هفتهنامه شارلی ابدو در روی جلد نخستین شماره خود پس از کشتار پاریس، کاریکاتوری از پیامبر اسلام را چاپ کرده که میگوید «من هم شارلی هستم» و بالای سرش نوشته «همه چیز بخشوده شد»؛ پیامی از سردبیران این نشریه که میگوید کشتهشدن ۹ نفر از همکارانشان را بخشیدهاند. اما جمعی از نهادهای اسلامی، بلافاصله همین کاریکاتور را هم گناهی نابخشودنی دانسته و انتشارش را محکوم کردند. وزارت خارجه ایران گفت انتشار این کاریکاتور موجب تحریک مسلمانان خواهد شد. حزب الله لبنان آنرا بسیار توهینآمیز توصیف کرد و الازهر مصر، ضمن محکوم کردن انتشار کاریکاتور اخیر، آن را موجب افزایش نفرت دانست. البته شارلی ابدو همچنان انتشار این نوع کاریکاتورها را در چارچوب حق آزادی بیان حق طبیعی خود میدادند.
از سوی دیگر، ژرار بیار، سردبیر «شارلی ابدو»، از رسانههای غربی که از انتشار کاریکاتور پیامبر اسلام در آخرین شماره این نشریه خودداری کردهاند، انتقاد کرد. به باور او این کاریکاتور نماد آزادی بیان، آزادی دین، دموکراسی و سکولاریسم است.
در پی انتشار آخرین شماره مجله طنز «شارلی ابدو» با کاریکاتور پیامبر اسلام، برخی از رسانههای غربی دست به بازنشر کاریکاتور منتشرشده در این مجله زدند. برخی دیگر نیز از انتشار آن خودداری ورزیدند؛ گامی که حال از سوی ژرار بیار، سردبیر نشریه شارلی ابدو مورد انتقاد قرار گرفته است.
ژرار بیار
وی روز یکشنبه (۱۸ ژانویه ٢٠۱۵) در گفتوگو با شبکه تلویزیونی آمریکایی «ان بی سی» تصریح کرد، عدم انتشار کاریکاتور شارلی ابدو در نشریات کشورهای خودکامه قابل درک است، چرا که روزنامهنگاران و کارکنان این نشریات بیم آن را دارند که بازداشت یا حتی به مرگ تهدید شوند.
ژرار بیار در ادامه به متفاوت بودن ماجرا در کشورهای دمکراتیک اشاره کرد و گفت که این کاریکاتور فقط یک شخصیت ساده و کوچک از پیامبر اسلام نیست که با قلم یک هنرمند کاریکاتوریست کشیده شده باشد، بلکه نمادی است برای آزادی بیان، آزادی دین و مذهب، دمکراسی و سکولاریسم. سردبیر شارلی ابدو افزود: «مسئله بر سر این نماد است که رسانهها از انتشار آن سر باز زدهاند.»
همچنین، ژرار بیار اتهاماتی که در ارتباط با شارلی ابدو و تحریککردن افکار عمومی مطرح شده است را قاطعانه رد کرد و اظهار داشت: «ما جنگجو نیستیم. ما کسی را به قتل نرساندهایم. ما اجازه نداریم اندیشمندان و هنرمندان را با قاتلان در یک مقوله قرار دهیم. گفتن اینکه کاریکاتوریستها و نویسندگان و روزنامهنگاران تحریککننده هستند و به آتش دامن میزنند، دیگر بس است.»
اولین شماره شارلی ابدو بعد از حملات مرگباری که جان ۹ نفر از دستاندرکارانش را گرفت، در تیراژی استثنایی منتشر شد و بهطرز بیسابقه بهفروش رفت. شمارهای که کاریکاتوری از پیامبر اسلام روی صفحه اول آن است.
در برخی نقاط پاریس صفهای طولانی در برابر مراکز توزیع شارلی ابدو تشکیل شد
روز چهارشنبه، ۲۴ دی ۱٣۹٣ (۱۴ ژانویه ٢٠۱۵)، از اول صبح، در فرانسه، برای خریدن تازهترین شمارۀ مجله فکاهی شارلی ابدو، صفهای طولانی جلوی دکههای روزنامهفروشی شکل گرفت. تیراژ این مجله تا هفته پیش شصت هزار بود، اما اینبار سه میلیون نسخه از آن چاپ شده است و در برخی نقاط پاریس تمامی شمارههای شارلی ابدو ظرف چند دقیقه به فروش رفت. نسخههایی از آن به زبانهای انگلیسی، عربی، اسپانیولی، ترکی و ایتالیایی نیز انتشار یافته و در تعدادی از کشورهای جهان در معرض فروش قرار گرفته است. این شماره توسط کارکنان باقیمانده نشریه در دفتر روزنامه لیبراسیون تهیه شده بود.
بازماندگان حمله اکنون در دفتر لیبراسیون مشغول کار هستند
با این حال، ساعاتی پس از توزیع این شماره شارلی ابدو، روزنامه گاردین به نقل از یکی از مسئولان نشریه نوشت که بهدلیل استقبال گسترده، انتظار میرود تیراژ آن تا پنج میلیون نسخه افزایش یابد.
روی جلد شمارۀ این هفته شارلی ابدو، کاریکاتوری از پیامبر اسلام را در حال گریستن نشان میدهد که نوشتهی با این عنوان را در دست گرفته: «من شارلی هستم». بالای کاریکاتور نوشته شده است: «همه چیز بخشیده شد». این شعار همبستگی با کارکنان این نشریه و نشانه حمایت از حق آزادی بیان بوده است.
من شارلی هستم: همه چیز بخشیده شد!
در ویدئویی که در یوتیوپ منتشره شده، یک عضو ارشد القایده شبهی جزیرۀ عربستان که در یمن مستقر است، میگوید حمله به دفتر مجله کار آنها و به تلافی توهین به پیامبر اسلام بوده است.
مهاجمان مسلح ظاهرا برای انتقام از چاپ کاریکاتورهای پیامبر اسلام کارکنان شارلی ابدو را به قتل رساندند
سردبیر جدید شارلی ابدو میگوید: مجله با دشمنانان آزادی بیان مقابله میکند: «وقتی آنها به دفتر مجله شارلی ابدو حمله کردند و هفده نفر را کشتند، تنها به فرانسه حمله نکردند بلکه به کل اروپا یا هر دمکراسی حمله کردند. این حمله باور نکردنی به کارتونیستها و روزنامهنگارها، حمله به همهی رسانهها و کل دمکراسی بود. ما نباید بترسیم. ما نباید کوتاه بیاییم. ما باید جلو این حمله بیایستیم.»
اما برخی از مسلمانها میگویند، ما واقعاً ناراحت شدیم. آنها به پیامبر ما حمله کردند و همچنان به رفتار تحریکآمیزشان ادامه میدهند.
در شماری از کشورهای جهان، بعضی از نشریهها و شبکههای تلویزیونی با چاپ یا نشان دادن کاریکاتور روی جلد شماره روز چهارشنبه شارلی ابدو، حمایت خود را از این نشریه ابراز داشتهاند در حالیکه برخی دیگر، با وجود محکوم دانستن کاربرد خشونت و اقدام در سلب حق آزادی بیان و ضمن حمایت از نشریه فرانسوی، بنا بر ملاحظاتی در مورد سلیقه یا واکنش مخاطبان خود، از نشر یا نشان دادن این کاریکاتور خودداری ورزیدهاند.
در ترکیه روزنامهی جمهوریت، از نشریههای طرفدار افکار لائیک در این کشور، ویژهنامهای شامل بخشی از کاریکاتورهای شارلی ابدو را منتشر کرده است، از جمله نسخه کوچکتری از کارتون روی جلد این مجله را. اما نه در صفحه اول، بلکه در دو ستون روزنامه. آنها این کار را در حمایت از نشریه فرانسوی و برای نشاندادن همبستگی با همکاران خود که در شارلی ابدو کشته شدند و بهویژه آزادی بیان انجام دادند.
اما در خاورمیانه و شمال آفریقا، نشریات بسیار معدودی این کارتون را منتشر کردند. دبیر کل سازمان همکاری اسلامی که دهها کشور مسلمان عضوش هستند، از انتشار کارتون جدید پیامبر اسلام انتقاد کردند. او گفت: «این بیحرمتی و حماقت است. مردم از آزادی بیان آنها دفاع کردند، اما آزادی بیان آنها نباید با هتک حرمت اعتقادات دیگران همراه شود.»
ایران انتشار کارتون جدید از پیامبر اسلام را محکوم کرد. مرضیه افخم، سنخگویی وزارت خارجه ایران گفت: «این کار توهینآمیز و تحریکآمیز است و میتواند به افراطگرایی در جهان دامن بزند.»
همچنین، واحد مرکزی خبر، وابسته به سازمان رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، در مطلبی تحت عنوان «شارلی ابدو، توهین داعش را تکمیل کرد»، به انتقاد از روی جلد شماره جدید شارلی ابدو پرداخته است. مقاله واحد مرکزی خبر حاوی کاریکاتوری از حمله افراد مسلح به دفتر شارلی ابدو است در حالیکه گلوله آنان از این دفتر عبور کرده و به ساختمان یک مسجد اصابت میکند.
بسیاری از رسانههای داخلی جمهوری اسلامی طرفداران گروه موسوم به دولت اسلامی - داعش - را مسئول این حمله معرفی کرده و آنرا واکنشی نسبت به انتشار کاریکاتوری از ابوبکر البغدادی، رهبر دولت اسلامی دانستهاند.
واحد مرکزی خبر در اشاره به چاپ کاریکاتوری از پیامبر اسلام روی جلد شماره شارلی ابدو نوشته است که «اقدام تروریستهای وابسته به داعش یا القاعده یمن، واکنش به چاپ کاریکاتوری از ابوبکر بغدادی، سرکرده داعش بود. اما اقدام جدید شارلی ابدو و حمایت دولتمردان غربی، تقویت چرخهی خشونت و اسلامهراسی است، جریانی که از یک سو کاریکاتورهای توهینآمیز منتشر میکند و از سوی دیگر، از تروریستها در خاورمیانه حمایت میکند.»
برخی رسانهها و مقامات جمهوری اسلامی کشورهای غربی و دولتهای طرفدار غرب در منطقه را به شکلدادن و حمایت از اسلامگرایان تندرو در منطقه و بهخصوص گروه دولت اسلامی متهم میکنند.
محمداشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان نیز نشر مجدد کاریکاتور محمد، پیامبر اسلام را توسط مجله شارلی ابدو فرانسه محکوم کرده است.
اشرف غنی گفته است که توهین به مقدسات یک عمل کاملاً غیرمسئولانه است
در خبرنامه دفتر رئیس جمهوری افغانستان آمده که اشرف غنی این عمل را «اهانت بزرگ» به دین مقدس اسلام و مسلمانان جهان دانستهاست.
براساس این خبرنامه، رئیس جمهوری افغانستان به نمایندگی از ملت مسلمان افغانستان این عمل را توهینآمیز خوانده و تقبیح کرده است. او یادآور شد که توهین به مقدسات، یک عمل «کاملاً غیرمسئولانه» است.
رئیس جمهور غنی تاکید کرده است، آزادی بیان باید به شکل سازندهای برای همزیستی مسالمتآمیز و تفاهم بیشتر میان ادیان بهکار گرفته شود.
وی همچنین گفته که افغانستان نسبت به هر کشور دیگر، سالها از جنگ و خشونت رنج برده است، بنابراین، ضرورت به تفاهم و همزیستی مسالمتآمیز میان همه مردمان جهان را بیشتر از هر ملت دیگر، درک میکند.
بههر حال، با اینکه مجله فکاهی شارلی ابدو، ادیان و رهبران دینی دیگر از جمله پاپ را هم هدف میگیرد، این ظاهراً از خشم بسیاری از مسلمانها چیزی کم نکرده است.
در این میان، دولت فرانسه بر اتحاد ملی تاکید کرده و گفته فرانسه با افراطگرایی و تروریسم در جنگ است نه با مسلمانها.
دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا گفته که با سخنان اخیر پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان، در مورد تحریک کردن دیگران و توهین به دین آنها مخالف است.
پاپ فرانسیس، پس از حملات اخیر در فرانسه از حق آزادی بیان دفاع کرد، ولی همزمان گفت که تحریک دیگران با توهین به دین آنها خطاست.
دیوید کامرون: «فکر میکنم در یک جامعه آزاد، حق توهین به دین دیگران وجود دارد.»
او در میانه پروازش به سمت مانیل، پایتخت فیلیپین و پیش از ورود به آن کشور، در جمع خبرنگاران با اشاره به یکی از دستیارانش گفت که اگر این فرد به مادر او توهین کند، «باید منتظر یک مشت» باشد.
رهبر کاتولیکهای جهان در یک سفر شش روزه به آسیا از تعدادی از کشورهای منطقه دیدن کرد و فیلیپین آخرین مرحله از این دیدارها بود.
پاپ فرانسیس، پس از اتفاقات فرانسه از حق آزادی بیان دفاع کرد، ولی همزمان گفت که تحریک دیگران با توهین به دین آنها خطاست
آقای کامرون در اظهارات خود به شبکه خبری آمریکایی سیبیاس و در واکنش به سخنان رهبر کاتولیکهای جهان گفت که رسانهها حق چاپ مطالبی را دارند که میتواند برای عدهای توهینآمیز تلقی شود.
نخست وزیر بریتانیا افزود: «فکر میکنم در یک جامعه آزاد، حق توهین به دین دیگران وجود دارد.»
آقای کامرون گفت: «من یک مسیحی هستم. اگر شخصی چیزی توهینآمیز درباره مسیح بگوید، ممکن است آنرا توهینآمیز بدانم. اما در یک جامعه آزاد من حق این را ندارم که مثلاً نفرت خود را بر سر آنها خالی کنم.»
او تأکید کرد تا زمانی که نشریات در چارچوب قانون عمل کنند، آنها حق چاپ هر مطلبی را دارند؛ حتی اگر این مطالب برای عدهای توهینآمیز باشد.
پیشتر نیز ریچارد هریس، اسقف آکسفورد، در مطلبی در نشریه «ایندیپندنت آن ساندی» گفته بود که احتمالاً پاپ در بیان آن اظهارات اشتباه کرده است.
او گفت که اشاره پاپ به «دریافت مشت» در صورت توهین به مادرش، ممکن است بهمعنای توجیه خشونت در پاسخ به توهین تعبیر شود.
یک هفته از حملات برادران کواشی به دفتر مجله شارلی ابدو در پاریس میگذرد. رخدادی که با کشته شدن دوازده نفر در این مجله و دو مهاجم توسط پلیس فرانسه آغاز و پایان یافت. تعدادی از کارشناسان و صاحبنظران به این دو سوال پاسخ دادهاند: حملات اخیر پاریس چه تهدیدی را متوجه آزادی بیان میکند؟ و عواقب این حملات بر مسلمانان در غرب و پدیده اسلامهراسی چیست؟
علی امیری، استاد الهیات دانشگاه کابل: خشونتهای اخیر در پاریس، تهدیدی برای آزادی بیان است. درست است که مردم فرانسه و در واقع تمام اروپا واکنش قاطع به خشونت طلبان نشان دادند، اما نفس کشته شدن سردبیر و اعضای تحریریه یک مجله، خود نشاندهنده افزایش هزینه آزادی بیان است. راهپیمایی «اتحاد» شاید نشانه آن باشد که آزادی بیان تسلیم خشونت نمیشود. اما خود همین واکنش قاطع، نشاندهنده افزایش خطر و تهدید است. آزادی بیان ارزشی است که باید به رشد قابلیتهای انسانی مدد برساند و تحرک و پویایی اجتماعی را تضمین کند. حمله به رسانهها دارای این خطر است که دولتها مجبور شوند از آزادی بیان با زور و خشونت دفاع کنند.
