|
اثر پورنوگرافی بر مغز
چگونه پورنوگرافی باعث تغییر ساختار مغز میشود؟
تاثیرات پورنوگرافی بر مغز انسان
ویلیام ام. استروترز (William M. Struthers)، استادیار روانشناسی دانشگاه ویتون میگوید: «از آنجا که مغز انسان لنگرگاه بیولوژیکی تجربهی روانشناختی ماست، اینکه بفهمیم چطور عمل میکند برایمان بسیار مفید خواهد بود. اینکه بفهمیم مغز چطور بههم متصل شده است و در کجاها حساس است کمکمان میکند بفهمیم چرا پورنوگرافی این تاثیرات را میتواند بر افراد داشته باشد.» در زیر به هفت تاثیر پورنوگرافی بر مغز اشاره میشود:
۱- محتوای جنسی نورونهای آینهای را در مغز مردها تحریک میکند. این نورونها که مسئول فرایندهایی هستند که چطور یک رفتار را تقلید کنیم، سیستم حرکتی دارد که با برنامهریزی یک رفتار ارتباط دارد. در مورد پورنوگرافی، این سیستم نورونهای آینهای، محرک تحریک جنسی میشود که منجر به فشار جنسی و نیاز به خالی شدن میگردد. دکتر استروترز میگوید، «واقعیت ناخوشایند این است که وقتی فرد معمولاً از راه خودارضایی در این جهت اقدام میکند، عواقب هورمونی و نورولوژیکی در پی دارد که او را به چیزی که روی آن تمرکز کرده است وابسته میکند. بهطور طبیعی آن چیز باید همسر او باشد، اما میبینیم که برای بسیاری از مردها این به تصویری روی صفحه مانیتور تبدیل میشود. در نتیجه این، پورنوگرافی فرد را اسیر یک تصویر میکند، واکنش بیولوژیکی که برای پیوند دادن یک مرد به همسرش طراحی شده است را ربوده و در نتیجه آن پیوند را سست میکند.»
۲- در مردها، پنج مادهی شیمیایی اصلی در تحریک و واکنش جنسی دخیلاند. هورمونی که مهمترین نقش را در اعتیاد به پورنوگرافی دارد، دوپامین است. دوپامین نقش مهمی در سیستم مغزی که مسئول یادگیری در ازای پاداش است، بازی میکند. هر نوع پاداشی که روی آن بررسی شده است، میزان انتقال دوپامین را در مغز افزایش میدهد و تعداد زیادی داروهای اعتیادآور از جمله محرکهایی مثل کوکائین، آمفتامین و متامفتامین، درست روی سیستم دوپامین کار میکنند. وقتی فرد در معرض محرکهای جدید قرار میگیرد، بهخصوص اگر جنسی باشد، یا وقتی محرکی تحریککنندهتر از چیزی باشد که فرد تصور میکرد، دوپامین بالا میرود. از آنجا که پورنوگرافی بسیار بیشتر از رابطهی جنسی با شریکجنسی همیشگی، سطح دوپامین را بالا میبرد، قرارگیری در معرض آن منجر به «اعتیاد تحریک» میشود و به مغز یاد میدهد این تصویر را ترجیح داده و از رابطهی جنسی با شریک جنسی همیشگی خود احساس رضایت کمتری کند.
۳- چرا مردها مدام بهدنبال محتوای جنسی جدید برای ارضای جنسی خود هستند و نمیتوانند به یک چیز بسنده کنند؟ دلیل آن با اثر کولیج در ارتباط است، پدیدهای که در گونههای پستاندار دیده میشود که جنس نر (و بهمیزان کمتر جنس ماده)، اگر با یک شریک جنسی جدید برخورد کند، علاقهی جنسی جدیدی بروز میدهد. این مکانیزم نورولوژیکی یکی از دلایل اصلی تنوعطلبی مردها و اعتیاد به پورنوگرافی اینترنتی است.
۴- تحریک بیش از حد مدارات پاداش – مثل جهش تکرارشوندهی دوپامین در نتیجهی نگاهکردن به پورنوگرافی – حساسیتزدایی میآورد. همانطور که گری ویلسون توضیح میدهد، «وقتی گیرندههای دوپامین بعد از تحریک زیاد افت کنند، مغز هم درست واکنش نمیدهد، بههمین دلیل از آن لذت احساس پاداش کمتری خواهیم کرد. این باعث میشود که فرد بهدنبال احساسات قویتری برای رضایت باشد – مثلاً بهدنبال محرکهای جنسی شدیدتر، جلسات پورن طولانیتر یا تماشای مکررتر این محتواها. در نتیجه اینهم مغز بیحستر خواهد شد.
۵- دکتر استروترز میگوید، «عادتهای روانی، رفتاری و احساسی که شخصیت جنسی ما را شکل میدهند، براساس تصمیماتی است که میگیریم. هر زمان توالی تحریک و واکنش فعال شود، حافظهای نورولوژیکی ایجاد میکند که بر پردازشها و واکنشهای آتی به اشارات جنسی تاثیر میگذارد. با فعالشدن این گذرگاه، این مسیر به یک مسیر ارجح تبدیل میشود – یک سفر ذهنی. عواقب این بسیار گسترده خواهد بود.»
۶- چهچیز پورن اینترنتی را خاص میکند؟ ویلسون دلایل مختلفی را برای آن برمیشمارد: ۱) پورن اینترنتی بسیار جدید است؛ ۲) برخلاف غذا و دارو، تقریباً هیچ محدودیت جسمی برای استفاده از پورن اینترنتی وجود ندارد؛ ۳) با پورن اینترنتی فرد میتواند هربار شریک جنسی جدیدی برای خود داشته باشد؛ ۴) برخلاف غذا و دارو، پورن اینترنتی سیستمگریزی طبیعی مغز را فعال نمیکند؛ ۵) سنی که افراد شروع به تماشای این محتویات میکنند. مغز یک نوجوان در اوج تولید دوپامین است که او را دربرابر اعتیاد به این محتواها آسیبپذیرتر میکند.
۷- قرارگیری مردها در معرض محتوای جنسی با اضطراب اجتماعی، افسردگی، انگیزه پایین، ناتوانی نعوظ، مشکلات تمرکز و تصورات منفی نسبت به ظاهر و عملکرد جنسی خود، در ارتباط است.
این مقاله خلاصهی مقالهی است زیر عنوان: «Evolution has not prepared your brain for today's porn» (فرگشت، مغز شما را برای پورن امروزی مناسب نیافریده است). این مقاله در مورد اثر پورنوگرافی بر مغز انسان و رابطهی جنسی میباشد.
▲ | دوپامین چه تاثیری بر مغز میگذارد؟ |
هنگامی که یک موش نر را کنار یک موش ماده در قفس رها میکنید، چه اتفاقی میافتد؟ ابتدا یک رابطهی جنسی پُرشور را میبینید و سپس بهتدریج موش نر از موش ماده خسته میشود. حتی اگر موش ماده تمایل بیشتری به جفتگیری داشته باشد، موش نر رابطه را کافی میداند و بیاعتنا میشود.
با این حال، اگر موش ماده را با موش مادهی جدیدی جایگزین کنید، نر بلافاصله دوباره تحریک میشود و با حالت بسیار مشتاقی تلاش میکند تا با او آمیزش داشته باشد.
شما میتوانید این روند را با موشهای مادهی دیگری نیز آنقدر تکرار کنید تا زمانیکه موش نر کاملاً خسته شود و حتی گاهی از حال برود.
این فرآیند، «اثر کولیج» (Coolidge effect) یا واکنش خودکار به زوجهای جدید نامیده میشود. جالب اینجاست که با وجود انزال (خارجشدن اسپرم) مردان بر اثر فعالیت جنسی، هنگامیکه آنها یک مورد جدید را مشاهده میکنند، بهسرعت فعال میشوند. این پاسخ خودکار نیرومند تازگی شهوت، همان چیزی است که افراد را بهسمت پورنوگرافی اینترنتی میکشاند.
مانند موش آزمایشگاهی، شما نیز دارای یک مکانیزم غریزی در مغز خود هستید که باعث تحریک دوجانبه شما نسبت به زنان یا مردان، یا هر چیز دیگری که روی صفحه نمایش خود میبینید، میشود. اثر کولیج در زنان نیز اتفاق میافتد. مطالعات نشان میدهند در شرایط مناسب زنان نیز عملکردی مشابه مردان خواهند داشت.
مدارهای غریزی در مغز شما احساسات، محرکها، برانگیختگیها و تصمیمگیریهای غیرارادی یا ناخودآگاه را مدیریت میکنند. آنها کار خود را چنان خوب انجام میدهند که در سیر تکامل، نیازی به تغییر و تکمیل آنها از هنگام پیدایش انسانها تا زمان پیدایش پورنوگرافی پیدا نشده است. اثر پورنوگرافی بر مغز چنان است که باعث تغییر ساختار تکاملیافتهی انسان در طول تاریخ تکامل میشود.[۱]
▲ | درخواست مغز برای دوپامین بیشتر |
برای تمامی پستانداران از جمله انسانها، موشها و ...، میل و انگیزهی انجام رابطهی جنسی عمدتاً از یک مادهی شیمیایی عصبی بهنام دوپامین سرچشمه میگیرد. دوپامین، قسمت عمدهای از بخش اولیه مغز را که مدار پاداش است، تحریک میکند. این قسمت همان جایی است که ما هوس و لذت را تجربه میکنیم و معتاد میشویم.
مدار پاداش، شما را مجبور میکند تا کارهایی را که بقای شما را تامین میکنند و باعث انتقال ژنهایتان میشوند، انجام دهید. در راس فهرست پاداشهای انسانی، غذا، رابطهی جنسی، عشق، دوستی و تجربهکردن چیزهای تازه قرار دارند. در مقایسه با مواد شیمایی اعتیادآور، به اینها «تقویتکنندههای طبیعی» گفته میشود. هدف تکاملی دوپامین ترغیب کردن شما برای انجام دادن کارهاییست که به نفع ژنهای شماست.
در واقع، وظیفهی اصلی دوپامین در سیر تکاملی این است که شما را به انجام کارهایی وادار کند که به نفع ژنهای شماست. هر چقدر میزان ترشح دوپامین بیشتر باشد، شما تمایل بیشتری به انجام آن کار خواهید داشت. اگر هم دوپامینی ترشح نشود، شما آن محرک را بهکلی نادیده میگیرید. بهعنوان مثال، شکلاتهای پُرکالری و یا بستنی از موادی هستند که دوپامین زیادی در مغز ترشح میکنند. یکی دیگر از نامهای دوپامین، «مولکول اعتیادآور» یا «مولکول لذت» است زیرا لذت نقش اساسی در تمامی انواع اعتیادها ایفا میکند.
اگرچه دوپامین اغلب بهعنوان یک «مولکول سرخوشی» یا «مولکول لذت» اشاره شده است، اما از لحاظ تکنیکی این نامگذاری درست نیست. دوپامین جستجو و تنوعطلبی در پاداش است. جستجو کردن پاداش برای خواستهها و انتظارات. دوپامین انگیزه و حرکت برای دنبال نمودن پاداشهای بالقوه یا اهداف بلندمدت را نیز فراهم میآورد. اگرچه بحثبرانگیز است اما بهنظر میرسد پاداش نهایی و احساسات خوب از مخدرها ناشی میشود. به زبان ساده، دوپامین خواستن است و مخدرها دوستداشتن.
همانطوری که یک روانشناس، بهنام «سوزان وینسچنک»، در اینباره توضیح داده است: «پیامرسان عصبی دوپامین موجب لذت در انسانها نمیشود، بلکه بیشتر موجب یک رفتار جستجوگرانه میشود.» او نوشته است: «دوپامین باعث میشود ما بخواهیم، میل داشته باشیم، طلب و جستجو کنیم . ولی آن سیستم مخدر است که موجب میشود فرد احساس لذت کند. با این حال، عملکرد دوپامین از عملکرد سیستم مخدر قویتر است، ما بیش از آنچه ارضأ شویم، میخواهیم و میطلبیم. این همان پدیدهای است که تنوعطلبی را بهدنبال دارد. بهعبارتی شاید بشود اعتیاد را «جنون بیشتر خواستن» نامید.»
▲ | دوپامین درخواست تنوع و تنوع بیشتر |
دوپامین فرد را به جستجوکردن چیزهای تازه را ترغیب میکند. یک اتومبیل جدید، یک فیلم جدید، یک گوشی جدید، در حقیقت ما همه معتاد دوپامین هستیم. در حالیکه در مورد هر چیز جدیدی، وقتی دوپامین کاهش میباید، هیجانش از بین میرود.
حال در اینجا چگونگی کار اثر کولیج را شرح میدهیم: موش نر بعد از اینکه با موش ماده ارتباط برقرار میکند، میزان دوپامین در مغزش کاهش مییابد. ولی بهمحض اینکه یک موش مادهی جدید جایگزین میشود، سطح دوپامین دوباره بالا میرود.
آیا این بهنظر آشنا میرسد؟ تعجبی ندارد که موشها و انسانها وقتی پای واکنش به محرکهای جنسی جدید در میان باشد، مشابه هم عمل میکنند. بهعنوان مثال، هنگامی که محققان استرالیایی یک فیلم شهوتانگیز را بارها و بارها به افراد تحت آزمایش نشان دادند؛ تست آلت تناسلی افراد و گزارشهای ذهنی آنها هر دو بیانکننده این موضوع بودند که بهتدریج برانگیختگی جنسی کاهش مییابد. در حقیقت، تکرار همان کار قدیمی، خستهکننده میشود و خو گرفتن به آن، نشانهی کاهشیافتن دوپامین است.
پس از ۱۸ بار نمایش فیلم تکراری، دقیقاً هنگامی که افراد تحت آزمایش حوصلهشان سر رفته بود و در حال چرت زدن بودند، محققان یک فیلم تازه را برای دور ۱۹ و ۲۰ به نمایش گذاشتند. با این وضع، آلتهای تناسلی مشاهدهکنندگان دوباره تحریک شدند. زنان نیز نتایج مشابهی را نشان دادند. این آزمایش ثابت کرد که مورد تازه، تاثیر زیادی دارد. این همان نکتهی است که نشان داد که چگونه اثر پورنوگرافی بر مغز بیشتر و بیشتر میشود.
پورنوگرافی اینترنتی خصوصاً به مدار پاداش گره خورده است، زیرا همیشه تنها با یک کلیک میتوان به این تنوع و تازگی رسید. این تازگی میتواند یک شریک عاطفی جدید، صحنهی غیرمعمول، عمل جنسی عجیب و غریب و یا ... باشد (جای خالی را شریک جنسی شما پُر کنید). با باز کردن تعداد زیادی صفحه و کلیک کردن بر روی آنها طی ساعتهای طولانی، تعداد شریکهای جنسی جدیدی که هر ده دقیقه تجربه میکنید بیشتر از تعداد کل شریکهای جنسی خواهد بود که اجداد شکارچی ما در تمام طول عمرشان تجربه کردهاند. تحقیقات تایید کردهاند که انتظار پاداش و تازگی چیزها، یکدیگر را با افزایش برانگیختگى جنسى و تغییر ساختار لیمبیک سیستم در مغز تقویت میکنند. پورنوگرافی اینترنتی چیزی است که دانشمندان آن را یک محرک فرابهنجار مینامند. اینها محرکهایی هستند که نسخههای اغراقآمیز از محرکهای واقعی (شاید هم غیرواقعی) میباشند که ما اشتباهاً آنها را، بهطرزی غیرطبیعی، بهعنوان محرکهای بسیار باارزش میشماریم.
▲ | محرکهای غیرطبیعی |
در واقع، پورن بسیار شبیه آن چیزی است که دانشمندان بهعنوان محرکهای غیرطبیعی (Supernormal Stimulus) میشناسند. اما تحریکات فوق عادی در رابطه جنسی اینترنتی بهخاطر چیست؟ مفهوم تحریک فوق عادی یا محرک فرابهنجار، اولینبار توسط برندهی جایزه نوبل نیکلاس تینبرگن (Nikolaas Tinbergen) ابداع شد. او کشف کرد که پرندهها، پروانهها و دیگر حیوانات میتوانند توسط تخمها و زوجهای تقلبی فریب بخورند. برای مثال، تینبرگن تخمهای غیرواقعی بزرگتر از حد معمول ساخته بود و آنها را بهصورتی خاص تزئین کرده بود و پرندگان مونث تلاش میکردند که بر تخمهای گچی غیرواقعی و در معرض دید بنشینند در حالیکه تخمهای رنگپریده و لکدار خود را نادیده میگرفتند.
انسانها مانند پرندگان، ارزش یک محرک را با میزان فعالسازی مدار پاداش ارزیابی میکنند. بههمین دلیل است که هیجان جنسی، سطوح بالایی از دوپامین و مخدرها را آزاد میکند - تولیدمثل، مهمترین وظیفهی ژنهای شما است.
تاثیرگذاری رابطهی جنسی اینترنتی (پورن)، تنها بهعلت تازگی پی در پی محتوای آن نیست، که زنگ سیستم پاداش ما را به صدا در میآورد. دوپامین در اثر احساسات و محرکهای دیگری هم آزاد میشود که تمام آنها در پورن نیز یافت میشوند:
- احساسات قوی (Strong emotions) (مانند احساس گناه، انزجار، خجالت، اضطراب، ترس و دلواپسی در اثر مشاهده چیزی که با ارزشهای شما همخوانی و هماهنگی ندارد)
- کاوش و جستجو (Seeking and searching) (مسیر پاداش اغلب مسیر جستجو نامیده میشود. خواستن و پیشبینی چیزی که قرار است در ادامه اتفاق بیافتد.)
