|
قلب
فهرست مندرجات
- پیشینهی تاریخی
- رشد دورهی جنینی
- ساختار
- بافتشناسی
- عملکرد
- بیماریهای قلبی
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
کالبدشناسی دستگاه گردش خون
قلب یا دل (به انگلیسی: Heart)، یک اندام ماهیچهای، بسیار حساسی و حیاتی است که خون را از طریق رگ خونی در دستگاه گردش خون به گردش در میآورد.
▲ | پیشینهی تاریخی |
از روزگار باستان، دربارهی طبیعت و کارکرد قلب آراى متفاوت و متضادى ابراز شده است. در برخی از فرهنگها، از جمله در فرهنگ اسلامی، قلب جایگاه احساسات، ادراكات، تعقل و انديشه پنداشته شده است. چنانکه قرآن به كرات از قلب يا محل آن كه سينه باشد بدين منظور ياد کرده است. همچنین، مردم درگذشته فکر میکردند که احساساتشان از قلب منشا میگیرد، شاید به این علت که قلب در هنگامی که شخص میترسد یا هیجانزده میشود، به تپش میافتد؛ اما اکنون آشکار شده است که عواطف از مغز ناشی میشود، و در این مورد مغز به قلب میگوید که سرعت ضرباش را زیاد کند. با این حال، این پنداشتهای غلط ریشههای بسیار کهن دارد.
سوشروتا یا ساسروتا (متوفى ۸۰۰ ق.م) و چرکه (متوفى حـ ۳۰۰ ق.م)، پزشکان هندى که آراى این دو به منابع دورهی اسلامى هم راه یافته است، ظاهراً میان سر، مغز و قلب تفاوتى قائل نبودند. سوشروتا از ساوناکه نقل کرده سر یگانه عضوى است که عملکرد همهی اعضا را ممکن مىسازد، ولى او و چرکه قلب را مرکز اصلى احساسات، آگاهى، حافظه و غیره مىدانستند. در مصر باستان نیز قلب جایگاه روح و روان بهحساب مىآمد. در میان دانشمندان یونانى، افلاطون مغز را جایگاه تفکر و حواس و ارسطو قلب را مرکز حواس مىدانست و نظر کسانى را رد مىکرد که سر را مرکز حواس مىدانستند. ارسطو بهدرستى معتقد بود که انسان داراى بزرگترین مغز (به نسبت جثهاش) در بین حیوانات است. او مغز مردان را بزرگتر از زنان و راستقامتى انسان را بهجهت رسیدن گرماى قلب به مغز مىپنداشت تا سرماى آن کاهش یابد و به تعادل برسد؛ بعدها پزشکان دورهی اسلامى نیز بر این باور بودند. بقراط (متوفى حـ ۳۷۵ ق.م) دماغ را سَرور اعضاى بدن و اصل حس و حرکت، حتى در قلب و کبد، مىدانست. او مغز را کانون تفکر، تشخیص، احساسات و جنون، و آگاهى در مغز را ناشى از ورود هوا به مغز مىپنداشت و این عقیده را رد مىکرد که «ما با قلبمان مىاندیشیم». جالینوس (متوفى ۱۹۹ م) با نظر بقراط و افلاطون موافق بود و مغز را ادارهکنندهی روح مىدانست. او از ارسطو انتقاد کرده که کارکرد مغز و اعصاب را درنیافته و قلب را، بهاشتباه، نقطهی مرکزى دستگاه عصبى پنداشتهاست. او، از طریق مجموعهاى از تجربههاى پیچیده و دشوار، مسیر اعصاب را از داخل مغز تا درون نخاع پیدا کرد و درستى نظر افلاطون را ثابت کرد که عقیده داشت کبد، قلب و مغز سه عضو موازىاند که وظایف جداگانهاى دارند. جالینوس و حکما و پزشکان دورهی اسلامى عقیده داشتند هر یک از قوا یک عضو اصلى دارند که افعالشان از آنجا صادر مىشود و مغز جایگاه قوهی نفسانى و افعال آن است. دیدگاههاى جالینوس بر پزشکى دورهی اسلامى حاکم بود و پزشکان دورهی اسلامى، بهرغم اختلافنظرهاى فلسفى در زمینه اصل و منشأ قوه حرکت، چنانکه روشهاى درمانى و وصفهایشان نشان مىدهد، پیرو کالبدشناسى جالینوس بودند و مغز را مرکز حواس و ادارهکنندهی بدن مىدانستند. آنان نیز چون پزشکان یونانى قائل بودند بهوجود روح طبیعى، که از جگر سرچشمه مىگیرد؛ روح حیوانى، که در قلب تولید مىشود؛ و روح نفسانى، که در بطنهاى مغز شکل مىگیرد و از طریق اعصاب در بدن منتشر مىشود. قواى طبیعیه، حیوانیه و نفسانیه هم در همان اعضا جاى داشتند و از نظر آنان قوهی نفسانیه مسئول احساس و تفکر بود.
