|
جمعیت اسلامی افغانستان
فهرست مندرجات
.
حزب جمعیت با چه سرنوشتی روبهرو است؟
جمعیت اسلامی افغانستان یکی از احزاب سیاسی بنیادگرای اسلامی در افغانستان است که با الهامگیری از حزب اخوانالمسلمین مصر در سال ۱۳۴۸ فعالیت خود را با نام نهضت جوانان مسلمان آغاز کرد. در سال ۱۳۵۱، غلاممحمد نیازی از رهبری این نهضت کنار رفت و رهبری آن را برهانالدین ربانی بهدوش گرفت و تا آخر عمرش رهبر بلامنازع این حزب باقی ماند.
پس از ترور برهانالدین ربانی در ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۱ اعضای جمعیت اسلامی٬ فرزند او صلاحالدین ربانی را ابتدا بهصورت موقت و سپس، در ۳ جوزا ۱۳۹۶، بهعنوان رهبر این حزب تعیین کردند و شورای رهبری این حزب نیز از ۹ به ۶۴ نفر ارتقأ داده شد.
گفته میشود شماری از اعضای حزب جمعیت که شامل برخی از افراد «شورای انسجام» هم میشود، بهدلایل متعدد از رهبری کنونی ناراضی هستند؛ اول، به باور آنها رهبر این حزب باید از سوی اعضای این حزب انتخاب میشد و صلاحالدین ربانی تنها بهدلیل اینکه پسر برهانالدین ربانی است، نباید برگزیده میشد.
دوم، رهبری جدید فهرستی زیر نام «شورای رهبری جمعیت» تهیه کرد که شماری از با سابقهترین اعضای جمعیت اسم خود را در آن نیافتند. چنانچه صالحمحمد ریگستانی، یکی از اعضای این حزب در مطلبی نوشته است که بعضی از اعضای شورای رهبری «به اساس قرار و مدارها» در این فهرست قرار گرفتند. این موضوع «باعث سردی و فاصله میان طیفهای مختلف در داخل حزب شد.»
سوم، نقش پُررنگ عطامحمد نور، رئیس اجرایی این حزب در سمتوسو دادن حزب سبب فاصله میان رهبری و آنهایی که با تجربه و سابقه بیشتر خود را با صلاحیتتر از رهبر کنونی میدیدند، شد.
و چهارم، نارضایتی گسترده در میان اعضای حزب جمعیت از عبدالله عبدالله، رئیس اجرایی افغانستان که به نمایندگی از این حزب نامزد شده بود و این اعضا معتقد هستند که عبدالله عبدالله نتواسته نمایندگی شایستهای از این حزب و حامیانش در دولت انجام دهد و تقریباً همهچیز را به تیم مقابل به رهبری اشرف غنی واگذار کرده است.
اخیراً در اوج اختلافات میان حزب جمیعت اسلامی و اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان، شماری از اعضای حزب جمعیت زیر عنوان «شورای انسجام حزب جمعیت» با رئیسجمهوری افغانستان دیدار کردند. در این نشست اعضای این شورا از تصمیم رئیسجمهوری در مورد «برکناری عطامحمد نور» از سمت ولی بلخ اعلام حمایت کردند.
این در حالی است که بدنه اصلی حزب جمعیت اسلامی بهرهبری صلاحالدین ربانی، وزیر خارجه افغانستان، با تصمیم ارگ مخالفت کرده و برای اصلاح کار شرایطی را هم مشخص ساخته است.
اعلام حمایت از تصمیم ارگ از سوی شماری از اعضای با سابقهی حزب جمعیت اسلامی پرسشهای زیادی را برانگیخته که «شورای انسجام» چگونه شورایی است؟ چرا از تصمیم ارگ حمایت کرد؟ حزب جمعیت اسلامی به کدام سو در حرکت است؟
برهانالدین ربانی (نفر اول)، در سال ۱۹۷۱ «نهضت جوانان مسلمان» (گروه اخوانیها) را «جمعیت اسلامی افغانستان» نام نهاد.
برهانالدین ربانی، در سال ۱۹۷۱ حزب جمعیت اسلامی را تأسیس کرد و تا آخر عمرش رهبر بلامنازع این حزب باقی ماند. این حزب که بیشتر به «جمعیت» معروف است، یکی از دو حزب پرقدرت جهادی بود که در زمان اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق با آن جنگید. این حزب در دهه شصت خورشیدی با ساختار منظم و شاخه نظامی قوی، یکی از احزاب موفق محسوب میشد. ولی از آن به بعد افت و خیزهای فراوانی را تجربه کرد.
در دهه نود میلادی نیز این حزب موفق شد کابل را به تصرف خود درآورد و با مشارکت شماری از احزاب دیگر جهادی دولت اسلامی افغانستان را تشکیل دهد، ولی شماری دیگر از احزاب جهادی که مهمترین آنها حزب اسلامی بود، جمعیت را به انحصارگری متهم کرد و علیه آن جنگید. در این جنگها که به جنگهای داخلی موسوم است، کابل خسارات زیادی دید و هزاران نفر کشته و زخمی شدند.
برهانالدین ربانی، در سال ۱۹۷۱، رهبر حزب جمعیت اسلامی شد
▲ | شورای انسجام جمعیت |
با گذشت زمان و آغاز دوره پس از طالبان، نیاز به برگزاری نخستین کنگرهی این حزب بیشتر محسوس بود. گفته میشود در سال ۱۳۸۷، در زمان حیات برهانالدین ربانی، کمیتهای زیر نظر او بهمنظور انسجام امورات جمعیت در «محور دبیرخانهی این حزب» ایجاد شد.
آنچه «انسجام امورات» خوانده شده، شامل مسئولیت برگزاری کنگره این حزب نیز بوده است.
سید اکرام معصومی و مهندس عبدالرحیم رحیم از جمله اعضای این کمیته «شش نفره» بودند. گفته میشود در آغاز این مجموعه بهعنوان «کمیته انسجام» یاد میشد و بعداً به شورای انسجام موسوم شد.
سپس در سال ۱۳۹۰، برهانالدین ربانی کمیسیون تدارک مجمع عمومی یا همان کنگره سراسری حزب جمعیت را با عضویت بیشتر از صدتن از اعضای این حزب ایجاد کرد.
گفته میشود مسئولیت اصلی این کمیسیون، تسهیل روند برگزاری کنگره بود. قرار بود در ماههای نخستین آن سال کنگره برگزار شود ولی ظاهراً زمینهی برگزاری آن فراهم نشد. در ماه سنبله ۱۳۹۰، برهانالدین ربانی رهبر این حزب در کابل ترور شد.
اعضای گروه انسجام تا اینجای داستان باهم موافقاند. ولی یکی از افراد بلندپایهی حزب که نخواست نامش برده شود، به بیبیسی گفت بعد از ایجاد کمیسیون برگزاری کنگره، صلاحیتهای کمیته انسجام به این کمیسیون واگذار شد و بعد از آن موجودیت آن کمیته منتفی بود.
غلامفاروق مجروح، نمایندهی مجلس که از جمله اعضای «شورای انسجام» است و در نشست ارگ ریاست جمهوری هم حضور داشت، میگوید: «این درست نیست که صلاحیتهای شورای انسجام به کمیسیون تدارک مجمع عمومی واگذار شده بود. کار شورای انسجام تا برگزاری کنگره سراسری ادامه خواهد داشت.»
اعضای شورای انسجام جمعیت اسلامی با رئیسجمهوری در حالی دیدار کرد که شورای رهبری این حزب به اشرف غنی هشدار داده بود
▲ | چرا شورای انسجام از تصمیم ارگ حمایت کرد؟ |
شماری در بدنه اصلی حزب از موضعگیری اعضای شورای انسجام شدیدا ناراحتاند. یکی از آنها میگوید: «اعضای این شورا در کمین نشستهاند تا چه وقت از حزب و حکومت باج بگیرند.» او همچنین میافزاید که «منافع شخصی افراد، رسیدن به مقامهای دولتی» محرک اصلی «شورای انسجام» است، تا «خیر و صلاح مردم».
