|
آنتروپوسن
(انسان سرمنشا پیدایش یک عصر تازه زمینشناسی)
آنتروپوسن
آنتروپوسن (athropocène)، اصطلاحی است در گاهشماری زمینشناختی، مرکب از دو کلمهی یونانی آنترپو (انسان) و سن ( جدید و نو). در مجموع یعنی عصرجدید یا نودورهی انسانی در تاریخِ زمینشناسی که از حدود دو قرن پیش آغاز شده است. این اصطلاح را شیمی - زمینشناسِ برندهی جایزهی نوبل پل کراتزن، در سال۲۰۰۰ پیشنهاد کرد.
آنچه دورهی آنتروپوسن را از دیگر دورههای زمینشناسی متمایز میکند این است که برای نخستینبار فعالیت انسانی به تعیینکنندهترین عاملِ تغییر و تحولِ سیارهی زمین تبدیل شده است. این دورهی جدیدِ زمینشناسی به همهی نمودارهایی استناد میکند که از سالهای ۱۷۵۰-۱۸۰۰ تا کنون نشاندهندهی تخریبِ فرایندهی زمین و زندگی روی زمین است: جمعشدن گازهای گلخانهای در جوّ ِ زمین، افزایش میانگینِ درجهی حرارت، بالا آمدن سطحِ آبِ اقیانوسها، جنگلزدایی، کاهشِ وخیمِ تنوعِ زیستیِ جانوری و گیاهی، افزایش اختلالهای اقلیمی، طوفانها، سیلها، آلودگیها، بیماریهای مزمن. و بهطور کلی بههم خوردنِ نقطهی تعادلِ اکوسیستم بهصورتی برگشتناپذیر.
از این دیدگاه، از آنجایی که فعالیتِ انسانی دیگر نه از بیرون بلکه از درون بر طبیعت اثر میگذارد و ماهیتِ آن را تغییر میدهد، دیگر نمیتوان بنا به تفکیک کلاسیک، فرهنگ و طبیعت را دو سپهر جداگانه تلقی کرد.
پس از این توضیح مختصر میتوانیم به مسئلهی مهم مطرحشده در کتابِ « رویدادِ آنتروپوسن» بپردازیم: و آن نقدِ روایتِ رسمی و مسلط در میان کارشناسان علومِ زیستمحیطی از مفهوم آنتروپوسن است. نویسندگانِ کتاب با تحلیلی موشکافانه و مستدل اثبات میکنند که این روایتِ رسمی یک «افسانه» است که تأثیرش سیاستزدایی، سلبِ مسؤولیت از عاملینِ کلیدیِ تخریبِ سیاره، یعنی مخدوش کردن اذهان و جلوگیری از تشکیلِ آلترناتیو و راهچاره از طریقِ آگاهی مؤثر نسبت به عللِ ایجاد و تداومِ آنتروپوسن است.
روایتِ رسمی و مسلطی که از آنتروپوسن ارائه میشود (از جمله و بهویژه در نهادهایی چون GIEC، گروه بینالمللی کارشناسان اقلیم) این است که بشر از اواسط قرن هژده تا اوائل قرن بیست و یکم، به کجراه رفته، اما اکنون به یمن وجودِ دانشمندان و کارشناسان زیستمحیطی، میتواند دوباره به راه راست هدایت شود. این مقطعِ ناآگاهی را میتوان به یاری بیداری وجدانها و ابداع تکنولوژیِ جدید جبران کرد. زیرا زمین یک ماشینِ عظیمِ سیبرنتیک است که باید بهدستِ زمامدارانِ مصلح اداره شود.
نقطهی دیگر این نقدِ به دیدگاه حاکم بر آنتروپوسن این است که بشریت را به امری انتزاعی تبدیل میکند و همه را به یکسان مسؤول و مقصر در ایجادِ این وضعیت میداند. وانگهی این قایل شدن به برابریِ مسؤولیتِ تک تک افراد در تخریب سیاره، همراه است با مسکوت ماندنِ موضوع و عللِ نابرابری طبقاتی و محرومیتِ اکثریت عظیمِ ساکنانِ سیارهی زمین از نعمتهای زندگی بر روی زمین.
در کتابها، همایشها و تحلیلهایی که وضعیتِ زمین در حالتِ آنتروپوسن را از این دیدگاه مطرح میکنند از سرمایهداری، جنگِ دولتها، آمریکا، و شرکتهای چندملیتی هیچ نامی برده نمیشود. بنابراین فرایندِ تاریخی در تکوین وضعیتِ آنتروپوسن نیز مسکوت میماند: از نقشِ عظیمِ سلطهیابیها و مداخلههای دولتهای سرمایهداری غرب، جنگهای امپریالیستی و استعماری، کارکردِ محوریِ امپراتوریِ استعماری بریتانیا در توسعهی عملیات صنعتی در گذشته گرفته، تا نقش اعمالِ نواستعماری کنونیِ دولتهای سرمایهداری برای تأمین منابع و نیاز شرکتها به نفت و گاز و اورانیوم. به این ترتیب تاریخ زیستمحیطی و فتحِ منابعِ انرژی و پیامدهایش طی دو قرنِ گذشته مخدوش و پنهان میماند.[۱]
یک تیم بینالمللی از دانشمندان میگوید تقریباً شکی باقی نیست که زمین اکنون به دلیل فعالیت انسانی وارد یک عصر تازه زمینشناسی شده است.
این تیم که ماموریت دارد عصر به اصطلاح آنتروپوسین را تعریف کند گفت که آثار فعالیت انسانی تا میلیونها سال در آینده در رسوبات و صخرهها بهجا خواهد ماند. محققان اکنون برای طبقهبندی رسمی عصر حاضر تلاش میکنند.
یکی از سوالاتی که هنوز پاسخی قطعی ندارد زمان رسمی شروع این عصر است که به عقیده بعضی از اعضای تیم میتواند دهه ۱۹۵۰ باشد.
آن دهه مصادف با شروع سرعت گرفتن فوقالعاده رشد جمعیت انسانی بود و الگوهای مصرف ناگهان شتاب زیادی گرفت؛ زمانیکه تولید و مصرف مواد ساختمانی و مصرفی مثل آلومینیوم، بتن و پلاستیک همگانی شد.
این دوره همچنین شامل سالهایی است که آزمایش سلاحهای اتمی-حرارتی (یا گرماهستهای) مثل بمب هیدروژنی باعث انتشار مواد رادیواکتیو در سراسر کره شد؛ که آثار آن تا صدها هزار سال قابل ردیابی خواهد بود.
گزارش «گروه کاری آنتروپوسین» که در نشریه ساینس چاپ شده، بیانیه نهایی و جامع در مورد موضوع نیست، بلکه یافتههای هیات تحقیق تا این مرحله را بیان میکند.
اما یافته کلیدی آن این است که تأثیر بشر بر زمین را اکنون باید چنان فراگیر و به قدر کافی متمایز تلقی کرد که ایجاد یک طبقهبندی جداگانه را توجیه میکند.
به گفته دکتر کالین واترز دانشمند مرکز تحقیقات زمینشناسی بریتانیا این مقاله ابعاد تغییراتی در کره زمین که انسان سرمنشا آنهاست را بررسی میکند.
او به بیبیسی گفت: «در این گروه کاری ۳۷ عضو داریم و به نظرم اکثریت آنها اکنون موافقند که ما در یک دوره میانی که باید اسمش را آنتروپوسین بگذاریم زندگی میکنیم. هنوز بحث در این باره که آیا این دوره رسماً یا غیررسماً یک مقطع جداگانه است جریان دارد، اما ما مایلیم یک تعریف مشخص داشته باشیم. و اکثریت اعضای گروه بهسوی اواسط قرن بیستم بهعنوان نقطه شروع این عصر تازه تمایل دارند.»
این گروه در موعد مناسب توصیههای نهاییاش را ارائه خواهد کرد.
در نهایت به عهده کمیسیون بینالمللی چینهشناسی (اشاره به چینههای صخرهای زمین) خواهد بود که «عصر آنتروپوسین» را بهعنوان یک واحد مجزا در سیر زمانی مورد استفاده برای توصیف تاریخ ۴،۶ میلیارد ساله زمین بپذیرد یا نه.
با این حال بعید است که نمودار معروف گاهچینهشناسی که در کتابهای درسی و پوسترهای کلاسهای درس دیده میشود فوراً اصلاح شود.
[▲] يادداشتها
[▲] پینوشتها
[۱]- بهروز صفدری، یک جای خالی دیگر: گونتر آندرس، نقادِ عصر جدیدِ مرگمحور
جاناتان آموس، انسان سرمنشا پیدایش یک عصر تازه زمینشناسی، وبسایت فارسی بیبیسی: جمعه ٨ ژانویه ٢٠۱٦ - ۱٨ دی ۱۳۹۴
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت فارسی بیبیسی