|
افغانستان و شوروی
خاطرات آندری گرومیکو
فهرست مندرجات
.
افغانستان در خاطرات آندری گرومیکو
آندرِی آندریویچ گرومیکو (Andrei Andreyevich Gromyko)، دیپلمات شوروی بود که مدت پنجاه سال بهعنوان سفیر، معاون وزیر خارجه، وزیر خارجه و صدر هیأت رئیسه به کشور خود خدمت کرد. او نزدیک به سی سال (از ۱۹۸۵ تا ۱۹۵۷ م) مقام وزارت امور خارجهی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی را بر عهده داشت و از نظر طولمدت تصدی این مقام در کشورهای عمدهی جهان در قرن بیستم بیهمتا بود. گرومیکو پس از دورهی لنین در دوران حاکمیت رؤسای حزب کمونیست شوروی، دارای سمتهای - که در بالا بیان شد - بوده است. او توسط میخائیل گورباچف از کار برکنار شد و این در حالی بود که گرومیکو چهار سال پیشتر شخصاً گورباچف را نامزد مقام دبیر کلی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی کرده و گفته بود که کاندید او تبسمی مطبوع، اما دندانهایی آهنین دارد. گرومیکو هجده ماه بعد از کنار رفتن درگذشت و هیچیک از چهرههای برجستهی شوروی در مراسم تشییع جنازه او شرکت نکردند.
این رجل برجستهی دولتی که بخش اعظم زندگی فعال خود را - در عرصهی امور سیاست خارجی کشور همسایه افغانستان - عهدهدار پستهای کلیدی بوده است، با نگاهی صمیمانه و موشکاف بهزندگی خود و پیرامون خویش نگریسته و آنها را با مهارت یک نویسندهی حرفهای - در کتاب خاطرات خود - بهرشتهی تحریر درآورده است.
آندری گرومیکو، که در ۲ ژوئیه ۱۹۸۹ میلادی، در سن ۷۹ سالگی درگذشت، در این کتاب بعد از شرح دوران کودکی و نوجوانی، و وقایع زندگی خصوصیاش بهمعرفی شخصیتهایی میپردازد که در طی دوران فعالیت خود با آنها آشنا شده است. این خاطرات تصویری را که رهبران شوروی میخواستند از کشور خود ترسیم نمایند، بهخوبی نشان میدهد و اجزای مختلف تشکیلدهندهی طرز فکر رهبران شوروی، قبل از گورباچف را بهنمایش میگذارد.
کمی بعد از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، جمهوری شوروی و همسایهی آن افغانستان روابط دیپلماتیک برقرار کردند. حمایت مادی و سیاسی شوروی یکی از عوامل اصلی پیروزی افغانستان در مبارزه یکصد ساله برای استقلال و رهایی از استعمار انگلیس بود. بنابراین، تعجبی ندارد که روابط شوروی و افغانستان از قدیم دوستانه بوده است.
وقتی از خودم پرسیدم در خاطراتم دربارهی افغانستان چه بنویسم، خودم را سرگردان یافتم. البته این سرگردانی بهدلیل کمبود مطالب حقیقی مربوط به ملاقات با مقامهای دولتی افغانستان در طول مدتی بیش از چهل سال یا بهدلیل نبودن مسألهی در ارتباط با افغانستان در چند سال گذشته نبود، بلکه مشکلات از نوع متفاوتی بودند. از تمام این همه مطالب من باید بهمقدار کافی اطلاعاتی را در مورد تغییرات عمدهای که در این کشور روی داده، انتخاب میکردم که قبلاً کسی از آنها آگاهی نداشته است.
بنابراین، در اینجا مطالبی مربوط بهزمانی قبل از انقلاب افغانستان که در کابل بودم ذکر میکنم. من در کاخ سلطنتی در اتاق مطالعهی مجلل ظاهرشاه - که پشت میز تحریرش نشسته - هستم. او مردی جالب و تحصیلکرده، است و خیلی خوب میداند که چگونه به بهترین وجه سر صحبت را با یک مقام خارجی باز کند.
بعد از سلام و احوالپرسی متقابل، بر یک نکتهی اساسی تأکید میشود، یعنی اینکه روابط شوروی و افغانستان باید براساس عدممداخله کامل در امور داخلی یکدیگر پیش برود.
شاه بهطور اصولی از سیاست خارجی شوروی حرف زد که از نظر او هدف از آن حفظ صلح بود. من باید بر این حقیقت تأکید کنم که شاه اوضاع داخلی کشور را حتی ذکر هم نکرد و این تعجبی نداشت، زیرا نه او و نه دولتش هیچیک توجهی به موضوعات داخلی عملی نظیر اقتصاد، صنعت یا کشاورزی نداشتند و در واقع آنها بهسادگی مسایل اجتماعی را که بر میلیونها نفر از مردم آنها تأثیر میگذاشت، نادیده میگرفتند. اما در هر صورت سازمانبندی قبیلهای و کمبود منابع احتمالاً مانع آنها در انجامدادن اقدامات مؤثر در حیات اقتصادی کشور میگردید.
بعداً ملاقاتها متعدد با نمایندگان افغانستان در مسکو تا اندازهی زیادی همین تأثیر را داشت و این با وجودی است که شوروی در آن زمان کمکهای اساسی در اختیار افغانستان قرار میداد. در سراسر مذاکرات در تمامی سطوح یم اصل اساسی حاکم بود و آن مطابقت موضعگیری رهبری شوروی با منشور سازمان ملل و تمایل افغانستان به مستقل باقی ماندن بود. بنابراین وقتی سیاستمداران غربی امروز، سالها بعد از انقلاب افغانستان تصریح میکنند که شوروی قصد ربودن افغانستان را دارد. هم مردم خود و هم افغانیها را فریب میدهند، این فریبی است که برای ادامهی مداخله خشن آنها در امور داخلی افغانستان لازم است.
از چپ بهراست: آندری گرومیکو، عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و وزیر امور خارجه آنکشور در دیدار با حفیظالله امین، عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان، و معاون صدراعظم و وزیر امور خارجه جمهوری دموکراتیک افغانستان، در سال ۱۹۷۸. تصویر: از واسیلی ایگوروف، خبرنگار خبرگذاری تاس.
تعداد جلسات مقامهای غربی و پاکستانی برای از بینبردن راه حل مسألهی افغانستان براساس آشتی ملی را که توسط دولت افغانستان پیشنهاد شده، بهزحمت میتوان شمارش کرد. در این جلسات، نمایندگان غرب همواره یک موضعگیری غیردوستانه - اگر نگویم خصمانه - را در قبال دولت افغانستان اتخاذ کردهاند.
استدلالهای آنها ابتدایی (سطحی) بود، چرا که میگفتند: حمایت ضددولتی آنها فقط زمانی متوقف میشود که سربازان شوروی بهطور کامل از افغانستان خارج شوند. اما همه میدانند که این سربازان فقط بهعنوان یک همیاری دوستانه بین دو کشور در آنجا حضور داشتند.[۱]
در تاریخ ۱۵ نوامبر ۱۹۸۲ در تالار سنت کاترین در کاخ کرملین، در یک طرف میز «یو وی آندروپوف» و من، بهعنوان وزیر خارجه و در طرف دیگر، ژنرال ضیأالحق نشسته بود. او بعد از رویکار آمدن نظامیان در پاکستان در سال ۱۹۷۷ ریاست دولن نظامی این کشور را بر عهده گرفته و رئیسجمهور شده بود. یعقوبخان، وزیر خارجه نیز همراه او بود.
نمایندگان شوروی ارزیابی خود را از همهی اقداماتی که از خاک پاکستان بهوسیلهی گروههای مسلحی که در افغانستان عملیات اجرا میکردند، تسلیم ژنرال کردند. ما به او گفتیم: «هرگونه تلاش برای تظاهر به اینکه آنچه که در اطراف افغانستان روی میدهد، ربطی به پاکستان ندارد، بیهوده است. پاکستان در جنگ علیه افغانستان است. شما باید بفهمید که شوروی از قدیم مناسبات نزدیکی با افغانستان داشته و این مناسبات در یک پیمان دوستی و همکاری بعد از انقلاب آوریل رسمی شده است. بنابراین مسکو از افغانستان حمایت خواهد کرد و در حال حاضر انواع کمکها را در اختیار مردم افغان قرار میدهد و خواهد داد. پاکستان در اجرای یک سیاست خصمانه نسبت به افغانستان کاملاً در اشتباه است و به این وسیله بهشکل خطرناکی روابط شوروی و پاکستان را نیز تحلیل میبرد.»
ضیأالحق به ما اطمینان داد و گفت: «پاکستان واقعاً خواهان روابط دوستانه با افغانستان و شوروی است و در صدد یک راه حل سیاسی مسالمتآمیز برای مسألهی افغانستان است.»
اما همهی اینها فقط حرف بود. نزاکت و ادب و ملایمت رفتار و گفتارش میتوانست تحت شرایط دیگر قانعکننده باشد، اما آنچه که میگفت با سیاست واقعی پاکستان در تضاد کامل بود و دولت پاکستان دقیقاً به شیوهای کاملاً برعکس رفتار میکرد.
من اغلب به اسلاف ضیأالحق فکر میکنم که سیاست منطقیتری نسبت به همسایگان خود و شوروی داشتند. امروزه تا زمان نیل روابط حسنه با پاکستان راه زیای در پیش است و تماسهای گاهبهگاه، با رهبری پاکستان نشان داده که مانع اصلی در موضعگیریهای واقعگرایانه محافل حاکم بر پاکستان است. این واقعاً تعجبآور است که آنها به خودشان اجازه میدهند مانند ابزار در درگیریای که فقط به منافع ملی خودشان لطمه میزند، مورد استفاده دیگران قرار گیرد.[٢]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی بازنویسی شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- خاطرات آندری گرومیکو، ترجمهی مهوش غلامی، صص ۳۵۶-۳۵۸.
[٢]- همان، صص ۳۶۷-۳۶۸.
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ خاطرات آندری گرومیگو، ترجمهی مهوش غلامی، تهران: انتشارت اطلاعات، چاپ سوم - ۱۳۷۰ خ.