بررسی تطبیقی جایگاه موسی
(در قرآن و تورات)
فهرست مندرجات.
جایگاه موسی در قرآن و تورات
در این مقاله جایگاه موسی در دو کتاب مقدس دینی (تورات و قرآن) بهصورت تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته و این سئوالات طرح شده است که کتابهای مقدس قرآن و تورات، از حضرت موسی چه تصویری ارایه کردهاند؟ آیا این تصویرها قابل مقایسه هستند؟
این مقایسه و تطبیق، موضوعات زیادی را شامل میشود که از جمله آنها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
تولد و کودکی، رشد و پرورش در دربار فرعون، نحوه خروج از دربار، ازدواج با دختر شعیب، مبعوث شدن به رسالت در کوه طور و ابلاغ پیام خداوند برای دعوت فرعون به یکتاپرستی، گرفتن الواح و شریعت در کوه طور و همچنین دوران سرگردانی، از ماجراهایی هستند که ما در روند این مقاله بررسی کردهایم. ناگفته نماند که این مقاله بهصورت کتابخانهای و با روش توصیفی و تاریخی تنظیم شده است.
.
حضرت موسی، پیامبر یهود و از پیامبران اولوالعزم است که در ادیان سامی یهود، مسیح، اسلام، جایگاه ویژهای دارد. در میان عقاید و آموزههای یهود و اسلام وجوه مشترکی وجود دارد، زیرا، پیامبران هر دو دین از نسل حضرت ابراهیم و از دو نژاد سامی و عبرانی هستند. دین یهود، دینی است که به یکباره و بهوسیله یک پیامبر، از جانب خداوند بهسوی بشریت نیامده است، بلکه طی هزاران سال و طی مراحل و گذر از موقعیتهای مختلف، کمکم تکمیل شده و سرانجام بهشکل کنونی درآمده است. مهمتر در این دین، پیامبران بسیاری به ظهور رسیدند که مهمترین آنها، حضرت موسی است که در سن ۴٠ سالگی در کوه سینا، بدون هیچگونه واسطهای با خدا سخن گفت و از جانب او بهمقام نبوت رسید و کتاب تورات را که حاوی ده فرمان بود، از یهوه دریافت و بهقوم خود عرضه کرد. حضرت موسی از تمام پیغمبران یهود، بزرگتر و ممتازتر بود، زیرا سایر پیغمبران نور جلال الهی را از ورای نه جام شیشه کدر میدیدند، در صورتیکه موسی آن را از ورای یک جام شیشه شفاف میدید. او پیام الهی را بیش از سایر پیغمبران درک و تقریب او به درگاه خدا زیادتر از تقرب دیگران بود. الهامی که به او عطا شد، سرچشمهای بود که تمام پیغمبران بعد از وی از آن کسب فیض کردند و نبوت آنها، نمونهای از نبوت موسی بود، زیرا او اب الانبیأ و نخستین معلم دینی و معنوی و همچنین کسی است که از نسل او انسانهای بزرگ زاده شدند. دوران این پیامبر بزرگ، همراه با ناملایمات و سختیها توأم بود، که او توانست با صبر و بردباری بر تمامی آنها فائق آید و سرانجام بنابر نظر تورات در سن ۱٢٠ سالگی در دشت موآب به لقای پروردگار نایل آید.
حضرت موسی چنانکه گفته شد در یهود و در تورات از جایگاه والایی برخوردار است که اسلام ادامهدهنده راه یهود و پیامبر اسلام نیز در سلسله انبیای الهی بهدنبال موسی و عیسی آمده است. کموبیش آموزههای حضرت موسی را بهشکل بهتر و با کیفیت و کمیت بیشتری طرح کرده است.
در قرآن مسایل مختلف و شخصیتهای برجسته الهی طرح شدهاند که حضرت موسی هم سهم بسیار زیادی را بهخود اختصاص داده است. جایگاه موسی در قرآن بهقدری والاست که دربارهی هیچ پیغمبری این اندازه آیه نازل نشده است. در حقیقت بخش قابل توجهی از نظرات تورات راجع به موسی در قرآن هم ذکر شده اما مفاهیم و مطالب قرآن بسیار پاکیزه و برخوردار از تعالی بینظیرند.
نگارنده در مقاله حاضر درصدد برآمده تا جایگاه موسی را در این دو دین به روش مقایسهای بررسی کند تا بتواند گامی کوچک در شناساندن جایگاه آن حضرت بردارد و تا حدی بتواند تفاوت و تشابه عمیق آموزههای دو دین الهی اسلام و یهود را بیشتر آفتابی کرده، در اختیار خوانندگان قرار دهد.
▲ | اوضاع بنیاسرائیل قبل از موسی |
برای بررسی وضعیت موسی در تورات ضروری دیدیم اوضاع بنیاسرائیل قبل از ظهور موسی را مورد توجه قرار دهیم و آن را با توجه به تورات و قرآن بررسی کنیم.
۱ | تورات |
وقتیکه پدر و برادران یوسف به مصر آمدند و در آنجا ساکن شدند، هر روز بر جمعیت بنیاسرائیل افزوده شد تا جاییکه فراعنه مصر ترسیدند که مبادا بهخاطر جمعیت زیاد آنها، سلطنت کشور مصر از دست آنها خارج و بهدست قوم بنیاسرائیل افتد.[٣] بههمین دلیل به فکر افتادند که بنیاسرائیل را به بردگی بگیرند و تمام کارهای سخت از قبیل گلکاری، خشتسازی، و هرگونه عمل صحرایی را به آنها واگذار کنند و همچنین پادشاهان از قابلههای مصر درخواست کردند که هر پسری که بهدنیا میآید به مأموران دربار گزارش دهند که آنها او را بکشند، ولی اگر دختر بود کاری نداشته باشند، در واقع فراعنه میخواستند با این کار، نسل بنیاسرائیل را بهکلی ریشهکن کنند. ولی قابلهها از خدا ترسیدند و از فرمان فرعون سرپیچی کردند و فرعون نیز به قوم خود امر کرد، که پسران را به نهر اندازند.[۴]
٢ | قرآن |
فرعون معاصر موسی، با بنیاسرائیل معامله بردگان را میکرد و در تضعیف آنان بسیار میکوشید. این کار را چنان ادامه داد که هرچه فرزند پسر برای دودمان بهدنیا میآمد سر میبرید و دختران آنان را باقی میگذاشت. زیرا میخواست بهکلی مردان بنیاسرائیل را نابود کند و وقتی که مردان نابود شوند، نسل بهکلی منقرض میشد.[۵]
الف) مورد اشتراک: ظلم و ستم فراعنه،سر بریدن پسران و بیگاری قوم بنیاسرائیل.
ب) موارد اختلاف: در تورات، علاوه بهسر بریدن پسران، به نهر انداختن نیز ذکر شده، که این مورد در قرآن نیامده است.
▲ | تولد موسی و سپردن او به رود نیل |
۱ | تورات |
تولد موسی، که برخی آن را ۱٣ پیش از میلاد گفتهاند[٦]، هنگامی صورت گرفت که مصریان، بنیاسرائیل را در فشار گذاشته بودند و فرزندان نوزاد آنها را میکشتند. بنابراین، موسی که از جان فرزند خویش بیمناک بود، سبدی از نی تهیه کرد و بعد از سه ماه او را به رود نیل انداخت[٧].
٢ | قرآن |
خداوند به مادر موسی وحی کرد که طفلش را شیر دهد و او را داخل صندوق بگذارد و به دریا بیندازد و اصلاً نگران نباشد و مطمئن باشد که بهزودی فرزندش را به آغوش او باز میگرداند و همچنین او را از پیامبران قرار میدهد.[٨].
الف) موارد اشتراک: انداختن موسی به آب در هر دو کتاب ذکر شده است.
ب) موارد اختلاف: در تورات در مورد وحی به مادر موسی چیزی نیامده است ولی در قرآن مسئله وحی ذکر شده است.
▲ | گرفتن موسی از آب |
۱ | تورات |
خواهر موسی از دور ایستاد و منتظر بود که ببیند چه اتفاقی رخ میدهد. در این حال، دختر فرعون که برای شستوشو در کنار نهر آمده بود، موسی را داخل سبد، در میان رود دید، او را از آب گرفت و گفت: این نوزاد از آن عبرانیان است، سپس با گریه طفل، دلش سوخت و تصمیم به قیومیت او گرفت و نام او را موسی، یعنی از آب گرفته شده، نهاد و همچنین از کنیزکانش خواست که هرچه سریعتر برای طفل، دایهای را بیابند.[۹]
٢ | قرآن |
خواهر موسی از دور مراقب و پیگیر بود و مردان فرعون، موسی را که داخل صندوق قرار داشت از دریا گرفتند و آسیه (همسر فرعون) گفت: این بچه برای من و تو مایه دلخوشی خواهد بود او را نکشید چهبسا که برای ما نفعی در آینده داشته باشد، شاید هم او را به فرزندی اختیار کنیم. سپس مأموران را به دنبال دایهها فرستاد ولی خداوند، پیشاپیش، شیر دایهها را بر او حرام کرده بود.[۱٠]
الف) موارد اشتراک: در هر دو کتاب، دنبال کردن طفل از جانب خواهر و همچنین فرستادن مأموران برای یافتن دایه ذکر شده است.
ب) موارد اختلاف: در تورات، دختر فرعون، موسی را از آب میگیرد و او را به فرزندی خود میپذیرد، ولی در قرآن مردان فرعون موسی را از آب گرفتند و آسیه (همسر فرعون) وساطت کرد و از فرعون خواست که او را به فرزندی قبول کند.
▲ | در جستجوی دایه |
۱ | تورات |
خواهر موسی جلو رفت و به دختر فرعون گفت: آیا شما تمایل دارید که زنی شیرده از زنان عبرانیان را نزدتان بخوانم تا این طفل را برای شما شیر دهد؟[۱۱] دختر فرعون گفت: هرچه زودتر او را نزد من بیاور. وقتی که مادر موسی آمد، دختر فرعون به او گفت، این طفل را برای من شیر بده و مطمئن باش که مزد شیر دادن تو را خواهم پرداخت.[۱٢]
٢ | قرآن |
خواهر موسی، به درباریان فرعون نزدیک شد و گفت: آیا اجازه میدهید دایهای خوب و دلسوز به شما معرفی کنم؟[۱٣]
الف) موارد اشتراک: پیشقدمشدن خواهر موسی برای آوردن دایهای که شیرش فراوان است، و قبول کردن فرعون و آلش.
ب) موارد اختلاف: در تورات، دختر فرعون، پیشنهاد خواهر موسی را قبول کرد ولی در قرآن درباریان فرعون، پیشنهاد او را پذیرفتند.
▲ | قتل قبطی و نجات سبطی (اسرائیلی) |
۱ | تورات |
چون موسی بزرگ شد، نزد برادران خود بیرون آمد و بهکارهای دشوار ایشان نظر انداخت. شخص قبطی را دید که شخصی عبرانی، که از برادران او بود میزند، بههر طرف نظر افکند، کسی را ندید، سپس آن مرد قبطی را کشت و او را در ریگ پنهان ساخت. روز دیگر بیرون آمد که ناگاه دو مرد عبرانی را دید که باهم منازعه میکنند. سپس به ظالم گفت چرا همسایه خود را میزنی، مرد عبرانی گفت: چه کسی تو را بر ما حاکم یا داور ساخته است؟ حال میخواهی مرا هم همانند آن قبطی بکشی؟ بنابراین، موسی ترسید و گفت: یقیناً این امر شیوع یافته است.[۱۴]
٢ | قرآن |
موسی، زمانی از روز که مردم سرگرم کار و امور خود بودند و توجه نداشتند، به شهر مصر وارد شد و دو مرد را در حال نزاع دید. یکی از آنها اسرائیلی و دیگری قبطی بود. اسرائیلی که از پیروان موسی بود از او کمک خواست و موسی مداخله کرد و مشتی به مرد قبطی زد و او جابهجا مرد. موسی افسوسکنان گفت: این عمل از وسوسه شیطان بود، او دشمنی است که انسانها را آشکارا به گمراهی میکشاند.[۱۵] روز بعد، موسی نگران به شهر میگشت که مبادا موضوع فاش شده باشد و او را بهعنوان قاتل دستگیر کنند، که دید همان مرد اسرائیلی که دیروز به او کمک کرده و قبطی را کشته بود دوباره با مرد دیگری از قبطیان در حال نزاع است. از او کمک خواست و موسی گفت: تو به واقع در گمراهی شدیدی هستی و چون قصد کرد که به آن مرد که دشمن هر دوی آنها بود حملهای ببرد، او گفت: ای موسی! آیا امروز هم میخواهی مرا بکشی؟ همانطور که دیروز آن یکی را کشتی؟ تو قصد داری در این سرزمین ستمکار باشی نه اصلاحگر و خیرخواه.[۱٦].
الف) موارد مشترک: دفاع از عبرانی و کشتن قبطی
ب) موارد اختلاف: در تورات، دفعه اول، دعوا بین یک فرد قبطی و یک فرد عبرانی بود که منجر به مرگ قبطی شد و موسی او را در ریگ پنهان ساخت و دعوای دوم میان دو فرد عبرانی بود. ولی در قرآن دفعه اول، دعوا میان یک قبطی و یک عبرانی بود که با مشت موسی مرد و حضرت این عمل را از وسوسه شیطان دانست و به درگاه خدا استغاثه کرد و دعوای دوم میان یک قبطی دیگر با همان اسرائیلی بود که موسی او را دفعه پیش نجات داده بود.
