|
قومشناسی
پیشینهی تاریخی قوم تات
در میان رشته كوههای قفقاز در سراسر راه جادۀ ساحلی خزر به جزیرۀ آبشوران جائی كه جادۀ ساحلی باریكتر میشود گردنۀ باریكی بین در یا و كوه وجود دارد كه در بند نامیده میشود. در زمان ساسانیان دیوارهای در این مكان برای جلوگیری از حملات چادرنشینان شمالی كشیده شده بود كه به سد دربند معروف شد و در آن قلعۀ مستحكم سرحدی دربند (الباب و الابواب) ایجاد شده بود. در زمان كسری انوشیروان اقوام ابخاز و خزر و آلان بر ایران هجوم برده و در ار منستان پیشرفت نمودند، پادشاه ایران سپاه مجهزی برای مقابله با آنان گسیل داشت و این تهاجم را مغلوب نمود در این جنگ ده هزار نفر از آنان اسیر سپاه ایران گردید كه به امر شاه در آذربایجان و نواحی مجاور آن مسقتر گردیدند. وی همچنین چندین پادشاهی كوچك در قفقاز بهوجود آورد. استحكامات قلعه دربند تقویت شد و سربازان دلاور و تازه نفس در آن جای گرفتند و بدین ترتیب پادشاه سدی در برابر خاقان ترك بهوجود آورد. این احتمال وجود دارد كه تاتها باقیماندهی مهاجرنشینانی باشند كه در ز مان ساسانیان برای مستحكم كردن دربند به داغستان مهاجرت كردهاند. بنابر قوم بلاذری انوشیروان ناحیۀ دربند – شیروان را از اقوام خزر ساكن گرداند این آخرین ایالت در ساحل چپ ارس (عملاً در ناحیۀ نخجوان با كوههای احاطه شده) بدون واسطه در شمال آذر بایجان قرار داشت. اقوام خزر مسیحی بودند، اما از نقطه نظر سیاسی و زبانشناسی در پادشاهی ارمنستان جایگاه مخصوصی داشتند. در سال ۵٧۱، آنها از پادشاه ساسانی تقاضا كردند تا ایالت آنان را از ارمنستان جدا و به آذربایجان الحاق كند. بنابر قول دربندنامه، انوشیروان شهرهای مجاور دربند را با مردم آذربایجان و فارس و شهرهای جنوب دربند را با مردم عراق و فارس پر كرد. بنابر همین منبع قلاع دربند در بعد از اسلام بازسازی و اعراب موصل و سوریه در آن ساكن شدند. در میان مناطق مستحكم شده بهخصوص از مناطقی نامبرده شده كه در زمان حاضر وطن تاتها است. از متن در بندنامه میتوان این نتیجه را بهدست آورد كه حضور تاتها در این مناطق مهاجرت آنها را بعد از قرن هشتم نشان میدهد. اما متن دربندنامه كه نسخه فارسی آن هرگز بهدست نیامده است قابل اطمینان نیست. منابع تاریخی دیگری كه در اختیار داریم، فقط آمیختگی نژادی مهاجرنشینان ساكن دربند را آشكار میسازد. اما گستردگی و پراكندگی جغرافیای تاتها در زنجیرۀ شرقی قفقاز و نفوذ آنان در دربند این عقیده را تأیید میكند كه آنها مهاجرنشینان ایرانی هستند كه بهمنظور تشدید و تقویت خط طبیعی دفاعی برای مبارزه با هجوم از طرف شمال توسط ساسانیان ابقأ شدهاند.
نام تات تا قرن هشتم در جایی دیده نشده است. در كتیبههای اٌرخون كه مربوط به قرن هشتم میلادی است برای اولینبار عبارت تات آمده است، در این كتیبه تاتها بنابر پیشنهاد «تامسِ» بندگان خارجی تركان غربی ترجمه شده است.
در لغتنامۀ چغتایی – عثمانی شیخ سلیمان افندی برای لغت تات دو معنی در نظر گرفته است. در معنی اولیه، لغت تات (= غیر ترك، خارجی) چنین تعریف شده: «مردمی كه زیر سلطه تركها میزیستهاند تاجیك» (در صفحۀ ۱٧۹) نویسنده این توضیح را میدهد كه مردم با اصلیت خارجی كه تركی صبحت میكنند تات نامیده میشود و آنان كه فارسی صحبت میكنند تاجیك نامیده میشوند. در ارتباط با آن به گفتۀ زكی ولیدی اشاره میكند. كه بنا بر آن عبارت تات در تركستان (در قرن چهاردهم) بهكار میرفت و به همۀ عناصر جمعیتی ساكن، شامل تركهای ساكن در كشور قبل از آمدن مغول اطلاق میشد. لغتنامهای چغتای معنی دومی هم از لغت تات میدهند: (طبقهای از رعایای ساكن در خارج از شهر).
در یك معنی دیگر تات به برخی از ایرانیان كه پارسیان خود آنان را جدا از خود میدانند اطلاق میشود. این گروههای تات در ایران و قفقاز وجود دارند.
همچنین این احتمال وجود دارد كه لهجۀ تاتی با آنچه كه به قول نزهتالقلوب در قرن چهاردهم در زنجان صحبت میشد ه است، و پهلوی خالص نامیده میشود در ارتباط بوده باشد.
بنابر نوشتۀ مبلغین مسیحی طایفهای كوهستانی در جنوب غربی شبه جزیرۀ كریمه تات نامیده میشدهاند همچنین از نوشتههای آنان چنین مستفاد میشود كه تات در زبان محمدان قبچاق در قرن پانزدهم به گوتهای توروس (رشته كوهی در تركیه) اطلاق میشده است، كه حكومت آنان در سال ۱۴٧۵ توسط عثمانیان از میان رفته است.
در حال حاضر تاتارهای نوقانی شمال كریمه نام تات را به تمام مسلمانهای ساحل جنوبی شبهی جزیره میدهند كه نمایانگر آمیختگی نژادی است كه ترك شدهاند.
ذكر این نكته در اینجا لازم است كه بخشی از یونانیها (ار تودكس) كه در سال ۱٧٧٨ ساكن ماریوپول بودند تات نامیده شدهاند این تاتها از ساحل جنوب كریمه مهاجرت كردهاند و به لهجه یونانی صحبت میكنند. در حالی كه نام تات به دیگر بخش یونانیهای ماریو پول كه به زبان تركی صحبت میكنند (و به الفبای یونانی مینویسند) و به نظر میآید كه از اعقاب واقعی گوتهای توروس هستند اطلاق نمیشود.
در دیوان لغت الترك لغت تات به معنای ایرانیان در میات همۀ تركان است كه بعداً در زبان تركهای فاتح لغت تات به ویژه به ایرانیانی كه تحت استیلای آنها بودند اطلاق شده است. حتی جلالالدین رومی در اشعار تركی خود عبارت تات را برای ایرانیان و زبانشان بهكار میبرد. قبیلهی ترك قشقایی (فارس) همچنین لغت تات را برای غیر ترك بهكار میبرند. در ایران لٌرها غیر خود (این) معنی استفاده میكنند كه باید در گفتار اجدادشان تركمنهای قره قوینلو بوده باشد.
در كتاب سفرنامۀ مازندران و استرآباد ص ٦٣ و ٧٠ نویسنده، وجود تاتها را در اشرف و سدن – روستاق ذكر میكند بدون اینكه از زبان آنان چیزی آشكار شود، وی همچنین مینویسد: «تاتی در ناحیه رستمآباد در ساحل چپ سفید رود جائی كه تالشی و كردی نیز وجود دارد صحبت میشود.» یكی از مبلغین مسیحی بهنام پدر آناستس در مقاله خود راجع به كولیها بهطور مبهم از قبیلهای تات در كوهستان اسكو (اسكویه در جنوب تبریز) نام میبرد. همچنین احتمال میدهند كه لهجۀ كلید (در جنوب ساحل ارس نزدیك اردوآباد) كه اكنون ناپدید شده است به گروه تاتی آذربایجان تعلق داشته باشد.
امروز با وجود شیوع و رواج كامل تركی در اغلب نقاط آذربایجان، اختلاف ترك و تات در میان روستاییان موجود است و هر یك دیگری را با نسبت دادن به تات و یا ترك تعبیر میكنند. تركمنهای حاشیۀ خزر نام تات به ایرانیان تاجیك میدهند؛ نامی كه قبل از آن به مردم خیوه داده بودند.
نفوذ تركان در آذربایجان كه در زمان سلطنت محمود غزنوی آغاز شده بود در زمان تسلت سلجوقیان با استقرار قوایل ترك در این خطه بیشتر گردید و در زمان اتابكان عدۀ آنان فزونی گرفت و در دوران مغول كه بیشتر لشكریان صفویان پیش آمد و حكومت تركمانهای آق قیونلو و قره قونلوها در همین فاصله باعث منزوی شدند هر بیشتر ایرانیان و آمیختگی آنان با تركان گردید تاتها كه در حقیقت ایرانیان اصیل بودند در گروهای كوچك چون جزایر كوچكی در میان دریای بزرگ اقوام ترك به حیات خود تا امروز ادامه دادهاند.
از آنچه كه در بالا گفته شد این نتیجه بهدست میآید: عبارت تات تركی و به معنای عناصر خارجی ساكن سرزمین تركان است ولی میتوان گفت منظور از آن در گذشته كه در دورۀ استیلای تركان بر ایران بود ایرانیان تحت سلطۀ تركان بوده است. تركان قدیم ایرانیان و اكرادی را كه زیر فرمان خود داشتند تات مینامیدند و این كلمه در مقام تحقیر استعمال میشد.
بالاخره لفظ تات به گروههایی از مردم ایرانی نژاد ساكن ایران و قفقاز اطلاق شده است كه به لهجۀ تاتی تكلم میكنند.
▲ | پراكندگی گویشوران تات |
زبانهای شفاهی به دلیل عدم استفاده در كتابت هر لحظه در شرف تغییر و تحول اند. آنچه كه در كتب قدیم وجود دارد هرگز قادر نخواهد بود اطلاعات لازم را دربارۀ این دسته از زبانها كه دربردارندۀ فرهنگ و تاریخ این مردم است به ما برساند. گویشوران هر زبان در حقیقت تنها منابع موجود برای دستیابی به این اطلاعات اند. بهوسیلۀ آنان است كه میتوان از نابودی زبان و به طبع آن فرهنگ جلوگیری كرد.
امروزه لفظ تات به گروههایی از مردم ایرانینژاد ساكن ایران و قفقاز اطلاق شده است كه به لهجۀ تاتی تكلم میكنند. در این مقاله گویشوران تات را به دو گروه گویشوران تاتی در خارج ایران و گویشوران تاتی داخل ایران تقسیم مینماییم و بررسی هر گروه را بهطور جداگانه پی میگیریم.
۱ | گویشوران خارج از ایران |
این گروه از اقوام تات شامل نژادهای مختلف ساكن در حاشیۀ خزر و قفقاز تا شبه جزیرۀ كریمه میشود. اقوام تركمن و تاتار و دیگر قبایل ترك این نام به خارجیان ساكن در این مناطق میدهند. برای نمونه تركمنهای حاشیۀ خزر نام تات را به ایرانیان تاجیك میدهند.
در قفقاز عبارت تات برای ایرانیان مسلمان كه به لهجۀ تاتی صحبت میكنند بهكار میروند. این لهجۀ خاص توسط اجتماعات دیگری از جمله، یهودیها و ارمنیان نیزب صحبت میشود. علاوه بر این دارای تنوع بسیار است كه هنوز این تنوع كاملاً مشخص نشده است. مهمترین خصوصیت تركیبی تاتی قفقاز ابدال حرف ر (بیرن = بودن؛ یار = یاد) در آن است.
تاتهای مسلمان كه اكثریت مردم تاتی زبان را تشكیل میدهند: در نواحی باكو، قوبه، شماخی و گوگ – چایی زندگی میكنند. تعدادی نیز در ایالت گنجه و در جنوب داغستان (نواحی قایتاق – تبسران درست در غرب دربند) زندگی میكنند.
اكثریت تاتها در دو سراشیبی انتهای شرقی حدود قفقاز و شبه جزیرۀ آبشوران به جز نقطۀ جنوب شرقی زندگی میكنند. در نقشۀ قومی قفقاز (قبل از ۱٨٧٧) تعداد كل تاتها ٦۴٦۵٦ نفر به ثبت رسیده است؛ نقشۀ قومی دیگر تاتهای ناحیه باكو را ۵٨٦٢۱ نشان میدهد. دائرۀالمعارف بزرگ روسی جلد ٣٢: سال ۱۹٠۱: تعداد كل تاتها را ۱٣۵٠٠٠ ذكر میكند. سر شماری روسیه در ۱۹٢٣، ۹٨٠٢٠ تاتیزبان و ٢٨٧٠۵ نفر ملیت تاتی اعلام میكند كه شامل ۹٧٠ تات ماورای خزر (یعنی تاجیكهایی كه تركمنها تات مینامند) میشود. علاوه بر این در جمهوری آذر بایجان ۱۱٠٠٠ نفر افراد فارسیزبان كه شامل تعدادی تات میشود وجود دارد. در كل میتوان گفت كه حدود ۹٠٠٠٠ نفر به زبان تاتی صحبت میكنند. كاهش در تعداد تاتها را میتوان نتیجۀ تركشدن تدریجی آنها دانست.
یهودیان تاتی زبان (كوهستان یهودیان در داغ – چوفوتی تركیه) در سال ۱٨٨٦، ٢۱٠٠٠ نفر گزارش شدهاند كه از این تعداد، ۱٠٠٠٠ نفر در روستاها و ۱۱٠٠٠ نفر در شهرها زندگی میكنند بزرگترین گروه آنان در قوبه (٦٢٨٠ نفر)، در دربند، تمیر – خان - شور، گروزنی، نلچیك ساكن هستند. لهجۀ این یهودیان بهخاطر تولید صدای گلویی در آن جلب توجه است. در این لهجه aint،d و t در لغات ایرانی اصیل وجود داشت دیده شده است، واژههایی چون hafd = هفت asb = اسب، dan usda = دانستن، tar = تر، با توجه به این خصیصه (و. ف. میلر) تاتی یهودی را چنین معنی میكند: «یك لهجۀ ایرانی كه با فراگویی سامی صحبت میشود، و قسمتی از آواشناسی و واژهشناسی آن به طریق تركی شكل گرفته است» پروفسور مینورسكی دربارۀ میلرچنین اظهار میكند: «در مورد فراگویی، میتوان این حقیقت را عنوان كرد كه این یهودیان در گذشته به زبان عربی صحبت میكردند، یا سادهتر اینكه با مجاورت مردم داغستان كه نه تنها صداهای ain ،ta را دارند بلكه همیشه دانش عربی در آن كشور ترویج شده و تا همین اواخر مراسلات در داغستان به زبان عربی انجام میشد. در مورد بقیۀ، تاتهای مسلمان خود صداهای ain ،ha را دارند. در بارۀ نفوذ تركی در تاتی در هیچ شرایطی نباید اغراق شود. پدیدۀ واژهشناسی و حتی همگونی گفتاری در بخشی از حروف مشابه كه میلر كشف كرده اصالتاً برابرهای فارسی دارند و تأثیر ایرانیان بر این یهودیان منحصر به زبان نمیشود؛ بلكه فرهنگ یهودی نیز متأثر از آن است.»
تاتیهای ارمنی نیز با ساده كردن حروف صدا دار بهوسیلۀ نشان حلقی صامتهای خاص شناخته میشوند.
امروزه تاتهای قفقاز در میان تركها و مردم داغستان كاملاً محاصره شدند. بنابراین، كاملاً طبیعی است كه خلق و خوی و عادات آنان از بدنۀ ایرانی جدا شده و تغییراتی در آن بهوجود آمده باشد.
٢ | گویشوران تاتی داخل ایران |
بیشترین تعداد گویشوران تات در شمال غربی ایران، در آذربایجان و در غرب و جنوب غربی قزوین زندگی میكنند. استقرار این گویشوران از شمال به جنوب به قرار زیر است:
قریۀ گرینكان از دهات دیزمار خاوری در بخش وَزرَقان شهرستان اهر؛ قریۀ كلاسور و خوینه رود از دهات بخش كَلیبر شهرستان اهر؛ قریۀ گلین قَیه از دهات دهستان هَرزَند، در بخش زنور شهرستان مرند؛ قریۀ عنبران در بخش نَمین شهرستان اردبیل؛عمدۀ دهات بخش شاهرود خلخال، اسكسِتان، اَسبو، دِرو، كُلور، شال، دیز، كَرین، لِرد، كِهِل، طَهارُم، گِلوزان، گیلوان، گندم آبا د و همچنین كَرنِق در دهستان خورش رستم و كَجَل در بخش كاغذ كُنان همان شهرستان؛ تاتهای مقیم در طارم علیا عمدتاً در دهات نوكیان و سیاوه رود و كَلاسَر و هزار رود و جمال آباد و با كلور و چَرزه و جیش آباد ساكنند؛ تاتهای اطراف رامند در جنوب و جنوب غربی قزوین از جمله تاكستان، چال، اسفرورین، خیارج، خوزنین، دانسفهان، ابراهیم آباد و سگزآباد كه گویش آنان به تاتی خلخال نزدیك است مسكن دارند، در اینجا این توضیح لازم بهنظر میرسد كه آنچه در مقالات دانشمندان خارجی «سیادهن» یعنی اهل «سیادن» مینامند تاتهای طالش از الله بخش محله و شاندِرمین در جنوب تا طالش شوروی در شمال كه اصولاً گویش آنان به زبانهای تاتی آذربایجان باز بستهاند.
از اینها گذشته میتوان گویشوران ماسوله در بخش فومنات گیلان و زبان اهالی رودبار گیلان رحمت آباد و رستم آباد و جز آنها و رود بار الموت، دِكین و موشقین و گرما رود و بلوكان و الموت معلم كلایه و اِستَلَبر و گازرخان و آوانك و غیره و گویشوران خوئین و سفید كَمر در دهستان ایجرود زنجان و برخی دهات دهستان كوهپایۀ قزوین، رزهجرد و نوده و اسبه مرد و حصار و غیره، و گویشوران و فَس از دهات میان همدان و اراك را كه زبان آنها جهات مشترك بارزی با زبانهای تاتی آذربایجان دارند را نیز در نظر آورد. علاوه بر گویشوران تاتی مناطق فوق، در دهات بسیاری از مناطق همجوار گرچه مردم به زبان تركی صحبت میكنند ولی بسیاری از لغات و اصلاحات آنان به زبان تاتی است. برای مثال در دهات خونان و ماشگین و چیسگین، از بلوك زهرا بسیاری از ادوات زراعت و كشاورزی و اصلاحات آنان هنوز به زبان تاتی است.
[▲] يادداشتها
[▲] پینوشتها
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ دكتر زهرا پيرايه مشفق، پیشینهی تاریخی قوم تات، پایگاه تاتپژوهی؛ برگرفته از منابع زیر:
- آل احمد جلال، تات نشینهای بلوك زهرا، كتابخانۀ دانش، تهران ۱٣٣٧.
- طاهری عباس، گویش تاتی تاكستان، مجلۀ زبانشناسی، سال نهم شمارۀ دوم پائیز و زمستان ۱٣٧۱.
- كارنگ عبدالعلی، تاتی و هرزنی دو لهجه از زبان باستان آذربایجان، ناشر اسمعیل واعظ پور تیر ماه ۱٣٣٣.
- كریستن سن آرتو، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ رشید یاسمین، تهران انتشارات ابن سینا ۱٣٣٢.
- مستوفی حمدالله، نزهت القلوب، به اهتمام و تصحیح گای لسترنج، دنیای كتاب ۱٣٦٢.
- ناتل خانلری پرویز، زبان ایران، مجلۀ سخن سال هفتم شمارۀ دوازدهم، نوروز ۱٣٣٦.
- یار شاطر احسان، زبانها و لهجههای ایرانی، ضمیمۀ مجلۀ دانشكدۀ ادبیات شمارۀ ۱ و ٢ سال پنجم، تهران دی ماه ۱٣٣٦.
- یار شاطر احسان، آذری، دانشنامۀ ایران و اسلام، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران ٢۵٣٦
V. MinorSKY. TAT, first Encyciopadia Of Islam, Volume VIII, 1913-1936