|
تالس
فهرست مندرجات
- زندگینامه
- دیدگاههای فلسفی
- نظریات علمی
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
دانشمندان جهان فیلسوفان
تالس یا طالِس مَلَطی (به انگلیسی: Thales of Miletus؛ به یونانی: Θαλῆς ὁ Μῑλήσιος) (زادهی ح ٦٢۴ پ.م - درگذشتهی ح ۵۴٦ پ.م)، ریاضیدان، ستارهشناس (منجم) و از فیلسوفان پیشاسقراطی یا فیلسوف مکتب مَلَطی در یونان باستان بود که از او بهعنوان آغازگر فلسفه و نخستین چهرهی علم یاد میشود. تالس که در نیمهی دوم سدهی ششم پیش از میلاد میزیست، یونانیان او را در شمار حکمای سبعه (خردمندان هفتگانه) آوردهاند.
▲ | زندگینامه |
تالس ملطی، در حدود سال ٦۲۴ پیش از میلاد، در شهر میلیتوس در ایونیا (غرب ترکیهی امروزی) به دنیا آمد. در مورد ویژگیهای زندگی او اطلاعات زیادی در دست نیست و حتی مورخان دربارهی موطن او نیز اختلاف دارند. هرودوت تالس را از اهالی فنیقیه (فلسطین امروزى) بهشمار میآورد؛ بنابراین، برخی مورخان او را یک فینیقی میدانستند که به همراه پدر و مادرش از فینیقیه به میلتوس مهاجرت کرده بودند. اما زلر مورخ دیگر او را از یونانیان آسیای صغیر میداند. با این وجود، عجیب این است که در تاریخ نام اکسامیس (Examyes) پدر و سلوبولین یا کلئوبولینه (Cleobuline) مادر تالس دقیقاً نگارش یافته است. برخی معتقدند که چون پدر و مادر تالس از خانواده مشهور و نجبای معروف بودند، تاریخنگاران نام آنها را ضبط کردهاند.
بههر صورت، برتراند راسل مینویسد: «تالس اهل ملطیه بود که شهر تجارتی ثروتمندی بود در آسیای صغیر، و قسمت بزرگی از جمعیت آن را بردگان تشکیل میدادند و در قسمت آزاد مردم آن، مبارزهی طبقاتی سختی میان توانگران و تهیدستان جریان داشت. در ملطیه نخست پیروزی با تودهی مردم بود، و زنان و کودکان اشراف را میکشتند، سپس اشراف مسلط شدند و مخالفان خود را زنده زنده سوزاندند و میدانهای شهر را با مشعلهای زنده روشن ساختند.» در زمان تالس یک چنین وضع اجتماعی در بیشتر شهرهای یونان پیش آمد.
در مورد زمان تالس، بهترین راهنما این است که وی بهسبب پیشبینیکردن خسوفی که بنابر نظر منجمان بایستی در حدود ۵٨۵ پیش از میلاد رخ داده باشد، شهرت یافته بود. قراین دیگری نیز با قرار دادن فعالیتهای تالس در این حدود زمانی وفق میدهد. از آنجا که فلسفه با تالس آغاز میشود، فلسفه و علم - که در اصل از یکدیگر جدا نبودند - در آغاز قرن ششم با هم پدید آمدند. از اینرو، از او بهعنوان آغازگر فلسفه و علم یاد میشود.
با این حال، پیشبینی خسوف دلیل بر نبوغ فوقالعادهی تالس نیست. در زمان تالس، ملطیه با کشو لیدی متفق بود و لیدی نیز با بابل روابط فرهنگی داشت، و منجمان آنجا میتوانستند خسوف را بهطور دقیق پیشبینی کنند؛ اما در مورد کسوف مشکلی که در کارشان بود و آن اینکه کسوف ممکن است در یک نقطهی زمین قابل رویت باشد و در نقطهی دیگر نباشد. در نتیجه، منجمان فقط تا این اندازه میدانستند که در فلان تاریخ بیضرر است مترصد وقوع کسوفبودن. به احتمال زیاد تمام معلومات تالس همین مطالب بوده است. نه تالس میدانسته است که چرا در وقوع خسوف و کسوف تسلسل وجود دارد، و نه منجمان بابلی.
تالس بیشتر عمر خود را در سفر گذراند و پیوسته از شهری به شهر دیگری مسافرت میکرده است. در این نکته تقریباً شکی باقی نیست که روح تشنهی تالس از سرچشمهی فیاض دانش وادی نیل که دارالعلم آنروزگار محسوب میشده، سیراب گشته است.
آنچه مسلم است، این است که تالس نخستین دانشمندی است که بههیچوجه زیر بار اطلاعات ناقص آن عصر و بهویژه خرافات و اباطیلی که بهنام دین در بین عامهی مردم رواج داشت، نرفت بلکه با کمال شهامت برای کشف حقایق شخصاً شروع به تفحص کرد؛ البته در طی قرون بعد، عدهای دیگر از دانشمندان و فلاسفه همین روش مستحسن را برگزیدند، اما نباید از نظر دور داشت که تالس در این راه و اتخاذ چنین شیوهای پیشکسوت بود؛ از اینرو، او در پیشگاه قضاوت تاریخ «پدر علم و دانش» ملقب گردید.
دربارهی تالس داستانهای بسیاری روایت شده است. اما گمان نمیشود بیش از همین مطالبی که بیان شد، چیزی از احوال او معلوم باشد. برخی گفتهاند که تالس سوداگر تیزهوشی بوده و ارسطو دربارهاش چنین نوشته است: «میگویند مهارتی در علم نجوم داشت که هنوز زمستان بهسر نرسیده میدانست سال بعد زیتون محصول خوبی خواهد داشت؛ بنابراین، به بهای اندکی - جون رقیبی نبود که قیمت را بالا ببرد - همهی دستگاههای روغنکشی را از پیش کرایه میکرد. فصل برداشت که میرسید، ... پول هنگفتی به جیب میزد.»
از این گذشته، زندگی سیاسی تالس بیشتر به درگیری ایونیها در دفاع از آناتولی، در برابر قدرت فزایندهی مادها و پارسیان که در آنزمان بهتازگی به آن منطقه وارد شده بودند؛ بر میگردد. به این ترتیب، پادشاه ماد و کورش بزرگ از معاصران تالس در ایران کنونی بودهاند.
سرانجام، تالس در هنگام دیدن یک مسابقهی ورزشی از دنیا رفت. وقتیکه تماشاچیان در حال ترک کردن ورزشگاه بودند، تصور کردند که تالس در حال تماشای بازی خوابش برده در حالیکه او در واقع، مرده بود. مرگ تالس در پنجاهوهشتمین دورهی بازیهای المپیک، بین سالهای ۵۴۵–۵۴۸ پیش از میلاد مسیح و در سن ۷۸ سالگی اتفاق افتاد.
▲ | دیدگاههای فلسفی |
تالس یکی از «خردمندان هفتگانه» (حکمای سبعه) بود که هر یک بهواسطهی گفتهی پُرمغزی شهرت داشتند. گفتهی تالس چنین بود: «آب بهترین است». چنانکه گذشت، فلسفه با تالس آغاز شد، که گفت «همه چیز از آب ساخته شده است»؛ یا بنا بهقول ارسطو، تالس آب را مادهالمواد میدانست که همهی چیزهای دیگر از آن پدید آمده است. تالس بر آن بود که زمین بر روی آب قرار دارد. از سوی دیگر، ارسطو از قول تالس میگوید که مغناطیس روح دارد، زیرا آهن را تکان میدهد. دیگر اینکه همهی اشیأ انباشته از خدایانند.
هر چند، تالس با مشاهده و بررسى طبیعت به این نتیجه رسید که آب مادهی اولیه طبیعت است. دلیل این نتیجهگیرى چندان مشخص نسیت؛ ولى احتمال دارد که او با مشاهده اینکه همه موجودات زنده براى زندگى به آب نیاز دارند و آب تقریباً در همه جاى زمین یافت مىشود و با توجه به این موضوع این مادهی اولیه باید بهوفور یافت شود، اینگونه نتیجهگیرى کرده باشد؛ بدینگونه است که تالس اولین فیلسوف طبیعى مىباشد. با این وضع، جداى از نتیجه تالس چیزى که اهمیت دارد نوع فلسفهاى است که او در این نتیجهگیرى بهکار برد. تالس نیز مانند دیگر فیلسوفان طبیعى یونان احتمالاً باید به ازلى بودن جهان و قبول نداشتن بهوجود آمدن طبیعت از عدم اعتقاد داشته بود. یونانیان باستان یا برایشان شروع جهان اهمیت نداشته و یا ازلى بودن و بىآغاز جهان برایشان امرى مسلم بوده است. بهعبارت دیگر آنها معتقد بودند که جهان قدیم است نه حادث از اینروست که فیلسوفان طبیعى یونان بیشتر به ماهیت و کیفیت و چگونگى طبیعت پرداختهاند.
بنابراین، این گفتهی تالس، که همه چیز از آب ساخته شده است، را باید بهعنوان یک فرضیهی علمی در نظر گرفت که بههیچرو احمقانه هم نیست. یونانیان، با آنکه در فرضیههای خود بیپروا بودند، ولی دستکم مکتب ملطی این آمادگی را داشت که این فرضیهها را بهطریق تجربی بیازماید. دربارهی تالس کمتر از آن اطلاع در دست است که بتوان او را درست توصیف کرد؛ اما دربارهی حکیمان ملطی پس از تالس اطلاعات بیشتری موجود است، و منطقی است که نگاشته شود این حکیمان قسمتی از نظریات خود را از تالس وام گرفتهاند. علم و فلسفهی تالس هر دو خام بود، اما باعث تحریک و تسریع تفکر و مشاهده شد.
ارسطو در رسالهی «سیاست» نقل میکند: «او را بهعلت تهیدستیاش سرزنش کردند، که از فلسفه سودی برنمیخیزد. تالس از روی دانشی که از ستارگان داشت، میدانست که سال بعد محصول زیتون فراوان خواهد بود. پس با مختصر پولی که داشت بیعانهای برای اجارهی همهی کارگاههای روغنگیری شهرهای کیوس (Chios) و ملطیه پرداخت و آن کارگاهها را به بهای کمی اجاره کرد، زیرا کسی به رقابت وی برنخاست. هنگام برداشت محصول که فرارسید و ناگهان همه به کارگاههای روغنگیری نیازمند شدند، تالس کارگاههای خود را به هر بهای که میخواست به اجاره داد و مبلغی پول بهدست آورد و از این راه به جهانیان نشان داد که فلاسفه اگر بخواهند به آسانی میتوانند ثروتمند شوند. اما هدف آنها چیز دیگر است.»
بههر حال، مهمترین موضوعاتی که تالس را از نظر فلسفی در تاریخ اندیشه ممتاز میکنند، کوشش وی برای شناختن جهان از راه مشاهده و تفکر و واقعبینی، دور انداختن آسانها و تفسیرهای اساطیری، و تلاش جهت فهم جهان بیتوسل به خدایان و افسانهها و نیروهای نامحدود آنان است.
