|
پیشبینی سازمان سیا
روابط ایران و شوروی نزدیک نخواهد شد
فهرست مندرجات
◉ روابط ایران و شوروی؛ سیاستها و گزینههای مسکو
◉ مقدمه
◉ اهداف شوروی در ایران: امیدها و واقعیات
◉ گسترهی تاکتیکی شوروی
◉ مشاهدات شوروی از جریانهای حال حاضر
◉ مسکو و پیروزی روحانیون تندرو در ایران ۱۹۸۱-۱۹۸۲
◉ گرایشهای سیاسی
◉ بخشهایی از سخنرانی گرومیکو در مجلس عالی شوروی، ژوئن ۱۹۸۳
◉ روابط اقتصادی
◉ کمکهای نظامی
◉ سیاست خارجی ایران
◉ جنگ ایران و عراق
◉ افغانستان
◉ روابط ایران با غرب و کشورهای حامی غرب
◉ سرمایههای داخلی
◉ حزب توده و چپهای ایران
◉ چشماندازها و گزینههای پیش روی شوروی
◉ ادامه رویکرد کنونی
◉ مسکو و اقلیتهای ایران
◉ افزایش فشارها
◉ مداخله نظامی
◉ نتیجهگیری
◉ يادداشتها
◉ پيوستها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
◉ پيوند به بيرون
.
متن کامل سند تازه منتشرشده سازمان سیا
آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) بهتازگی حدود ۱۲ میلیون صفحه سند دربارهی فعالیت این سازمان از سال ۱۹۴۰ تا ۱۹۹۰ منتشر کرده است. اسناد منتشرشده شامل گزارشهای سیاسی و ارزیابیهای اطلاعاتی است.
در یکی از این ارزیابیهای اطلاعاتی که مستندات آن تا ۱۱ آگوست ۱۹۸۳ (۲۰ مرداد ۱۳۶۲) جمعآوری شده، با ارزیابی «سیر نزولی در روابط ایران و اتحاد جماهیر شوروی» پیشبینی شده «ناسازگاری و بدگمانی دوجانبه بهطور حتم مانع از برقراری روابط نزدیک در چند سال آینده خواهد شد.»
«تاریخ ایرانی» ترجمهی متن کامل این سند را که تحلیلی است دربارهی روابط ایران و شوروی در سالهای نخست انقلاب، خصوصاً پس از بازداشت سران حزب توده منتشر میکند:
روابط ایران و شوروی؛ سیاستها و گزینههای مسکو
انقلاب ایران یک پیروزی استراتژیک برای شوروی بود؛ زیرا به خروج آمریکا از ایران انجامید و امکان بهبود روابط شوروی با ایران را افزایش داد.
اگرچه مسکو تا به امروز به مهمترین هدف خود، یعنی ادامه گرایشهای تند ضدآمریکایی در ایران دست یافته ولی روابط شوروی و ایران از ۱۹۸۲ به اینسو کمرنگتر شده است. حمایت شوروی از عراق در جریان جنگ با ایران، افزایش قدرت روحانیون ضد کمونیست و اختلافات شدید با مسکو بر سر موضوع افغانستان در یکسالونیم گذشته باعث تقویت تمایلات ضد شوروی در ایران شده است. ایران خواهان قطع همکاری شوروی با عراق و خروج نیروهای این کشور از افغانستان است. ایران خصومت رو به افزایش با شوروی را در گفتمان سیاسی، رو درروییهای دیپلماتیک و سرکوب حزب کمونیست توده نشان داده است. به این ترتیب حزب توده منحل شده و ۱۸ نفر از افسران روس در ماه می ۱۹۸۳ از کشور اخراج شدند.
صبر مسکو در رابطه با ایران روز به روز کاهش مییابد و میتوان آنرا در تحلیلهای رسانهها، برنامههای خصوصی و اخراج سه دیپلمات ایرانی از مسکو مشاهده کرد و همه اینها بهوضوح نشان از گرایش بهسمت عراق و انجام عملیات در مرز افغانستان - ایران دارد. وزیر امور خارجه شوروی – گرومکیو - در اواسط ماه ژوئن ۱۹۸۳ در جلسه شورای عالی شوروی بهصورت علنی انتقاد بیسابقهای از ایران انجام داد که بیانگر بدبینی مسکو به روابط با ایران است و بهنوعی تهدید در برابر کنش ایران بهشمار میرود؛ اما شوروی تا جاییکه ایران موضع ضد آمریکاییاش را حفظ کند صبوری خواهد کرد. فضای سیاسی ایران متغیر است و هر لحظه امکان تحول وجود دارد. کنارهگیری و یا فوت خمینی میتواند به نزاع بینجامد و ممکن است عناصری به قدرت برسند که تمایل به همکاری با شوروی دارند.
در نتیجه بهنظر میرسد اولویت شوروی در حفظ روابط با رژیم اسلامی در تهران باشد و این کشور سعی دارد از تخریب روابط جلوگیری کند. تلاش آنها برای جلوگیری از نزدیکشدن ایران به غرب و نبود گزینههای مناسب دیگر بهترین دلیل برای این نوع نگرش است.
در عینحال، از آنجایی که چشمانداز بهبود روابط دوجانبه بسیار دور از دسترس بهنظر میرسد، مسکو ایران را تحت فشار قرار خواهد داد تا سیاستهایش را تعدیل کند. شوروی میتواند انتقادهایش از ایران را افزایش دهد، حزب توده را بهصورت زیرزمینی سازماندهی و دیگر عناصر اقلیت چپگرا را که بر ضد رژیم هستند تقویت کند. آنها میتوانند ظرفیت نظامیشان در مرزهای ایران را افزایش دهند تا برتری خود را اثبات کنند.
بهنظر نمیرسد که شوروی با ادامه تاکتیک کنونیاش، یعنی ترکیبی از تهدید و نرمش، در مواجهه با ایران به نتیجه برسد. ایرانیان نشان دادهاند که در برابر سیاستهای شوروی نرمش نشان نخواهند داد و پاسخی به فشارهای وارده از جانب شوروی ندادهاند.
در حالیکه تهران برقراری ثبات در روابط با مسکو را ارزشمند میداند، ولی بهدلایلی که در ذیل آمده است، شرایط میتواند بدتر شود:
- منازعات حزبی در ایران و یا محاکمه علنی رهبران حزب توده
- افزایش حملات شوروی علیه شورشیان افغان در ایران
- رخدادهای مرزی میان ایران و شوروی
- در صورتیکه شوروی احساس کند ایران به سمت ایالات متحده متمایل شده است.
