جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۶ آذر ۱۷, جمعه

استخوان‌بندی

از: دانشنامه‌ی آریانا

استخوان‌بندی

دستگاه اسکلتیاستخوان

استخوان‌بندی یا اسکلت (به انگلیسی: Skeleton، با تلفظ آمریکایی: Skeleton)، در زیست‌شناسی٬ داربست یا چارچوبی از استخوان‌های مربوط به‌هم است که به بدن شکل می‌بخشد. استخوان‌بندی وظیفه حفظ و نگهداری بدن جانوران و هم‌چنین حرکت راحت‌تر و سریع‌تر را بر عهده دارد. جانوران مهره‌دار دارای اسکلت داخلی و اکثر جانوران بی‌مهره دارای اسکلت خارجی می‌باشند. تنها تعداد کمی از جانوران همانند کرم‌خاکی هستند که هیچ‌گونه استخوان‌بندیی ندارند.


واژه‌شناسی

واژه‌ی اسکلت، در زبان‌های فرنگی، برگرفته از واژه یونانی σκελετός اسکلتوس٬ به‌معنای بدن خشک‌‌شده یا مومیایی است، که از زبان فرانسوی وارد زبان فارسی دری شده است و در زبان فارسی دری به‌معنای استخوان‌بندی بدن آدمی و حیوان است. در مهندسی راه و ساختمان، اسکلت به استخوان‌بندی تحمل‌کننده‌ی بار ساختمان گفته می‌شود. مثلاً اسکلت بتونی ویژگی ساختمانی با اسکلت ساخته‌شده از بتون است و یا اسکلت فلزی ویژگی ساختمانی با اسکلت ساخته‌شده از فلز.


استخوان‌بندی انسان

استخوان‌بندی بدن انسان شامل دو دسته کلی: اسکلت محوری (Axial skeleton) و اسکلت ضمیمه‌ای (Appendicular skeleton) می‌گردد. قسمت محوری شامل جمجمه، ستون‌مهره‌ها، دنده‌ها و جناغ سینه است. اسکلت ضمیمه‌ای شامل استخوان‌های اندام‌های فوقانی و تحتانی (دست‌ها و پاها) می‌باشد که از نظر رشد جنینی بعداً به قسمت اولیه اضافه می‌شوند.

دستگاه اسکلتی بدن انسان، در بدو تولد، از ۲۷۰ قطعه استخوان، غضروف و لیگامان تشکیل شده است؛ اما در بزرگ‌‌سالی و در پی ترکیب برخی استخوان‌ها با یکدیگر، مجموع آن‌ها به ۲۰٦ استخوان کاهش می‌یابد. این استخوان‌ها ساختار بدن را می‌سازند و باعث حرکت بدن می‌شوند و هم‌چنین از اعضای داخلی بدن محافظت می‌کنند.

با این حال، استخوان‌بندی یا دستگاه اسکلتی بدن انسان تنها شامل ۲۰٦ استخوان و ۳۲ دندان نیست، بلکه از شماری غضروف‌ها (Cartilages) و رباط‌ها یا لیگامان‌ها (Ligaments) را نیز تشکیل شده است. غُضروف‌ها بافت پیوندی نیمه‌جامد هستند که از مزانشیم جنینی منشأ می‌گیرند و بخشی از یک اندام مانند تیغه‌ی بینی، حنجره، نای و لاله‌ی گوش را می‌سازند و یا انتهاهای استخوان‌ها را در یک مفصل می‌پوشانند. رباط‌ها یا لیگامان‌ها گروهی از بافت‌های فیبرمانند هستند که در محل مفاصل استخوانی را به استخوان دیگر متصل می‌کنند.

استخوان‌ها بافت‌های همبند زنده و کلسیفیه هستند که بخش اعظم اسکلت را تشکیل می‌دهند. ۲۰٦ استخوانی که دستگاه اسکلتی بدن بزرگ‌سالان را تشکیل داده‌اند، عبارتند از: ۲۲ استخوان جمجمه، ۲۵ استخوان دنده، ۳۳ استخوان ستون‌مهره‌ها، ٦۴ استخوان شانه و دست‌ها و ٦۲ استخوان لگن و پاها.

استخوان متشکل است از یک ماتریکس کلسیفیه بین‌سلولی (حاوی الیاف کلاژن) و چندین نوع سلول در داخل ماتریکس. استخوان‌ها به‌عنوان موارد زیر عمل می‌کنند: ساختارهای حمایتی برای بدن؛ محافظ‌هایی برای اعضای حیاتی؛ مخازن کلسیم و فسفر؛ اهرم‌هایی که عضلات بر روی آن‌ها حرکات را ایجاد می‌کنند؛ محفظه‌هایی برای سلول‌های خون‌ساز.


انواع استخوان‌ها

به‌طور کلی، استخوان‌ها در دو گروه‌ی استخوان‌بندی: یعنی اسکلت محوری و اسکلت ضمیمه‌ای دسته‌بندی می‌شوند. اغلب استخوان‌های اسکلت ضمیمه‌ای (کمر، دست‌ها و پاها) شرایط حرکت بدن انسان را فراهم می‌کنند، در حالی‌که استخوان‌های اسکلت محوری از اندام‌های حیاتی بدن (مانند: مغز، قلب، شش‌ها و...) حفاظت می‌نمایند. اسکلت محوری شامل ۸۰ قطعه استخوان (۲۲ استخوان جمجمه، ۱ استخوان لامی یا استخوان هیوئید، ۳۲ مهره در ستون‌مهره‌ها، ۲۴ استخوان دنده در قفسه سینه، و ۱ جناغ استخوانی در سمت قدامی قفسه سینه) است. هم‌چنین اسکلت ضمیمه‌ای شامل ۱۲۶ استخوان (۴ استخوان در کمربند شانه‌ای، ۶ استخوان در بازو و ساعد، ۵۴ استخوان در دست و مچ دست، ۲ استخوان در لگن خاصره، ۸ استخوان در ران‌ها و ساق پاها و ۵۲ استخوان در قوزک پاها و کف پاها) است.

این استخوان‌ها انواع مختلفی دارند. استخوان‌ها براساس جنس به استخوان‌های متراکم (Compact bone) و اسفنجی (Pongy bone) تقسیم‌بندی می‌شوند. استخوان‌های متراکم دارای یک حفره‌ی مرکزی به‌نام مغز استخوان هستند که با اندوستئوم پوشیده شده است و در پیرا مون آن پرده‌ی ضریع قرار دارد. بین پرده ضریع و مغز استخوان سیستم هاورس وجود دارد. استخوان‌های اسفنجی دارای حفره‌های کوچک و بزرگ و سیستم هاورس ناقص هستند، که پیرامون آن‌ها لایه‌ای از استخوان‌های متراکم وجود دارند.

استخوان‌ها - در استخوان‌بندی بدن - بر اساس شکل و شمایل به پنج نوع: استخوان‌های بلند یا دراز (Long Bones)، کوتاه (Short Bones)، پهن یا تخت (Flat Bones)، نامنظم (Irregular Bones)، و کنجدی یا سزاموئید (Sesamoid Bones) تقسیم‌بندی می‌شوند.

هم‌چنین، از نظر کالبدشناسی یا آناتومی، برای سهولت مطالعه، اسکلت انسان به سه بخش سر، تنه و اندام (دست و پا) تقسیم می‌شود.

