|
انقلاب جنسی
اعتراض عریان آینه تمام قد
نوشته امین درودگر، خفگی سیاست در دوران بحران؛ در نقد اعتراض برهنه فعالین زن در پاریس، که در سایت رادیو زمانه منتشر شد توجهام را بهخود جلب کرد. بهخصوص اینکه در ابتدای نوشته خود، امین درودگر، اعلام کرده بودند کار ایشان از دیگران منتقدان به این حرکت متفاوت است و با فریادهای بیمعنی مخالفین اعتراض عریان کاری ندارند. البته همینجا بگویم که این فریادها بیمعنی نبودند چرا که مخالفین این اعتراض دلایل خود، نگرانیها، تعصبات، اولویتها که گاهاً بازتابی از سیاست اسلامزدگی است را بیان میکردند. بههرحال موضوع نوشته ایشان ترغیبم کرد که آنرا دنبال کنم.
▲ | زنان بینام و بیچهره |
اولین خصوصیت نوشته امین درودگر عدم وجود شخصیتها و نام و نشان معترضین اعتراض عریان ۸ مارس روز جهانی زن در پاریس بود. در سراسر نوشته ایشان نامی از این معترضین نیست. اینها چه کسانی هستند و از کجا آمدهاند؟ چه میگویند و چگونه اعتراض خود را توضیح میدهند؟ در ابتدا روشن نیست که این روش برخورد آقای درودگر در قالب همان سیاستمداران سنتگرا است که جرات نمیکنند نام مخالف خود را بیاورند یا دلایل دیگری دارد. این مسئله مهم است، چرا که سازماندهندگان و شرکتکنندگان در اعتراض عریان ۸ مارس از فعالین اجتماعی در ایران، مصر، تونس و فرانسه بودهاند. مریم نمازی چهرهسرشناس مدافع سکولاریزم و حقوق زنان، علیا المهدی مبارز مصری، آمینه الصبوعی از تونس، سولماز وکیلپور از ایران، صفیه لبدی و میریم راسل از فرانسه در مورد حقوق زنان سالها مبارزه کردهاند. یک جنبه و اهمیت این اعتراض در چهرههایی بود که در یک نبرد عظیم علیه اسلام سیاسی صف کشیدند و هر کدام اینها در برابر ارتجاع و مذهب در حکومت و در بیرون حکومت در چندین کشور دستوپنجه نرم کردهاند و از زیر آوار ضدیت مذهبی با زنان سر برآوردهاند. چطور میشود بدون برخورد به سابقه تاریخی این حرکت و اعتراض و بدون بررسی زمینههای اجتماعی و تاریخی آنرا به نقد کشید؟ عدم بهرسمیت شناختن این نبرد اجتماعی پیش درآمد اعتراض اصلی ایشان است که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد.
آقای درودگر اما، این بیچهره کردن را از قیف پرفورمنس به اعتراض اصلی خود وصل میکند. تئوری پرفورمنس و یا همان نمایش خودمان البته در خدمت سیاست دیگری است. آقای درودگر با بیچهره کردن سازماندهندگان، اعتراض، تاریخ واقعی و دنیای واقعی نبرد علیه اسلام سیاسی را و تمام مشقاتی که اسلامیون در خاورمیانه بر سر زنان و آن جوامع آوردهاند را درز میگیرد.
▲ | تی تی ولوس، انسان و شلوار والی اکسپورت |
آقای درودگر این حرکت اعتراض عریان ۸ مارس را صرفاً یک نمایش، آنهم از نوع شلوار والی اکسپورت که در مونیخ در سال ۱۹۶۸ در یک سینما اجرا شد میداند. از نظر ایشان این یک نمایشی است که برگزارکنندگان آن از ابزارهای سرمایهداری استفاده کردهاند. معلوم نیست چرا ایشان و مخالفان اعتراض عریان تا بدن لخت زنان را میبینند یاد کالای سرمایهداری میافتند؟ عدهای امروز نمایش میدهند و فردا بر سر کار و کاشانه خود بر میگردند. این صحبت آقاى درودگر مرا بیاد شخصیت تی تی ولوس در نمایشنامه انسان میاندازد. در این نمایش که معمولاً در شهرهای شمالی انگلیس در قرن ۱۲ و ۱۳ با تأیید کلیسا اجرا میشد، تی تی ولوس، رفیق و دستیار شیطان، انسان را از راه بدر میکند، تماشاچیان را بازی میدهد، و با خندادن، آنها را شریک جرم خود میکند. در پایان نمایش البته نمایندۀ خداوند میآید و همه را بهراه راست هدایت میکند. این نمایش که با تأیید دستگاه دولتی کلیسای آن دوره برگزار میشد شبیه همین کارنوالهای مذهبی و یا ملی کنونی است که در آن مردم کوچه و بازار سرگرم میشوند و اجرای آن البته در خدمت تحکیم سیاسیتهای اخلاقی حاکم و حکومتی است. اعتراض عریان ۸ مارس مریم نمازی و رفقایش ظاهراً همین نقش را قرار است بازی کند، یعنی اینهم نمایش است و فردا ھمانند کسانی که شلوار والی اکسپورت پوشیدهاند چند سال بعد در موزه ھنرهای مدرن نیویورک پوسترهایشان را بر دیوار خواهیم دید. اما این ربطی به حقیقت ندارد. چرا که معترضین ۸ مارس در ادامه فعالیتهای اجتماعی و سیاسی روشن با شعارهای مشخص و در یک همبستگی بینالمللی از کشورهای مختلف و در مبارزه علیه اسلام سیاسی، گرد هم آمده بودند تا به جهان اعلام کنند که بدن زن شرمآور نیست و سرکوب زنان با به گروگان گرفتن بدن آنها، در قوانین ضد زن، در روابط اجتماعی، در نگاه مذهبی و شونیستی دیگر پذیرفته نمیشود. و جهان متمدن باید به همراه آنان به این وضعیت اعتراض کنند. این اعتراض آگاهانه و با جسارت قدرتهای حاکمه را نشانه رفته بود. نه تنها قدرتهای حاکمه بلکه نگاه جامعه به زن، زبان و افکار و عقاید پوسیده آن را هم نشانه رفته است و خواهان تغییر پایهای این نظم شده است. بههمین خاطر در قالب نمایش نمیگنجد. اینان نه تی تی ولوس هستند نه نمیشود شلوار اکسپورت به پایشان کرد. بحثهای دامنه دار و از جمله همین بحث اخیر آقای درودگر نشان داد که اعتراض آنها بسیار هوشمندانه و تأثیرگذار بود. این اعتراض موضوع مهمی را نه تنها در ایران و خاورمیانه بلکه که در جهان دامن زد. هیچ جامعهای آزاد نخواهد بود اگر زنان آن جامعه در اسارت قوانین ارتجاعی مذهبی و شونیسم مردسالار باشد.
▲ | جهان، صحنه اعتراض اجتماعی |
اما قبل از پرداختن بهجوهر اعتراض و خاستگاه سیاسی آقای درودگر و همفکرانش، اجازه بدهید به مسئله ظاهراً تئوریک ایشان بپردازم. آقای درودگر در کنار بیچهره کردن اعتراض عریان ۸ مارس، اصرار عجیبی دارد که این اعتراض را غیرسیاسی وانمود کند. این کار در جامعهای، که تحت حکومت اسلامی، نفسکشیدن هم سیاسی است کار مشکلی است. اعتراض همبسته زنان خاورمیانه در فرانسه را غیرسیاسی خواندن٬ فقط از یک نویسنده و متفکری بر میآید که هرکولوار، واقعیت را نادیده بگیرد. ما به آقای درودگر حق میدهیم شانس خود را امتحان کند.
ایشان البته هیچوقت حرف خودشان را مستقیماً نمیزنند و دست به دامن دیگران میشوند. ایشان برای اثبات غیرسیاسی بودن این حرکت دست به دامن آرنت و باتلر میشوند و آنجایی که به دیگران رجوع میکند لازم نمیبینند که منبع معرفی کند. معلوم نیست کی و کجا این حرفها زده شدهاند. شاید ارنت چیز دیگری گفته باشد؟ و شاید هم این روش در کنار لهجه غلیظ پسر خاله نوه ناصرالدین شاه «این نکته را لحاظ کند» که زیادی گیر نیفتند.
بههرحال ایشان این حرکت را سیاسی نمیداند چونکه این اعتراض «از آنجا که فرم کنش سیاسى اعتراض برهنه زنان پاریس مشخصاً هیچ مداخلهای در مناسبات مکان اجرای خود ندارد٬ پس میتوان ادعا کرد قرار گرفتن این بدنهاى برهنه در این مکان نمىتوانند با ارجاع به عمومى بودناش – یعنی پیش فرض گرفتن وجود مکان نمودارى – سیاسى شوند.»