اگر روابط تخریب شود، شوروی ممکن است به این نتیجه برسد که چیز زیادی برای از دستدادن ندارد. در این صورت میتواند حزب توده را بهصورت زیرزمینی راهاندازی، تقویت و در جهت پیوستن به دیگر گروههای اپوزیسیون رژیم و فعالیتهای ضد حکومتی تشویق کند. شورویها میتوانند در انتقال کالاهای اقتصادی مداخله کرده و فعالیتهای نظامیشان در مرزهای ایران را افزایش دهند تا حرف خود را به کرسی بنشانند؛ اما مباحثی که در مخالفت با این استراتژی وجود دارد نیز قابل توجه است: اپوزیسیون ایران همچنان ضعیف است؛ رژیم خمینی بهشدت در برابر فشارهای خارجی مقاوم است و چشمانداز سرنگونی این رژیم یا وادار کردن آن به انجام کاری بسیار ضعیف بهنظر میرسد. از همه مهمتر آنکه اتخاذ چنین سیاستی هدف اصلی مسکو را تحتالشعاع قرار خواهد داد: حفظ موضع ضد آمریکایی در ایران.
مداخله آشکار نظامی توسط روسیه در ایران بعید بهنظر میرسد که در صورت وقوع عملیات نظامی توسط آمریکا (یا تهدید به این موضوع)، ازهم پاشیدگی داخلی در ایران و یا بهقدرت رسیدن اقلیت چپگرا و درخواست کمک از روسیه این گزینه ممکن است به وقوع بپیوندد. بهنظر ما عوامل بازدارنده برای وقوع چنین گزینهای بیشتر هستند.
▲ | مقدمه |
سقوط شاه در ایران در سال ۱۹۷۹ موقعیتهایی را برای افزایش نفوذ شوروی در ایران فراهم کرد و باعث شد تا این کشور در خلیج فارس قدرت نفوذ منطقهای بیابد و از نظر استراتژیک در برابر آمریکا برتری داشته باشد. از آن زمان تاکنون تلاشهای مسکو برای بهبود روابط با تهران بیثمر بوده و اقدامات اخیر ایران در قبال حزب توده و اخراج ۱۸ دیپلمات روس نشان از این امر دارد. در این مقاله روابط ایران - شوروی و اقداماتی که شوروی ممکن است طی سالهای آینده برای دستیابی به اهدافش در ایران انجام دهد، مورد ارزیابی قرار میگیرد.
▲ | اهداف شوروی در ایران: امیدها و واقعیات |
موقعیت استراتژیک ایران در همسایگی اتحاد جماهیر شوروی، خلیج فارس و افغانستان و همچنین وجود منابع نفتی باعث شده تا این کشور از اهمیت فراوانی برای مسکو برخوردار باشد. ایدهآل مسکو آن است که حکومتی چپگرا در تهران حکومت کند که با سیاستهای شوروی موافق باشد و با غرب نیز خصومت داشته باشد. اگر چنین رژیمی بر سر کار باشد روابط نزدیک اقتصادی و سیاسی را در پیش خواهند گرفت، به این امید که در ازای تسلیحات و کمک به توسعه اقتصادی، نفت و ارز احتیاطی دریافت کنند. شوروی با چنین حکومتی همکاری خواهد کرد تا از گروهای چپی کشورهای همسایه حوزهی خلیج پشتیبانی کند. همچنین تلاش خواهد کرد برای پیشبرد عملیات خود و مقابله با فعالیتهای آمریکا در منطقه، به امکانات نیروی دریایی و هوایی ایران در خلیج فارس دست یابد.
بهعقیدهی ما اهداف کوتاه مدت مسکو عملیاتی واقعگرایانه و دستیافتنی است. انقلاب ایران با از بینبردن روابط با ایالات متحده و عدم در اختیار گذاشتن پایگاهی برای آمریکا بهمنظور مبارزه با اتحاد شوروی، یک امتیاز استراتژیک بزرگ به مسکو داد. حفظ این امتیاز هدف اصلی شوروی است.
مسکو متوجه است که حضور نظامی در افغانستان که با مخالفت شدید آیتالله خمینی مواجه شد، همچنین گرایش بهسمت عراق در جنگ اخیر با ایران، نفاق داخلی در ایران و ظن ایران نسبت به نیت نهایی شوروی همگی باعث پیچیدهشدن روابط با ایران شده است.
▲ | گسترهی تاکتیکی شوروی |
اتحاد جماهیر شوروی همواره استراتژی را در پیش گرفته که بر ضد منافع آمریکا طراحی شده باشد و روابط با ایران را بهبود ببخشد. پس از اعمال تحریمهای اقتصادی از جانب کشورهای غربی علیه ایران از زمان تسخیر سفارت آمریکا در نوامبر سال ۱۹۷۹، شوروی مشتاقانه بهکمک ایران شتافت و بهمنظور توسعهی زیربنای صنعتی به ایران کمک فنی کرد.
در زمان آغاز جنگ ایران و عراق، شوروی اعلام بیطرفی کرد که این حرکت خشم عراق را برانگیخت زیرا پیمان دوستی میان این دو کشور بسته شده بود (کمکهای متعاقب به عراق به تخریب روابط با ایران انجامید). آنها همواره تاکید کردهاند که خواهان روابط نزدیک با ایران هستند و نسبت به حملههای تحریکآمیز ایران همواره با خودداری پاسخ دادهاند.
شوروی حزب توده را تشویق کرد تا علیرغم همه سرکوبها به رژیم ایران وفادار بماند، ظاهراً امید داشت این موضوع باعث بهبود روابط ایران و شوروی شود و در عینحال از حزب توده نیز محافظت کند.
شوروی رویکردی مشابه در برابر عناصر اقلیت در ایران در پیش گرفت. تا زمانی که خمینی مسیر ضد امپریالیستی را ادامه میداد، هیچگونه فعالیت ضد رژیم را حمایت نمیکرد.
در عین حال شوروی از حضور دیپلماتها و رایزنهای خود در ایران و سرمایههای حزب توده و کشورهای جهان سوم بهره برد تا روابطی در ایران برقرار کند و سرمایههایش را توسعه دهد و نیز در سازمانهای ایرانی نفوذ کند.
از پروپاگاندا و اطلاعات غلط استفاده شد تا تصویری از آمریکا بهعنوان کشوری که خواستار سقوط رژیم خمینی است ارائه شود، شوروی بهعنوان حامی ایران شناسانده شود و باقی رقبا بیاعتبار شوند. در حالیکه چنین اقداماتی صورت میگرفت تا سیاستهای شوروی را تبلیغ کند و مردم را بهسمت منافع شوروی سوق دهد، اما در نهایت با واکنشهای منفی مواجه شدند که همه تلاشهای مسکو برای بهبود روابط دوجانبه را از بین برد.
در نهایت شورویها از همسایگی با ایران و توان نظامی شان استفاده کردند تا مداخله آمریکا را در ایران متوقف کرده و از سوی دیگر قدرتشان را به ایران نشان دهند.
ایران بهطور مداوم به آنها هشدار میداد از دخالت در روابط داخلی این کشور خودداری کنند؛ آنها به آرامی نیروهای نظامی خود در مرز ایران - شوروی را تقویت کردند؛ ایران فصل ۵ و ۶ قرارداد سال ۱۹۲۱ شوروی - ایران را باطل کرده بود، طبق این ماده (که متن آن در پیوست مطلب آمده است) شوروی تحت شرایط خاص اجازه دخالت در امور ایران را مییافت؛ شوروی این ابطال را بهرسمیت نشناخت و در مرزهای ایران - افغانستان عملیات جنگی انجام داد، در طی این عملیات نیروهای شوروی حداقل در سه مورد به داخل مرزهای ایران تخطی کردند. اگرچه چنین فشارهایی به ایران یادآور شد که همسایه ابرقدرتش بسیار نیرومند است و نباید نادیده گرفته شود، اما باعث آزار ایران نیز شد و شک آن را نسبت به قصد و نیت شوروی افزایش یافت.
▲ | مشاهدات شوروی از جریانهای حال حاضر |
شوروی از مشاهده اینکه سیاست پشتیبانی از رژیم ایران برای بهبود روابط دوجانبه نتیجه نداده است، ناامید شده است. در عوض، طی ۱۸ ماه گذشته اظهارات مسکو در مورد روابط با ایران و همچنین ارزیابی عمومی در زمینه روابط خارجی و توسعه داخلی کشور ایران بهطرز گستردهای منفی بوده است.
▲ | مسکو و پیروزی روحانیون تندرو در ایران ۱۹۸۲-۱۹۸۱ |
در اواخر سال ۱۹۸۱ تعدادی از روحانیون که شوروی علناً آنها را تحسین کرده بود در تهران بهقدرت رسیدند (رئیسجمهور خامنهای، نخستوزیر موسوی و رئیس مجلس هاشمی رفسنجانی). این روحانیون تندرو جایگزین سکولارهایی (همچون رئیسجمهور بنیصدر و وزیر امور خارجه قطبزاده) شدند که بهشدت ضد شوروی بودند و در تحلیلهای مطبوعاتی شوروی از آنها انتقاد شده بود.
گزارش بهبود روابط دوجانبه و افزایش حضور شوروی در ایران در سال ۱۹۸۱ و اوایل ۱۹۸۲ منتشر شد. در حالیکه پیشرفتهایی در روابط اقتصادی حاصل شد ولی روابط سیاسی گسترش نیافت و در بهار سال ۱۹۸۲ نارضایتی شوروی مشخص شد.
روابط دوجانبه
▲ | گرایشهای سیاسی |
از اوایل سال ۱۹۸۲ روابط ایران - شوروی بهطور مداوم رو بهوخامت گذاشته است. حمایت روزافزون از عراق در جریان جنگ با ایران (که پس از حمله ایران بهعراق در جولای ۱۹۸۲ افزایش یافت)، قدرت رو بهرشد روحانیون محافظه کار و ادامه تنش بر سر افغانستان تمایلات ضد شوروی در ایران را تشدید کرده است.
این گرایشها در ایران در زمینههای مختلفی بهچشم میآید: گفتمان تند ضد شوروی، تاخیر یک ساله در اعزام سفیر بهمسکو (طباطبایی سفیر ایران بالاخره در آوریل ۱۹۸۳ وارد مسکو شد)، هیات اعزامی دونپایه برای شرکت در مراسم تشییع جنازهی برژنف در ماه نوامبر، تظاهرات و حمله بهسفارت شوروی در تهران در دسامبر ۱۹۸۲ از این نمونه هستند.
در ماه می۱۹۸۳ دولت ایران پس از دستگیری سران حزب توده این حزب را منحل و اعترافات سران این حزب بهجاسوسی در ایران را از تلویزیون پخش کرد. تعداد بسیاری از اعضای این حزب دستگیر و ۱۸ نفر از مقامات شوروی از ایران اخراج شدند و بهاین ترتیب روابط ایران - شوروی بهبدترین نقطه خود از زمان انقلاب تاکنون رسید.
ناامیدی مسکو از مواضع ضد شوروی ایران در طول یک سال و نیم گذشته در یادداشتها و گزارشهای مطبوعاتی نیز انعکاس یافته است. پاول دِمشنکوف در ماه مارس ۱۹۸۲ مقالهای در «پِراودا» منتشر کرد که در آن برای نخستینبار شوروی از دولت ایران شکایت میکرد؛ در این مقاله فهرستی طولانی از دلایل این شکایت ذکر شده بود از جمله تعطیلی کنسولگری شوروی، کاهش تعداد کارکنان سفارت و عدم صدور مجوز برای روزنامهنگاران شوروی.
این مقاله و مقالات بعدی که در پی آن منتشر شدند، هشدار میدادند که عناصر راستگرای نزدیک به خمینی در تلاش اند احساسات ضد شوروی را بهغلیان درآورند. اگرچه هیچکدام از این مقالات بهطور مستقیم از خمینی انتقاد نمیکردند ولی بهنوعی اشاره میکردند که بهعقیده شوروی تا زمانیکه او بر سر قدرت است بهبودی در روابط دوجانبه حاصل نخواهد شد (ر. ک. به: بخش سرمایههای داخلی).
شوروی همچنین نارضایتی روزافزون خود را از طریق کانالهای دیپلماتیک بهتهران منتقل کرد. سفر رئیس بخش خاورمیانه وزارت امور خارجه شوروی بهتهران، ادامه خدمات پرواز ایروفلوت بهتهران، اعزام سفیر ایران بهمسکو، همگی در ماه آوریل صورت گرفت و نشان از تمایل ایران برای جلوگیری از قطع همهجانبه روابط با شوروی دارند. شاید بتوان گفت این وقفه کوتاهمدت در اقدامات ضد شوروی بیانگر وجود اختلافات داخلی در قبال مسئله قطع رابطه با مسکو باشد؛ اما فعالیتهایی که در ماه می علیه حضور شوروی و حزب توده در ایران رخ داد، حاکی از آن است که گرایشات ضد شوروی جریان را در دست گرفتهاند. این اقدامات باعث شد تا مسکو سه نفر از مقامات ایرانی را اخراج کند. تا ماه ژوئن بیشتر کارکنان شوروی، ایران را ترک کردند.
▲ | بخشهایی از سخنرانی گرومیکو در مجلس عالی شوروی |
بخشهایی از سخنرانی گرومیکو در مجلس عالی شوروی، ژوئن ۱۹۸۳: ما با عراق پیوند دوستی داریم. بهدنبال روابط عادی دوستانه با ایران هم هستیم. اتحاد شوروی همواره بهایران بهعنوان یک کشور مستقل نگریسته و خواستار روابط خوب همسایگی با این کشور است. متاسفانه اقداماتی که اخیرا توسط طرف ایرانی صورت گرفته مانند آنچه با کارکنان شوروی در ایران انجام شد، بهبهبود روابط کمک نمیکند. بههر حال شوروی بهنوعی واکنش نشان خواهد داد که بداند ایران درصدد جبران اقداماتش و حفظ روابط با شوروی است یا نیات دیگری دارد.