سرانجام، دکتر ویلیام هاروی انگلیسی در اوایل قرن ۱۷ میلادی، برای اولینبار دستگاه گردش خون را کشف و تشریح کرد. او بهدرستی دریافت که قلب فقط یک پمپ عضلانی توخالی است که بدون توقف خون را به سراسر بدن پمپ میکند و نقشی در تفکر، ادراکات و احساسات انسان ندارد. او نتایج تحقیقات خود را در سال ۱٦٢٨ چاپ کرد که بهنام «حرکات قلب و خون» معروف شد. اما بسیاری با وی به مخالفت پرداختند و هاروی را که مطرح کنندهی نظریه گردش خون بود، حکیم گردشی مینامیدند. در این دوران تنها کسی که از او حمایت میکرد، چارلز اول (۱٦۰۰-۱٦۴۹ م) پادشاه انگلستان، اسکاتلند و ایرلند بود؛ اما بعد از مرگ چارلز مخالفان خانه هاروی را غارت کردند و بسیاری از نوشتههایش را برداشتند. سرانجام در روزهای پایانی عمر هاروی، موضوع گردش خون از جانب بسیاری از پزشکان مورد قبول واقع شد و او در سال ۱٦۵۴ به ریاست مدرسه عالی پزشکان انتخاب کردند.
▲ | رشد دورهی جنینی |
دستگاه گردش خون (Cardiovascular system)، نخستین دستگاهی است که در دورهی رشد جنینی شکل میگیرد و عمل میکند و قلب، نخستین اندامی است که در جنین کامل میشود. دستگاه گردش خون و قلب از لایهی زایندهی میانی جنینی، که میانپوست یا مزودرم (Mesoderm) نامیده میشود، ۱٨ یا ۱۹ روز پس از لقاح پدید میآیند.
در هفته سوم (روز ٢۱)، قلب بهشکل لولهای است و در روز ٢٣ ضربان آن شروع میشود؛ اما صدای قلب جنین در هفته ۶ بارداری، با استفاده از دستگاه داپلر ساده شنیده میشود. در هفته چهارم، قلب به شکل یک حلقه (لوپ) در میآید و در هفته هفتم کامل میشود و تقریباً شبیه قلب انسان بالغ است (معمولاً قلب جنین در هفته هفتم که جنین ۴۹ روزه است، با سونوگرافی ، قابل رویت است).
بین دهلیزها و بطنها در ابتدا دیوارهای وجود ندارد و بهتدریج این دیوارهها تشکیل میشوند. اگر در مسیر تشکیل این دیوارهها اختلالی ایجاد شود، بیماریهای مادرزادی قلب بهوجود میآید.
در جنین خون شریانی وریدی در ٣ نقطه با هم مخلوط میشوند. ابتدا خون اکسیژندار توسط ورید نافی به بدن جنین وارد شده و با خون کبدی مخلوط میشود. سپس این خون مخلوط از طریق ورید اجوف تحتانی به دهلیز راست وارد میشود. قسمتی از خون از طریق سوراخ بیضی به دهلیز چپ میریزد و از آنجا به بطن چپ و شریان آئورت. خون از طریق مجرای شریانی از شریان ائورت به شریان ریوی هم میریزد.
▲ | ساختار |
قلب انسان بین دو شش (Lung)، در وسط قفسهی سینه (Thorax) - در فضای میانی میانسینه (Mediastinum) - کمی متمایل به جلو و طرف چپ، پشت جناغ سینه (Sternum) و حدفاصل غضروفهای دندههای سوم تا ششم قرار دارد و توسط قفسهی سینه محافطت میشود. معمولاً قلب در سمت چپ احساس میشود، زیرا انقباض بطن چپ بهعلت پمپکردن خون به کل بدن، قویتر از بطن راست است.
در انسانها، پستانداران دیگر و پرندگان، قلب به چهار حفره تقسیم میشود: دهلیز چپ و راست (Left Atrium و Right Atrium) که بالا و بطن چپ و راست (Left Ventricle و Right Ventricle) که در قسمت پایین قرار گرفته است. این چهار حفره بهشکل دو پمپ مجاورهم عمل میکنند که هر یک از آنها خون را بهشکل متفاوت به جریان درمیآورند. سمت راست قلب خون به دستگاه گردش خون ریوی میفرستد که فشار خون کمتری دارد و سمت چپ خون را به سایر قسمتهای بدن میفرستد. معمولاً دهلیز و بطن راست را بهنام قلب راستی و همتایان چپی آنها را بهنام قلب چپی میشناسند.
در یک قلب سالم، خونی که از یک سمت وارد قلب میشود، بهخاطر وجود دریچههای قلبی، از جریان برعکس آن جلوگیری میگردد.
قلب در یک کیسه محافظتی قرار گرفته که پیراشامه (پریکارد) نام دارد و همچنین شامل مایع است. دیوارهی قلب از سه لایه تشکیل میشود: ماهیچه قلب (میوکارد)، پیراشامه (پریکارد) و درونشامه قلب (آندوکارد).
ابعاد قلب در یک فرد بزرگسال حدود ٦x۹x۱۲ سانتیمتر و وزن آن در مردها حدود ۳۰۰ و در زنها حدود ۲۵۰ گرم (یعنی حدود ۰٫۴ درصد وزن کل بدن) میباشد.
▲ | بافتشناسی |
بافت قلب از سه لایه تشکیل شده است: لایهی درونی که درونشامه (Endocardium) نامیده میشود، لایهی ماهیچهای میانی که ماهیچهی قلب (Myocardium) است و لایهی بیرونی که آبشامه (Pericardium) نام دارد.
- درونشامه قلب یا آندوکارد (Endocardium): لایهی داخلی قلب و پوششدهنده حفرههای دهلیزی و بطن است. سلولهای رویانشناسی و زیستشناسی این بخش از قلب، شباهت زیادی به سلولهای رگهای خونی دارد.
درونشامه در کنترل فعالیتهای لایهی بالایی خود، ماهیچهی قلب (میوکارد)، یعنی انقباض قلب، نیز نقش داشته و در دوران جنینی نیز، نقش مهمی در تکامل ساختار قلب برعهده دارد.
- ماهیچهی قلب یا میوکارد (Myocardium): لایهی میانی دیوارهی قلب است که ضخیمترین لایهی آن است و از بافت ماهیچهای تشکیل شده است. این لایه، از عضلات مخطط تشکیل شده است که بهصورت غیرارادی منقبض میشوند. میوکارد از نظر توان انجام انقباضات مداوم در طول حیات فرد استثنأ است و ادامه حیات انسان به آن وابسته است.
ماهیچهی قلب، در بیماریهای مختلفی مانند کاردیومیوپاتی، کاردیومگالی (بزرگشدن ماهیچهی قلب)، میوکاردیت (التهاب ماهیچهی قلب) و بیماریهای ایسکمیک قلبی (کمبود اکسیژنرسانی به قلب) تحت تأثیر قرار میگیرد.
- پیراشامه یا پریکارد (Pericardium): نوعی بافت همبند کیسهمانند است که پیرامون قلب و ابتدای رگهای بزرگ آن را فراگرفته است و بر دو قسمت است: آبشامه جداری (Parietal pericardium) و آبشامه احشایی (Visceral pericardium).
درون این بافت کیسهمانند، حدود ۵۰ سیسی مایع سروزی وجود دارد. التهاب پیراشامه قلب را پریکاردیت مینامند که در صورت تراوش مایع به داخل پیراشامه آن را ترشح پیراشامه یا افیوژن پریکارد میگویند.
▲ | عملکرد |
قلب، در واقع دو پمپ مستقل و مجزاست: قلب راست که خون را به ریهها پمپ میکند و قلب چپ که خون را به اندامهای محیطی پمپ میکند (خون حاوی اکسیژن و مواد غذایی از سمت چپ قلب به سایر قسمتهای بدن میرود). از سویی هر یک از دو طرف قلب، یک پمپ دو حفرهای ضرباندار است که از یک دهلیز و یک بطن تشکیل شده است. هر دهلیز یک پمپ ضعیف اولیه برای بطن است و به حرکت خون به درون بطن کمک میکند. سپس بطنها نیروی اصلی پمپ برای پیش راندن خون به: ۱) گردش خون ریوی توسط بطن راست یا ٢) گردش خون محیطی توسط بطن چپ، را فراهم میکنند.
دهلیز چپ خون را از ریهها و دهلیز راست خون را از سایر قسمتهای بدن دریافت میکنند و بطنها حفرههای از قلب هستند که خون را به خارج از قلب پمپ میکنند. هر دو پمپ سمت راست و سمت چپ قلب همزمان بایکدیگر عمل میکنند. ابتدا دو دهلیز و سپس دو بطن همزمان باهم منقبض شده و پی از انقباض همزمان باهم استراحت میکنند. بهطور تقریبی با هر ضربان قلب به اندازهی یک فنجان خون پمپ میشود.
صدای قلب. برای شنیدن صدای قلب روی نقاط رنگی تصویر کلیک کنید.
▲ | بیماریهای قلبی |
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
کوتومبی، ص ۵۲
تورکینگتون، ص ۵۵
پرمن و سویج - اسمیت، ص ۱۲
اجزائی الحیوان، ٦۵٦الف ۲۴ - ۶۵۶ب ۷
همان، ۶۵۲الف ۲۴-۶۵۳ب ۸؛ و نیز: پرمن و سویج - اسمیت، همانجا
براى نمونه: طبرى، صص ۴۳-۴۴؛ ابنسینا، ۱۳۳۲ ش، صص ۹-۱۱؛ جرجانى، ص ۴۷
طبرى، صص ۱۴۰-۱۴۱
۱۹۸۳، صص ۲۴۸، ۲۵۰-۲۵۱
تمکین، ص ۵۴
پرمن و سویج - اسمیت، همانجا؛ ناتان، صص ۲۳۲-۲۳۳
مجوسى، ج ۱، صص ۱۴۳، ۱۵۰؛ ابنسینا، ۱۴۰۸، ج ۱، کتاب ۱، ص ۹۱
پرمن و سویج ـ اسمیت، ص ۴۵؛ براى نمونه: ابنسینا، ۱۴۰۸، همانجا
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها: │ ...