|
خودارضایی
از باورهای فرهنگی تا نگرشهای علمی
فهرست مندرجات
◉ بخش نخست
◉ بخش دوم
◉ يادداشتها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
.
خودارضایی
خودارضایی یا جَلْق زدن (همچنین اِستِمنآ برای مردان و استِشهأ برای زنان) (Masturbation) از روشهای ارضای میل جنسی است، این عمل با انگیزش و تحریک اندام جنسی شخص از سوی خودش یا آلات مصنوعی و ابزارهای ماشینی نیز که آمیزش جنسی را همانندسازی میکنند، انجام میگیرد و معمولاً انجام آن تا رسیدن به اوج لذت جنسی ادامه پیدا میکند که در مردان همراه با بیرون پاشیدن منی و در زنان بهصورت اسپاسم (سفتی عضلانی) همراه با لذت شدید در ناحیهی مهبل میباشد.
علاوه بر احساس لذت جنسی، خودارضایی برای رهایی از تنشهای جنسی بهویژه در هنگامی که شریک جنسی در دسترس نیست انجام میشود و گاهی بهمنظور رفع اضطراب و رسیدن به آرامش. در نوجوانان، خودارضایی - در برخی از موارد - با هدف کنجکاوی در خصوص دستگاههای تناسلی اجرا میشود. همچنین گاهی با هدف پیشگیری از انتقال بیماریهای مقاربتی یا بارداری صورت میگیرد و در برخی نارساییهای جنسی توسط پزشک نیز استمنأ تجویز میشود.
ساختار روانی و اجتماعی پیچیدهی انسان در تمام ابعاد زندگی او، تاثیراتی بنیادین دارد. رفتارهای جنسی ما نیز تحتتأثیر عواملی گوناگون از جمله باورها، عوامل تربیتی، محدودیتهای اجتماعی و غیره هستند. این عوامل هرچند میتوانند تأثیرات و تحولات مثبتی را در منشهای جنسی ما بهوجود بیاورند، ولی همزمان بهنوعی این قدرت را نیز دارند که با سرکوبهای شدید این نوع نیازهای، در سلامت و بهداشت روانی انسان خدشه وارد کنند.
خوشبختانه ما در عصری زندگی میکنیم که پیشرفت علوم در زمینههای گوناگون مثل پزشکی، علوم اجتماعی و روانشناسی، روشنگریهایی در ارتباط با انسان، نیازها و کارکردهای روانی و فیزیولوژیک او در اختیارمان گذاشته است. بهگونهای که بهسان روزگاران گذشته، ناچار نیستیم برای درک پدیدهها به باورهای پدرانمان اکتفا کنیم.
خودارضایی، یک نمونه از رفتارهای بشری است که قرنها در فرهنگهای گوناگون بهعنوان پدیدهای شنیع نگریسته شده و تنها پیشرفتهای علمی دهههای اخیر است که تحولی اساسی در تصویری که از خودارضایی وجود داشته، بهوجود آورده است.
من بهعنوان یک روانشناس فارسیزبان، در طی چند سال اخیر بهضرورت پرداختن به این موضوع برای ایرانیها پی بردهام. زیرا نامههای متعددی از هموطنان عزیز و خصوصاً جوانها دریافت میکنم که همگی دال بر تصورات اشتباه و غیرعلمی است که از خودارضایی در جامعهی ما وجود دارد. تصوراتی که تأثیراتی روحی زیادی باقی میگذارند. متأسفانه بسیاری از سایتها و وبلاگهایی که بهزبان فارسی وجود دارند، بر ترویج و استحکام این اطلاعات بیپایه، دامن میزنند. آنها از خودارضایی بهعنوان رفتاری که پیامدهای روحی و جسمی جبرانناپذیر بههمراه میآورد، یاد میکنند. جالب این است که برای اثبات ادعاهای خود، کوچکترین دلیل علمی ارائه نمیدهند. یا اگر میدهند، بدون ذکر مرجعی معتبر و علمی است.
من در اینجا مناسب دیدم که بحثم را با نگاهی کوتاه به نگرشی که در گذشته در کشورهای غربی از خودارضایی وجود داشته است، آغاز کنم. زیرا شباهتهای زیادی بین این تصورات با باورهایی که در ذهنیت برخی هموطنانمان در مورد خودارضایی وجود دارد، مشاهده میکنم. باشد که آشنایی با این باورها و تحولاتی که با پیشرفت علم در آنها ایجاد شده، بتواند خوانندگان فارسیزبان ما را در این زمینه آگاهی بیشتری بخشد.