- هر چیزی که بر خلاف آنچه انتظار میرود باشد (Anything that violates expectations) (حیرت، غافلگیری و شوک، یا چیزی بیش از تصور ما.)
واژهها و تصاویر شهوتبرانگیز، از دوران قدیم وجود داشتند. همچنین مواد شیمیایی عصبی که در اثر زوجهای جدید ایجاد میشود. با این حال، پورن یک پدیدهی تازه است. اما، تازگی یک مجله تصاویر جنسی بههمان سرعتی که صفحات آن را ورق میزنید کمرنگ میشود. آیا کسی مجلهی سکسی یا فیلم تحریکپذیر معمولی را «شوکدهنده» و «تولیدکنندهی اضطراب» مینامد؟ آیا آن مخالف انتظارات یک پسر آشنا به کامپیوتر ۱۲ ساله است؟ هیچکدام اینها قابل مقایسه با جستجو و طلبیدن رابطهی جنسی بیشتر در تبهای بیشتر مرورگر در شکارگر گوگل نیست. چیزیکه رابطهی جنسی اینترنتی را بیهمتا میسازد این است که شما میتوانید پیوسته دوپامین را با کلیک بر روی موس یا لمس صفحه افزایش دهید.
پورنوگرافی اینترنتی فقط شامل تنوع و تازگی جنسی پی در پی نیست که باعث بیدار شدن سیستم پاداش ما میشود. چیزی که پورنوگرافی موجود در اینترنت را منحصر بهفرد میکند این است که شما میتوانید دوپامین بالای خود را با یک کلیک و یا یک صفحه اینترنتی بالا نگه دارید.
بسیاری از این حالتهای احساسی (اضطراب، خجالت، شوک، غافلگیری) نهتنها دوپامین را افزایش میدهند، بلکه هر کدام میتوانند هورمونهای استرس و پیامرسانهای عصبی (نوراپینفرین = Norepinephrine، اپینفرین = Epinephrine، کورتیزول = Cortisol) را تقویت کنند، این مواد شیمیایی عصبی هیجان را افزایش میدهند در حالیکه اثرات قدرتمند دوپامین را تقویت میکنند. پس از مدتی مغز استفادهکنندهی از رابطهی جنسی پورن میتواند احساس اضطراب یا ترس را با احساس برانگیختگی جنسی اشتباه بگیرد. این روشن میکند که چرا برخی از استفادهکنندگان رابطهی جنسی پورن یک مرحله جلوتر میروند و به رابطهی جنسیهایی که شوکبرانگیز و اضطرابآمیز هستند روی میآورند، چون آنها به انفجار قویتری از مواد شیمیایی عصبی نیاز دارند تا بتوانند تحریک جنسی بشوند یا به اُرگاسم برسند.
▲ | چهچیزی پورنوگرافی را محرکی بیهمتا میسازد؟ |
امروزه دسترسی به فیلمهای پورنوگرافی بسیار آسان است و بهصورت بیستوچهار ساعته میتوان به آن دسترسی داشت و همچنین این دسترسی بهصورت رایگان و خصوصی و نامحدود میباشد. عرضه فیلمهای پورنوگرافی بهصورت متنوع است. نحوهای که عرضه میشود و نحوهای که مخاطب آن را استفاده میکند باعث میشود معمولاً دوپامین برای دورههای غیرمعمول طولانی بالا نگه داشته شود که این امر پورنهای اینترنتی را با امری اجباری و بالقوه اعتیادآور تبدیل میکند. افرادیی که موافقند اعتیاد به رابطه جنسی اینترنتی (پورن) وجود دارد، معمولاً وابستگی و اعتیاد به پورن را با اعتیاد به موادمخدر یا بازیهای ویدئویی مقایسه میکنند. در حالیکه اعتیاد رفتاری و اعتیاد به مواد در بعضی تغییرات خاص مغزی مشترک هستند، ولی این تشبیه کمی ما را گمراه میکند. ما مدارهای مغزی برای رابطهی جنسی داریم و این مدارها بهخصوص در طول نوجوانی آسیبپذیر هستند و البته تاحدودی در تمام طول زندگی.
اگر بخواهیم آن را بهسخن دیگر بیان کنیم، در مغز انسان هیچ مداری غریزی برای چیزهایی مثل الکل، کوکائین، یا یک بازی کامپیوتری وجود ندارند. در حالیکه همه آنها میتوانند دوپامین مسیر پاداش را افزایش دهند (پیش شرط لازم برای اعتیاد)، ولی هیچکدام توانایی تغییر شکل الگوی برانگیختگی طبیعی جنسی ما را ندارد. در حالیکه پورنوگرافی میتواند مدار گسترده مغزی ما را برای تمایلات جنسی و تولیدمثل کاملاً تغییر شکل دهد.
چون ارگاسم، قدرتمندترین تقویتکنندهی طبیعی است و کار عالی تکثیر ژنهایمان را برعهده دارد؛ مغز ما تلاش میکند تا هر چیز مرتبط با این تجربه قدرتمند را بهخاطر بسپارد. این کار با مرتبط نمودن هر چیز و عملیکه در حین این رویداد بزرگ و اوج لذت جنسی صورت میپذیرد انجام میشود که در مورد پورنوگرافی شامل موارد زیر میشود: چشمچرانی (Voyeurism)، جستجوگری (Searching یا Seeking)، تنوع سیریناپذیر (Endless novelty)، یادگارپرستی (Fetishes) (رابطهی جنسیهایی که در آن از ابزار استفاده میشود یا هر چیزی که در لحظه ارگاسم در کنار فرد باشد و یا چشم فرد به آن بیفتد میتواند بهعنوان یک عامل قوی در رسیدن به ارگاسم عمل کند)، بازیگران متعدد فیلمهای پورنوگرافی (Multiple porn stars)، تبهای متعدد (Multiple Tabs) یا بهعبارت دیگر انتخابهای متعدد، انجام کارهای عجیب (Strange acts)، شوک (Shock)، غافلگیری (Surprise)، اضطراب (Anxiety)، و غیره. از آن پس فرد نسبت بههر یک از این موارد ذکر شده شرطی شده و تنها بهواسطه آنها تحریک میشود و دیگر یک شریک جنسی واقعی او را تحریک نمیکند.
▲ | سایر ویژگیهای منحصر بهفرد پورنوگرافی |
دیگر خصوصیاتی که رابطهی جنسی اینترنتی را از دیگر مواد و رفتارهای اعتیادآور مجزا میکنند، عبارتاند از:
-
۱- مطالعات نشان میدهند که فیلمهای ویدئویی پورنوگرافی از تصاویر ثابت بسبار تحریککنندهتر هستند.
۲- برای افزایش برانگیختگی جنسی (و بالا بردن سطح دوپامین در زمان افول) فرد میتواند پیوسته در یک زمان، خودارضایی و سبک رابطهی جنسی را تغییر دهد. در حالیکه این کار قبل از سال ۲۰۰۶ یعنی زمان پدیدارشدن سایتهایی پورنوگرافی ممکن نبود.
۳- بر خلاف تصاویر برهنه، ویدئوها میتوانند جایگزین تخیل شما بشوند، و ممکن است ذائقهی جنسی یا خطسیر (Sexual tastes or trajectory) شما را تغییر دهند (بهویژه در افراد نوجوانان).
۴- پورنوگرافی در مغز شما ذخیره میشود و شما هر زمان که نیاز به یک انگیزهی تحریکآمیز دارید میتوانید آنرا مرور کنید.
۵- برخلاف غذا و موادمخدر که برای مصرف آنها محدودیت وجود دارد، محدودیت فیزیکی برای پورنوگرافی اینترنتی وجود ندارد. مکانیزمهای طبیعی ارضأ شدن مغز، فعال نیستند، مگر اینکه فرد به نقظهی اوج برسد. حتی پس از آن نیز فرد میتواند بر روی چیزی هیجانانگیز کلیک کند تا دوباره تحریک شود.
۶- در استفاده غذا و مصرف موادمخدر، میزان لذت فرد فقط میتواند از طریق استفاده بیشتر، بالاتر برود. در پورنوگرافی اینترنتی، فرد میتواند این تجربه خوشایند را هم با شرکای جنسی تازه و هم دیدن سبکهای جدید و غیرمعمول افزایش دهد.
