکند. مغز پیامهای ورودی را از اندامهای حسی بدن دریافت میکند و پیامهای خروجی را به عضلات میفرستد. تمامی اعمال انسان و عملکردهای بدن را این اندام کنترل میکند، به محیط پیرامونی توجه دارد، خاطرات آدمی را ذخبره کرده و او را قادر میسازد تا برای آینده برنامهریزی کند. با اینحال، ابتداییترین کار مغز انسان مانند سایر جانوران، تنظیم تنفس، فشار خون، اشتها، رفلکسهای مهم و تنظیم هورمونها است. بنابراین، مغر انسان در تمامی فعالیتهای ارادی و غیر ارادی او درگیر است. از احساسات گرفته تا تفکر و حتی در شکلگیری شخصیت آدمی نیز موثر میباشد.
مغز بهعنوان مهمترین بخش دستگاه عصبی، از صد میلیارد سلول (عصبیاخته) بهنام «نورون» (Neuron) ساخته شده است. این یاختهها تقسیم نمیشوند و وظیفه ترارسانی دادههای عصبی را بردوش دارند. آنها این کار را از راه هدایت تکانههای الکتریکی انجام میدهند. هر نورون، شامل یک جسم یاختهای بهنام «پریکاریون» یا «سوما» (Perikaryon یا Soma)، یک شاخه بهنام «آکسون» یا «آسه» (Axon)، چند شاخه بهنام «دندریت» (Dendrite) و پایانههای سیناپسی (Axon terminal یا Synaptic boutons) است. وظیفهی آکسون انتقال پیام به نورون بعدی و وظیفهی دندریتها دریافت پیام از نورورن قبلی است.
نورونها سلولهایی تخصصیافته هستند که فعالیت اصلی آنها دریافت و انتقال اطلاعات از یک ناحیه به ناحیهی دیگر است. این سلولها، از سه بخش اصلی تشکیل شدهاند: ۱- بدنه سلولی یا سوما: این قسمت، تمامی آنچه که یک سلول نیاز داشته باشد را در خود جای میدهد، مثل نوکلئوس که شامل دیانای است، شبکهی آندوپلاسمی (برای ساخت ریبوزومها)، ریبوزومها (برای ساخت پروتئین)، میتوکندری (برای تبدیل گلوکز یا قند به انرژی). اگر این قسمت آسیب ببیند، بدون شک نورون هم از بین خواهد رفت. ۲- آکسون: این بخش طویل و بلند، پیام را از محیط دریافت کرده و بهسمت سلول و دندریتها هدایت میکند. بسته به نوع نورون، آکسون میتواند توسط غلاف میلین پوشیده شده باشد، دقیقاْ همانند یک سیم فلزی که توسط پوششی پلاستیکی محافظت میشود. میلین از چربی و پروتئین ساخته شده و به نورون اجازه میدهد تا با سرعت بیشتری، پیام را بهصورت پرشی در طول آکسون جابهجا کند. نورونهای موجود در مغز و طناب عصبی عمدتاْ میلین ندارند، اما اعصاب محیطی چرا. ۳- دندریتها یا پایانههای عصبی: زائدههای باریک و کوچکی هستند که از بدنهی سلول منشعب شده و راه برقراری ارتباط نورون با دیگر سلولها یا عوامل محیطی هستند. در حقیقت، دندریتها همه اطلاعات را دریافت کرده و به آکسون میدهند. بین سلولهای عصبی شکافی بهنام سیناپس وجود دارد. در اینجا تحریکات الکتریکی تبدیل به ترکیبات شیمیایی میشوند و از فضای سیناپس عبور میکنند.
▲ | آسیبشناسی |
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
فیزیولوژی مغز انسان، تهیه و تنظیم: حسین سلطاندوست، ص ۵؛ برگرفته از: گایتون، آرتور، فیزیولوژی پزشکی (جلد دوم)، ترجمۀ دکتر فرخ شادان، انتشارات شرکت سهامی چهر، ١٣٧٠
مجموعهٔ واژههای مصوّب فرهنگستان زبان فارسی تا پایان سال ۱۳۸۹.
حسین سلطاندوست، پیشین، ص ۵
مجموعهٔ واژههای مصوّب فرهنگستان زبان فارسی تا پایان سال ۱۳۸۹.
نیل آر. کارلسون، روانشناسی فیزیولوژیک، ترجمهٔ دکتر مهرداد پژهان
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠ ٢۱ ٢٢ ٢٣]
ردهها: │ کالبدشناسی انسان │ مغز