|
ناقصسازی جنسی زنان در ایران
فهرست مندرجات
.
از «تراژدی تن» تا «تیغ و سنت»
موضوع ختنهی دختران یا ناقصسازی جنسی زنان (Female genital mutilation) چند سالی بیش نیست که در سطح جهان و بسیار کمتر و تازهتر در ایران مطرح میشود. شاید اگر خانم نوال سعداوی[٢] در کتاب مشهور خود «چهرهی عریان زن عرب»، از این جنایت هولناک در آفریقا و مصر خبر نمیداد، هنوز این عمل شنیع و جنایتکارانه علنی و با اَشکال مختلف در سراسر جهان از جمله ایران انجام میشد.
با اینحال، هرچند ششم فوریه روز جهانی مبارزه با معضل ناقصسازی جنسی زنان است، بر اساس اعلام رسمی سایت سازمان جهانی بهداشت، سالانه ۱۵۰ میلیون زن در کل دنیا نقص عضو میشوند و سالانه ۲ تا ۳ میلیون دختر در جهان، که اغلب آنها ۵ تا ۱۰ ساله هستند، این عمل جنایتکارانه را - بهویژه در آفریقا و آسیا - تجربه میکنند. بنابراین، به گفتهی رایحه مظفریان مکارمی «در هر ۱۱ ثانیه یک دختر در دنیا ختنه میشود».
ناقصسازی جنسی زنان که دو واژهی «مثلهکردن» و «ختنهی دختران» نیز برای این عمل بهکار میرود، بر اساس کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت، معلولیت بهحساب میآید که در ایران نیز پذیرفته شده است. رد پای ناقصسازی جنسی زنان ایران در سنتهای مردم است، نه مذهب. زیرا، به مذهب خاصی ارتباط ندارد و در جایی از قرآن دیده نمیشود که آمده باشد ختنه زنان باید انجام شود و دین اسلام بههیچوجه ختنهی دختران را توصیه نمیکند و این کار میراث اعراب هم نیست و همچنین اجماعی در این زمینه از سوی علمای دینی وجود ندارد و با وجود برخی موافقتها، مخالفتهایی که با آن صورت گرفته است، بنا به مادهی ٦٦۴ قانون مجازات اسلامی - که در بخشی با عنوان اعمال آسیبزا آمده است - ناقصسازی جنسی زنان نوعی خشونت است. در این ماده - مصوب ۱۳۹۲ - آمده است: «قطع و از بینبردن هر یک از دو طرف اندام تناسلی زن، موجب نصف دیهی کامل زن است و قطع و از بینبردن بخشی از آن، بههمان نسبت دیه دارد.» در این حکم فرقی میان باکره و غیر باکره، خردسال و بزرگسال، سالم و معیوب از قبیل رتقأ و قرنأ نیست.
افزون بر این ماده، مواد دیگری از همین قانون هم به مباحث مشابهی پرداختهاند: بهطور مثال: مادهی ۷۰۴: «از بینبردن قدرت انزال یا تولید مثل مرد یا بارداری زن و یا از بین بردن لذت مقاربت زن یا مرد، موجب ارش است.» یا مادهی ۷۰۷: «از بینبردن کامل قدرت مقاربت، موجب دیهی کامل است.» و یا مادهی ۷۰۸: «از بینبردن یا نقص دائم یا موقت حواس یا منافع دیگر مانند لامسه، خواب و عادت ماهانه و نیز بهوجود آوردن امراضی مانند لرزش، تشنگی، گرسنگی، ترس و غش، موجب ارش است.» در مادی ۴۴۹ آمده: «ارش» دیهی غیرمقدر است که میزان آن در شرع تعیین نشده است و دادگاه با لحاظ نوع و کیفیت جنایت و تأثیر آن بر سلامت مجنیعلیه و میزان خسارت وارده با در نظر گرفتن دیهی مقدر و با جلب نظر کارشناس میزان آنرا تعیین میکند. مقررات دیهی مقدر در مورد ارش جریان دارد، مگر اینکه در این قانون ترتیب دیگری مقرر شود.
با وجود این، در برخی از مناطقی ایران، این کار، با پیروی از سنت دیرینهی مردم، مخفیانه صورت میگیرد. بهگفتهی مظفریان، در ٦ استان ایران از جمله هرمزگان، لرستان، ایلام، کرمانشاه، آذربایجان غربی و خوزستان اثرات و رد پای ناقصسازی جنسی زنان به نسبتهای مختلف ثبت شده است. تنها در قشم به دلیل اعتقاد به کلیشههای جنسیتی، ۸۳ درصد زنان قشم ختنه شدهاند.
فاطمه کریمی، نویسنده و فعال حقوق زنان، که در سال ۱۳۶۰ در کرمانشاه زاده شد، در کتاب «تراژدی تن»، بهموضوع «ختنهی زنان» میپردازد. این کتاب در سال ۱۳۸۹ توسط نشر روشنگران و مطالعات زنان منتشر شده و در سال ۱۳۹۰ تندیس صدیقهی دولتآبادی را بهعنوان کتاب شایسته سال بهخود اختصاص داده است. او میگوید: «موضوع ختنهی زنان بخشی از مسائل زنان کرد است. تاکنون روی دو موضوع (ختنهی زنان و دیگری چندهمسری) کار کردهام. تفسیرها و تناقضهای موجود در این دو موضوع که در هر دو جا به نفع مردان و بهضرر زنان صورت گرفته است برایم جالب و قابل توجه بود. در مورد ختنهکردن زنان، تفسیرها و احادیث حاکی از آن هستند که زنان، مهر شیطانند. میل جنسی فراوان آنها اگر کنترل نشود میتواند عضو مذکر خانواده را با مشکل مواجه کند. اما هنگامی که نوبت به مسئلهی چندهمسری میرسد، زنان تبدیل به موجودات فرشته گونهای میشوند که میتوانند بهراحتی فرد دیگری را بپذیرند. زن، مظهر ناز و مرد، مظهر نیاز میشود. در این مسئله بر میل جنسیِ بیشتر مردان بر زنان تأکید میشود.»
خانم زینت دریایی در کتاب خاطرات خود، «در گرگ و میش راه»، اظهار میدارد که: «در ایران، در پارهای از مناطق ختنه زنان رواج دارد. در منطقه قشم مردم معتقدند که دختران در سنین پنج تا هفت سال، همانند پسران باید ختنه شوند و این عمل را ماماروستاها انجام میدهند. برای اینکه محل عمل عفونت نکند، داروی محلی میگذارند. مردم این منطقه بر این تصورند که دختر و پسر تا ختنه نشدهاند، نمیتوانند نماز بخوانند. چه دختر و چه پسر تا ختنه نشود مکتبخانهها قبولش نمیکنند. بههر حال، دخترها زود خوب میشوند. اگر همه کلیتوریس را بر ندارند خیلی زخمی نمیشوند، سه چهار روزه خوب میشوند. البته ماماهای قدیمی به کارشان وارد بودند. من نشنیدم در قدیم دختری از عفونت ختنه مرده باشد. اما ماماروستاهای جدید مثل قدیمیها خبره نیستند. یک روز دختری را آوردند پیش من که موقع ختنه، یکی از رگهایش بریده شده بود. اگر این دختر را به بیمارستان نمیرساندیم میمرد. با اینحال، ختنه، روی رابطهی جنسی تأثیر منفی میگذارد. من کشف کردم بعضی زنها از موضوع ارضا جنسی آگاهی ندارند... زمانیکه مامایی میکردم میدیدم بعضی زنها کلیتوریس ندارند. وقتی با آنها صحبت میکردم، میدیدم بعضی اصلاً احساس لذت جنسی ندارند، چه برسد به نقطهی اوج. من چون خیلی به این موضوع فکر میکردم با چند نفر حرف زدم و متوجه شدم که تعداد کمی از زنها به مرحله ارضا رسیده بودند، بقیه اصلاً نمیدانستند چنین مرحلهای در زن هم هست. یکی دوتایشان که آگاه شدند بعداً به من گفتند: «از وقتی متوجه این قضیه شدیم دیدیم که میشود.» آنهایی که کلیتوریس را از دست دادهاند، خیلی سخت به مرحله ارضا جنسی میرسند و آنهایی که از نقطهی اوج آگاه شدهاند، بالاخره به آن مرحله میرسند... مردها که اصلاً به این مسایل توجه ندارند. فقط خودشان ارضا میشوند و میروند. از این رفتار حالت بدی به زن دست میدهد. بعضی از این زنها بعد از اینکه مرد رفت با خودارضایی به آن مرحله میرسند... اینجا هیچ زنی با مردش آنقدر راحت نیست که از این چیزها صحبت کند. زنها در این مورد مطلقاً با مردشان و حتی با زن دیگر صحبت نمیکنند. برای من هم خیلی سخت بود بهخودم بقبولانم که از این موضوع با بعضی زنها حرف بزنم».