تأثیر این حادثه بر مسلمانان غرب نیز مثبت نیست. بهنظر من مسلمانان حتی اگر خشونت هم نکنند، در حاشیه فرهنگ غرب قرار دارد و اینگونه رویدادها روند ادغام آنها را در جوامع غربی مختل یا کند میسازد و به انزوای بیشتر آنها کمک میکند. مسلمانان در غرب هنوز زبان گفتگو با فرهنگ مدرن غربی را پیدا نکردهاند.
آنان جز ابراز برائت از اعمال خشونتآمیز کار دیگری نمیتوانند بکنند و در مواردی حتی در جدا کردن حساب خود از خشونتطلبان ناتوانند. خشونتهای دینی معاصر ریشههای تاریخی پیچیدهای دارد و تنها میتوان با بررسی تحول منطق درونی دین اسلام آن را توضیح داد. اما در غرب چنین تلاشهایی کمتر دیده میشود.
کامران اشتری، مدیرعرصه سوم در آمستردام: از زمان حمله به مجله شارلی ابدو، بسیاری در اروپا این عمل را آغاز زنجیرهای خشونت در شهرهای اروپایی میدانند. قبل و بعد از این حملات، مسلمانان در موقعیتی قرار گرفتند که شنونده صدایی علیه یهودیان قبل از جنگ جهانی دوم و طی آن بودند، و همه ما میدانیم که آن وضع به کجا ختم شد، بهسمت جنایت علیه یهودیها. این عقیده که یک دین میتواند هویت کل گروهی از مردم را تباه کند، خواه آنها باورمند باشند یا نباشند و بدون دانستن اینکه به چه باور دارند، در اروپا چیز تازهای نیست.
این حملات معلوم میکند که حفاظت از آزادی بیان اساسی است، حتی برای سخنی که خوشایند ما نیست. در اروپا، ابراز بیانِ آمیخته به خشونت به بدترین جنایتهای جنگ جهانی دوم منتهی شد. بنابراین، شاید این چند کلام برای من بسنده نیست تا اختلاف ظریف حمایت از آزادی بیان و ترس از سخنان نفرتپراکن را بیان کنم.
این پرسش در روزهای اخیر زیاد مطرح میشود که در چه نوع جامعهای میخواهیم زندگی کنیم؟ آیا میخواهیم در جامعهای زندگی کنیم که فرهنگهای متفاوت با هم تعامل داشته باشند و از یکدیگر حمایت کنند؟ جاییکه افرادی مانند آن مسلمان ۲۴ ساله از مالی بهنام لاسان باثیلی که در مغازه «کوشر» کار میکرد، زندگی کسانی که در مغازه بودند را در زمان حمله نجات داد یا میخواهیم در جامعهای حصاربندی شده زندگی کنیم که بر اساس نژاد، دین، جنسیت و ملیت تقسیمبندی شده است؟ یکی نویددهنده آیندهای بهتر و دیگری آغشته به خودبینی و ترس است.
لادن برومند، تاریخنگار و مدیر بنیاد برومند: ترور هیأت تحریریه شارلی ابدو، تجلی خونبار چالشهای متعددی است که نه تنها دموکراسیهای غربی را مستأصل کرده، بلکه مسلمانان و در واقع خود اسلام را هدف قرار داده است. این عملیات وجود ستون پنجمی را در قلب دموکراسی عیان کرد که برای از بین بردن آزادی بیان از هیچ جنایتی رویگردان نیست و باعث افزایش قابل ملاحظه شعارها و اعمال ضد اسلامی در جامعه شده است.
چالش اصلی دموکراسی حفظ امنیت و آزادی بیان بخشی از شهروندان، بدون نقض حق آزادی اندیشه و بیان بخش دیگری از شهروندان است. مشخص کردن مرز بین آزادی بیان و مبارزه با خشونت و تروریسم امری است بسیار دشوار. از سوی دیگر، واقعه اخیر اسلامگرایان را به پاسخگویی فرا میخواند، چون نمیتوان از سویی مدافع اصول و ارزشهایی بود که نتیجه منطقیشان ترور وخشونت است و از سوی دیگر این ترور و خشونت را محکوم کرد.
نمیتوان علت را تأئید و معلول را محکوم کرد. تنها راه رویارویی با این چالش این است که مسلمانان، از هر فرقه و مکتبی، حق آزادی فکر و بیان را یکبار برای همیشه بپذیرند و برای مجازات کفرگویی از خود سلب صلاحیت کنند و آنرا به خدا واگذارند.
امین بزرگیان، پژوهشگر اجتماعی: برخلاف آنچه فکر میکنیم، آزادیبیان یک معنای واحد جهانی ندارد. در قوانین فرانسه مثلاً کاریکاتورهای مجله شارلی ابدو مصداق توهین نیست و آزاد است اما در آمریکا و بر اساس قانون Hate Speech انتشار اینجور کاریکاتورها محدود است؛ در حالیکه در اولی، برای احترام به احساسات یهودیان، انتشار کتاب "نبرد من" هیتلر ممنوع و در دومی یعنی آمریکا آزاد است.