▲ | روابط اقتصادی |
میزان نارضایتی مسکو از روابط اقتصادی با ایران در مقاله روز ۵ آگوست ۱۹۸۳ بازتاب یافت که در آن ایران را بهدلیل عدم قدردانی از حمایت شوروی سرزنش میکرد. ایران پس از اعمال تحریمهای اقتصادی غرب و همچنین جنگ با عراق بهکمک احتیاج داشت و بههمین دلیل روابط ایران - شوروی در سالهای ۱۹۸۰ و ۱۹۸۱ بهبود یافت. تجارت دوجانبه در سال ۱۹۸۲ بههمین ترتیب ادامه ولی تعداد مشاوران شوروی در ایران کاهش یافت. در طول سال ۱۹۸۲ هیچ پروژه جدیدی آغاز نشد و در اوایل سال ۱۹۸۳ ایران درخواست شوروی را برای امضای قراردادهای جدید اقتصادی رد کرد.
ایران همچنین تلاش کرد روابط اقتصادی نزدیکتری با اروپای غربی و ژاپن برقرار کند. این کشورها برای تامین نیازهای ایران از جمله غذا، فناوریهای نفتی و تجهیزات سطح بالا از شوروی و اروپای شرقی بهتر بودند. با توجه بهاین موارد عقیده داریم که روابط ایران و اتحاد جماهیر شوروی بهشکل چشمگیری تغییر نخواهد کرد اگرچه ایران همچنان بهواردات مواد خام، ماشین آلات و تجهیزات مورد نیاز برای پروژههای شوروی از این کشور ادامه خواهد داد. این پروژهها در زمینههای برق و قدرت، متالورژی و پردازش محصولات کشاورزی هستند (با استناد بهکتاب راهنمای تجارت خارجی شوروی، در سال ۱۹۸۲ تجارت دوجانبه حدود ۱ میلیارد دلار بود. در ژانویه سال ۱۹۸۳ یک مقام عالی رتبه تجارت خارجی شوروی اعلام کرد که ۱۶۰۰ متخصص این کشور در ایران مشغول بهکار هستند. او اشاره کرد که این تعداد رو بهکاهش است زیرا پروژههای این متخصصین در حال پایان است و متخصصین ایرانی جایگزین آنها خواهند شد.)
مسکو و تهران نتوانستند اختلافات اقتصادی فراوانشان را رفع کنند. ایران همچنان صادرات گاز طبیعی را بهشوروی کاهش میدهد (در سال ۱۹۸۰ بهطور کامل صادرات بهاین کشور متوقف شد) زیرا نمیتوانند بر سر قیمت بهتوافق برسند. در سال ۱۹۸۲ مقامات ایرانی رسما اعلام کردند که با اصرار مسکو برای انحصار کشتیهای شوروی در جابهجایی اقلام در دریای خزر، مخالفت کردهاند.
▲ | کمکهای نظامی |
چشمانداز توسعه روابط نظامی میان دو کشور نیز بعید بهنظر میرسد، دست کم تا زمانی که جنگ ادامه یابد و شوروی همچنان مقادیر زیادی تسلیحات برای عراق فراهم کند. شوروی همچنان مقدار کمی تسلیحات برای ایران فراهم میکند ولی بهنظر میرسد که آنها از ارسال محمولههای بزرگ خودداری میکنند (ممکن است ایران هم مایل بهانجام این معامله با مسکو نباشد)؛ اما مسکو با فروش تجهیزات ساخت شوروی توسط کشورهای واسطه بهایران - همچون کره شمالی، سوریه، لیبی و کشورهای اروپای شرقی - مشکلی ندارد.
بهعقیدهی مسکو این مساله میتواند تا حدی التیام بخش امتناع از فروش اسلحه بهایران شود و بهنوعی ایران را بهتسلیحات روسی وابسته کند.
▲ | سیاست خارجی ایران |
موارد ذیل مایه رضایت مسکو از ایران است:
- ادامه خصومتها با ایالات متحده آمریکا
- ارتباط رو بهرشد با کشورهای رادیکالی همچون کوبا، لیبی، سوریه و کره شمالی
- سرزنش کشورهای میانه روی عربی بهدلیل همکاری با آمریکا
- ضدیت با اسرائیل.
با این وجود آنها با دو رویکرد اصلی سیاست خارجی ایران مخالف هستند: مخالفت کامل با حضور شوروی در افغانستان و حمایت از شورشیهای افغان، همچنین لجبازی بر سر انجام صلح با عراق. افزایش ارتباط با غرب و امکان ایجاد روابط حسنه با آمریکا نیز شوروی را نگران میکند.
▲ | جنگ ایران و عراق |
جنگ ایران و عراق مشکلات مداومی در رابطه ایران و شوروی بهوجود آورده است. شوروی در ابتدا فروش تسلیحات بههر دو کشور را تحریم و اعلام بیطرفی کرد؛ از آنجایی که شوروی با عراق پیمان دوستی بسته بود و سابقه فراوانی در ارسال اسلحه بهاین کشور داشت، مسلما چنین حرکتی تمایل بهسمت ایران محسوب شد؛ اما روابط با ایران بهبود نیافت و عراق نیز برای خرید اسلحه بهغرب و چین روی آورد. مسکو که نمیخواست روابطش با عراق را کاملا تخریب کند و از سوی دیگر بهبودی در روابط با ایران حاصل نشده بود بهسمت عراق بازگشت و در بهار سال ۱۹۸۱ تحریم تسلیحاتی علیه عراق را منتفی کرد. از نظر تعداد و تنوع تسلیحات، محمولههای ارسالی بهایران قابل مقایسه با عراق نبودند. ایرانیان هم بهطور رسمی ناخشنودی شان را ابراز کردند.
در بهار سال ۱۹۸۲ شوروی که کاملا متقاعد شده بود روابط با ایران پیشرفتی نخواهد داشت و از سوی دیگر نگران پیروزی ایران در نبرد با عراق بود، یک قرارداد جدید تسلیحاتی با عراق امضا کرد. گرایش آنها بهسمت عراق در زمان حمله ایران در ماه جولای تشدید شد. ایران حمایت شوروی از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل مبنی بر اعلام آتش بس و خروج نیروهای ایران را محکوم کرد. علاوه بر آن، ایران، شوروی را بهتهیه تسلیحات برای بغداد محکوم و پافشاری کرد که شوروی و آمریکا مواضع هماهنگ دارند. بهاین ترتیب بهنظر میرسد تا زمانی که جنگ ادامه داشته باشد و شوروی تسلیحات در اختیار عراق قرار دهد، امیدی بهبهبود روابط ایران و شوروی نیست.
