|
هما ناطق
فهرست مندرجات
◉ زندگینامه
◉ هما ناطق و سیدجمالالدین افغانی
◉ آثار
◉ يادداشتها
◉ پيوستها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
◉ پيوند به بيرون
استادان دانشگاه تهران نویسندگان زن اهل ایران
هما ناطق (به انگلیسی: Homa Nategh) (زادهی ۱۳۱۳ خ در ارومیه - درگذشتهی ۱۳۹۴ خ در فرانسه)، نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه در رشتهی تاریخ بود، که با سابقهی تدریس در دانشگاه تهران و دانشگاه سوربن، تحقیقات فراوانی در زمینهی تاریخ مشروطیت و دوران قاجار انجام داده بود.
▲ | زندگینامه |
هما ناطق در ۱۳۱۳ خورشیدی، در یک خانوادهی ترکتبار آذری، در ارومیه زاده شد. پدربزرگش یک روحانی بهنام میرزا جواد ناطق اهل تبریز بود، که در مبارزات مشروطه حضور داشت. پدرش ناصح ناطق در اروپا تحصیل نموده و اهل ادبیات و شعر بود. اما مادرش، از خانوادهای فئودال و در واقع فرزند پنجم میرزا تقیخان امیرکبیر بود و در یک خانوادهای قجری و مذهبی بزرگ شده بود.
او در کودکی بههمراه خانواده به تهران نقلمکان کرد و دوران تحصیل ابتدایی را در مدرسه مهر و فیروزکوهی و متوسطه را در دبیرستان انوشیروان دادگر و سپس در نوربخش (تهران) گذراند و بعد از اتمام کلاس دهم او را به انگلستان فرستادند و بعد از نزدیک به دو سال و زمانیکه با داریوش شایگان آشنا شده بود، به ایران بازگشت. چند سال بعد از کودتای ۲۸ مرداد و زمانیکه توانست در امتحانات متفرقه پذیرفته شود، یعنی در سال ۱۳۳۶ برای گذراندن دورهی کارشناسی تا دکترا به فرانسه رفت. آنجا بهسرعت به سیاست گرایش پیدا کرد و رسالهی پایاننامهاش را دربارهی احوال و تفکر سید جمالالدین افغانی نوشت. این تحقیق با کمک هزینه مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه در سال ۱۳۴۶ منتشر شد. همزمان با همکاری ژیلبر لازار اقدام به ترجمه اشعار شعرای معاصر ایران کرد. در پاریس با ناصر پاکدامن ازدواج کرد که دو فرزند بهنامهای میشا و روشنک حاصل این ازدواج بود.
در فرانسه بهعضویت کنفدراسیون دانشجویان درآمد و فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد. ناطق در ۱۳۴۷ به تهران بازگشت، ابتدا در مؤسسهی مطالعات اقتصادی مشغول بهکار شد که چندان ربطی به علائق و تحصیلاتش نداشت. رئیس دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران سید حسین نصر که کتاب زندگی سیاسی سیدجمالالدین افغانی تألیف ناطق را دیده بود، درخواست استخدام وی را در دانشگاه مطرح کرده بود و به این ترتیب هما ناطق از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ بهتدریس در دانشکده تاریخ دانشگاه تهران پرداخت. در طول این مدت یکبار در سال ۱۳۵۲ به دانشگاه پرینستون دعوت شد و به مدت یکسال در بخش تحقیقات خاورمیانهی آن دانشگاه تدریس کرد.
در جریان انقلاب، جهت بازگشایی کانون نویسندگان کوشش کرد و در اردیبهشت ۱۳۶۰ به عنوان عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران انتخاب شد. پس از انقلاب در سال ۱۳۵۹ و به دنبال انقلاب فرهنگی، به اجبار به فرانسه بازگشت، مدتی را به تشویق غلامحسین ساعدی به تحقیق دربارهی رابطهی ایران و عثمانی و روسیه پرداخت. در سال ۱۳۶۳ بهعنوان استاد تمام وقت در مؤسسهی پژوهشهای ایرانی دانشگاه سوربن مشغول بهکار شد. ناطق در این سالها به نقد اندیشهها و کردههای سیاسی خود به ویژه در دوران انقلاب پرداخت. ناطق در سال ۲۰۰۵ عنوان دکتری افتخاری مؤسسهی ملی زبانها و تمدنهای شرقی را کسب کرد.
سرانجام، هما ناطق روز اول ژانویه ۲۰۱۶ در آرو (روستایی در ۱۵۰ کیلومتری جنوبغربی پاریس)، در سن ۸۱ سالگی درگذشت.
▲ | هما ناطق و سیدجمالالدین افغانی |
رسالهی دکتری هما ناطق، که آنزمان هما پاکدامن یاد میشد، با عنوان «اسلام مدرن و سید جمالالدین اسدآبادی» در سال ۱۹۶۹ با مقدمهای از ماکسیم رودنسون، شرقشناس و اسلامشناس معروف فرانسوی، توسط «مرکز ملی پژوهشهای علمی فرانسه» در پاریس بهچاپ رسید.
حمید عنایت، در کتاب «سیری در اندیشهی سیاسی عرب» مینویسد: «دو مسأله دربارهی سید همیشه میان شرححالنویسان او محل اختلاف بوده است: یکی ملیت و دیگری مذهب او. اختلاف مربوط به ملیت سید این است که آیا او افغانی بوده است یا ایرانی. چون خود سید خود را افغانی میخوانده و نخستین شرححالنویسان عرب او، شیخ محمد عبده، که یار و مرید او بوده، زادگاه او را براساس گفتههای خود سید افغانستان دانسته است. اغلب نویسندگان تاریخ فکری و سیاسی معاصر عرب مدتها در ملیت افغانی او تردیدی نداشتند. با انتشار کتاب «مجموعهی اسناد و مدارک چاپنشده دربارهی سید جمالالدین مشهور به افغانی» در سال ۱۳۴۲ (جمعآوری و تنظیم اصغر مهدوی و ایرج افشار، چاپ انتشارات دانشگاه تهران)، دلایل تازهای دربارهای ایرانیبودن سید! بهدست آمد و براساس آنها چند محقق ایرانی و اروپایی کتابهای تازهای دربارهی او نوشتند که در آنها بسیاری از مطالبی که از دیرباز راجع به زندگی سید، مسلم دانسته میشد، در محل تردید آمد. این دلایل رویهمرفته نشان میدهد که در حالیکه سید در ایران بستگان و آشنایانی داشته است که تولد او را در سال ۱۲۵۴ / ۱۸۳۹، در اسدآباد همدان و وقایع دورهی جوانی او را در ایران و سپس تحصیلاتش را در نجف و کربلا گواهی دادهاند، در افغانستان چنین شهودی که همزمان با او زندگی کرده باشند و ملیت افغانی او را تأکید کنند وجود نداشتهاند، و آنچه مورخان افغانی و عرب در این باره نوشتهاند براساس ادعای خود سید استوار بوده است. بهعلاوه هنگامیکه نام سید نخستبار در سال ۱۸۶۶ در کشاکشهای سیاسی افغانستان بهمیان میآید، نمایندهی دولت انگلیس او را غیرافغانی میخواند و از اصل و ملیت او اظهار بیخبری میکند، و این معلوم میدارد که سید که در آنهنگام نزدیک به سیسال داشته مدعی ملیت افغانی نبوده یا اصل و نسب او را در افغانستان کسی نمیشناخته است.»
دلایلیرا که حمید عنایت مطرح کرده است، تفصیل آن در کتاب هما پاکدامن، زیر عنوان «جمالالدین اسدآبادی معروف به افغانی»، در صفحات ۲۳ تا ۴۴ آمده است.
بههر حال، این دلایل بههر تفصیلیکه آمده باشد، در برابر نص صریح زائد است. زیرا سید شخصاً خود را بارها افغان خوانده است. اما بهنوشتهی حمید عنایت به نقل از هما ناطق: اگر «تا سال ۱۸۶۶، سید مدعی ملیت افغانی نبوده»، پس چرا باید «نمایندهی دولت انگلیس او را غیرافغانی» خوانده باشد! دلیل انکار نمایندهی دولت انگلیس هم آشکار است. چون در آنزمان آن دولت، مسئولیت سیاست خارجی افغانستان را بر عهده داشت، در این صورت اگر ملیت سید را انکار نمیکرد، میبایست او را تحت حمایت خود نگهمیداشت. ولی انگلیس میخواست هر چه زودتر از شر سید راحت شود.
از این گذشته، اینکه حمید عنایت و هما ناطق، اسناد کتاب «مجموعهی اسناد و مدارک چاپنشده دربارهی سید جمالالدین مشهور به افغانی» را دلیل بر ایرانیبودن سید میدانند، بازهم خطای محض است. زیرا هیچیک از این اسناد، ملیت یا مذهب سید را آشکار نمینماید. چنانکه ایرج افشار خود در مقدمهی این کتاب مینویسد: «سیر و جریان زندگی سید جمالالدین، اگرچه بیش از هفتاد سال از مرگش نمیگذرد، چنانکه باید روشن نیست. کتب و مقالاتی هم که دربارهی او نوشته شده - حتی مقالهی بسیار محققانهی سید حسن تقیزاده، که بهترین تحقیق در این خصوص است - هیچیک حاوی کلیهی اطلاعات مربوط به سوانح عمری و بهخصوص وقایع سیسال اول زندگانی او نیست. محققان هنوز نتوانستهاند بر این حقیقت دست یابند که وی اصلاً ایرانی بوده یا افغانی، در ایران متولد شده بوده است یا در افغانستان. متأسفانه مدارکی هم که در این مجموعه گردآوری شده است، هنوز این مطلب را بهخوبی روشن نمیسازد.»
▲ | آثار |
ناطق پس از پایان تحصیل به ایران بازگشت و از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ در دانشکدهی تاریخ دانشگاه تهران تدریس کرد و طی همین دوره آثار مهمی از جمله «جنگهای ایران و روسیه در سدهی نوزده»، «تاریخ اجتماعی دوران قاجار»، «روشنفکران عصر مشروطه» ... از خود بهجا گذاشت. در این دوره هما ناطق در همکاری با فریدون آدمیت، دیگر مورخ بهنام ایرانی، کتاب «افکار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در آثار منتشر نشده در دورهی قاجار» را منتشر کرد.
تأسیس حکومت اسلامی در ایران و «انقلاب فرهنگی» در دانشگاههای کشور هما ناطق را همانند هزاران استاد و پژوهشگر دانشگاههای ایران راهی تبعید در فرانسه کرد. در تبعید، هما ناطق در بخش ایرانشناسی دانشگاه سوربون پاریس بهتدریس پرداخت و همزمان آثار و پژوهشهای مهمی بهزبانهای فارسی و فرانسوی منتشر کرد: «آیین بابی»، «روشنفکران ایرانی در استانبول»، «وصیتنامهی عباس میرزا»، «روزنامهی قانون»، «زنان در مشروطیت»، «انجمنهای شورایی در مشروطیت»، «کارنامهی فرهنگی فرنگی در ایران»، «کارنامه و زمانهی میرزا رضا کرمانی»، «بازرگانان در دادوستد با بانک شاهی و رژی» از جملهی آثار پژوهشی هما ناطق در دورهی تبعید هستند.
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
...
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها │ ...