|
قزلباش
فهرست مندرجات
◉ واژهشناسی
◉ پیشینهی تاریخی
◉ طوایف قزلباش
◉ سیمای قزلباشها
◉ ساختار سپاه قزلباش
◉ پراکندگی قوم قزلباش
◉ يادداشتها
◉ پيوستها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
◉ پيوند به بيرون
ترکتباران قومهای افغانستان
قزلباش (به انگلیسی: Qizilbash)، از تیرههای مغولی مهاجر به ایران و آسیای صغیر بودند، که شاخه نظامی و ارتش پادشاهی صفویان را تشکیل دادند.
▲ | واژهشناسی |
«قزلباش»، از دو واژهی ترکی: «قزل» بهمعنای «سرخ و زرین» و «باش» بهمعنای «سر» تشکیل یافته است. وجه تسمیهی آن مربوط میشود به کلاه سرخی که پیروان این طریقت بهسر داشتند و توسط شیخ حیدر - پدر شاه اسماعیل اول - برای صوفیانِ مرید ابداع شده بود. اما پیشینهی این واژه را میتوان در جد ششم شیخ صفی، بهنام فیروزشاه «زرین کلاه» جستجو کرد.
کلاه قزلباشان یک مخروط سرخرنگِ نمدی با دوازده تَرَک یا چین بود، که گفته میشود این دوازه چین، نشانه عقیدهی شیعه دوازده امامی است.
▲ | پیشینهی تاریخی |
▲ | طوایف قزلباش |
قزلباشان، طوایفی از سرزمین مغولها و خاندان «اغوز» بودند[] که در مقاطع مختلف زمانی به غرب ایران و آناتولی مهاجرت کرده، از سوی پادشاهان، برای جنگاوری به کار گرفته میشدند.[] این ایلهای ترکمن و مغولی، بعدها با گرایشهای مشترک مذهبی و علاقهمندی به طریقت صفوی، یک ارتش بزرگ بهنام قزلباش را تشکیل دادند که به شاهان صفوی، وفادار بودند. مجموعهی این قزلباشها که متشکل از هفت ایل بهنامهای: استاجلو، بهارلو، تَکَلّو، روملو، شاملو، افشار، و قاجار بود، در زمان شاه عباس یکم، یک نیروی نظامی نوینی را تشکیل دادند، که «شاهسون» نامیده شدند. بعدها، ایلات غیرترک قزلباش که تاجیک نامیده میشدند و شامل: تالشها و تاتها، لرها و لکها (مانند خاندان زند)، گروهها و خاندان مشخص کُرد، گروهها و خاندان مشخص پارسی و اهالی قفقاز مانند گرجیها، چرکسها، ارمنیها، لازها، اوسِتیها و... بودند، نیز به این اتحادیه پیوستند. هفت ایل اصلی قزلباشان ترکمن و مغولی بدین شرح است:
- □ استاجلو: از ترکهای مغولی مهاجرت کرده به نواحی سیواس (به رومی: سباستیا) و منطقه ساری کایا در ترجان ارزنجان در ترکیه امروزی بودهاند.[]
□ بهارلو: از ترکمانان مغولی بودند که به فلات ایران آمدند و بیشتر آنان در فارس میزیستند.[]
□ تَکَلّو: از ایلهای ترک مغولی بودند که در منطقه تکل آسیای صغیر نزدیک دریای مدیترانه ساکن شدند و بعدها به صفویان پیوستند و بهنام محل سکونت خود «تکلو» یا «تکل لو» خوانده شدند.[]
□ روملو: از ایلهای ترک مغولی بودند که ابتدا به آسیای صغیر (آناتولی) مهاجرت کرده بودند و بعدها به آذربایجان، کوچانده شدند و به همان مناسبت اولیه، «روملو» خوانده میشدند.[]
□ شاملو: از ایلات ترکان مغولی بودند که به شام (سوریه کنونی) مهاجرت کرده بودند و بههمین مناسبت، «شاملو» نامیده شدند.[]
□ افشار: (اوشارلار) از نوادگان اووشور پسر یولدوزخان پسر اغوز (چابک) مغولی بودند که به ایران، مهاجرت کردند.[]
□ قاجار: از تیره ترکان اغوز مغولی که به ایران کوچیده بودند و در زمان تیمور لنگ گورکانی (۷۷۱-۸۰۷ ق) با وساطت سلطان خواجه علی سیاهپوش (۸۳۰ ق) (سومین شیخ طریقت صفوی) در ایران باقی ماندند و از مریدان وی شدند.[]
شاملوها و استاجلوها در زمان حکومت خاندان صفوی قدرتمندترین خاندان قزلباش بودند. مهمترین افراد نزدیک به شاه اسماعیل (اهل اختصاص) در ابتدای بهقدرت رسیدن وی از شاملوها بودند و تا زمان شاه عباس اول، شاملوها قویترین و بانفوذترین قبایل قزلباش بودند. تَکَلّوها، پس از واقعهی رویارویی با شاه تهماسب یکم و مطرودشدن آنها، دیگر قدرت چندانی در میان قبایل قزلباش نداشتند و نفوذ خود را از دست دادند. افشارها و قاجارها ابتدا دارای قدرت و نفوذ کمی در ساختار قدرت بودند، اما با زوال قدرت صفویان توانستند هر یک برای مدتی خود را بهعنوان قدرت اول کشور مطرح کنند.
▲ | سیمای قزلباشها |
اینگونه که از نگارگریهای عصر صفوی پیدا است، قزلباشان، همچون دیگر ترکان، ریشها را میتراشیدند و سبیلهای دراز داشتند و روی سر تراشیده خود کاکل بلندی جا میگذاشتند.
▲ | ساختار سپاه قزلباش |
آغاز شکلگیری ارتش قزلباش به پیش از تأسیس پادشاهی صفویه و به دوران خانقاهی طریقت صفوی برمیگردد. شیخ جنید، مرشد کامل صفویه پس از شیخ ابراهیم بود و همراه با ۵۶ هزار نفر مریدانش، قصد خروج بر قراقویونلوها کرد اما از اردبیل بیرون شده و در آناتولی به اوزون حسن پیوست و خواهرش را به زنی گرفت. وی به ترویج طریقت صفویه در میان آق قویونلوها پرداخت. بعدها همراه یارانش به اردبیل بازگشت و برای جنگ با چرکسیان، راهی قفقاز گردید و در آن جنگ، کشته شد.[] شیخ حیدر فرزند شیخ جنید با حمایت دایی خود اوزون حسن که پدرزن او نیز شد، به ریاست خانقاه صفوی رسید؛ اما در این مقام نیز در اندیشهی انتقام خون پدر بود و راه و مقصد او را پیگرفت. برای همین، علاوه بر رهبری مذهبی مریدان، بخشی از وقت خود را به امور نظامی و ساخت سلاح گذراند و تعداد زیادی نیزه، شمشیر، زره و سپر ساخت، چنان که خانقاه وی به قورخانه (زرادخانه) بدل گردید.[]
▲ | پراکندگی قوم قزلباش |
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
شاملوها يکی از طوائف قزلباش محسوب میشدند که اساس و بنيان نظامی دولت صفوی را تشکيل میدادند. شاملو بهمعنای شامی است و مسکن اوليهی آنها قبل از تشکيل دولت صفوی سرزمينهای بين حلب و انتب بوده است. امير تيمور آنها را به ايران کوچ داد. طايفهی شاملو از ۹ تيره تشکيل شده بود که مهمترين آنها، بيگدلیها بودند. بقای دولت صفوی بستگی زيادی بهوجود اين قبيله داشت، زيرا هم از نظر تعداد بيشتر بودند و هم در ادارهی امور دولت افراد کارآمد و باتجربهای بودند. آنها بههنگام تشکيل دولت صفوی به شاه اسماعيل پيوستند و در تشکيل دولت صفوی نقش مهمی ايفأ کردند و در تمام دوران صفوی، سرداران مشهوری از آنها در زمينهی سياسی و نظامی ظهور کردند که از آنها میتوان حسين بيگللِه شاملو و دورميشخان را در زمان شاه اسماعيل، حسينخان شاملو و زينلخان شاملو و آغزيوار خان را در زمان شاه طهماسب نام برد که از کودکی شاه طهماسب استفاده کرده و مناصب مهم را بهخود اختصاص دادند. عليقلیخان شاملو در زمان شاه اسماعيل دوم و محمدشاه را میتوان نام برد که شاه اسماعيل، حکومت هرات را به او واگذار و مأمور قتل عباس ميرزا کرد. اما با مرگ شاه اسماعيل از قتل عباس ميرزا منصرف و خود را حاکم خراسان و للِه عباس ميرزا اعلام کرد و نقش بزرگی در پرورش عباس ميرزا ايفا نمود. اما او از همان ابتدا از اجرای دستور محمدشاه مبنی بر فرستادن او به پايتخت خودداری کرد و حکومت عباس ميرزا را در خراسان اعلام کرد. هرچند شاه عباس پس از رسيدن به حکومت قدرت قزلباشان را محدود کرد، اما باز سردارانی از شاملوها در اين دوره ايفای نقش کردند.
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها │ ...