جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۹ خرداد ۱۳, پنجشنبه

خاورمیانه، ژئوپلیتیک نوین و چالش‌های ایران و آمریکا‏

از: دکتر محمدباقر قالیباف

خاورمیانه، ژئوپلیتیک نوین و چالش‌های ایران و آمریکا‏

(بخش دوم)


فهرست مندرجات


اشاره: پاورقی «خاورمیانه، ژئوپلیتیک نوین و چالش‌های ایران و آمریکا» به قلم دکتر محمدباقر قالیباف، استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران، تقدیم خوانندگان گرامی روزنامه اطلاعات می‌شود و علاقه‌مندان به مطالعه در این حوزه، از این پس می‌توانند در روزهای شنبه در صفحه روابط بین‌الملل، مطالب این ستون را پیگیری کنند.

نگارنده محترم پاورقی در معرفی مطلب خود برای ورود به بحث اصلی (که روز شنبه گذشته ٢۴ امرداد چاپ شد) ضمن تاکید بر لزوم منطبق شدن مواضع سیاسی رهبران و سیاستمداران با تغییرات جدی بوجود آمده در صفحات امنیتی و سیاسی منطقه،‌ مقدماتی را مطرح کرد که نشانگر ضرورت پرداختن اساسی‌تر به مباحث عنوان شده در این نوشتار، از سوی سایر پژوهندگان بود. دکتر قالیباف در این شماره به دومین بخش موضوع که آشنا کردن خوانندگان با شرایط عمومی و مختصات منطقه خاورمیانه است می‌پردازد:

* * *

منطقه‌ای که امروز خاورمیانه خوانده می‌شود از نظر تاریخی در تحولات تجاری درون و برون‌منطقه‌ای، نقش حساسی داشته است. ظهور ادیان بزرگ الهی در این منطقه و تولید و توسعه نظریه‌های تأثیرگذار اجتماعی و سیاسی به پیدایش وضعیت جدید خاورمیانه کمک مهمی کرده است. درواقع تلاقی دوقاره کهن اوراسیا و آفریقا در امتداد محور مدیترانه و دریای سرخ موجب پیدایش یکی از بزرگترین صحنه‌های برخورد انسان و طبیعت در جهان شده است. در جهان جدید، مناسبات تجاری میان اروپا، آفریقا و ‌آسیا وابستگی ویژه‌ای به ارتباطات دریایی و هوایی دارد که درواقع خاورمیانه در کانون این ارتباطات حساس قرار دارد. دو جزیره بزرگ جهانی (آسیا و آفریقا) و اقیانوس هند و اطلس از طریق خاورمیانه با هم مرتبط می‌شوند که ریشه بسیاری از منازعات ژئوپلیتیکی را می‌توان از این زاویه مورد نقد و بررسی قرار داد. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که علت بسیاری تخاصمات پایان‌ناپذیر در منطقه خاورمیانه به ویژگی‌های درونی آن مربوط است و رقابت قدرت‌های جهانی نیز در همین چارچوب تحلیل می‌شود. در ستون پیشین، کلیاتی از مباحث اصلی چالش‌های نوین در خاورمیانه مورد بحث قرار گرفت و در این قسمت به بررسی ویژگی‌های این منطقه که آن را از سایر مناطق متمایز کرده است،‌ می‌پردازیم.

این بررسی می‌تواند مبنای تحلیل منطقه‌گرایی و مباحث مترتب بر آن در حوزه ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک باشد.


[] ویژگی‌های خاورمیانه

١- موقعیت: خاورمیانه حدوداً بین ٢٠ و ۴٠ درجه شمالی در یک منطقه انتقالی بین آب و هوای استوایی و آب و هوای عرض متوسط قرار گرفته است. این قلمرو جغرافیایی محل اتصال قاره‌های آفریقا، آسیا و اروپاست و مهمترین آبراه‌ها و شبکه‌های حمل و نقل دریایی را دربر می‌گیرد. تنگه جبل‌الطارق، کانال سوئز، باب‌المندب و تنگه هرمز از آبراه‌های مهمی هستند که راه‌های ورودی به امریکا، اروپا و شرق دور را در کنترل خود دارند. این منطقه از نظر ژئواستراتژیک نیز یک منطقه تماس بین اوراسیا و جهان بحری است و علاوه بر این که این آبراه‌ها از مناطق مهم استراتژیک جهانی هستند، رابط استراتژی‌های بری و بحری نیز به شمار می‌آیند. این ویژگی خاص باعث شد، این حوزه جغرافیایی در نظریه‌های جغرافیایی (تأکید بر دریا) اهمیت به‌سزایی داشته باشد. در ابتدای سده حاضر «آلفرد ماهان» به این ویژگی توجه کرد و به تئوری قدرت دریایی و استراتژی آن اهمیت داد. وی معتقد بود که در دنیای کنونی که تجارت و بازرگانی توسعه روزافزونی در مبادلات بین کشورها پیدا کرده است، راه‌های عبوری دریایی و تنگه‌ها دارای نقش مهمی هستند. بدین لحاظ وی به دولت آمریکا توصیه می‌کرد که برای تأمین آزاد راه‌های دریایی و تنگه‌های استراتژیک، نیروی دریایی خود را تقویت کند. در مجموع، جایگاه و نقش استراتژیک خاورمیانه را باتوجه به گفته‌های «بوریس فون لوهازن» ژنرال بازنشسته ارتش اتریش، بهتر می‌توان درک کرد. او اعتقاد دارد که خاورمیانه مرکز دنیای قدیم است، مرکزی که در دل آن منطقه خلیج فارس قرار دارد و به منزله مرکز (هارتلند) شناخته می‌شود در این منطقه فقط مسأله نفت نیست که حائز اهمیت است، بلکه اگر به اطلس جهانی نظری کنیم، متوجه می‌شویم که در هیچ جای دیگر، اقیانوسها تا این حد در آفریقا و اوراسیا رخنه نکرده‌اند. اقیانوس هند با دو بازوی خود در دو منطقه دریای سرخ و خلیج فارس و همچنین اقیانوس اطلس، از راه مدیترانه و دریای سیاه در این منطقه رسوخ کرده‌اند. هرگونه آشفتگی که بر اثر عوامل بیرونی در این منطقه پدید آید، پیامدهایی برای دو قاره اروپا و آفریقا خواهد داشت. البته توجه به این نکته نیز ضروری به نظر می‌رسد که اهمیت موقعیتی خاورمیانه تنها منحصر به موقعیت استراتژیکی آن نبوده و نیست. اگرچه پس از فروپاشی شوروی ارزش ژئواستراتژیک این جایگاه کاهش یافته است. اما باتوجه به دگرگونی در ماهیت رابطه قدرت در نظام بین‌الملل که سیاست‌های ملایم مبتنی بر قدرت اقتصادی را احتمالاً جایگزین سیاست‌های حاد مبتنی بر قدرت نظامی می‌کند، موقعیت ژئوپلیتیک خاورمیانه نیز در این راستا تحول یافته و کماکان این محدوده جغرافیایی برای دنیای صنعتی دارای ارزش است. بنابراین، چه در گذشته و چه در شرایط کنونی، بخش اعظم تعامل فرامنطقه‌ای این حوزه با قدرت‌های بزرگ، ناشی از این موقعیت بوده است. ویژگی‌ها و امتیازات، حضور، نفوذ و دخالت قدرت‌ها در این منطقه را فراهم آورده و باعث تطویل اختلافات و بحران‌ها شده است.

٢- منابع طبیعی: منابع طبیعی، منشأ اثر مهمی در خاورمیانه بوده است. یکی از این منابع نفت است که تاریخچه کشف آن در خاورمیانه به قرن نوزدهم بازمی‌گردد، ولی از نیمه دوم قرن بیستم که نفت در کانون منازعات و تحولات جهانی و منطقه‌ای قرار گرفت. درواقع از آنجا که نفت و فرآورده‌های آن مبنای توسعه صنعتی کشورهای قدرتمند جهان را تشکیل می‌داد، دسترسی به آن تضمین کننده تداوم جریان توسعه و قدرت بود. در شرایط کنونی و دستکم تا دو دهه دیگر نیز موتور محرکه اقتصاد صنعتی غرب از نفت ارتزاق می‌کند. به عبارت دیگر، نفت و فرآورده‌های نفتی آن،‌ امروزه بیش از ٦۵ درصد احتیاجات دنیای صنعتی به مصارف انرژی را تأمین می‌کنند. به همین دلیل است که قدرت‌های بزرگ جهانی همواره با بهره‌گیری از ابزارهای مختلف، تلاش کرده‌اند ذخایر نفت و ساز و کار و مبادله آن را در بازارهای جهانی تحت کنترل خود درآورند و یا دستکم بر آن تأثیر بگذارند. درباره ذخایر نفت منطقه خاورمیانه برآوردهای مختلفی صورت گرفته است. از جمله طبق برآوردی که شرکت بریتیش پترولیوم انجام داده، بین میزان ذخایر نفت خام خاورمیانه که قسمت اعظم آن متعلق به کشورهای حوزه خلیج فارس است در مقایسه با سایر مناطق، تفاوت چشمگیری وجود دارد و از ١٢٠٨ میلیارد بشکه ذخایر شناخته شده نفت خام جهان در پایان سال ٢٠٠٦ میلادی، خاورمیانه به تنهایی ٧/٧۴٢ میلیارد بشکه از ذخایر کل جهان را به خود اختصاص داده است (به تصویر ١ نگاه کنید).

