|
ذهن
فهرست مندرجات
- واژهشناسی
- چیستی ذهن
- فعالیتهای ذهنی
- فلسفه ذهن
- ذهن از نظر روانشناسی
- ذهن از دید علمی
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
علوم شناختی فلسفه ذهن
ذهن (به انگلیسی: Mind؛ به عربی: عقل؛ و به آلمانی: Geist)، یکی از مفاهیم فلسفی است که در علوم شناختی و روانشناسی نیز کاربرد دارد و به مجموعهای از قوای شناختی انسان اطلاق میشود، که او را به ویژگیهای مانند آگاهی، اندیشه، ادراک، قضاوت، حافظه، احساسات، امیال، و تخیل قادر میسازد. به عبارت دیگر، ذهن، نمودی از هوش و آگاهی تجربیست که بنا به تعاریف، مرکب از اندیشه، ادراک، حافظه، احساسات، امیال، تخیل و کلیه فرآیند شناخت ناخودآگاه است. واژهی ذهن، بهطور ضمنی اشاره به فرآیند فکری استدلال دارد.
در فلسفهی متافیزیک، ذهن یک جوهر غیرمادی است که با بدن فیزیکی که یک جوهر مادی است، تعامل بر قرار میکند و یکی بر دیگری تأثیر میگذارد. با این وجود، نظریاتی هم ارائه گردیده که بهطور کل با نظریات متافیزیکی متفاوت است. مشهورترین این نظریات، نظریهی امرائی است که ذهن را بُعد مادی وجود انسان میداند. این نظریه معتقد است که ذهن جنبهی مادی داشته یا بخشی از آن مادی است. بر اساس این باور، کالبد انسانی در حیطه ذهن قرار دارد.
نظریههای مربوط به ذهن و کارکرد آن بیشمار است. اولین تفکرات درباره ماهیت ذهن، توسط افرادی مانند زرتشت، بودا، افلاطون، شانکرا و دیگر فلاسفه و متفکران باستانی هند و یونان و پس از آن، به پیروی از آنها، توسط فلاسفه اسلامی صورت گرفت. تئوریهای گذشتگان، بر پایه خداگرایی و الهیات بنا شده و فلسفه ذهن را پیوند میان ذهن، روح، ماوراءالطبیعه و جوهر ذاتی خدادادی میداند. در تئوریهای معاصر که بر پایه پژوهشهای علمی درباره مغز است، ذهن را بُعدی ثانویه از مغز (بازتابی از فعالیتهای مغز که درون کاسه سر یا جمجمه قرار دارد) میدانند که دارای دو جلوهی خودآگاه و ناخودآگاه است.
▲ | واژهشناسی |
ذهن، یک واژهی عربی است که در فرهنگنامههای فارسی بهمعنای فهم، دریافت، هوش، خرد، حفظ، یاد و ... آمده است. فرهنگ فارسی دکتر محمد معین مینویسد: «یکی از قوای نفس است، یا قوتی است متعلق به نفس ناطقه، یا قوت نفس است که معد برای اکتساب علومی است که حاصل نباشد برای نفس» و به نوشتهی فرهنگ فارسی عمید «قوهی باطنی است که مطالب را به یاد نگاه میدارد».
واژهی gemynd در زبان انگلیسی باستان، برگرفته از واژهی gamundiz در زبان نیا-ژرمنی (Proto-Germanic) است، که خود از واژهی men (فکر کردن، بهخاطر آوردن) در زبان نیا-هندواروپایی (Proto-Indo-European) ریشه گرفته و در زبان سانسکریت بهشکل मन (مانا) آمده است. همچنین، این واژه، در ربان یونانی باستان بهصورت μέμονα (mémona) و در زبان لاتین بهشکل mēns بهکار رفته است. با این حال، معنای اصلی واژهی gemynd در زبان انگلیسی باستان، بهطور کلی، به مفهوم استعداد حافظه است نه استعداد فکری. از اینرو، در عبارات ترکیبی “come to mind” (به ذهن آمد)، “keep in mind” (در ذهن نگهدار)، و غیره همین معنا را تداعی میکند؛ در حالی که، در زبان کهن انگلیسی برای بیان «ذهن»، واژهی دیگری، مانند hyge که بهمعنای «ذهن و روح» بهکار میرفت، وجود داشت.
▲ | چیستی ذهن |
ذهن از آندست مفاهيمی است که اگر تعريفش ناممکن نباشد، اما بسيار دشوار و پيچيده است. با وجود این، ذهن، نمودی از هوش و آگاهی تجربیست که بنا به تعاریف، مرکب از اندیشه، ادراک، حافظه، احساسات، امیال، تخیل و کلیه فرآیند شناخت ناخودآگاه است. واژهی ذهن، بهطور ضمنی اشاره به فرآیند فکری استدلال دارد.
نظریههای مربوط به ذهن و کارکرد آن بیشمار است. اولین تفکرات درباره ماهیت ذهن، توسط افرادی مانند زرتشت، بودا، افلاطون، شانکرا و دیگر فلاسفه و متفکران باستانی یونان و هند و پس از آنها توسط فلاسفه اسلامی صورت گرفت. تئوریهای گذشتگان، بر پایه خداگرایی و الهیات بنا شده و فلسفه ذهن را پیوند میان ذهن، روح، ماورأالطبیعه و جوهر ذاتی خدادادی میداند. در تئوریهای معاصر که بر پایه پژوهشهای علمی درباره مغز است، ذهن را بُعدی ثانویه از مغز میداند که دارای دو نمود خودآگاه و ناخودآگاه است.
▲ | فعالیتهای ذهنی |
به نوشتهی هانا آرنت، تفکر، اراده و داوری سه فعالیت ذهنی پایه هستند. به نظر توماس هابز (زادهی ۵ آوریل ۱۵۸۸ م — درگذشتهی ۴ دسامبر ۱۶۷۹ م)، یکی از فیلسوفان برجستهی انگلستان، تمامی فعالیتهای درون ذهنی انسان، شکلهای گوناگون فعالیت فیزیولوژیک مغز هستند.[*]
▲ | فلسفه ذهن |
فلسفه ذهن حوزهای از فلسفه است که تلاش میکند فهمی نظاممند و جامع از ذهن ارائه دهد. کوشش این قسم از فلسفه شناختن ماهیت ذهن، کارکرد و کشف راز آن است. از جمله مسایلی که از دیرباز اندیشهی بسیاری از فیلسوفان و دانشمندان علوم طبیعی و حوزهی انسانشناسی را بهخود معطوف داشته است، مسألهی ماهیت ذهن، کارکرد آن و نحوهی ارتباط آن با جسم بوده است.
▲ | ذهن از نظر روانشناسی |
▲ | ذهن از دید علمی |
پژوهشهای علمی که بخش اعظم آن در دانشگاه هاروارد بهوسیله استیون کوسلین و همکارانش صورت گرفته نشان میدهد وقتی اشخاص چیزی را تصور میکنند، بخشهایی از ذهنشان فعال میشود. با استفاده از تکنولوژیهای مدرنی مانند ام-آر-آی و اسکنهای اسپکت، دانشمندان متخصص میتوانند بفهمند وقتی وظیفهای ذهنی صورت واقع بهخود میگیرد، کدام یک از بخشهای مغز فعال میشوند. مطالعات انجامشده نشان میدهند وقتی اشخاص دیدن چیزی را تصور میکنند، کورتکس اکسیپیتال، بخشی از مغز که اطلاعات دریافتی از طریق چشمها را پردازش میکند، فعال میشود. وقتی اشخاص تصور میکنند که به موسیقی گوش میدهند، کورتکس تمپورال، که پردازشکنندهی صدا است، فعال میشود. وقتی اشخاص حرکتی را تصور میکنند، بخشهایی از مغز که بدن را به انجام دادن حرکتی فرمان میدهند، فعال میشوند.
دکتر آنتونیو داماسیو، عصبشناس برجسته و پژوهشگر مغز و نویسندهی کتاب مشهور اشتباه دکارت، میگوید تمامی اندیشهی انسانی، بدانیم یا ندانیم ابتدا به شکل تصویر در ذهن جاری میشوند، شاید به همین دلیل است که میگویند مراکز تحتانی مغز نمیتواند میان تجربه حقیقی و تجربه خیالی تمیز قایل شود.
از آنجاییکه مراکز تحتانی مغز که فیزیولوژی را تنظیم میکند، اطلاعات خود را از مراکز کورتیکال میگیرد، بههمان شکل واکنش نشان میدهد. اگر مراکز کورتیکال پیامهایی مخابره کنند که برای مغز لیمبیک و احساسی هشداردهنده باشند، واکنش جنگ یا گریز در ارتباط با تهدید صورت خارجی پیدا میکند. اگر علایم کورتکس نشان دهد که موقعیت سالم و ایمن است، بخش تحتانی مغز هم به همین شکل واکنش نشان میدهد و پیام «خطری موجود نیست» را مخابره میکند.
بنابراین، بیش از شصت سال است که دربارهی روابط بخشهای مختلف مغز با یکدیگر اطلاعات در اختیار است.[مارتین راسمن، تصویرسازی ذهنی، ترجمۀ مهدی قراچهداغی، تهران: نقشونگار، چاپ دوم - ۱٣٨۹ خ، صص ۱٨۹-۱۹٠] از این اطلاعات علمی چنین بر میآید که فعالیتهای ذهنی، در واقع، عملکرد، بخشهای مختلف مغز است.
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
...
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها: │ علوم شناختی │ روانشناسی │ فلسفه │ متافیزیک