▲ | راهنمایی موسی بهسوی مدین |
۱ | تورات |
وقتی ماجرای کشته شدن قبطی به گوش فرعون رسید، قصد قتل موسی را کرد، ولی موسی از حضور فرعون فرار کرد و به سرزمین مدین رفت.[۱٧]
٢ | قرآن |
از سخن فرد اسرائیلی، قبطی طرف دعوایش فهمید که قاتل قبطی دیروز، موسی بوده، لذا به دربار فرعون رفت و جریان را به وی گزارش داد و فرعون نیز تصمیم بر قتل موسی گرفت.[۱٨] سپس فردی از اقوام فرعون بهنام مؤمن آل فرعون، موسی را از این جریان مطلع کرد و موسی بهطرف مدین به راه افتاد.[۱۹]
الف) موارد اشتراک: خبردار شدن فرعون از مرگ قبطی و فرار موسی به سرزمین مدین
ب) موارد اختلاف: در تورات، موسی خود از حضور فرعون فرار کرد ولی در قرآن با کمک یکی از درباریان فرعون بهنام مؤمن آل فرعون از قصد فرعون مطلع شد و بهطرف مدین روانه شد.
▲ | ازدواج موسی در مدین |
۱ | تورات |
موسی بعد از فرار از مصر، در زمین مدین ساکن شد و بر سر چاهی نشست. کاهن مدین هفت دختر داشت که هر روز برای سیراب کردن گله خود بر سر چاه میآمدند ولی بهخاطر وجود شبانان گردنکلفت، آخر سر به گوسفندانشان آب میدادند.[٢٠]
وقتی موسی این صحنه را دید، جلو آمد و آنها را کمک کرد و گلههایشان را سیراب نمود. سپس وقتی به خانه برگشتند پدر آنها که رعوئیل نام داشت، علت زود آمدن آنها را جویا شد؟ دختران جریان را برای پدر تعریف کردند و سپس رعوئیل نیز از آنها خواست که موسی را به خانه دعوت کنند تا نان خورد.[٢۱] وقتی موسی به نزد رعوئیل رسید، او یکی از دخترانش بهنام صفوره را به نکاح موسی درآورد که از او صاحب دو فرزند پسر بهنامهای جرشون و الیعازر شد.[٢٢]
٢ | قرآن |
وقتی موسی بر سر چاه مدین رسید، گروهی از مردم را دید که چارپایان خود آب میدادند و در کنار آنها دو زن را دید که گوسفندان خود را از چاه دور نگهداشته بودند، موسی گفت: چرا گوسفندانتان را آب نمیدهید؟[٢٣] دختران پاسخ دادند، منتظریم چوپانان گوسفندانشان را ببرند تا بعد نوبت ما شود. پدر ما، مرد پیر و از کار افتاده است و ما بهجای او گوسفندان را بهچرا میآوریم و آب میدهیم.[٢۴]
سپس موسی، گوسفندان آنها را آب داد و در سایهای نشست و گفت: پروردگارا، هر خیر و نعمتی که بر من نازل فرمایی به آن محتاجم.[٢۵] در این وقت، یکی از آن دو دختر، با شرم و حیا نزد موسی برگشت و بهاو گفت: پدرم، پیامبر خدا، شما را به خانه دعوت کرد تا اجرت تو را که گوسفندان ما را آب دادی بپردازد.[٢٦] سپس موسی با پدر آنها ملاقات کرد و به موسی اطمینان داد که اینجا در امان است و از او خواست که یکی از دو دخترش را به نکاح خود درآورد و در قبال مهر دختر، ٨ الی ۱٠ سال شبانی گوسفندان او را کند. موسی قبول کرد و در مدین ماند.[٢٧]
الف) موارد اشتراک: رفتن به مدین و سیراب کردن گوسفندان دختران و همچنین ملاقات با پیامبر خدا و ازدواج با دختر او.
ب) موارد اختلاف: در تورات نام پیامبر خدا رعوئیل و در جای دیگر یترون آمده، ولی در قرآن نام او ذکر نشده است.
در تورات، تعداد دختران کاهن مدین، ٧ نفر ولی در قرآن دو نفر ذکر شده است.
در تورات، موسی از جانب رعوئیل در عوض کمک به دختران، دعوت بهخوردن نان میشود ولی در قرآن، دعوت میشود تا مزد زحمتش را بگیرد. در تورات، نام همسر موسی صفوره، ولی در قرآن ذکری از نام همسر حضرت موسی نشده است.
▲ | رسالت موسی |
۱ | تورات |
موسی، گله پدرزن خود یترون، کاهن مدیان را شبانی میکرد، هنگامی که به حوریب که جبلاللّه باشد رسید، فرشته خداوند در شعله آتش از میان بوتهای بر او ظاهر شد، و وقتی موسی دید که بوته به آتش مشتعل است اما سوخته نمیشود، جلو رفت تا موضوع را بفهمد که ناگهان خدا از میان بوته، بهوی گفت: ای موسی! از اینجا نزدیکتر نیا، و نعلین خود را از پاهایت بیرون کن، زیرا مکانی که در آن ایستادهای زمین مقدس است و من خدای پدرت، خدای ابراهیم، خدای اسحاق و خدای یعقوب هستم.
آنگه موسی روی خود را پوشانید، زیرا ترسید که به خدا بنگرد. و خداوند گفت: هر آینه مصیبت قوم خود را که در مصرند، دیدم و حال نزول کردم تا ایشان را از دست مصریان خلاصی دهم. حال تو، بهنزد فرعون برو، و قوم من، بنیاسرائیل را از مصر بیرون بیار. موسی گفت: من کیستم که نزد فرعون بروم؟ خدا گفت البته با تو خواهم بود و علامتی که من تو را فرستادهام، این باشد که چون قوم را از مصر بیرون آوری، خدا را بر این عبادت خواهید کرد.[٢٨]
٢ | قرآن |
مدت زمان خدمت حضرت موسی به پایان رسید و ایشان بههمراه خانواده و گوسفندان خود راهی مصر شد؛ ولی بهخاطر بیم از مأموران فرعون، از بیراهه رفتند و در بیابانی تاریک و سرد گم شدند. ناگهان حضرت موسی، نوری را از دور مشاهده کرد و بهطرف آن حرکت نمود. وقتی بهنزدیک آتش رسید، هرچه سعی کرد که پارهای از آتش بیفتد و آن را بردارد، نتوانست. و وقتی بهتر ملاحظه کرد، دید که آن درخت آتش نیست، بلکه تشعشعی از انوار است[٢۹]، ناگهان، ندایی به گوشش رسید که میگفت: ای موسی! منم خداوند، پروردگار جهان و جهانیان، نعلین خود را از پای بدر کن که، اکنون در وادی مقدس طوی هستی.[٣٠]
الف) موارد اشتراک: هر دو کتاب، نزول وحی را از طرق سخن خداوند با شعلهوری بوته یا درخت، در سرزمین مقدس میدانند و هر دو کتاب خدا را معرفی میکنند.
