|
يادداشتهای مهدیزاده کابلی
فهرست مندرجات
.
دری، فارسی یا تاجیکی؟
زبان فارسی دری یا زبان دری که ایرانیان آن را پارسی نیز میگویند و در افغانستان بهطور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده میشود، از لحاظ زبانشناسی معاصر، یکی از زبانهای هندواروپایی، از شاخهی شرقی آن یعنی زبانهای آریایی (هندوایرانی) است که در شاخهی زبانهای ایرانی جنوب غربی دستهبندی شده است. از اینور، پارهای از افراد پنداشتهاند که منشأ این زبان همان زبان پارسی میانه است که آن خود نیز از پارسی باستان نشأت گرفته است. اما براساس اسناد تاریخی چنین نظری غلط است. این درست است که زبان دری از سرزمین بلخ برخاسته و بهعنوان زبان رسمی در زمان ساسانیان در سرزمینهای آریایی گسترش زیادی یافته است، چنانکه سعید نفیسی، استاد پیشین دانشگاه تهران، مینویسد: «... بهدلایل بسیار بر من مسلم است که سرزمین اصلی زبان دری، خراسان و ماوراءالنهر بوده و بعداً زبان دری در نواحی ایران که قلمرو اصلی آن نبوده انتشار یافت»؛ اما در زمان ساسانیان، این زبان بهگفتهی ابن ندیم، با زبان پارسی اهل فارس یکی نبود. بنابراین، هنوز سرچشمه این زبان، بهطور دقیق ناشناخته است.
این زبانی که ما بدان سخن میگوییم، دری است؛ یعنی: «دُر دری» زبانی که به قول ناصر خسرو بلخی: «من آنم که در پای خوکان نریزم -- مر این قیمتی دُر لفظ دری را»، به غلط پس از اسلام عربها آن را فارسی نامیدهاند و بزرگان ما هم به تقلید از عربها آن را گاهی فارسی (پارسی) و گاهی فارسی دری نامیدهاند. و امروزه برخی از ایرانیان کنونی هم بهدلیل خاص (گرایشات ناسیونالیستی)، بدان فارسی یا پارسی میگویند یا تاجیکان آن را تاجیکی نامیدهاند. بههر حال، این سه نام، هر سه، نام یک زبان است که بایست دری خوانده شود. اما ما از روی عادت، به آن «فارسی» میگوییم.
گرچه این مطلب، تفصيل بيشتر میطلبد که در اين مختصر نمیگنجد. اما آنچه که امروزه در افغانستان «دری»، در ايران «فارسی» و در تاجيکستان «تاجيکی» ناميده میشود، در واقع، سه نام يک زبان است و تنها فرق بين آنها، گویشها و لهجههای متفاوت است؛ حتی اين تفاوت گویشها و لهجهها در داخل کشورهای افغانستان و ايران هم ديده میشود. بهطور مثال: در افغانستان: لهجه کابلی، لهجه هراتی، لهجه مزاری و يا ... لهجههای متفاوت يک زبان است. همچنين در ایران: لهجه تهرانی، لهجه مشهدی، لهجه اصفهانی، لهجه شيرازی و يا ... بازهم لهجههای متفاوت يک زبان است. بدينسان، دری، فارسی و تاجيکی نامهای مختلف با گویشها و لهجههای متفاوت يک زبان هستند.
