|
کودتاها در تاریخ افغانستان
کودتای نامنهاد محمدهاشم میوندوال
(بخش هفتم)
در این قسمت مصاحبهیی را انتشار میدهیم که توسط آقای داؤود ملکیار با پاچاگل وفادار بهعمل آمده است. وفادار یک تن از فعالان کودتای ٢٦ سرطان بود، که تحتنظر سردار محمدداؤود خان، پرورش یافت و در کابینۀ پس از کودتا سمت وزارت سرحدات را یافت.
□ پاچاگل وفادار: در ٨ سالگی به امر داؤود خان از پکتیا به کابل رفته شامل مکتب شدم. بعد از فراغت از مکتب برای تحصیل به شوروی رفتم. اما به کمونیزم و سوسیالیزم معتقد نبودم. در کودتای ٢٦سرطان بسیار نقش مهم داشتم و به داؤود خان بسیار نزدیک بودم.
در تعیینات اول، فیضمحمد قومندان قطعۀ کوماندو به سفارش حسن شرق به وزرات (داخله) مقرر شد.
در مجلس اول که اکثرا ً توسط حسن شرق دعوت شده بودند، از جمله مولاداد، خلیل، سرور نورستانی، ضیأ مجید وغیره، عکس مجلس توسط حسن شرق به اخبار داده شده بود، اما داؤود خان گفته بود که عکس باید در اخبار نشر نشود.
اکثر اعضای کابینه (به استثنای من) و چند تن دیگر، باقی همه به سفارش شرق تعیین شدند.
در اوایل، قدیر خان و عبدالاله با پرچمیها بسیار نزدیک بودند. با فیضمحمد، حسن شرق و ضیأ مجید. اولین کسی که با حسن شرق مخالفت کرد، من بودم.
● داوود ملکیار: در بارۀ شکنجهها و مرگ محمدهاشم میوندوال و دیگران صحبت نمایید.
□ پاچاگل وفادار: بعد از گرفتاری میوندوال و دیگران به اثر خواهش یکی از اقارب یکی از بندیها به وزرات داخله رفتم. در جملۀ بندیها ممتاز، رفیق سابق خود را دیدم. ممتاز به من گفت، که او را چنان شکنجه کردهاند، که در حق حیوان هم این رویه نمیشود. در پیش روی قدیر، فیضمحمد و عبدالاله این گپ را گفت.
ممتاز پیلوت بسیار شکنجه دیده بود. خانمحمد خان را هم دیدم، که بیحد جزا دیده بود. جزای بسیار سنگین دیده بود. به من قصۀ یک جنرال روسی را کرد، که او در چنین حالت چه کرده بود.
به دیدن میوندوال رفتم، حدود ساعت ۹ یا ۱٠ شب بود. رنگ و رویش فوقالعاده خراب بود. سفید و رنگ پریده بود. قدیر، فیضمحمد، محتاط، و عبدالاله، هم حاضر بودند. عبدالاله بسیار عصبانی شد که چرا اعتراف نمیکنید؟
من گفتم که چون هنوز هم متهم است، با او آرام رفتار کنید. میوندوال به زبان پشتو به من گفت که نزدیک بیا. وقتی نزدیک او رفتم به من گفت، که دیگر طاقت و توان ندارم برایم وقت بدهید و بگذارید که هوا بگیرم.
من به هیأت تحقیق و پاچا سرباز قوماندان امنیه کابل گفتم که باید برایش وقت بدهید. در همین شب بود که بعداً کاغذ خواسته بود. و به اشتباه خود اعتراف کرده بود. بعداً شنیدم که گفتند خودکشی کرده است. همان سفارش من که برایش وقت بدهید، بعداً برایم دردسر و جنجال خلق کرد. چون داؤود خان مرا میشناخت و بسیار دوست داشت، نجات یافتم. داؤود خان مرا دوست داشت و بچیم صدا میکرد. اما وقتی از کدام کار من خوشش نمیآمد با من رسمی میشد؛ و مرا به رتبه و وظیفهام مخاطب میساخت.
یک روز داؤود خان به من تلفون کرد که تشریف بیاورید. وقتی نزدش رفتم سه ورق کاغذ را به من داد که بخوان. در این سه ورق نوشته شده بود که قتل میوندوال توسط پاچاگل وفادار صورت گرفته چون خودش در کودتای میوندوال شریک بوده. برای اینکه میوندوال نام او را افشأ نکند و این راز افشأ نشود، میوندوال را کشته است.
اگر من داؤود خان را نمیشناختم شاید مخالفین مثل همین حسن شرق، عبدالاله، قدیر و ضیأ گارد میخواستند مرا به سرنوشت میوندوال دچار کنند.
همین چند نفر نخواستند که جسد میوندوال به فامیلش داده شود. چند روز بعد داؤود خان گفت، که بالای جسد آنها کدام حق نداریم. همین اشخاص (نام برده شده در بالا) گفتند که ما سهواً (اجساد را) دفن کردیم.
● داوود ملکیار: آیا چشمدیدتان را به داؤود خان گفتید؟
□ پاچاگل وفادار: جریان تحقیق را همه روزه به اطلاع داؤود خان میرسانیدند. من چند روز بعد از رفتن به وزارت داخله (بهمنظور مشاهدۀ جریان تحقیق) نزد داؤود خان رفتم. جریان را برایشان گفتم. و هم گفتم، انسانی که شکنجه شود، هرچه که (شکنجهگران) خواسته باشند، میگوید. داؤود خان از من پرسید که چه دلیل و ثبوت داری؟ من برایش گفتم، که وزارت داخله رفته بودم و جریان (مشاهدۀ خویش را) برایش گفتم. به من گفت که هر کس به کار دیگران مداخله نکند. من گفتم که فقط جریان را گفتم. از این پس وعده میکنم که به وزارت داخله نروم.
وفادار در رابطه با سیفالرحمان وکیل سابق شنوار که از جملۀ اعدام شدهگان است، میگوید که:
- میگفتند که سیفالرحمن لست کمیتۀ مرکزی ما را نوشته و به پاکستان معرفی کرده است. (گزارش او) از نل بخاری خانهاش پیدا شده است.
اما (یکی از روزها) شخصی که در د افغانستان بانک کار میکرد، نزد من آمد و گفت که اگر مرا به خارج مقرر نکنید، حیات من در خطر است. او به من گفت، همان کار را کردهام. پرسیدم کدام کار را؟
خلاصه گفت، که همان راپور را من تیار کرده و در خانۀ سیفالرحمن گذاشته بودم. برایم وعده شده بود که به خارج مقرر میشوم.
من او را نزد فیضمحمد وزیر داخله بردم و از او جریان را پرسیدم.
فیضمحمد به او گفت که مزاحم وزیر صاحب نشو، خودم کارت را اجرا میکنم
تبصرۀ جناب داوود ملکیار: وفادار به من گفت که اسم و معلومات بیشتر دربارۀ این شخص را برای من (ملکیار) میفرستد. همچنان افزود که بعضی گپها در تلفون گفته نمیشود.
● داوود ملکیار: در قسمت میوندوال پیش از کودتای ٢٦ سرطان گفتنیهایی داشتید.
□ پاچاگل وفادار: داؤود خان حدود ٨ و یا ۹ ماه پیش از کودتای ٢٦ سرطان، به ما هدایت داد که آوازۀ کودتای میوندوال و بعداً آوازۀ کودتای عبدالولی را پخش کنیم. من اینکار را کردم.
داؤود خان یکبار در سابق به ما گفت، که میوندوال به سوال (ارتباط) با سیآیای (CIA) تا بهحال جواب قناعتبخش ارائه نکرده و این شک را رفع نکرده است.
در صحبتهای که با وفادار بهعمل آمده است، باری از شایعهیی سخن میگوید که سردار محمدنعیم خان به همکاری محمدعمر پسر داؤود خان قصد کودتا داشتهاند.
[▲] يادداشتها
[▲] پینوشتها
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□ نصیر مهرین، کودتاها در افغانستان: کودتای نامنهاد محمدهاشم میوندوال (بخش هفتم)، کابل ناتهـ،: شمارۀ مسلسل ۱٢٠، سال ششم، ثور - جوزا ۱۳۸۹ هجری خورشیدی (می ٢٠۱٠)