ب) موارد اختلاف: تورات، سخن گفتن خدا با موسی را در کوه حوریب (کوه خدا) ولی قرآن سرزمین مقدس طوی که در جانب راست کوه طور بود میداند. در تورات زمان سخن گفتن خدا با موسی، در حال چرانیدن گوسفندان یترون ذکر شده، ولی در قرآن زمانی که موسی با خانواده خود عازم مصر بود، ذکر شده است.
در تورات، تأکید بر نبوت، نجات بنیاسرائیل و توحید است ولی در قرآن علاوه بر این سه مورد ذکر شده تأکید بر معاد نیز میباشد.
▲ | معجزات موسی |
۱ | تورات |
موسی از خداوند نشانی میخواهد تا عبرانیان رسالت او را باور کنند و خداوند، برای آنکه نشانهای از رسالت به او بدهد، به او گفت: آنچه که در دستت داری چیست؟[٣۱] موسی گفت: عصاست. سپس خداوند فرمود آن را بر زمین بینداز، و چون آن را بر زمین انداخت، ماری گردید و موسی از ترسش گریخت. سپس خداوند به موسی گفت: دست خود را دراز کن و دمش را بگیر. موسی دست خود را دراز کرد و آن را گرفت که در دستش عصا شد. معجزه دوم اینکه خداوند به او گفت: دست خود را در گریبان ببر، چون دست به گریبان خود برد و آن را بیرون آورد دست او مانند برف مبروص شد و وقتی دوباره دست بر گریبان برد و بیرون آورد، دیگر دستش مبروص نبود و خداوند فرمود هرگاه این دو آیت را باور نکردند و سخن تو را نشنیدند، آنگاه، از آب نهر گرفته، بهخشکی بریز، که این آب به خون مبدل خواهد شد و این، آیت سوم را خواهند پذیرفت.[٣٢]
٢ | قرآن |
خداوند از موسی پرسید، در دست راست تو چیست؟ موسی عرض کرد، این عصای من است، در راه رفتن، بهآن متکی هستم و با آن بهدرختان میزنم و برای گوسفندانم برگ میریزم. خداوند فرمود:
عصایت را بر زمین بیفکن. موسی، عصا را بر زمین افکند و عصا بهصورت اژدهایی شتابنده در حرکت نمایان شد. خداوند فرمود: آن را بگیر، نترس، ما بیدرنگ آن را بهصورت اولش در میآوریم. حال دستت را در گریبانت فرو ببر، و چون آن را خارج کنی درخشان و سپید است نه مثل سپیدی پیسی.[٣٣]
الف) موارد اشتراک: مار(اژدها)شدن عصا و درخشان و سپید شدن دست.
ب) موارد اختلاف: در تورات، موسی خود از خداوند نشانهای میخواهد ولی در قرآن خداوند موضوع نشانه را مطرح میکند. در تورات سه آیت ذکر شده، بهطوری که اگر فرعون دو آیت اول را قبول نکرد، آیت سوم را میپذیرد ولی در قرآن دو آیت مطرح شده است. تورات، سپیدی دست را بهسبب مریضی جذام میداند ولی قرآن بدون مرض و عیب میداند.
▲ | تقاضای موسی در مورد همراهی برادرش |
۱ | تورات |
موسی بهخداوند گفت: من مردی فصیح نیستم. نه در سابق و نه از وقتی که بهبنده خود سخن گفتی، بلکه کندزبانم، استدعا دارم که ای خداوند، بفرستی بهدست هرکه میفرستی. آنگاه خشم خداوند بر موسی مشتعل شد و گفت آیا برادرت، هارون لاوی را نمیدانم که او فصیحالکلام است؟ اینک او نیز بهاستقبال تو بیرون میآید، و چون تو را ببیند، شاد خواهد گردید و سپس کلام را بهزبان او القا خواهی کرد و من با زبان تو و زبان او خواهم بود، و آنچه باید بکنید، به شما خواهم آموخت و او بهجای تو با قوم سخن خواهد گفت و او در واقع زبان تو خواهد بود.[٣۴]
٢ | قرآن |
موسی به خداوند گفت: پروردگارا برای من معاون و یاوری از خاندانم قرار ده. هارون، برادرم، برای معاونت من خوب است. قدرت مرا با همراهی او تقویت فرما و به او هم در مأموریت من سهمی عنایت فرما تا من و او، باهم بهپاس الطاف الهی به تسبیحگویی و ستایش پاکی تو بپردازیم و مدام بهذکر ذات اقدست مشغول باشیم. مسلماً تو ناظر بر اعمال ما هستی. خداوند، تقاضای موسی را مورد اجابت قرار داد.[٣۵]
الف) موارد اشتراک: در هر دو کتاب، موسی، خود از خدا خواست که هارون، معاون و یاور او باشد.
ب) موارد اختلاف: موارد اختلاف: در تورات، خداوند از تقاضای موسی خشمگین میشود و به او میگوید مگر من نمیدانم که هارون، برادر تو فصیحالکلام است؛ ولی در قرآن، خداوند از تقاضای موسی خشمگین نمیشود و دعای او را مورد اجابت قرار میدهد.
▲ | موسی در حضور فرعون و مقابله با جادوگران و ساحران |
۱ | تورات |
موسی و هارون بهنزد فرعون آمده و به او گفتند یهوه خدای اسرائیل، چنین میگوید: قوم مرا رها کن تا برای من در صحرا عید نگاه دارند. فرعون گفت: یهوه کیست که قوم او را بشنوم و اسرائیل را رهایی دهم؟ یهوه را نمیشناسم و اسرائیل را نیز رها نخواهم کرد. سپس با گفتههای هارون و موسی پادشاه از آنها معجزهای درخواست کرد.[٣٦] سپس هارون عصای خود را پیش روی ملازمانش انداخت، اژدها شد. فرعون نیز، حکیمان و جادوگران را طلبید و ساحران مصر هم به افسونهای خود چنین کردند، هر یک عصای خو را انداختند و اژدها شد. ولی عصای هارون، عصاهای ایشان را بلعید و دل فرعون سخت شد و ایشان را نشنید، چنانکه خداوند گفته بود.[٣٧]
٢ | قرآن |
موسی بهنزد فرعون رفت و گفت: من پیامبر آفریگار جهانها هستم. شایسته است که درباره خداوند جز بهحق سخن نگویم، بهتحقیق با معجزهای آشکار از جانب آفریدگار آمدهام، پس فرزندان اسرائیل را همراه من روانه کن.[٣٨]
فرعون پرسید، پروردگار تو کیست؟ موسی گفت: آفریدگار ما، همان ذات اقدسی است که انسانها را خلق و سپس هدایت فرمود. فرعون گفت: اگر خدایی، غیر از من اختیار کنی، قطعاً تو را بهزندان خواهم افکند.[٣۹] موسی گفت: حتی اگر معجزهای ظاهر سازم؟ آنگاه، عصای خویش را بیفکند که ناگهان اژدهایی عظیم شد و بعد دست در گریبان خود برد و وقتی درآورد همچون خورشید میدرخشید.[۴٠] فرعون، موسی را ساحر خواند و جادوگران و ساحران را فراخواند تا با او مقابله کنند. وقتی جادوگران در روز موعود در کاخ فرعون حاضر شدند، آنچه تهیه کرده بودند انداختند و آنها همانند مار و اژدها و خزنده بهطرف موسی و هارون در حرکت بودند و وحشتی را در دل آنها ایجاد کرد. سپس خداوند به موسی فرمود، عصای خود را بینداز و وقتی او انداخت، عصا اژدهایی عظیم شد و تمام طنابها و چوبها را که بهصورت مار و اژدها و عقرب درآمده بود، خورد و درختان و سنگهای سر راهش را خرد کرد و از بین برد. سپس ساحران و جادوگران بهسجده افتادند و گفتند بهخدای هارون و موسی، پروردگار جهانها ایمان آوردیم.[۴۱]
الف) موارد اشتراک: در هر دو کتاب ذکر شده که موسی و هارون هر دو باهم بهنزد فرعون رفتند و فرعون سخنان آنها را نفی و آنها را دعوت بهمقابله با جادوگران و ساحران کرد.