نکته مهمی که از دل این واقعیت بیرون میزند این است که مفهوم آزادی بیان امروزه به درون قوانین دولتی رفته و در ارتباط با آن معنا میشود. به نظر ادعای دفاع از آزادی تنها زمانی میتواند بهمعنای اصیل خود نزدیک شود که نسبت آنرا با قوانین رسمی حکومتی مشخص کنیم. آزادی بیان در یونان باستان و حتی عصر امپراتوری روم یک گزاره اخلاقی بود تا بخشی از مناسبات حکومتگری. آزادی در ارتباط با وجدانیات شهروندان معانیاش روشن میشد.
در سنت یونانی و در ذیل موضوع «حقیقت» این پرسش مطرح میشد که حقیقتگو کیست؟ اما آزادی بیان در نظامهای لیبرال متأخر با تنیدهشدن با گفتمان حقوق اولاً به صراحت، نابرابر و دوماً انتزاعی شدهاند. میشل فوکو در سخنرانیاش درباره حقیقت و آزادی بیان در سال ۱۹۸۳ با ارائه تبارشناسی از وضعیت آزادی این نکته را با ارجاع به فهم یونانیون از آزادی بیان پیش میکشد که آزادی بیان، نیز باید مانند طب و دریانوردی، آموزش داده شود. افراد آموزش ببینند که در گفتن، آزاد باشند.
این تعلیم چیزی فراسوی قوانین موجود و گزارهای پیوند خورده با خلقیات است. از دل این مواجهه اخلاقی با آزادی است که فرد شیوهٔ بودن و هدایت خود و پدیدار شدن در برابر دیگران را فرا میگیرد و میآموزد که چگونه میباید آزادی فردیاش را به آزادی همگان و امرجمعی پیوند بزند. اگر بخواهیم بعد از کشتار پاریس، باز پاسخ دهیم که حقیقتگو کیست؟ صریحترین جواب این است که آنکه پشت به فرامین دولتی درباره آزادی، حامی شارلی ابدو است.
پروانه حسینی، پژوهشگر مطالعات خاورمیانه: مهاجران مسلمان غرب (بهویژه طبقات پایین) خود را اقلیتی میبینند که از امتیازات اکثریت مسیحی محرومند. از طرفی مسلمان بودن علاوه بر هویت مذهبی با هویت نژادی همپوشانیهایی دارد. برای بسیاری از غربیان «مسلمان» و «عرب» مترادف اند و همراه با تیرگی رنگپوست، چشم، و مو میآیند و اغلب انگ بربریت به آنها میچسبد. این استریوتایپ باور بسیاری از غربیان را میسازد.
اقلیت مسلمان مهاجر چندان قدرتی برای شکستن این استریوتایپ حس نمیکند. بههمین دلیل میتواند بیشتر از یک مسیحی یا یهودی (در مواجهه با کاریکاتور ضدمذهبشان) از کاریکاتور ضداسلامی احساس تهدید کند. او نه تنها (گرچه نه الزاماً) کاریکاتور اسلامی را توهین به مقدساتش میداند بلکه آنرا نژادپرستانه، تقویتگر استریوتایپها و نوعی اعمال قدرت اکثریت مسیحی (سفید) مییابد. اینجاست که آزادی بیان برایش تبدیل به ابزار تهدید شده روبهروی آن قرار میگیرد.
این رویارویی نقطهایست که برای اسلامگرایان بنیادگرا فرصت مداخله فراهم میکند تا با تعلیم خشنترین درسهای اسلامی مسلمان تحقیر شده را بشوراند. اما جامعه غرب دوره خفقان مذهبی را گذرانده و حاضر به بازگشت نیست. بنیادگرایان ثابت کردهاند که فهرست مقدساتشان تمامی ندارد و به بهانه توهین به مقدسات هر نظر مخالفی را میکوبند. جوامع تحت سلطه دیکتاتوری اسلامی خود زخمخورده این بینشاند و نگران عقبنشینی آزادی.
اگرچه طنزهای مذهبی میتواند اقلیت آسیبپذیر مسلمانان را آزار دهد، خشونت درمان دردشان نیست. خشونت تصویر «مسلمان تروریست» را پررنگتر، بنیادگرایی را خشنود، اسلامهراسی را بیشتر و حزبهای تندروی ضدمهاجر را تقویت میکند. پس شکاف بین مسلمانان و غیرمسلمانان عمیقتر شده مهاجران و فرزندانشان طرد میشوند و دور باطل طردشدگی، حاشیهنشینی، بحران هویتی، تهدید، خشونت تکرار میشود.
گرچه تنها اقلیتی از مسلمانان غرب به خشونت مذهبی روی میآورند، دود آن بهچشم اکثریت آنها میرود. این اکثریت اما فقط قربانی نیست بلکه مسئولیت دارد. مسئولیت او نه تنها نقد اسلام بنیادگرا بلکه حمایتهای پیشگیرانه از فرزندان جامعه مهاجر است زیرا آزادی بدون حس امنیت و برابری نه مطلوب است نه ممکن.
