|
عشق و سکسوالیته
نگاهی به روانشناسی عشقورزی
نگاهی به روانشناسی عشقورزی
احتمالاً همه ما یکبار عاشق شدهایم، عاشق شدن بهعنوان فرایندی در رشد و تکامل شخصیت مورد نظر قرار گرفته است که در آن تمام توجه، احساسات و عواطف فرد معطوف فرد دیگری میشود و او را بهعنوان مظهر عشق و زندگی خود پذیرفته و تمام تلاش خود را برای ربودن دل و رضایت وی به خرج میدهد. اما ما چرا و چگونه به تیر غیب الهه عشق گرفتار میآییم؟
فرد تصور میکند که فرد مقابل یا حتی فردی که با او در فیسبوک آشنا شده است دقیقاً همان کسی است که در ناخودآگاهش در جستجوی او بوده است این احساس که این دقیقاً همان معبودی است که الگوی ذهنی آن از پیش وجود داشته است سبب میشود تا در یک لحظه فرد احساس کند که عاشق شده است، ترشح هورمونهای هیجانی از جمله اکسی توسین در بدن سبب میشود تاحال فرد بلافاصله دگرگون شود، نبضش تندتر میزند، هیجانزده میشود، گفتارش دچار اختلال میشود و بهطور خلاصه دست و پایش را گم میکند در چنین حالتی هم خودش و هم معبود فرضی و هم اطرافیان کاملاً متوجه اصابت تیر عشق به قلب فرد میشوند.
اگرچه اغلب این هورمونهای هیجانی در نخستین برخوردها ترشح میشوند و حتی تا مدتها نیز همچنان در مواجهه با معشوق فعال باقی میمانند اما هورمون اکسی توسین که به هورمون عشق مشهور شده است از آن میان بیش از همه فعال باقی میماند، این هورمون سبب میشود تا عاشق از اطمینان و آرامش و اعتماد به نفس قلبی بسیاری برخوردار باشد و حتی اگر فاصله اجتماعی بسیار زیادی با معشوق داشته باشد، باکی از رسیدن به او به دلش راه نمیدهد و همه موانع به نظرش چندان غیر قابل عبور نمیآیند و در واقع برای رسیدن به معشوق حاضر به گذشتن از هر نوع هفت خوانی هست.
نظرسنجی برنامه تلویزیونی شصت دقیقه آمریکا و مجله «ونیتی فر» نشان داده است که ۵۶ درصد جوانان آمریکایی اظهار داشتهاند که در همان ثانیههای نخست برخورد با معشوق یک دل نه صد دل عاشق او شدهاند، در حالی که فقط حدود ۴۰ درصد گفتهاند عاشق شدن در طول چند برخورد متوالی و در طول زمان صورت گرفته است.
اما در ایران با توجه به آموزههای مذهبی و ارزشهای مذهبی حاکم بر جامعه به نظر میآید که عشقورزی و عاشق شدن از الگوهای متعارف و معمول در سایر جوامع پیروی نمیکند. ممنوعیت رسانهها از پرداختن به آن و همچنین فقدان آموزش خانوادگی و آموزش اجتماعی از طریق الگوهای یادگیری اجتماعی هم سبب شده است تا عشق به رابطه جنسی زودهنگام و موقتی تقلیل یافته و به تکامل و رشد نرسد و به نوعی آنارشی جنسی که ناشی از سرکوب غریزه جنسی و محرومیت ارضای متعارف آن، شکل دهد که تعریف عشق رومانتیک دهههای پیش از حاکمیت جمهوری اسلامی را نزد نسل جوانی که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند دستخوش تغییر شگرفی سازد.
یک مشاور خانواده که در زمینه مسایل خانوادگی، نوجوانان و زناشویی در تهران کار میکند در این زمینه به من گفت: «در ایران به نظر میآید که جوانان تنها به بعد ارضای جنسی توجه نشان میدهند و در اولین فرصت ممکن نیز فارغ میشوند، اصطلاحاتی نظیر سکس پارتنر (شریک جنسی)، عشق ممزوج، دوست اجتماعی یا دوست دختر / پسر فابریک نشان میدهد که این رفتارها تا چه حد از بهنجاری فاصله گرفتهاند و تنها در جهت کسب لذت آنی و لجام گسیخته پیش میرود و در نتیجه برخورد طرفین، سطح انتظارات و اعتماد به یکدیگر سطحی و بحرانی باقی مانده و در مناسبات اجتماعی آتی آنها از جمله ازدواج و یا زندگی مشترک نیز تاثیر میگذارد.»
رابرت استرنبرگ، روانشناسی که در دهههای اخیر در باره روانشناسی عشق مطالعه کرده است معتقد است که عشق دارای سه بعد است:
صمیمیت: احساس تعلق خاطر، وابستگی، دلتنگی و بیقراری در غیبت یار، آشکار کردن رازها و مخفی نکردن اسرار، بیمرزی و ارتباط دائم.