۷- سنی که فرد شروع به دیدن پورنوگرافی میکند، مغز یک نوجوان در اوج تولید دوپامین و شکلگیری میباشد که موجب میشود قویا در برابر اعتیاد و شرطیشدن جنسی تاثیرپذیر باشد. حیوانات نوجوان نیز سطوح بیشتری از «دِلتا فاس بی» (DeltaFosB) را در پاسخ به مواد و پاداشهای طبیعی تولید میکنند.
▲ | شرطیشدن نسبت به عمل جنسی |
اعتیاد شرط لازم برای تغییرات مغزی یا تاثیر پورنوگرافی بر مغز نمیباشد. بلکه اثرات آن را باید بهصورت طیفی گسترده نگریست. پورنوگرافی اینترنتی در واقع محرک فوقالعادهی منحصر بهفرد و یک دستگاه تولید دوپامین است. پرسش متداول و مرسوم این است که: «عواقب احتمالی این دوپامین چیست؟» و شاید پرسش کمی دقیقتر به این صورت باشد: «پیامدهای احتمالی این دوپامین در پاسخ به یک نوع محرک خاص چه میباشند؟ (در این مورد، محرک پورنوگرافی اینترنتی و صفحه نمایش کامپیوتر است)».
تماشای پورن همراه با ایجاد این حس در مغز است که میگوید یک لذت بزرگ در انتظارت است. ولی به یاد داشته باشید که دوپامین مسئول ایجاد حس انگیزه و ادامه آن است، به امید آنکه لذت نهایی در پی آن بیاید. بسیاری از افراد این حس را تجربه کردهاند که تا نزدیکی خودارضایی به تماشای پورن مینشینند و سپس توقف میکنند. دوباره شروع به تماشا میکنند و تا مرز خودارضایی پیش میروند و دوباره متوقف میشوند، و این عمل را برای مدتی طولانی ادامه میدهند تا آنکه دیگر وقت و انرژیشان بهپایان رسیده باشد و در نهایت خودارضایی را انجام میدهند.
عکسالعمل مغز هنگامی که در معرض منابع نامحدود محرکهای جنسی قرار میگیرد چیست؟ مغز بهطور تدریجی خود را تطبیق میدهد، البته نه بهصورت سازندهای. در ابتدا استفاده از پورن و انجام خودارضایی بهنظر رضایتبخش میآیند و فشارهای جنسی را کاهش میدهند. ولی هنگامی که تحریک غیرطبیعی مغز به صورت مستمر ادامه یابد، مغز شروع به واکنش میکند و از طریق کمکردن حساسیتش نسبت به دوپامین در مقابل حجم انبوه دوپامین آزاد شده از خودش محافظت میکند. در این حالت شما احساس لذت کمتری از مشاهده پورن و خودارضایی میبرید. این حساسیت کمتر نسبت به دوپامین، بعضی از استفادهکنندگان را بهسمت جستجو برای تحریک بیشتر سوق میدهد، که منجر به ایجاد تغییرات بنیادی در ساختار مغز میشود. تغییراتی که ممکن است بازگرداندن آنها به قبل دشوار باشد.
یکی از تاثیرات بلندمدت تحریکهای مداوم روی مغز شرطیشدن جنسی است. به این صورت که مغز تحریک جنسی را مرتبط میداند با آنچه در پورن اتفاق میافتد مانند تازگی پی در پی، نگاه کردن به عمل جنسی دیگران، و یا انجام اعمال جنسی غیرعادی. در این حالت مغز برای رسیدن به لذت جنسی نیازمند محتوای پورن میباشد. بهطور خلاصه فرد معتاد به پورن میگوید، آدمها این جوری با هم رابطه جنسی دارند، پس من هم باید این جوری رابطه داشته باشم. در مغز هم بهصورت ناخودآگاه شرطیشدن صورت میگیرد. مغز میگوید این همان چیزی است که سطح دوپامین را بالا میبرد، پس باید دنبال این نوع رابطه باشم. مغز بهگونهای تکامل یافته است آنچیزهایی که آنرا تحریک میکنند در خودش ثبت میکند. این پدیده بر پایه یک قانون مهم در مغز استوار است: سلولهای عصبی که با هم تحریک میشوند، باهم اتصال عصبی برقرار میکنند. بهطور خلاصه، در درون مدار پاداش مغز سلولهای عصبی که با تحریکات جنسی مرتبط هستند با قسمتهایی از حافظه که خاطرات مربوط به تحریکات جنسی را ثبت کردهاند، اتصال عصبی برقرار میکنند. مثلاً به محض آنکه وبسایت پورن مورد علاقه خود را تایپ میکنید، سلولهایی که در مرکز پاداش مغز مسول تحریکات جنسی هستند فعال میشوند و سطح دوپامین در مغز بالا میرود.
استفادهکنندگان از پورن در حقیقت محرکهای غیرطبیعی را در مغزشان به حس ارضای جنسی مرتبط کردهاند. مرکز پاداش در مغز نمیداند که منشأ این تجربه چیست، آیا منشأ آن پورن است یا ارتباط جنسی طبیعی است. تنها چیزی که مرکز پاداش میشناسد دوپامین است. حتی اگر شما بهصورت گاهوبیگاه پورن تماشا میکنید باز هم جای نگرانی وجود دارد. اگر از پورن استفاده میکنید در واقع به مغز خود آموزش میدهید که همیشه نقش یک ناظر را داشته باشد و یا اینکه به آن آموزش میدهید که در صورتی که میزان دوپامین کمی کاهش یافت میتواند روی ویدئوهای محرکتر کلیک کند و یا اینکه آنقدر بگردد تا بالاخره صحنه دلخواهش را پیدا کند و سپس خودارضایی کند. یا اینکه ممکن است شما مکانهای خاص یا موقعیتهای خاصی را در ذهنتان با خودارضایی مرتبط کنید. هر کدام از این نشانهها یا محرکها میتوانند مدار پاداش در مغز شما را در انتظار رابطهی جنسی به جریان اندازند. رابطهای که واقعی نیست ولی با این حال سلولهای عصبی ممکن است با بهوجود آوردن اتصالات و شاخههای جدیدی ارتباط این نشانهها با رابطه جنسی در مغز شما را برقرار کنند. هر چقدر بیشتر از پورن استفاده کنید، اتصال بین این سلولها قویتر میشود. نتیجه نهایی این خواهد بود که برای رسیدن به لذت جنسی همیشه بایستی نقش ناظر را داشته باشید، یا اینکه در حال کلیک از صفحهای به صفحه دیگر باشید، یا اینکه در موقعیّت یا مکان خاصی قرار داشته باشید تا به نهایت تحریک برسید.
یکی از وظایف تکاملی در انسان در هنگام بلوغ آموزش تولیدمثل بهصورت خودآگاه یا ناخودآگاه میباشد. برای این منظور، مغز انعطافپذیر یک نوجوان در حال بلوغ، نشانههای جنسی در محیط را ضبط میکند و بر اساس آنها بین سلولهای عصبی اتصال برقرار میکند. صحنههای بدیع، تکاندهنده و تحریککننده جنسی، مغز یک نوجوان را بسیار بیشتر از مغز یک انسان مسنتر تحتتاثیر قرار میدهد. این تاثیرپذیری موجب میشود که مغز در حال بلوغ، رابطه جنسی را بهعنوان محرّکی تعریف کند که بیشترین حس جنسی را برای او تولید میکند. اتصال سلولهای مغزی و ارتباط آنها با رابطه جنسی در مغز نوجوان بسیار سریعتر از جوانان چند سال بزرگتر رخ میدهد. در حقیقت مغز بعد از سنّ ۱۲ سالگی شروع به کوچکشدن میکند و همزمان میلیاردها اتصال بین سلولی از بین میروند و یا تغییر ساختار میدهند. اینکه کدام اتصالات در نهایت باقی میمانند تابع قاعده «استفاده کن و اگر نه از دست میدهی» هستند.
هنگامی که اتصالات جدید بهوجود میآیند، مغز نوجوان با قدرت آنها را حفظ میکند. در حقیقت مطالعات نشان میدهد به یاد ماندنیترین و مهمترین خاطرات و همچنین عادات بد زندگی ما در نوجوانی در مغز شکل میگیرند. بهخصوص اتصالات جدیدی که بهصورت ناخودآگاه در مغز یک نوجوان تشکیل میشوند، میتونند منجر به تغییراتی اساسی در ذائقه جنسی فرد شوند. خوشبختانه خاصیت انعطافپذیری مغز میتواند در جهت عکس نیز عمل کند. بسیاری از افراد جوان معتاد به پورن، پس از ماهها اجتناب از پورن متوجه میشوند وابستگی شدیدی که به نظرشان غیرقابل جدایی میآمد، اکنون از بین رفته است.
شرطیشدن مغز نوجوان همچنین میتواند این پدیده را توضیح دهد که چرا مردان جوان با اختلالات نعوظ ناشی از پورن نیازمند ماههای طولانیتری برای بازگشت به حالت عادی نسبت به مردان مسنتر هستند. احتمالاً علت این است که مردان مسنتر از نوجوانی شروع به استفاده از پورن نکردهاند و مغز آنها تجربه رابطه جنسی طبیعی را قبل از تجربه پورن در خود ثبت کرده است، و اتصالات مربوط به رابطهی جنسی طبیعی در مغز آنها رشد یافتهتر میباشد.
▲ | اعتیاد به پورنوگرافی |
دومین تغییری که در نتیجه مشاهده زیاد پورن در مغز حاصل میشود، اعتیاد به آن است. تغییرات مغزی وابسته به اعتیاد – که این مورد بسیار دیده میشود - تغییرات بسیار پیچیده بوده و بهصورت یک طیف عمل میکند. یعنی لازم نیست تا فرد کاملاً معتاد شود تا این تغییرات در مغز او ایجاد شوند، بلکه به میزانی که فرد بیشتر به تماشای پورنوگرافی میپردازد تغییرات بیشتری در مغز او بهوقوع میپیوندد.
دانشمندان اخیرا نشان دادهاند که متافتامین و کوکائین همان سلولهای عصبی در مرکز پاداش مغز را هدف قرار میدهند که برای ثبت تجربههای جنسی تکامل یافته است. در مطالعه دیگری توسط همان گروه از دانشمندان نشان داده شد که پس از رابطه جنسی که همراه با انزال باشد حداقل بهمدت یک هفته سلولهایی که دوپامین را در مرکز پاداش مغز پمپاژ میکنند، منقبض میشوند. همین سلولهای تولیدکنندهی دوپامین در اثر اعتیاد به هروئین هم منقبض میشوند. بهطور خلاصه، مواد مخدر مانند متافتامین و هروئین به این دلیل تحریککننده هستند که دقیقا همان قسمتی از مغز را تحت کنترل در میآورند که با هدف ایجاد حس لذت برای رابطهی جنسی تکامل یافته است.
لذتهای دیگری هم هستند که که مرکز پاداش مغز را فعال میکنند، ولی سلولهای عصبی آنها با سلولهای عصبی مربوط به فعالیتهای جنسی همپوشانی کامل ندارد. بنابراین حس آنها متفاوت و تحریک آنها هم کمتر است. مطمئناً همه میتوانند بگویند که تفاوت خوردن چیپس یا رسیدن به لذت جنسی چه مقدار است.
تحریک جنسی و مواد اعتیادآور، دقیقاً همان سلولهای عصبی مسیر پاداش را فعال میکنند. در برابر آن تنها درصد کمی فعالسازی مشترک سلول عصبی بین مواد اعتیادآور و دیگر پاداشهای طبیعی از جمله آب یا غذا وجود دارد. فعالشدن سلولهای عصبی که برانگیختگی جنسی را بسیار قابل توجه میکنند، کمک میکند توضیح داده شود که چرا مِت (داروی آرامبخش شبیه مرفین)، کوکائین، و هروئین میتوانند بسیار اعتیادآور باشند.
جالب است که معتادان به هروئین اغلب ادعا میکنند که بالا کشیدن موادمخدر، حسی مثل اُرگاسم دارد. انزال تاثیرات اعتیاد به هروئین در همان مسیر سلولهای عصبی مسیر پاداش، تقویت میکند. بهیژه، انزال همان سلولهای عصبی مسیر پاداش را کوچک (مستهلک) میکند که با استفاده هروئین مستهلک میشوند. این بدین معنی نیست که رابطه جنسی بد است. این به ما نشان میدهد که داروهای اعتیادآور دقیقاً همان مکانیزمها را تحت کنترل میگیرند که ما را وادار میکنند به تخت خواب برگردیم.
بهعلاوه، هم رابطه جنسی و هم استفاده از موادمخدر، موجب تجمع «دِلتا فاس بی» (DeltaFosB) میشوند، یک پروتئین که ژنهای مربوط به اعتیاد را فعال میکند. تغییر مولکولی که آن ایجاد میکند تقریباً مساوی با شرطیشدن جنسی و استفاده مزمن از موادمخدر میباشد. چه آن رابطه جنسی باشد چه سؤمصرف موادمخدر، سطوح بالای دلتا فاس بی، مغز را مداربندی (برنامهریزی) مجدد میکنند تا طلب «آن» را بکند. بهعبارتی دیگر، داروهای اعتیادآور همان سلولها و مکانیزمهایی را تسخیر میکنند که باعث میشود رابطه جنسی بسیار خوشآیند باشد.
همانطوری که مواد مخدر میتوانند سلولهای عصبی مرتبط با فعالیتهای جنسی در مغز را فعال کنند و حس سرخوشی را بدون داشتن رابطه جنسی برای فرد ایجاد کنند، پورن هم میتواند این کار را انجام دهد، در حالیکه لذتهای دیگر مانند تماشای غروب، خندیدن و یا ورزش نمیتوانند این کار را انجام دهند. بهصرف اینکه یک فعالیت همراه با حس لذت میباشد بهمعنای اعتیادآور بودن آن نیست. فعالیت جنسی اولویت اول طبیعت در تکامل بوده است و بیشترین میزان دوپامین در مغز در واکنش به این فعالیت آزاد میشود.
محققان میدانند که در تمام انواع اعتیاد با وجود تفاوتهایی که دارند، افزایش سطح دوپامین بهصورت مزمن منجر به بروز سلسله واکنشهای شیمیایی در مغز میشود که در پی آن تغییرات عمده و پایداری در مغز بهوجود میآید. این تغییرات منجر به بروز نشانهها و تحولات رفتاری در فرد میشود. از جمله این تحولات رفتاری عبارتند از:
-
۱- عطش و میل شدید به ماده یا عمل اعتیادآور، و یا میل شدید به ترک ماده یا عمل اعتیادآور.
۲- عدم کنترل بر روی استفاده از ماده یا عمل اعتیادآور، بههمراه افزایش استفاده از آن و ریسکپذیری بالاتر در هنگام استفاده، جهت رسیدن به لذت مورد انتظار.
۳- عوارض منفی بر سلامت جسمی، اجتماعی، اقتصادی، و روانی فرد.
ریسک اعتیاد به پورن تا چه اندازه است؟ دانشمندان میدانند که مواد افزایش دهند دوپامین مثل الکل یا کوکائین میتوانند اعتیاد بهوجود آورند. ولی تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد کسانی که از مواد اعتیادآور استفاده میکنند (غیر از نیکوتین) معتاد میشوند. آیا این به این معناست که باقی ما نسبت به اعتیاد مصئون هستیم؟ وقتی پای استفاده از مواد اعتیادآور در میان باشد پاسخ مثبت است. ولی وقتی که پای دسترسی بدون محدودیت به انواع فوق محرک پاداشهای طبیعی همچون فستفودها (غذاهای آماده) در میان باشد، پاسخ منفی است. با این حال همه استفادهکنندگان هم معتاد نمیشوند.
علت اینکه نسخههای فوق محرک مواد غذایی یا تحریککنندهای جنسی میتوانند ما را معتاد کنند، حتی اگر نسبت به انواع دیگر اعتیاد مصئون باشیم این است که مدار پاداش در مغز ما بهگونهای تکامل یافته است که ما را بهسمت مواد غذایی یا رابطه جنسی سوق دهد و نه بهسمت موادمخدر و یا الکل. امروزه مواد غذایی پُرچرب و پُرشکر تعداد بسیار بیشتری از مردم را نسبت به موادمخدر غیرقانونی معتاد کرده است. بهعنوان مثال در آمریکا ۷۰ درصد بزرگسالان اضافه وزن دارند و ۳۷ درصد بزرگسالان دچار اضافه وزن فوقالعاده هستند. در حال حاضر به دلیل مخفیکاری که در استفاده از پورن وجود دارد مشخص نیست که چه تعداد از مردم گرفتار پورن و اعتیاد به آن هستند. ولی مقایسه با غذاهای اعتیادآور میتواند به ما تخمینی از فراگیری استفاده از پورن بدهد.
نسخههای فوق محرک از پاداشهای طبیعی قدرت این را دارند که مکانیزمی که در مغز مسول فرمان اشباع یا سیر شدن است را بازنویسی کنند، همان قسمتی از مغز که حس «بس است دیگر نمیخواهم» را ایجاد میکند. بنابرین اصلاً دور از انتظار نیست که دسترسی نامحدود به محتوای بدیع جنسی برای بسیاری از مردم حتی آنهایی که در مقابل موادمخدر مصونیت دارند، اعتیادآور باشد.