آزاده دواچی، پژوهشگر حوزه زنان: با اینکه اعتراضهای گستردهای به این حمله شده است اما بهنظر میرسد که در درازمدت تاثیر منفی بر رسانههای منتقد مذهبی خواهد گذاشت. بهخصوص با توجه به خشونت اعمال شده در این حملات و کشتاری که صورت گرفت این اتفاق میتواند مسئله آزادی بیان را دچار چالشهای جدی کند. از یک سو رسانههای منتقد ممکن است به دلیل ترس از همین برخوردهای خشونتآمیز، دچار خودسانسوری و یا حذف ناخودآگاه هر نوع نقدی در حوزه دین و سیاست شوند و از سوی دیگر بسیاری از نیروهای رادیکال این قدرت را پیدا میکنند که بر رسانهها برای حذف و سانسور هر نوع نقدی اعمال فشار کنند.
همچنین تاثیر منفی بر دیدگاه کلی غرب نسبت به مسلمانان خواهد گذاشت. نمیشود از مردم عادی در غرب و کشورهای غربی این انتظار را داشت که همگی بتوانند تمایز میان نیروهای رادیکال و مسلمان غیرخشونتطلب را بهخوبی بفهمند. اکثریت مردم بر اخبار و تصاویر عمومی ارائه شده تکیه میکنند. برای مثال در استرالیا بعد از گروگانگیری که در سیدنی اتفاق افتاد مردم بیشتر به ایرانی و مسلمان بودن فرد مهاجم توجه کردند تا اشتباه دولت استرالیا در آزاد گذاشتن این شخص. در مورد کشورهای غربی هم همینگونه است به نظرم اینگونه حملات تأثیر بهشدت منفی بر دیدگاه کلی مردم نسبت به مسلمانان خواهد داشت.
مهرداد درویش پور، استاد جامعهشناسی دانشگاه ملاردالن سوئد: هدف این حملات و پیام آن روشن بود: پیروزی گلوله بر قلم و این که منتقدان در قلب اروپا و مهد آزادی نیز از گزند فناتیسم اسلامگرایان در امان نبوده و با دوراهی خود سانسوری یا مرگ روبهرویند. این تروریسم میتواند الهامبخش دیگران نیز شده و با تداوم یافتن، بیان آزاد را بهخود سانسوری وادارد. اما میلیونها نفر در ۱۱ ژانویه نشان دادند تسلیم «جنایت مقدس» نمیشوند.
ادامه این ایستادگی همگانی در دفاع از آزادی بیان، میتواند فناتیسم اسلامی را به انزوا بکشاند و حتی موجب تکانی عظیم در جهان اسلام برای پذیرش نقد «مقدسات» شود. با این همه نوعی ترس و نگرانی از گسترش خشونتها و قطببندیها وجود دارد. در نتیجه امکان بروز نوعی محافظهکاری سیاسی همزمان با اقدامات امنیتی شدیدتر که زمینهساز محدودتر شدن آزادی بیان، کنترل بیشتر جامعه و کاهش حقوق شهروندی است، وجود دارد.
اگر پیامد ۱۱ سپتامبر، گسترش رویارویی میلیتاریسم و بنیادگرایی اسلامگرا به «بیرون» از مرزهای آمریکا بهویژه در خاورمیانه بود، پیامد ۷ ژانویه گسترش قطببندی و تنشهای قومی و دینی در «درون» اروپا خواهد بود. از این پس نژادپرستی و مسلمانستیزی پیش از پیش شدت گرفته و مشروعیت خواهد یافت. امری که خطر گسترش رویکرد به رادیکالیسم اسلامی را بهویژه در جوانان مهاجرتباری که از تجربه تبعیض نژادی و مسلمانستیزی رنج میبرند، افزایش خواهد داد.
تنها برآمدن صدای سومی در برابر نژادپرستی و بنیادگرایی میتواند این آینده سیاه را بهعقب راند.
روجا فضایلی، استاد مطالعات اسلامشناسی ترینیتی دابلین: در پی تراژدی شارلی ابدو در هفته گذشته، رابطه بین آزادی بیان، احترام و خشونتبار دیگر مورد توجه گسترده قرار گرفت و صداهای رسایی در دفاع از حق آزادی بیان برخاست.
در حالیکه کاریکاتوریستهای شارلی ابدو مورد توجه زیادی قرار گرفتهاند، سردبیران نشریات مختلف، درگیر تصمیمگیری درباره بازنشر کاریکاتورهای این مجله بودند. از سوی دیگر برخی با مورد انتقاد قرار دادن موج همگانی ایجاد شده در این رابطه، صداقت جمله «من شارلی ابدو هستم» از سوی افراد و جریانهای مختلف را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند.
واکنش سیاستمداران به کشتهشدن کاریکاتوریستهای شارلی ابدو بهعنوان مجموعه افرادی که سالها در جهت انتقاد از نهادهای قدرت کار کرده بودند، تکاندهنده بود. در این میان مرگ یک پلیس که برحسب اتفاق مسلمان بود، دوگانگی کاذبِ «ما در برابر آنها» را که به نظر میرسد پیشفرض تمام وضعیتهای متعارض مرتبط با مذهب را پدید آورده است، شکست.