سیاسی نیست چرا که به مکان اجرا رابطه ندارد! اعتراض در مقابل موزه لوور سیاسی نیست؟ حد فیزیکی و ارتباطی با موضوع مورد اعتراض را در این دهکده جهانی چگونه بررسی میکنید؟ اگرمرد بودند و در همان روز در دفاع از زندانی سیاسی اعتراض میکردند، جناب درودگر٬ باز ھم همین حرف را میزدید؟ شاید «این بدنهاى برهنه» مشکلزا شده است؟ اعتراض اجتماعی است و انسان اجتماعی با هزار و یک بند به جامعۀ خود وابسته است و وجود خود را هر روزه با اشکال متفاوت متحقق میسازد. خواستها و تأثیر سیاسی آن حرکت تحقق یافته بر جامعه را باید مورد بررسی قرار گیرد. بازتاب سیاسی این رجوع به مکان البته خیلی آشنا است. این همان چشمک معروف است که: اینجا چرا؟ اگر جرات دارید بروید ایران! اینجا که کاری به شما ندارند، جرات نمیخواهد و غیره. هزاران معترض فراری از ایران شبانهروز در اعتراض جهانی علیه اعدام، بیعدالتی اسلامی، تجاوز، شکنجه تحقیر روزانه زنان و در دفاع از کارگران جواب عملی به این نگاه را میدهند. با این تز بیربط تمامی معترضین فرار کرده از دیکتاتورهای اسلامی و غیراسلامی را میشود به کاتگوری حرکتهای نمایشی تقلیل داد. مکان اعتراض را فعالین این حرکت و سازماندهندگان آن تعیین میکنند. روشن است که مریم نمازی و همراهانش جهان را به صحنه اعتراض خود تبدیل کردهاند و چنین نکتههایی را «لحاظ» نخواھند کرد!
▲ | خفگی زیر بار اعتراض عریان |
مریم نمازی با پاره کردن الله از پرچم جمهوری اسلامی و بهدور خود بستن آن پرچم، جمهوری اسلامی را مستقیماً مورد هدف قرار داد و در عین حال معترضانه موقعیت زنان و گروگانگیری بدن زن بهوسیله مذهب و افکار پوسیدۀ ملی آغشته به مذهب را نشانه گرفته و اعلام کرد که آینده جامعه ایران بهشدت زنانه است. این عمل نقطه عطف این اعتراض برای جامعه ایران بود. آقای دوردگر میگوید: «بریدن الله از پرچم جمهورى اسلامى آنقدر کنش را زیر بار معناهاى نمادین مىبرد که کل کار را در همان نقطه تولد زیر اینبار خفه مىکند و بهعلاوه٬ خود این در معرض قرار گرفتن پیشاپیش پذیرفتهشده و بههیچوجه٬ پروبلماتیک نمىشود». البته بهنظر میرسد که از خط قرمز ایشان عبور شده است. ظاهراً عریانشدن برای ایشان پروبلماتیک نیست چون ایشان در کنار خواندن فلسفه اشراق٬ شلوار والی اکسپورت را ھم دیدهاند٬ ولی «خود این در معرض قرار گرفتن» یعنی عریان بودن، کل کار را براى ایشان خراب کرده است. این دیگر دلیل نیست ادعاى بیخود است.
بریدن الله از پرچم و عریانی را جای آن قرار دادن، نه تنها جمهوری اسلامی را مورد ضرب قرار داد، بلکه مسئله کنترل بر بدن زن، بهعنوان یکی از کانالهای اعمال سیستماتیک خشونت جنسی را به پروبلماتیک جامعه ایران بدل کرد. از این لحاظ اعتراض در فرانسه یکی از موفقیتترین اعتراضات دوران اخیر در ایران در مورد وضعیت زنان است.
▲ | امین درودگر واقعی، سخنران اصلی به صحنه میآید |
امین درودگر بعد از کذار از دهه ۳۰ فرانسه و به شهادت گرفتن ماسون، پیر کلوسوفسکی و چند متفکر فرانسوی دیگر و گروهى مخفى بهنام اسفال براى مبارزه با فاشیسم ما را به اصل مسئله میبرد. «باید مفصلبندى سرتاسر پرفورمنس برهنه پاریس را در نظر گرفت» و «براى رسیدن به این هدف٬ نکته بعدى را لحاظ کنیم: شعارهایی که در حمایت از سکولاریسم و علیه اسلام سر داده مىشوند.»
اجازه بدهیم جناب آقای درودگر سخنران اصلی بفرمایند بالای صحنه تا پرفورمنس اصلی ایشان را «لحاظ کنیم»:
«سالهاست که نظریهپردازان از همدستی سکولاریسم بهعنوان یکی از پایههای مدرنیته با جریانهای استعماری سرمایهداری سخن گفتهاند. مدرنیته غربی همراه با ملازمهایش - سرمایهداری، سکولاریسم، دموکراسی پارلمانتاریستی و مبتنی بر نمایندگی - دههها خود را بهعنوان الگوی برتر معرفی کرده، فرآیندهای مدرنیزاسیون را در بسیاری از کشورهای پسا = استعماری و به لطف بازوهای بینالمللی سرمایه جهانی شده - صندوق بینالمللی پول، سازمان تجارت جهانی،... - و از خلال برنامههای بازساختار بخشی اقتصادی بهراه انداخته، و رابطه قیممآبانه با جهان سوم را حفظ کرده است.»
این شد حرف حساب! آقای درودگر یک مرتبه لهجهشان عوض شد و بهروانی آقای عبدلکریم سروش و همه شرقزدگان ضد سکولاریست سخن گفتند. معلوم شد که سوراخشدن پرچم و کنار گذاشتن الله، قلب دیدگاه ایشان را ھم نشانه گرفته است و ایشان نتوانستند دیگر تحمل کنند و ضد سکولاریسمشان شکوفه زد.
میشود از آقای درودگر خواست که این نظریهپردازانی که سکولاریزم را یکی از پایههای استعمار و بانک جهانی پول میدانند به ما معرفی کنند؟ این حرفها را ما از اسلامیون شنیدهایم و هر جمعه ساعت ١١ صبح از تریبون نمازجمعهها از زبان نرینههای اسلامی امثال احمد خاتمی و جنتی، بهعنوان تهاجم فرهنگی میشنویم. این سیاست ھمۀ اسلامیون سیاسی است و همین دو هفته پیش دولت عربستان سعودی سکولاریزم را جرم تروریستی نامید و مجازات سنگین ٢۰ سال زندان برای آن در نظر گرفت.
جهت اطلاع آقای درودگر، فلسفه سکولاریزم خواهان عدم دخالت مذهب در دولت و آموزش و پرورش است و بنابر آخرین اطلاعات قرن بیستویکم دولتهای سرمایهداری، جریانات مذهبی را در نه تنها در خاورمیانه بلکه در آمریکا و اروپا تقویت و تشویق میکنند و سکولاریزم را دشمن خود میدانند. آدم باید فقط در سایه اسلام سیاسی «چه چیزی» یادگرفته باشد تا خواست جدایی مذهب از دولت که نتیجه ۳۵ سال حکومت وحشی اسلامی است و زندگی بیش از ۷۰ میلیون نفر را به گروگان گرفته است بیشرمانه به استعمار و بانک جهانی وصل کند. از شلوار والی اکسپورت آقای درودگر ارتجاع اسلامی بیرون میزند.
این همه بحث پرفورمنسی و پیشا پرفورمنسی و شلوار والی اکسپورت را لحاظ کردهاید که این حرفها را بزنید؟ خب از همان اول این را میگفتید و وقت کسی را تلف نمیکردید.
دیگر لازم نیست به اظهارات دیگر ایشان در مورد «مسلمانان اروپا» و «اسلامهراسی» که عاریه گرفته از جنبش اسلام سیاسی برای اعمال قوانین شریعه در اروپا است برخورد کرد. ادبیات جنبش «یک قانون برای ھمه» کمپین برعلیه قوانین شریعه در انگلیس پاسخ آنرا داده است.
آقای درودگر با بیچهره کردن برگزارکنندگان و فعالین عتراض عریان جنگ واقعی علیه اسلام سیاسی را از نفی میکند، با نمایش خواندن این اعتراض و مقایسۀ آن با شلوار والی اکسپورت، جوهر اعتراض به بردگی جسمی و جنسی زنان را نفی میکند، با مورد سوال قرار دادن مکان اعتراض یکسره کل اعتراض اجتماعی و جهانی را نفی میکنند و در پایان با زبان زمخت و آشنای همه مذهبیون اسلامی بر سکولاریسم یعنی خواست جدایی مذهب از دولت و آموزش و پرورش میتازد.
اعتراض عریان آینه تمام قدی شد تا تمام افکار و عقاید و جنبشها خود را نمایان کنند. بهقول مریم نمازی هیچ چیزی مانند اعتراض عریان شونیسم ضد زن و مرتجعین را از لانههایشان بیرون نمیکشد و در برابر جامعه قرار نمیدهد.
[▲] يادداشتها
[▲] پینوشتها
Anon, Everyman and Mankind: Edited by Douglas Bruster and Eric Rasmussen (London; Arden Shakespeare, 2009).اعتراض عریان آینه تمام قد، وبسایت رادیو زمانه: سهشنبه ۱۵ آوریل ٢٠۱۴ - ٢٦ فروردین ۱۳۹۳
Arendt, Hannah, The Human Condition (Chicago; University of Chicago Press, 1958) 198-199.
http://www.onelawforall.org.uk/
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت رادیو زمانه