▲ | آیا اعتیاد به پورن واقعاً اعتیاد است؟ |
بعضی از روانشناسان و پزشکان خارج از تخصص عصبشناسی اعتیاد ادعا میکنند که اشتباه است که عوارض ناشی از رفتارهایی همچون علاقه مفرط به قمار یا مصرف خارج از کنترل پورن را تحت علوم مرتبط با اعتیاد مطالعه کرد. آنها میگویند که اعتیاد تنها زمانی معنی دارد که راجع به مواد اعتیادآور مانند هروئین، الکل، یا نیکوتین صحبت کنیم. معمولاً این دیدگاه مورد پسند رسانهها نیز میباشد. ولی آخرین تحقیقات در مورد طبیعت اعتیاد خلاف این را ثابت میکند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید، اعتیاد احتمالاً بیشترین موضوع مورد مطالعه در تحقیقات اختلالات مغزی بوده است. برخلاف اکثر اختلالات، اعتیاد را میتوان در آزمایشگاه بر روی حیوانات طبق خواسته محققان بهوجود آورد. سپس محققان، مکانیزمهای مولد اختلال و تغییرات ناشی از آن را در مغز تا حد تغییرات ملکولی تحت مطالعه قرار میدهند. بهعنوان نمونه محققان کشف کردهاند که ملکولی در مغز بهنام پروتئین دلتا فاس بی در اکثر اعتیادهای مواد، و یا اعتیادهای رفتاری، کلید اکثر تغییرات مرتبط با اعتیاد را میزند. این نوع کشفیات از جمله دلایلی هستند که متخصصان اعتیاد را به این نتیجه میرساند که اعتیادهای مربوط به مواد و اعتیادهای رفتاری اساساً یک نوع اختلال هستند.
تاکنون حدود ۷۰ مطالعه و تحقیق مشخص کرده است که در مغز افراد معتاد به اینترنت تغییراتی مشابه تغییرات ناشی از مواد مخدر رخ میدهد. اگر اینترنت بهصورت بالقوه امکان ایجاد اعتیاد را دارد، قاعدتاً پورن اینترنتی نیز چنین خاصیتی را دارد. در حقیقت در مطالعهای که در سال ۲۰۰۶ صورت گرفت، محققان هلندی به این یافته رسیدند که محرکهای جنسی بیشترین قدرت اعتیادآوری در بین محتوای در دسترس بهصورت آنلاین دارد (بازیهای آنلاین در جایگاه دوم قرار گرفت). دیگر مطالعات راجع به اعتیاد به اینترنت که بسیاری از آنها شامل استفاده از پورن هم میشوند، بهصورت غیرمستقیم وجود اعتیاد به پورن را به اثبات رساندهاند.
با این وجود، دو مطالعه که هر دو در سال ۲۰۱۴ منتشر شدهاند، بهصورت خاص مغز افراد استفادهکننده از پورن را مورد بررسی قرار دادهاند. در مطالعه اول که دانشمندان مؤسسهی ماکس پلانک آلمان انجام دادند، مغز کاربرانی که به پورن اعتیاد نداشتند مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد:
- ۱- زمان طولانیتر استفاده از پورن در هفته و سالهای بیشتر استفاده از پورن، مرتبط است با کاهش ماده خاکستری در بخشهایی از مرکز پاداش مغز که مربوط به ایجاد انگیزه و قوه تصمیمگیری در انسان هستند. کاهش ماده خاکستری بهمعنای کمشدن اتصالات بین سلولهای عصبیست. کاهش اتصال بین سلولها بهمعنای کاهش فعالیت مرکز پاداش، یا بهعبارت دیگر بیحسشدن نسبت به لذتهای طبیعی میباشد. محققان این را بهعنوان اثر استفاده طولانیمدت از پورن تعبیر کردند.
۲- اتصالات بین مرکز پاداش مغز و قشر جلویی مغز با افزایش مشاهده پورن ضعیفتر شده بودند. آنطور که محققان توضیح میدهند، اخلال در عملکرد این بخش از مغز مرتبط با بروز رفتارهایی ناهنجار همچون مصرف موادمخدر بدون توجه به عوارض احتمالی آنها بوده است. بهطور خلاصه این مطالعه، رابطه بین استفاده از پورن و اختلال در کنترل رفتار را نشان میدهد.
۳- با مصرف بیشتر پورن، واکنش مرکز پاداش مغز به عکسهای تحریککنندهی جنسی کمتر میشود. یک توضیح احتمالی برای این پدیده میتواند این باشد که مصرفکنندگان زیاد پورن به تحریک بیشتری برای فعالکردن مرکز پاداش مغز نیاز دارند. محققان میگویند، این پدیده با این نظریهی علمی که میگوید، قرار گرفتن در معرض شدید تحریکهای پورن موجب کمتحرکی پاسخ طبیعی مغز به محرکهای جنسی میشود، همخوانی دارد.
میتوان اثراتی که گفته شد را اینگونه خلاصه کرد: مصرف بیشتر پورن معادل است با کاهش ماده خاکستری و همچنین کمشدن حساسیت مرکز پاداش به تصاویر تحریککنندهی جنسی. مصرف بیشتر پورن همچنین در ارتباط است با کمشدن اتصالات در مرکز فرماندهی مغز، یعنی قشر جلویی مغز.
به این نکته دقت کنید که این مطالعه به بررسی علت این عوارض نپرداخته است، بلکه تنها میگوید بین این عوارض و مشاهده پورن ارتباط وجود دارد. در حقیقت محققان به تحلیل اسکنهای مغزی ۶۴ استفادهکنندهی پورن پرداختند و ارتباط ساعتهای مصرف پورن و تغییرات مغزی را در این افراد بررسی کردند. هیچکدام از موارد مورد مطالعه در این تحقیق به پورن اعتیاد نداشته است. همچنین محققان بهدقت اطمینان حاصل کردند که هیچکدام از افراد مورد مطالعه مشکلات جسمی یا اختلالات عصبی یا اعتیاد به مواد مخدر نداشته باشد.
این حال محققان قدم بعدی را برنداشتند که عبارت است از درخواست از افراد شرکتکننده تا پورن را برای چند ماه کنار بگذارند تا ببینند آیا تغییرات ناشی از پورن بهحالت اولیه باز میگردد یا خیر. در هر صورت تحقیقات گسترده (که تعدادی از آنها نشاندهندهی بهبود در شرایط افراد پس از کنار گذاشتن پورن بوده است) این نظریه را تقویت میکند که تحریکهای بیش از اندازه و ادامهدار عامل اصلی مشکل میباشند. محقق اصلی این تحقیق به خبرنگاران گفته است که نتایج این تحقیق میتواند به این معنا باشد که مصرف منظم پورن کمابیش موجب تحلیل مرکز پاداش مغز است.
در تحقیق دوم که توسط محققان عصبشناسی اعتیاد در دانشگاه کمبریج صورت گرفت، محققان به بررسی مغز افراد معتاد به پورن اینترنتی پرداختند. محقق اصلی این تحقیق میگوید: «اختلافات روشنی میان فعالیت مغزی افرادی که رفتارهای جنسی وسواسگونه دارند و افرادی که سالم هستند وجود دارد. این اختلافات دقیقاً مشابه تغییراتی است که در اثر مصرف موادمخدر در مغز بهوجود میآید.» محققان کمبریج کشف کردند که در معتادان به پورن، مرکز پاداش مغز به نشانههای پورن واکنش شدیدتری نشان میدهد. این نوع واکنش نشانهای از حساسشدن مغز است (در ادامه راجع به آن توضیح میدهیم) که نیروی محرک اصلی حرص و ولع شدید در معتادان میباشد.
دقت کنید این یافته بر خلاف گزارشی است که دانشمندان موسسه پلانک از مغز کاربران پورن که به آن «اعتیاد ندارند» کردهاند. محققان مؤسسهی پلانک گزارش کردهاند که قسمت دیگری از مرکز پاداش مغز این افراد دچار افت فعالیت شده است. این نشانهای از بیحسی مغز در این افراد است. پس از بررسی نتیجه تحقیقات تیم موسسه ماکس پلانک و تیم دانشگاه کمبریج میتوان به این نظریه رسید که ممکن است پاسخ مغز بین افراد معتاد به پورن و غیرمعتاد متفاوت باشد.
شکی نیست که تحقیقات بیشتری روی مغز افراد معتاد به پورن در جریان است. ولی تا همینجا هم متخصصان اعتیاد به این نتیجه رسیدهاند که تمام انواع اعتیاد یک نوع تغییرات مغزی را پدید میآورند. مهم نیست که اعتیاد به نوعی از رفتارهای جنسی باشد، یا به قمار، الکل، نیکوتین، هروئین، و یا کریستال باشد (بسیاری از اینها را دانشمندان برای دههها مطالعه کردهاند). صدها مطالعه روی مغز افراد معتاد به یک رفتار یا به یک ماده تائید میکند که تمام انواع اعتیاد تغییراتی در یک مکانیزم بنیادی مغز بههمراه تغییراتی در آناتومی و ساختار شیمیایی مغز به وجود میآورند که عبارتند از:
- ۱- بیحسی: یا عدم پاسخ مغز به لذت. کاهش سیگنالهای دوپامین بههمراه تغییرات دیگر موجب میشود فرد معتاد، به لذتهای هر روزه زندگی بیتفاوت شود و همواره بهدنبال فعالیتها یا مواد افزایشدهندهی دوپامین در مغز باشد. فرد معتاد ممکن است دیگر بهدنبال علایقی که روزی جزو اولویتهای اصلی او بوده نرود. بیحسی مرکز پاداش مغز، احتمالا اولین تغییر مرتبط با اعتیاد است که استفاده کنندگان از پورن متوجه آن میشوند. آنها به تحریکهای بیشتر و بیشتری نیاز دارند تا بههمان سطح قبلی لذت برسند. آنها زمانهای طولانیتری را در حال تماشای پورن بدون عمل خود ارضایی سپری میکنند. از طرفی، بیحسی مغز ممکن است بهشکل تغییر ذائقه فرد به انواع دیگری از ژانرهای پورن نیز باشد. ژانرهایی که متفاوتتر هستند و یا شدت بیشتری دارند و یا اینکه آزاردهنده هستند. به یاد داشته باشید شوک، غافلگیری، نگرانی و اضطراب سطح دوپامین در مغز را بالا میبرند.
۲- حساسشدن مرکز پاداش مغز: یا بهخاطرسپاری لذتهایی در مغز که وقتی تحریک میشوند احساس ولع شدیدی را در فرد بهوجود میآورند. اتصالات جدیدی که در مغز بهوجود آمده سبب میشوند که مرکز پاداش مغز در پاسخ به نشانهها یا افکاری که مرتبط با اعتیاد هستند فعال شوند. این پاسخها، اعتیاد را تحریککنندهتر از باقی فعالیتها در زندگی فرد معتاد میکنند. نشانههایی همچون روشنکردن کامپیوتر، دیدن تصادفی یک تصویر محرک، یا تنها بودن در جایی، میل شدیدی را در فرد بیدار میکند. فرد معتاد حس میکند کنترلی بر رفتار خود ندارد و کس دیگری مغز او را کنترل میکند. بعضیها این میل شدید را مانند تونلی توصیف میکنند که تنها یک راه خروج دارد: پورن. فرد در این حالت احساس عجله میکند، قلبش شروع به طپش شدید میکند و گاهی حس لرزش هم دارد. تمام آنچه فرد در آن لحظه به آن فکر میکند این است که بهسراغ سایت مورد علاقهاش برود. در این حالت، مسیرهای مرتبط با اعتیاد در مغز فریاد میزنند «همین حالا اینکار را انجام بده!».
۳- کاهش فعالیت قشر جلویی مغز: موجب ضعف اراده در مقابل با امیال شدید و غیر ارادی میشود. تغییر در ماده خاکستری و سفید قشر جلویی مغز با کاهش قدرت کنترل و اراده و قدرت پیشبینی نتایج تصمیمات مرتبطاند. کاهش فعالیت قشر جلویی مغز همچون مسابقه طنابکشی بین دو قسمت مغز خودش را نشان میدهد. اتصالات مربوط به اعتیاد فریاد میزنند که «آره، اینکار را بکن» در حالیکه قسمت دیگر مغز فریاد میزند «نه، بس است، دوباره اینکار را نکن.» در حالیکه قسمتهای مربوط به کنترل در مغز ضعیف شدهاند، معمولاً این اتصالات مربوط به اعتیاد است که برنده این جدال میشود.
۴- اختلال در مدارات کنترل استرس در مغز: این اختلال موجب میشود که حتی یک استرس کوچک منجر به پیدایش یک میل شدید و بازگشت دوباره به پورن شوند. در واقع استرس محرّکی است که اتصالات قدرتمند و حساس مرتبط با پورن را در مغز فرد تحریک میکند.
این پدیدهها در متن هرگونه اعتیادی وجود دارند. کنار گذاشتن پورن این تغییرات را معکوس میکند و فرد به آرامی دوباره یاد میگیرد که چگونه بهصورت طبیعی بخواهد و چگونه بهصورت طبیعی لذت ببرد.
▲ | ترک پورنوگرافی |
بسیاری از مردم گمان میکنند که اعتیاد همیشه همراه است با افزایش مقاومت در فرد معتاد (نیاز به تحریک بیشتر برای دریافت همان اثر قبلی به دلیل بیحسی مرکز پاداش مغز) و عوارض شدید ترک. در حقیقت هیچکدام از اینها پیشنیاز اعتیاد نیستند، اگرچه اکثر استفادهکنندگان از پورن چنین اثراتی را تجربه کردهاند. چیزی که تمام تستهای اعتیاد نشان میدهند عبارت است از ادامه استفاده علیرغم اثرات منفی آن. این حس قابل اعتمادترین نشانه اعتیاد است.
در بسیاری از افرادی که پورن را کنار میگذرند علائم ترک مشابه علائم ترک مواد مخدر میباشد: بیخوابی، اضطراب و دلشوره، کجخلقی، تغییر رفتار، سردرد، خستگی، عدم تمرکز، افسردگی، عدم ارتباط اجتماعی موثر و میل شدید. بعضی افراد علائم شدید تری هم گزارش کردهاند، همچون لرزش، علائمی مشابه سرماخوردگی، گرفتگی عضلات، یا حس غریب از دستدادن میل جنسی (ظاهراً این عارضه مختص اعتیاد به پورن است). ولی باید این نکته را ذکر کرد که همه افرادی که پورن را کنار میگذرند این تغییرات را تجربه نمیکنند. ترک پورن، زنجیرهای از تغییرات را در مغز رقم میزند، ولی مغزهای افراد مختلف این تغییرات را بهصورتهای مختلفی تجربه میکنند.
▲ | جایگزینی لذتهای معمولی |
مصرف بیش از اندازه غذا یا محرکهای جنسی به مغز این پیغام را میرسانند که فرد مصرفکننده در مسیر تکاملی طبیعی برنده یک منبع عظیم انرژی شده است، و یا به منبعی تمامنشدنی از جفتهای جنسی دستیافته است. این نوع از پیامهای عصبی شیمیایی قدرتمند که تشویق به مصرف بیشتر میکنند، گاهی برای ابقای موجودات زنده ضروری میباشند. مثلاً گرگها را در نظر بگیرید. این حیوانات در یک وعده شکار نیاز به ذخیره تا حدود ۱۰ کیلوگرم مواد غذایی دارند. و یا حیوانات در فصل جفتگیری دسترسی به موقعیتهای زیادی برای گسترش ژنهایشان دارند و از آن نهایت استفاده را میبرند. در گذشته چنین موقعیّتهایی نادر بودند و بهسرعت به پایان میرسیدند.
ولی اکنون به لطف اینترنت و یا ماهواره، موقعیّتهای بیشمار جنسی در اختیار افراد قرار دارد که مغز ابتدایی برای آنها ارزش بسیار زیادی قائل است. همانطوری که تمام پستانداران در چنین موقعیتی عمل میکنند، تماشاچیان پورن سعی میکنند که ژنهای خود را تا جاییکه امکان دارد منتشر کنند. ولی پایانی برای فصل جفتگیری تماشاچیان پورن وجود ندارد. او میتواند اینکار را بهصورت نامحدود با پیشبینی لذتهای جنسی پیشرو و افزایش سطح دوپامین در مغزش ادامه دهد. تماشای صحنههای جنسی بدیع که از سطح توقع او بالاتر است، موجب برانگیختگی جنسی میشود و بیشترین میزان دوپامین در مغز را آزاد میکند. کلیک کلیک کلیک، خودارضایی، کلیک کلیک کلیک، خودارضایی، ... مدت تماشا میتواند ساعتها تکرار شود و روزها ادامه داشته باشد، بهطوری که سیستم لذتبردن در مغز را که براساس تکامل شکل گرفته تغییر میدهد. تکامل، مغز را برای این نوع از تحریک بیوقفه آماده نکرده است.
▲ | چگونه مغز ما را به مصرف بیش از اندازه وادار میکند؟ |
همانطور که میدانید دوپامین زنجیرهای از واکنشهای عصبی شیمیایی را در مغز پدید میاورد که موجب تغییرات مرتبط با اعتیاد در مغز میشود. ولی در حقیقت ملکولی که بسیاری از تغییرات طولانی مدت را در مغز کلید میزند پروتئین دلتا فاس بی میباشد. افزایش سطح دوپامین موجب تولید دلتا فاس بی میشود. سپس این پروتئین در مرکز پاداش مغز به آرامی انباشته میشود و مقدار آن متناسب با مقدار دوپامینی که در اثر افراط در پاداشهای طبیعی بهوجود میآید، افزایش مییابد. دلتا فاس بی بهیک تا دو ماه زمان نیاز دارد تا از مغز دفع شود. ولی تغییراتی که بهوجود میآورد، میتوانند باقی بمانند. انباشتهشدن دلتا فاس بی در مرکز پاداش مغز بهعنوان کلید شروع تغییرات در اعتیادهای موادی یا رفتاری شناخته میشود.
با افزایش سطح دلتا فاس بی چه اتفاقی در مغز رخ میدهد؟ این مولکول دسته مشخصی از ژنها را در مغز فعال میکند که بهصورت فیزیکی و شیمیایی مرکز پاداش مغز را تغییر میدهند. اگر دوپامین را بهعنوان مهندس ناظر در یک پروژه ساختمانسازی در نظر بگیرید، دلتا فاس بی نقش کارگرانی را دارد که کار ساخت را انجام میدهند. دوپامین اعلام میکند که این فعالیت بسیار بسیار مهم است و تا میتوانی باید آنرا تکرار کنی. نقش دلتا فاس بی به عنوان کارگر ساختمانی این است که این فعالیت را به خاطر بسپارید و آنرا تکرار کنید، و اینکار را با تغییرات اتصالات مغز انجام میدهد بهگونهای که شما به این فعالیت تمایل پیدا کنید. حال شما وارد حلقهای میشوید که در آن خواستن منجر به انجام فعالیت میشود، انجام فعالیت منجر به افزایش بیشتر سطح دوپامین میشود، افزایش سطح دوپامین منجر به افزایش سطح دلتا فاس بی میشود و در نتیجه تمایل به انجام فعالیت باز هم افزایش پیدا میکند. و این حلقه دوباره از سر گرفته میشود.
به تغییر اتصالات مغزی بهگونهای که مغز در برابر تحریکات جنسی حساسیت زیادی پیدا میکند و با هر تحریک میل شدید در شما بهوجود میآید، حساسشدن مرکز پاداش مغز میگویند. اگر افزایش سطح دلتا فاس بی باز هم ادامه یابد میتواند منجر به پدیدهی دیگری شود که بیحسی مرکز پاداش مغز نامید میشود. بر اثر این بیحسی، شما نسبت به لذتهای معمولی و هر روزه زندگی بیتفاوت میشوید. بیحسی مغز در حقیقت کاهش حساسیت مغز نسبت به دوپامین میباشد. دقت کنید که تمام تغییراتی که در اثر دلتا فاس بی بهوجود میآیند، ما را وادار به زیادهروی در مصرف پورن میکنند.
این مجموعه دومینویی از تغییرات عصبی و شیمیایی در مغز، قطعاً بهمنظور معتاد کردن انسانها تکامل نیافتهاند. بلکه هدف این بوده است تا حیوانات را وادار کنند تا هنگامی که منابع در اختیار است، تا جاییکه میتوانند مصرف کنند. ولی نکته اینجاست که مکانیزمی که منجر به افزایش سطح دلتا فاس بی در اثر افزایش سطح دوپامین میشود، همان مکانیزمی است که هم شرطیشدن جنسی را در پی دارد و هم کلید شروع اعتیاد را در مغز میزند. این مکانیزم با بهخاطر سپری حس لذت شروع میشود و سپس انگیزه قوی «دوباره اینکار را انجام بده» را بهوجود میآورد. این سادهانگارانه است که استفادهکنندگان از پورن گمان کنند که نسبت به این فرایند طبیعی ایمن هستند.
در حقیقت مرکز پاداش در مغز نمیداند که پورن چیست. بلکه تنها، میزان تحریک مغز از طریق مقدار دوپامین آزاد شده ثبت میشود. واکنش خاص مغز هر فردی به محرکها، تعیینکننده این است که آیا فرد به محرک اعتیاد پیدا میکند یا خیر. نکته جالب اینجاست که بعضی از افرادی که ادعا میکنند که به پورن اعتیاد ندارند و بهراحتی میتوانند آنرا کنار بگذارند، همچنان عوارض و مشکلات جنسی ناشی از پورن را تجربه میکنند. از جمله، انزال دیررس، مشکلات نعوظ، عدم ارضای جنسی در هنگام رابطه جنسی و یا از دستدادن علاقه به شریک جنسی واقعی. به احتمال زیاد، تغییرات مرتبط با شرطیشدن جنسی درون مغز، پشت این عوارض میباشد.
دوپامین موجود عجیبی است. مقدار آن وقتی که چیزی از آنچه انتظارش را داشتید بهتر باشد، بالا میرود، ولی وقتی که انتظارتان بر آورده نشود پایین میآید. در مورد لذت جنسی، تقریباً محال است که میزان شگفتی، غافلگیری، تنوع و بدیعبودن پورن را بتوان با چیز دیگری بهدست آورد. بنابرین هنگامی که یک فرد جوان خودش را کاملاً نسبت به پورن شرطی میکند، رابطه جنسی واقعی انتظارات ناخودآگاه او را احتمالاً بر آورده نمیکند. در اثر انتظارات برآورده نشده، میزان دوپامین در مغز افت میکند و نعوظ از بین میرود (جریان پیوسته دوپامین در مغز برای نگاهداشتن برانگیختگی جنسی و نعوظ ضروری میباشد.)
نوجوانان بهخصوص بهدلیل آنکه مرکز پاداش در مغزشان در حال شکلگیری میباشد، در این مورد آسیبپذیرتر از دیگران هستند. مغز نوجوان در واکنش به بدیعبودن پورن میزان بیشتری دوپامین آزاد میکند. از طرفی مغز آنها به دوپامین حساسیت بیشتری دارد و مقدار بیشتری دلتا فاس بی آزاد میکند (برای بهیاد آوردن و تکرار تجربه). بنابرین مغز نوجوان میتواند عمیقاً و بهصورت غیرمنتظرهای نسبت به پورن شرطی شود. بهگونهای که برای مغز این افراد، رابطه جنسی واقعی مثل یک تجربه غیرطبیعی بهنظر میرسد و پورن در مغز آنها بهعنوان رابطه جنسی استاندارد ثبت میشود. در این شرایط، فرا گرفتن لذتبردن از رابطه جنسی طبیعی نیازمند ماهها زمان بیشتر در مقایسه با مردانی است که در زمان بلوغ به پورن دسترسی نداشتهاند و رابطه جنسی طبیعی را قبل از پورن تجربه کردهاند. اینگونه مردان تنها نیازمند بازآموزی آن چیزی هستند که قبلاً میدانستهاند.
حساسیت بالای مغز نوجوان به پاداش، همچنین به این معناست که صاحب مغز آسیبپذیری بالاتری نسبت به اعتیاد دارد. اگر هنوز هم به اندازه کافی ترسناک بهنظر نمیرسد، به یاد داشته باشید که یک فرایند طبیعی شکلدهی مغز، انتخابهای یک نوجوان را تا هنگامی که او به بزرگسالی برسد محدود میکند. به این معنا که مغز او مدارهای عصبی را بهگونهای شکل میدهد که در مواجه با مسائل مختلف زندگی پاسخهایش بهسمت خاصی شکل گرفتهاند. در بیست سالگی فرد شاید به اندازه یک نوجوان دچار شرطیشدن جنسی نشود، ولی اثر پورن مانند یک حس شهوت عمیق در مغز او جا خوش میکند تا جاییکه دیگر تغییر دادن و یا نادیدهگرفتن آن چندان آسان نیست.
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين بخش برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- اعتیاد یک فنوتیپ چند ژنی و چند عاملی است که در نتیجهی اختلالات مولکولی که در مدار پاداش مغزی از جمله آمیگدال، پره فرونتال کورتکس و ... بهوجود میآید اتفاق میافتد. در پاسخ به مورفین نقش عوامل رونویسی نظیر CREB و FosB، گیرندههایی نظیر انواع گیرندههای اپیوئیدی، ژنهای دخیل در انتقال گیرندهها و مسیرهای پیامرسانی نظیر پروتئین G نشان داده شده است. یکی از تنظیمکنندگان کلیدی بیان ژنها miRNAها هستند که میتوانند باعث تنظیم کاهشی mRNAی هدف خود گردند.
اعتیاد به رابطهی جنسی یا اعتیاد جنسی به نبود توانایی در مهار یا به تعویق انداختن تمایلات و فعالیتهای جنسی اطلاق میگردد. در واقع رابطهی جنسی و اندیشدن به آن، افکار معتاد را تحت سیطرهی خود قرار میدهد و نیاز به انگیختگی جنسی جای نیاز به صمیمت را میگیرد.
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□