استخوان‌های بلند یا دراز (Long Bones): که طولانی‌تر از پهنای خود هستند، شامل استخوان‌های بازو و ساعد دست، ران (طولانی‌ترین استخوان در بدن) و ساق پا، و هم‌چنین استخوان‌های نسبتاً کوچک‌تر در انگشتان می‌باشند. عملکرد این استخوان‌ها در بدن، تحمل وزن بدن و ایجاد سهولت برای حرکت است.

استخوان‌های بلند عمدتاً در اسکلت ضمیمه‌ای قرار دارند و شامل استخوان‌های اندام‌های بالای (استخوان بازو (Humerus)، زند بالایی (Radius) و زند پایینی (Ulna) در ساعد دست، استخوان‌های کف‌دستی (Metacarpals)، و استخوان بند انگشت دست (Phalanges))، و پائینی (درشت‌نی (Tibia) و نازک‌نی (Fibula) در ساق پا، استخوان ران (Femur)، استخوان‌های کف پا ( Metatarsals)، و استخوان بند انگشت پا (Phalanges)) هستند.

استخوان‌های بلند از سه قسمت عمده تشکیل شده است. سطح بیرونی این استخوان‌ها که لایه‌ی استخوانی بسیار سخت و محکم هستند (Compact bone)، به‌صورت متراکم و فشرده‌، استخوان‌ اسفنجی (Pongy bone) را پوشش داده‌اند. در استخوان‌های اسفنجی، بین تیغه‌های استخوانی، فضاهای توخالی (Medullary cavity) وجود دارد که حاوی مغز استخوان (Bone marrow) است. یکی از وظایف مغز استخوان تولید سلول‌های خونی است.

استخوان‌های کوتاه (Short Bones): از نظر شکل تفاوت‌های زیادی باهم دارند ولی به‌طور کلی می‌توان آن‌ها را به‌شکل مکعب (Cube-shaped) در نظر گرفت. این گروه استخوان‌های قسمت پروکسیمال دست و پا را در بر می‌گیرند که به ترتیب استخوان‌های کارپال (استخوان‌های مچ دست) و تارسال (استخوان‌های مچ پا) نامیده می‌شوند.

این استخوان‌ها تقریباً درازا و پهنای مساوی دارند و در مفاصل مچ دست و پا قرار دارند، زمینه‌ی ثبات و حرکت مچ دست و پا را فراهم می‌کنند. استخوان‌های مچ دست یا کارپال (Carpal bones)، که پیوندگاه استخوان‌های ساعد به کف دست است، شامل هشت استخوان در دو ردیف می‌باشد. در ردیف مبدائی مچ دست چهار استخوانچه وجود دارد که به‌ترتیب از طرف شست به‌طرف انگشت کوچک عبارتند از زورقی (Scaphoid)، هلالی (Lunate)، هرمی (Triquetral)، نخودی (Pisiform). در ردیف انتهایی هم چهار استخوانچه قرار دارد که به‌ترتیب از طرف شست به طرف انگشت کوچک عبارتند از چهارپهلو (Trapezium)، ذوزنقه‌ای (Trapezoidium)، سَرسان (Capitate)، چنگکی (Hamate).

هم‌چنین تارسال (Tarsals)، که به استخوان‌های مچ یا قوزک پا گفته می‌شود، هفت استخوان وجود دارد که به نام‌های پاشنه (Calcaneus)، قاپ (Talus)، ناوسان (navicular)، تاسی (cuboid) و میخی‌های داخلی (Lateral cuneiform)، میانی (Intermediate cuneiform)، و خارجی (Medial cuneiform) موسومند.

استخوان‌های پهن (Flat Bones): ، که از اندام‌های داخلی محافظت می‌کنند، متشکل هستند از دو صفحه استخوان متراکم که توسط استخوان اسفنجی از هم جدا می‌شوند. استخوان‌های پهن در کاسه‌سر (استخوان پس‌سری (Occipital bone)، استخوان آهیانه (Parietal bone)، استخوان پیشانی (Frontal bone)، استخوان بینی (Nasal bone)، استخوان اشکی (Lacrimal bone) و استخوان خیش (Vomer))، قفسه سینه (جناغ (Sternum)، و دنده‌ها (Ribs))، و لگن خاصره (استخوان تهیگاهی (Ilium)، استخوان نشیمنگاهی (Ischium)، و استخوان شرمگاهی (Pubis)) وجود دارند.

عملکرد استخوان‌های پهن حفاظت از اندام‌های حیاتی بدن مانند: مغز، قلب، شش‌ها، و اندام‌های تناسلی در لگن خاصره است. این استخوان‌ها از آن‌جا که حالت تخت دارند، مانند سپر برای محافظت از اندام‌های داخلی عمل می‌کنند و هم‌چنین می‌توانند فضای زیادی را برای اتصال به عضلات فراهم کنند.

استخوان‌های نامنظم (Irregular bones): ، استخوان‌هایی با شکل‌های مختلف هستند، مانند: استخوان‌های صورت (Zygomatic bone)، مهره‌ها در ستون‌مهره‌ها (Vertebrae)، استخوان خاجی یا ساکروم (Sacrum)، دُنبالچه (Coccyx)، استخوان گیجگاهی (Temporal bone)، استخوان پروانه‌ای (Sphenoid bone)، استخوان پرویزنی (Ethmoid bone)، فک بالا (Maxilla)، فک پایین (Mandible)، استخوان کامی (Palatine bone)، استخوان شاخک تحتانی بینی (Inferior nasal concha)، و استخوان لامی (Hyoid bone).

این استخوان‌ها که اغلب ساختار و شکل نسبتاً پیچیده‌ای دارند، به محافظت از اندام‌های داخلی کمک می‌کنند. به‌طور مثال، مهره‌ها (استخوان‌های نامنظم ستون‌مهره‌ها) از نخاع و استخوان‌های نامنظم لگن (استخوان‌های شرمگاهی، تهیگاهی و نشیمنگاهی) از اندام‌های حفره‌ی لگنی محافظت می‌نمایند.

استخوان‌های سزامویید (کنجدی) (Sesamoid Bones): استخوان‌های مدور یا بیضوی هستند که در زردپی‌ها یا تاندون‌های (Tendons) نزدیک مفاصل تشکیل می‌شوند و مهم‌ترین استخوان این گروه استخوان کشکک (Patella) می‌باشد. مهم‌ترین عملکرد این استخوان‌ها، محافظت از زردپی‌ها در برابر استرس و سایش است.


استخوان‌بندی محوری

اسکلت محوری (Axial Skeleton) شامل تمام استخوان‌های هستند که ساختار استخوانی را در امتداد محور طول بدن شکل می‌دهند. این استخوان‌ها، جمجمه (Skull)، اسکلت حنجره (Laryngeal Skeleton)، قفسه سینه (Thoracic Cage) و ستون‌مهره‌ها (Vertebral Column) (یعنی در کل: استخوان‌های سر و تنه) را در بر می‌گیرند.

استخوان‌های جمجمه (Skull Bones): جمجمه یک ساختار استخوانی است که به‌عنوان چهارچوب سر عمل می‌نماید و ساختار صورت و مغز را از صدمه‌دیدن حفظ می‌کند. جمجمه شامل استخوان‌های کاسه‌ی مغز (Cranial bones) و اسکلت صورت (Facial skeleton) است.