در مردان، گرچه روش انجام خودارضایی فرد به فرد متفاوت است، اما عموماً با در دست نگهداشتن آلت مردی بهصورت تقریباً محکم در دست و حرکت دست بهسمت جلو و عقب و گاهی همراه با خیالپردازی انجام میشود. روش دیگری که عمومیت کمتری دارد مالیدن آلت به سطوح صاف و نرم مثل بالش یا تشک است. استفاده از ابزارآلات ساختگی یا وسایل سکس نیز متداول است. تمامی این رفتارها تا رسیدن به ارگاسم ادامه پیدا میکند.
▲ | بخش نخست |
نکتهای در رابطه با خودارضایی در تاریخ غرب باید گفت، این است که در متون پزشکی قبل از قرن هفده، خیلی کم در این ارتباط صحبت میشود. اینطور بر میآید که پزشکان در این ارتباط بیشتر سکوت میکردند. در برخی از نوشتهها که از آنزمان بهجا مانده است، از آن بهعنوان پدیدهای مفید یاد شده است. از جمله گالین[۱] که معتقد بود نگهداشتن منی و خارج نکردن آن میتواند برای سلامتی مضر باشد. بهعقیدهی او بشر باید از طریق رابطه با همسرش یا از طریق خودارضایی سعی در آزاد کردن اسپرمهایش بکند. در قرن شانزدهم حتی مشاهده میکنیم که بعضی از پزشکان خودارضایی را توصیه میکردند. از جمله یک آناتومیست ایتالیایی بهنام فالوپ[٢] از اهمیت آموزش خودارضایی به جوانها یاد میکند.
از قرون بعد از هفده، مشاهده میکنیم که در بسیاری متون خودارضایی بهشدت محکوم و از آن بهعنوان عامل بسیاری از بیماریهای جسمی و روحی یاد میشود. تنها تحولات علمی دهههای اخیر است که به این تصورات غلط پایان داده است.
بسیاری از محققین معتقدند که انتشار کتاب بهنام اونانیا در سال ۱۷۱۵ تاثیر زیادی در رواج افکار منفی که در قرون پیش نسبت به خودارضایی وجود داشته، گذاشته است[٣].
در این کتاب نویسنده عنوان کرد که ضررهای ناشی از خودارضایی، تمام جسم و روح او را فرا میگیرد و فرد را بهسوی مرگ سوق میدهد. از این دوره بهبعد میبینیم که پزشکان تا چند قرن خودارضایی را بهعنوان عامل بسیاری از بیماریها تصور میکردند. از بیماریهای عصبی گرفته تا بیماریهای جنسی مثلاً سیفلیس و سرطان و کری و ضعف چشم! و بدینگونه وحشت زیادی در جوانها و نوجوانانی که دست به این کار میزدند، ایجاد میکردند.
پزشک دیگری بهنام تیسو (۱۷۲۸[۴]) که تاثیر زیادی در نظریات پزشکان زمان خود داشت، معتقد بود که منی، نقش اساسی در عملکرد اساسی ارگانیسم بهعهده دارد و بر حدر دادن این مایع میتواند باعث ضعیفشدن بدن و ایجاد بیماری شود. او نیز مثل بسیاری از پزشکان همعصرش بر این باور بود که این مایع ارزشمند را تنها زمانی باید استفاده کرد که شانسی برای تولید مثل وجود داشته باشد.
فهرست بیماریهایی که به خودارضایی نسبت میدادند، بسیار طولانی بود: از جمله: اختلالات مغزی و عصبی، دیوانگی، جنون، اختلالات استخوانی مثل راشیتیسم، اختلالات سیستم تنفسی نظیر سل، اختلالات قلبی و عروقی، گوارشی و غیره. دکتر بورژ تا آنجا پیش میرود که اینطور میگوید:
- «تعداد آدمهایی که این عمل زشت به کشتن داده است، از آدمهایی که در اثر جنگ و اپیدمی کشته شدهاند، بسیار بیشتر است. دکتر دیگری بهنام «دوبای» از او هم فراتر میرود و مدعی میشود که خودارضایی نهتنها خود انسان را بلکه نسل بشر را نیز منهدم خواهد کرد.[۵]
این عقاید در قرن نوزدهم هم بسیار جاری بود والینگ (۱۹۰۴) عواقب زیر را برای خودارضایی عنوان کرده بود: «از دست دادن حافطه، حواس پرتی، بیتفاوتی به رابطهی جنسی...»
او از قول یک پزشک آلمانی اینظور نقل قول میکند:
- «کسیکه خود ارضایی میکند، بهتدریج قابلیتهای اخلاقی خود را از دست میدهد و ظاهری احمق و زنانه پیدا میکند. همیشه غمگین و دست و پا چلفتی است و از هرگونه فعالیت ذهنی بیزار میشود... در ضمن در حضور دیگران مضطرب است.»[٦]
در حقیقت اشکال اساسی علم فیزیولوژی در آن قرون، این است که تنها ذهنی و نظری بوده و آن بهاین دلیل که ابزار شناخت علمی، بهمفهوم مدرن آن، وجود نداشته است. به تعبیر «امیل گی ینو»[٧]، اینها تنها تئوریهایی کودکانه بودهاند که بسیار تحتتأثیر باورهای اخلاقی زمان خود قرار داشتهاند.
کسانی که خودارضایی میکردند، برای جامعه خطرناک محسوب میشدند. «شانون» (۱۹۱۳) تا آنجا پیش میرود که عنوان میکند حتی زوجهایی که ارگان جنسی یکدیگر را لمس میکنند، نیز نتایج و عواقب جسمی و روحی وخیمی در انتظارشان است و زندگیشان تباه میشود.
این نگرش منفی در ارتباط با خودارضایی، عواقب زیادی هم در برداشت. زیرا این پزشکان در جهت پیشگیری و درمان آن راههایی نیز پیشنهاد میکردند که هیچ سنخیتی با شغل آنها نداشته است. (حداقل برای ما انسانهای امروزی)
از روشهایی که این پزشکان برای مبارزه با خودارضایی جوانان و نوجوانان ارائه میدادند، میتوان حبس کردن دستها در کیسه بههنگام خواب، بستن حلقهای آهنی به آلت پسران برای جلوگیری از خودارضایی و نعوظ در خواب. این حلقهها دارای تیغههای تیزی بودند که چنانچه در خواب به نوجوان حالت تحریک جنسی دست میداد، تماس پوست آلت با تیغههای حلقه او را از حالت نعوظ خارج میکرد. یا طبق پیشنهاد «وتوری» در هنگام خواب طنابی را از یک سر به آلت و از سر دیگر به گردن فرد وصل میکردند و در هنگام تحریک جنسی، فشار طناب به آلت بهقدری دردآور بود که نعوظ خاتمه پیدا میکرد[٨].
یکی از مشغولیات ذهنی عمدهی پزشکان قرن ۱۹ این بود که چگونه اشتهای سیریناپذیر جنسی زن را خاموش کنند. «دکتر فیو» در سال ۱۸۸۰ در مورد میل جنسی زن اینطور توصیح میدهد:
-
«مردها باید کاملاً مواظب باشند که تا میتوانند از بیدار شدن امیال جنسی زن جلوگیری کنند و مراقب باشند که در هنگام انجام عمل جنسی، کاری انجام ندهند که این لذتهای شدید در زن بیدار شود. نباید فراموش کرد که همهی زنهای نجیب هم بهطور بالقوه این شهوات بیحد را در خود نهفته دارند و این وظیفهی همسر است که مواظب باشد با «نوازشهای خطرناک» این لذایذ را بیدار نکند.»[۹]
پزشکان دیگر برای مهار کردن این امیال، راههای دیگری نیز پیشنهاد میکردند از جمله: آموزش زن در منفعل بودن، خجالتی و بیدست و پا بودن، استفاده از کمربندهای عفت که آلت تناسلی زن را در خود محبوس میکرد. زیرا بهعقیدهی آنها، زن خوب و نجیب زنی بود که از امیال جنسی عاری باشد و تجربهی لذت جنسی را با خود بهگور ببرد.
پزشکی بهنام دکتر «گرین» که عضو اکادمی پزشکان نیز بود، برای مبارزه با خودارضایی دختران، در مواردی که کنترل و تنبیههای دیگر کارساز نبود، سوزاندن دهانهی واژن با آهنی که از داغی سرخ شده است را تجویز میکرد و توصیه میکرد این کار را تا زمانی که انقباضات کلیتوریس و واژن متوقف نشده است، ادامه دهند. اگر تمام این راهها اثر نمیکرد اقدام به بریدن کلیتوریس میکردند[۱٠].
یک متخصص امور تربیتی در بلژیک، نیمکتی ارائه داده بود که وقتی شاگرد مدرسهها روی آن مینشستند، دو پایشان از هم با فاصله قرار میگرفت. بدین ترتیب از تماس و مالش دو پای دانشآموز با هم، که میتوانست ایجاد کننده تحریک جنسی باشد خودداری میکردند.[۱۱] یا توصیه میشد بچهها را از یک سری بازیها منع کنند. مثلاً دخترها را از «اسب چوبی متحرک» سوار شدن و پسرها را از سر خوردن روی میلهی راه پلهها.[۱٢]
با پیشرفت علم پزشکی و سایر حوزههای علمی در قرن اخیر، اثبات رابطهی بین خودارضایی و بیماریهای مختلف، سختتر شد.از عوامل مهم تردید در باورهایی که در زمینهی استمنأ وجود داشت کار تحقیقی وسیع و پر دامنهی فردی بهنام کینزی (۱۹۴۸) بود. کینزی و گروهش، با افراد بسیار زیادی در زمینهی زندگی جنسیشان مصاحبه کردند. یکی از نتایج بهدست آمده این بود که در آمریکای آن زمان، ۹۶ درصد افراد، ارضای جنسی با خودارضایی را تجربه کرده بودند[۱٣].
این تحول در دیدگاهها تا جایی میرسد که در فرهنگ پزشکی لاروس منتشرشده در سال ۱۹۷۲ اینطور میخوانیم:
-
«خودارضایی چنان در بین آدمها (چه نوجوان، چه شخص بالغ) معمول است که نمیتوان آن را بیماری تلقی کرد.»[۱۴]
در حالیکه در فرهنگ لاروس قرن نوزدهم، عنوان شده بود که کسانی که خودارضایی میکنند، تمام قدرتهای فکری و بدنی خود را از دست میدهند و مبتلا به انواع و اقسام بیماریها میشوند[۱۵].
و در این تحول، همانطور که در بخش بعدی خواهیم دید، علم سکسولوژی در سالهای اخیر بهجایی رسیده است که از خودارضایی، بهعنوان ابزاری برای درمان کسانی که مشکلات جنسی دارند بهره میجوید. نباید فراموش کرد که این تحولات نسبتاً جدید است و بیتردید نتیجهی دگرگونیها و پیشرفتهای جوامع غربی، در ابعاد گوناگون علمی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میباشد.
در بخش دوم این مقاله، به بررسی باورهایی که در بین ما ایرانیها رایج است میپردازیم و سپس دیدگاههای جدید علمی را عنوان خواهیم کرد.
در زنان خودارضایی اغلب از طریق مالش یا ضربه بر روی آلت زنانه خصوصاً چوچوله و لبهای فرج انجام میشود. همچنین فروکردن انگشت یا جسم خارجی در مهبل، تحریک سینهها و نقطهی جی از طریق مالش، فشار، کشش عضلانی و خیالپردازی نیز میتواند در کنار هم بهکار گرفته شود. استفاده از جریان فشار آب بر روی چوچوله نیز یکی از روشهای مرسوم خودارضایی در زنان است. برخی از زنان حتی با فشار شدید هر دو پا بههم میتوانند تحریک شوند. برای پارهای از زنان خودارضایی تنها راه رسیدن به ارگاسم است.
▲ | بخش دوم |
من در پایان نامهی دانشگاهیام[۱٦] که موضوع آن «تأثیر فرهنگ و مهاجرت در باورهای ما از مسائل جنسی» است، بخشی را به مسئلهی خودارضایی اختصاص دادم. (این رساله که کاری آماری است به مقایسهی سه گروه ایرانیهای ایران، بلژیکیها و ایرانیهای مقیم بلژیک اختصاص دارد.)
فکر میکنم ذکر خلاصهای از نتایج آماری این بخش از رساله، میتواند مفید واقع شود:
اكثریت قریب به اتفاق افراد گروه «ایرانیان ایران» خودارضایی را بهشدت یك «انحراف اخلاقی» قلمداد میكنند. (۸۹٪ زنان و ۷۰٪ مردان) در صورتیكه گروه «بلژیكیها» بهندرت با چنین نظری موافق هستند (۴،۷٪). در مورد «ایرانیان بلژیك» باید گفت كه در بین دو گروه دیگر قرار دارند. یعنی هرچند تعداد كسانی كه در این گروه خودارضایی را انحرافی اخلاقی میدانند به مراتب كمتر از «ایرانیان ایران» است ولی باز به میزان «بلژیكیها» نمیرسد (تفاوت «ایرانیان بلژیك» با دو گروه دیگر معنیدار است). مسئلهای كه در مورد «ایرانیان ایران»، در ارتباط با جواب به این سوال نظر ما را بهخود جلب كرد این است كه اعتقاد و یا عدم اعتقاد مذهبی هیچ تأثیری روی نوع جواب این افراد نداشته است. نكتهای كه نشان میدهد كه این مسئله بیشتر جنبهی فرهنگی دارد تا ایدئولوژیك.