▲ | نظریات علمی |
هنگامیکه تالس به مصر سفر کرد، علم هندسه را از آنجا برای یونانیان به ارمغان آورد. اما آنچه مصریان از هندسه میدانستند، بیشتر قواعد تجربی بود، و دلیلی در دست نیست که گفته شود، تالس به براهین استنتاجی، بدان معنا که بعدها یونانیان کشف کردند، رسیده باشد. بهرغم این، تالس نخستینبار شالودهی علم هندسه نوین را بنیاد نهاد. معلومات هندسی مصریان آن عصر فقط در اطراف مسطحات و تعیین مساحت زمینهای اطراف رود نیل دور میزد؛ اما تالس اولین مرتبه خطوط هندسی را ترسیم و قضایای سادهی هندسی را که امروزه در کلاسهای مدارس تدریس میشود، طرح و پیریزی کرد. قضایای زیر را به او نسبت دادهاند:
قطر دایره، آن را نصف میکند؛ زوایای قاعدهی مثلث متساویالساقین مساویاند؛ اگر دو خط مستقیم یکدیگر را قطع کنند، زوایای متقابل مساویاند؛ اگر اندازهی قاعدهی و زوایای مثلث داده شود میتوان آن را رسم کرد؛ و زاویهای که در نیمدایره محاط شود، قائمه است. مشهور است هنگام کشف این قضیهی تالس جهت شکرگزاری، گاوی را قربانی کرد. با این وجود، مشهورترین قضیهی تالس (در مثلث) که در هندسه مطرح میشود عبارت است از: «اگر خطی با یک ضلح مثلث موازی باشد، و دو ضلع دیگر را قطع کند، نسبت پارهخطهایی که روی یک ضلع پدید میآورد، برابر است با نسبت پارهخطهایی که روی ضلع دیگر ایجاد میکند.»
افزون بر این، تالس توانسته بود به کمک قضیههای ریاضی، فاصلهی کشتیها را از دریا تا ساحل تعیین کند. همچنین تالس ارتفاع اهرام مصر را بهوسیلهی سایهی آنها از راه مشاهدهی زمانی که سایه انسان مساوی بلندی قامت اوست اندازهگیری کرد. مبنای این اندارهگیری تشابهی دو مثلث قایمالزاویهی متساوی السافین است.
با این حال، برتراند راسل نوشت: «به نظر میرسد که محاسبهی دوری کشتی از ساحل بهوسیلهی مشاهدهی کشتی در دو نقطه از خشکی، و تعیین ارتفاع هرم از روی طول سایهی آن، از کشفهای تالس باشد. بسیاری قضای هندسی دیگر نیز به تالس منسوب است، ولی احتمال دارد که نسبت نادرست باشد».
تالس دستى نیز در نجوم داشته، بهطوریکه وقوع خورشیدگرفتگى سال ۵٨۵ پیش از میلاد را پیشبینى کرده بود. وی نخستین کسی بود که بهکمک ریاضی تاریخ دقیق کسوفی را که میبایست در ٢۱ ماه مه سال ۵٨۵ پیش از میلاد، روی دهد، دقیقاً تعیین نموده و وقوع قطعی آن را بههمه کس اعلام داشت.
با اینکه همین پیشامد برای اشتهار تالس کافی بود، اما هیچگاه باعث غرور او نگردید و تجربیات خود را منحصر به نجوم ننمود. وی بازهم در این رشته پیشرفتهای بزرگی نمود. معاصرین او عقیده داشتند که خورشید کرهای بسیار کوچکی است که قطر آن از یک پا تجاوز نمیکند؛ اما تالس پس از محاسبات زیاد، خورشید را از آن صورت مبتذل خارج نمود و اعلام داشت که قطر این کره ۱⁄٧۲۰ منطقةالبروج میباشد. البته محاسبهی تالس مقدار قابل ملاحظهای از قطر واقعی خورشید که بعدها نزدیک به ۱٬۳۹۲٬۰۰۰ کیلومتر تعیین گردید، کمتر است، ولی نباید فراموش کرد که تالس هیچگونه ابزار علمی در دسترس خود نداشت. بهعلاوه تالس موفق شد با یک بررسی دقیق، تعداد روزهای سال را ۳٦۵ روز محاسبه بدارد. همچنین، از دیگر فعالیتهای نجومیای که به تالس نسبت داده شده، تهیهی یک تقویم نجومی و معمول ساختن تجربهی فینیقیها در تعیین خطسیر کشتیها بهوسیلهی دب اصغر است.
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
...
جعفری، علیاکبر، يونان و روم باستان (قسمت دوم): تالس نخستین چهره علم؛ رجینالد جان هالینگ دیل، تاریخ فلسفه غرب، ترجمهی عبدالحسین آذرنگ، ص ۹۲.
همانجا
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها │ تاریخ علم │ دانشمندان جهان