استخوان‌های کاسه‌ی مغز (Cranial bones)، که محافظ برای مغز هستند، ۸ عدد (۴ عدد فرد میانی و ۲ عدد زوج طرفی) می‌باشند. برخی از استخوان‌های فرد کاسه‌ی مغزی عبارتند از: استخوان پیشانی (Frontal bone)، استخوان پرویزنی (Ethmoid bone)، استخوان پروانه‌ای (Sphenoid bone)، و استخوان پس‌سری (Occipital bone) و برخی از استخوان‌های زوج کاسه‌ی مغزی عبارتند از استخوان آهیانه (Parietal bone)، و استخوان گیجگاهی (Temporal bone).

چهار درز عمده استخوان‌های کاسه‌ی مغز (Cranial bones) از هم جدا می‌کنند: درز لامی (Lambdoid suture)، که بین استخوان‌های آهیانه و پس‌سری واقع شده است. درز تاجی (Coronal suture)، که میان استخوان پیشانی و دو استخوان آهیانه قرار دارد. درز سهمی (Sagittal suture)، که حد واسط دو استخوان آهیانه است و کاسه سر را از وسط به دو بخش می‌کند. و درز گیجگاهی (Squamosal suture)، که بین بخش فلسی استخوان گیجگاهی (Squamous part of temporal bone) و قسمت پایین آهیانه واقع شده است.

اسکلت صورت (Facial skeleton)، قسمت احشایی جمجمه است که از ۱۴ استخوان (٦ عدد زوج و ۲ عدد فرد) تشکیل شده است. استخوان‌های فرد صورت شامل استخوان خیش (Vomer) و استخوان فک تحتانی (Mandible) هستند و فک پایین، تنها قسمت متحرک جمجمه است که به جویدن غذا کمک می‌کند. استخوان‌های زوج صورت عبارتند از: استخوان‌های فک فوقانی (Maxilla)، استخوان‌های کامی (Palatine bone)، استخوان‌های گونه (Zygomatic bone)، استخوان‌های بینی (Nasal bone)، استخوان‌های اشکی (Lacrimal bone) و استخوان‌های شاخک تحتانی بینی (Inferior nasal concha).

استخوان لامی (Hyoid boneاسکلت حنجره (Laryngeal Skeleton) و استخوان‌های داخلی گوش: معمولاً این استخوان‌ها، با استخوان‌های جمجمه طبقه‌بندی می‌شوند.

در داخل بخش خاره‌ای استخوان گیجگاهی (Petrous part of the temporal bone)، سه عدد کوچک‌ترین استخوان‌های بدن (استخوانچه‌) قرار دارند، که عبارتند از: استخوان چکشی (Malleus)، استخوان سندانی (Incus) و استخوان رکابی (Stapes). این سه استخوان که مربوط به گوش میانی هستند، باهمدیگر مفصل شده‌اند و ارتعاشات را از پرده‌ی گوش یا پرده‌ی صَماخ (Tympanic membrane یا Eardrum) به گوش داخلی منتقل می‌کند.

اسکلت حنجره (Laryngeal Skeleton) مشتمل بر ۹ عدد غضروف می‌باشد که بین نای (Trachea) و قاعده یا ریشه‌ی زبان (Root of the tongue) واقع شده و عبارتند از: غضروف سپری (Thyroid cartilage)، غضروف انگشتری (Cricoid cartilage)، اپیگلوت (Epiglottis)، زوج غضروف‌های کوزه‌ای (Arytenoid cartilages)، زوج غضروف‌های شاخکی (Corniculate cartilages) و زوج غضروف‌های میخی‌شکل (Cuneiform cartilages).

حرکت اسکلت حنجره، سبب باز و بسته‌شدن چاکنای (Glottis)، که مدخل نای است و پرده‌های صوتی (Vocal folds) در آن قرار دارند، و هم‌چنین تنظیم‌کردن درجه‌ی تنش پرده‌های صوتی که توسط فشار هوا تولید صدا می‌کند، می‌شود.

استخوان لامی (Hyoid bone)، که نقطه پایانی (Anchor point) اسکلت حنجره را فراهم می‌کند، تک استخوانی U شکل در دیواره قدامی گردن و در محاذات مهره سوم گردنی است که قاعده زبان و برخی عضلات گردن به آن می‌چسبند.

استخوان‌های ستون‌مهره‌ها (The Bones of the Vertebral Column): ستون مُهره‌ها یا ستون فقرات (Vertebral Column)، بخش اصلی استخوان‌بندی انسان در نیم‌تنه‌ی بالایی است که محور مرکزی بدن را تشکیل داده و در عقب ناحیه‌ی تنه و در خط وسط قرار دارد و از قاعده‌ی جمجمه آغاز می‌شود و در تمامی طول گردن و طول تنه (از پایه‌ی جمجه تا لگن خاصره) امتداد می‌یابد. از آن‌جا که ستون مُهره‌ها، یک ستون انعطاف‌پذیر است که از ۲۴ مهره (Vertebra)، استخوان خاجی (Sacrum) و دنبالچه (Coccyx) به‌وجود آمده است، نقش حمایت از کل بدن، توانایی در خم‌شدن و چرخیدن در تمام مسیرها، و نیز حمایت از ساختمان‌های حیاتی بدن مثل اعصاب و نخاع را که در داخل آن قرار دارند، بر عهده دارد.

در کودکان تعداد مهره‌های ستون‌مهره‌ها، ۳۳ عدد است که در بالغین پنج تای ما قبل آخر به‌هم جوش خورده، استخوان خاجی را تشکیل می‌دهند و ۴ مهره‌ی آخر نیز به‌هم جوش خورده، استخوان دنبالچه را به‌وجود می‌آورند؛ بنابراین، تعداد مهره‌ها در افراد بالغ به ۲۴ قطعه تقلیل می‌یابد. با این حال، ستون‌مهره‌ها، به پنج ناحیه دسته‌بندی می‌شود: ۷ عدد (C01-C07) مهره‌های گردن (Cervical spine)، ۱۲ عدد (T01- T-12) مهره‌های پشتی (Sacral spine) و ۵ عدد (L01-L05) مهره‌های کمر (Lumbar spine) را تشکیل می‌دهند.

استخوان‌های قفسه سینه (The Bones of the Thoracic Cage): قفسه سینه یک محفظه استخوانی-غضروفی قابل ارتجاع است که به‌شکل مخروط ناقص می‌باشد و از جلوتر توسط جناغ (Sternum) و غضروف‌های دنده‌ای، در طرفین توسط دنده‌ها (Ribs) و در پشت توسط دوازده مهره سینه‌ای (مهره‌های پشتی) تشکیل می‌گردد. این قفسه، جایگاه قرارگیری قلب، ریه‌ها، مری و نای است که از این اندام‌های حیاتی در برابر صدمه‌های خارجی حمایت می‌کند و به عضله‌های درگیر تنفس و اندام فوقانی متصل است.

جناغ (Sternum)، در سمت قدامی قفسه سینه واقع است که استخوان ترقوه به قسمت فوقانی آن که دسته (Manubrium) نامیده می‌شود، متصل شده‌ و هم‌چنین غضروف‌های دنده‌ای از دو طرف به آن متصل شده است. جناخ شامل دسته (Manubrium)، تنه (Body) و زائده خنجری (Xiphoid Process) است.

دنده‌ها (Ribs)، دوازده جفت استخوان در طرفین قفسه سینه هستند که از ستون مهره‌ها آغاز شده و به جز دو جفت دنده‌ی انتهایی بقیه در قسمت قدام به جناغ مفصل می‌شوند. هر دنده دارای یک تنه‌ است و دو انتهای قدامی و خلفی، دو سطح داخلی و خارجی و دو کنار فوقانی و تحتانی دارند. انتهای خلفی دنده‌ها با زواید عرضی مهره‌های پشتی و تنه مهره‌ها، مفصل می‌شود. انتهای قدامی در هفت زوج دنده‌ی اول به‌وسیله غضروف، مستقلاً به جناغ سینه متصل شده‌اند که آن‌ها را دنده‌های حقیقی (True ribs) گویند و سه زوج دنده‌ی دیگر (دنده‌های ۸ تا ۱۲) که با کمک غضروف به دنده بالاتر متصل می‌شوند، لبه دنده‌ای (Costal margin) را تشکیل می‌دهند و دنده‌های کاذب (False ribs) نامیده می‌شوند.


استخوان‌بندی چهاراندام

استخوان‌بندی چهاراندام (Appendicular Skeleton)، که به آن استخوان‌بندی ضمیمه‌ای یا استخوان‌بندی آویزه‌ای نیز گفته می‌شود، گروه دوم از دو بخش دستگاه استخوان‌بندی بدن است که به اسکلت محوری پیوسته‌ است و از همین‌سبب آن‌را استخوان‌بندی ضمیمه‌ای می‌خوانند.

این استخوان‌بندی شامل کمربند شانه‌ای (Shoulder girdle یا Pectoral girdle) (کتف و ترقوه)، استخوان‌های اندام‌های فوقانی (Upper limbs) چپ و راست (بازو، زند بالایی، زند پایینی، استخوان‌های مچ دست، کف دستی و انگشتان)، کمربند لگنی (Pelvic girdle) و اندام تحتانی (Lower limbs) چپ و راست (ران، کشکک، درشت نی، نازک‌نی، استخوان‌های مچ پا، کف پایی و انگشتان) است، که در مجموع ۱۲۶ استخوان را در بر می‌گیرد.

استخوان‌های کمربند شانه‌ای (The Bones of the Shoulder Girdle): کمربند شانه‌ای (Pectoral یا Shoulder girdle)، مجموعه‌ای از استخوان‌هاست که اندام فوقانی را به اسکلت محوری متصل می‌کند. این استخوان‌ها هم‌چنین برای ماهیچه‌هایی که شانه‌ها و اندام‌های فوقانی را حرکت می‌دهند، پیوند ایجاد می‌کند. دو استخوان تشکیل‌دهنده کمربند شانه‌ای عبارتند از: استخوان کتف (Scapula) و استخوان ترقوه یا چنبر (Clavicle). از این دو استخوان، فقط استخوان ترقوه، توسط مفصل جناغی‌ترقوه‌ای (Sternoclavicular joint) با اسکلت محوری مفصل می‌شود.

استخوان‌های اندام‌های بالایی (Bones of the Upper Limbs): اندام‌های فوقانی که در اصطلاح عامیانه به آن دست گفته می‌شود، در کالبدشناسی انسان عبارت است از هردو مجموعه‌ی چپ و راست بازو (Arm)، زیر بغل (Axilla)، آرنج (Elbow)، ساعد (Forearm) و دست (Hand). از استخوان‌های اندام‌های فوقانی می‌توان به: استخوان بازو (Humerus)، استخوان‌های ساعد شامل زند زبرین (Radius) و زند زیرین (Ulna)، استخوان‌های مچ دست (Wrist) و استخوان‌های دست (Hand) شامل کف دست و انگشتان دست اشاره کرد.

استخوان‌های مچ دست (Wrist Bones)، که خُرده‌دست (Carpus) نیز نامیده می‌شود، شامل هشت استخوان کوچک (Carpal bones) است. این هشت استخوان عبارتند از: زورقی (Scaphoid)، هلالی (Lunate)، هرمی (Triquetral)، نخودی (Pisiform)، چهارپهلو (Trapezium)، ذوزنقه‌ای (Trapezoidium)، سَرسان (Capitate)، و چنگکی (Hamate). به‌ترتیب چهار استخوانچه نخست، در ردیف مبدائی مچ دست - از طرف شست به‌طرف انگشت کوچک - قرار دارد و چهار استخوانچه دیگر، در ردیف انتهایی مچ دست، از طرف شست به طرف انگشت کوچک.

استخوان‌های خرده‌دست طوری در کنار هم قرار گرفته‌اند که یک قوس را درست می‌کنند. تقعر این قوس به سمت قدام یا کف دستی است.

استخوان‌های دست (Hand Bones)، شامل هشت استخوان مچ دست (8 bones in the wrist) که در دو ردیف قرار دارند، پنج استخوان که کف دست را تشکیل می‌دهند (5 bones that form the palm)، و ۱۴ استخوان که دو انگشت شست و سایر انگشتان دست تشکیل می‌دهند (14 bones that form the fingers and thumb). استخوان‌های مچ دست کارپال (Carpals) نامیده می‌شوند، استخوان‌هایی کف دست را استخوان‌های کف‌دستی (Metacarpals) می‌گویند، و استخوان‌های انگشتان، استخوان بند انگشت (Phalanges) گفته می‌شود.

استخوان‌های لگن خاصره (The Bones of the Pelvis): لگن خاصره (Pelvis)، شامل کمربند لگنی (Pelvic girdle) در جلو و استخوان‌های خاجی (Sacrum) و دنبالچه (Coccyx) در پشت است.

کمربند لگنی حلقه‌ای از استخوان‌های متصل به ستون مهره‌ها است که استخوان‌های اندام‌های پایینی را به اسکلت محوری متصل می‌کند. این کمربند از دو استخوان بی‌نام (Hip bones)، که یکی در سمت چپ و دیگری در سمت راست بدن قرار داشته و در جلو به‌هم مفصل شده‌اند، ایجاد می‌شود. هر یک از استخوان‌های بی‌نام، استخوان بزرگ، پهن و نامنظم است که از قسمت میانی کمی تاب خورده‌ و از سه قسمت: استخوان تهیگاهی (Ilium)، استخوان نشیمنگاهی (Ischium)، و استخوان شرمگاهی (Pubis) تشکیل شده‌ است.

لگن‌های زن و مرد از چند جهت باهم متفاوت هستند. مردان برخلاف زنان دارای لگن خاصره باریک‌تری می‌باشند. در زنان، معمولاً هنگام حاملگی (بارداری) به‌دلیل این‌که بین دو استخوان بی‌نام کمی فاصله ایجاد می‌شود، لگن خاصره مقداری عریض‌تر است. این حالت که به‌وسیله هورمون‌های خاصی که موجب انعطاف‌پذیری لیگامنت‌ها می‌شوند، رخ می‌دهد که در دوران قاعدگی نیز وجود دارد ولی مقدار آن قابل توجه نیست. بنابراین، مدخل لگن در زن، به‌منظور تسهیل روند زایمان، گشادتر است. به‌طور کلی لگن زنان نسبت به مردان کوتاه‌تر و پهن‌تر می‌باشد و هم‌چنین، استخوان خاجی در زنان پهن‌تر است. زاویه قوس ناحیه‌ی شرمگاهی (The angle of the pubic arch)، در زنان بیش از ۹۰ درجه و در مردان کمتر از ۹۰ درجه می‌باشد.

استخوان‌های اندام‌های پایینی (The Bones of the Lower Limbs):

اندام تحتانی (پا یا لِنگ) شامل ران (Thigh)، ساق (Leg) و پیش‌پا (Foot) می‌شود، که استخوان‌های ران، زانو، ساق پا (درشت‌نی و نازک‌نی)، مچ پا، کف پا و انگشتان پا، استخوان‌های آن را تشکیل می‌دهند. استخوان ران (Femur)، بزرگ‌ترین استخوان بدن و تنها استخوان ناحیه ران (Thigh) است. این استخوان از بالا در ناحیه حفره حقه‌ای (Acetabulum) با استخوان لگن (Pelvis bone) و از انتها در ناحیه زانو (Knee) با استخوان درشت‌نی ساق پا (Tibia) و به‌وسیله رباط‌ها با نازک‌نی ساق پا (Fibula) و با کشکک (Patella) مفصل می‌شود. دو استخوان نازک‌نی و درشت‌نی در ساق پا قرار دارند. استخوان درشت‌نی بزرگ‌تر از نازکنی است و تقریباً تمام وزن بدن را تحمل می‌کند، استخوان نازک‌نی عمدتاً یک محل اتصال برای عضلات است و به حفظ تعادل کمک می‌کند. درشت‌نی و نازک‌نی مفصل مچ پا را با استخوان تالوس (یکی از هفت استخوان مچ پا) تشکیل می‌دهند. کشکک که معمولاً کاسه زانو نامیده می‌شود، یکی از چند استخوانی است که در هنگام تولد وجود ندارد. کشکک در اوایل کودکی برای حمایت از زانو برای راه رفتن و خزیدن شکل می‌گیرد.

استخوان‌های پیش‌پا یا قدم (Foot bones)، شامل استخوان‌های قوزک پا یا مچ پا (Tarsus)، استخوان‌های کف پا (Metatarsus) و استخوان‌های بند انگشتان یا پنجه‌ی پا (Phalanges) می‌شود.

پیش‌پا (Foot)، مفصل‌هایی را با پنج استخوان کف پا (Metatarsal bones) تشکیل می‌دهند. استخوان‌های کف پا را کف‌پایی (Metatarsal) می‌نامند. سپس هر استخوان کف پا با یکی از انگشتان پا مفصل می‌شود. هر انگشت پا سه بند دارد، به جز انگشت شست پا که تنها دو بند دارد. بنابراین، انگشتان پا از پنج Proximal phalanges، پنج Distal phalanges و چهار Middle phalanges تشکیل شده است.

در مچ پا (Ankle)، که بین کف پا و ساق پا واقع است، هفت استخوان وجود دارد که به‌نام‌های پاشنه (Calcaneus)، قاپ (Talus)، ناوسان (Navicular)، تاسی (Cuboid) و میخی‌های داخلی، میانی، و خارجی (3 Cuneiform bones) موسومند. استخوان‌های مچ پا را مچ‌پایی (Tarsal bones) می‌نامند.

قوس‌های کف پا (Foot Arches)، عبارتند از ساختارهای استخوانی-لیگامانی که در کف پا قرار دارند. در واقع، استخوان‌های کف پا (Metatarsals) همراه با رباط‌ها و تاندون‌ها هستند که این قوس را شکل می‌دهند. قوس‌های کف پا به سه گونه‌ هستند: قوس طولی داخلی (Medial longitudinal arch)، قوس طولی خارجی (Lateral longitudinal arch)، و قوس عرضی (Transverse arch).

راه رﻓﺘﻦ ﻧﻴﺎز اﺳﺎسی ﻫﺮ ﻓﺮد ﺟﻬﺖ ﺣﺮﻛﺖ از ﻳﻚ ﻣﻜﺎن ﺑﻪ ﻣﻜﺎن دﻳﮕﺮ اﺳﺖ. ﺑﺮای اﻳﻦ اﻣﺮ ﭘﺎ یکی از اﻧﺪام‌ﻫﺎی ﻣﻬﻢ ﺑﺪن اﻧﺴﺎن ﻣﺤﺴﻮب می‌ﺷﻮد، زﻳﺮا ﺳﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺟﺬب ﻧﻴﺮوﻫﺎی ﺑﺮﺧﻮرد ﭘﺎ ﺑﺎ زﻣﻴﻦ، ﺣﻔﻆ ﺗﻌﺎدل و اﻧﺘﻘﺎل ﻧﻴﺮوﻫﺎی ﺟﻠﻮﺑﺮﻧﺪه را ﺑﺮ ﻋﻬـﺪه دارد. در ﺣﻴﻦ راه رﻓﺘﻦ ﺑﻪ‌سمت جلو، ﻣﻌﻤﻮﻻً تحمل وزن از ﻧﺎﺣﻴﻪ‌ی خلفی ﺧﺎرجی ﭘﺎﺷﻨﻪ‌ی ﭘﺎ ﺷﺮوع ﺷﺪه، ﺑﻪ‌ﻃﺮف ﺟﻠﻮ در اﻣﺘﺪاد ﻃﺮف ﺧﺎرجی ﭘﺎ ﭘﻴﺶ رﻓﺘﻪ و در ﻧﺰدیکی اوﻟﻴﻦ ﻣﻔﺼﻞ ﻣﺘﺎﺗﺎرﺳﻮﻓﺎﻻﻧﮋﻳﺎل ﺧﺘﻢ می‌ﺷﻮد. در ﺣﻴﻦ راه رﻓﺘﻦ ﺑﻪ‌ﺳﻤﺖ ﻋﻘﺐ اﻳﻦ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﻤﻞ وزن ﺑﺮﻋﻜﺲ می‌ﺷﻮد. راه رﻓﺘﻦ ﺑﻪ‌ﺳﻤﺖ ﻋﻘﺐ ﻣﺜﻞ راه رﻓﺘﻦ ﺑﻪ‌ﺳﻤﺖ ﺟﻠﻮ، ﻓﻌﺎلیتی اﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺎی ﺷﺨﺺ ﻫﻤﻴﺸﻪ در ﺗﻤﺎس ﺑﺎ زﻣﻴﻦ اﺳﺖ. ﺑﻪ‌ﻃﻮر کلی راه رﻓﺘﻦ (ﺑﻪ‌ﺳﻤﺖ ﺟﻠﻮ ﻳﺎ ﻋﻘﺐ) می‌ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺎ ﻫﺪف ﺣﻔﻆ ﺗﻨﺪرستی ﺳﻴﺴﺘﻢ قلبی-ﻋﺮوقی ﺑﺪون رﻳﺴﻚ اﻋﻤﺎل ﻧﻴﺮوی زﻳﺎد ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺿﺮﺑﻪ ﺑﻪ اﻧﺪام‌های تحتانی انجام ﭘﺬﻳﺮد.

از دید بالینی، شکل و ساختار پا به‌مقدار زیادی به قوس کف پا بستگی دارد. در واقع می‌توان گفت قوس طولی داخلی مهم‌ترین ساختار حمایت‌کننده‌ی پا محسوب می‌شود؛ زیرا عملکرد اصلی قوس، جذب نیروهای عکس‌العمل زمین هنگام جابه‌جایی است. از این‌رو، محققان بر اساس قوس طولی داخلی کف پا، افراد را به سه گروه تقسیم می‌کنند: ۱- نرمال، که قوس پا آن‌ها وضعیت طبیعی دارد؛ ۲- قوس کم کف پا (کف پای صاف)؛ و ۳- قوس زیاد کف پا (کف پای گود). وضعیت غیرطبیعی پا بر اثر کاهش یا افزایش ارتفاع قوس و در نتیجه‌ی صاف‌شدن یا گودشدن کف پا، یک عامل مستعدکننده و حتی ایجادکننده‌ی اختلال عملکرد پا و اندام تحتانی در نظر گرفته می‌شود.