آقای مجروح در پاسخ میگوید که موضعگیری اعضای این حزب در قبال برکناری آقای نور، چیزی جز مصلحت مردم افغانستان نیست؛ او میگوید: «هرچه به نفع و مصلحت مردم باشد، ما از آن حمایت میکنیم».
آقای مجروح در پاسخ به انتقادها میگوید: «این حق اعضای جمعیت است که در دولت شریک باشد، این حکومت محصل زحمات جمعیت است.»
صلاحالدین ربانی بعد از مرگ پدرش به عنوان رهبر جمعیت انتخاب شد
▲ | کژرویهای اعضا |
دو دستگی در حزب جمعیت مانند هر حزب دیگری، موضوع جدیدی نیست. در سه انتخابات ریاست جمهوری که در سالهای گذشته انجام شد، دستکم دو عضو برجسته جمعیت در دو جناح مخالف وارد انتخابات شدهاند.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۴، احمدضیا مسعود، یکی از اعضای برجسته حزب جمعیت و داماد برهانالدین ربانی، بهعنوان معاون اول حامد کرزی وارد انتخابات شد، در حالیکه محمد یونس قانونی، با حمایت محمدقسیم فهیم بهعنوان نامزد ریاستجمهوری بهسوی انتخابات رفت.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ نیز مارشال محمدقسیم فهیم، معاون اول آقای کرزی بود و عبدالله عبدالله از نامزدهای رقیب رئیس جمهوری افغانستان محسوب میشد، هر دو نفر از اعضای برجسته حزب جمعیت بودند.
در جنجالیترین انتخابات افغانستان که در سال ۲۰۱۴ برگزار شد، در روزهای آخر مبارزات انتخاباتی، احمدضیا مسعود در کنار محمداشرف غنی قرار گرفت و عطا محمد نور، رئیس اجرایی حزب جمعیت در کنار عبدالله عبدالله. حالا بهنظر میرسد هردو از تصامیمشان پشیمان هستند.
در سال ۲۰۱۰ زمانی که محمدیونس قانونی، یکی از اعضای حزب جمعیت برای بار دوم نامزد ریاست مجلس نمایندگان شد، عبدالحفیظ منصور، عضو دیگر همین حزب علناً در مخالفت با او برخاست و آقای قانونی رای لازم را برای احراز ریاست پارلمان بهدست نیاورد.
واکنش تند بقیه اعضای جمعیت ولی اینبار، بیشتر از دودستگیهای قبلی به نظرمیرسد. یکی از اعضای جمعیت در صحبت با بیبیسی دلیل این واکنش را، «سیاست روشن قومی ارگ» میداند.
در فهرست ۶۴ نفری اعضای شورای رهبری جمعیت که چند ماه قبل اعلام شد، نام عبدالله عبدالله به چشم نمیخورد.
▲ | مشروعیت رهبری کنونی و تقابل دو نسل |
بعد از مرگ برهانالدین ربانی، بنیانگذار این حزب، پسر او صلاحالدین ربانی، بهعنوان رهبر تعیین شد. عطامحمد نور، والی «مستعفی» بلخ، بهعنوان رئیس شورای اجرایی این حزب اعلام شد.
گفته میشود شماری از اعضای حزب که شامل بعضی از افراد «شورای انسجام» هم میشود، بهدلایل متعدد از رهبری کنونی ناراضی هستند؛ اول، به باور آنها رهبر این حزب باید از سوی اعضای این حزب انتخاب میشد و صلاحالدین ربانی تنها به دلیل اینکه پسر برهانالدین ربانی است، نباید برگزیده میشد.
