فهرست مندرجاتافغانستان به روایت دیگر
حرف زدن درباره حقوق بشر یعنی شکستن تابوی جامعه افغانی
سیما سمر اکنون که بر صندلی ریاست کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان تکیه زده است؛ از خاطراتی میگوید که در ذهناش بهعنوان خاطرات بد حک شده است و آنها را نقض حقوق بشر در زندگیاش میداند. یکی از این خاطرات، مربوط به دوران مکتباش است و دیگری دو زنه بودن پدرش. به باور او ساختار جامعه افغانستان بهگونهای است که تبعیض علیه زنان از همان ابتدا شکل میگیرد و با نابرابریهای موجود در سایر حوزهها نظیر کتابهای درسی، خانواده و غیره ادامه مییابد. سیما سمر زنی از طبقه متوسط است. حدود ۴۰ سال قبل، در مکتبی در هلمند بهصورت مشترک (دختر و پسر) درس خوانده و از دانشگاه طبی کابل فارغالتحصیل شده است. سیما سمر که بعد از دوره جدید نیز، معاون رییس جمهور و وزیر امور زنان بوده؛ در این گفتوگو از نگاهش درباره حقوق بشر در افغانستان میگوید و از نگرانیهایی که برای سرزمیناش دارد.
[↑] گفتگو با سیما سمر
● بنیاد آرمانشهر: لطفا خودتان را معرفی کنید.
□ سیما سمر: یک زن افغانستانی از طبقه متوسط جامعه هستم. حدود ۴۰ سال قبل، در مکتبی در هلمند بهصورت مشترک (دختر و پسر) درس خواندهام و از دانشگاه طبی کابل فارغ شدم. در شفاخانه وزیر اکبرخان بهعنوان پزشک کار کردم و بعد به جاغوری رفته و آنجا کارم را ادامه دادم و سالها بعد به پاکستان مهاجرت کردم و ۱۷ سال در آنجا فعالیتهای خویش را انجام دادم. بعد از دوره جدید نیز، معاون رییس جمهور و وزیر امور زنان شدم. در حال حاضر نیز رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان هستم.
● بنیاد آرمانشهر: آیا خاطراهای که در آن حقوق شخص شما نقض شده باشد، به یاد میآورید؟ این نقض حقوق بشر چه تاثیری در زندگی شما داشته است؟
□ سیما سمر: یکی از خاطرات من به هفت سالگیام مربوط میشود. پدرم در آن زمان مأمور دولت بود و بهخاطر انتقال کاری پدرم به هلمند رفتیم. طبق رسوم مروج پیش ملا کتب آن زمان را همراه با ضرب و تقسیم خوانده بودم. قرار شد که صنف اول مکتب را امتحان بدهم و مدیر مکتب من را پیش معلم صنف اول راهنمایی کرد تا از من امتحان بگیرد، از امتحان حساب و دری کامیاب برآمدم اما در امتحان شرعیات از من پرسید که بنده کیستی و امت کیستی و نوبت رسید به این سوال که دوستدار کیستی؟ من چون شیعه بودم طبعاً به این سوال جواب دادم دوستدار علی هستم و با این جواب ناگهان معلم برآشفت و بسیار عصبی شد و گفت که پدرم به دخترش درس یاد نداده است و من را پیش سرمعلم برد. هوای بسیار سردی بود و من بهشدت گریه میکردم. نام سرمعلم ما که محبوبه جان بود، زن بسیار خوبی بود. به من گفت بیا خودت را گرم کن و حتی به من شیرینی داد تا آرام شدم و سپس گفت من خودم از تو امتحان میگیرم و شروع به پرسیدن سوالات کرد که بنده کیستی و امت کیستی و نوبت به سوال بعدی رسید که دوستدار کیستی و من سکوت کردم باز پرسید و من باز هم سکوت کردم. رویم را بوسید و گفت در جواب این سوال در خانه بگو علی و در مکتب بگو چهار یار با صفا. من در زندگی هفت ساله خویش نام چهار یار باصفا را نشنیده بودم، تصور کنید دخترک هزارهای که جز از مردم هزاره اطراف خویش کسی دیگری را ندیده است و حتی با لهجه کابلی ناآشناست و تنها با مادرش هم صحبت بوده قطعا نمی توانست جواب این سوال را بداند. در حقیقت یکی از دلایلی که مبارزه را شروع کردم این حس تبعیض بود. تفاوت بین دختر و پسر در درون فامیلم نیز از جمله خاطرات تلخی است که در زندگی من تاثیرگذار بوده و مرا به مبارزه وادار کرده است.
● بنیاد آرمانشهر: چه چیزی در دوران جدید اعتماد شما را جلب کرده و شما آن را بهعنوان یک نوآوری، ابتکار مثبت و خوب ارزیابی میکنید؟
□ سیما سمر: زنده بودن من و حضور من در جامعهای که مورد قبول بسیاری از زورمندان در نظام حاکم نیست. همچنین با وجود همه مخالفتها با فعالیت کمیسیون حقوق بشر، حضور و موجودیت این کمیسیون تا حالا ابتکاری مثبت است.
● بنیاد آرمانشهر: یکی از بهترین دستاوردهای این دوران (جدید) چه بوده است؟
□ سیما سمر: مطرح شدن حقوق بشر بهعنوان یک ارزش و بحث کردن در مورد حقوق بشر در درون خانهها و نیز در سطح ملی، از جمله دستاوردهای مثبت است. در تمام خانهها و آنجایی که رادیو هست، از حقوق بشر یاد میشود مهم نیست در کدام گوشه افغانستان، بلکه مهم این است که در سطح ملی این کلمه مورد بحث قرار میگیرد و این یعنی شکستن تابوی جامعه افغانی.
● بنیاد آرمانشهر: مهمترین ترس امروز شما چیست؟
□ سیما سمر: من از امروز ترس زیادی ندارم. چون معتقدم انجام هیچ کاری ناممکن نیست. منی که در آن زمان به جاغوری رفتم و کسی را در آنجا نداشتم؛ اکنون از حمایت مردمی برخوردارم. حالا هم زیاد ترسی ندارم. شروع هر کار فقط به پشتکار و استواری نیاز دارد.
● بنیاد آرمانشهر: سه چالش بزرگ ساختاری، اجتماعی و فرهنگی پیش روی افغانستان چیست؟
□ سیما سمر: عدم وجود پلان و برنامه اقتصادی خوب برای داشتن افغانستانی خودکفا از جمله نگرانیهای من است. مثلاً اگر کمکهای خارجی قطع شود آینده افغانستان چه خواهد شد؟ سرزمینی که معادن زیاد دارد اما برنامهریزی درست برای بهرهبرداری از آنها به نفع مردم افغانستان ندارد. از نگاه اجتماعی آنچه مرا آزار میدهد سطح پایین کیفیت تعلیم و تربیت است. گرچه از نگاه کمی رشد قابل ملاحظهای داشتیم اما کیفیت تعلیم نیز بسیار مهم است. ما در فضای کاذب جمعیت درس خوانده زیاد اما بدون کیفیت تعلیمی قرا گرفتهایم که نه بیسواد کامل هستند و نه باسواد کامل و قطعاً این مساله منجر به بحران اجتماعی خواهد شد. چندی قبل وزیر معارف اعلام کرد که سطح دانش پنجاه درصد معلمین کمتر از ۱۴ پاس است که این یعنی بحران. هنگامی که نتوانیم نسل آینده را نسلی با سطح دانش بالا به جامعه تحویل دهیم، چگونه میتوانیم با کشورهای دیگر در عصر حاضر به رقابت بپردازیم.
● بنیاد آرمانشهر: فکر میکنید جامعه افغانستان امروز اجازه خواهد داد که دوباره سناریوی بستهشدن مکاتب به روی دختران و عدم حضور اجتماعی زنان تکرار شود؟
□ سیما سمر: خیر. تعبیر دنیا از افغانستان، کشوری سنتی و قبیهای است؛ اما از دورترین ولسوالیهای افغانستان مخصوصاً شینوار هم خواست مردم، ایجاد مکاتب دخترانه بوده و هست.
● بنیاد آرمانشهر: آیا میتوانید خاطرهای از نقض حقوق بشری یکی از اعضای زن خانواده و یا آشنایان خودتان تعریف کنید؟
□ سیما سمر: پدرم ۲ زن داشت و این نقض حقوق بشر است.
● بنیاد آرمانشهر: به نظر شما سه عامل بازدارنده از نظر ساختاری، اجتماعی و فرهنگی در مقابل مشارکت زنان در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کدامند؟
□ سیما سمر: ساختار فرهنگی جامعه افغانستان را در نظر بگیرید که از همان ابتدا براساس جنسیت طفل، تفاوتها آغاز میشود. بازیهای کودکانه تقسیمبندی میشود؛ بازیهایی مانند دوچرخهسواری، کلکدنده و کاغذپران بازی به پسرها تعلق میگیرد و دختران از این بازیها نهی میشوند. در کتابهای درسی نیز بهصورت واضح تبعیض جنسیتی دیده میشود. بهعنوان مثال احمد توپ بازی میکند و ماهرخ خانه را جارو میکند که از همان ابتدا نقشهای جنسیتی تقسیم شده و در بافت و ساختار جامعه داخل میشود. مساله دوم سطح سواد و وضعیت تعلیم و تربیت در خانوادههاست که در خانوادههای تحصیلکرده تفاوت دختر و پسر کمتر است. دختر حق انتخاب رشته تحصیلی، حق ازدواج را دارد و در کل بهعنوان شخصیت مستقل محسوب میشود اما در خانوادههای کمسواد یا بیسواد با چهارده سالهشدن دختر و به شوهر دادن او مسولیت از پدر به شوهر منتقل میشود. مساله سوم به نظر من اعتماد به نفس زنان است که چقدر برای برداشتن گامهای بزرگتر آماده هستند. بهعنوان مثال موفقیت دخترانی که خلبان شدهاند، چقدر میتواند روی موفقیت دختران فارغ صنف دوازدهم خوست و پکتیا، نورستانی و امثالهم تاثیرگذار باشد؟ چقدر با دیدن زنان موفق داکتر، خلبان، نویسنده و غیره اعتماد به نفس آنان قویتر میشود؟
● بنیاد آرمانشهر: سه مطالبه عمده زنان بهطور کلی چیست؟
□ سیما سمر: اولین مطالبه باید تطبیق قوانین باشد که مسولیت این مطالبه بیشتر متوجه رهبری افغانستان است. دوم زمانی که به برابری زن و مرد باور داشته باشیم، نوبت زنان میشود که با استفاده از توانمندیهای خود به رقابت با مردان بپردازند. سوم ایجاد فرصتها و زمینههایی برای رشد زنان توسط دولت حاکم در تمامی بسترهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. چرا که ایجاد زمینه باعث تمرین و ممارست بیشتر زنان در زمینههای گوناگون و در نهایت رشد زنان میشود.
● بنیاد آرمانشهر: منابع و مراکز قابل اتکأ در داخل افغانستان برای پیشبرد حقوق یا مطالبات زنان چه کسانی هستند؟
□ سیما سمر: قانون اساسی افغانستان از جمله موارد مهمی است که زنان میتوانند با تکیه بر آن حرکت کنند. همچنین دسترسی زنان به تحصیل و متعهد بودن آنها برای تغییر مثبت، در ذات خود میتواند از منابع قابل اتکا برای زنان باشد.
● بنیاد آرمانشهر: به نظر شما شهروندان افغانستان (اعم از زن و مرد) باید از چه حقوقی بهطور کامل بهرهمند باشند تا موجب پیشرفت افغانستان شوند؟
□ سیما سمر: مساله مهم معتقد بودن مردم به برابری تمام افراد جامعه است. در این صورت بحث انتخابهای قومیتی را که شما در انتخابات مشاهده میکنید، دیگر وجود نخواهد داشت.
● بنیاد آرمانشهر: شما در حوزه خصوصی و یا عمومی، یعنی در فعالیتهای مدنی و حرفهای خود برای رفع موانع ذکر شده از جمله تبعیض چه کردهاید و چه میکنید؟
□ سیما سمر: اولین قدمهای خود را در ولسوالی جاغوری برای کمک به بیماران و مردم برداشتم. در پاکستان نیز در قالب نهادهایی که برای مهاجرین افغان کمک میکردند، همکار پزشک بودم. در ایجاد شفاخانه شبانه روزی و یک مدرسه که هم زمان در آن دورههای سوادآموزی برای زنان در آن شروع شده بود، فعال بودم. در ۲ دهه قبل در افغانستان ایجاد شفاخانهها و ده مکتب در مناطق محروم مرکزی از جمله کارهایی بودند که علیرغم تمامی مشکلات مانند اختطافها و تهدیدها باز هم به کار خویش ادامه دادم. ارتباط با جامعه بینالمللی و رسانیدن پیام زنان در تمامی کنفرانسها و مجالس در سطوح بلند بین المللی به صورت مشخص از جمله فعالیتهای هدفمند من بوده است. در اکثر ملاقاتها خواست من وارد شدن زنان در روند سیاسی حکومت جدید بود. مهم اشتراک سیما سمر نبوده، مهم شرکت زنان در این روند بوده است.
● بنیاد آرمانشهر: اگر پیام خاصی دارید، بفرمایید.
□ سیما سمر: پیام من بهویژه برای دختران و زنان جوان این است که هیچ کاری ناممکن نیست و با تلاش و کوشش میتوان به هدف رسید.[۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- سیما سمر: حرف زدن درباره حقوق بشر یعنی شکستن تابوی جامعه افغانی، وبسایت فارسی بنیاد آرمانشهر - افغانستان: چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۲
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ وبسایت فارسی بنیاد آرمانشهر