عملکرد دستگاه اسکلتی

نخستین عملکرد دستگاه اسکلتی فراهم کردن داربستی برای پشتیبانی و حفاظت از ارگان‌های بدن و محلی برای اتصال عضلات اسکلتی است. استخوان‌های اسکلت محوری به‌صورت یک پوسته‌ی سخت عمل می‌کنند که از ارگان‌های داخلی بدن در برابر آسیب نیروهای خارجی محافظت می‌کنند. استخوان‌های اسکلت ضمیمه امکان انعطاف‌پذیری در مفاصل را فراهم و از آن‌ها پشتیبانی می‌کنند و محلی برای اتصال عضلات را فراهم می‌کنند که اندام‌ها را به حرکت در می‌آورند.

نقش اسکلت در حرکت (Movement): سیستم حرکتی بدن انسان (Musculoskeletal system یا Locomotor system) مجموعه‌ای از بافت‌ها است که به بدن توانایی حرکت و جابه‌جایی می‌دهد. این سیستم از مجموعه‌استخوان‌ها (که به آن اسکلت می‌گویند)، عضلات، تاندون‌ها، لیگامان‌ها، مفاصل و دیگر بافت‌های همبندی تشکیل می‌شود. سازه‌ی اصلی سیستم حرکتی بدن انسان استخوان‌ها است. این استخوان‌ها با نظم مشخصی در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند تا سیستم اسکلتی را بسازند. این سازه یک ساختار محکم و مقاوم را ایجاد می‌کند تا دیگر ارگان‌ها و اعضای بدن به آن متصل شوند، یا بر روی آن قرار گیرند و یا در داخل آن. در بعضی قسمت‌ها مانند مغز یا قفسه سینه استخوان‌ها اعضای حیاتی بدن را محصور کرده و از آن حفاظت می‌نمایند.

دستگاه اسکلتی (مجموعه‌استخوان‌ها و مفاصل بدن) از طریق عضلات اسکلتی یا ماهیچه‌های مخطط که از دستگاه عصبی دستور می‌گیرند، در اعمال حرکتی دخالت می‌کنند.

اسکلت چگونه حرکت می‌کند؟ عضلات بدن انسان به استخوان‌ها متصل می‌شوند و عصب اطراف عضله به عضله سیگنال می‌دهد تا حرکت کند. هنگامی که سیستم عصبی دستور را به عضلات اسکلتی می‌فرستد، عضلات منقبض می‌گردد. این انقباض باعث حرکت در مفاصل بین استخوان‌ها می‌شود.

استخوان‌های دستگاه اسکلتی به‌عنوان محل‌های اتصالی برای عضلات اسکلتی بدن عمل می‌کنند. تقریباً هر عضله اسکلتی با نزدیک‌کردن دو یا چند استخوان به‌هم یا دور کردن دو یا چند استخوان از هم فعالیت می‌کند. برای به‌حرکت درآوردن استخوان‌ها عضلاتی بر روی آن‌ها متصل می‌شوند. هر عضله حداقل در دو محل مجزا به دو استخوان متفاوت متصل می‌شود. انقباض عضله موجب تغییر شکل آن شده و این تغییر شکل با انتقال نیرو به محل اتصال به استخوان‌ها موجب حرکت آن‌ها می‌شود. به این ترتیب استخوان‌ها می‌توانند وضعیت خود را نسبت به همدیگر تغییر دهند یا به‌عبارت دیگر حرکت کنند. این حرکت موجب می‌شود تا انسان بتواند بر محیط زندگی خود تاثیر گذاشته و آن را تغییر دهد. حرکت اندام‌های تحتانی از طریق اعمال نیرو بر زمین می‌تواند موجب تغییر مکان کل اسکلت بر روی زمین شود. به این ترتیب است که انسان راه می‌رود و جای خود را بر روی زمین تغییر می‌دهد.

مفاصل به‌عنوان نقاط محوری برای حرکت استخوان‌ها عمل می‌کنند. مناطقی از هر استخوان که عضلات به آن‌ها متصل می‌شود، برای حمایت از نیروهای اضافی ناشی از عضلات، بزرگ‌تر و قوی‌تر می‌شوند. به‌علاوه، حجم کلی و ضخامت یک استخوان که تحت فشار ناشی از تحمل وزن بدن است، افزایش می‌یابد.

نقش اسکلت در حفاظت از اندام‌های حیاتی (Protection: The Skeleton Protects Vital Organs): اسکلت کمک می‌کند تا بسیاری از اندام‌های حیاتی داخلی بدن از صدمات خارجی حفاظت شوند. مغز توسط استخوان‌هایی که بخشی از جمجمه هستند احاطه شده است و حفاظت می‌شوند. قلب و ریه‌ها در داخل حفره‌ی قفسه سینه قرار دارند و توسط این قفسه محافظت می‌شوند. ستون‌مهره‌ها ساختار حمایتی از نخاع را فراهم می‌کند.

خون‌سازی (Blood cell production): مغز قرمز استخوان در قالب فرآیندی به‌نام خون‌سازی سلول‌های قرمز و سفید خون را تولید می‌کند. مغز قرمز استخوان در فضای خالی درون استخوان‌ها که تحت عنوان حرفه مرکزی شناخته می‌شوند، یافت می‌شود. کودکان به نسبت وزن بدن خود، مغز قرمز استخوان بیش‌تری در مقایسه با بزرگسالان دارند، که ناشی از رشد و تکامل پایدار در بدن نوزادان است. میزان مغز استخوان قرمز در پایان دوران بلوغ کاهش می‌یابد و با مغز استخوان زرد جایگزین می‌شود.

ذخیره‌سازی (Storage): دستگاه اسکلتی انواع مختلفی از مواد ضروری برای تسهیل رشد و ترمیم بدن را در خود ذخیره دارد. ماتریکس سلولی دستگاه اسکلتی با ذخیره‌سازی و آزاد کردن یون‌های کلسیم به داخل خون به‌عنوان بانک کلسیم عمل می‌کند. سطوح مناسب یون‌های کلسیم در خون برای عملکرد مناسب دستگاه عصبی و دستگاه عضلانی ضروری است. سلول‌های استخوانی هم‌چنین استئوکلسین (هورمونی که به تنظیم قند و چربی خون کمک می‌کند) را ترشح می‌کنند. مغز استخوان زرد در داخل حفره استخوان‌های بلند برای ذخیره‌سازی انرژی به‌شکل چربی استفاده می‌شود. در نهایت، مغز استخوان قرمز مقداری آهن را به‌شکل مولکول فریتین در خود ذخیره می‌کند و از این آهن به‌شکل هموگلوبین در سلول‌های خون استفاده می‌کند.


مفصل‌ها و رباط‌ها

مَفصَل یا بندگاه (Joint)، محل و هم‌چنین وسیله‌ی اتصال دو یا چند استخوان مجاور باهم است، که برای حرکت و پشتیبانی استخوان‌ها ساخته شده است. تمام حرکاتی که توسط انسان صورت می‌گیرد بدون وجود مفصل انجام‌پذیر نیست. مفصل قسمت مهمی از بدن است و اصول بسیار دقیقی در ساختار مفصل به‌کار رفته است تا توانایی حرکت برای انسان به‌وجود بیاید.

مفصل‌ها بر اساس ساختار (Joints by structure) و عملکرد (Joint function یا Range of motion) تقسیم‌بندی می‌شوند. دسته‌بندی ساختاری بر پایه‌ی گونه‌ی بافت پیونددهنده‌ای انجام می‌شود که استخوان‌ها را به‌هم پیوند می‌دهد. در دسته‌بندی ساختاری سه گونه مفصل شناخته می‌شود: مفصل رشته‌ای یا لیفی (Fibrous joint)، مفصل غضروفی (Cartilaginous joint)، و مفصل زلاله‌ای (Synovial joint).

هم‌چنین از لحاظ کارکردی، مفصل‌ها را می‌توان بر پایه میزان آزادی حرکت آن‌ها دسته‌بندی کرد: مفاصل غیرمتحرک (Synarthrosis)، مفاصل نیمه‌متحرک (Amphiarthrosis) و مفاصل متحرک (Diarthrosis).

دسته‌بندی کارکردی (Functional classification): چنان‌که در بالا گفته شد، مفصل‌ها را - از نظر کارکردی - می‌توان به سه گروه دسته‌بندی نمود:

۱- مفاصل غیرمتحرک (Immovable joints) که Synarthrosis یا مفصل لیفی (Fibrous joint) نامیده می‌شوند، گونه‌ای از مفصل‌ است که در آن دو سر استخوان به‌وسیله بافت‌های رشته‌ای به یکدیگر می‌چسبند. این مفصل‌ها فاقد حرکت بوده یا دارای حرکت کمی هستند. در این مفاصل دو سر استخوان‌ها به توسط غضروف یا رباط به‌هم متصل شده و عملاً حرکتی بین دو استخوان وجود ندارد (بیش‌تر مفاصل رشته‌ای غیرمتحرک هستند)، مانند: مفصل بین استخوان‌های جمجمه، مفصل‌بندی بین دندان‌ها و آرواره یا فک (Articulations between the teeth and the Mandible)، و مفصل بین اولین جفت دنده‌ها (First pair of ribs) و جناغ (Sternum).

۲- مفاصل نیمه‌متحرک یا بندگاه نیمه‌جُنبا (Amphiarthrosis) گونه‌ای از مفصل است که در آن، استخوان‌های تشکیل‌دهنده‌ی مفصل توسط بافتی دیگر به یکدیگر چسبیده‌اند و نمی‌توانند به‌خوبی نسبت به‌هم حرکت کنند.

این مفاصل محل اتصال استخوان‌هایی هستند که از غضروف شفاف یا غضروف رشته‌ای تشکیل شده‌اند و تحرک جزئی دارند و قادرند نیروهای واردشده را بین استخوان‌هایی که توسط لافت فیبری-غضروفی یا شیشه‌مانند (هیالین) متصل‌اند، پخش کنند.

نمونه‌هایی مفصل‌هایی که باعث حرکت اندکی می‌شوند، عبارتند از: مفاصل بین دو مهره‌ی کمری یا مفصل بین استخوان‌های درشت‌نی و نازک‌نی در ناحیه زانو و یا التصاق شرمگاهی (Pubic symphysis) کمربند لگن خاصره، که یک مفصل غضروفی است که از اتصال دو استخوان بی‌نام (Hip bone) در جلو از قسمت سطح داخلی تنه شرمگاهی‌های چپ و راست ایجاد می‌گردد.

۳- مفاصل متحرک (Diarthrosis)، که مفاصل زلاله‌ای یا مفاصل سینوویال (Synovial joints) نیز نامیده می‌شوند، مفصل‌های ویژه‌ای هستند که امکان حرکت نسبتاً آزاد و کامل استخوان‌ها را فراهم می‌کنند، مانند: مفصل‌های شانه، آرنج، زانو و مچ دست و پا.

دسته‌بندی ساختاری (Structural classification): از لحاظ ساختاری، مفصل‌ها به‌سه دسته‌ی لیفی (Fibrous joint)، غضروفی (Cartilaginous joint) و زلاله‌ای (Synovial joint) تقسیم می‌شوند، که در واقع این ساختارها نمایانگر گونه‌ی بافت پیونددهنده‌ای استخوان‌ها هستند.

مفصل رشته‌ای (Fibrous joint): مفصل‌هایی که در این دسته قرار می‌گیرند مفصل‌هایی هستند که ماده متصل‌کننده‌ی دو استخوان بافت همبند رشته‌ای (لیفی) است و به این خاطر به آن‌ها مفصل رشته‌ای (Fibrous) یا مفصل لیفی گفته می‌شود. به بیان دیگر، بین مفصل‌بندی مفصل‌هایی لیفی، بافت نازک همبند (Thick Connective tissue) است و به‌همین سبب بیش‌تر مفصل‌های لیفی نه همه‌ی آن‌ها غیرمتحرک (Immovable یا synarthroses) هستند. بنابراین، این مفصل‌ها عملاً بدون حرکت یا خیلی کم‌حرکت بوده و از این‌رو به آن‌ها مفاصل غیرمتحرک یا ثابت می‌گویند. مفصل‌های رشته‌ای به مرور زمان استخوانی شده و در نتیجه دو استخوان مجاور کاملاً باهم یکی می‌شوند و در این صورت به آن پیوسته‌استخوانی (Synostosis) می‌گویند. به‌هر حال، سه نوع مفصل رشته‌ای وجود دارد:

    ۱- درزها (Sutures)، مفصل‌های غیرمتحرک هستند که بین استخوان‌های جمجمه وجود دارند و آن‌ها را به‌هم متصل می‌کنند. این مفصل‌ها دارای لبه‌های دندانه‌دار (serrated edges) هستند که با فیبرهای بافت همبند کاملاً درگیر (قفل) می‌شوند. این درزها، در دوران جنینی فضاها بزرگ بوده و امکان حرکت (هنگام زایمان) و جا بازکردن (به‌دلیل رشد مغز در دوران نوزادی) را می‌دهد و بعدها به‌صورت خطی نازک باقی می‌مانند. با بالارفتن سن بافت لیفی باقی‌مانده هم تحلیل رفته، استخوانی می‌شود که این فرایند کرانیوسینوستوز (Craniosynostosis) نام دارد.

    ۲- نوع چفتی (Gomphosis) مفاصل لیفی غیرمتحرک میان ریشه‌ی دندان‌ها هستند که جایگاه‌های آن‌ها حفره‌های‌ استخوانی‌ (Tooth sockets یا Dental alveolus) می‌باشد و روی استخوان‌های آرواره‌ها - فک پایین (Mandible) و فک بالا (Maxilla) - قرار دارند.

    ۳- نوع بندی (Syndesmosis)، مفصل‌های هستند که بین استخوان‌های بلند بدن وجود دارند و این استخوان‌ها را توسط رباط‌ها یا لیگامان‌ها (Ligaments)، که گروهی از بافت‌های فیبرمانند هستند، به‌هم متصل می‌کنند و مقدار کمی حرکت را میسر می‌سازند. مفصل دور یا مفصل ديستال (Distal joint) بین درشت‌نی (Tibia) و نازک‌نی (Fibula) یک نمونه از این نوع مفصل (یا نوع بندی = Syndesmosis) است.

مفصل غضروفی (Cartilaginous joint): مفصلی است که ماده‌ی اتصال‌دهنده‌ی بین دو استخوان از جنس غضروف است. به این مفاصل آمفی‌آرتروز (Amphiarthrosis) نیز می‌گویند. یک مفصل غضروفی، از غضروف هیالن (Hyaline cartilage) که غضروف شفاف یا غضروف شیشه‌ای نیز گفته می‌شود یا غضروف لیفی همراه با غضروف هیالن تشکیل شده است و این مفصل نسبت به مفصل لیفی، تحرک بیش‌تری دارد، اما در مقایسه با مفصل زلانه‌ای از حرکت کمتری برخوردار است. با این حال، دو نوع مفصل غضروفی وجود دارد:

    ۱- مفصل غضروفی اولیه (Synchrondosis)، که یک مفصل غضروفی غیرمتحرک است، که در آن، بخش‌های استخوانی از طریق غضروف هیالن به یکدیگر متصل می‌گردند. به‌عنوان مثال، مفصل غضروفی بین حفت‌دنده‌های اول (به‌جز دنده اول) با استخوان جناغ (The joint between the first pair of ribs and the sternum).

    ۲- مفصل غضروفی ثانویه (Symphysis)، دربردارنده‌ی یک غضروف لیفی فشرده (Compressable fibrocartilaginous) است که دو استخوان را به‌هم متصل می‌کند. به‌سخن دیگر، در این مفصل، علاوه بر غضروف هیالن، غضروف لیفی (فیبری) نیز وجود دارد. سطوح مفصلی از غضروف هیالن پوشیده شده که به‌واسطه‌ی دیسک یا بالشتکی از غضروف فیبری به‌هم متصل می‌‌گردند. این گونه مفاصل که در خط وسط بدن وجود دارند، اجازه‌ی اندک حرکت را می‌دهند. از نمونه‌های این مفاصل می‌توان به دو مورد چون: مفاصل بین مهره‌ای جلویی که میان جسم مهره‌ها (Vertebrae) به‌واسطه دیسک‌های بین مهره‌ای (Intervertebral discs) ایجاد می‌گردد و مفصل بین دو استخوان عانه یا استخوان شرمگاهی (Pubis) از استخوان بی‌نام (Hip bone) که التصاق شرمگاهی (Pubic symphysis) را تشکیل می‌دهند اشاره کرد.

مفصل زلاله‌ای (Synovial joint)، که دیارتروز (Diarthrosis) نیز خوانده می‌شود، توسط حضور یک پوشینه‌ی مفصلی یا کپسول مفصلی (Articular capsule یا Joint capsule) بین دو استخوان مفصل‌شده مشخص می‌شود. به‌عبارت دیگر، مَفصل زلاله‌ای یا مفصل سینوویال، مفصل ویژه‌ای است که در پوشینه‌ی مفصلی قرار دارد که زلاله را در بر می‌گیرد و امکان حرکت نسبتاً آزاد استخوان‌ها را فراهم می‌کند. سطوح استخوان در مفصل زلاله‌ای با پوشش غضروف مفصلی (Articular cartilage) محافظت می‌شود. مفاصل زلاله‌ای اغلب با رباط‌های اطراف آن، حمایت و تقویت می‌شوند که حرکت محدود آن‌ها باعث جلوگیری از آسیب می‌شود. این مفاصل، از نظر شکل سطوح مفصلی شش نوع هستند که عبارتند از:

    ۱- مفصل مسطح (Plane joint)، که مفصل لغزنده (Sliding Joint یا Gliding joint یا Arthrodial joint) نیز نامیده می‌شوند، نوعی مفصل زلاله‌ای است که در آن سطوح متقابل پهن بوده یا فقط دارای انحنای خفیفی هستند. سطوح این مفصل مسطح بوده و فقط اجازه حرکت به‌سمت جلو و عقب را دارا می‌باشد. حرکت در این مفصل به‌صورت خطی صورت می‌گیرد، نه زاویه‌ای و معمولاً حرکت در این مفاصل به‌صورت محدود انجام می‌شود (حرکت کمی دارند). استخوان‌ها در این‌گونه مفاصل توسط رباط‌های بسیار قوی به‌هم متصل شده است، مانند مفاصل بین استخوانچه‌های مچ دست و پا یا مفاصل بین‌مهره‌ای (Intervertebral joints).

    ۲- مفصل لولایی (Hinge joint یا Ginglymus)، که فقط در یک محور حرکت می‌کند. هم‌چنین در این مفصل، تنها حرکات تاشدن یا بازشدن حول محور فرونتال انجام می‌شود. بنابراین، این‌گونه مفاصل مثل لولا فقط در یک جهت اجازه خم‌شدن (Flexion) و راست‌شدن (Extension) را می‌دهند، مانند مفاصل آرنج و انگشتان دست.

    ۳- مفصل پاشنه‌ای (Pivot joint)، که به آن مفصل محوری، مفصل آسه، مفصل مداری و مفصل استوانه‌ای هم (Trochoid joint یا Rotary joint یا Lateral ginglymus) گفته‌اند، نوعی از مفصل زلاله‌ای است که در آن، یک استخوان حول محور مرکزی استخوان دیگر می‌چرخد، مانند مفصل بین مهره‌های اول و دوم گردن (مهره‌ی اطلس و مهره‌ی آسه)، که امکان جرخیدن سر (Rotation of the head) را فراهم می‌کند.

    ۴- مفصل لقمه‌ای (Condyloid joint یا Condylar یا Ellipsoidal یا Bicondylar)، گونه‌ای از مفصل زلاله‌ای است که در آن، انتهای برجسته یکی از استخوان‌ها که بیضی‌شکل است در حفره استخوان دیگر که آن‌هم بیضی شکل است قرار می‌گیرد. این مفصل‌ها تقریباً کلیه حرکات به استثنای حرکات چرخشی در حول محور عمودی را انجام می‌دهند (A condyloid joint allows for circular motion, flexion, and extension). مفصل مچ دست بین استخوان‌ زند زبرین (Radius) ساعد و استخوان‌های مچ دست (Carpal)، یکی از نمونه‌های این‌ گونه مفصل است.

    ۵- مفصل زینی (Saddle joint)، نوعی مفصل زلاله‌ای است شبیه به زین اسب که امکان حرکت در جهات مختلف را امکان‌پذیر می‌سازد، اما بدون چرخیدن (A saddle joint allows for flexion, extension, and other movements, but no rotation). دو استخوان مجاور در این مفصل مانند زین اسب در هم فرورفته‌اند و به‌صورت محدب و مقعر بر روی یکدیگر قرار می‌گیرند، مانند اولین استخوان کف دست با استخوان ذوزنقه‌ای در مچ.

    ۶- مفصل توپی یا مفصل گوی و کاسه‌ای (Ball and socket joint)، که نام دیگر آن مفصل کُرَوی (Spheroidal joint) می‌باشد، نوعی مفصل زلاله‌ای است، که سر یک استخوان به شکل کره و سر استخوان دیگر به شکل یک کاسه است و این دو استخوان در یکدیگر فرومی‌روند، مانند مفصل هیپ (Hip joint) و مفصل شانه (Shoulder joint). دامنه حرکتی این مفصل حول سه محور صورت می‌گیرد و دارای قابلیت حرکتی بسیار زیاد می‌باشد: تا شدن یا بازشدن، دور شدن یا نزدیک شدن، و حرکات چرخشی در این مفصل انجام می‌شود.


[] يادداشت‌ها




[] پيوست‌ها


...


[] پی‌نوشت‌ها

فرهنگ فارسی معین، سرواژه‌ی «اسکلت»


[] جُستارهای وابسته






[] سرچشمه‌ها







[] پيوند به بیرون

[۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]

رده‌ها │ پزشکی │ کالبدشناسی │ استخوان‌شناسی │ دستگاه اسکلتی