دوم، رهبری جدید فهرستی زیر نام «شورای رهبری جمعیت» تهیه کرد که شماری از با سابقهترین اعضای جمعیت اسم خود را در آن نیافتند. چنانچه صالحمحمد ریگستانی، یکی از اعضای این حزب در مطلبی نوشته است که بعضی از اعضای شورای رهبری «به اساس قرار و مدارها» در این فهرست قرار گرفتند. این موضوع «باعث سردی و فاصله میان طیفهای مختلف در داخل حزب شد.»
سوم، نقش پررنگ عطامحمد نور، رئیس اجرایی این حزب در سمتوسو دادن حزب سبب فاصله میان رهبری و آنهایی که با تجربه و سابقه بیشتر خود را با صلاحیتتر از رهبر کنونی میدیدند، شد.
و چهارم، نارضایتی گسترده در میان اعضای حزب جمعیت از عبدالله عبدالله، رئیس اجرایی افغانستان که به نمایندگی از این حزب نامزد شده بود و این اعضا معتقد هستند که عبدالله عبدالله نتواسته نمایندگی شایستهای از این حزب و حامیانش در دولت انجام دهد و تقریباً همهچیز را به تیم مقابل به رهبری اشرف غنی واگذار کرده است.
شماری که تغییرات حزب جمعیت را از نزدیک دنبال کردهاند، باور دارند در دهه شصت خورشیدی، بعضی از جوانان جمعیتی مشغول مبارزات نظامی علیه نیروهای شوروی بودند و در سطح رهبری مطرح نبودند.
ولی، در دهه هفتاد و به ویژه دردهه هشتاد، جوانان دهه شصت نه تنها سیاستمداران مطرح در سطح حزب نه بلکه کشور شدند. عدهای از آنها آهسته آهسته از جمعیت دور شدند و شماری هم جایگاهی به اندازه وزن سیاسی فراحزبی خود در داخل حزب پیدا نکردند.
عطامحمد نور چندینبار بهتندی از دکتر عبدالله انتقاد کرده است و دیروز او را «مار آستین» خواند.
عدهای دیگری هم که از آغاز کار حزب جمعیت با این حزب بودند، در ساختار کنونی جایی به اندازه تجربه و پیشینه کاری خود نمییابند. در ردههای پایینتر شماری از جوانانی که به آرمانهای حزب پابند اند، رویکرد فعلی را در تضاد با باورهای مدرن میدانند و نمیپذیرند و خواستار تغییر هستند.
موضعگیری «شورای انسجام جمعیت» هم در بستر چنین تحلیلی معنی میدهد. «شورای انسجام جمعیت» نه شاخه انشعابی این حزب است و نه هم مخالف حزب در کل.
بهنظر میرسد این شورا با رهبری کنونی این حزب، با شیوه انتخاب آنها و مدیریت رویدادهای بزرگ سیاسی از سوی آنها مخالفت دارد.
آقای مجروح، نماینده مردم در مجلس در ارتباط به موقف این شورا در داخل حزب میگوید: «خواست ما برگزاری کنگره سراسری حزب جمعیت اسلامی و برگزاری انتخابات درون حزبی بهمنظور انتخاب رهبری است.»
انتخابات رهبری در داخل حزب شاید حلال بخشی از مشکلات این حزب شود؛ تصامیم رهبری از مشروعیت بیشتری برخوردار شود و به چالش کشیدن آن تصامیم پیامدهای سنگینی داشته باشد.
ولی تجربه نشان میدهد که اعضای حزب در زمان حیات برهانالدین ربانی هم از اتحاد عمل و نظر لازم برخوردار نبودند، در حالیکه آقای ربانی (پدر) با چالش مشروعیت رهبری مواجه نبود.[۱]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- مریم امان، حزب جمعیت با چه سرنوشتی روبهرو است؟، وبسایت فارسی بیبیسی: یکشنبه ۲۴ دسامبر ٢٠۱٧ - ٣ دی ۱٣۹٦
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت بیبیسی