تمنای جنسی و عاطفی: تحریک جنسی توسط معشوق و لذتبخش بودن هر ارتباط فیزیکی و همچنین تمنای دائم نوازش و توجه توسط معشوق که موجب ارضای کامل و لذتبخش جنسی - روانی میشود.
همدلی: همراهی و همنوایی و اشتراکنظر کامل، در کوتاهمدت هرگونه تصمیم و انتخاب فرد منوط به ابراز نظر طرف دیگر میشود و در درازمدت هرگونه برنامهریزی برای آینده با مشارکت کامل دو طرف صورت میگیرد.
استرنبرگ میگوید که میزان عشق بستگی مستقیم بهقدرت و باروری هر یک از این ابعاد سهگانه مثلت عشق دارد هر چقدر ابعاد این مثلث افزایش یابد، عشق قدرت و گستردگی و تاثیر بیشتری در زندگی دو طرف خواهد داشت.
براساس این نظریه انواع دیگر روابط میان افراد بشر نیز مورد نظر قرار گرفتهاند:
رابطه معمولی: فقدان همه ابعاد عشق که شامل تمام روابط بشر با دیگران میشود.
دوست داشتن یا دوستی: دو طرف نوعی از صمیمیت را دارند این رابطه به دوستی صمیمی منجر میشود.
عشق جنسی: در غیاب دو بعد دیگر عشق، تحریک جنسی و رابطه جنسی پس از مدتی ممکن است بدون ارتقأ با دو بعد دیگر بیهیچ نتیجهای خاتمه یابد.
عشق تهی: این نوع رابطه معمولاً در ازدواجهای از پیش تعیین شده که خانوادهها بر دو طرف تحمیل میکنند رخ میدهد و تنها دارای بعد همدلی است.
عشق رومانتیک: در این نوع رابطه بین دو نفر تمنا و ارضای جنسی به همراه صمیمیت وجود دارد اما هنوز منجر به همدلی نشده.
عشق همدلانه: معمولاً رابطهای بین فرزندان و والدین و برادران و خواهران یا برخی دیگر از اعضای نزدیک خانواده یا دوستان بسیار صمیمی است که دو بعد صمیمیت و همدلی را دارد.
عشق ابلهانه: هنگامی که همدلی و ارضای جنسی وجود دارد اما صمیمیت و اعتماد متقابل وجود ندارد، این رابطه معمولاً دوام چندانی ندارد و منجر به تکامل و رشد زندگی دو زوج نمیشود.
عشق بارور: تنها رابطه عاشقانه تکامل یابندهای است که هر سه بعد عشق در روابط دو زوج بهطور کامل و کافی وجود دارد و دو نفر با اتکأ به آن میتوانند زندگی مشترک خود را آغاز کنند.
عاشق شدن معمولاً با سه بعد انگیزش جنسی (همراه با ترشح هورمونهای جنسی)، جذابیت و تمرکز بر روی معشوق (همراه با ترشح آدرنالین، دوپامین و سروتونین) و احساس وابستگی مطلق (همراه با ترشح اکسی توسین و واسوپرسین) همراه است و هرگونه ناکامی در برقراری یا تداوم عشق میتواند سلامت روانی و روانی - جسمانی فرد را به خطر اندازد. یک مطالعه اخیر در آمریکا نشان داده است که چهل درصد کسانی که دچار شکست عشقی شدهاند به افسردگی بالینی گرفتار آمدهاند.
عواملی که در تثبیت رابطه عاشقانه نقش اساسی را ایفأ میکنند از نظر این روانشناسان عبارت بودهاند از: تفکر مثبت در باره شریک زندگی یا معشوق، احساس تعلق به زوج در هنگام دوری، اولویت دادن به فکر کردن به زوج بهجای سایر امور، سپری کردن اوقات با یکدیگر و هیجان بخشی به آن، ابراز عشق با نوازش، بوسیدن و رابطه جنسی دائمی، تحریک شدن با کوچکترین تماس بدنی یا اشاره زوج، رابطه جنسی لذتبخش، احساس خوشبختی و خوشحالی، نیاز به دانستن جزییات زندگی زوج، فکر کردن دائمی به زوج و پردازش آن و سرانجام لذت بردن از زندگی.
عاشقی رخدادی است که باید با چشمان باز با آن مواجهه شد، به قول شاعر: بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست!
[▲] يادداشتها
[▲] پینوشتها
نگاهی به روانشناسی عشقورزی؛ عشق آسان نمود اول ولی...، وبسایت فارسی بیبیسی: شنبه ۱۴ فوریه ٢٠۱۵ - ٢۵ بهمن ۱۳۹۳
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت فارسی بیبیسی