▲ | منشأ زبان دری |
در مورد سرچشمه اين زبان، به نقل از ابن نديم که او هم از زبان عبدالله بن مقفع نقل میکند، باید گفت:
«زبانهای فارسی عبارت از: پهلوی، دری، فارسی، خوزی، و سريانی است. پهلوی منسوب است به پهله که نام پنج شهر است: اصفهان، ری، همدان، ماه نهاوند، و آذربايجان. و اما دری زبان شهرنشينان بود، و درباريان با آن سخن میگفتند و منسوب بهدربار پادشاهی است و از ميان زبانهای اهل خراسان و مشرق، زبان مردم بلخ در آن بيشتر است. اما فارسی، زبان موبدان و علما و امثال آنان بود، و مردم فارس با آن سخن میگفتند. و خوزی زبانی بود که با آن شاهان و اميران در خلوت و هنگام بازی و خوشی با اطرافيان خود سخن میگفتند، و سريانی زبان همگان، و نوشتن هم نوعی از زبان سريانی فارسی بود.»[۱]
در اين نقل قول، واژه فارسی به دو مفهوم عام و خاص بهکار رفته است. در مفهوم عام، هر پنج زبانی را که نام میبرد، فارسی میخواند. اما بهصورت خاص فارسی را زبان موبدان و علمای زرتشتی مینامد که مردم فارس با آن سخن میگفتند. اين زبان پس از اسلام، بهتدريج از بين رفت و امروزه در جمع زبانهای مرده بهشمار میرود.
ولی زبان دری که بيشتر زبان مردم بلخ بود، در شهرهای مداين، مردمی که بر درگاه شاه بودند، بدان زبان سخن میگفتند و آن زبان خاص مردم دربار بود، از همين روی آن را زبان دری (زبان درباری) میناميدند. در آن زمان، دری يکی از جملهی پنچ زبان فارسی (بهمفهوم عام کلمه) بود. به اين ترتيب، آن را «زبان فارسی دری» هم گفتهاند و بعدها بهغلط آن را بهتنهايی فارسی يا پارسی خواندهاند.
با این وجود، اينکه چرا عربها تمام اين زبانها را بهصورت عام فارسی خواندهاند، دليلش آن بود که اولين رويارویی آنها با قوم فارس بود و از سوی ديگر فارسها دارای امپراتوری بزرگ بودند و شهرت بيشتر داشتند، بدينسان بود که عربها همه آريايیتباران را بهملاحظه منطقه پارس پارسيان، فارس و زبانهایشان را فارسی ناميدند. بعدها مردم محلی هم به پيروی از نويسندگان عرب خود را فارس و زبان خود را فارسی میخواندند و حتی اين اشتباه تا امروزی هم همهجا متداول است.[٢]
▲ | دید تاریخی |
مورخان اسلامی نوشتهاند «نخستین کسی که به زبان پارسی سخن گفت «کیومرث» بود»[٣] و آشکار است که این سخن افسانهای بیش نیست. بازهم در آثار دورهی اسلامی آمده است که «در زمان «بهمن اسفندیار» چون مردم از اطراف عالم بهدرگاه او میآمدند و زبان یکدیگر را نمیفهمیدند. بهمن فرمود تا دانشمندان زبان فارسی را وضع کردند و آن را دری نام نهادند»[۴]. بدون تردید، این روایت هم داستانی است. اما بهطور مسلم، حکایت از قدمت زبان دری دارد.
علامه عبدالحی حبیبی، زبان تخاری را مادر زبان دری میداند![۵] زبان تخاری شاخهای از خانوادهی زبانهای هندواروپایی است که در هزارهی اول پس از میلاد در منطقهای که اکنون استان شینجیانگ چین است، رایج بوده است[٦]. هندواروپایی بودن این زبان را دو زبانشناس آلمانی، امیل زیگ و ویلهلم زیگلینگ، در ۱٩۰٨ میلادی به اثبات رساندند[٧].
زبان تخاری در قرنهای دوم و سوم هجری در تخارستان که یکی از ولایتهای شمالی افغانستان است، رواج داشته و با زبان ختنی پیوند نزدیک دارد[٨]. از زبان تخاری، نوشتههایی از سدههای ششم تا هشتم میلادی بهجا مانده است[۹].
از آنجا که در فاصلهی سدههای چهارم و هشتم میلادی، سرزمین میان سُغد و بامیان یعنی باختر یا باکتریای قدیم، تخارستان (طخارستان) خوانده میشد و پایتختش بلخ بود، برخی به اشتباه واژهی تخاری را برای زبان بلخی بهکار بردهاند[۱٠]. بلـخـی از زبـانهـای آریایـی میانـهی شـرقی بـود و بهخطـی برگرفتـه از یونانـی نوشـته میشـد[۱۱]. در واقع باکتریا را از آنرو تخارستان نامیده بودند که در حدود اواسط سدهی دوم پیش از میلاد بهتصرف گروهی از تخاریان چادرنشین درآمده بود[۱٢]. زبان این مهاجمان - که در متون چینی «یوئه-جی» (کوشانیان) نامیده شدهاند - احتمالاً نیای زبانی است که اکنون دری مینامیم، اما محرز نیست.