ب) موارد اختلاف: در تورات، فرعون از آنها معجزهای درخواست کرد ولی در قرآن موسی به فرعون ظاهر کردن معجزه را پیشنهاد کرد. در تورات هارون عصا را انداخت که تبدیل بهاژدها شد و جادوگران و ساحران شکست خوردند ولی در قرآن موسی عصا را انداخت و با تبدیل شدن آن بهاژدها ساحران و جادوگران بهسجده افتادند، ایمان آوردند و شکست را پذیرفتند.
▲ | بلایای مصر |
۱ | تورات |
وقتی خداوند دید که فرعون اصلاً ایمان نمیآورد، ده مصیبت پیدرپی بر مصریان فرو فرستاد، تا بلکه پند گیرند و بنیاسرائیل را رها سازند که این بلایا عبارتند از: تبدیل آب بهخون، وزغ، پشهها، مگسها، هلاک شدن مواشی دملها، تگرگ، ملخها، تاریکی، مرگ نخستزادگان که بارها بههنگام عذاب، فرعون میگفت: قوم را رها میکنم تا بروند، اما زمانی که با دعای موسی، مصیبت پایان میگرفت، فرعون خودسری میکرد و از رها کردن عبرانیان سرباز میزد.[۴٢]
٢ | قرآن |
فرعونیان که نه از ظلم و ستم خود دست بر میداشتند و نه به موسی ایمان میآورند، بهانواع گوناگونی از بلاهای آشکار از قبیل: طوفان، ملخ، شپش، قورباغه، خون، قحطی، خشکسالی و کمبود محصولات گرفتار شدند تا شاید متذکر شوند و سر عقل بیایند.[۴٣] پس هرگاه نعمتی به آنها روی میآورد، میگفتند این از نتیجه کوشش خود ماست و چون بلا و مصیبتی بهآنها میرسید، آن را از شومی و بدقدمی موسی و یارانش میدانستند و هربار که بلایی میآمد، فرعون میگفت، اگر عذاب را از ما برطرف کنی حتماً بهتو ایمان خواهیم آورد، و بنیاسرائیل را با تو روانه خواهیم ساخت، ولی وقتی عذاب بر طرف میشد، پیمانشکنی میکردند.[۴۴]
الف) موارد اشتراک: در هر دو کتاب بلاهای نازله بر فرعونیان ذکر شده است.
ب) موارد اختلاف: تورات تعداد بلاها را ده مورد ذکر کرده ولی قرآن نه نشانه آشکار دانسته است.
▲ | خروج قوم بنیاسرائیل از مصر و غرقشدن فرعون و قومش |
۱ | تورات |
اسرائیلیان شبهنگام بهراه افتادند و خدا و قوم را از طریق صحرایی که در حاشیه دریای سرخ بود هدایت نمود، و همچنین خداوند در روز، پیش روی قوم در ستون ابر میرفت تا راه را بهایشان نشان دهد و شبانگاه در ستون آتش، تا ایشان را روشنایی بخشد و روز و شب راه روند. فرعون نیز ارابه خود را بیاراست و قوم خویش را با خود همراه کرد تا اسرائیلیان را تعقیب کنند. چون فرعون بهقوم موسی نزدیک شد، آنها ترسیدند ولی موسی بهآنها گفت: مترسید، بایستید و نجات خداوند را ببینید. سپس خداوند بهموسی گفت: عصای خود را برافراز و دست خود را بهطرف دریا دراز کن، وقتی موسی چنین کرد، دریا مشتق شد و راه خشکی پدید آمد و قوم بنی اسرائیل بهراحتی از آن گذشتند، ولی همینکه فرعونیان وارد راه خشکی شدند خداوند بهموسی گفت: دست خود را بهدریا دراز کن تا جریان دریا باز گردد، بنابراین، فرعون و همه سپاهیانش در دریا غرق شدند و یکی هم از آنها باقی نماند.[۴۵].
٢ | قرآن |
خدا بهموسی وحی کرد که بندگان مرا شبانه حرکت ده. زیرا شما مورد تعقیب قرار خواهید گرفت.[۴٦].
فرعون، مأموران جمعآوری خود را به شهرها فرستاد و گفت: اینها عدهای ناچیزند و ما میتوانیم آنها را بهراحتی نابود کنیم.[۴٧]. سپس هنگامی که آنها را تعقیب کردند و به سپاهیان موسی نزدیک شدند، آنها گفتند: ما قطعاً گرفتار خواهیم شد. موسی گفت: چنین نیست، زیرا پروردگارم با من است و بهزودی مرا راهنمایی خواهد کرد. سپس خدا بهموسی وحی کرد که با عصایت بهدریا بزن، وقتی چنین کرد، راه خشکی بر آنها باز شد و قوم بنیاسرائیل از آن گذشتند و وقتی فرعون با لشکریانش وارد آن شدند، دریا مجدداً بهحالت اولیه خود برگشت و آنها غرق شدند[۴٨] سپس هنگامی که فرعون در حال غرق شدن بود گفت: ایمان آوردم که هیچ معبودی جز آنکه فرزندان اسرائیل بهاو گرویدهاند نیست. ولی دیگر دیر شده بود و جسد فرعون نیز بهساحل آورده شد تا درس عبرت دیگران باشد.[۴۹].
الف) موارد اشتراک: هر دو کتاب هلاکت فرعون و پیروانش را بعد از عبور بنیاسرائیل از دریا ذکر کردهاند.
ب) موارد اختلاف: در تورات ذکری از ایمان آوردن فرعون در هنگام غرق شدن و باقی ماندن جسد او در ساحل نیامده، ولی در قرآن این دو مورد ذکر شده است.
▲ | حضور موسی در سینا و اعطای الواح شریعت |
۱ | تورات |
در ماه سیم از بیرون آمدن بنیاسرائیل از زمین مصر، آنها بهصحرای سینا رسیدند و در بیابان اردو زدند و اسرائیلیان در آنجا در مقابل کوه فرود آمدند.
سپس خداوند بهموسی گفت: نزد من بهکوه بالا بیا و آنجا باش تا لوحهای سنگی و تورات و احکامی را که نوشتهام، تا ایشان را تعلیم نمایی بهتو بدهم. پس موسی با خادم خود یوشع برخاست تا بهکوه خدا بروند سپس بهمشایخ گفت: برای ما در اینجا توقف کنید تا نزد شما باز گردیم. همانا هارون و حور با شما میباشند. پس هر که امری دارد نزد ایشان برود. موسی بهمیان ابر داخل شد و بهفراز کوه برآمد و چهل روز چهل شب در کوه ماند و چون خداوند، گفتگو با موسی را در کوه سینا بهپایان برد، دو لوح شهادت یعنی دو لوح سنگی مرقوم به انگشت خدا را بهاو داد که ده فرمان بر روی آنها حک شده بود.[۵٠].
٢ | قرآن |
بعد از نابودی فرعون موسی و پیروانش، به میعادگاه مقدسی، در طرف راست کوه طور، مرکز وحی الهی دعوت شدند و خداوند، موسی را بهنزد خود فرا خواند.[۵۱] موسی پیش از رفتن، بهبرادرش هارون گفت: در میان این قوم، جانشین من باش و کار آنان را اصلاح کن و راه فسادگران را پیروی مکن سپس خداوند با موسی، سی شب وعده گذاشت و آن را با ده شب دیگر تمام کرد، تا آنکه وقت معین در چهل شب بهسر آمد و خداوند الواح تورات را به او داد و در آن از هر چیزی بهتفصیل آمده بود.[۵٢].
الف) موارد اشتراک: در هر دو کتاب رفتن موسی به کوه سینا، بهمدت چهل شب و اخذ الواح و همچنین جانشینی هارون در غیاب موسی ذکر شده است.
ب) موارد اختلاف: در این قسمت اختلافی وجود ندارد.
▲ | گوسالهپرستی قوم |
۱ | تورات |
وقتی آمدن موسی بهطول انجامید، قوم، نزد هارون رفتند و از او درخواست کردند که برای آنها خدایی بسازد تا آنها را هدایت کند. سپس هارون، گوشوارههای طلای زنان و دختران آنها را گرفت و ذوب کرد و در قالب مخصوصی ریخت و مجسمهای بهشکل گوساله ساخت. قوم اسرائیل نیز، هنگامی که گوساله را دیدند، فریاد برآوردند که این همان خدایی است که شما را از مصر بیرون آورد. سپس قوم برای گوساله قربانیهای سوختنی و قربانیهای سلامتی تقدیم نمودند. خداوند بهموسی فرمود: بهنزد قوم باز گرد که آنها در نبود تو بهپرستش گوساله پرداختهاند. موسی همراه دو لوح سنگی که در دست داشت و بر دو طرف آن لوحها، ده فرمان خدا نوشته شده بود، پایین آمد و هنگامی که چشمش بهگوساله طلایی افتاد خشمگین شد و لوحها را بهزمین انداخت بهطوری که لوحها تکهتکه شدند و همچنین گوساله طلایی را گرفت و در آتش انداخت و آن را ذوب کرد، کوبید و گردش را روی آب پاشید و از آن آب به بنیاسرائیل نوشانید. سپس هارون و قوم را مورد نکوهش قرار داد و به آنها گفت هرکس طرف خداوند است پیش من بیاید. تمام طایفه لاوی دور او جمع شدند و موسی بهایشان گفت: خدای بنیاسرائیل میفرماید، شمشیر بهکمر ببندید و برادر و دوست و همسایه خود را بکشید. لاویها اطاعت کردند و در آن روز در حدود سه هزار نفر از قوم اسرائیل کشته شدند. سپس موسی بهحضور خداوند رفت و برای قوم طلب شفاعت کرد و خداوند بهموسی فرمود: دو لوح سنگی مثل لوحهای اول که شکستی، تهیه کن تا دوباره ده فرمان را روی آنها بنویسم. موسی چهل شبانهروز بالای کوه در حضور خداوند بود، در آن مدت، نه خورد و نه آشامید، و وقتی دو لوح سنگی را گرفت و از کوه سینا بهپایین آمد چهرهاش بر اثر گفتوگو با خداوند میدرخشید.[۵٣].
٢ | قرآن |
وقتی بازگشت موسی بهطول انجامید، فردی بهنام سامری، قوم را فریب داد و برای آنها مجسمهای از گوساله پدید آورد. هارون هرچه سعی کرد که آنها را از انجام گوسالهپرستی بر حذر کند، نتوانست. زیرا تعداد آنها زیاد بود و کسی بهحرف او گوش نمیکرد. وقتی موسی توسط خداوند از این ماجرا خبردار شد، خشمگین و اندوهناک، نزد قوم بازگشت و لوحها را بر زمین افکند و بهآنها گفت، شما در نبود من، بد جانشینانی بودید. سپس هارون را نیز مورد نکوهش قرار داد، ولی وقتی فهمید تقصیرکار اصلی، سامری بوده، او را از میان قوم طرد کرد و گوساله را ذوب، و ذرات او را بهدریا پاشید و امر کرد بهفرمان خدا یکدیگر را بکشند و وقتی خشمش فرو نشست، الواح را گرفت و برای هدایت قوم خواند.[۵۴]
الف) موارد اشتراک: در هر دو کتاب میعاد خداوند با موسی در چهل شب در کوه سینا و گرفتن الواح ذکر شده است و هر دو کتاب، گوسالهپرستی قوم را در نبود موسی میدانند و همچنین در هر دو کتاب، موسی الواح را پرت میکند، گوساله را میسوزاند و خاکستر آن را بهدریا میریزد.
ب) موارد اختلاف: تورات، گوسالهپرستی را بههارون نسبت داده ولی قرآن، هارون را نصیحتگر قوم، و گوسالهپرستی را بهسامری نسبت داده است. در تورات، الواحی که موسی پرت میکند، میشکند و در میعاد دوم، الواح نوشته میشود. ولی در قرآن، الواح نمیشکند و از میعاد دوم صحبتی نشده است. در تورات، ماجرای کشتن نافرمانان سه هزار نفر ولی در قرآن ذکری از شمار کشتهشدگان نشده است.
▲ | دوران سرگردانی در بیابان |
۱ | تورات |
موسی بهامر خداوند، دوازده نفر را انتخاب و برای بررسی بهسرزمین کنعان فرستاد. پس از چهل روز، آنان از مأموریت برگشتند و ده نفر خبر ناخوشایند، و فقط دو نفر بهنامهای کالیب و یوشع خبر نویدبخش آوردند، ولی قوم از فرمان موسی برای جنگیدن با عمالقه سرپیچی کردند و بهاو گفتند تا قوم عمالقه آنجا هستند ما وارد سرزمین موعود نمیشویم. سپس خداوند آنها را بهچهل سال سرگردانی در بیابان تنبیه کرد. و در این مدت غذای قوم منّ و سلوی بود و سپس بهفرمان خداوند، موسی، یوشع را جانشین خود اعلام کرد و موسی در سن صد و بیست سالگی در سرزمین موآب درگذشت.[۵۵]
٢ | قرآن |
موسی بهامر خداوند دوازده نفر از مردانی که از خدا میترسیدند انتخاب کرد که از این دوازده نفر، ده نفر خبر ناخوشایند و دو نفر خبر نویدبخش آوردند،[۵٦] سپس قوم گفتند، ما هرگز وارد سرزمین مقدس نخواهیم شد، تو و پروردگارت بهجنگ با قوم عمالقه بروید و آنها را شکست دهید، ما همینجا منتظر میمانیم.[۵٧] به خاطر این نافرمانی و گستاخی، چهل سال ورود بهسرزمین موعود برای قوم بنیاسرائیل
ممنوع گردید و غذای آنها در این مدت چهل سال منّ و سلوی بود.[۵٨]
الف) موارد اشتراک: هر دو کتاب، در خبر از سرزمین موعود و وعده موسی بهتسخیر آن و مخالفت همه مگر دو نفر از آن گروه که خداترس بودند، مشترکاند و همچنین هر دو کتاب، در تنبیه قوم و وعده داخل نشدن این جماعت بهسرزمین موعود نیز مشترکاند.
ب) موارد اختلاف: در تورات جانشینی یوشع و مرگ موسی بهطور مفصل بیان شده است که در قرآن ذکری از این دو مورد نشده است.
▲ | نتیجهگیری |
نتایجی که از این تحقیق بهدست میآید این است که رضا و تسلیم در مقابل خواستههای الهی سبب ترقی و تکامل انسان میشود. حضرت موسی عملاً به مردم توکل و اعتماد به نفس را تعلیم داد و اینکه حق و حقیقت هیچوقت معدوم نمیشود و همیشه پایدار است و بشر را در تمام خطرات نگاه میدارد. صبر بر بلایا، و شکر بر عاقبت است که انسان را در تحولات زندگی شکیبا و صبور مینماید و به نتیجه مطلوب میرساند. چنانکه حضرت موسی با آن مشکلات که فراعنه برایش فراهم آوردند، با حلم و صبر و بردباری پشتسر گذاشت و بر ناملایمات و جهالت قوم خود، پس از سالها مبارزه با فرعون زمان و هلاکت او و اتباعش، و گوسالهپرستی قوم بنیاسرائیل، فائق آمد. 1
[▲] يادداشتها
[▲] پینوشتها
[۱]- عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز.
[٢]- دانشجوی کارشناسی ارشد ادیان و عرفان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال.
[٣]- هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، ترجمه مستر هاکس، تهران، انتشارات اساطیر، ۱٣٧٧، صص ٨٠۹-٨۱۱.
[۴]- Cecil, Roth, “Moses”, Encyclopaedia judaica, Vol.12, (ed). Cecil Roth, Israel, Keter Publishing House Jerusalem, 1960. Pp. 374-375[۵]- طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج ۱، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱٣٧۴، ص ٢۵٠.
[٦]- Roessler. E, “Moses”, New catholic Encyclopaedia, Vol.10, New York, 2002, P.6.[٨]- طه، آیات ٣٨-٣۹، قابل مقایسه با قصص، آیات ٧-٨
[٧]- Cohn Sherbok, Daniel, “concise”, Encyclopaedia of Judaism, (ed). England, one word oxford, 1998, P. 155
[۹]- Hoff meier, James. “Israel in Egypt”, New York Oxford University Press, 1996, P. 140.[۱٠]- مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تحقیق احمدعلی بابایی، تهران: دارالکتاب الاسلامیه، ۱٣٧۴-۱٣٧٦، صص ۴۴۹-۴۵٠.
[۱۱]- خروج ٢: ۱-۱٠
[۱٢]- مصاحب، غلامحسین، دائرةالمعارف فارسی، ج ٢، تهران: امیر کبیر - کتابهای حیبی، ۱٣٨٠. ص ٢۹٠۵.
[۱٣]- قدس میر حیدری، سید جعفر، تاریخ الانبیأ (قصص القرآن) از آدم تا خاتم محمد بن عبدالله، تهران: انتشارات تهران، ۱٣٨۴، ص ٢٦۴.
[۱۴]- هلی، هنری، راهنمای کتاب مقدس، گروه مترجمان زیر نظر ساروخاچیکی، انگلستان، بیتا، ٢٠٠٠. ص ۹۱.
[۱۵]- قدس میر حیدری، پیشین، صص ٢٦٦-٢٦٧.
[۱٦]- قصص، آیۀ ۱٨
[۱٧]- Cohn sherbok, Art. Cit, p. 155.[۱٨]- مکارم شیرازی، پیشین، ج ٣، ص ۴۵۴؛ طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۱٦، ص ٢۹.
[۱۹]- جزایری، نعمتاللّه بن عبداللّه، قصص الانبیأ، یوسف عزیزی، تهران: معاد، ۱٣٧۵، ص ٣۵٠؛ اشرافی، عباس، مقایسه قصص در قرآن و عهدین، امیر کبیر، ۱٣٨۵، ص ٢۹٨.
[٢٠]- Cecil, Art. Cit, Pp. 374-375.[٢۱]- هاکس، پیشین، ص ۹۴۴.
[٢٢]- Roessler. E, Art. Cit, p. 6.[٢٣]- مصاحب، پیشین، ج ٢، ص ٢۹٠٦؛ بوشنجی، ابوالحسن بن هیصم، قصص الانبیأ، محمد بن اسعد بن عبداللّه الحنفی التستری، تصحیح و تحقیق عباس محمدزاده، مشهد، دانشگاه فردوس مشهد، ۱٣٨٣، ص ٢۴۹.
[٢۴]- قصص، آیۀ ٢٣
[٢۵]- طباره، عفیف عبد الفتاح، موسی (همگام با پیامبران) ۴، کریم زمانی، تهران، حکمت، ۱٣۵٧، صص ۱٠-۱۱.
[٢٦]- ماسون، دنیز، قرآن و کتاب مقدس (درونمایههای مشترک)، ج ۱، ترجمه فاطمه سادات تهامی، تهران: دفتر پژوهش و نشر سهروردی، ۱٣٧۹، ص ۴٧٨؛ طباطبایی، پیشین، ج ۱٦، ص ٣٨.
[٢٧]- قدس میر حیدری، پیشین، صص ٢٦٨-٢٦۹.
[٢٨]- خروج ٣: ۱-٢۱
[٢۹]- قدس میر حیدری، پیشین، صص ٢٦۹-٢٧٠.
[٣٠]- طه، آیۀ ۱٢ قابل مقایسه با مریم، آیۀ ۵٢، نمل، آیات ٨-۹، نازعات، آیۀ ۱٦
[٣۱]- ماسون، پیشین، ج ۱، ص ۴٨۱؛ مصاحب، پیشین، ج ٢، ص ٢۹٠۵.
[٣٢]- خروج ۴: ۱-۹
[٣٣]- طه، آیات ۱٧-٢٢ قابل مقایسه با نمل، آیات ۱٠-۱٢، قصص، آیات ٣۱-٣٢
[٣۴]- خروج ۴: ۱٠-۱٧
[٣۵]- طه، آیات ٢۵-٣٦ قابل مقایسه با شعرأ، آیات ۱٢-۱٣، قصص، آیات ٣۴-٣۵
[٣٦]- اشرفی، پیشین، ص ٣٠٦.
[٣٧]- خروج ٧: ٨-۱٢
[٣٨]- اعراف، آیات ۱٠۴-۱٠۵ قابل مقایسه با طه، آیات ۴٧-۴٨، دخان، آیۀ ۱۹
[٣۹]- طباره، پیشین، ص ۱۴؛ بوشنجی، پیشین، ص ٢۵٦؛ مصاحب، پیشین، ج ٢، ص ٢۹٠٦.
[۴٠]- اعراف، آیات ۱٠٧-۱٠٨ قابل مقایسه با شعرأ، آیات ٣٢-٣٣
[۴۱]- قدس میر حیدری، پیشین، ص ٢٨۱.
[۴٢]- مصاحب، پیشین، ج ٢، ص ٢۹٠۵؛ اشرفی، پیشین، ص ٣٠٦؛ هلی، پیشین، صص ۹٣-۹۴.
[۴٣]- اعراف، آیات ۱٣٠-۱٣٣
[۴۴]- حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثناعشری، ج ۱۱، تهران، انتشارات میقات، ۱٣٦٣، ص ۴٨٣.
[۴۵]- خروج ۱۴: ۱٦-٣۱
[۴٦]- طه، آیۀ ٧٧ قابل مقایسه با دخان، آیۀ ٢٣
[۴٧]- شعرأ، آیات ۵۴-۵٦
[۴٨]- جزایری، پیشین، ص ٣٨٢؛ طباطبایی، پیشین، ج ۱۵، ص ۴۱٢.
[۴۹]- یونس، آیات۹٠-۹٢ قابل مقایسه با ذاریات، آیۀ ۴٠
[۵٠]- خروج ٢۴: ۱٢-۱٨
[۵۱]- طباره، پیشین، صص ٣۵-٣٦.
[۵٢]- اعراف، آیۀ ۱۴٢ قابل مقایسه با بقره، آیۀ ۵۱
[۵٣]- خروج ٣۴: ۱-٣۱
[۵۴]- طباطبایی، پیشین، ج ۱۴، صص ٢۹٠-٢۹۱.
[۵۵]- اشرفی، پیشین، ص ٣٢۵؛ مصاحب، پیشین، ج ٢، ص ٢۹٠٦.
[۵٦]- مصاحب، پیشین، ج ٢، صص ٢۹٠٦-٢۹٠٧.
[۵٧]- بلاغی، سید عبدالحجت، حجةالتفاسیر و بلاغ الاکسیر، ج ٢، قم: انتشارات حکمت، ۱٣٨٦، ص ۱۴٢؛ طباره، پیشین، ص ۴٣؛ مکارم شیرازی، پیشین، ج ۱، ص ٧٨.
[۵٨]- حسین همدانی، سید محمدحسین، انوار درخشان، تحقیق محمدباقر بهبودی، تهران: کتابفروش لطفی، ۱۴٠۴، ص ٢٧۴.
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ مجلهی نامه الهیات، زمستان ۱٣٨٧ - شماره ۵، صص ٧٣ تا ۹٠؛ برگرفته از منابع زیر:
□ قرآن، طاهر، صفارزاده، تهران: انتشارات هنر بیداری، ۱٣٨٠.
□ کتاب مقدس (ترجمه قدیم) شامل کتب عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه زبانهای عبرانی، آرامی و یونانی، انتشارات ایلام، ۱۹۹٦.
□ اشرفی، عباس، مقایسه قصص در قرآن و عهدین، تهران: امیر کبیر، شرکت چاپ و نشر بینالملل، ۱٣٨۵.
□ بلاغی، سید عبدالحجت، حجة التفاسیر و بلاغ الاکسیر، قم: انتشارات حکمت، ۱٣٨٦.
□ بوشنجی، ابوالحسن بن هیصم، قصص الانبیأ، محمد بن اسعد بن عبداللّه الحنفی التستری، تصحیح و تحقیق عباس محمدزاده، مشهد: دانشگاه فردوس مشهد، ۱٣٨٣.
□ جزایری، نعمتاللّه بن عبداللّه، قصص الانبیأ، یوسف عزیزی، تهران: معاد، ۱٣٧۵.
□ حسینی شاهعبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثناعشری، تهران: انتشارات میقات، ۱٣٦٣.
□ حسین همدانی، سید محمدحسین، انوار درخشان، تحقیق محمدباقر بهبودی، تهران، کتابفروشی لطفی، ۱۴٠۴.
□ طباره، عفیف عبدالفتاح، موسی (همگام با پیامبران) ۴، کریم زمانی، تهران: حکمت، ۱٣۵٧.
□ طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱٣٧۴.
□ قدس میر حیدری، سید جعفر، تاریخ الانبیأ (قصص القرآن) از آدم تا خاتم محمد بن عبداللّه(ص)، تهران: انتشارات تهران، ۱٣٨۴.
□ ماسون، دنیز، قرآن و کتاب مقدس (درونمایههای مشترک)، ترجمه فاطمه سادات تهامی، تهران: دفتر پژوهش و نشر سهروردی، ۱٣٧۹.
□ مصاحب، غلامحسین، دائرةالمعارف فارسی، تهران: امیر کبیر-کتابهای حیبی، ۱٣٨٠.
□ مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تحقیق احمدعلی بابایی، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱٣٧۴-۱٣٧٦.
□ هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، ترجمه میستر هاکس، تهران: انتشارات اساطیر، ۱٣٧٧.
□ هلی، هنری، راهنمای کتاب مقدس، گروه مترجمان زیر نظر ساروخاچیکی، انگلستان، بیتا، ٢٠٠٠.
□ Cecil, Roth, “Ark of Moses”, Encyclopacyia Judaica, Vol.3, (ed). Cecil Roth, Israel, Keter Publishing House Jerusalem, 1960.
□ CohnSherbok, Daniel, “concise”, Encyclopaedia of Judaism, (ed). England, one Word oxford, 1998.
□ Hoff meier, James K., “Israel in Egypt”, New York Oxford University Press, 1996.
□ Roessler. E, “Moses”, New cotholic Encyclopaedia, Vol.10, New York, 2002.