تصویر ١ـ نقشه ذخایر اثبات شده نفت در پایان سال ٢٠٠٦ (برحسب میلیارد بشکه)

همچنین بر طبق برآورد همین شرکت، میزان ذخایر گازی منطقه خاورمیانه ۵/۴٠ درصد ذخایر گازی جهان را تشکیل می‌دهد که ایران، قطر، عربستان سعودی و امارات به ترتیب با ٩٧۴، ٩١٠، ٢۴٠ و ٢١۴ تریلیون فوت مکعب، دومین، سومین و چهارمین و پنجمین ذخایر گازی جهان را بعد از روسیه در اختیار دارند.

جمهوری اسلامی ایران نیز با برخورداری از ذخایر عظیم نفت و گاز در جهان و با داشتن تجربه طولانی در حوزه انرژی و موقعیت جغرافیایی مناسب با در اختیار داشتن ١٣٧ میلیارد بشکه (١٢ درصد) ذخایر اثبات شده نفت جهان و ٩٧۴ تریلیون فوت مکعب از ذخایر گازی جهان جایگاه ویژه‌ای در زمینه تأمین انرژی دنیا دارد. درواقع موقعیت ایران به ویژه در پخش گاز اهمیت بیشتری دارد، زیرا از یک سو، گاز در استراتژی امنیت انرژی مصرف‌کنندگان به ویژه کشورهای آسیایی جایگاهی ویژه یافته و از دیگر سو، ایران از دومین منابع گاز جهان و موقعیت جغرافیایی برتر در منطقه غرب آسیا برخوردار است.

بعد از نفت و گاز، آب سومین منبع طبیعی است که منطقه را تحت تأثیر قرار داده است. این ماده استراتژیک از یک سو عامل تنش و واگرایی است و از سوی دیگر می‌تواند مبنایی برای همکاری و تفاهم متقابل باشد از آنجا که حدود ٨٠ درصد از زمین‌های خاورمیانه به علت نزولات ناچیز جوی خشک است، آب به عنوان یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار بر دوستی‌ها و خصومت‌ها و ماجراجویی‌ها، همواره مطرح بوده است. در هرحال بسیاری از کشورهای خاورمیانه به دلیل رشد جمعیت و منابع ثابت آبی دچار کمبود آب هستند و به زعم کارشناسان، در آینده درگیری‌هایی بر سر منابع آب در میان کشورهای سوریه، اردن، فلسطین اشغالی و لبنان در حوزه رود اردن به وقوع خواهد پیوست. پیش‌بینی می‌شود کمبود آب در ٣٠ سال آینده به میزانی باشد که حتی آب آشامیدنی شهروندان و نیازهای صنعتی و تجاری آنان نیز تأمین نشود.

افزایش جمعیت در خاورمیانه و نیاز به غذا، بهداشت و سایر نیازمندی‌های شهری و صنعتی، این نگرانی را تشدید می‌کند. در مجموع ذخایر عظیم نفت و گاز و کمبود منابع آب مصرفی، دو مسأله عمده تنش‌های فرامنطقه‌ای و درون منطقه‌ای است و درحالی که نفت تنش سیاسی بین کشورهای منطقه و قدرت‌های فرامنطقه‌ای را دامن می‌زند، کمبود ‌آب زمینه درگیری‌های منطقه‌ای را فراهم ساخته است.

تصویر ٢ـ رابطه ژئوپلیتیک درون منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای خاورمیانه

٣- خطوط مرزی: مرزها معمولاً به صورت طبیعی و سیاسی قابل تقسیم و مطالعه‌اند. مرز طبیعی مبین پیوستگی و تجانس وضعیت جغرافیایی سرزمین داخلی یک کشور در مقابل عدم تجانس با وضعیت سرزمین همسایه است. مرزهای سیاسی، مرزهای قراردادی هستندکه واحدهای سیاسی را از یکدیگر متمایز می‌کنند. چنانچه مرزهای سیاسی با مرزهای طبیعی انطباق داشته باشند بر تمایزات کیفیت مرز افزوده می‌شود، چرا که به طور طبیعی، پیوستگی و تجانس خاک یک کشور از کشورهای همسایه، مجزا می‌شود. چنانچه مرزهای سیاسی با مرزهای طبیعی انطباق نداشته باشد، مرز از کیفیت مناسبی برخوردار نخواهد بود. اکثر مرزهای منطقه خاورمیانه از این نوع است. در واقع در قرن ١٩ در بخش عرب‌نشین آسیا از آناتولی تا مصر هیچگونه مرزی وجود نداشت. به سبب وحدت زبان و مذهب، تفاوت‌های قومی و نژادی نادیده گرفته می‌شد و رفت و آمد انسان‌ها و جریان مبادلات کالا به طور آزادانه، بدون کنترل گذرنامه و مرزهای گمرکی در امپراتوری عثمانی از بنادر اسکندریه، تریپولی و بیروت تا عمق سرزمین‌های عربی نظیر دمشق، حلب، موصل و بغداد ادامه می‌یافت و به بصره و کویت ختم می‌شد که درنهایت این سرزمین‌ها بعد از جنگ جهانی اول در سال ١٩٢٢ میلادی به وسیله فرانسه و بریتانیا بریده و تقسیم شدند. این مسأله از گذشته‌های دور یکی از مهمترین عامل‌های تنش درون منطقه‌ای بوده است که در حال حاضر نیز ادامه دارد. کمتر کشوری را در خاورمیانه می‌توان یافت که با همسایه و همسایگان خود اختلافات مرزی نداشته باشد. به عنوان مثال، تنها در بین کشورهای حوزه خلیج فارس ـ به عنوان بخشی از خاورمیانه ـ بیش از ۵٠ مورد اختلاف مرزی وجود دارد.