بیشتر از نیمی از افراد گروه «ایرانیان ایران» خودارضایی را برای سلامت روح و روان مضر میدانند (۵۴٪ زنان و ۶۰٪ مردان) در حالیكه این مسئله در بین «بلژیكیها» (۱۰٪ مردان و ۵٪ زنان) و «ایرانیهای بلژیك» (۲۵٪ مردان و ۵٪ زنان) به مراتب كمتر مشاهده میشود. (نمودار ۱)
نمودار ۱ - آیا خودارضایی برای جسم و روان مضر است؟
نکتهای كه در مورد گروه زنان ایرانی مقیم بلژیك قابل توجه است، درصد تقریباً بالای جواب «نمیدانم» به این سوال میباشد. (۵۲٪). (نمودار ۲)
نمودار ۲- آیا خودارضایی برای جسم و روان مضر است؟
در این باره میتوان دو فرض متفاوت ارائه داد: از یك سو میتوان چنین نتیجه گرفت كه زنان ایرانی بلژیک، باورهای فرهنگ ایران در این مورد را ترك كردهاند ولی هنوز باورهای جامعهی جدید را نپذیرفتهاند. از سوی دیگر همچنین میتوان فرض كرد که این زنان، بهعدم اطلاع كافی خود در این زمینه پی بردهاند. زیرا دادههای فرهنگی را در مورد مسئلهای که به حوضهی پزشكی و علمی مربوط میشود را كافی نمیدانند.
تفاوتهایی كه بین ایرانیها و بلژیكیها مشاهده میکنیم، حاصل این است كه محیط فرهنگی در حوضه وسیعی از زندگی انسان عمل میكند و رابط بین انسان و واقعیت است.
◼ انعکاس باورهای ما ایرانیها در اینترنت:
سایتها و وبلاگهای ایرانی، نمونههای خوبی از این باورهای منفی و غلط از خودارضایی میباشند. بسیاری از افراد، اینترنت را یک ابزار اطلاعرسانی مدرن تلقی میکنند و برای یافتن پاسخ به سوالاتشان از آن استفاده میکنند. ولی با کمال تأسف مشاهده میکنیم که موتورهای جستجو در بر گیرندهی مطالبی نیز میباشند که بههیچوجه سندیت علمی ندارند. بخشی از مطالب فارسی که در سایتها و وبلاگهای ایرانی در مورد خودارضایی مشاهده میکنیم، نوشتههایی هستند که من آنها را «شبه علمی» میخوانم. در این مقالات نویسنده با استفاده از لغات و اصطلاحات علمی، و نام بیماریها اغلب بدون ذکر هیچ مرجعی برای گفتارش، سعی در اثبات عقاید خود دارد. در اینجا بهعنوان نمونه، بهبررسی یکی از این مقالات میپردازم:
در مقالهای بهنام «خودارضایی و جوانان»، خودارضایی بهعنوان «انحراف» و در جایی دیگر بهعنوان «بیماری» تلقی میشود و عوارض بیشماری را به آن نسبت میدهد. عوارضی مثل خستگی ضعف چشم، اضطراب، ضعف حافظه و...
نویسندهی این مطلب به دو سایت انگلیسی زبان رجوع میدهد. در حقیقت یکی از این سایتها Herballove تنها سایتی تبلیغاتی است که در آن محصولات گیاهی برای بالا بردن توانایی جنسی میفروشند و خود محصولاتشان هم هیچ اعتبار علمی ندارند. باید گفت، استفاده از نام یک سایت انگلیسی در جهت این است که خوانندهی ایرانی راحتتر صحت حرفهای نویسنده را بپذیرد. گذاشتن معادل انگلیسی بعضی واژهها نیز در همین جهت است. در این مطلب با اتکا بهگفتههای این سایت تبلیغاتی، نویسنده سعی دارد با گفتمانی «شبه علمی» مضر بودن خودارضایی را به اثبات برساند. این گفتمان، هیچ نقطهی مشترکی با آنچه در دانشگاههای معتبر جهان عنوان میشود، ندارد.
در جای دیگر نویسنده این مقاله برای اثبات اینکه خودارضایی مولد بیماریهای روحی است، بهجای رجوع به منابع معتبر روانشناسی، از سایتی که متعلق به یک فرقهی مذهبی است، فاکت میآورد.
بالاخره ما در این مقاله بهنام یک پزشک (که البته نویسنده به اشتباه فکر کرده است که روانشناس است!) برمیخوریم که معتقد است خودارضایی بیماری است و باید ترک شود. ولی اشکال بزرگ این استناد این است که این جناب ویکتور پوشه نظراتش به هشتاد سال پیش بر میگردد. همانطور که دیدیم علم پزشکی از هشتاد سال پیش تا کنون تغییرات عمدهای کرده است و نقطهنظرهای کنونی، با دیدگاههایی که پزشکان در آن زمان در ارتباط با خودارضایی داشتند، تفاوتهای زیادی دارد.
متاسفانه نه در این مقاله، نه در مقالات مشابه فارسی که در اینترنت مشاهده میکنیم و سعی در نفی خودارضایی دارند، هیچ استدلال و یا مرجع درست علمی مشاهده نمیکنیم. البته باید گفت که خوشبختانه شمار مطالب علمیتر در این زمینه در سایتهای فارسی در حال افزایش است.
در اینجا بهتر دیدم پرسشهای متداولی که در ذهن بسیاری از ما در مورد خودارضایی وجود دارد را، با استفاده از نظرات جدید علمی پاسخ گویم. زیرا معتقدم عدم آگاهی صحیح در این زمینه میتواند مولد عوارض گوناگون روحی چون اضطراب و افسردگی شود.
◼ آیا خودارضایی باعث بیماریهای جسمی و جنسی میشود؟
همانطور که قبلاً هم بیان کردم، تحقیقات متعدد آماری که در این زمینه انجام شده، نشان میدهد که اکثریت قریب به اتفاق انسانها این عمل را انجام میدهد و اگر این فرضیههای قرن هجدم صحت داشت، درصد افرادی که مبتلا به بیماریهای کوری و کری و غیره بودند، بسیار بیش از اینها بود.
دانشمندان قرن حاضر، نهتنها هیچ رابطهای بین بیماریهای جسمی و خودارضایی پیدا نکردهاند، بلکه آخرین تحقیقات مرکز اپیدمیولوژی سرطان در استرالیا، نشان داده است که خودارضایی باعث کاهش ریسک ابتلا به سرطان پروستات میشود. گراهام ژیل یکی از از مسئولین این تحقیق عنوان میکند که انزال مداوم، مانع جمعشدن اسپرم در کانالهای پروستات میشود. او یادآور میشود طبق آنچه پژوهشها نشان دادهاند، ماندن زیاد اسپرم در کانالهای پروستات، میتواند یکی از فاکتورهای سرطان زا باشد.[۱٧]
یکی دیگر از نکاتی که در بعضی سایتهای ایرانی مشاهده میکنیم این تصور است که خودارضایی باعث انزال زودرس میشود. در صورتیکه بهگفتهی روانشناسان و سکسولوگها، خودارضایی را میتوان نوعی «خودآموزی جنسی»، تلقی کرد. یکی از تکنیکهایی که در سکسدرمانی برای مبارزه با انزال زودرس پیشنهاد میشود، سعی در تحریک جنسی از طریق خودارضایی است. در حقیقت در این روش به فرد توصیه میشود که در لحظهی نزدیکشدن انزال، موقتاً خودارضایی را متوقف کند و بعد از چند لحظه که هیجان جنسی کاهش یافت، دوباره به این کار بپردازد. در حقیقت با این تمرین فرد یاد میگیرد که زمان نعوظ را طولانیتر کند.
بهگفتهی دکتر «میشل سر»[۱٨] سکسولوگ فرانسوی، گاهی شاهد این میشویم که نوجوان یا جوانی که هنوز تجربهی جنسی ندارد خودارضایی را در جهت انزالی خیلی سریع انجام دهد که هدفش تنها کاهش سریع فشار جنسی است. او عنوان میکند زمانیکه خودارضایی تنها با هدف انزالی شتابزده باشد و فرد زمان کافی را برای لذت جنسی برای خود قائل نشود، ممکن است به این انزال سریع عادت کند و در روابط جنسیاش هم دچار انزال زودرس شود. در حالیکه اگر خودارضایی بدون احساس گناه و در آرامش و با زمان کافی انجام شود، نهتنها باعث ایجاد مشکل انزال زودرس نمیشود، بلکه زمان نعوظ رانیز میتواند افزایش دهد.
◼ خودارضایی و مشکلات روحی
یکی از تصورات غلطی که در مورد خودارضایی وجود دارد و انعکاس آن را در بخشهای فارسی زبان اینترنت نیز میبینیم، این است که خودارضایی باعث انواع و اقسام بیماریهای روحی، کمشدن ضریب هوش و غیره میشود.
این در صورتی است که روانشناسان و سکسولوگها، درست بهعکس این موضوع دست یافتهاند. آنها معتقدند که خودارضایی نقش مهمی در سلامت روان افراد میتواند بازی کند. نکتهای که روانشناسان بر آن تایید دارند، ضرورت دادن اطلاعات درست در این زمینه، خصوصاً به نوجوانان، است. در حقیقت تمام تصورات منفی و گناهآلودی که فرد در مورد خودارضایی دارد، میتواند مولد اضطراب و افسردگی و از دستدادن اعتماد به نفس باشد. زیرا هر بار که برای تسکین نیازهای جنسیاش به خودارضایی رو میآورد، تمام آن باورهای نادرست در ذهنش بیدار میشود و حس از خودبیزاری را در او بیدار میکتد و احساس اینکه در حال ضربهزدن بهجسم و روانش است، باعث میشود اضطرابی عمیق بر او چیره شود. در حالیکه اطلاعات درست میتواند این تجربه را تبدیل به تجربهای مثبت و بارور کند.
یکی از بزرگترین عملکردهای خودارضایی این است که به فرد کمک میکند بدن خود را بشناسد و کشف کند که چگونه میتواند تجربهی لذت را از طریق بدنش بهدست بیاورد. در حقیقت این تجربه در تحول رابطهی جنسی فرد با زوجش نیز میتواند بسیار موثر باشد. زیرا او این توانایی را مییابد که طرف مقابل را بهسمت نوازشها و حرکاتی که برایش لذتآور هستند، هدایت کند. طبق آنچه تجربهی سکسولوگها به ما میآموزد، بسیاری از زنانی که دچار سردمزاجی و یا فقدان ارگاسم هستند، کسانی هستند که همیشه از خودارضایی امتناع کردهاند. بهعقیدهی «ژرارد لولا[۱۹]» سکسولوگ فرانسوی، بین ناآشنای زن با بدنش و عدم توانایی لذتبردن او از رابطهی جنسی، ارتباط مستقیم وجود دارد. خصوصاً در جوامع سنتی که به زن اغلب نقشی منفعل عطا شده است و اساساً لذت جنسی را پدیدهای مردانه تلقی کردهاند، زنهای بیشماری هیچگاه سعی در شناخت بدن خود بهعنوان منشأ کسب لذت، نمیکنند. اضافه بر آن، شرایطی که اغلب این زنها در آن اولین رابطهی جنسی را تجربه میکنند، عدم آگاهی مرد در چگونگی برانگیختن و ارضای امیال جنسی زن و نیز ناآشنا بودن خود زن امیال جنسیاش، در خیلی موارد این تجربه را تبدیل به تجربهای مشمئز کننده و دردناک میکند.
بهخاطر همین است که در سکسدرمانی، زنانی که دچار سردمزاجی و سایر مشکلات جنسی هستند نیز، تمرین خودارضایی تجویز میشود.
در نوجوانان نیز این «آشنایی با بدن» یکی از مهمترین عملکردهای خودارضایی است. زیرا زندگی جنسی نوجوان، از شناخت بدنش شروع میشود. کشف آلت جنسی بهوسیلهی خودارضایی برای نوجوان احساسات متناقضی را بوجود میآورد. احتمال این میرود که این تجربهی «کشف خود» برای او با احساس شرم و گناه همراه باشد. البته باید گفت عامل این مسئله، بیشتر فاکتورهای اجتماعی-فرهنگی هستند تا تحولات درونی او. این مسئله خصوصاً برای دخترها صدق میکند. حتی در جامعهی غرب نیز پسرها خیلی راحتتر از خودارضایی سخن میگویند تا دخترها.
نقش دیگری که خودارضایی برای نوجوان دارد، این است که به او اجازه میدهد تغییراتی که در بدنش ایجاد میشود را بهتر بتواند کنترل کند. زیرا نباید فراموش کرد اینکه بدن نوجوان در حال رشد و تغییر مداوم است، برای او میتواند مولد اضطرابهای زیادی باشد. به این دلیل که تمام تعریفهایی که از خود داشته است، دگرگون میشوند. زیرا با «خود دیگری» مواجه است. خودی که بهسختی برایش قابل تشخیص است. حسهایی درش بیدار میشوند که برایش تازگی دارند. اینکه نوجوان بتواند این «بدن جدید» را بهعنوان «منشأ لذت» تجربه کند و نه «مبدأ گناه»، به او اجازه میدهد که اعتماد بهنفسی را در خودش گسترش دهد و این اطمینان بیشتر بهخود، به او یاری میدهد که در حوزههای دیگر زندگی، با جرات بیشتری خودش را تجربه کند. نکتهی مهمی که باید به پدر و مادرها تذکر داد، احترام به فضای خصوصی نوجوان است زیرا که آنها به این فضا برای رشد روانیشان احتیاج دارند.
