|
در مسیر پیروزی
بخش نخست و دوم
فهرست مندرجات
- فصل اول: جنگ جلالآباد
- پیشینهی جهاد در ولایت ننگرهار
- ننگرهار در آستانهی خروج سپاهیان شوروی
- واقعهی تورخم
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
.
فصل اول
بنبست، شکست، مقاومت و پیروزیهای نظامی مجاهدین
حامد علمی (به انگلیسی: Hamed Elmi) (زادهی مهرماه ۱۳۴۱ خورشیدی، در شهر کابل)، در سالهای اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی، بهعنوان خبرنگار و پژوهشگر در رادیو بیبیسی بهکار پرداخت. سپس، از سال ۱۹۸۳ با رادیو دری زبان صدای امریکا همکاری داشت و تا سال ۲۰۰۱ به آن همکاری ادامه داد. در سال ۲۰۰۴ سخنگوی کمپین انتخاباتی حامد کرزی در انتخابات ریاست جمهوری شد. در سال ۲۰۰٧، به عنوان سخنگوی وزارت معارف حکومت جمهوری اسلامی افغانستان خدمت کرد و در سال ۲۰۰۸ رئیس بخش نظارت دفتر ریاست جمهوری شد. اکنون او بهعنوان رایزن فرهنگی سفارت افغانستان در ایالات متحده آمریکا مشغول بهکار است.
علمی حدود شش کتاب در حوزههای سیاست، فرهنگ و تاریخ افغانستان نوشته است و به زبانهای انگلیسی، اردو و دری تسلط دارد.
آنچه در زیر آمده، سلسله نوشتارهای حامد علمی زیر عنوان «در مسیر پیروزی» است که به موضوع «بنبست، شکست، مقاومت و پیروزیهای نظامی مجاهدین افغان در زمان اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی سابق» پرداخته است. سلسله نوشتارها در روزنامهی ماندگار منتشر شده است.
به نظر حامد علمی، كودتاى هفت ثور آغاز بدبختىهاى مردم افغانستان بود. این کودتا، مقدمهی برای اشغال افغانستان توسط نیروهای نظامی شوروی سابق شد. قواى اشغالگر شوروى ۳۳۳۹ روز در افغانسان حضور داشت. در آنزمان، جمعیت افغانستان حدود دوازده تا پانزده میليون نفر تخمینزده میشد. در اين ۳۳۳۹ روز، ۹ درصد مردم افغانستان به شهادت رسيد (اگر جمعیت افغانستان، ۱۲ میليون محسوب شود، به گفتهی حامد علمى ۱۰۸۰۰۰۰ (یک میلیون و هشتاد هزار) نفر شهيد شد)، يازده درصد مردم افغانستان جراحت برداشت كه جمعاً ۱۳۲۰۰۰۰ (یک میلیون سهصد و بیست هزار) نفر میشود، روزانه بهطور میانگین ۱۵۰۰ نفر فرار میكرد كه در مجموع شامل ۵۰۰۸۵۰۰ (پنج میلیون و هشت هزار و پنجصد) نفر میگردد و ۳۵ درصد مردم افغانستان مهاجر شدند كه ۴۲۰۰۰۰۰ (چهار ملیون و دوصد هزار) نفر در بر میگیرد.[۱]
هنوز یکماه از خروج سربازان شوروی از افغانستان نگذشته بود که مجاهدین بیباکانه به مواضع نیروهای حکومت کابل یورش برده و جنگ جلالآباد را آغاز نمودند. جنگ جلالآباد، سرآغازِ تحول بزرگ برای جهاد افغانستان بهشمار میرود و در حقیقت میتوان آن را نقطه عطفی در مسیر فعالیتهای نظامیِ مجاهدین پس از خروج نیروهای شوروی دانست.
▲ | پیشینهی جهاد در ولایت ننگرهار |
عملیات نظامی علیه حکومتهای مرکزی در ولایت ننگرهار، سابقه طولانی دارد. حتا سالهای قبل از تجاوز شوروی بر افغانستان، نیروهای مسلح ضد حکومتی در این ولایت عرض اندام نموده و دردسرهایی را برای حکومت کابل ایجاد میکردند.
نخستین گروههای مسلح که علیه جمهوری محمدداود قیام نمودند، ریشههایی در ولسوالیهای سرخرود و شینوار ولایت ننگرهار داشتند. این نیروها در سال ۱۹۷۴ در سرخرود علیه حکومت دست به قیام زدند و به مجرد غصب قدرت بهواسطه حزب دموکراتیک خلق افغانستان در سال ۱۹۷۸، به سازماندهیِ دوباره خویش آغاز کرده و فعالیتهای نظامی را از سر گرفتند.
با تشکیل تنظیمهای مجاهدین و سازماندهی مبارزان، طیف وسیعی از جوانان، نوجوانان و سالخوردهگان ننگرهار به تنظیمهای مجاهدین پیوستند و حلقات بالایی تنظیمها تقریباً در انحصار منورین و علمای ولایت ننگرهار بودند؛ زیرا نزدیکی این ولایت به مرکز تجمع گروههای مجاهدین یعنی پشاور پاکستان، و وجود هزاران باشنده این ولایت در پشاور و وجوهات مشترک فرهنگی و زبانی با مردمان قبایل که پناهگاهی مطمین برای مجاهدین محسوب میشد، این ویژهگی را به مردم ولایت ننگرهار بخشیده بود.
با شدت یافتن جنگ در افغانستان و ظهور نسل نو در رهبری جهاد، قوماندانانی بزرگ با سلیقههای مختلف در این ولایت پرنفوس و بانفوذ، ظهور کردند.
همجواری با قبایل و مرز پاکستان، مجاهدین جلالآباد را شیوهیی جدید از جنگ گوریلایی بخشیده بود. از یکطرف این فرصت را برای همه جوانان ننگرهاری مساعد ساخته بود تا وقتاً فوقتاً، سری به جبهات جنگ بزنند و در عملیات نظامی اشتراک کنند؛ و اما از طرف دیگر، این نزدیکی به سازماندهی و تشکیلات منظم گروههای داخلی، ضربههای مهلکی میزد. زیرا قوماندانان جهادی ننگرهار با وجود ذکاوت و درجات بالای فهم سیاسی و نظامی، قادر نبودند تا افراد مسلکی تربیه نمایند و جبههیی منظم را ایجاد کنند. بنابران، بیشتر مجاهدین به شکل شوقی یا آماتور به جبهه میرفتند و بدون تحمل کوچکترین دشواری به عقب برگشته، در مناطق مرزی متواری میشدند. اکثریت این فراریان، نداشتنِ سرپرست در خانواده و مشکلات اقتصادی را بهانه میکردند.
مجاهدین سایر ولایات اکثراً این عملکرد ننگرهاریها را به باد استهزا میگرفتند و به شوخی میگفتند که مجاهدین ننگرهار شب عملیات میکنند و روز در کمپهای مهاجرین در ولایت سرحد شمال غربی پاکستان در کنار خانوادهشان بهسر میبرند و از شر بمباران و ضد حمله حکومت کابل در امان میباشند.
مساله دیگر، عبارت از نفوذ بیش از حد مقامات نظامی پاکستان و ارتباطات آنها با مجاهدین بود که مجاهیدن ننگرهار را به اصطلاح بدآموز و مطمع ساخته بود.
نفوذ و تلاش حکومت کابل را نیز یکی از عناصر میتوان شمرد که در مغشوش ساختنِ جبهات مجاهدین در ولایت ننگرهار موثریت خاص داشت؛ زیرا این ولایت در مرز با پاکستان قرار داشته و حکومت با تمام وسایل و امکانات میکوشید تا این راه نفوذی به داخل پاکستان را در اختیار داشته باشد و برای این منظور از نفوذ قبایل سرحدی پاکستان که ارتباطات بیشتر با شورویها و حکومت کابل داشتند، کار گرفته میشد.
تلاشهای حکومت کابل در راه جلب و تطمیع مجاهدین و رهبران قومی در زمان حضور نیروهای شوروی، نسبت به هر ولایت دیگر در ننگرهار موفقتر بود و گروههای بزرگ قومی در مناطق شینوار، ثمرخیل، کامه، مهمند دره و... به حکومت کابل وفادار و مشکلات فراوان را برای مجاهدین این ولایت و سایر نقاط افغانستان بهبار آورده بودند. حتا عدهیی از این گروهها، رقبای قبیلهیی و منطقهیی خویش را بدون درنظرداشت وابستهگی سیاسی، از سر راه برمیداشتند.
اگر به تحولات جهاد در ولایت ننگرهار یک نظر گذرا انداخته شود، به وضاحت دیده میشود که بعد از تجاوز نیروهای شوروی به افغانستان، عملیات منظم و بزرگی از طرف مجاهدین ولایت ننگرهار سازمان نیافت. با درنظرداشت نزدیکیِ جبهات این ولایت به مراکز فرماندهی مجاهدین و سهولتهای فراوان لوژستیکی، توجه مقامات نظامی پاکستان به تنظیمهای جهادی، مجاهدین این ولایت هیچگاه نتوانستند یا نخواستند عملیات وسیعی را سازمان دهند.
از آنجاییکه ننگرهار در مرز با شهر پشاور قرار دارد، برخلاف جبهات مرکزیـ غربی و شمالی افغانستان، جزییترین خبر در جبهات آن ولایت، در زودترین فرصت به بیرون انتقال مییافت و وسیعاً پخش و به سمع جهانیان میرسید؛ اما اخبار بسیار کماهمیت از این ولایت در خبرنامههای منابع خبری مجاهدین منتشر میشد.
این بیتفاوتی مجاهدین ننگرهار بارها از جانب مجاهدین سایر جبهات خصوصاً ولایت کنر مورد انتقاد قرار میگرفت؛ زیرا ننگرهار در مسیر کاروانهای نظامی و اکمالاتی کنر قرار داشت و اگر در ننگرهار مقاومت صورت نمیگرفت، در آن صورت این کنریها بودند که با دادن تلفات سنگین، جلو اکمال قرارگاههای حکومتی در سراسر آن ولایت را میگرفتند و بارها دیده شد که کاروانهای نظامی نیروهای شوروی و حکومت کابل، بدون دردسر ننگرهار را عبور کرده و در کنر در مقابل جبهات مجاهدین جنگیدند.[٢]
عوامل مختلفی باعث شد که جهاد در ولایت ننگرهار رو به ضعف نهد؛ اما کوچیدن به پاکستان و پناهنده شدنِ اکثریت اهالی این ولایت، ضربات مهلکی را بر پیکر جهاد و مقاومت وارد کرد. اهالی این ولایت پرنفوس، بدون مقاومتی قابل توجه، در همان اوایل سالهای دهۀ هشتاد میلادی دستهدسته به پاکستان کوچ کردند و طوری که دیده میشد، بیشترینه باشندهگان اردوگاههای بزرگ مهاجرین در ایالت سرحدی پاکستان مانند اردوگاه کچهگری، ناصرباغ، صوابی، هریپور و اضاخیل را ننگرهاریها تشکیل میدادند. این کوچ کردنها، مجاهدین را از حمایت اهالی بهدور ساخت و از طرف دیگر، هزاران جوان و مرد ننگرهاری که ذخیره مطمین جهاد به شمار میرفتند، مجبور بودند که در شهرها و دهات پاکستان به تهیه اعاشه خانوادهشان مصروف شوند.
بر علاوه کوچ کردن دستهجمعی اهالی ننگرهار که کمر جهاد را میشکستاند، پیوستن بزرگان و متنفذین این ولایت به دولت نیز به جهاد مضر واقع شد. به طور مثال: پیوستن حاجی فردوسخان مهمند در سال ۱۹۸۶م و وکیل اعظم شینواری در سال ۱۹۸۸به حکومت کابل، جهاد را در مهمنددره و شینوار با مشکلات زیادی مواجه ساخت.
مصروفیت دیگر که گریبانگیر مجاهدین ننگرهار خصوصاً اهالی مناطق شینوار و مهمند دره شد، عبارت از کشت کوکنار و قاچاق مواد مخدر بود که این مناطق در سالهای آخر جهاد به یکی از مراکز عمده تولید مواد مخدر در شرق افغانستان تبدیل شد و رو آوردنِ متنفذین و فرماندهان محلی به تجارت مواد مخدر از توجه آنها به مسایل نظامی کاست.
همۀ این عوامل باعث شد که در سالهای اخیر تجاوز شوروی به افغانستان، ولایت مقتدر، پرنفوس و مجاهدپرور ننگرهار نتواند به طور شایسته به آنچه که میبایست انجام دهد، عمل کند.
▲ | مجاهدین ننگرهار در آستانهی خروج سپاهیان شوروی |
خروج نیروهای شوروی به تاریخ ۱۵ ماه فبروری سال ۱۹۸۹ به اکمال رسید و این دقیقاً زمانی بود که سرمای شدید در اکثر نقاط افغانستان حکمفرما بود و این سرما از تحرک مجاهدین به شدت میکاست.
آیا این برنامهیی دقیق و برنامهریزی شده از سوی مسکو بود؟ بلی، زیرا شورویها به درستی میدانستند که سرمای شدید افغانستان برای نیروهای آنها زیاد خطرناک نمیباشد، در حالی که از تحرک مجاهدین به شدت میکاست و تجربه ثابت نموده بود که جبهات عظیم مجاهدین خصوصاً شمال افغانستان از برف پوشیده میبود و این برف راه سربازان شوروی را به شمال افغانستان مصوونتر میساخت.
از طرف دیگر، شورویها دقیقاً زمانی از کشور کاملاً خارج شدند که هنوز مجاهدین آمادهگی کامل و استراتژییی مشخص برای حمله بر پایگاههای بزرگ حکومت را نداشتند و در جبهات جنگی، هماهنگی میان قوماندانان گروههای مختلف حتا قوماندانان یک تنظیم و یک گروه دیده نمیشد. این عدم آمادهگی را احمدشاه مسعود در یکی از سخنرانیهایش به وضاحت خاطرنشان ساخته که گفته بود: «ما برای پیروزی یک برنامه سه مرحلهیی داشتیم که مرحله اول عبارت از تدارک و هماهنگی میان جبهات بود و برنامه دوم حمله بر پایگاههای دشمن و مرحله سوم، عبارت از پیشروی به طرف شهرها بود؛ اما در اجرای مرحله اول تطبیق استراتژی خویش قرار داشتم که شورویها از افغانستان خارج شدند. خروج نیروهای شوروی درست زمانی طرحبندی شده بود که مجاهدین از نگاه نظامی در موضع تدافعی قرار داشتند.»[٣]
در بُعد سیاسی، خروج نیروهای شوروی و جنگ جلالآباد زمانی صورت گرفت که حکومت موقت مجاهدین تازه تشکیل گردید و هنوز ادارات حکومت موقت به فعالیتهای منظم خود آغاز نکرده بود و این مساله یک نوع سردرگمی را در سوق و اداره مجاهدین بهوجود آورده بود. سررشته کار بهدرستی معلوم نبود و تا آخر هم معلوم نشد که مسوول و قوماندان اصلی این جنگ کی بود.
از طرف دیگر، بنا بر دلایلی که در بالا ذکر گردید، مجاهدین ننگرهار در آستانه خروج سربازان شوروی، به جنگندههای آماتور و شوقییی تبدیل شده بودند که دلگرمی کمتری به جبهاتِ جهاد داشتند، احساساتی صحبت میکردند و از واقعیتهای نظامی و تسلیحاتی دور شده بودند.
▲ | واقعهی تورخم |
خبر کشته شدن چندتن از سربازان ارتش حکومت کابل بهصورت ناگهانی پخش شد و چنان شایعه گردید که این چند سرباز محافظ پایگاههای امنیتی تورخم بودند که همه به حالت فجیع سر بریده شده و در داخل کارتنها و بوجیها جابهجا شده و در مرز افغانستان با پاکستان پرتاپ شدند.
خبر این فاجعه در روزنامهها و جراید منتشر گردید و رادیوهای حکومت کابل با آبوتاب این اخبار را انتشار داد و چندین روز این خبر به طور مکرر پخش گردید و نوعی هوشدار به تمام سربازانی بود که قصد تسلیم شدن یا پیوستن با مجاهدین را داشتند.
اگرچه اکثر مبصرین و کارشناسان، اعضای حزب اسلامی تحت رهبری مولوی محمد یونس خالص را به این عمل متهم میساختند؛ اما هیچگونه شواهدی در دست نبود و حتا این نیز معلوم نگردید که کشتهشدهگان سربازان حکومتی بودند یا خیر. بعدها گفته شد که این حادثه را عُمال حکومت کابل مرتکب شده و از آن استفاده اعظمی بردهاند.
نگارنده در آنزمان خبرنگار بود و با آقای فلیکس ارمکورا، پروفیسور اتریشی و نماینده کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد برای افغانستان، همکاری نزدیک داشت. پروفیسور یادشده به تعقیب انتشار خبر واقعه تورخم، به پاکستان رفت و بعد از تلاشهای فراوان گزارشی را در مورد واقعه تورخم به نشر رسانید که بیشتر به حالت قربانیان مربوط میشد، نه به هویت آنها و یا اینکه چه کسی مسبب این واقعه بود.
پروفیسور ارمکورا از دیدن عکسهای قربانیان حادثه به شدت تکان خورد و طبق عادت همیشهگیاش، از چوکی برخاست و در حالی که «هی… هی!» میگفت و اینطرف و آنطرف اتاقِ خود میگشت، میپرسید «از کجا معلوم که اینها سربازان حکومتیاند؟»
با وجود اینکه فشارهای بینالمللی بالای نامبرده زیاد بود تا از مجاهدین بهطور مشخص به حیث قاتلین این اجساد نام برده شود؛ اما وی به ذکر این جمله که «گفته میشود کشتهشدهگان سربازان حکومتیاند»، اکتفا کرد.
اگرچه تا به آخر ثابت نگردید که در عقبِ این حادثه چه کسی قرار داشت؛ ولی حکومت کابل از این عمل استفاده اعظمی برد و در تصمیم سربازانی که قصد فرار از پایگاههای حکومت داکتر نجیبالله را داشتند، تغییراتی عمده را وارد کرد.
وسایل ارتباطجمعی کابل، این حادثه را ماهها در برنامههای خود جا دادند و بر آن تبصرههای گوناگون کردند. رادیو کابل تعداد کشتهشدهگان را ۷۹ تن میخوانْد، درحالی که نظر به تصاویر و نقل قول شاهدان عینی، به مشکل میشد باور کرد که تعداد کشتهشدهگان بیش از ۳۰ تن بوده باشد.[۴]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- در ۲۷ دسامبر ۲۰۱۴، در تلويزيون يك كابل Tv1 برنامهی جُستار تحت عنوان «شش جدى و تجاوز قشون سرخ شوروى بر افغانستان»، به گردانندگى نُصرت منصور و به شركت حامد علمى به بررسى گرفته شد. رجوع شود به: یوتیوپ مهدیزاده کابلی
[٢]- علمی، حامد، در مسیر پیروزی (بخش نخست)، روزنامهی ماندگار
[٣]-
[۴]- علمی، حامد، در مسیر پیروزی (بخش دوم)، روزنامهی ماندگار
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت ماندگار (روزنامهی صبح افغانستان)