جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۷ آبان ۲۳, چهارشنبه

آسیای مرکزی و افغانستان

از: مهدیزاده کابلی

آسیای مرکزی و افغانستان


فهرست مندرجات

.



آسیای مرکزی و افغانستان

نقشه‌ی آسیای مرکزی

آسیای مرکزی یا آسیای میانه (Central Asia) سرزمین پهناوری در قاره‌ی آسیا است که هیچ مرزی با آب‌های آزاد جهان ندارد. اگر چه مرزهای دقیقی برای این سرزمین تعریف نشده‌ است، اما معمولاً آن را دربرگیرنده کشورهای امروزی، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان می‌دانند. اغلب سرزمین‌های دیگری چون افغانستان، شمال شرق ایران، مغولستان، کشمیر، شمال و غرب پاکستان، و گاه سین‌کیانگ (ترکستان شرقی قدیم) در غرب چین و جنوب سیبری در روسیه نیز شامل آسیای مرکزی می‌شوند. اما، این منطقه از شمال به روسیه، از جنوب به ایران و افغانستان، از شرق به چین و از غرب به دریای خزر متصل است. به بخشی از آسیای مرکزی که در میان دو رود آمودریا و سیردریا جای دارد در منابع کهنتر عربی و پارسی «ماوراءالنهر» (و در فارسی فَرارود) گفته می‌شد. به بخشی از شمال و شرق آسیای مرکزی در دوره‌هایی «ترکستان» هم می‌گفته‌اند.

ایده‌ی نامیدن این منطقه‌ها به‌عنوان یک منطقه‌ی یگانه‌ی جغرافیایی با نام «آسیای مرکزی»، در سال ۱۸۴۳ توسط الکساندر فون هومبولت (Alexander von Humboldt)، یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان و جغرافی‌دانان ماجراجوی سده‌های ۱۸ و ۱۹ میلادی آلمان مطرح شد. او می‌گوید: «آسیای میانه به آن بخش از قاره آسیا اطلاق می‌شود که بین ۵ درجه شمالی و ۵ درجه جنوبی و ۴۴،۵ درجه عرض جغرافیایی واقع شده‌ است.» برای مرز و بوم جغرافیایی این منطقه هنوز تعریف کامل و مشخصی وجود ندارد.

آسیای مرکزی حدود ۱۰۵ میلیون نفر جمعیت دارد که شامل پنج جمهوری: قزاقستان (جمعیت: ۱۷،۹۸۷،۷۳۶)، قرقیزستان (جمعیت: ۵،۹۵۵،۷۳۴)، تاجیکستان (جمعیت: ۸،۷۳۴،۹۵۱)، ترکمنستان (جمعیت: ۵،۶۶۲،۵۴۴) و ازبکستان (جمعیت: ۳۱،۴۴۶،۷۹۵) است. افغانستان با جمعیت ۳۴،۶۵۶،۰۳۲ نفر که بخشی از آسیای جنوبی است، گاهی اوقات در آسیای مرکزی قرار می‌گیرد.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، در شمال افغانستان سه کشور نو استقلال پدید آمد. این همسایگان جدید، روزی جز خراسان بزرگ بوده‌اند. از این‌روی، مردم افغانستان در صدد آشنایی با این همسایگان برآمده‌اند تا بتوانند چگونگی روابط بهتر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود با آنان را تنظیم کنند. اما در این‌جا تنها به شناسایی تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان بسنده نشده است، بلکه دو جمهوری قزاقستان و قرقیزستان هم، گرچه همسایه‌ی افغانستان نیستند، در عرصه‌ی شناسایی و معرفی قرار دارند. چرا که این دو جمهوری را نیز با افغانستان، به‌هر روی سروکاری بوده است.[۱]

پیوندهای فرهنگی در آسیای مرکزی و در پیرامون آمودریا (جیحون)، می‌تواند به زمینه‌ی مناسبی برای توسعه‌ی روابط مودت‌آمیز میان کشورهای منطقه تبدیل شود. به‌ویژه افغانستان و همسایگان شمالی آن (تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان) در بهره‌گیری از این منابع عظیم تمدنی می‌توانند نقش مؤثری را ایفا نمایند. هراس از توسعه‌ی بنیادگرایی طالبانی امروز به یک تهدید جدی در آسیای مرکزی و حتی در قفقاز و درون مرزهای فدراسیون روسیه تبدیل شده است. بر پایه‌ی یک همکاری جمعی می‌توان از زمینه‌ی ارتقای منافع بهره گرفت، و بر همین اساس با تهدیدات مشترک نیز مقابله کرد. به‌نظر می‌رسد ایجاد یک افغانستان یک‌پارچه و باثبات نیازمند عزم راسخ همه کشورهای پیرامون آن و درک مشترک از مفهوم عینی تهدیدات در منطقه می‌باشد.


ریشه‌شناسی نام‌ها

نام‌های همه کشورهای آسیای مرکزی، نام‌های قومی به‌اضافه‌ی پسوند مکانی فارسی دری «ستان» (به‌معنای «جا، مکان، یا سرزمین») است. این پسوند در زبان فارسی دری بسیار پُرکاربرد است و برای نامیدن جاهای گوناگونی به‌کار می‌رود. این واژه، ریشه در واژه‌ی آریایی «ستانا» (-sthāna) دارد، که پسوندی است با همین معنا (به‌معنای مکان).

کشورها و مناطق زیادی در آسیا و اروپا پسوند «ستان» را در نام خود دارند. به این صورت که نام این کشورها ترکیبی از نام قومی مردم آن‌کشور یا منطقه و پسوند «ستان» است، که به‌معنای سرزمین آن مردم محسوب می‌گردد؛ مانند تاجیکستان، که به‌معنای «سرزمین تاجیک‌ها» است. بنابراین، ۶ کشور آسیای مرکزی پسوند «ستان» را به‌صورت رسمی و جهانی در نام خود دارند، که عبارتند از: افغانستان، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان، و قزاقستان.


تاریخ اساطیری آسیای مرکزی

به اعتبار سخن پژوهندگانی که جایگاه نخستین آریایی‌ها را در فلات پامیر می‌دانند، سرزمین‌های پیرامون آمودریا (رود جیحون) از اولین ناحیه‌هایی بوده است که آریایی‌ها در آن‌جا یکجانشین شده و سکونت اختیار کرده‌اند. در آن دوران رود جیحون سراسر شمال‌شرق سرزمین‌های آریایی (آسیای مرکزی و شمال افغانستان امروزی) را پیموده و در نهایت به دریای کاسپین یا خزر می‌ریخته و بر آبادانی آن می‌افزود. وجود مکان‌های باستانی در این منطقه شاهد شکوفایی آن در دوران‌های کهن است. با تغییر مسیر رود جیحون و توجه آن به جانب شمال‌شرقی و ریختن آن به دریاچه آرال قسمت عمده‌ای این منطقه بی‌آب و خشک می‌گردد که در گذشته بدان دشت خاوران و در حال حاضر قره‌قرم می‌گویند.

ناحیه‌ای را که آریایی‌ها در آن می‌زیستند، در اساطیر آریایی آن را ائیرینه‌ویجه می‌نامیدند و ناحیه‌ای را که هم‌تباران آن‌ها با سطح تمدن پایین‌تر در همسایگی و در شمال آن‌ها ساکن بودند، «توران» می‌خواندند.

در این اساطیر (در اوستا)، فریدون (ثریتونه)، قهرمانی است که شخصیتی نیمه‌خدایی دارد و لقب او اژدهاکُش است. او کسی است که بر ضحاک غالب آمد، ولی او را نکشت، بلکه در بند کشید؛ زیرا هورامزدا به او هشدار داد که اگر ضحاک را بکشد، زمین پر از مار و کژدم و چلپاسه و وزغ و مور خواهد شد. در شاهنامه، فریدون سه پسر به‌نام‌های سلم، تور و ایرج دارد. او سرزمین پهناور خود را سرانجام میان سه پسرش تقسیم می‌کند: روم و کشورهای غربی را به سلم می‌دهد؛ چین و ترکستان را به تور می‌بخشد و ایران (سرزمین‌های آریایی) را که برگزیده‌ی سرزمین‌های او بود، به ایرج، محبوب‌ترین فرزندش که نیای آریایی‌ها بود، می‌دهد و تاج بر سر ایرج می‌نهد. رسیدن فرمانروایی ایران به ارج، حسادت و کینه‌توزی سلم و تور را به‌دنبال دارد. به‌هر حال، سرزمینی که به تور واگذار شد، توران نام گرفت.

در داستان‌های شاهنامه، ماجرای جنگ‌های میان ایران و توران که منجر به کشته‌شدن تور به‌دست منوچهر می‌گردد، بخش مهمی از اساطیری آریایی را تشکیل می‌دهد. هم در این داستان‌هاست که درباره‌ی قهرمان بزرگ اسطوره‌ای آریایی «آرش» سخن رفته است که برای پایان بخشیدن به درگیری‌ها، با رها کردن تیر از کمان که همه جانش را در آن نهاده بود، مرز میان توران و ایران (سرزمین‌های آریایی) تعیین گردید. نام «توران» در زمان‌های بعد تا حدی مفهوم جغرافیایی خاص در ارتباط با جنبه‌های تباری می‌یابد ولی به شهادت اوستا و کتاب‌های پهلوی آشکار می‌شود که تورانیان و آریاییان از یک تبار بوده‌اند. به‌سخن دیگر، تورانیان نیز از همان قوم ماساگات‌های آریایی بوده‌اند، اما با سطح فرهنگ پایین‌تری از آریایی‌های یک‌جانشین.

فردوسی هم در شاهنامه اغلب از توران با همان اهمیت و علاقه‌ یاد می‌کند که از ایران (سرزمین‌های آریایی) سخن می‌گوید.

باید دانست که در دوران‌های تاریخی و عهد اسلامی نیز هیچ‌گاه کاربرد واژه‌ی «توران» به‌عنوان یک اصطلاح جغرافیایی در نزد مورخان و جغرافیانویسان مسلمان از بومیان گرفته تا عرب و ترک، یکسان و همانند نبوده و سرزمین معین و واحدی را مشخص نمی‌کرده است.


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.


[] پی‌نوشت‌ها

[۱]-


[] جُستارهای وابسته




[] سرچشمه‌ها