در بعضی از سایتهای ایرانی مشاهده کردم که خودارضایی را بهعنوان عامل غرقشدن در اوهام و دور شدن از واقعیت ذکر میکنند. نکتهی مهمی که در اینجا لازم است تذکر دهیم این است که تخیلات جنسی را باید از «هذیان» و «توهم» که از عوارض بعضی بیماریهای روحی است، باید متمایز کرد. تخیلات جنسی در انسان امری طبیعی است که نقش آمادهسازی او را برای رابطهی جنسی و نیز برآورده کردن یک سری از نیازهای دیگر را در او بهعهده دارد. متأسفانه در اینجا فرصت زیادی برای پرداختن به آن نداریم و برای همین به بعد موکولش میکنیم.
سوال دیگری که من در بین ایمیلهایی که دریافت میکنم به آن برخورد کردهام، این است که آیا خودارضایی در کسانی که مجرد نیستند، غیرعادی و نشانی از بیماری جنسی فرد نیست؟
پاسخ من هرچند ممکن است تعجب یک عده را برانگیزد، اما باید عنوان کنم که در بعضی افراد، رابطهی جنسی با فرد دیگر بههیچوجه نفیکنندهی خودارضایی نیست. خودارضایی میتواند برای فرد جنبههای دیگری از لذت جنسی را به همراه بیاورد و در بعضی موارد و پریودها که نیاز جنسی طرفین با همهماهنگ نیستند، میتواند به ارضای کاملتر نیازهای جنسی شخص، کمک کند.
پرسش معمول دیگری که با آن مواجهیم این است که آیا نرم خاصی برای دفعات خودارضایی وجود دارد؟
باید بگویم که فاکتورهای زیادی در کمیت خودارضایی دخالت دارند. از جمله سن، مجرد یا متاهل بودن، وضع روحی و ... اما باید گفت که اگر در فرد بهطور ثابت همهروزه چندین و چند بار در روز مشاهده شود، این میتواند نشانی از مسئلهای روحی و یا اضطرابی شدید باشد. به این افراد توصیه میشود که به روانشناس مراجعه کنند. زیرا احتمالاً روان درمانی مشخص خواهد کرد که این خودارضایی، اضطرابی اساسیتر را در خود پنهان کرده است و شخص با عمیق شدن در مسائل درونی و محیطی، با یاری روانشناس، ریشههای اصلی این اضطرابها را میتواند کشف و حل کند و خودارضاییهای شدید که تنها عارضهای از این مشکل روحی هستند نیز، کاهش خواهد یافت.
ولی این موارد محدود هستند و همانطور که به تفصیل مسئله را بررسی کردیم، خودارضایی بخشی از زندگی جنسی بیشتر انسانهاست.
در انتها لازم است بگویم برای درک بیشتر سکسوآلیتهی انسان، لازم است به ابعاد دیگر آن نیز پرداخته شود. پرداختن به این ابعاد را، به مطالب بعدی موکول میکنیم.
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- Oeuvres anatomiques, physiologiques et medicales de GALIEN: ch. DAREMBERG; Paris 1856[٣]- همان، P 49
[٢]- J STENGERS, A VAN NEC, Histoire d’une grande peur,PUF BRUXELLES, 1984
[۴]- D, DUCHE, Histore de l’onanisme, p 28, PUF, 1994[٦]- همان، p 67
[۵]- J STENGERS, A VAN NEC, Histoire d’une grande peur, P13, PUF BRUXELLES, 1984
[٧]- E. GUYENOT: Les sciences de la vie aux 17e et 18e siècles, L’idée d’évolution, Paris 1941, p161[۱٦]- خلاصهای از این کار تحقیقی در سایت گویا نیوز منتشر شده است
[٨]- J STENGERS, A VAN NEC, Histoire d’une grande peur, PUB, BRUXELLES, 1984, P 43
[۹]- Michel DE MONTAIGNE, Essais, Garnier.
[۱٠]- D, DUCHE, Histore de l’onanisme, p 28, PUF, 1994, P 51
[۱۱]- J STENGERS, A VAN NEC, Histoire d’une grande peur, PUB, BRUXELLES, 1984, P 25
[۱٢]- M. FRIDLAN, De l’education physiue de l’homme, PARIS 1815, p412
[۱٣]- Kinsey, Sexual behavior in the human 1948
[۱۴]- J STENGERS, A VAN NEC, Histoire d’une grande peur, PUB, BRUXELLES, 1984, P179
[۱۵]- Grand dictionnaire universel du 19e siècle, t .X, Paris, 1873, pp.1320-1322.
[۱٧]- British jornal of urologie international, vol 91, p 211
[۱٨]- La sexualité: mieux la comprendre pour mieux la pratiquer
[۱۹]- G.LELEU, Le traité des caresses, poche 2003
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ خودارضایی؛ از باورهای فرهنگی تا نگرشهای علمی، سایت رسمی مژگان کاهن، روانشناس