|
پروین
فهرست مندرجات
موسیقی در افغانستان هنرمندان افغانستان
خدیجه ضيايی معروف با اسم مستعار میرمن پروین (خانم پروین) (زادهی ح ۱٢۹۸ یا ۱۳٠۳ خ - درگذشتهی ۱۳۸۳ خ)، از نخستین هنرمندان خوانندهی زن در رادیو افغانستان بود، که پخش صدایش از رادیو در جامعه مردسالار افغانستان کمتر از یک انقلاب نبود. او، در سالهای چهل میلادی آوازخوانی را آغاز کرد و تا پایان به هنرش متعهد ماند.
▲ | زندگینامه |
پروین با نام اصلی «خدیجه ضيايی»، دختر سردار عبدالرحیم خان ضیایی، در آغاز سدهی چهاردهم، بین سالهای ۱٢۹۸ تا ۱۳٠۳ خورشیدی - و بهروایتی اول قوس ۱۳٠۳ خورشیدی / ٢۱ نوامبر ۱۹٢۴ میلادی -، در شهر کابل زاده شد. پدرش، هنرمند و شاعر توانای مشروطهخواهی عصر امانی بود که «شیون کابلی» تخلص میکرد و یکی از نوههای امیر عبدالرحمانخان بود.
پروین هنوز بیش از ٧ سال نداشت، که پدرش، در زمان شورش سقوی (دوران حاکمیت حبیبالله کلکانی) مجبور به ترک وطن شد و به ازبکستان رفت و سپس، در زمان استالين، در تاشکند زندانی و به روسیه تبعید شد و روزگار سختی را در سيبری گذراند و سپس با پادرميانی سفير وقت افغانستان در مسکو از تبعيد رها شد، اما هيچگاه حق بازگشت به ميهن خود را بهدست نياورد و تا زمان مرگ در مسکو باقی ماند. در این ایام، مادر پروین «بیبی کو»، که دختر یکی از خوانین و بزرگان درهی بهارک بدخشان بود، به تنهایی و با هزار محنت، در تربیت و سرپرستی دخترش همت گماشت.
خدیجه، در کودکی خواندن و نوشتن را از پدر فراگرفت و سپس، دانش ابتدایی را نزد استادان زمان آموخت. بعدها وارد دبیرستان نرسنگ (قابلهگی / مامایی) شد و پس از پایان تحصیل، در بیمارستان ملکی (شفاخانهی مُلکی) کابل آغاز بهکار کرد. وی مدت ۱٢ سال در آن بیمارستان که بعدها بهنام «شفاخانهی مستورات» یا «د میرمنو روغتون» (بیمارستان زنان) یاد میشد، به خدمت پرداخت. زمانی، در سال ۱۹۵۷ میلادی، «مؤسسهی نسوان» (د میرمنو تولنه یا انجمن زنان) در شهر کابل پا گرفت، خدیجه، در دفتر امور صحی این مؤسسه استخدام شد و نیز مدتی در مرستون کابل (نهاد خیریهای که توسط ملکه حمیرا، همسر محمدظاهر شاه بنیاد شده بود)، به یاری بینوایان و کودکان یتیم، در کابل و سایر استانهای کشور شتافت.
او که از کودکی بهوسیله پدر جذب آوازخوانی شد و خوانندگی را در پیشگاه او فراگرفت، در سال ۱۳۳٠ خورشیدی (۱۹۵۱ میلادی)، وارد رادیو کابل شد و پا در وادی هنر گذاشت. پروفسور عبدالاحمد جاوید از نخستین روسای رادیوی افغانستان در يادآوری خاطرهای از آغاز بهکار پروين میگوید که «آنها برای ثبت آهنگهای خانم پروین که بعد از سامعه و فرشته سومین آوازخوان زن در رادیو بود با دستهساز به خانه او رفتند و آهنگی از او را ضبط کردند تا در رادیو نشر شود.
جلیل زلاند، اولین مدیر موسیقی رادیو افغانستان، نيز در خاطرهای از پروين میگوید «آنها برای جلب توجه شنوندگان و معرفی موسیقی افغانی برنامهای را در تئاتر کابل رویدست گرفتند که خانم پروین در آن به اجرای آهنگ گلفروش پرداخت. این آهنگ بهشکل دراما توسط کودکان اجرا شد.»