۴- عوامل انسانی: انسان و جمعیت به اقتضای بافت سیاسی،‌ اجتماعی و فرهنگی حاکم بر آن،‌ از جمله عوامل دگرگون شونده‌ای است که ژئوپلیتیک را تحت تأثیر قرار می‌دهد. تأثیر عوامل انسانی به میزانی است که تمامی عوامل مؤثر بر سیاست‌های جغرافیایی در بافت سیاسی و اجتماعی معنا و مفهوم پیدا می‌کند. تلفیق دیالکتیکی انسان و جمعیت و میزان رشد آن، سطح پراکندگی و هرم سنی، همچنین اعتقادات و علائق قومی و تنوع هنجارها و یا بالعکس انسجام و همگونی آن با منابع طبیعی دارای اثرات متفاوتی است. ژئوپلیتیک خاورمیانه نه تنها تحت تأثیر عوامل طبیعی، بلکه مهمتر از همه، از عوامل انسانی ناهمگون آن متأثر بوده است.

از نظر فرهنگی و نژادی، این منطقه گروه‌های فرهنگی و نژادی گوناگونی از قبیل فرهنگ‌های ایرانی، عربی، بربرها، ترکی، کردی و آسوری را در خود جای داده است که به زبان فارسی، عربی، ترکی، کردی، عبری و آسوری تکلم می‌کنند. همچنین بیشتر جمعیت کشورهای خاورمیانه مسلمان هستند و حدود ۴٠ کشور از آنها، خود را رسماً کشور اسلامی قلمداد می‌کنند. از طرف دیگر، حدود ٩٣ درصد مردم خاورمیانه و شمال آفریقا مسلمان هستند و هرچند اسلام، خاورمیانه و شمال آفریقا را با یکدیگر متحد می‌کند، ولی آنها بین دو شاخه شیعه و سنی، از یکدیگر جدا می‌شوند. درواقع در بین کشورهای مسلمان با اکثریت جمعیت مذهب سنی در خاورمیانه، ایران و عراق دارای اکثریت جمعیت شیعه هستند و کشورهای لبنان و بحرین به دلیل جمعیت زیاد شیعی، سوریه با حاکمیت اقلیت شیعیان علوی و گروه شیعیان عربستان سعودی به دلیل سکونت در مناطق نفت‌خیز، تحولات ژئوپلیتیکی را از خلیج فارس تا مدیترانه تحت تأثیر قرار می‌دهند.برخی اندیشمندان معاصر علت اصلی منازعات و رقابت‌های فزاینده در خاورمیانه را ناشی از کارکرد عوامل ایدئولوژیک دانسته‌اند و برخی دیگر عوامل اقتصادی را در آن مؤثر می‌پندارند. در هر صورت تحولات کنونی قبل از هر چیز، محصول وقایع گذشته و حاوی علل چند سطحی است که هر یک جداگانه باید مورد بررسی قرار گیرند،‌ اما آنچه که مهم به نظر می‌آید و در ابتدای این بحث مطرح شد، منطقه‌گرایی و نگرش‌های منطقه‌ای در نظام تعاملات جهانی هم تأثیر فراوانی دارد از این رو در قسمت بعدی با تحلیل نظریه‌های منطقه‌گرایی و همگرایی، جایگاه منطقه حساس خاورمیانه را در آن مورد بررسی قرار می‌دهیم.[۱]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای روز‌نامه‌ی اطلاعات توسط دکتر محمدباقر قالیباف برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- قالیباف، محمدباقر، خاورمیانه، ژئوپلیتیک نوین و چالش‌های ایران و آمریکا‏ (بخش دوم)، سايت هواداران دکتر محمدباقر قاليباف



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

روزنامه اطلاعات
سايت هواداران دکتر محمدباقر قاليباف


[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]