رایحه مظفریان، کارشناس ارشد جامعهشناسی، نیز در مقالات متعددی خود پیرامون ختنهی زنان پرداخته است. آنچه در زیر میآید، یکی از مقالات او زیر عنوان «ختنه دختران؛ مطالعه موردی شهرستان قشم» (Female Genital Mutilation in Qeshm) است که در فصلنامهی ایرانشناسی «ایراننامه» به نشر رسیده است.
- رایحه مظفریان، کارشناسی ارشد جامعهشناسی را از دانشگاه شیراز دریافت کرد. آثار او عبارتند از: تجسم مانا: آثار از هدایتالله یوسفی (شیراز: تختجمشید، ۱۳۸۷). او در پیشگفتار کتاب «تیغ و سنت» مینویسد: «در حالیکه بشر پا به قرنی نوین و متحول گذاشته است، هنوز با مشکلاتی چون قتلهای ناموسی، شکنجهکردن در زمان آمیزش جنسی، ختنه یا ناقصسازی جنسی زنان و دختران، بهرهگیری اجباری جنسی و انواع دیگر ستم بر زنان حادث میشود.
تلاش سازمانهای بینالمللی برای رفع خشونت، روز به روز افزایش مییابد.
ایران نیز همچون بعضی از کشورهای جهان در اجرا و یا وضع قوانین با نواقصی مواجه است و نیازمند رفع هرگونه ستیز و جنگ است. این ممکن نمیشود مگر اینکه کسانی که شاهد آزار، آسیب، خشونت، تجاوز و انواع دیگری از سؤاستفاده بر زنان هستند، سکوت خود را بشکنند و با تلاش و عمل، تغییراتی را ایجاد کنند. این تحولات حتی اگر کند صورت گیرد، میتواند قدمی موثر باشد و دری را برای آرامش زنان باز کند.
در گوشه و کنار، در وسایل ارتباط جمعی، در حاشیهی اخبار، در روزهای جهانی دفاع از حقوق زنان، مبارزه با «ختنه دختران»، مبارزه با هرگونه تبعیض و خشونت علیه زنان و... گهگاه خبرهایی از «ختنهی دختران» و آمارهای غیررسمی از ایران بهخصوص منطقهی کردستان بهگوش میرسد. در حالیکه باید توجه داشت که زنان کرد قربانی چنین فاجعهای نیستند، بلکه مناطق وسیعی از غرب و جنوب ایران نیز هر روز قربانیانی از این دست را بهکام «ختنه» و مرگ میسپارد.
در گفتگو با افراد مختلف (حتی تحصیلکردهها، ماماها و پرستاران) پیرامون «ختنهی زنان»، این نتیجه حاصل شد که بیشتر آنها اطلاع چندانی از این جنایت و ارتکاب آن در مناطقی از ایران ندارند. این بیاطلاعی از کجا ناشی میشود؟
با توجه به اطلاعات بهدست آمده، «کتب پزشکی تا زمان حاضر جنسیت را موضوع علم خود قرار ندادهاند، تنها اعضایی چون مجرای تناسلی، رحم و تخمدان که مستقیماً با تولید نسل در ارتباطاند، قابل بررسی قلمداد شدهاند، حال آنکه کلیتوریس عضوی است که بههمان ترتیب که توسط جامعه طرد و فراموش شده، در علم طب نیز مورد فراموشی و بیتوجهی قرار گرفته است.
با توجه به اهمیت روابط جنسی، در دورهای که دانش مردم ارتقأ پیدا کرده است، هنوز کسانی هستند که متعصبانه بهقطع عضو جنسی زنان دست میزنند و بخشی از احساسات و غریزهی جنسی زن را در همان دوران کودکی عقیم میکنند، بدون توجه به آنکه حقوق زن در جامعهی جهانی امروز با قرون گذشته فرق کرده است. اعضای بدن انسان بدون هدف و بهطور اتفاقی بهوجود نیامده است. وجود کلیتوریسClitoris در بدن زن برای این نبوده است که در اوایل زندگیش بریده و قطع شود. این عضو نقش تأمین لذت جنسی زنان را دارد. بنابراین چنین لذتی برای زنان امری طبیعی و مشروع است.
گرچه مرتکبین ناقصسازی جنسی زنان آن را اقدامی برای محدود کردن میل جنسی زنان میدانند ولی این عمل در واقع مانع ارضأ جنسی است، در حالیکه میل همچنان باقی است.»
با آنکه گهگاه در ایران خبرهایی از ختنهی دختران و اجرای این سنّت ظالمانه، بهویژه در کردستان و جزایر و بنادر خلیج فارس، بهگوش میرسد، با اینحال، قاطبهی مردم اطلاع چندانی از این جنایت ندارند، شاید به این دلیل که تا کنون جنسیت کمتر موضوع کتابهای پزشکی قرار گرفته و در مورد زنان فقط مجاری تناسلی و رحم و تخمدان، در ارتباط مستقیم با تولید مثل، مورد بررسی قرار گرفته است. در این کتابها، کمتر کلیتوریس (clitoris) یا بخشی از اندام جنسی زن مورد توجّه قرار گرفته، تا آنجا که این عضو مطرود و تقریباً فراموش شده میباشد. حتی فروید آن را اندام نرینه یا مذّکر توصیف کرده و نقش جنسی آن را متعلق به دوران کودکی دانسته است.
با قطع این عضو جنسی، که نقش تأمین لذت طبیعی و مشروع جنسی زنان را برعهده دارد، بخشی از احساسات و غرایز جنسی آنان از بین میرود. هنوز شماری از مادران از بیم به شوهر نرفتن دخترشان یا براثر پافشاری خانوادهی شوهر به این عمل دست میزنند و برخلاف گذشته، دختر را دور از چشم دیگران نزد دایه میبرند. ختنهشوندگان نیز تمایلی به آشکار کردن آن ندارند و از اینرو، جمعآوری آمار دقیق کار آسانی نیست.
ختنهی دختران که با هدف محدود کردن میل جنسی زنان انجام میگیرد، سبب بروز عوارض جسمی و روانی میشود و ترس و عدم امنیت را در وجود دختران خُردسال نهادینه میکند. در بعضی مناطق، دخترانی را که به سن معینی رسیدهاند، بهطور جمعی در چارچوب مناسک ویژه «به زن تبدیل میکنند.»
ختنه را در زبان انگلیسی Circumcision، مرکّب از دو واژهی Circum بهمعنی دُور و اطراف و cædere بهمعنی بریدن، و در زبان عربی «ختان الاناث» مینامند. در متون انگلیسی، از بریدن آلت تناسلی یا ناقصسازی جنسی زنان بهصورت “Female Genital Mutilation” (FGM) نام برده میشود. «ختنه در آغاز بهعنوان یک نشانه قبیلهای بین افراد غیر متمدن آغاز شد و قبایل گوناگون بهوسیلهی ختنهشدن از یکدیگر تشخیص و تمیز داده میشدند... در این صورت، این رسم زمانی در میان افراد بشر شکل گرفته که هنوز بهشکل لخت و بدون لباس زندگی میکردهاند. خالکوبی روی بدن و کشیدن دندان نیز نشانههای دیگر برای تمیز و شناسایی بوده است.»[٣] «وجود ختنه در میان اعراب بادیهنشین از دیرباز معمول بوده و آنان بخشی از آلت تناسلی فرزندانشان را در راه خدا قربانی میکردند.»[۴] بنابراین عمل ختنه به قبل از اسلام و زمان موسی بر میگردد و در میان مردم مصر و دیگر اقوام سامی معمول بوده است.
در زمینهی «ختنهی زنان و میل جنسی»، محمود غریم و رشدی عمار از دانشکده طب عینالشمس قاهره پژوهش ارزشمندی بر روی ٦۵۱ زن که در کودکی ختنه شده بودند انجام دادند و نتایج آنرا در سال ۱۹٦۵ در مصر منتشر کردند. سعداوی نتایج این بررسی را بهصورت زیر خلاصه نموده است: ۱) اثرات زیانبخش ختنه شامل شوکهای جنسی در دختران جوان، قدری کاهش در میل جنسی و مانع از رسیدن به اوج لذّت جنسی در زنان است. ۲) هنوز بسیاری هستند که معتقدند با قطع کلیتوریس و تخفیف میل جنسی دختر به حفظ بکارت و نجابت او تا زمان ازدواج کمک میکنند. ۳) این که ختنهی دختران از ابتلا به بیماری سرطان اعضای تناسلی میکاهد توهمی بیش نیست. ۴) ختنه زنان بههر شکل و درجه، بهویژه نوع افراطی آن معروف به «ختنه فرعونی یا سودانی»، موجب تورم، خونریزی و اختلال در مجاری ادرار میشود. ۵) استشها یا خوداِرضایی جنسی دختران در افراد ختنهشده کمتر از ختنهنشده بوده است».[۵]
شرایط حاکم بر وضعیت دختربچهها بیشتر ناشی از پیش داوریهای مغرضانهایست که در فرهنگ و رسوم خانواده ریشه دارد. بهعنوان مثال، تولد نوزاد پسر را جشن میگیرند، در حالیکه تولد نوزاد دختر را با دید منفی تلقی میکنند. داستانها و مَثَلهای بسیار حاکی از غروری است که تولد نوزاد پسر با خود همراه میآورد و سایه اندوهیست که با آمدن نوزاد دختر همراه میشود. شادی خاقانی (۵۲۰ تا ۵۹۵ هجری قمری) در مرگ دخترش نمونهای از افراط در چنین طرز تفکّر است:
سـرفکنده شـدم چو دختـر زاد | بر فلک سـرفراختـم چـو برفـت | |
بودم از عجـز چـون خـر اندر گِل | بر جهان اسـب تاختم چو برفت | |
عمـر ثانی شـناختم چـو برفت | ماتـم عمـر داشـتم چـو رسـید | |
دولتش نام سـاختـم چـو برفت | محنتـش نـام خواسـتم کـردن |
ختنهی دختران یا ناقصسازی جنسی زنان همچنان در بسیاری از نقاط جهان دیده میشود. در سال ۲۰۰۳، شیوع ختنهی دختران در کشورهای سودان، اتیوپی و سومالی تا ۹۰ درصد بوده[٦] و بنابر گزارش صندوق بینالمللی اضطراری کودکان ملل متحد (یونیسف) در سال ۲۰۰۵، بالاترین آمار ناقصسازی جنسی زنانِ ۱۵ تا ۴۹ سال متعلق به کشورهای آفریقایی گینه ۹۹، مصر ۹۷، مالی ۹۲، سودان شمالی ۹۰، اریتره ۸۹، و اتیوپی ۸۰ درصد بوده است. چفت کردن آلت تناسلی[٧] نیز در سومالی، اتیوپی، سودان، کنیا، نیجریه و دیگر نقاط آفریقا مرسوم است. در سال ۲۰۰۵ هر روز ٦ هزار و در سال ۲۰۰۷ هر روز ۸ هزار دختر ختنه شدهاند که ۹۱ در صد آنها بین ۴ تا ۱۰ سال داشتهاند. طبق همین آمار، در سال ۱۹۹۹ حدود ۲۰ هزار دختر در حین ختنه شدن جان خود را از دست دادهاند. سازمان بهداشت جهانی هیچگونه فایدهی طبی یا بهداشتی برای ختنهکردن دختران قائل نشده است. سازمانها و تشکیلات بینالمللی در سالهای اخیر فعالیتهای چشمگیری در جهت منسوخ کردن ختنهی دختران داشتهاند و روز ششم فوریه را روز جهانی جلوگیری از ختنهی دختران اعلام کردهاند.
بعضی از دلایل بیپایه برای انجام ختنهی دختران از دیدگاه عوام عبارتند از: ۱) قسمت خارجی اندام تناسلی زن ناپاک است و با قطع آن پاکی و نجابت او افزایش مییابد. ۲) این قسمت شبیه آلت مرد و بد منظر است و با بریدن بخشی از آن سطح صاف و زیباتری ایجاد میشود. ۳) زن ختنهنشده باید در حین درد شدید زایمان ختنه شود تا نوزاد سالم بهدنیا آید. ۴) دختر با ختنه شدن به مرحله زنانگی ارتقأ مییابد و از منزلت اجتماعی بالاتری برخوردار میشود. ۵) قطع کلیتوریس از تمایل جنسی میکاهد و مانع از بیبند و باری جنسی دختر و از دستدادن بکارت او میشود. ٦) زن ختنهشده نسبت به شوهر وفادارتر است. ۷) تنگکردن مِهبل زن موجب لذّت و رضایت بیشتر مرد و سلطهی بیشتر شوهر در حین مقاربت میگردد.
ختنهی دختران بهشیوههای مختلف و درجات خفیف تا شدید انجام میگیرد و شامل بریدن تمامی یا بخشی از کلیتوریس یا پوستهی برآمدهی دراز و تکمهمانندیست که در بالای مجرای ادرار قرار دارد. عوارض ختنه بسته بهشیوه و شدّت آن فرق میکند. در کوتاهمدت شامل درد، عفونتهای موضعی، خونریزی و شوک ناشی از خونریزی، و در بلندمدت شامل چفت کردن آلت تناسلی، مشکل خروج ادرار و خون قاعدگی، دردناک بودن دخول، و عوارض حین زایمان و بعد از زایمان است. اگر ختنه هیچ عارضهای هم نمیداشت، باز نوعی آسیب و نقص عضو بهشمار میرود. این بحث که کلینیکیکردن عمل ختنه از آسیبهای آن میکاهد، در واقع قانونی جلوه دادن ختنه است. در سال ۱۹۸۲ سازمان بهداشت جهانی با صدور بیانیهای بُرش دستگاه تناسلی زنان را غیراخلاقی اعلام کرد و یونیسف و دو انجمن پزشکی و متخصصین زنان و زایمان آمریکا از پزشکان خواستند تا از ناقصسازی جنسی زنان خودداری کنند. انجام این کار در افراد کمتر از ۱۸ سال در آمریکا جرم محسوب میشود و در چند ایالت برای هر سنّی ممنوع است.
در مورد قوانین ایران و ختنهی دختران باید گفت که در قانون مجازات اسلامی مصوّب سال ۱۳۷۰، طبق مادهی ۲٦۹، «قطع عضو یا جرح آن اگر عمدی باشد موجب قصاص است» و بنابر تبصرهی یک این ماده، «مجازات معاون جرم حبس است.» بهموجب مادهی ۲۷۱، «قطع عضو یا جرح آن در موردی عمدی است که جانی با انجام کاری قصد قطع عضو یا جرح آن را دارد، چه آن کار نوعاً موجب قطع یا جرح باشد یا نباشد» و طبق مادهی ۱۴، «قصاص کیفری است که جانی به آن محکوم میشود و باید با جنایت او برابر باشد» و بهموجب بند ۲ مادهی ۴۳، «هرکس با علم و عمد وسایل ارتکاب جرم را تهیه کند معاون محسوب میشود.» براساس مواد قانونی بالا، ختنهی دختران قطع قسمتی از عضو و مجروح کردن آن است که با قصد انجام میگیرد و قصاص دارد، خاصّه آنکه هدف از آن محرومکردن زن از حقّ لذّت طبیعی اوست. این نیز واضح است که والد یا قیم دختر که او را به تیغ ختّان میسپارد معاون جرم است.
قضیه از این پیچیدهتر است. بهموجب مادهی ۲ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، مصوّب ۱۳۷۹، «هیچ دادگاهی نمیتواند به دعوایی رسیدگی کند مگر اینکه شخص یا اشخاص ذینفع یا وکیل یا قائم مقام یا نمایندهی قانونی آنان رسیدگی به دعوا را برابر قانون درخواست نموده باشد.» از سوی دیگر، طبق مادهی ٦٦ مکرّر قانون آیین دادرسی کیفری، «در مواردی که مجنی علیه صغیر یا محجور باشد و تعقیب جزائی موکول به شکایت مدعی خصوصی است و دسترسی به ولی قهری [پدر و جد پدری] یا قیم محجور نباشد یا مجنی علیه ولی یا قیم نداشته باشد، دادستان یا بازپرس و یا سایر مقاماتی که قانوناً مکلّف به تعقیب امر جزائی هستند اقدامات ضروری برای حفظ و جمعآوری دلایل جرم و جلوگیری از فرار متهم معمول میدارند.»
از آنجا که ختنه در زمان کودکی و صغیر بودن دختر انجام میشود، طرح شکایت قانونی باید از سوی ولی قهری او باشد، یعنی از سوی همانکسی که بیاجازهی او ختنهی دختر واقع نمیشده است. بهموجب تبصره ماده ۲۱۹ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب مصوّب ۱۳۷۸، «منظور از طفل کسی است که بهحد بلوغ شرعی نرسیده باشد» و طبق تبصرهی یک ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی، «سن بلوغ در پسر پانزده سال تمام و در دختر نه سال تمام است.» از سوی دیگر، شکایت شخص زیاندیده از جرم منوط به آن است که اهلیت داشته باشد. در قوانین ایران مِلاک اهلیت ۹ سال سن برای دختران و ۱۵ سال سن برای پسران است، ولی چون سن رشد در زن و مرد ۱۸ سال میباشد، رویهی عملی دادگاهها نیز همان ۱۸ سال میباشد، یعنی بهعلت اهلیت نداشتن شخص متضرّر باز شکایت باید توسط ولی یا قیم وی بهعمل آید.[۹] طرح شکایت از سوی دختر ختنهشده پس از رسیدن به سن قانونی و گذشت چند سال از وقوع جرم، آنهم در شرایطی که ارج و ارزش او عمدتاً ارضای نیاز جنسی مرد و بهدنیا آوردن بچه است، انتظار بیهودهای است. اگر هم به آنان جرأت طرح شکایت آموخته شود، باید با عواقب آن بهصورت خشونتهای افراد خانوادهی خود روبهرو شوند. دولت ایران دستکم بهسبب عضویت در پیمان حقوق کودک و تائید قطعنامهی کنفرانس پکن متعهد به انجام اقدامات مؤثر برای مبارزه با خشونت علیه کودکان دختر است.[۱٠]
در مورد ناقصسازی جنسی زنان و ادیان الهی باید گفت که ختنه دختران به گروههای قومی بیش از دین پیوند خورده است، زیرا این عمل در همهی فرهنگها و در میان مردم غیرمذهبی نیز اجرا میشود. با آنکه هیچیک از کتابهای مقدس ادیان ابراهیمی، تورات و انجیل و قرآن، به ختنهی دختران اشارهای نکردهاند، هماکنون این عمل بهدست گروهی از پیروان این سه دین صورت میگیرد و با آنکه این عمل از سوی بسیاری از بزرگان اسلامی مردود اعلام شده، هنوز بهعنوان یکی از مناسک دینی توجیه و انجام میشود. در قرآن و شریعت اسلام ختنه زنان، حتی بهصورت جزیی و خفیف، وجود ندارد. بسیاری از علمای اسلامی چفت کردن آلت تناسلی را حرام و غیرشرعی میدانند، ولی از بعضی روشهای بُرش بهصورت خفیف حمایت میکنند و آن را یک سنّت و نیاز مذهبی میدانند. تا زمانیکه این عمل به اسلام نسبت داده میشود، هیچیک از قطعنامهها و قوانین بینالمللی علیه ختنهی دختران در تغییر نظر عاملین این سنّت مؤثر نخواهد بود، زیرا خانوادههای متدین این قطعنامهها و قوانین را مانعی بین خود و دین میبینند، مگر آنکه از عالمان دین حرفی بشنوند. در نوامبر ۲۰۰٦، همایش حقوق بشر در قاهره طی قطعنامهای ختنهی دختران را محکوم و آنرا جرم محسوب نمود، ولی این عمل هنوز در مصر ادامه دارد، زیرا تا کنون از سوی عالمان طراز اول دین تحریم نشده است.
روایت است که پیامبر اسلام به زنانی که پیشهی آنها ختنهکردن دختران بوده توصیه به تخفیف در عمل مینموده است. باید توجّه داشت که در آنزمان تغییر تمامی رسوم و عادات جاری در سرزمین عربستان چندان آسان نبوده و شاید پیامبر با تخفیف و ترقیق موضوع سعی بر برچیدهشدن این رسم داشته است.[۱۱] در هر حال، هیچ دلیلی در دست نیست که پیامبر اسلام فرمانی بر اجرای این عمل بر روی همسران و دختران خود داده باشد. ختنهی دختران با هدف اصلی کاهش شهوت و حفظ نجابت و عفّت آنان بوده است، در حالیکه شهوت و لذّت جنسی امرى مذموم و مكروه نیست، بلكه ارزشى انسانى و طبیعى است. بهعلاوه، آنچه از نظر جسمی و سلامتی بهضرر میانجامد شرعاً حرام است.
این نگارنده پرسش زیر را در سایت رهبر انقلاب اسلامی ایران مطرح نمود: «سلام، حکم ختنه بر زنان چگونه است و چگونه باید انجام گیرد؟ اگر ممکن است به تفصیل بیان کنید و سندیات تاریخی آنرا چه بر منع و چه بر انجام ذکر فرمایید، با سپاس.» ایشان چنین پاسخ دادند: «بسمهتعالی، سلامعلیکم و رحمةالله و برکاته، جایز است و واجب نیست، و بحث از ادلّه هم موکول به محل خود (مباحث استدلالی و تفصیلی فقهی) میباشد. موفق و مؤید باشید.» رهبر انقلاب همچنین به پرسش ۱۳۰۷ در سایت ایشان که «آیا ختنهکردن دختران واجب است یا خیر؟» پاسخ دادهاند: «واجب نیست.» آیتالله سیستانی نیز به پرسش این نگارنده در مورد ختنهی زنان چنین پاسخ دادند: «بسمهتعالی، سلامعلیکم، حرام نیست، موفق باشید.» پرسش زیر از آیتالله بیات زنجانی بهعمل آمد: «سلام و خسته نباشید، در خصوص ختنهی زنان فتوای حضرتعالی چیست؟ و چگونه باید انجام گیرد؟ اگر مقدور است تقاضامندم با ذکر دلیل و مستندات دینی پاسخ اینجانب را محبّت فرمایبد، با تشکر.» ایشان پاسخ دادند: «بسمالله الرحمن الرحمن، با سلام و آرزوی توفیق، اصلاً زنان ختنه ندارند و اسلام موضوع ختنه را مربوط به آلت مردانگی قرار داده است و چون زن فاقد آن است، موضوعاً منتفی است.» آیتالله خویی به استحباب، پسندیدهبودن، ختنه دختران فتوا دادهاند.
پاسخ آیتالله ناصر مکارم شیرازی به پرسش نگارنده چنین است: «بسمالله الرحمن الرحمت، با اهدأ سلام و تحیت، ما فتوی بر منع آن دادهایم، همیشه موفق باشید.» ایشان در استفتاآت، جلد دوم، صفحهی ۳۷۷ گفتهاند: «ختنهکردن دختران و زنان نزد علمای شیعه به اِجماع و اتفّاق واجب نیست، ولی حکم به استحباب آن کردهاند و فعلاً در محیط اسلامی به این امر عمل نمیشود، زیرا به اتفاق علمای شیعه جزی واجبات نیست و لزومی ندارد به چنین کاری اقدام کنند.» ایشان به پرسش ٦۸۲ که: «حكم اسلام در مورد ختنه دختران چیست؟ و مراد از ختنه دختران چه مىباشد؟» در کتاب احکام بانوان، صفحهی ۲۰۷، پاسخ دادهاند: «آنچه از منابع فقه و حدیث شیعه و اهل سنّت در مورد ختنهی دختران و زنان استفاده مىشود، این امور است: اولاً ختنهكردن دختران و زنان نزد علماى شیعه به اجماع و اتّفاق واجب نیست، ولى حكم به استحباب آن كردهاند. ثانیاً مشهور نزد علماى اهل سُنّت نیز عدم وجوب است و ابن قدامه در مغنى تصریح كرده كه نظر اكثر اهل علم عدم وجوب است. ثالثاً در روایات شیعه تصریح بهعدم وجوب شده است. رابعاً در مورد طریقهی آن در روایات تصریح شده كه آن عضو مخصوص از ریشه برداشته نشود، بلكه تنها قسمت بالاى آن برداشته شود. توضیح اینكه در بالاى فَرج قطعهی گوشت كوچكى وجود دارد كه ختنه مربوط به آن است.»
در سایت رسمی آیتالله صانعی این پرسش طرح گردیده است که: «در خصوص ختنه یا خفض دختران و با توجه به این كه در بسیارى از كشورهاى اسلامى داراى مذهب سنّت، بهویژه كشورهاى آفریقایى، رایج است و موجب بروز ناهنجارىهاى اجتماعى و فردى شده است و بهسبب آنكه این امر را به اسلام نسبت مىدهند، مستمسكى براى محافل حقوق بشرى و غربى در جهت حمله به احكام اسلامى شده است، خواهشمند است با توجه به مطالب فوق، فتواى مبارك را در باره سؤالات زیر ارائه فرمایید: چه قسمتى از ناحیه تناسلى در ختنه دختران برداشته مى شود؟ چنانچه بیش از ناحیهی مشخصشده برداشته شود، با توجه بهضرر جسمى معتنابهی آن، حكم مسأله چیست؟ آیا ولىّ دختر حق دارد قبل از بلوغ و رشد اقدام به این عمل نماید؟ اگر در كشورى انجام آن مُجاز شمرده شود و افراد بهصورت گسترده و بهطریق غیرعلمى و مضرّ به انجام آن مبادرت ورزند، زمینهسازى حمله به احكام اسلام فراهم خواهد شد. در این حال آیا مىتوان آن را ممنوع اعلام كرد یا با اجازه پزشكان متخصص و در موارد خاص آن را مجاز دانست؟ با توجه به اینكه در برخى روایات مطالبی در فواید آن آمده است... چنانچه این عمل بهگونهاى انجام شود كه این فواید در بیشتر موارد بر آن بار نشود و یا عكس آن بار شود، آیا این شیوه خاصّ از ختنه تحت حكم جواز یا استحباب ختنه دختر قرار مىگیرد؟ بهطور كلى نظر فقه شیعه راجع به این مسأله چیست؟» ایشان چنین پاسخ دادهاند: «ختنهی دختران یا خفض الجوارى یا خفض دختران سُنّت و مستحب نبوده و نمىباشد و نه از سنّت است و نه چیزى كه واجب باشد، بلكه یك امر مردمى و خواستهی افراد در زمانها و مكانها بوده و جهتش هم همان حُسن و زیبایى و كرامت نزد شوهر مىباشد و شواهد و قراین موجود گویاى عدم استحباب و عدم سنّت بودن آن است. با توجه به بروز ناهنجارىهاى فردى و اجتماعى كه منجر به حمله به اسلام و احكام نورانى آن مىگردد، باید قائل به حُرمت و عدم جواز در اینگونه زمانها شد.»
این نگارنده از سایت Porseman.org چنین پُرسش نمود: «سلام، حکم ختنه بر زنان چگونه است و چگونه باید انجام گیرد؟ اگر ممکن است به تفصیل بیان کنید و سندیات تاریخی آنرا چه بر منع و چه بر انجام ذکر فرمایید، با سپاس.» پاسخ داده شد: «خفض جواری مستحب است، چه بالغ باشند چه بالغ نباشند، ولی بهتر است بعد از تمامشدن هفت سال این کار را انجام دهند.» به سؤال مجدد نگارنده که: «ختنه زنان چه حُکمی دارد و چگونه باید انجام گیرد؟ اگر حرام است به چه دلیل شرعی و اگر حلال چرا؟»، پاسخ دادند: «زنان هم میتوانند مانند مردان ختنه کنند، یعنی قسمتی از اطراف مهبل خود را بردارند. این کار در اسلام حرام نیست و در بین اهل سنّت رواج دارد و باعث میشود که زن در نظر شوهر خود دوستداشتنیتر و نیکوتر جلوه کند... البته امروزه ختنهی دختران در میان شیعهها مرسوم نیست اما از روایات استفاده میشود که این کار در صورتیکه با شرایط آن از جمله رعایت مسائل بهداشتی انجام شود ضرری ندارد، ولی از آنجایی که عرف اجتماعی امروزه تغییر کرده است، این عمل پسندیده نخواهد بود، همانند بسیاری از موضوعات دیگر که به اقتضای شرایط و واقعیات حکمش عوض میشود.»
همانطور که اشاره رفت، در قرآن ذکری از ختنهی دختران نشده و از نظر سُنّت هم احادیث نمیتوانند برای موضوعی چنین حساس معتبر باشند. در جامعهی مردسالار و زنستیز، در احادیث هم دست برده شده است.[۱٢] هیچ اِجماعی از محققان نیز وجود ندارد، یعنی هنوز علما به اتفّاق نظر نرسیدهاند. در مورد ختنهی زنان «قیاس» نیز قابل اجرا نیست[۱٣]، زیرا ناقصسازی جنسی زنان را نمیتوان با ختنه مردان که هم در شریعت پایه و اساس دارد و هم از لحاظ پزشکی قابل توجیه است مقایسه کرد. بهعلاوه، عضو ختنهشونده در زن و مرد یکسان نیست و برداشتن بخشی از پوستهی نازک آلت مرد را نمیتوان با قطع یک اندام عملکردی در زن قابل قیاس دانست.
▲ | بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی |
تاکنون در ایران پژوهش جامعی در مورد ختنهی دختران در حوزهی علوم اجتماعی انجام نشده است و از این روی میتوان پژوهش حاضر را نخستین از ایندست دانست.[۱۴] جامعهی مورد مطالعه شامل دختران و زنان ۱۵ تا ۴۹ سال ساکن شهرستان قشم میباشد که جمعیت آنان در سال ۱۳۸۵ از سوی مرکز آمار ایران ۳٦۲۲۰ نفر گزارش شده است. با استفاده از فرمول کوکران[۱۵]، حجم نمونه برای این پژوهش ۳۸۴ نفر برآورد گردید که برای اطمینان ۴۰۰ نفر در نظرگرفته شد.
این تعداد از میان مراجعهکنندگان به مراکز بهداشتی/درمانی شهرستان قشم بهصورت تصادفی انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات از این افراد با پُرسشنامهای حاوی ۷۲ پرسش همراه پرسشگر صورت گرفت.
ترکیب سّنی جامعهی مورد مطالعه، ۱٦ درصد از ۱۵ تا ۱۹ سال، ۴۷ درصد بین ۲۰ تا ۲۹ سال، ۲۳ درصد از ۳۰ تا ۳۹ سال و ۱۴ درصد از ۴۰ تا ۴۹ سال بود. از نظر وضعیت خانوادگی، ۱۸ درصد مجرد، ۷۹ درصد متأهل و ۳ درصد بیوه یا مطلّقه بودند. حدود ۷۰ درصد یکبار و ۹ درصد دوبار ازدواج کرده بودند و همین دو نسبت به ترتیب برای نداشتن تجربهی طلاق و یک بار تجربهی طلاق نیز صادق است. حدود ٦٦ درصد تنها همسر شوهرشان بودند، ولی شوهران ۹ درصد از آنها همسر دیگری نیز داشتند. در این آمار، درصد کوچکی هم متعلق به گروههای کم بسامد و پاسخ نداده به پرسشها بوده است. از ۸۲ درصد پاسخدهندگان غیرمجرد، حدود ۱۳ درصد بدون فرزند، ۱۸ درصد دارای یک فرزند، ۱۵ درصد دو فرزند، ۱۲ درصد سه فرزند، ۸ درصد چهار فرزند، ٦ درصد پنج فرزند، ۴ درصد شش فرزند و ٦ درصد دارای هفت تا یازده فرزند بودند. از ویژگیهای چشمگیر این پژوهش آنکه ۸۳ درصد از زنان مورد مطالعه ختنهشده بودند و این حتی از آمار ۷۰ درصدی پژوهش میناب نیز بیشتر است.[۱٦]
در پژوهش حاضر، تأثیر متغیرهای مستقل اجتماعی و فرهنگی بر روی دو متغیر وابسته «تمایل به ختنه» (تمایل پاسخدهندگان به ختنهی دخترانشان) و «انجام ختنه» (نظر پاسخدهندگان نسبت به ختنهی انجام شده بر روی خودشان) بررسی گردیده است. هر نوع رابطه بین متغیرهای مستقل و دو متغیر وابسته در سطح ۹۵ درصد اطمینان گزارش میشود. آزمون دادهها نشان داد که بخشی از آنها بهصورت نرمال توزیع نشده و همگون نبودند، از اینرو برای تحلیل دادهها از آزمونهای غیرپارامتری استفاده گردید.
◼ عوامل اجتماعی
شغل: ۷۲ درصد از پاسخدهندگان خانه دار، ۹ درصد شاغل، و ۱٦ درصد غیر شاغل (مجرد و بدون هیچگونه فعالیت) بودند و ۳ درصد پاسخ ندادند. رابطه و همبستگی بین شغل و تمایل به ختنه و شغل و انجام ختنه ضعیف است، یعنی شغل زنان تأثیر چندانی در تمایل به ختنهی یا انجام ختنه ندارد.
تحصیلات: ۱۲ درصد از پاسخدهندگان بیسواد، ۳۷ درصد در مقطع ابتدایی، ۲۰ درصد راهنمایی و ۲۲ درصد تا دیپلم متوسطه تحصیلکردهاند که نشاندهندهی عقب ماندگی وضع تحصیلی زنان منطقه است. در مورد شوهران (براساس ۸۲ درصد زنان متأهل)، ۲۱ درصد بیسواد، ۲۷ درصد در مقطع ابتدایی و در دیگر سطوح تحصیلی تقریباً برابر با زنان بودند. تحصیلات مادر و پدر پاسخدهندگان تقریباً در یک سطح بوده و حدود ۹۰ درصد از آنها بیسواد یا در سطح ابتدایی بودهاند. رابطه و همبستگی بین تحصیلات پاسخدهندگان و شوهر و مادر و پدر آنها از یکسو و تمایل به ختنه و انجام ختنه از سوی دیگر ضعیف است، یعنی تحصیلات تأثیر چندانی در تمایل به ختنه یا انجام ختنه ندارد.
تجربهی ختنه در خانواده: برای آزمودن این متغیر سه پُرسش کلی شامل: آگاهی از ختنه و تداول آن در خانواده، حاضر بودن به ختنهی دختر و نقش شوهر در ختنهی دختر مطرح گردید. میزان آگاهی از ختنه و تداول آن در خانوادهها بسیار زیاد و بالغ بر ۷۴ درصد در درجات مختلف بود و فقط ۹ درصد از خانوادهها نسبت به این امر ناآگاه بودند. حدود ٦۰ درصد از مادران کم یا بیش حاضر به ختنهشدن دخترشان بودند و ۲۸ درصد حاضر نبودند. نقش شوهر در ختنهی دختر از همسر خود کمتر بود، ولی در خور توجّه است که ۱۹ درصد از زنان از پاسخ به پرسش نقش شوهر طفره رفتند. بین تجربهی ختنه در خانوادهی پاسخدهندگان و تمایل به ختنه و انجام ختنه رابطه مستقیم وجود دارد، حاکی از آنکه تمایل به ختنهی دختران و انجام ختنه بر روی پاسخدهندگان ناشی از فرهنگ موروثی خانواده است و نسل بعد از نسل آن را عادی و سنّت مقبول میدانند.
میزان استفاده زنان از وسایل ارتباط جمعی: وسائل مورد نظر شامل تلویزیون، رادیو، روزنامه و مجلات، ماهواره، سینما، اینترنت، فیلمهای ویدیویی، سی دی و دی وی دی بود. پاسخدهندگان فقط ۱۰ درصد به رادیو ایرانی و ۵ درصد به رادیو برونمرزی گوش میدادند و فقط ۱۰ درصد از اینترنت استفده میکردند. حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد اهل مطالعهی کتاب و نشریات بودند. در عوض، نزدیک به ٦۰ درصد از آنها فیلم و ویدیو و بههمین نسبت ماهواره و حدود ۷۵ درصد تلویزیون ایرانی تماشا میکردند. بین استفادهی زنان از وسایل ارتباط جمعی و تمایل به ختنه و انجام ختنه رابطهی معکوس وجود دارد، یعنی هر چه زنان بیشتر از وسایل ارتباط جمعی استفاده کنند کمتر تمایل به ختنه و رضایت از انجام ختنه نشان میدهند. رسانهها، شاید غیر مستقیم، نقش مهمی در آموزش و آگاهسازی زنان در مقابل این سنّت نامیمون دارند. ابتدا باید زنان را به استفاده از رسانههای جمعی تشویق و سپس از طریق برنامههای آموزشی سطح آگاهی آنان را بالا بُرد. هماکنون زنان منطقه بیشتر شبکهی مذهبی نور را تماشا میکنند که شبکهای مذهبی و موافق با ختنهی دختران است.
اعتقاد زنان به کلیشههای جنسیتی: افکار قالبی بسیاری از زنان آنان را دارای ویژگیهای زنانه، منفعل بودن، وابستگی و غیره میداند و در مقابل، فاعلیت، تسلط، و مانند آن را از آن مرد لحاظ میکند.[۱٧] سنجش میزان اعتقاد زنان به اینگونه افکار نشان داد که ۷۴ درصد از زنان معتقد به برتری هوش مردان نسبت به زنان نبودند، ولی ٦۲ درصد از آنان با تبعیت زن از شوهر به نشانهی همسر خوب موافق بودند، با این نتیجهگیری که تبعیت از شوهر را به حُکم دین و سنّت و نه بهدلیل فرودستی در عقل و هوش پذیرفته بودند.
۵۴ درصد داشتن فرزند پسر را افتخار نمیدانستند و ۸۱ درصد از داشتن فرزند دختر شرمسار نبودند، ولی ۷۹ درصد به درجات مختلف با کنترل رفت و آمد دخترانشان موافق بودند. بیشتر پاسخدهندگان به ارزش حفظ نجابت معتقد بودند ولی کنترل جنسی زنان را قبول نداشتند. در این سنجش، ۹۳ درصد به درجات مختلف از لذّت بردن زن در رابطهی جنسی و ۷۸ درصد از ارضای زن در رابطهی جنسی اطلاع داشتند. حدود ۷۲ درصد با ختنهی دختران کم یا بیش موافق بودند، ۷۰ درصد ختنه را کم یا بیش حُکم مذهبی و ۷۵ درصد رسم میدانستند. قریب ٦۰ درصد از پاسخدهندگان ختنهی دختران را سبب حفظ نجابت و نیز گرایش به مسلمانی، ٦۴ درصد ختنهی دختران را عملی غیر بهداشتی و ۵۳ درصد آن را ظلم میدانستند. بین اعتقاد زنان به کلیشههای جنسیتی و تمایل به ختنه رابطهی مستقیم و معنیداری وجود دارد، ولی بین این اعتقاد و نظرشان نسبت به انجام ختنه بر روی خودشان رابطهای دیده نشد. بنابراین، از یک سو اعتقاد زنان به کلیشههای جنسیتی سبب تمایل آنان به ختنه کردن دخترانشان میشود، و از سوی دیگر چون ختنهی آنان در خُردسالی انجام گرفته، نمیتوان اعتقاد آنان به کلیشههای جنسیتی را با انجام ختنه بر روی خودشان در گذشته مرتبط دانست.
سابقه اِعمال خشونت در خانواده: این متغیر شامل همهی خشونتهای فیزیکی، روانی، جنسی و... از سوی هر یک از اعضای خانواده نسبت به پاسخدهندگان قبل یا بعد از ازدواج میباشد. برای سنجش میزان خشونت اِعمال شده، از سوی هر عضو خانواده و بههر شکل، پرسشهایی در مورد کتک کاری، برزبان راندن الفاظ زشت، قطع رابطهی جنسی، قطع تلفن و ندادن نفقه مطرح گردید و معلوم شد که دست کم ۷۰ درصد و در مواردی تا ۸۰ درصد از پاسخدهندگان از اینگونه خشونتها در امان بوده اند، ولی حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد، به درجات متفاوت، زیر کنترل رفت و آمد یا درگیر بحث و مشاجره قرار داشته اند. یادآوری میشود که ساکنان قشم برخی از این اعمال را خشونت تلقی نمیکنند و آنها را از رسوم جاری میدانند. بین سابقه اِعمال خشونت در خانواده و تمایل به ختنه و نیز انجام ختنه رابطهای وجود ندارد.
◼ عوامل فرهنگی
کنترل جنسی زنان: منظور از این متغیر آن است که زنان در رابطه با شوهرانشان تا چه حد زیر کنترل قرار دارند و آیا بهنظر آنها ختنه برای کنترلکردن زنان و نداشتن ارتباط آزاد انجام میشود یا نه. برای سنجش این متغیر از دو پُرسش اِرضا و لذت زن در رابطهی جنسی و یک پُرسش در مورد کنترل رفت و آمد دختر استفاده گردید. کم یا بیش ۹۳ درصد از لذت بردن زن و ۷۸ درصد از ارضای زن در رابطهی جنسی اطلاع داشتند و کم یا بیش ۵۰ درصد با لذت بردن زن در رابطهی جنسی و ۱۸ درصد با ارضای زن در رابطهی جنسی کاملاً موافق بودند. تنها ۵ درصد با لذتبردن زن در رابطهی جنسی کاملاً مخالف بودند. حدود ۸۰ درصد کم یا بیش با کنترل رفت و آمد دخترانشان موافق و ۲۰ درصد کاملاً مخالف بودند. بیشتر پاسخدهندگان برای حفظ نجابت ارزش قائل بودند و کنترل جنسی زنان را قبول نداشتند. بین کنترل جنسی زنان و تمایل به ختنه رابطه معکوس وجود دارد، به این معنی که با افزایش کنترل جنسی، تمایل به ختنهکردن کاهش مییابد. زنان بر این موضوع واقفند که ختنه دختران بر روی تمایلات جنسی زنان تأثیر میگذارد و لذا ترجیح میدهند که این کنترل را از راههای دیگر اعمال کنند تا اینکه دختران را به تیغ بسپارند. بین کنترل جنسی و انجام ختنه رابطهای وجود ندارد، شاید به این معنی که با وجود عدم تمایل به ختنه، نسبت به انجام آن در گذشته نظر منفی ندارند.
اهلیت
منظور از اهلیت، منطقهی سکونت در جزیرهی قشم است. این متغیر نشان داد که انتخاب تصادفی پاسخدهندگان با پراکنش تقریباً یکنواخت آنها در جزیره مطابقت دارد. بین اهلیت و تمایل به ختنه رابطهای وجود ندارد و انتظار هم نمیرود که در میان این نقاط نزدیک به هم از جهت آداب و رسوم تفاوتی وجود داشته باشد. از سوی دیگر، بین اهلیت و انجام ختنه رابطهی مستقیم وجود دارد، شاید به این سبب که اهالی یک منطقه، بهاصطلاح، بهدست هم نگاه میکنند و همسان عمل مینمایند. شاید هم سنّت ختنه در مناطق دور از شهر رایجتر است.
مذهب
ختنهی دختران در میان سنّیها بسیار رایجتر از آن در میان شیعهها است. بیش از ۹۲ درصد از پاسخدهندگان سُنّی بودند و ۹۸ درصد به اصول دین (توحید، نبوّت و معاد) اعتقاد داشتند و به فرایض مذهبی (نماز و روزه) پایبندی نشان میدادند. اعتقاد و پایبندی به دین و مذهب با تمایل به ختنه رابطهی مستقیم دارد، و این رابطه با انجام ختنه قویتر است، یعنی زنان نسبت به انجام ختنه درگذشته بر روی خودشان بیشتر ابراز رضایت میکنند تا آنکه به ختنهی دخترانشان تمایل نشان دهند. همانطور که انتظار میرفت مذهب عامل مهمی در ختنهکردن دختران بهحساب میآید.
پایبندی به چارچوب خانواده: منظور از این متغیر سنجش میزان اهمیت زنان در خانواده است و اینکه طلاق و چند همسری تا چه حد رواج دارد. در صورت فوت شوهر، ۷۰ درصد زنان با ازدواج مجدد موافق و ۱۴ درصد مخالف بودند. در برابر این سؤال که در صورت ازدواج مجدد شوهر، آیا آنان خانه را ترک خواهند کرد؟ آرای موافق و مخالف تقریباً برابر بود. ۵۱ درصد از پاسخدهندگان زنان را عهده دار وظایف خانگی میدانستند، ولی ۴۱ درصد با این نظر مخالف بودند. بین پایبندی به چارچوب خانواده و تمایل به ختنه یا انجام ختنه رابطهای وجود ندارد.
نگرش زنان نسبت به ختنه: پاسخ به چند سؤال و واکنش به چند باورِ شایع نگرش زنان را نسبت به ختنهی دختران نشان میدهد. فقط ۱ تا ۷ درصد از پاسخدهندگان کاملاً موافق بودند که زنان ختنه شده کمتر از زنان ختنه نشده طلاق میگیرند یا ختنهکردن زنان باعث جلوگیری از نازایی میشود یا مردان برای ازدواج زنان ختنهشده را ترجیح میدهند یا ختنهی دختران آنها را از تجاوز مردهای غریبه حفظ میکند یا دخترهای ختنه شده شانس بیشتری برای ازدواج دارند یا ختنهکردن از بیبند و باری در جامعه جلوگیری میکند یا زنان ختنهشده بیشتر فرزند پسر یا فرزندان سالمتری بهدنیا میآورند. ۵۲ تا ٦۹ درصد از آنان با این باورها کاملاً مخالف بودند. جدا از باورهای غالباً بیپایهی بالا، اکثریت بزرگی از زنان موافق بودند که دخترهای ختنهشده و ختنهنشده در جامعه ارزش مساوی دارند و فقط ۱۰ درصد با این نظر کاملاً مخالف بودند. اینکه آیا ختنه برای دختران عملی مفید است یاخیر، آرای کاملاً موافق و کاملاً مخالف مساوی (۳۲ درصد) بود. بررسی دقیق دادهها به درجات مختلف نشان داد که اکثر زنان دیدگاه مثبتی نسبت به ختنه دارند و از اینرو متغیر نگرش زنان با تمایل به ختنه و انجام ختنه رابطهی مستقیم دارد.
در مرحلهی نهایی این پژوهش، بهمنظور بررسی رابطهی بین تمایل به ختنه و متغیرهای مستقل اجتماعی و فرهنگی از روش آماری همبستگی چند متغیرهی گام به گام (Stepwise Multiple Regression) استفاده گردید. نتایج حاصله نشان داد که به ترتیب اهمیت، متغیر تجربهی ختنه در خانواده به تنهایی (۴۱ درصد)، همراه با متغیر نگرش زنان نسبت به ختنه (۴۹ درصد) و با ورود متغیر کنترل جنسی زنان (۵۳ درصد) تمایل زنان را به ختنهی دخترشان تبیین مینمودند، به این معنی که این سه متغیر بار بیش از نیمی از تغییرات مربوط به تمایل زنان به ختنهی دخترانشان را بهدوش میکشند. پس از این سه متغیر، پایبندی به اعتقادات دینی عامل مؤثر بعدی در تمایل به ختنه بوده است. براساس این نتایج میتوان گفت که مدل پیشنهادی این تحقیق برای تبیین بررسی عوامل اجتماعی/فرهنگی مرتبط با ختنهی دختران مناسب بوده است.
▲ | مشاهدات دیگر |
◍ بررسی ویژگیهای غالب در جامعهی ۴۰۰ نفری مورد مطالعه نشان داد که بیشتر آنها در ردهی سنّی ۲۰ تا ۲۹ سال، با تحصیلات ابتدایی، خانه دار، متأهل، تنها همسر، با یک بار ازدواج، بدون طلاق و دارای یک فرزند بودند. مادران و پدران پاسخدهندگان بیشتر بی سواد و شوهران آنان بیسواد یا با تحصیلات ابتدایی بودند. در اغلب آمارهای ارائه شده در این پژوهش درصد کوچکی از پاسخدهندگان چیزی به یاد نمیآوردند یا پاسخ نمیدادند.
◍ در مورد سنّ ختنه شدگان، حدود ۲۵ درصد در سنّ ۷-٦ سالگی، ۲۱ درصد در ۵-۴ سالگی، ۱۷ درصد در ۳-۲ سالگی، ۱۰ درصد در ۱-۰ سالگی، ۹ درصد در ۹-۸ سالگی و درصد کمی بعد از ۹ سالگی ختنه شده بودند. حدود ۱۵ درصد پاسخ روشنی برای این پرسش نداشتند.
◍ در همهی موارد، ختنهکننده یا ختّان دایهی محلی بوده که ختنهکردن را بهصورت موروثی یاد گرفته و هیچ آموزش حرفهای ندیده است. آنان اغلب مسن هستند و دید خوبی برای عمل ندارند.
◍ از میان ختنهشدگان، حدود ۵٦ درصد بدون هیچ ترفندی برای این عمل رفتهاند، ۲۳ درصد با نوعی ترفند یا حُقّه به محل ختنه برده شدهاند و تنها به ۲ درصد از آنها قبلاً حقیقت گفته شده بود.
◍ برای ختنهشدن، ۵۴ درصد همراه مادر، ۲۱ در صد با بستگان درجهی یک، و فقط ۱ درصد همراه پدر و ۱ درصد با همسایه بودهاند.
◍ در بیش از نیمی از ختنهشدگان بخشی از کلیتوریس برداشته شده و در مواردی فقط تیغ بر روی آن کشیدهاند که آن را تیغ مسلمانی و مختصر خون جاری را خون مسلمانی مینامند، کنایه از آنکه زن ختنه نشده مسلمان نیست. نزدیک به نیمی از ختنهشدگان از نوع ختنهی خود چیزی نمیدانند یا نمیگویند.
◍ وسیله یا ابزار ختنه برای ۹۰ درصد تیغ بوده و این عمل بدون بیحسّی موضعی انجام میشود.
◍ بیشتر دایهها میگویند اگر ارگانی دولتی یا ملّاها اعلام کنند که ختنه غیر بهداشتی و ناپسند است دست از این کار خواهند کشید. دایهها معمولاً از بهار تا نیمهی پاییز ختنه میکنند و در ماههای محرم و صفر و رمضان دست به این کار نمیزنند.
◍ فقط برای ۱۷ درصد از ختنهشدگان بعد از ختنهشدن ختنهسوران برگزار گردیده و برای ۷۹ درصد جشنی برپا نشده است.
◍ به ۳۰ درصد از ختنهشدگان هدیه داده شده و ٦۴ درصد هدیهای دریافت نکردهاند.
▲ | کلام آخر |
ختنهی دختران بهمنظور کاهش و کنترل امیال جنسی آنان شکل گرفت و بهیک عرف اجتماعی تبدیل شد. امروزه این سنّت به عنوان یک رسم و میراث از گذشته چنان در جامعه پاگرفته و درونی شده که عواملی چون تحصیلات و شغل اثر معنی داری بر روی کاهش آن ندارند، به ویژه آنکه سطح تحصیلات زنان بسیار پایین است و درصد کمی از آنان شاغل هستند. این عمل آن قدر برای زنان منطقه عادی شده که غالباً کلیتوریس را پوست نازک و بیاهمیتی میدانند. بین تمایل زنان به ختنهی دخترانشان و رضایتشان از ختنهی خودشان رابطه مستقیم وجود دارد، به این معنی که مادران ختنه شده بیشتر تمایل دارند که دخترانشان ختنه شوند. شاید این مشاهده در وهلهی اول دور از انتظار باشد، ولی بهنظر میرسد بیشتر زنان فکر میکنند که دختران ختنهنشده در آینده با عدم شایستگی و مشکلات جنسی روبهرو خواهند شد.
خشونت جسمی در خانوادهها فراوان است. خشونت جنسی از لمس کردن تا تجاوز، حتی در حیطهی زندگی خصوصی و زناشویی، اتفاق میافتد.[۱٨] زنان با تبعیض ناشی از عدم توازن اجتماعی و اقتصادی بین زن و مرد روبهرو هستند. ختنهی دختران نمادی از خشونت جسمی و جنسی و تبعیض جنسی است. شاید حامیان این رسم ناپسند ندانند که غرایز و روابط جنسی نوعی فعالیت مغز است و اندامهای تناسلی همچون واسطه عمل میکنند. این حق طبیعی و مسلم زنان مسلمان است که از روابط جنسی خود با شوهرانشان لذت ببرند.
برای ریشهکن کردن ختنهی دختران و ناقصسازی جنسی زنان پیشنهاد میشود: الف) مراجع دینی این کار را نهی کنند، ب) مراجع مذهبی از مردان بخواهند که با استفاده از حقّ تمکین مانع از این عمل توسط همسرانشان بشوند. ج) در ابتدا بدون ذکر خطرات و زیانهای این کار فقط بر غیربهداشتی بودن آن تأکید شود، د) با تکیه بر حرام بودن هرگونه صدمه به نفس، نوع خفیف ختنه یا تیغزدن توصیه شود. ه) مطالب مربوط به ختنهی دختران در دروس رشتههای پزشکی و پیراپزشکی گنجانده شود تا دانشآموختگان این رشتهها با آگاهی بیشتر با این سنّت مقابله کنند. و) رسانههای جمعی، بهویژه تلویزیون، در نشر و اشاعهی نکات بالا کوشش و همکاری نمایند.
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- این مقاله موضوع پایاننامهی کارشناسی ارشد نگارنده زیر عنوان «بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی ختنه زنان: مطالعه موردی ِ دختران و زنان ۱۵ تا ۴۹ سال در جزیره قشم» بوده است که در گروه جامعهشناسی و برنامهنویسی دانشکدهی اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی دانشگاه شیراز انجام گرفته و در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ با درجهی عالی بهتصویب کمیتهی داوران رسیده است
[٢]- نوال السعداوی، چهرهی عریان زن عرب، ترجمهی مجید فروتن و رحیم مرادی (تهران: کانون نشر اندیشههای نوین، ۱۹۷۹)، ص ۳۰.
[٣]- Circumcision, Bible Encyclopedias[۴]- مسعود انصاری، زن در دام ادیان ابراهیمی، ص ۲۶۲.
[۵]- نوال السعداوی، چهرهی عریان زن عرب، صص ۹۰-۹۱.
[٦]- J. Rymer, “Female Genital Mutilation”, Current Obstetrics & Gynecolog, Elsevier (2003) vol. 13, issue3 , 185.[٧]- چفتکردن (Infibulation) شدیدترین حالت دستکاری اندام تناسلی دختران است، به این طریق که دو طرف ورودی اندام را طوری بههم بخیه میزنند و وصل میکنند که در عمل راهی برای دخول نباشد. در شب زفاف، با فشار شدید مرد یا وسیلهای دیگر این راه باز میشود.
[٨]- Bettina Shell-Dunken, “The Medicalization of Female Circumcision: Harm Reduction or Promotion of a Dangerous Practice?” Social Science & Medicine, Elsevier (2001), vol 52, 5.[۹]- مهیندخت محاسب، حق دادخواهی در برخی از مصوبات بینالمللی و قوانین ایران (تهران: انتشارات سَمر، ۱۳۸۷)، صص ۴۲-۴۴.
[۱٠]- لیلا اسدی، خشونت علیه دختربچهها و اقدامات و تعهدات بینالمللی دولت ایران، خانهی حقوق بشر ایران (۱۴ اسفند ۱۳۸۹).
[۱۱]- لیلا اسدی، خشونت.
[۱٢]- مریم حسینی، ریشههای زنستیزی در ادبیات کلاسیک فارسی (تهران: نشر چشمه، ۱۳۸۸)، ص ۲۲۷.
[۱٣]- قیاس عبارت از آن است که مجموع دو یا چند قضیه مسلم و صحیح فرض میشود و از آنها قضیهای دیگر بالذات یا بالضروره حاصل میشود که ناچار باید آن را پذیرفت، و گرنه تناقض پیش خواهد آمد.
[۱۴]- در حوزهی علوم پزشکی و خدمات بهداشتی/درمانی، پژوهشی در مورد ختنهی دختران در شهر میناب انجام گردیده است:
هما احدی، طلعت خدیوزاده، قدسیه سیدی علوی و حبیبالله اسماعیلی، «ختنهی زنان در میناب: شیوع، آگاهی و نگرش»، مجلهی علمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین (۱۰ آبان ۱۳۸۲).
در پژوهش دیگری در کردستان با ۴۰ زن ختنهشده در منطقهی پاوه مصاحبه گردیده است. در آن منطقه برای قطع آلت تناسلی دختران سنّ مشخصی در نظر گرفته نشده و بهرغم توصیهی علمای مذهبی مبنی بر انجام این عمل بعد از سنین كودكی، قربانیان این عمل از کودکان چند ماهه تا دختران ۱٦ ساله میباشند. نگاه کنید به: فاطمه کریمی، تراژدی تن، (تهران: نشر روشنگران و مطالعات زنان، ۱۳۸۹).
[۱۵]- Cockran
[۱٦]- هما احدی و دیگران (۱۳۸۲) گزارش دادند که در جامعهی مورد مطالعه در میناب آمار ختنهی درجهی یک یا قطع کامل کلیتوریس ٦۱ درصد، درجهی دو یا بریدن جزیی ۹ درصد و ختنهنشده ۳۰ درصد بوده است.
[۱٧]- عبدالعلی لهسائیزاده و خدیجه اسدی سروستانی، بررسی عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مرتبط با خشونت علیه زنان: مطالعه موردی شهر شیراز (پروژه سازمانی جمعیت و توسعه در دانشگاه شیراز، ۱۳۸٦).
[۱٨]- مهرانگیز کار، پژوهشی دربارهی خشونت علیه زنان در ایران (تهران: نشر روشنگران و مطالعات زنان، ۱۳۷۹).
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ رایحه مظفریان، ختنهی دختران؛ مطالعه موردی شهرستان قشم، فصلنامهی ایراننامه: شماره ۱، پوشینهی ۲۷، تابستان ۲۰۱۲، صص ۵۰-٦۰