▲ | افغانستان |
حضور شوروی در افغانستان همواره مایهی ایجاد اصطکاک در روابط شوروی با ایران بوده، بهاین ترتیب که مذاکرات و گفت وگوها را مختل کرده و بدگمانی دوجانبه پدید آورده است.
رسانههای شوروی بهطور مرتب از رفتار ایران انتقاد کرده و این بحث را مطرح میکنند که شورشیها دستنشاندهی آمریکا هستند، آمریکایی که گفته میشود همزمان از نیروهای ضد انقلاب ایران حمایت میکند.
در اواخر ماه می۱۹۸۳، برای نخستینبار «ایزوستیا» ایران را متهم کرد که بهشورشیان اجازه میدهد تا از خاک این کشور بهعنوان پایگاه عملیاتی استفاده کنند. مقاله «ایزوستیا» در اواخر ماه جولای جزئیات بیشتری از اتهام علیه ایران بهدلیل حمایت از شورشیان را بیان و ادعا کرد که این فعالیتها افزایش یافتهاند. مسکو نیز در پاسخ بهافزایش حمایت ایران از شورشیان، عملیات نظامی در مرزهای افغانستان - ایران را سرعت بخشید.
- شاه در آوریل ۱۹۷۸ با بهقدرت رسیدن کمونیستها مخالفت کرد. رژیم خمینی نه تنها مداخله شوروی در افغانستان را در دسامبر ۱۹۷۹ محکوم کرد بلکه بهحمایت شدید از شورشیان پرداخت و بهگروههای شورشی اجازه داد تا در خاک ایران فعالیت کنند و بنا بهگفته رسانههای شوروی، برخی از این گروهها را آموزش داد و تجهیز کرد.
▲ | روابط ایران با غرب و کشورهای حامی غرب |
برخی دیگر از جریانات سیاست خارجی ایران نیز نگرانی مسکو را برانگیخته است، بیشتر بهدلیل اینکه این جریانات حاکی از بازگشت ایران بهسوی آمریکا هستند:
- رسانههای شوروی از ایران انتقاد کردهاند که روابط با پاکستان و ترکیه را تحکیم بخشیده است، کشورهایی که بهگفته شوروی بهایالات متحده آمریکا وابسته هستند و آمریکا از این کشورها بهعنوان پایگاهی برای نقشههای ضد انقلابی در ایران استفاده میکند.
- ما معتقدیم که بهبود روابط ایران با بسیاری از کشورهای غربی از جمله ژاپن، اتریش، هلند، سوئد، اسپانیا، نیوزلند، ایتالیا و انگلیس، همچنین گسترش روابط با چین و تبادل هیاتهای نمایندگی و امضای توافق تجاری با این کشور، باعث ناخشنودی شوروی شده است.
رادیو صدای ملی ایران که از طرف شوروی حمایت میشود، ترمیم روابط تجاری ایران با آمریکا را رقت انگیز توصیف کرد. در مقاله ژوئن ۱۹۸۳ «لیتراتورنیا گازتا»، معاون اداره بین الملل کمیته مرکزی، آر. اولیانوفسکی، همان پرسش مطرح شده در مجله لوموند را بازگو کرد: «آیا سرکوب کمونیستها توسط ایران و جنگ سرد علیه مسکو میتواند مقدمهای برای عادی سازی روابط تهران و واشنگتن باشد؟»
▲ | سرمایههای داخلی |
تفاسیر و تحلیلهای مطبوعات شوروی هر روز تیرهتر میشوند و این نشان از بدبینی روزافزون مسکو نسبت بهتحولات داخلی ایران دارد. مقاله دمچنکو در ماه مارس ۱۹۸۲ منتشر شد و بهدنبال آن اولیانوفسکی در ماه جولای مقاله تندتری در «کمونیست» منتشر کرد. او هشدار داد که انقلاب، هنگامی که هنوز در جریان بود، هویت مردمی اش را از دست داد و این میتواند بهدرگیری سنگین طبقاتی در ایران منجر شود. او بر ضعف نیروهای چپ گرا تاکید کرد. تحلیل دیمیتری ولسکی در مقاله نیوتایمز (ژانویه ۱۹۸۳) از آن هم بدبینانه تر بود؛ او تحلیل کرد که انقلاب در نیمه راه متوقف شده است و تهران را بهخاطر ممانعت از اصلاحات ارضی، طولانی کردن جنگ با عراق و دادگاهی کردن گروههای چپ محکوم کرد. او در ادامهی گفت که انقلاب بهمرحله خطرناکی برای انتخاب مسیر رسیده و آیندهاش در گروی آن است که نیروهای ملیگرا - از جمله سازمانهای چپ دموکرات - بتوانند بنیانی برای اتحاد بیابند.
در این اواخر، در ژوئن ۱۹۸۳، مقاله دیگری از اولیانوفسکی در لیتراتورنیا گازتا منتشر شد؛ او در این مقاله تاکید کرد که نفوذ روحانیون سنت گرا در داخل ایران رو بهافزایش است و آنها بهبرقراری روابط حسنه با سرمایه داران طرفدار غرب گرایش دارند. او حمله بهنیروهای چپ دموکرات (به خصوص حزب توده) را تقبیح کرد و آن را ضربهای علیه خود انقلاب شمرد. این مقاله همچنین بهسرکوب روزافزون حزب توده در یک سال و نیم گذشته اشاره کرد: اقدامات ایران علیه حزب توده در سال ۱۹۸۳ نقطه اوج سرکوبها بود که ممکن است در آینده بهبرگزاری دادگاههای عمومی و اعدام منجر شود. حزب توده تضعیف شده و از روحیه افتاده است و احتمالا توانایی کمی برای انجام کارهای اجرایی دارد. دیگر عناصر چپ همچون مجاهدین خلق و فداییان خلق نیز بر اثر سرکوبها تلفات زیادی متحمل شدهاند؛ اگرچه آنها حاضر بهبرقراری روابط با شوروی و حزب توده نبودهاند.
در چهار سال نخست پس از انقلاب، حزب که از آزادی عمل تقریبی برخوردار بود نتوانست قدرت چندانی بهدست بیاورد. وفاداری بهرژیم باعث تخریب آن شد زیرا این موضع گیری بهمذاق جوانان رادیکال خوش نیامد. همچنین تصویر این حزب بهعنوان ابزاری برای شوروی و مخالفت آن با حمله ایران بهعراق در جولای ۱۹۸۲ و سرانجام سرکوبهای رژیم حزب را منحل کرد.
از زمان دستگیریهای ماه فوریه ۱۹۸۳ مسکو اقدامات بسیار اندکی برای حمایت از حزب توده انجام داده است. سفیر شوروی بولدریوف و همچنین مطبوعات روسی از اواخر فوریه تلاش کردند تا اتهامات وارده بهحزب توده را کمرنگ جلوه دهند (از جمله فراهم سازی اطلاعات برای شوروی) و همواره اشاره کردهاند که این حزب بهرژیم ایران وفادار بوده است.
▲ | حزب توده و چپهای ایران |
در سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ رادیو صدای ملی ایران که با حمایت شوروی از باکو پخش میشد، حزب توده را بههمکاری با مجاهدین خلق و فداییان خلق دعوت کرد. این دو حزب چپ گرا نقش مهمی در انقلاب ایران ایفا کردهاند.
▲ | چشماندازها و گزینههای پیشروی شوروی |
شورویها برای پیگیری اهدافشان در ایران گزینههای مختلفی پیش رو دارد:
- آنها میتوانند بههمین روش ادامه دهند؛ ترکیبی از چاپلوسی و اعمال فشار بهاین امید که ایران بهسمت آمریکا بازنگردد و در نهایت روابط رژیم ایران با شوروی بهبود یابد.
- آنها میتوانند مسیری مخالف مسیر کنونی در پیش گیرند و از تلاش برای همکاری با رژیم اسلامی دست بکشند و برای براندازی رژیم تلاش کنند.
- آنها میتوانند بهاین نتیجه برسند که حرکتی رادیکال انجام دهند و حتی بهایران حمله نظامی کنند.
▲ | ادامه رویکرد کنونی |
به نظر ما حفظ روابط دوجانبه کنونی با تهران و ادامه فشارها بر این کشور، جذابترین گزینه برای مسکو است. هدف اصلی شوروی در ایران همانند گذشته است: حفظ موضع ضد آمریکایی رژیم خمینی. ادامه رویکرد کنونی مسکو این هدف را بهخطر نخواهد انداخت. از سوی دیگر از آنجایی که عوامل مسکو در ایران تلفات زیادی داشتهاند امکان پیروزی استراتژیهای دیگر اندک است. اگرچه مسکو نسبت بهسیر تکاملی رژیم خمینی خوش بین نیست ولی کاملا معتقد است که عناصر چپ طرفدار شوروی در ایران نمیتوانند خطر جدی برای رژیم محسوب شوند.
مسکو احتمال میدهد که استراتژی کنونی اش دستاورد چندان مثبتی نخواهد داشت. از لحاظ سیاسی شوروی دیگر چیز بیشتری برای ارائه بهایران ندارد زیرا پیشتر همه این پیشنهادها رد شدهاند.
تا زمانیکه ایران بخواهد و بتواند هزینهها را پرداخت کند، شوروی میتواند خدمات حمل ونقل، فروش فناوری و تجهیزات بهاین کشور را فراهم کند. بهنظر میرسد ایران علاقهای ندارد روابط کنونی را گسترش دهد ولی همین روابط تاکنون از لحاظ سیاسی منافعی – هر چند اندک - نیز داشتهاند. تا زمانیکه جنگ با عراق ادامه داشته باشد چشماندازی برای گسترش روابط نظامی وجود ندارد. با پایان جنگ هم ایران احتمالا ترجیح خواهد داد تا روابطش با اروپا و کشورهای جهان سوم را حفظ کند، اگرچه ممکن است تمهیدات اروپای شرقی و شوروی برای معامله پایاپای و سریع تجهیزات ایران را وسوسه کند.
ادامه فشارهای مسکو بهتهران سیاستی نیست که نتیجه داشته باشد. اقدامات شوروی طی سال گذشته نتیجه چندانی نداشته و اگر مسکو مایل بهادامه رابطه با ایران باشد باید استفاده از چنین تاکتیکهایی را محدود کند.
مسکو میتواند انتقاداتش از ایران را بهاشکال مختلف ادامه دهد و تلاش کرده تا حزب توده را بهصورت زیرزمینی بازسازی کند و از حزب توده و دیگر احزاب چپ گرا در فعالیتهای ضد رژیمشان حمایت بهعمل بیاورد. همچنین میتواند با افزایش حمایت لفظی از حقوق اقلیتها آنها را تشویق کند تا انتقاد از تهران را افزایش دهند و بار دیگر روابطش با حزب دموکرات کردستان را بازسازی کند تا در نهایت بر ضد رژیم ایران فعالیت مشترک انجام دهند. صدای ملی ایران بار دیگر مسئله بسیار حساس کردها را مطرح کرد؛ رویکرد چنین بود که از برخی مقامات دولتی انتقاد شد که دستورات خمینی برای خودمختاری فرهنگی را نادیده گرفتهاند. نهایتا اینکه مسکو میتواند با افزایش نیروها در مرز ایران و انجام عملیات، قدرت نظامیاش را بهرخ ایران بکشد.
در ماه مارس و آوریل ۱۹۸۳ هواپیماهای شوروی چندین بار بهمحدوده هوایی ایران تعرض کردند. ممکن است این حرکت اتفاقی و غیرعمدی بوده باشد ولی ایرانیها اعتراض کرده و هشدار دادند که واکنش نشان خواهند داد. مسکو میتواند عمدا دستور چنین عملیاتی را داده باشد تا برتری اش را نشان داده و فشارها بر مرز ایران - افغانستان را افزایش دهد.
با توجه بهاینکه رهبری ایران بهدست چه کسی است، مسکو بهتر است بهدقت در این تاکتیک تجدید نظر کند. بیگانه هراسی، اسلامگرایی و ملیگرایی رهبران ایران، این کشور را بیشتر بهسمت مقاومت سوق میدهد تا برآورده کردن درخواستهای شوروی. مسلما مسکو نمیخواهد جانشین ایالات متحده بهعنوان بزرگترین دشمن ایران شود.
بعید بهنظر میرسد که ترکیب تاکتیکهای کنونی مسکو در آینده نزدیک نتیجه بدهد؛ اما فضای سیاسی ایران متغیر است و امکان تحول همواره وجود دارد. کناره گیری و یا فوت خمینی میتواند اختلافات شدید میان روحانیون پدید بیاورد و ممکن است گروههای مایل بههمکاری با شوروی بهقدرت برسند. اگرچه این مسیری است که شوروی از آن استقبال میکند ولی تحلیلهایشان نشان میدهد که آنها معتقدند روحانیون سنتی و راست گرا بهردههای رهبری نفوذ کردهاند و چشمانداز توسعه روابط دوجانبه حتی پس از درگذشت خمینی نیز دور از دسترس بهنظر میرسد.
▲ | مسکو و اقلیتهای ایران |
در سالهای اخیر مسکو تلاش کرده از اقلیتهای ایران بهمنظور دسترسی بهاطلاعات و نفوذ در مرزهای ایران - شوروی بهره گیرد. در تفاسیر مطبوعاتی نیز با اقلیتها برای خودمختاری شان همفکری کرده تا اطمینان این گروهها را جلب کند و احتمالاً دولت تهران را نیز تحت فشار قرار دهد.
شوروی با احزاب دموکرات کردستان و آذربایجان (ADP-KDP) نیز روابط تاریخی دارد. مسکو در سالهای ۱۹۴۵ و ۱۹۴۶ جمهوریهای مردمی آذربایجان و کردستان را در ایران تاسیس کرد که عمر چندانی نداشتند. ADP و KDP ابزار نفوذی شوروی بودند و بسیاری از اعضای این گروهها در سال ۱۹۴۶ بهشوروی گریختند و بسیاری از آنها و خانوادههایشان در شوروی باقی ماندند. در سال ۱۹۸۰ زمانی که KDP بهرهبری قاسملو سیاست مقابله مسلحانه را در پیش گرفت، مسکو و حزب توده این گروه را بهخیانت محکوم کردند. ADP که بیشتر بهحزب توده قرابت داشت تا بهKDP، بهصورت علنی با رژیم مخالفت نکرده ولی ظاهراً در طول یک سال گذشته بهشدت سرکوب شده است.
▲ | افزایش فشارها |
مسکو ممکن است تصمیم بگیرد چشماندازی برای دسترسی بهاهدافش با رژیم ایران وجود ندارد و بهتر است دست از این تلاشها بردارد و بیثبات ساختن و براندازی رژیم را در دستور کار خود قرار دهد. ممکن است انتظار داشته باشد تا این عملکرد ایران را از جنگ با عراق منحرف کرده و این کشور را مجبور کند از حمایت شورشیان افغانستان و صدور انقلاب دست بکشد. این تصمیم میتواند نتیجه موارد زیر باشد:
- روابط میان دو کشور همچنان بدتر شود و این تفکر در شوروی شکل بگیرد که فارغ از اقدامات شوروی، ایران بدبینی ضد آمریکایی اش را حفظ خواهد کرد.
- تغییری در رهبری ایران انجام شود و احتمالاً حکومتی با رویکردهای شدید ضد شوروی بر سر قدرت بیاید.
- پیشرفت مهم نظامی در عراق و یورشهای وحشیانه بهمنظور صدور انقلاب صورت گیرد.
- در صورتی که شوروی احساس کند روابطی میان ایران و آمریکا در حال شکلگیری است.
مسکو میتواند تلاشهایش برای بازسازی حزب توده و تقویت دیگر گروههای چپ گرای مخالف رژیم را شدت بخشد. اتهامات وارده از جانب حکومت ایران در ماه می ۱۹۸۳ مبنی بر اینکه حزب توده انبار تسلیحات دارد، میتواند حاکی از آن باشد که اعضای حزب بهدستور حکومت ایران برای تحویل سلاحهایشان در سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ عمل نکردهاند. ممکن است نقشههایی برای مقاومت و حتی مبارزه فعالانه وجود داشته باشند.
شوروی ممکن است اینگونه محاسبه کند که حزب کمونیستی که فعالانه با حکومت مخالفت میکند میتواند برای مردم ناراضی ایران جذابیت داشته باشد و در درازمدت شانس بیشتری برای تاسیس یک حزب چپ گرای تاثیرگذار ایجاد کند. از آنجایی که حزب توده تمام شانس خود برای بهقدرت رسیدن از مسیر قانونی را از دست داده انتخاب چنین گزینهای توسط شوروی محتمل بهنظر میرسد.
مسکو ممکن است تصمیم بگیرد از عناصر اقلیت مخالف رژیم حمایت مالی کند. میتواند روابط نزدیک با حزب دموکرات کردستان برقرار کرده و باقیمانده حزب دموکرات آذربایجان را نیز تشویق کند تا بهاپوزیسیون بپیوندند و همچنین جدایی طلبان بلوچ را نیز تحریک کند. این ارتباطات میتوانند توانایی اقلیتها در حمله بهرژیم را افزایش بخشند. شوروی میتواند بهمیزان قابل توجهی بهایران فشار اقتصادی وارد کند. آنها میتوانند پروژههای کمک رسانی اقتصادیشان را بهتاخیر انداخته و یا متوقف کنند. شوروی همچنین میتواند ایران را تهدید کند که خدماترسانی بهعنوان مهمترین مرکز حمل و نقل دریایی را متوقف کند.
شوروی میتواند این تلاشها را با افزایش فشار نظامی تکمیل کند. میتوانند بیانیههای تهدیدآمیز صادر کرده و در نزدیکی مرزهای ایران رزمایش نظامی انجام دهند، نیروهای مرزی شان را تقویت کرده و در حالت آمادهباش قرار دهند، کمکهای نظامی بهعراق را افزایش دهند و سیاست عملیات فرامرزی با افغانستان در پیش گیرند.
با توجه بهحمایت مردمی از رژیم خمینی که بهطور متعصبانه در مقابل فشارهای خارجی مقاومت میورزد، بعید بهنظر میرسد چنین سیاستی در کوتاه مدت جواب دهد و رژیم تغییر کند و یا مجبور بههمکاری شود. مهمتر آنکه بهنظر ما خطری که از پیش گرفتن چنین سیاستی متوجه شوروی میشود بسیار زیاد است. ممکن است شوروی بهعنوان دشمن شماره یک ایران جایگزین آمریکا شود و همه عناصری که در داخل حکومت موافق برقراری رابطه با آمریکا در برابر تهدید شوروی هستند را تقویت کند. اگر چنین تحولاتی صورت گیرد مهمترین هدف کوتاهمدت شوروی از میان میرود.
▲ | مداخله نظامی |
چندین تغییر میتواند شوروی را ترغیب کند که گزینه حمله نظامی بهایران را در نظر بگیرد. مقامات شوروی و اروپای شرقی اعلام کردهاند اگر نیروهای آمریکا وارد خاک ایران شوند شوروی نیز با آنها مقابله خواهد کرد. بهعقیده ما مسکو در صورت احساس خطر از جانب آمریکا ممکن است در حمله پیش دستی کند. سقوط حکومت ایران میتواند بهآشوب و جنگ داخلی درازمدت و درگیری در مرزهای شوروی بینجامد که در این صورت شوروی از نیروهای نظامی اش، دست کم در مناطق درگیر، استفاده خواهد کرد.
آخرین احتمال، اگرچه بسیار بعید بهنظر میرسد، این است که یکی از گروههای چپ گرا قدرت را بهدست گیرد و از شوروی درخواست کمک کند و نیروهای نظامی این کشور وارد ایران شوند.
مفاد ۵ و ۶ معاهده سال ۱۹۲۱ زمینه قانونی برای مداخله نظامی در تمام موارد ذکر شده را فراهم کرده است (بهضمیمه رجوع شود[۱]). در حالیکه ایران این مفاد را مردود میداند، مسکو این انکار را بهرسمیت نمیشناسد.
نیروهای نظامی مسکو بهمیزان قابل توجهی در مرزهای ایران مستقر هستند و امکان دخالت نظامی شوروی را فراهم میآورند و از سوی دیگر اهرمی برای نفوذ در ایران و تاثیرگذاری در تصمیمات آمریکا و سیاست ورزی آنها در قبال ایران هستند. بهعقیده ما نیروهای نظامی شوروی برای اشغال ایران کفایت خواهند کرد. همچنین شوروی از سال ۱۹۸۰ و ۱۹۸۱ مشغول آماده سازی نقشههای نظامی بوده که در صورت حمله احتمالی آمریکا با نیروهای زمینی این کشور مواجه شود و نیروهای نظامی اش را تا خلیج فارس پیش ببرد. علی رغم چنین برنامه ریزیهایی میزان آمادگی و تجهیزات ارتش روسیه از زمان انقلاب ایران تاکنون افزایش اندکی داشته و سطح فعالیت این نیروها بهاندازه همیشه یکسان باقی مانده است.
انگیزههای زیادی برای تحرکات نظامی نیروهای شوروی در ایران وجود دارد. اگر مسکو بتواند کنترل ایران را در دست بگیرد بهمنابع انرژی ایران و خلیج فارس دست مییابد که این یک دستاورد بسیار باارزش در مواجهه با آمریکاست و بهاین ترتیب میتواند کشورهای نفت خیز حوزه خلیج را تحت فشار قرار دهد و پشتیبانی ایران از نیروهای شورشی افغانستان هم پایان مییابد. مسکو ممکن است قصد انجام حرکت محدودتری داشته باشد - همچون تصرف بخشهای شمال غربی ایران (آذربایجان) - تا مشکلات امنیت مرزهایش را مرتفع کرده و همچنین اعمال فشار بر دولت تهران را افزایش دهد؛ اما دلایل بازدارنده مداخله نظامی بسیار بیشتر از انگیزه برای حمله هستند. چنین حرکتی منافع حیاتی غرب را بهطور مستقیم هدف قرار میدهد و میتواند بهیک درگیری شدید با ایالات متحده آمریکا منجر شود. علاوه بر آن زمینهای ناهموار ایران و شبکه نامناسب حمل ونقلی کشور امکان مبارزه را دشوار میکند و شوروی برای آرام ساختن مردم و حفظ نیروهای اشغالگر در خاک ایران با مشکلات عدیده مواجه خواهد شد. پاسخ محکم و قوی ایران بهحمله عراق و همچنین مشکلات در داخل افغانستان باعث شدهاند که شوروی بهاین دلایل بازدارنده توجه نشان دهد. اشغال ایران توسط شوروی باعث نزدیکی چین، اروپای غربی و آمریکا خواهد شد و بهحضور سنگین نیروهای نظامی غرب در خلیج فارس خواهد انجامید، همچنین روابط شوروی را با کشورهای جهان سوم بهخصوص کشورهای اسلامی خاورمیانه تحت فشار قرار خواهد داد.
▲ | نتیجهگیری |
تا زمانی که سیاست ایران در قبال شوروی در محدوده قابل تحمل باقی بماند و ایران مواضع ضد آمریکایی اش را حفظ کند، مسکو بهاحتمال قریب بهیقین بر بهبود روابط دوجانبه اصرار خواهد ورزید. دلیل منطقی برای حمله نظامی موجود نیست و عوامل بازدارنده برای انجام چنین کاری بسیار زیاد هستند. سیاست تخریب یا سرنگونی رژیم هم امکان پیروزی چندانی ندارد؛ زیرا سرمایههای لازم برای آن وجود ندارد. شکست چنین پروژهای میتواند بهروابط حال حاضر و آینده شوروی با تهران بهصورت جدی آسیب برساند و حتی ایران را بهسمت روابط نزدیکتر با غرب و آمریکا سوق دهد.
در عین حال از آنجایی که شوروی امید چندانی بهبهبود روابط دوجانبه ندارد، ما معتقدیم که شوروی فارغ از ناخشنودی ایران بهپیگیری منافعشان در زمینههای دیگر ادامه خواهد داد - همچون حمایت از عراق و انجام عملیات بر ضد شورشیان افغان مستقر در خاک ایران؛ اما تهران هم ممکن است اقدامات ضد شوروی خود - همچون محاکمهی علنی رهبران حزب توده - را شدت بخشد. ادامه این سیر نزولی در روابط دو کشور محتمل است؛ اما هیچکدام از دو کشور از تخریب روابطشان سود نخواهند برد و ثبات روابط بهنفع هر دو کشور است. در نتیجه ممکن است ایران و شوروی این روند رو بهزوال را متوقف سازند و بستری آرامتر برای پیشبرد سیاستهایشان فراهم کنند. با این وجود ناسازگاری و بدگمانی دوجانبه بهطور حتم مانع از برقراری روابط نزدیک در چند سال آینده خواهد شد.
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- قرارداد میان ایران و جمهوری فدرال سوسیالیست روسیه، منعقد در مسکو، ۲۶ فوریه ۱۹۲۱ فصل پنجم طرفین معظمتین متعاهدتین تقبل مینمایند که: ۱) از ترکیب و یا توقف تشکیلات و یا دستجات (گروپها) بههر اسم که نامیده شوند و یا اشخاص منفرد که مقصود تشکیلات و اشخاص مزبور مبارزه با ایران و روسیه و همچنین با ممالک متحده با روسیه باشد در خاک خود ممانعت نمایند و همچنین از گرفتن افراد قشونی و یا تجهیزات نفرات برای صفوف قشون و یا قوای مسلح تشکیلات مزبور در خاک خود ممانعت نمایند. ۲) بهکلیه ممالک و یا تشکیلات قطع نظر از اسم آن تشکیلات که مقصودشان مبارزه با متعاهد معظم باشد نباید اجازه داده شود که بهخاک هر یک از طرفین معظمتین متعاهدتین تمام آنچه را که ممکن است بر ضد متعاهد دیگر استعمال شود وارد نموده و یا عبور دهند. ۳) با تمام وسایل در دسترس، از توقف قشون و یا قوای مسلح مملکت ثالث دیگری در صورتی که احتمال برود توقف قوای مزبور باعث تهدید سرحدات و یا منافع و یا امنیت متعاهد معظم دیگر میشود باید در خاک خود و متحدین خود ممانعت نماید. فصل ششم طرفین معظمتین متعاهدتین موافقت حاصل کردند که هر گاه ممالک ثالثی بخواهند بهوسیله دخالت مسلحانه سیاست غاصبانه را در خاک ایران مجری دارند یا خاک ایران را مرکز حملات نظامی بر ضد روسیه قرار دهند و اگر ضمنا خطری سرحدات دولت جمهوری اتحادی شوروی روسیه و یا متحدین آن را تهدید نماید و اگر حکومت ایران پس از اخطار دولت شوروی روسیه خودش نتواند این خطر را رفع نماید، دولت شوروی حق خواهد داشت قشون خود را بهخاک ایران وارد نماید تا اینکه برای دفاع از خود اقدامات لازمه نظامی را بهعمل آورد. دولت شوروی روسیه متعهد است که پس از رفع خطر بلادرنگ قشون خود را از حدود ایران خارج نماید.
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□