▲ | نظر برخی از زبانشناسان |
بهطور کلی، دری و پشتو در افغانستان دو زبان رسمی این کشور هستند. که در این میان، برخی از مردم افغانستان در زبان گفتاری، برای نامیدن زبان دری، گاه از هر دو عنوان «فارسی» و «دری» و گاه هم بهصورت «فارسی دری» استفاده میکنند و امروزه در ادبیات این زبان نیز، واژهی «فارسی» و «دری» بهیک معنا (بهطور مترادف) بهکار میرود.
با این حال، در نگارشهای رسمی دولتی افغانستان، از زمان پادشاهی محمدظاهر شاه بدینسو، از این زبان، دوباره فقط با نام «زبان دری» یاد میشود که برخی سادهاندیشان قومگرا، پیشینهی این نامگذاری را انکار میکنند تا چنین بنمایند که گویا نام «دری»، سابقهی تاریخی ندارد و نظر به تمایلات سیاسی «فارسیستیزانه» دولت پشتونگرای افغانستان، چنین نامگذاری شده است. اما این نظر، بسیار سطحی و بیپایه و بر اثر تلقینات پانایرانیستها است. از اینرو، در اینجا میکوشیم تا برای اثبات ادعای یادشده، دیدگاه اندیشمندان ایرانی را در کنار نظر اندیشمندان افغان نیز بیان کنیم:
بهنظر محمدتقی بهار در کتاب سبکشناسی، یا تاریخ تطور نثر فارسی، «زبان دری زبانی است که از خراسان به دربار ساسانیان رفته است. به نقل از وی در اصل معنی کلمهی «دری» اختلافاتی وجود دارد. دو چیز را میتوان فرض کرد: یکی این که در دربار و در میان بزرگان در خانه و رجال مداین (تیسفون پایتخت ساسانیان) به این زبان سخن میگفته باشند. و دیگر آنکه این زبان، زبان مردم خراسان و مشرق ایران و بلخ و بخارا و مرو بوده باشد. اجتماع این دو حالت نیز مشکلی ایجاد نمیکند و منابعی وجود دارد که هر دو وجه را تأیید میکند.
میتوان نتیجه گرفت که زبان دری که خاص مردم خراسان و شرق ایران بوده است در دربار تیسفون و میان درباریان و رجال ساسانی نیز متداول بوده است. ریشهی «دری» را نیز احتمالاً باید «دَر» دانست که در زبان دوران ساسانی به معنی پایتخت و دربار است.»
در مورد چگونگی ورود زبان دری از افغانستان به ایران کنونی، محمدتقی بهار عقیده دارد که «شاید در عهد آزرمی و پوران و یزدگرد این زبان بههمراهی «پهلویان» یعنی اتباع فرخ هرمز پدر رستم فرخزاد که همه از مردم خراسان بودند و طبری از آنان با نام «فهلویان» نام میبرد به دربار تیسفون راه یافته است و در مدت طولانی نفوذ آن طایفه در پایتخت، این زبان در دربار ریشه دوانده است و مصادف با ورود عربها در مداین زبان دری در دربار شایع بوده است.»
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی بازنویسی و ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ترجمهی محمدرضا تجدد، تهران: انتشارات اساطیر، چاپ ۱٣٨۱، ص ٢٢
[٢]-
[٣]-
[۴]-
[۵]-
[٦]-
[٧]-
[٨]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]- در بارهی زبان بلخی رجوع کنید به ایرانیکا، ذیل «Bactrian language». [۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[▲] جُستارهای وابسته
□ 1
[▲] سرچشمهها
□