هفته غمانگیزی بود و برای سوگواری کوتاه. همچنین هفتهای بود که خشونت رقتانگیز و منحصر بهفرد در لاویل لومیه، در دفتر تحریریه شارلی ابدو و فروشگاه یهودی، بر خشونتهای دیگری همچون کشتارهای اخیر در نیجریه، یمن و جمهوری آفریقای مرکزی سایه افکند.
تمامی این رخدادها بار دیگر ضرورت گفتوگو درباره رابطه بین آزادی بیان، احترام و خشونت را یادآوری میکنند و تاکیدی دوباره بر این است که حمله به شارلی ابدو و آزادی بیان نباید موجب آن شود که ما تسلیم ترس از خشونت یا ترس ناشی از خودسانسوری و انطباق اجتماعی شویم.
تا زمانی که طرفداران آزادی بیان با همبستگی بینالمللی متحد باقی بمانند، حمله به شارلی ابدو، دیگر تهدیدی برای آزادی بیان نیست.
فیلیپ گرانت، پژوهشگر جامعهشناسی در دانشگاه ادینبورو: در غرب چند سال است که اسلامستیزی در حال افزایش است. اما حوادث پاریس از یک سو جای خوشبینی است. شرکت شهروندان مسلمان در تجمعات و مراسم یادبود قربانیان این حمله مسلحانه، فداکاری احمد، افسر پلیسی که در این حمله کشته شد و لاسانا بثیلی، مسلمان جوانی که در حمله به سوپر یهودی چند نفر را نجات داد، نشاندهنده این حقیقت بود که اکثریت مسلمانان فرانسه مانند شهروندان دیگر آن کشور در جامعه فعال هستند و ارزشهایشان به ارزشهای تروریستها هیچ ربطی ندارد و این حقیقتی واضح و قطعی است - هرچند برخی از غیرمسلمانان در کشورهای غربی آنرا انکار میکنند.
از سوی دیگر جای نگرانی هم هست بهخاطر واکنش دو گروه با نفوذ. گروه اول احزاب سیاسی راستگرای مردمپسند که اخیراً در بسیاری از کشورهای اروپایی بسیار فعال شدهاند. این احزاب ادعا میکنند که حوادث اخیر نشاندهنده درستی عقاید نژادپرستانه آنها است و باید جلوی رشد اسلام و مهاجرت به اروپا را گرفت.
گروه دوم سیاستمداران بر سر قدرت هستند. برخی از آنها با شرکت در تجمع همبستگی میدان جمهوری پاریس سعی کردند سابقه سرکوبگر خود را ماستمالی کنند. برخی دیگر نیز خواستار جنگ با «اسلام رادیکال» و بازگشت به دوران جورج بوش و تونی بلر شدهاند. چنین اقداماتی با وجود آنکه نامش دفاع از دموکراسی است اما شهروندان مسلمان را «دشمنان بالقوه» در نظر میگیرد و بهضرر آزادیهای مردم، از جمله آزادی بیان است.
علی معموری، پژوهشگر دینی: حادثه شارلی ابدو میتوانست نقطه عطف مهمی در تقویت جریان بنیادگرایی اسلامی و افزایش تنش تمدنی باشد. نگرانی و ناخشنودی از توهین به مقدسات مسلمانان از چند دهه پیش در جهان اسلام گسترده شده بود. این روند توسط نظامها و سازمانهای بنیادگرا در منطقه، ایجاد و از منبع احساسات ضد غربی ناشی از برخی عملکردهای نادرست غرب در منطقه تغذیه شد. از اینرو، انتخاب هوشمندانه این هدف میتوانست همدلی اکثریت جهان اسلام را با بنیادگرایان فراهم آورد؛ ولی این حادثه در چرخشی معکوس، ظرفیت جهان اسلام در تعامل با تنشهای بیرونی را افزایش داد.
محکومیت فراگیر و مطلق این عمل از سوی کشورها و سازمانهای اسلامی مختلف از الأزهر گرفته تا مقامات ایرانی، در کنار مشارکت حدود ده نفر از مقامات سیاسی کشورهای اسلامی و بسیاری از مسلمانان فرانسه در تظاهرات میدان جمهوری، نشانگر چرخشی مهم در شیوه تعامل جهان اسلام با چالشهای موجود با غرب است.
مسلمانان نسبت به تأثیرات منفی نسخه بنیادگرایانه از اسلام بر وضعیت عمومیشان بیش از پیش خودآگاهی یافتهاند و تلاش بیشتری از خود در مقابله با آن نشان میدهند. این ظرفیت در صورت برخورداری از عکسالعمل مثبت و همدلانه غرب با آنان، قابلیت تبدیلشدن به یک فرصت مهم تاریخی را دارد. تحقق این امر به رفتار خردورزانه و خوددارانه هر دو طرف ماجرا منوط است که نشانههایی عمومی از آن در افق دیده میشود.