پروین، خود دلیل روی آوردنش به موسیقی را علاقه شخصی، تشویق پدر هنردوست و درخواست استاد غلامحسین (استاد سرآهنگ) که از بستگان او بهشمار میرفت، عنوان میکند:
- اولین آهنگی را که خواندم، بهنام «گلفروش»، در سال نو ١٣٣٠ خورشیدی بود. همان وقت مرا تشویق کردند، چون قبلهگاه مرحومم یک هنرمند و یک شاعر بود و به موسیقی هم علاقه بسیار زیاد داشت. بعد من رفتم و آهنگ گلفروش را در رادیو خواندم
و آنگونه که عبدالوهاب مددی در کتاب سرگذشت موسیقی افغانستان آورده است، «در ماه حوت ١٣٢٩ خورشیدی، استاد لطیفی، با یک دستگاه ضبط صدا به منزل پروین رفت و چند آهنگ از او را در منزلش ضبط کرد و چند روز بعد این آهنگها از رادیوی کابل پخش شدند و مورد استقبال شنوندگان رادیو قرار گرفتند». همو میافزاید:
- استقبال از صدای پروین باعث شد تا پای او به رادیو کابل کشیده شود، و در نوروز سال ١٣٣٠ ده سال بعد از تاسیس رادیو، برای اولینبار پروین در حالیکه چادری (برقع) بر سر داشت، وارد استدیوی موسیقی رادیو کابل شد و آهنگ «گلفروش» را که بعدها بسیار معروف شد و شعر آن از محمدابراهیم خلیل و آهنگ آن از استاد غلامحسین خان بود، در رادیو خواند و این آهنگ تا سالهای زیادی از پُر شنوندهترین آهنگهای رادیو کابل بود.
پروین با شهامت و پُشتکاری که داشت، کار آوازخوانی را در رادیو افغانستان آغاز کرد و با پوشيدن برقع به راديو رفت و با زحمت زیاد کار هنری خود را ادامه داد و طلسم ظاهرشدن زن بر روی ستیژ (صحنه) را شکست، صدها آهنگ ثبت کرد و به چند استان کشور و کشورهای خارج به سفر پرداخت و کنسرت داد. او، در واقع، مشوق سایر خوانندگان زن از جمله ژیلا، رخشانه، مهوش و دیگران نیز شد.
از این گذشته، پروین دلبستگی شدیدی به وطن خود داشت و از اینرو، تا آخر عمر در افغانستان ماند و هرگز به غرب پناهنده نشد. بدترین روزهای زندگی او زمانی بود که در کابل مجاهدین به حکومت رسیدند. اما او در زمان حاکمیت قرونوسطایی طالبان، نظر به شرایط دشوار حاکم بر کشور، برای مدت کوتاهی مجبور شد به پیشاور پناه ببرد. حتی گفته میشود، او بهخاطر عشق به وطن، شوهرش را نیز طرد کرد. پروین در گفتگوی با مجلهی «سباوون» (شماره مسلسل ۲۲، سرطان ۱۳۶۸) در این باره میگوید:
- با دریغ و درد باید بگویم که شوهرم از جملهی جاسوسان انگلیس بود و وظیفه یک مخبر بدو سپرده شده بود. از اینرو، بنابر لزومدید بادارانش به هند رفت و از آنجا برایم نامهیی فرستاد و تمنا نمود تا نزدش رفته و بقیه زندهگی را با او ادامه دهم... من با خواندن آن نامه تکان خوردم و وطنم را ترجیح دادم و نخواستم که خواست نا بخردانهای او را بپذیرم.
بنابراین، پروین در جوانی، وقتی به همسری مردی درآمد که بیش از یکسال و چند ماه با او زندگی نکرد، تا آخر تنها ماند. با این حال، او زنی فعال و دلزنده بود و در محافل هنری شرکت میکرد. چنانکه پس از سقوط طالبان، در محفلی از زنان در کابل، بر روی صحنه آمد و آواز خواند.
اما در ایام بیماری آخر عمر، طعم تلخ تنهایی را چشید. در این روزهای سخت، کسی بهجز دخترانش محبوبه جباری و میمونه غزال و تنی چند از وابستگانش، هیچ مقام و مرجعی دولتی، خدمت شایستهای برای درمان او نکردند. بههر حال، سر انجام، پروین، در ۱۸ قوس ۱۳۸۳ خورشیدی (۸ دسامبر ۲۰۰۴ میلادی) در بستر بیماری - در آپارتمان خود، در مکروریان کابل - درگذشت.
▲ | آثار |
فعالیتهای هنری پروین بیشتر ترانهخوانی بود و به زبانهای دری، پشتو، ازبکی و بلوچی آواز میخواند. از سال ۱۳۳٠ که وارد رادیو کابل شد، تا پیش از جنگهای داخلی، ١٣۵ آهنگ با صدای او در آرشیو موسیقی رادیو افغانستان وجود داشت.
▲ | نگارخانه |
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
واحد منصوری، میرمن پروین، هنرمند تابوشکنی که سدهای زنستیزی را درنوردید، وبسایت حزب همبستگی افغانستان، جمعه، ٢٠ حوت ۱٣۹۵.
این بیمارستان، اکنون بهنام «شفاخانه میوند» یاد میشود.
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها: │ ...