|
درآمدی بر روسپیگری
در دوران صفویه
فهرست مندرجات
◉ پیشدرآمد
◉ جایگاه و نقش روسپیان
◉ محلهی روسپیان
◉ مجازات
◉ يادداشتها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
.
پیشدرآمد
روسپیگری یا تنفروشی (Prostitution)، به تجارت یا پیشه آمیزش جنسی طبیعی یا غیرطبیعی در قبال درآمد یا برخی دیگر منافع گویند که گاهی اوقات با عنوان سکس تجاری (commercial sex) نیز مطرح میشود.
به نقل از یاکوب ادوارد پولاک (Jakob Eduard Polak)، در گزارش الاریوس (Olearius) در سال ۱۶۳۷ آمده است که «بههنگام غذا در پیشگاه شاه، نوازندگان و رقاصان ظاهر میشدند و در برابر شاه میرقصیدند. اینان را «قحبه» میخواندند. «قحبگان» نه تنها باید برای میهمانان برقصند، بلکه سایر احساسات جنسیشان را نیز برانگیزانند». همو میافزاید: «در خرابات (روسپیخانهها) واسطهها بیشتر تلاششان بر این بود تا میهمانانشان را راضی کنند. میهمان در صورت نیاز میتوانست با «قحبه» مورد علاقهاش در اطاقهایی که از پیش منظور شده بود، بدون شرم خلوت کند و پس از خلوت دوباره بر سر جای خود برگردد و «قحبه» نیز به رقص ادامه دهد.»
نوشتهی پیشرو جایگاه و موقعیت زنان روسپی و چگونگی زندگی آنها را در دورهی صفویه بررسی میکند. اهمیت دورهی صفویه بهدلیل تشکیل اولین حکومت متحد شیعی روشن است، اما جایگاه روسپیان در این جامعه، چگونگیِ امرار معاش و رابطهی دستگاه حاکمه با آنها از جمله سوالاتی است که در مطالعهی تاریخ بهذهن خطور میکند و نوشتهی حاضر میکوشد پاسخ چنین سوالاتی را از درون سفرنامهها و سیاحتنامهها بیابد. از مشکلاتِ چنین مطالعهای، نبودِ مطالب کافی در سفرنامهها در رابطه با این موضوع است، بههمین دلیل، منابع، با توجه بهحجم مقاله، بسیار مینماید.
▲ | جایگاه و نقش روسپیان |
همانطور که گفته شد اهمیت دورهی صفویه در تاریخ بیش از همه بهدلیل ایجاد یک حکومت متحد شیعی در ایران است، بهنظر میرسد، در چنین جامعهای روسپیگری، مطابق با قوانین شرع، بهشدت محکوم و بنابر اعتقادات مردم جامعه، باید بهحاشیه رانده شود. اما جملاتِ نویسندهی «طب در دورهی صفویه» نمایانگر رونق این بازار است. او مینویسد «با آنکه، قوانین اسلام با امکانِ داشتن چند زن و نامحدود بودنِ تعداد صیغهها میکوشد میزان فحشا را در جامعه پایین بیاورد، ولی در این دوره مردان علاوه بر استفاده از امکانات مذهبی بهعلت اشتهای سیریناپذیرشان از روسپیان نیز فیض میبردند.»[۱]
اسناد بهجا مانده نشان میدهد که روسپیان، مورد حمایت شاه و مأموران دولتی بودند، زیرا مجلس گرمی و عامل کسب سود و منفعتِ دربار محسوب میشدند. سیاح معروف، نمونهای از هنرنمایی این زنان را در میهمانیها شرح میدهد :
«درسال ۱۶۳۷ هنگامیکه هلشتاین (سفیر فرانسه در دربار شاه صفی) به قزوین قدم گذاشت، در پانصد متریِ شهر، پانزده زن جوان با البسه و تزئینات فراوان که از طلا و نقره ساخته شده بود، بهپیشواز سفیر آمدند... آنها بهخواندن و نواختنِ موسیقی مشغول بودند و تا نزدیکیِ شهر میهمانان را بدرقه کردند... معمولاً در تمام میهمانیهای مجلل و پذیراییهای رسمی از رقاصان دعوت میشود و آنها با ساز و آوازهای خود و نقشهایی که ایفا میکنند صحنههای عشقی را نمایش میدهند.»[٢] اولئاریوس در خاطرات سفرش به ایران نوشته است: «همیشه در ضیافتها و میهمانیهای دربار از فواحش استفاده میشد و آنها را در اختیار میهمانهای که میل داشتند قرار میدادند. شاه (صفی) عدهای از این زنان را در استخدام خود داشت که در مواقع لازم باید در خدمت حاضر میشدند، ولی او از این زنان بیشتر برای رقصیدن و بههیجان درآوردن استفاده میکرد، بههمین دلیل آنها باید علاوه بر زیبایی، در رقص و هنرنماییهایی از این قبیل مهارت داشته و آموزش دیده باشند. شاه (صفی) حتی در جنگها هم این زنان را با اردوی خود میبرُد.»[٣]
«معمولاً روسپیها در سفرهای جنگی همراه سپاه فرستاده میشدند تا با رقص، آواز و ارضای نیازهای جنسیِ سربازان به آنها نیرو دهند، بدون آنان سپاهیان در جبهه دوام نمیآوردند».[۴]
▲ | محلهی روسپیان |
با وجود آنکه این زنان مورد حمایت شاه و درباریان و حتی برخی از مردان بودند، اما مردم از پذیرفتن آنها در همسایگیِشان خودداری میکردند، بنابراین آنها نیز بهطور دستهجمعی محلهای را به گروه خود اختصاص میدادند، در این محلهها بهدستور دستگاه حاکمه خانههایی بهنام خیل (روسپیخانه) ساخته شد که محل بادهگساری و تفریح مردان بود. در گذشته بهمحلی که روسپیان در آنجا مستقر بودند، بهاصطلاح خراباتنهادن میگفتند، بهمعنای فاحشهنشاندن؛[۵] گفته میشود این اماکن پس از تشکیل حکومتهای مستقل برای حفظ امنیت دختران و زنان معمولی بهوجود آمدند، با این پیشزمینه که اگر مکانی برای وقتگذرانی و تفریحِ مردان نباشد بهدختران پاکدامن روی میآورند. بههمین دلیل خارج از شهر مکانی را بهآنها اختصاص دادند تا سربازان و مردان همانجا عیاشی و تفریح کنند و مزاحم زنان دیگر نشوند. در دورهی صفویه محلهای ویژهی روسپیها ایجاد شد و در عوض تجاوز به زنان خانوادههای نجیب مجازاتهای شدیدی در پی داشت.[٦]
در رستمالتواریخ آمده که روسپیخانه بهدستور خودِ شاه برای تفریح مردان ساخته شد:
«شاه از روی مصلحت ملکی بهجهت میگساران و بادهکشان بنا نمودند و آن محله را جایگاه فواحش و شاهدان دلکش... قرار دادند و نامش را خیل گذاشتند. پنج یا شش هزار زن زیبا... در آن خیل زندگی میکردند. از معروفترینِ آنها زنی بهنام ملا فاطمه بود، از آن جمله ملا فاطمهی مذکور زنی بود میانهبالا بهقدر بیست هزار بیت از منتخبات اشعار شعرای قدیم و جدید از حفظ بود که در هر مجلسی آنرا بهمناسبت و موافقت با آواز و دف و... میخواند.»[٧]
شاردن در توصیف محلهی روسپیان مینویسد «این محله از سه کوچه و هفت باب کاروانسرای بزرگ بهنام کاروانسرای برهنگان تشکیل شده است، زنانِ روسپی را برهنه مینامند. تمام این منطقه مرکزِ این پیشه بهشمار میرود.»[٨]
در جای دیگر مینویسد «در اصفهان محلهای است که زنانِ بدکار در آنجا بسیارند و آنجا را محلهی بینقابان میگویند. قبلاً مرسوم بود که تا شب میشد، فواحش مثل دستههای کلاغ در سراسر شهر پراکنده شوند و دنبال مشتری برای خود بگردند، آنها معمولاً بهصورت مطرب و رقاصه در مجالس میهمانی حاضر میشدند. در بین شهرهای ایران تنها در شهر اردبیل که آرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلی و بسیاری از افراد خاندان اوست زندگی روسپیان ممنوع است.»[۹]
مالیات گرفتن از روسپیان در عهد صفوی روسپیگری پیشهای رسمی محسوب میشد بهاندازهای که مشمول قانون مالیات نیز میشد، جالب آنکه مالیات بهمیزان زیبایی تغییر میکرد!
ونیزیان هنگام تعریف خاطرات سفرشان به ایران (در عهد صفوی) نوشتهاند: «دختران روسپی خانهها بیشتر چرکسی و گرجی بودند. زنان روسپی که در اماکن عمومی رفت و آمد میکردند، مالیات میپرداختند و این مالیات بهنسبت زیباییِ شان بود. آنها هر قدر زیباتر بودند باید مالیاتِ بیشتری میدادند، چنین زنانی را قحبه مینامیدند.»[۱٠]
در دورهی سلطنت شاه عباس برای روسپیان مقرراتی جداگانه تنظیم کردند و به اوضاع آنها سروسامان داده شد. شاردن نوشته است «در اصفهان دوازده هزار فاحشه زندگی میکنند و نام آنها بهدلیل آنکه مالیات خاصی میدهند و مدیر و مأموران مخصوص دارند، در دفاترِ دیوان ثبت شده است.
مشعلدار باشی، ناظر و حامیِ اماکن فساد و نوازندگان و شعبدهبازان است و مالیات آنها را دریافت میکند. میزان مالیاتی که از روسپیها گرفته میشود، در سال به دویست هزار اکو (هر ۱۵ اکو معادل یک تومان) میرسد حتی میگویند در حدود همین عده روسپی نیز هستند که چون نمیخواهند نامشان در دفاتر رسمی ثبت شود و در ردیف روسپیان رسمی در آیند، پنهانی کار میکنند و بههمین دلیل نیز مالیات بیشتری میدهند.
این زنان بر حسب قیمتشان نامگذاری میشوند. مثلاً دوازده تومانی یا دو تومانی؛ آنها بهمقدار پولی که برای هر ملاقات میگیرند نامیده میشوند، مثلاً میگویند فلانی زنِ ده تومانی یا پنج تومانی است. و اینکه در اصفهان هیچ روسپیای کمتر از یک تومان نمیگیرد.[۱۱]
فعالیت مذهبی از موارد جالب دیگر دربارهی این زنان فعالیت مذهبیِشان است. دن گارسیا نحوهی حضور این زنان را در مراسم عزاداری اینگونه شرح میدهد: «این زنها از زنان دیگر کمی آزادترند بسیار خوش و خوشمشرباند و مانند زنان دیگر، روسریِ سیاه بر سر نمیاندازند بلکه بهعنوان پوشش پارچهی نازک ابریشمیِ زربافتی بهکار میبرند که سر و صورت و اندامشان را میپوشاند، اما بدننماست؛ در صحن مسجد رواقهای باریکی است که بهزنانِ پیشهوران و بنُکداران و قسمتی از طارمیها بهروسپیها تعلق دارد که معمولاً بهروسپیان احترام بیشتری میگذارند، زیرا شاه از آنها سود کسب میکند» این زنان در مراسمهای مختلف در حالیکه صندوقچهای چوبی یا جعبهی طلاییرنگِ کوچک در دست میگیرند با حجب و حیا خود را بهمردان نزدیک میکنند و بیآنکه کلمهای بهزبان بیاورند، میایستند تا صدقهای بهآنها داده شود. آنها این صدقهها را بهمردم نیازمندی که قبلاً شناسایی کردهاند، میدهند.[۱٢]
▲ | مجازات |
با وجود همهی حمایتها و قوانین رسمیِ وضع شده، گاهی بنابر مصلحتهای خاص (مثلاً روسپیای بهدلیل نپرداختن مالیات تحت حمایت ماموران دولتی نبود و یا بسیار انگشتنما شدنِ یکی از زنان) برخی روسپیها مجازات میشدند. گفته میشود وقتی میخواستند روسپیای را در ملأ عام مجازات کنند، سرش را میتراشیدند و او را وارونه سوار خر کرده، در شهر میگرداندند. «در سال ۱۲۹۸ ﻫ.ق فاحشهی معروفی را که با یک انگلیسی هم بستر شده بود در یک گونی قرار دادند سرش را بستند و در ملأ عام با چوب کتک زدند»[۱٣]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- طب در دورهی صفویه، ص ۲۳۸
[٢]- شاردن، جلد ۷
[٣]- سفرنامهی اولئاریوس، ص ۶۴۸
[۴]- سفرنامه دن گارسیا، ص ۳۰۸
[۵]- راوندی، ۱۳۶۸، ص ۴۷۱
[٦]- همان، ص ۴۷۲
[٧]- محمدهاشم آصف (رستمالحکما)، ص ۳۴۰
[٨]- شاردن، ص ۱۹۵
[۹]- راوندی، ص ۴۹۱
[۱٠]- پارسادوست، ص ۶۲۱
[۱۱]- راوندی، ص ۴۹۰
[۱٢]- دن گارسیا، ص ۳۱۳
[۱٣]- طب در دورهی صفویه، ص ۲۳۹
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ سفرنامه دن گارسیا د سیلوا فیگوئروا: سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس اول، ترجمه غلامرضا سمیعی، تهران: نشر نو، ۱۳۶۳.
□ راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، جلد سوم، تهران: انتشارات آگاه، ۱۳۶۸.
□ ژان شاردن، سیاحتنامهی شاردن، ترجمهی محمد عباسی، جلد هفتم، تهران: امیرکبیر، ۱۳۴۵.
□ محمدهاشم آصف (رستمالحکما)، رستمالتواریخ، تهران: چاپخانه سپهر، ۱۳۵۲.
□ پارسادوست، منوچهر، شاهاسماعیل اول: پادشاهی با اثرهای دیرپای در ایران و ایرانی، تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۵.
□ آدام، اولئاریوس، سفرنامهی آدام اولئاریوس: ایران عصر صفوی از نگاه یک آلمانی، .ترجمه حسین کردبچه، تهران: هیرمند - ۱۳۷۹.
□ سیریل الگود، طب در دورهی صفویه، ترجمه محسن جاویدان، تهران: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۵۷.