کامران متین، دانشیار روابط بینالملل در دانشگاه ساسکس: کشتار جنایتکارانه روزنامهنگاران فرانسوی در حملات تروریستی اخیر در پاریس گرایش به خودسانسوری را در میان حداقل بخشی از روزنامهنگاران اروپایی تشدید خواهد کرد. فراتر از آن و در فقدان همراهسازی محکومیت صرف این جنایت تروریستی با یک بحث عمومی آزاد و همهجانبه و بازبینی عمیقتر ریشهها و بسترهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بینالمللی رشد پدیده «اسلام سیاسی»، عواقب این جنایت هولناک میتواند از این فراتر رفته و به تشدید روند قطبیشدن جامعه فرانسه و بقیه کشورهای اروپایی دارای جمعیت مسلمان، که از زمان حملات ١١ سپتامبر افزایش یافته، بیانجامد.
این امر به نوبه خود به تقویت جریانات راست افراطی در هر دو سو دامن خواهد زد و احتمال بروز خشونتهای وسیعتر را افزایش خواهد داد. در چنین شرایطی روند تعلیق و محدود ساختن حقوق و آزادیهای مدنی و بسط نظارت دولتی بر ابعاد مختلف زندگی خصوصی شهروندان در غرب بیش از پیش افزایش خواهد یافت.
استفاده فرصت طلبانه احتمالی دولت فرانسه از این جنایت برای توجیه ادامه مداخله مستقیم در کشورهای مسلمان نشین سابقا مستعمره خود در منطقه شمال آفریقا و خاورمیانه، که از آغاز قیامهای موسوم به «بهار عربی» آشکارا افزایش یافته، احتمال وقوع این روند را افزایش خواهد داد.
در این میان اندیشه ورزان، مطبوعات و نیروهای دموکرات و مترقی میتوانند از طریق ذاتزدایی از اسلام و نقد تعمیم نژادپرستانه رفتار تروریستهای مسلمان به مسلمانان بهطور عام، نقش مهمی در ممانعت از تحقق چرخه شر توصیف شده در بالا ایفا کنند.
اما حداقل یکی از شرایط ایفای موثر این نقش وقوف به این واقعیت است که با وجود پیشینه روابط و سلسله مراتب قدرت در سطح ملی و بینالمللی، آزادی بیان - صرفنظر از نیت مدافعین و استفادهگران آن - همواره به مثابه وسیلهای در خدمت یک هدف خاص سیاسی عمل خواهد کرد و نه همچون هدف خود - مرجع عام.
یاسر میردامادی، پژوهشگر دین و فلسفه: اگر بپذیریم که «هجو»، «هزل» و «طنز بیپرده» - در باب هر موضوعی بیهیچ استثنایی - از مصادیق آزادی بیان است، آنگاه حملههای مرگبار اخیر در پاریس علیه روزنامهنگاران، تهدیدی مهم علیه آزادی بیان است. این تهدید، نقد رادیکال اسلامگرایی افراطی را چنان پر هزینه میسازد که از همین حالا غیاب یا کمرنگشدن چنین نقدی در میان نشریات حرفهایتر در عرصه بینالمللی را میتوان پیشبینی کرد.
امتناع برخی نشریات حرفهای بینالمللی از انعکاس کاریکاتورهای نشریه «شارلی ابدو» یکی از نمونههای این غیاب است که بهنظر نمیرسد صرفاً دلایل حرفهای داشته باشد، بلکه به نظر میرسد دستکم تا حدودی بازتاب محافظهکاری است که تهدید اخیر و تهدیدهای مشابه آن بر روزنامهنگاری حرفهای تحمیل کرده است.
از پیامدهای دیگر این حمله، عمیقتر شدن شکاف نگرانکننده میان مسلمانان - حتی مسلمانان غربنشین - با ارزشهایی مانند آزادی بیان، حقوق بشر، دموکراسی و مانند آن است. به نظر میرسد که این ارزشها از دیدگاه طیف قابل توجهی از مسلمانان - چه مسلمانان غربنشین و چه غیر از آن - ارزشهایی غربی و نه جهانشمول تلقی میشود که در بهترین حالت از کنار آن به سکوت باید گذشت.
حل نشدن موضوعاتی سرنوشتساز مانند نزاع اسراییل-فلسطین، که زخمی دیرینه و ریشهدار بر پیکر جهان اسلام است و هر چند سال یک بار سر باز میکند، نیز در عمیقتر شدن شکاف اسلام و غرب نقشی بنیادین ایفا کرده است. این نزاع چنان سرنوشتساز است که بدون حل و فصل عادلانه و جامع آن بعید به نظر میرسد که بتوان امیدی به کم کردن شکاف اسلام و غرب (و به ویژه جدی گرفتن حقوق بشر جهانشمول از سوی مسلمانان) داشت.
نکته آخر اینکه این حمله (و حملههای احتمالی مشابه) راه را برای جریان راستگرای ضد مهاجر در کشورهای غربی بیش از پیش باز خواهد کرد. این جریان اسلامهراس است و میکوشد اسلام را با اسلامگرایی افراطی یکسان نشان دهد و در نتیجه غرب را از حضور مسلمانان خالی کند. این جریان احتمالاً بیشترین استفاده را از این حملات برای بسط نفوذ خود در میان شهروندان غربی خواهد کرد.
چنین مسألهای میتواند به بیگانگی بیشتر مسلمانان غربی با غرب بینجامد و پیامد آن تندتر شدن چرخه باطل اسلامگرایی افراطی از یک سو و اسلامهراسی غربی از سوی دیگر است.